تو، در لرزش دل دو نوجوان،وقتی برای اولین بار دست هم را می گیرند پنهانی..
تو در دلهره های دختری هستی وقتی می خواهد زن شود..
تو در نگاه زنی به شوهرش، زیبایی به معشوقش،در نگاه مادری به فرزندش پنهانی…
اینها را نمی توانند سانسور کنند. می توانند؟
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم
یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبای مردابی
…
یه جوری از تو سرشارم، این حس و باور کن
…
تو از دلتنگی دریا توی طوفان چی میدونی؟
وقتی آهنگ رو شنیدم،آچمز شدم… انگار تمام شعر سرودهای ناگفته دل من بود… تو این روزها.
احساس-نیما مسیحا
پ.ن: کامنت دونی پایین تا آپ برنامه بعدی بازه برای دریافت کامنت درباره برنامه.
دیشب تا صبح با خودم تکرار میکردم:
“جاییکه تو زندگی اش عشق نباشه، اصن زندگی نیست”
و دوست جدیدی اس ام اس زده برام:
“گاهی باید خلوت کسی را بهم ریخت تا بداندکه تنها نیست و کسی به یادش هست” … خوندنش رو به فال نیک گرفتم،عجیب وصف حاله.
از اون روزایی که عجیب حس و حال موسیقی در برم گرفته و فضای اطرافم مه آلوده و نم موسیقی به صورتم می چسبه و شَتک می زنه.
آدمها و ارتباطاتشون راضی ام نمی کنه…کلماتشون یخ زده است و آغوششون ایضن.
از درد ماهیچه های پام بهم می پیچم … چقدر دلم می خواست پام رو تو آغوش تو دراز کنم… همینطوری که داری پای دردناکم رو نوازش می کنی …بهت بگم فک نمی کنی دیگه خیلی دیر باشه برای هر نوع عذرخواهی؟
بگم دیگه خالی ام… خالی از یاد و حضور تو … دیگه قلبم برات به تپش در نمیاد… تو هزار توی قلب و مغزم گم و حتی فراموش شدی…
کاشکی قدرت زدن این حرفا رو داشتم… کاش دردم آروم می گرفت…کاش.
آهنگ بسیاز زیبایی از شهرام شکوهی بنام خیال کن
پ.ن: این نوشته از احساسی به روز و حال نشات گرفته شده نیست.
پ.ن2: کامنت دونی پایین تا به روز شدن برنامه دیگه بازه برای گرفتن نظرات شما.
ماه میشوی،ابرها را که از صورتت کنار بزنی… خورشید من.
میگه، باید به خودت تبریک بگی… برای اولینبار من تونستم حضور کسی دیگه غیر از خودم رو تو اتاق تحمل کنم و خوابم ببره.
به اون میگم،خب جای تعجب هم نداره من خیلی آروم و بی سرو صدا می خوابم.
میگه اونش مهم نیست مسئله اینه که من هر موجود زنده ایی تو اتاقم باشه که نفس بکشه، نمیتونم بخوابم و خوابم نمیبره.
میگم پس به من تبریک نگو… به خودت تبریک بگو.
نتیجه اخلاقی: تحمل شدن و قابل تحمل بودن به هر بهانه ایی که باشه،لذت بخش ه.
پ.ن برای مخاطب خاص: هی یاروی زبون نفهم… دیگه دلم نمی خواد تحملت کنم… یک کاری نکن اولین نفری باشی که میزنم تو سال 91 له ات می کنم،کَنه.
اونروز عاشق میشدم انگار با همه وجود
فرقی نداره جای تو کی پشت اون پنجره بود
من فکر می کردم که تو دلیل این علاقه ای
وقتشه برگردم ولی به زندگی واقعی
وقتی تو رو میخواستم اونقدر رفتی سمت باد
تا احتیاج من به تو مفهومشو از دست داد
تصویری از تو ساختم ولی جلوم وایمیستی
ثابت کنی که خود تو به اون قشنگی نیستی
تنها که بودم ساختم اون چهره خیالیتو
عکس تو بیشتر از خودت پر کرد جای خالیتو
نیومدی دنیای من حتی شب تولدت
من زندگی کردم ولی با فکر تو نه با خودت
وقتی تو رو می خواستم اونقدر رفتی سمت باد
تا احتیاج من به تو مفهومشو از دست داد
تصویری از تو ساختم ولی جلوم وایمیستی
ثابت کنی که خود تو به اون قشنگی نیستی