الفبا فارسی = سلامتي

جايي خوندم برای اطمينان از پاکيزگی دستها و عاری شدن اونها از آلودگی زمانی که به اون اختصاص ميديد بايد به اندازه يک دور دوره کامل حروف الفبا باشه.
وقتی می خواستم دستهام رو بشورم يادش افتادم و زمزمه کنان در حالیکه دستهام رو با صابون بهم مي ماليدم شروع کردم:
الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ع غ ک گ گ …:thinking ل ل:confused
م مShockh ن و ه ی د ذ:whew:surprise
خوب من چيکار کنم سال اول دبستانم مصادف بود با انقلاب و هيچ کی جد نکرد الفبا رو درست حفظ کنم:nottalking که الان مجبور نشم وبا يا آنفولانزا مرغی بگيرم.Sadoh



الفبا فارسی = سلامتی

جايي خوندم برای اطمينان از پاکيزگی دستها و عاری شدن اونها از آلودگی زمانی که به اون اختصاص ميديد بايد به اندازه يک دور دوره کامل حروف الفبا باشه.
وقتی می خواستم دستهام رو بشورم يادش افتادم و زمزمه کنان در حالیکه دستهام رو با صابون بهم مي ماليدم شروع کردم:
الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ع غ ک گ گ …:thinking ل ل:confused
م مShockh ن و ه ی د ذ:whew:surprise
خوب من چيکار کنم سال اول دبستانم مصادف بود با انقلاب و هيچ کی جد نکرد الفبا رو درست حفظ کنم:nottalking که الان مجبور نشم وبا يا آنفولانزا مرغی بگيرم.Sadoh



روز عشق به تقويم ايران باستان خودمون:wink بر همه عاشقان مبارک باد.:love
اينم ببينید ثواب داره.:toungeدر رابطه با آقای خدادادی و طب قرآنی است.
eggsB.jpg



قبلش بگم سوتفاهم نشه:thinking اين نوشته رو با ايميل گرفتم و صرفاً جهت اطلاع رسانی::love
نظر به اينكه بر اساس خبر موثق، يك مورد مرگ بر اساس آنفولانزاي مرغي در تهران مشاهده شده است و اطلاع‌رساني در اين مورد نيز بسيار اندك است، متن ذيل را به دقت مطالعه كنيد و از خوردن مرغ به صورت جوجه‌كباب يا سوخاري و تخم مرغ نيمرو كه امكان نيم‌پز بودن آنها وجود دارد، جداً خودداري كنيد:
آنفولانزاي مرغي ماكيان را مبتلا مي‌كند و عامل مولد آن ويروسي است كه با ساختار فيزيكي پرندگان سازگار شده است. با وجود اينكه اين بيماري مخصوص ماكيان است، اما در سالهاي اخير ظاهرا اين ويروس به گونه‌هاي ديگر جانداران نيز منتقل شده و موجب ابتلاي انسان‌ها به اين بيماري شده است.
در مقابل، ويروس آنفولانزاي فصلي بويژه با بدن انسان سازگار مي‌شود. بر خلاف آنفولانزاي مرغي، آنفولانزاي فصلي به آساني از فردي به فرد ديگر منتقل مي‌شود و هر ساله جان صدها هزار تن را مي‌گيرد. ويروس آنفولانزاي مرغي اغلب در فضولات پرندگان يافت مي‌شوند و مرغداراني كه اين ويروس را تنفس مي‌كنند به آن مبتلا مي‌شوند.انتقال بيماري از انسان به انسان بسيار به ندرت اتفاق مي‌افتد. آنچه اين بيماري را براي انسان خطرناك مي‌كند; اينست كه ويروس آن به شكلي دچار جهش ژنتيكي و تغيير رفتار شود كه بتواند از انساني به انسان ديگر منتقل شود.
در نتيجه اين امر، شيوع بيماري بسيار گسترده خواهد شد. خطرناكتر از اين وضعيت آنست كه ويروس مرغي بتواند فردي را آلوده كند كه همزمان به بيماري آنفولانزاي انساني مبتلاست.
در صورتي كه ژن‌هاي ويروس‌هاي مرغي و انساني در اين شرايط با يكديگر تركيب شوند ويروس مي‌تواند از فردي به فرد ديگر منتقل شود و در نتيجه يك آنفولانزاي عالم‌گير شايع خواهد شد.
تقريبا هيچ فردي به طور طبيعي در برابر ويروس جديد مصونيت نخواهد داشت. در حالي كه اين ويروس مي‌تواند ظرف 6 ماه به همه مناطق جهان برسد.
هيچ كس نمي‌داند ما چقدر به زمان اين اپيدمي احتمالي جهاني نزديك هستيم، اما بسياري از دانشمندان مي‌گويند كه ما به اين نقطه خواهيم رسيد، چرا كه به نظر مي‌رسد همه‌گيري آنفولانزا در سيكل‌هاي 25 ساله به وقوع مي‌پيوندد و آخرين دوره آن در سال 1968 بوده است.
آنچه نگراني‌ها را در اين اواخر بيشتر كرده; اينست كه آنفولانزاي مرغي آلوده كردن پستانداران از جمله پلنگ‌ها و ببرها را آغاز كرده است. يك بررسي اخير آزمايشگاهي نشان داده ويروس آنفولانزاي مرغي مي‌تواند در ميان گربه‌ها نيز رد و بدل شود. همچنين اين ويروس توانسته اردك‌ها را بدون بروز بيماري و علائم ظاهري آن آلوده كند.
اين امر خطر آلودگي مرغداران را افزايش مي‌دهد. در مورد علائم بيماري بايد يادآور شد كه ابتدا با يك تب خفيف، سردرد و درد مفاصل آغاز مي‌شود.
تب بيمار ممكنست به مدت يك روز فروكش كند. بيمار به سختي تنفس مي‌كند و به تدريج سرفه‌ها آغاز مي‌شود. همزمان با كم رسيدن اكسيژن به مغز در اثر اشكال در تنفس حالت كما و مرگ به همراه خواهد داشت. از آنجا كه علائم آنفولانزاي مرغي بسيار مشابه آنفولانزاي معمولي است، خطر آن اينست كه ممكنست پزشكان نتوانند تفاوت آنها را تشخيص دهند.
اما در صورتي كه اين بيماري ظرف 48 ساعت تشخيص داده شود و بيمار تحت درمان خاص بيماري مانند مصرف داروي ضد ويروسي Tamiflu قرار گيرد، بيمار معمولا بهبودي كامل بدست مي‌آورد.
تا كنون به منظور توقف اين بيماري ميليون‌ها مرغ، جوجه و اردك در كشورهاي آلوده شده آسيايي و تركيه به منظور كاهش خطر ابتلا در ميان پرندگان و انسان‌هاي سالم، كشتار شده‌اند.نجات و پاكسازي در مناطق مستعد و آسيب‌پذير مانند مرغداري‌ها و مزارع افزايش يافته است.
همچنين از پزشكان خواسته شده تا نسبت به علائم بيماري در بيماران كنجكاوتر بوده و آنها را تحت كنترل دقيق داشته باشند.
با اين حال سازمان بهداشت جهاني هشدار داده است كه اگر در حال حاضر اين بيماري شايع شود، هيچ كشوري براي مقابله با آن چه به لحاظ دارويي و چه به لحاظ واكسينه كردن آماده نيست.
امكان انتقال بيماري از راه خوردن گوشت مرغ آلوده وجود ندارد اما اين در صورتي است كه گوشت كاملا پخته شده و خام نباشد، در غير اينصورت اين امكان وجود خواهد داشت.
در زمينه تهيه واكسن اين بيماري لازم به ذكرست كه دانشمندان در مراحل بسيار اوليه از آزمايش يك واكسن آزمايشي عليه زنجيره H5N1 از آنفولانزاي مرغي هستند كه در آسيا در حال گردش است.
اگر يك حالت عالم‌گير از اين زنجيره در سال آينده و سالهاي آتي بروز كند، ميليونها تن در اروپا و آمريكا و ميلياردها تن ديگر در ساير نقاط جهان به اين واكسن دسترسي نخواهند داشت.
به علاوه دولت‌هاي هر كشور بايد تصميم بگيرند چه گروهي از جامعه براي تزريق اين واكسن در اولويت قرار دارند كه اين تصميم بستگي به اين دارد كه آنها بخواهند مرگ و مير احتمالي را كاهش دهند، آسيب جوامع را به حداقل برسانند و يا آسيب اقتصادي از اين اپيدمي را كاهش دهند.
در خصوص يك تلاش بين‌المللي براي مقابله با اين ويروس بايد متذكر شد كه نوامبر سال 2004، سازمان جهاني بهداشت در يك درخواست قطعي از دولت‌ها خواست تا در جهت توليد و توزيع واكسن بيماري اقدام كنند.
ظاهرا تاكيد آمريكا در اين زمينه در رأس كشورهاي اروپايي قرار داشته است.
هم اكنون درحدود 10 شركت در حال كار كردن بر روي تهيه واكسن اين بيماري هستند و بسيار انتظار مي‌رود كه در سال جاري آزمايشهاي باليني در اين زمينه را آغاز كنند.
در مقايسه با سارس بايد گفت آنفولانزاي مرغي برخلاف سارس به صورت دوره‌اي در حال گردش است، اما سارس را مي‌توان براي مدتي تحت كنترل قرار داده و شيوع آن را متوقف كرد.
براي رفع وجود احتمالي ويروس آنفلوآنزاي پرندگان، بايد غذاهاي حاوي گوشت ماكيان رابا 70درجه سانتيگرادو حداقل به مدت 30 ‪ دقيقه طبخ كنيد.
و براي پيشگيري از بيماري آنفلوآنزاي پرندگان از مصرف تخم‌مرغ نيم‌پز و خام نيز پرهيز شود. همچنين در صورت ديدن پرنده تلف شده درمحل زندگي خود، بلافاصله آن را به نزديكترين مركز بهداشتي درماني و ياخانه بهداشت اطلاع دهيد.
خبر يک در همين رابطه.
خبر دو در همين رابطه.
خبر سوم در همين رابطه.
پيوست: اگه منو به دليل تشويش اذهان عمومی:nailbiting گرفتن بردن:cry برام کمپوت هلو بيارين.:teeth



وقتي به شروع و چگونگي وقوعش فكر مي كنم، بنظرم همه چيز گيج و پيچيده مي آيد! اما ظاهرا اين گيجي چندان هم عجيب ودور از انتظار نيست،چون عبارت “ضربه فرهنگي” را چنين تعريف كرده اند: “تغييراتي در فرهنگ كه موجب به وجود آمدن گيجي، سردرگمي و هيجان مي شود.”
اين ضربه چنان نرم و آهسته بر پيكر ملت ما فرود آمد كه جز گيجي و بي هويتي پي آمد آن چيزي نفهميديم!
شايد افراد زيادي را ببينيد كه كلمات Hi و Hello را با لهجه غليظ Americanاش تلفظ مي كنند. اما تعداد افرادي كه از واژه درود استفاده مي كنند، بسيار نادر است!
همينطور كلمه Thanks بيش از سپاسگزارم و Good bye بسيار راحت تر از «بدرود» در دهان ها مي چرخد. ما حتي به اين هم بسنده نكرده ايم!
اين روزها مردم برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند.
سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند!
جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاري برپا مي كنند!
همه چيز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم “سپندار مذگان” به گوششان نخورده است.
چند سالي ست حوالي26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم Valentine به گوش مي خورد. از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه “در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند.كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود…بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق!”
اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 4 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز “سپندار مذگان” يا “اسفندار مذگان” نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان “روز عشق” به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اهورا مزدا”، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني “بهترين راستي و پاكي” كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني “شاهي و فرمانروايي آرماني” كه خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، “مهرگان” لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.
ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود ناآشناييم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است. نقطه مقابل ملت ما آمريكاييها هستند كه به خود جهان بيني دچار مي باشند. آنها دنيا را تنها از ديدگاه و زاويه خاص خود نگاه مي كنند. مردماني كه چنين ديدگاهي دارند، متوجه نمي شوند كه ملت هاي ديگر شيوه هاي زندگي و فرهنگ هاي متفاوتي دارند. آمريكاييها بشدت قوم پرستند و خود را محور جهان مي دانند. آنها بر اين باورند كه عادات، رسوم و ارزش هاي فرهنگي شان برتر از سايرين است. اين موضوع در بررسي عملكرد آنان بخوبي مشهود است. بعنوان مثال در حالي كه اين روزها مردم كشورهاي مختلف جهان معمولا به سه، چهار زبان مسلط مي باشند، آمريكاييها تقريبا تنها به يك زبان حرف مي زنند. همچنين مصرانه در پي اشاعه دادن جشن ها و سنت هاي خاص فرهنگ خود هستند.
“اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل” و “مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها” دو مقوله كاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايي ست كه ديگران پيش از ما رسيده اند و جا خوش كرده اند!
براي اينكه ملتي در تفكر عقيم شود، بايد هويت فرهنگي تاريخي را از او گرفت. فرهنگ مهم ترين عامل در حيات، رشد، بالندگي يا نابودي ملت ها است. هويت هر ملتي در تاريخ آن ملت نهاده شده است. اقوامي كه در تاريخ از جايگاه شامخي برخوردارند، كساني هستند كه توانسته اند به شيوه مؤثرتري خود، فرهنگ و اسطوره هاي باستاني خود را معرفي كنند و حيات خود را تا ارتفاع يك افسانه بالا برند. آنچه براي معاصرين و آيندگان حائز اهميت است، عدد افراد يك ملت و تعداد سربازاني كه در جنگ كشته شده اند نيست؛ بلكه ارزشي است كه آن ملت در زرادخانه فرهنگي بشريت دارد.
شايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 25 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ايرانيان باستان) منتقل کنيم.
اين جانب از همين تريبون اعلام می کنم که روز 25و29 بهمن را عشقولانه پاس ميدارم.
:teethSmuglove
پيوست: فکر کردم متوجه ميشيد که نثر نثر من نيست:sad منم اين نوشته رو حدود 10 روز پيش با ايميل گرفتم و اصلاً نمی دونم نويسنده اش کيه ولی جهت اطلاع رسانی عاليه.:applause
پيوست2:من که نمی دونستم نويسنده مطلب بالا کيه:question ولی حالا که ميدونم لينکش رو ميذارم، مال حروم خور نيستم حتی تو لينک:teeth
ممنون از پاييز عزيز بخاطر يادآوريش:love



با يکي از بچه ها تلفني صحبت ميکردم، ميگه:
اون: اوووووو همچين هم ميگه 200 تومن صدقه دادم!:nottalking انگار چقدر پول ريخته !:thinkingمن هزار تومن هزار تومن صدقه ميدم بازم يا کارم جور نميشه يا ناپلئوني همه چي رد ميشه.Shockh
من: نه ديگه نگرفتي:wink وقتي يکي مثل من که بالاي ده تومن صدقه نداده يهو دويست تومن بندازه تو صندوق :shadesخود خدا دستش مياد که چه خبره و يکم بيشتر حواسش رو به من جمع ميکنه!!!!!!Smugangel



عاشورا بود از خواب که بلند شدم رفتم جلوی آيينه و موهام رو شونه کردم کشو دراور رو کشيدم بيرون از توش کرم بردارم بمالم به صورتم چشمم افتاد به يه اسکناس دویست تومانی برش داشتم… آوردم انداختمش تو قلکی که مخصوص کمک به نيازمندانه در طول روز گوش سپردم به نوای عاشورا نزديک ظهر هی می رفتم دم پنجره و هوا رو چک ميکردم می خواستم ببينم دم ظهر عاشورا هوا گرم ميشه يا نه؟:thinking آخه يکی بهم گفته بود هوا هرچقدر هم که سرد باشه ظهر عاشورا گرمای بی سابقه ايي همه جا رو دربر می گيره:question .
تا آخر شب سعی کردم عزادار خالص و مخلصی باشم واقعاً از ته دلم نه مثل خيلی ها که فقط اداش رو در ميارن:eyebrow
شب اومدم برم تو اتاق خودم ،يکم عجله کردم… تعادلم رو از دست دادم و بامب خوردم زمين :confused يکی از بدترين نوع زمين خوردنها، آرنجم زخم شده بود کشون کشون خودم رو کشيدم نزديک ديوار، موبايل همراهم بود فکر کردم زنگ بزنم طبقه بالا شهروز بياد کمکم کنه بلند شم ولی منصرف شدم فکر کردم اگه بفهمن خوردم زمين ديگه نميذارن تنها تو طبقه خودم باشم و اين مساوی است با خداحافظ استقلال:hand
يه چند لحظه ايي نشستم که به اعصابم مسلط بشم پشتم رو دادم به ديوار دستام رو ستون بدنم کردم و…يا علی از جام بلند شدم.
هم خوشحال بودم هم ناراحت، ناراحت از اينکه با کمی عجله معلق شده بودم و هرکدوم از اين زمين خوردن ها برام هشدار بدتر شدن حالمه:sad و خوشحال از اينکه تونستم به تنهايي از جام بلند شم.
شب موقع خواب با خودم فکر می کردم پس چرا امام حسين پشت و پناهم نبود؟حداقل امروز که عاشورا بود و منم عزادارش.Shockh
اينم يکی ديگه از مبارزان کسی که باعث شده زندگی به بودنش و داشتنش مغرور باشه.:regular