از وقتي که LP ( تست مايع نخاع ) انجام دادم تو اون نقطه ايي که سوزن تو کمرم فرو رفته يه حس غريبي دارم، درد نيست ولي يه جوريه … يعني کمرم رو تو اون نقطه حس مي کنم بخصوص صبحها که از خواب بلند ميشم .
هفته پيش که پيش دکتر بودم اين مشکل رو باهاش مطرح کردم گفت برات ايبوپروفن مي نويسم گفتم دکتر جان درد ندارم که … فقط يه جوريه … کمرم طبيعي نيست .
رو کرد به اميد و گفت تو مي فهمي منظورش چيه ؟ يعني که چي يه جوريه؟
روحش شاد:angel، ما يه فاميل نزديکي داشتيم که پزشک بود. ايشون مي گفتند تو دوره دانشجويي ما يه استاد داشتيم که بهمون مي گفت هر وقت بيماري اومد پيشتون و از امعا و احشا داخليش شکايت کرد و گفت حسش مي کنم بدونيد حتما يه مشکلي وجود داره چون در حالت عادي هيچ کدوم از اعضا داخلي بدن نبايد حس بشن … وقتي احساس مي کنيد قلب داريد حتماً قلبتون مشکلي پيدا کرده.
نمي دونم چرا وقتي به دکتر مي گم کمرم رو حس مي کنم … متوجه نشد منظورم چيه.:confused
#worried
#cry من چند وقته دم حس می کنم !!! يعنی حالم خرابه؟؟؟!!!#grin
به آرش:
آره رفيق يعنی دم درآورده شده ات داره می افته و جزو آدمهای بی دم ميشی#grin
salaam
man fekr mikonam choon behesh fekr mikoni hey yeh chizi hes mikoni.
age gofteye iin roohesh shaad dorost baashe man in sinam yeh chizish hast, choon yeh moddati hats badjoori ehsaasesh mikonam, yaa az havaye sarde yaa az sigaar.
hi
راستشو بخوای زیاد واضح نیست منظورت! یعنی چی حسش میکنی؟یعنی قبلن حس نداشت؟ یا مثلن مور مور میشه؟ یا سوزن سوزن میشه؟ منم دست مزنم به ستون فقراتم حسش میکنم دردم نمی کنه!!!
منم وجود خیلی ها رو تو زندگیم حس می کنم، یعنی حتما یه چیزمه !!!!
(من ایمیل ام رو وارد نکرده بودم ، شما اخطار دادید که ” باید ” وارد کنم )
سلام… دو تا احتمال وجود داره: ۱-دکتر شما از اون استادهای فاميل نزديکتون نداشته ۲- کمر جزو امعا و احشا داخلی حساب نميشه
اگر نوشته ای از من نارارحتت کرد عذر می خوام منظورم با تو نازنين اصلا نبود حق با تويه من تند رفته بودم و بايد کسايی مثل تو رو مجزا می کردم سه سالگی هم مبارک به اميد سلام برسون الباقی قضايا هم مختاری هر جور خواستی باهاش برخورد کنی
وای که تصور تست مايع نخاع دردآوره وای به حال تو که انجامشم دادی چه حالی داری واقعا من که اين تست و انجام ندادم ولی درک ميکنم چه حالی داری#smile بيشتر از اينها مواظب خودت باش لطفا#flower
ویلی جان میگم شاید تلقین باشه،نه؟ #thinking سعی کن بهش فکر نکنی#kiss
ويلی جون مامان منم که چند سال پيش به خاطر بيماری ای که داشت آب نخاع ازش گرفتن الان يه وقتايی رگ پاش تير می کشه. و اعصابش رو به هم می ريزه.
به دکترش که گفت آقای دکتر بعد ازاينکه ازم آب نخاع گرفتيد اينجوری می شم هميشه با عصبانيت گفت برو خانم اين حرفای مزخرف چيه که می زنی؟
کمرت چه ربطی داره به پات. مامان منم ديگه اعتراض نکرد ولی هنوز عاصيه#worried
سلام ويولت جان … اگر جديه حتما يه فکری واسش بکن که خيالت راحت شه … مشکلی پيش نياره برات عزيز … فاميلتونم خدا بيامرزه
سلام
اولا که دهنم آب افتاد#silly من چرا اين عکسا رو ديروز نديدم؟ اون تيکه ای ها لواشکه؟ کجا دارن من برم بخرم يه ذره
ضرر داره ميدونم ولی عيب نداره#silly
بعدش دقيقا ميفهمم چی ميگی
من هم فکر نکنم مشکلی باشه. بعضی وقتا اينجوری ميشه شايد يه جور حس ذهنی باشه يعنی شايد اون لحظه که تست ميگرفتن در ضمير ناخودآگاهتون باقی مونده
يا همچين چيزی#flower
سلام.یه جایزه برای مسافرت برای ام اسی ها و یه جایزه برای پرستار بيمار
http://www.msif.org/en/people_with
_
ms/awards/the_wolfensohn.html
http://www.msif.org/en/people_with_ms/awards/the_nicholson.html
#flower
#thinking
چيزی نيست بيخيالش شو هر وقت مياد فکرتو منحرف کن
به نظرم روش حساس شدی. #worried
#hug
امتحانا که نشد اومدم اقلآ اینجا بيست بشم و برم.#grin
ا !!!!!!!!!!
فرزانه اينجا هم ارزو به دل گذاشتيم!#sad
دنبال کلمات بهتری بگرد…برای توصيف حالت برای جناب دکتر.
طبيعيه ويولت جون منهم از وقتی برای به دنيا آوردن شروين اپيدورال گرفتم اين حس را کم و بيش دارم البته الان ديگه تقريبا از بين رفته….ولی اوايل خيلی بيشتر بود….
به علت فرو رفتن سوزن در منطقه پر عصب و آسيب ديدن اعصاب سطحی و عمقيت تا مدتی که بدن دوباره ترميم کنه خودش رو احساسش ميکنی؛ به هر حال اصلا نگران کننده نيست.
دکتره چه حرف جالبی زده ببين منم گاهی قلبم رو خيلی حس ميکنم. پس يعنی مشکلی هست؟ #worried
بله منم اون خوراکيا رو دوست دارم. اما چشمت روز بد نبينه يه بار خوردم و پشتش رفتم بيمارستان#sick
ويولت جان…گاهی وقتها حس آدم دقيقا درد نيست…ناراحتيه…راحت نيست يعنی…من از بابام ميپرسم…ولی کاش بيشتر توضيح ميدادی چجوريه
شايد روش حساس شدی و چيز خاصی نباشه من فکرشم می کنم کمرم يه جوری ميشه تو که ديگه تستشو انجام دادی
ميدونی چرا نمی فهمه؟
چون ام اس نداره. من مشکلی شبیه تو را دارم دست و پای چپم را حس ميکنم. دکتر که معاینه میکنه حس و حرکتش مشکلی نداره ولی من اذيت ميشم
ام اسه دگه عزيزم#flower
آره من هم يه مشکل دارم که کسی اونو نميفهمه……………#sad #worried
سلام وبلاگ بسيار زيباي داريد از اينکه
موفق شدم با شما آشنا بشم خوشحالم.
سلام …برای من از اين کارها انجام ندادن ولی ميگن ناراحت کننده ست . و اما در مورد احساسی که داری مگه بقيه مشکلات و احساساتی رو که ما داريم دکترا حس ميکنن؟؟ راستی چرا ال پی انجام ميدی مگه در مورد بيماريت شک دارن؟
می دونی ويولت.. خيلی وقتها ميام اينجا و نوشته هاتو می خونم…ولی تا حالا کامنتی نذاشته بودم.. يه حس غريبی نمی ذاشت… ولی الان يه سوالی انقدر داره وسوسه ام می کنه که بالاخره کم آوردم.. #smile
اصلا فک نکن سولا مهميه ها… اينجوری که گفتم حالا لابد منتظر يه سوال مهمی…#blush ولی نه.. فقط می خوام بپرسم می تونی بهم بگی چجوری تو وبلاگت عکس می ذاری؟! #grin
سلام من يک پزشك متخصص اطفال هستم به طور اتفاقي امروز اين وبلاگ را ديدم از شما و روحيه تان خوشم آمد کاش همه مردم مثل شما بودند در هر صورت در مورد دکتر تان نوشته بوديد ما دکتر ها ياد گرفتيم هر جا که کم مي آوريم بگيم يا روانيه يا افسردگيه و يا يائسگيه و يا…و يا من نمي فهمم منظورت چيه اين يعني اين كه بايد فعلا تحمل کني به اميد بهبودي هر چه سريع تر که خوشبختانه امکان پذير است و ديده شده است مهين
سلام.من رفتم سفر..دلم واسه نوشته هات تنگ ميشه——باي
ترانه حس غريب :
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه ی هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
با تو ام، با تو که گفتی، تکیه گاه عاشقایی
میدونم یه دنیا نوری، ساده ای، بی انتهایی
مث لالایی بارون، تو کویر بی صدایی
تو خود عشقی، میدونم، ناجی فاصله هایی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهوونه یه هر عاشق واسه زنده بودنی
تو امید انتظاری تو دلای ناامید
مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
عمریه دلم گرفته گله دارم از جدایی
غایب همیشه حاضر تو کجایی، تو کجایی
تو کجایی، تو کجایی
ببین دوست جونم اینا، دهن من غربتی را چگونه آب انداختی ها!!!#tongue
آخه خدا رو خوش میاد؟
…
مگه نمیدونی که دکتر ها فقط حرف خودشون را میزنند و به گفته بیمار کاری ندارند…
اميدوارم که مورد خاصی نباشه ويولت جون#heart
ويولت جون اين عکسای پست قبلی بدجوری آب از لب ولوچه ما راه انداخت #silly
سلام ويولت جون
من کاملا می فهمم که چی می گی. من وقتی که می خواستم زايمان کنم به کمرم آمپول تزريق کردند. الان که حدود يکسال و نيم ازش می گذرد هنوز کمرمو حس می کنم و البته درد هم دارم. به هرحال جای حساسی را دستکاری کردند. شاید مدت زمان طولانی برای بهبودش لازم باشه. امیدوارم که برای تو هیج مشکلی پیش نیاید.
وای ويلی جون چقد عکسای پست قبل خوشمزه بودن#winking
#tongue
من ازونا که تو پست قبله ميخوام
چه خرف جالبی زده این دکتر
اگه حس کنی…#flower #applause #flower
ویلی عزیز من با چند تا دکتر هم تبادل نظر کردم در مورد این پستت. همه شون نظری مشابه نظر شماره ۲۵ آقای سیروس داشتن . طول می کشه تا اعصاب اون نقطه که خیلی هم حساسن ترمیم پیدا کنن.#kiss