می خوام یک چندکاره بخرم. از اینهایی که هم اسکن می کنه و هم پرینت میگیره و…
چون تند به تند پرینت نمی گیرم برام مهم ه که کارتریجش سریع خشک نشه و یا برای تعویضش دچار دردسر نشم.
شما چه مارک و مدلی رو پیشنهاد میدید که تجربه استفاده ازش رو دارید و از عملکردشم راضی هستید؟و یا چی و میگید که اصن طرفش نرم.
در ضمن قیمتش هم برام مهمه که خیلی بالا نباشه.
قبلا از راهنمایتون ممنونم.
هدفون تو گوشمه و آهنگ گوش ميدم.
ميرسه به آهنگ “نا نوشته” رضا يزداني. مي خونه و مي خونه.باهاش زمزمه مي کنم.
مي بينم باز حسم از شنيدن آهنگ دقيقا هموني ه که قبلا هم مکتوبش کردم… همون عشق دوران نوجووني و انسان بالغ الان با کوله باري از تجربه ولي همچنان عاشق و شايدم کنجکاو.
به نظرم عاشق بودن با کنجکاوي ،فاصله شون به يک مو بنده.
وقتي کنجکاوي،فکر مي کني که عاشقي.برات طرف رمز و راز داره دلت مي خواد به دستش بياري حالا به هر قيمتي که شده… ولي وقتي به وصال رسيدي تمام حسهاي خوب گذشته از بين ميره.معما برات حل شده. ديگه جذابيتي وجود نداره که بخواي دنبالش کني… اينطوريه که يک رابطه محکوم به فنا ميشه.
ولي اگه عاشق واقعي باشي و نه يک کنجکاو صرف…طرف مقابل برات يه بحر بي انتهاست که حالا حالا ها محل داره براي کشف چيزهاي جديد و تو نه تنها سير نمي شي بلکه هر روز از روز قبل حريص تر و کنجکاو تري.
سال نو بر همگي خوب و خوش.
شرمنده از تاخير،سرم تا به امروز خيلي شلوغ بوده و حالا هم غمگينم… امروز 2 تا از مهمونهاي بسيار عزيزم برگشتن به کشور محل اقامتشون… سفرشون بي خطر و به اميد دوباره برگشتنشون،زود زود.
فرزانه برای کامنت شماره 15 در پست قبلی خیلی بجا و درست نوشت:
“گيرم که در باورتان به خاک نشسته ام! / و ساقه هاي جوانم از ضربه هاي تبرهايتان زخمدار است /با ريشه چه ميکنيد؟
گيرم که بر سر اين باغ بنشسته در کمين پرندهايد /پرواز را علامت ممنوع ميزنيد / با جوجه هاي نشسته در آشيان چه مي کنيد؟
گيرم که ميکشيد گيرم که ميبريد گيرم که ميزنيد /با رويش ناگزير جوانه چه ميکنيد؟ !!!! ….
خسرو گلسرخي”
سال نو پیشاپیش مبارک همگی باشهancing
مواد لازم برای ۴ نفر: • گندم یک کیلو • آرد ۴ کیلو • آب به مقدار لازم
(به نسبت یک کیلو گندم چهار کیلو آرد لازم است) گندم نقرهای شده را چرخ میکنیم و یا میکوبیم بعد مقداری آب روی آن میریزیم و خوب مخلوط کرده آن را از صافی رد مینمائیم و آنها را با دست فشار میدهیم تا عصاره گندم که شیرین است گرفته شود آرد را در یک ظرف مناسب میریزیم شیره گندم را هم روی آن ریخته بهم میزنیم تا مایه صاف و رقیق شود شیره گندم باید مقداری باشد که مایه را رقیق کند ظرف را روی حرارت ملایم قرار میدهیم مرتب آن را هم میزنیم تا جوش آمده و غلیظ گردد و ته نگیرد و رنگ آن هم قهوهای شود نکته حساس در پختن سمنو این است که از هم زدن سمنو غفلت نکنیم چون زود ته میگیرد و گلوله میشود پس از آن که سمنو غلیظ شدو غلظت آن مانند ماست معمولی در آمد و رنگ آن هم قهوهای خوش رنگ شد سمنو آمادهاست سمنو به روغن و شکر احتیاج ندارد.
طرز تهیه جوانه گندم (شیره جوانه گندم) به صورت سنتی
1. آب باران نیسانبارانی که از دهم خرداد ماه تا آخر خرداد ماه میبارد
2. آرد گندم
3. شیره جوانه گندم:برای بدست آوردن شیرهٔ جوانه گندم مقداری از دانههای آنرا پس از پاک کردن در کاسهای که در آن آب نیسان ریخته شده خیس میکنند و سه روز میگذارند تا خوب خیس بخورد پس از آن ، دانههای خیس خورده را در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و سه روز میگذارند در آن پارچه بماند پس از این شش روز دانههای گندم جوانه میزند آنگاه گندم جوانه زده را در سینی بزرگی میریزند و میگسترند و میگذارند تا جوانه بلند تر شود. اگر هوا خشک باشد پارچه نازکی را روی سینی میکشند و هر روز کمی از آب باران نیسان به آن میپاشند تا نم دار و جوانهها زودتر بلند شود. تا این هنگام کسی که نماز میخواند حق ندارد که باین گندمها سرکشی کند. گندمهای جوانه زده آنقدر در سینی نگاهداری میشود. تا سفیدی دنباله جوانهها پیدا شود (بگفته تهرانیها به نقره بنشیند) آنگاه آنها را از سینی بیرون میآورند و در آب نیسان میشویند و پیش از آنکه خشک بشود در هاون میکوبند و پس از چند بار کوبیدن از هاون بیرون میآورند و در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و با دست میچلانند و شیره آن را در ظرفی میگیرند . این عمل پنج بار تکرار میشود. شیره دست افشار جوانه گندم را به اندازهای که لازم میدانند با آرد گندم میآمیزند (مثلاً برای یک من آرد گندم پیرامون پنج سیر شیره لازم است) اگر شیره به اندازه کافی بدست نیاید به جای کمبود آن آب باران نیسان به کار میبرند.
سال نو پیشاپیش مبارک همگی باشهancing
مواد لازم برای ۴ نفر: • گندم یک کیلو • آرد ۴ کیلو • آب به مقدار لازم
(به نسبت یک کیلو گندم چهار کیلو آرد لازم است) گندم نقرهای شده را چرخ میکنیم و یا میکوبیم بعد مقداری آب روی آن میریزیم و خوب مخلوط کرده آن را از صافی رد مینمائیم و آنها را با دست فشار میدهیم تا عصاره گندم که شیرین است گرفته شود آرد را در یک ظرف مناسب میریزیم شیره گندم را هم روی آن ریخته بهم میزنیم تا مایه صاف و رقیق شود شیره گندم باید مقداری باشد که مایه را رقیق کند ظرف را روی حرارت ملایم قرار میدهیم مرتب آن را هم میزنیم تا جوش آمده و غلیظ گردد و ته نگیرد و رنگ آن هم قهوهای شود نکته حساس در پختن سمنو این است که از هم زدن سمنو غفلت نکنیم چون زود ته میگیرد و گلوله میشود پس از آن که سمنو غلیظ شدو غلظت آن مانند ماست معمولی در آمد و رنگ آن هم قهوهای خوش رنگ شد سمنو آمادهاست سمنو به روغن و شکر احتیاج ندارد.
طرز تهیه جوانه گندم (شیره جوانه گندم) به صورت سنتی
1. آب باران نیسانبارانی که از دهم خرداد ماه تا آخر خرداد ماه میبارد
2. آرد گندم
3. شیره جوانه گندم:برای بدست آوردن شیرهٔ جوانه گندم مقداری از دانههای آنرا پس از پاک کردن در کاسهای که در آن آب نیسان ریخته شده خیس میکنند و سه روز میگذارند تا خوب خیس بخورد پس از آن ، دانههای خیس خورده را در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و سه روز میگذارند در آن پارچه بماند پس از این شش روز دانههای گندم جوانه میزند آنگاه گندم جوانه زده را در سینی بزرگی میریزند و میگسترند و میگذارند تا جوانه بلند تر شود. اگر هوا خشک باشد پارچه نازکی را روی سینی میکشند و هر روز کمی از آب باران نیسان به آن میپاشند تا نم دار و جوانهها زودتر بلند شود. تا این هنگام کسی که نماز میخواند حق ندارد که باین گندمها سرکشی کند. گندمهای جوانه زده آنقدر در سینی نگاهداری میشود. تا سفیدی دنباله جوانهها پیدا شود (بگفته تهرانیها به نقره بنشیند) آنگاه آنها را از سینی بیرون میآورند و در آب نیسان میشویند و پیش از آنکه خشک بشود در هاون میکوبند و پس از چند بار کوبیدن از هاون بیرون میآورند و در پارچه پاکیزهای میریزند و میپیچند و با دست میچلانند و شیره آن را در ظرفی میگیرند . این عمل پنج بار تکرار میشود. شیره دست افشار جوانه گندم را به اندازهای که لازم میدانند با آرد گندم میآمیزند (مثلاً برای یک من آرد گندم پیرامون پنج سیر شیره لازم است) اگر شیره به اندازه کافی بدست نیاید به جای کمبود آن آب باران نیسان به کار میبرند.
بپذیر،اون چیزی رو که نمی تونی تغییرش بدی و در ایجادش هم گناهکار نبودی… همین دلیل جذابیتت میشه.
ویولت دامه حفاظاته!!!!:tounge
یک ایمیل:
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یک دفعه کلاس از خنده ترکید …
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند :
– اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا !
و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.
5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت :
– برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود !
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
همسرم جواب داد :
– من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست