بچه های امروزی

يادمه بچه كه بودم اگه كسي كادويي برام مي خريد اينقدر ذوقش رو مي كردم كه نگو نپرس … راحت حال خوشش چند ماهم رو جواب ميداد … الانش هم همينطوره حتي با يه لاك به ظاهر ناقابل هم تا مدتها شارژم.
اميد كه از مكه برگشت؛ واسه بچه يكي از دوستان من كه يك پسر هشت ساله است يك ماشين كنترلي بزرگ سوغاتي آورد … عصري قرار بود ببريم دم خونه شون و سوغاتي هاشون رو بديم … اميد دم يك بقالي نگه داشت و رفت 6 تا باتري خريد وقتي بهش اعتراض كردم و گفتم تو ديگه مسئول باتري ماشين كه نيستي خوب خودشون مي خرن گفت نه ممكنه بچه بخواد همون موقع باهاش بازي كنه بعد باتري نداشته باشه حالش گرفته ميشه.
رفتيم بالا و با كلي شوق و ذوق كادو رو دادم دست بچه ( باور كن قيافه و ذوق من ديدني بود :teeth) بچه يه تشكر زير لبي كرد و ماشين رو گرفت گذاشت رو مبل و رفت دنبال كارش … حتي از تو جعبه اش هم درش نياورد.:sick
باور كن انگار يه سطل آب يخ ريختن رو من؛ نميدونم من بچه ندارم و حال و هواي بچه هاي الان رو نمي فهمم و نمي دونم اين تفاوت بين نسل من و نسل اوناست ؟ واقعاً اين يه امر طبيعيه تو اونا كه اينقدر بي تفاوت و يخ باشن يا اين يكي شعورش در اين حد بود؟Razzhbbbt
سقلمه زدم به اميد كه باتري ها رو ندي بهشا اينجوري لااقل 6 تا باتري جلوييم!!!!.:whistling



خودكشي

اولش كه شروع به نوشتن كردم و حتي تا همين اواخر؛ سعي داشتم كه مخفي بمونم … نه از اون جهت كه مطلبي داشتم براي مخفي كاري يا چيز بدي مي نوشتم بلكه فقط بخاطر اينكه دچار خودسانسوري نشم .
بعدش ديدم هركسي كه من رو هم بشناسه از سر كنجكاوي كلمه ام اس رو سرچ كنه اولين جايي كه پرتاب ميشه اينجاست و اگه بيوگرافي كه خيلي واضح و روشن اون بغل گذاشتم رو بخونه بدون برو وبرگرد مي فهمه كه اين وبلاگ مال منه.
خيلي از آشناها و فاميل و بستگان رو خودم آدرس بهشون دادم و خواننده نوشته هام شدن و خيلي ها هم خودشون پيدا كردن و با شعور بالا بروي من نياوردن كه اينجا رو مي خونن و بعد با هوش بالاي خودم!!!! كشفشون كردم.:teeth
برعكس اونها عده ايي هم بودن كه من رو كامل مي شناختن و بعد براي خوشمزگي بسيارشون كامنت ميذاشتن و اسم و فاميل واقعي من رو عنوان مي كردن كه به اين عده بايد خسته نباشيد غليظي گفت كه اينقدر با نمك بودن ولي دريغ از يكذره شعور كه لحظه ايي با خودشون فكر كنن كه اين آدم كه به روشني خودش رو معرفي كرده حتما دليل قابل قبولي براي خودش داره كه با اسم مستعار مي نويسه.:eyebrow
از همون ابتدا هركي برام ايميل زد و يا چت كرد و اسمم رو پرسيد فوراً عين بچه مثبت ها اسم واقعيم رو گفتم ( كه همينجا باز مي گم اين اصلا كار قشنگي نيست از آدمي كه با اسم مستعار مي نويسه اسمش رو بپرسيد خوب اگه اون مي خواست همه بدونن ديگه چه لزومي داشت اسم براي خودش انتخاب كنه؟:loser)
پس دونستن هويت واقعي من اصلا و ابدا كاري نداشته و نداره.
از قرارهاي عمومي گريزونم چون اصلا خوشم نمياد با چند نفر برخورد كنم كه همه جيك و پيك من و بخاطر نوشته هام مي دونن ولي من هيچي درمورد اونا نمي دونم … اين حس رو به آدم ميده كه جلوي يه پنجره رفلكس بخواي لباسات رو دربياري بدون اينكه بدوني اونطرف چند نفر دارن نگات مي كنن؟ :hypnoid
ولي هركسي ازم خواست ملاقات داشته باشيم براساس انتخاب خودم قبول كردم و ديدمش و همين ديدارها بهترين دوستانم رو بهم هديه داد.:love
آخرين كار انتحاريم گذاشتن فايل صوتي و تصويري برنامه آقاي بيرنگ بود . اعتراف مي كنم كه اولش كه تكرارپخش برنامه رو چند ساعت قبلش اعلام كردم با خودم گفتم فوقش 100 نفر ببينن كه خيلي مهم نيست Grinevilولي بعدش كه تكرار سر ساعت اعلام شده پخش نشد احساس گناه و اخلاق خاص خودم سبب شد كه آدرس اينترنتي برنامه رو بگذارم … البته بعد گذشت يك هفته برش داشتم چون دلم مي خواست فقط بچه هايي كه هر روز يا حداقل چند روز يكبار بهم سر ميزنن و دوستانم هستند برنامه رو ببينند.
حالا هر روز شركت در فعاليتهاي اجتماعيم بيشتر از گذشته ميشه و ديگه نمي تونم همه رو كنترل كنم كه خانم يا آقا من رو با مشخصات واقعي جايي معرفي نكنيد براي همين دست به آخرين خودكشي مجازيم مي زنم!!! :toungeاين عكس واقعي من … در ضمن اسم من … است ولي دوست دارم به همون نام ويولت تو اين جامعه مجازي شناخته بشم.
اين پست هر وقت صلاح بدونم برداشته ميشه. :shades

.
.
حذف شدGrinonttellGrinontknow
.
.

اين عكس زياد شبيه خودم نيست ولي دوستش دارم چون در لحظه ايي ازم گرفته شده كه قطرات اشك از شدت خنده گوشه چشمم به چشم مي خوره:heehee در ضمن الان موهام از اين هم كوتاهتره.:smug

.
.
حذف شدGrinonttellGrinontknow
.
.
پیوست : عکسها به در خواست امید حذف شد Grinontknow



اولش كه شروع به نوشتن كردم و حتي تا همين اواخر؛ سعي داشتم كه مخفي بمونم … نه از اون جهت كه مطلبي داشتم براي مخفي كاري يا چيز بدي مي نوشتم بلكه فقط بخاطر اينكه دچار خودسانسوري نشم .
بعدش ديدم هركسي كه من رو هم بشناسه از سر كنجكاوي كلمه ام اس رو سرچ كنه اولين جايي كه پرتاب ميشه اينجاست و اگه بيوگرافي كه خيلي واضح و روشن اون بغل گذاشتم رو بخونه بدون برو وبرگرد مي فهمه كه اين وبلاگ مال منه.
خيلي از آشناها و فاميل و بستگان رو خودم آدرس بهشون دادم و خواننده نوشته هام شدن و خيلي ها هم خودشون پيدا كردن و با شعور بالا بروي من نياوردن كه اينجا رو مي خونن و بعد با هوش بالاي خودم!!!! كشفشون كردم.:teeth
برعكس اونها عده ايي هم بودن كه من رو كامل مي شناختن و بعد براي خوشمزگي بسيارشون كامنت ميذاشتن و اسم و فاميل واقعي من رو عنوان مي كردن كه به اين عده بايد خسته نباشيد غليظي گفت كه اينقدر با نمك بودن ولي دريغ از يكذره شعور كه لحظه ايي با خودشون فكر كنن كه اين آدم كه به روشني خودش رو معرفي كرده حتما دليل قابل قبولي براي خودش داره كه با اسم مستعار مي نويسه.:eyebrow
از همون ابتدا هركي برام ايميل زد و يا چت كرد و اسمم رو پرسيد فوراً عين بچه مثبت ها اسم واقعيم رو گفتم ( كه همينجا باز مي گم اين اصلا كار قشنگي نيست از آدمي كه با اسم مستعار مي نويسه اسمش رو بپرسيد خوب اگه اون مي خواست همه بدونن ديگه چه لزومي داشت اسم براي خودش انتخاب كنه؟:loser)
پس دونستن هويت واقعي من اصلا و ابدا كاري نداشته و نداره.
از قرارهاي عمومي گريزونم چون اصلا خوشم نمياد با چند نفر برخورد كنم كه همه جيك و پيك من و بخاطر نوشته هام مي دونن ولي من هيچي درمورد اونا نمي دونم … اين حس رو به آدم ميده كه جلوي يه پنجره رفلكس بخواي لباسات رو دربياري بدون اينكه بدوني اونطرف چند نفر دارن نگات مي كنن؟ :hypnoid
ولي هركسي ازم خواست ملاقات داشته باشيم براساس انتخاب خودم قبول كردم و ديدمش و همين ديدارها بهترين دوستانم رو بهم هديه داد.:love
آخرين كار انتحاريم گذاشتن فايل صوتي و تصويري برنامه آقاي بيرنگ بود . اعتراف مي كنم كه اولش كه تكرارپخش برنامه رو چند ساعت قبلش اعلام كردم با خودم گفتم فوقش 100 نفر ببينن كه خيلي مهم نيست Grinevilولي بعدش كه تكرار سر ساعت اعلام شده پخش نشد احساس گناه و اخلاق خاص خودم سبب شد كه آدرس اينترنتي برنامه رو بگذارم … البته بعد گذشت يك هفته برش داشتم چون دلم مي خواست فقط بچه هايي كه هر روز يا حداقل چند روز يكبار بهم سر ميزنن و دوستانم هستند برنامه رو ببينند.
حالا هر روز شركت در فعاليتهاي اجتماعيم بيشتر از گذشته ميشه و ديگه نمي تونم همه رو كنترل كنم كه خانم يا آقا من رو با مشخصات واقعي جايي معرفي نكنيد براي همين دست به آخرين خودكشي مجازيم مي زنم!!! :toungeاين عكس واقعي من … در ضمن اسم من … است ولي دوست دارم به همون نام ويولت تو اين جامعه مجازي شناخته بشم.
اين پست هر وقت صلاح بدونم برداشته ميشه. :shades

.
.
حذف شدGrinonttellGrinontknow
.
.

اين عكس زياد شبيه خودم نيست ولي دوستش دارم چون در لحظه ايي ازم گرفته شده كه قطرات اشك از شدت خنده گوشه چشمم به چشم مي خوره:heehee در ضمن الان موهام از اين هم كوتاهتره.:smug

.
.
حذف شدGrinonttellGrinontknow
.
.
پیوست : عکسها به در خواست امید حذف شد Grinontknow



دريا همون دريا بود
شنها همون شنها بود
اما … فقط ياد تو
بجاي تو آنجا بود … Shockh
از ديشب اين شعر شده ملكه ذهنم. به چيزي هم ربطش نديد چون هيچ اتفاق خاصي نيفتاده … جز اينكه وضع جسميم قاطي كرده يا بيرون روي دارم يا برعكسش.:sick



دريا همون دريا بود
شنها همون شنها بود
اما … فقط ياد تو
بجاي تو آنجا بود … Shockh
از ديشب اين شعر شده ملكه ذهنم. به چيزي هم ربطش نديد چون هيچ اتفاق خاصي نيفتاده … جز اينكه وضع جسميم قاطي كرده يا بيرون روي دارم يا برعكسش.:sick