جلسه ششم

از شدت درد فریاد می کشیدم.
روی تخت به پشت دراز کشیدم.پاهام رو به حالت چهارزانو جمع کرد و با کمک زانوان خودش چسبوندشون به تخت! طوریکه حرکت نکنن و دستش رو مثل یک میله حائل بالا گرفت تا با کمک گرفتن از اون دراز نشست برم!!!

با یه تیر چندین هدف زده میشد. هم عضلات کشاله رونم کش می اومد و هم عضلات شکم و کمرم تقویت میشد.
خوابوندم رو زمین و گفت حالا بدون اینکه از جایی کمک بگیری قلت بزن.

واکر رو آورد جلو وگفت راه برو… مردن مردن یه 2 متری راه رفتم.

وقتی زمان تموم شد ،گفتم گشتاپو!!! ساواکی!!! کا .گ. ب!! تموم شد؟

میگه با این همه درد امروز تصمیمتون عوض نشده؟فیزیوتراپی رو ادامه میدید؟… میگم بله! باید روی شما رو کم کنم! Grin
میگه به نسبت اینکه یک هفته کار نکردی… بدنت خوب جواب داد…نمی گم پیشرفت داشتی ولی پسرفت هم نداشتی.

پ.ن: کامنت دونی پایین بازه برای دریافت نظرات در مورد برنامه.



برنامه 18 رادیو

اینم از برنامه این هفته که بعد گوش دادن هر چه می خواهد دل تنگت…. بگو.

لینک با حجم اصلی
MB 60-mp3-mediafire بدون فیلتر

MB60 -mp3-4shared

لینکهای کم حجم شده با دو فرمت مختلف

MB10-wma- mediafire بدون فیلتر

MB15 -mp3- media fire بدون فیلتر



سپندار مذگان که روز عشق در ایران باستان ه بر تمامی عاشقان مبارک.

امروز فیزیوتراپی دارم و تهیه کننده محترم هم هنوز لینک برنامه این هفته رو برام نفرستاده برای همین مجبورم برنامه امروز رو با کمی تاخیر تو وبلاگ قرار بدم…پیشاپیش عذر می خوام.



هفته خیلی بدی رو از لحاظ جسمی پشت سر گذاشتم یعنی اگه 10 قدم تو روزهای قبل رفته بودم جلو تو این یک هفته 20 قدم برگشتم عقب.

علتش رو خودم میدونم چیه… تخمک گذاری… از وقتی تزریق سلول بنیادی انجام دادم… هرماه یه یک هفته ایی حالم به شدت بده طوریکه فک می کنم حمله بیماری اومده سراغم… و بعد به تدریج بهتر میشم.

یک شنبه گذشته جلسه پنجم فیزوم بود ولی من اینقدر بد بودم که حد نداشت و کار جدیدی که انجام ندادم هیچی، حتی کارهای قبلی رو هم نتونستم انجام بدم…. برای همین جلسات بعدی ِ این هفته رو کنسل کردم تا کمی بهتر بشم.

فردا عروسی دعوتم و قراره یکی از دوستان خیلی خوب وبلاگی همراهیم کنه… وقتی اون 6 متر رو دفعه قبل راه رفتم به خودم غّره شدم و گفتم،عروسی رو با واکر میرم!!!….حالا با این حال خرابی که پیش اومده با برانکارد!!! نرم،شانس آوردم. Wink



زنگ زده میگه امروز وَلِنِ !!!!؟( این اصطلاح رو از کجاش درآورده،نمی دونم!)

میگم آره…ولی من سپندار مذگان رو بهت تبریک می گم.

میگه می دونم که تو به تبریک اینروز اعتقادی نداری…فقط خواستم عرض ارادتی کرده باشم. Wink

میگم:شنبه منتظر دریافت عروسکم هستما. Grin



خیلی ممنون از محبتتون…ولی والنتاین رو به من تبریک نگید…من سپندارمذگان یعنی 29 بهمن رو به عنوان “روز عشق” به رسمیت می شناسم.



اینقدر از خوندن این کامنت انرژی گرفتم که نگو ونپرس…ممنون عزیزم.

عزیزممممممممممممم
مثل همیشه از صدات انرژی می گیرم.حسابی حرفه ای شدی ها!با اولین برنامه ات مقایسه کن .می بینی که چقدر زود مهارت ها زیاد شده.
راستی یه حرفی همیشه تو دلم مونده!الان بهت می گم!
شاید به نظرت مسخره باشه ولی برای من همیشه اینجوری بوده!
تو ترکیبی از سه تا آدم مورد علاقه منی!هر وقت یکیشون رو می بینم یاد تو میوفتم و بالعکس!
جنیفر لوپز-گوگوش-هدیه تهرانی!
جنیفر برام سمبل انرژی و هیجانه!تلاش و شیطونی و جسارت !و تو هم همینجوری!
گوگوش آخر زنانگی و ناز و عشوه و ملوسی!و تو هم همینی!
هدیه سمبل استقامت و مبارزه!محکم بودن و قوی بودن!تعقل!درست مثل تو!

نخندی بهم ها!این حس خیلی وقته باهامه!
——————————————————–
و یه موردی هیچ وقت یادم نمیره!وقتی برای منم تشخیص ام اس دادند مثل اکثر ام اسی ها دیوانه وار تو نت دنبال آخر وو عاقبتم!!!!می گشتم و از قضا مثل همه!رسیدم به وبلاگت!تو اون پست نوشته بودی که خیلی چاق شدی و مثل پیرزن ها شکمت چند طبقه شده!!!!منم که تازه کورتون زده بودم و حسابی چاق شده بودم کاملا درکت کرده بودم!!!و همیشه فکر می کردم مثل من یه دختر فوق العاده چاق و سنگینی!!!
تا اینکه یه کمی بعدش عکست رو گذاشتی و من از دیدنت عکست کاملاااااااااااااااااااااااااااااااااااا شوکه شدم!!!!
یه دختر فوق العاده خوشگل و خوش هیکل!!!
پر انرژی و شوخ طبع!
یعنی تا یه مدت گیج بودمااااااااااااااااااااااا
تصورم کامل ازت بهم ریخت!انقد به خودم خندیدم که….
خیلی جاها الگوی من شدی!مخصوصا تو امیدواری و زندگی!
با اینکه از نزدیک ندیدمت ولی از صمیم قلبم دوست دارم و برات آرزوی بهترین ها رو می کنم ”

پ.ن: کامنت دونی پایین بازه برای دریافت نظراتتون در مورد برنامه.