تلفن زنگ خورد…شماره ء یکی از دوستام بود.
با اطمینان از اینکه دوستمه،تلفن و جواب دادم و با غلظت و شدت هرچه تمامتر گفتم: جووووونم؟سلاااام عزیز ِ دلم.
که صدای یه نخراشیده سبیل کلفت!!! برق از سه فازم پروند و همه حس پروانه ایی ام به باد رفت.
لعنت به اشتباهات ِ مخابراتی.
حلقه نقره رو دور انگشت شستم می چرخونه و میگه:
– انگیزه تون از انگشتر انداختن تو انگشت شست دستتون چی بوده؟
– می خوام یه زمانی اگه تو یه حادثه سوختم و جزغاله شدم!!! دیگه خیلی تو زحمت نیفتن که دندون آزمایش کنن، تست DNA بگیرن یا…از روی این انگشتر فورا هویتم رو تشخیص بدن.
-!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من این نوشته رو حدود ۱۲ سال پیش تو توالت خونه دوستی!! که بعنوان تابلو زده بود دیوار در هنگام قضای حاجت خوندم و کلی مشعوف شدم…البته به انگلیسی و همچنین یه تابلوی جغرافیای خانومها هم به دیوار دستشویی بود.بدیهی که من اون موقع دنبال تشبیه خانومهای ۲۰ تا ۳۰ سال بودم.
امروز بعد سالها دوباره بهش برخورد کردم و اینبار از منظری دیگه خوندم و با خودم زمزمه کردم …”عزیزم،من منتظر رسیدن ۵۰ سالگیتم.”
پ.ن: با این تفاوت اخلاق و نگرشی که من و تو داریم فک نکنم هیچ وقت ازدواج کنیم…پس چه بهتر که بشینم پای خاطرات و سلحشوری ها و کشور گشایی های! یک دوست پسر پنجاه ساله.
جغرافیاى آقایان !!!
آقایان در سن ۱۴ تا ۱۸ سالگی
مانند کشور کره شمالی هستند :
قدرتی ندارند ولی ادعای قدرت و سرکشی می کنند !
در سن ۱۸ تا ۲۰ سالگى، ;
مثل هندوستان هستند :
برای زندگی کردن ۴ راه پیش روی خود میبینند
یا کنکور
یا سربازی
یا بیشتر مواقع عاشق میشوند
و یا پایان زندگی و مرگ …!
در سن ۲۰ تا ۲۷ سالگى،
مانند کانادا هستند :
بسیار خون گرم و مهربان
و در اوج جوانی، زیبا و دلربا،
برای هر دختری خیلی زود ویزای پذیرش صادر می کنند!
در این دوران در تمام مدت ازطرف جنس مخالف زیر نظر هستند
و برایشان دامهای زیادی گسترانده شده است…!!!
بین سن ۲۷ تا ۳۲ سالگى،
مانند ترکیه هستند:
بدین معنا که در دام گرفتار شده اند
و فقط به حرف رئیس بزرگ
که همان خانومشان باشد گوش میدهند… پر از عشق
در سن ۳۲ تا ۴۰ سالگى،
مثل ژاپن هستند :
کاملا کاری شده اند ،
آینده روشن را در فعالیت شبانه روزی میبینند …!
بین ۴۰ تا ۵۰ سالگى،
مانند روسیه هستند :
بسیار پهناور، آرام و بسیار قدرتمند در جامعه و
به عنوان راهنما و حلال مشکلات شناخته می شوند …
در سن ۵۰ تا ۶۵ سالگى،
مانند کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق :
با گذشته درخشان و بدون آینده …!
بعد از ۶۵ سالگى تا پایان عمر مبارکشان، شبیه عربستان هستند :
همگان فقط به خاطر مال و ثروتشان به آنها احترام می گذارند !!!
اومده دنبالم ناهار بریم بیرون.
صبح و قبل اومدنش،فیزیوتراپ داشتم.برای همین اصلا حوصله به خود رسیدن یا تعویض لباس ندارم و فقط یه اورکت می کشم تنم و میرم بیرون.(همون شلواری که عکسش تو پستهای پایینتر هست،تنمه )
می بینم که زیر چشم نگاهم میکنه…آخر سر هم دلش طاقت نمیاره و میگه:خدا قوت!!!! شما مال کدوم تیمین؟؟؟یا قرار فتح قله دارین؟
.
.
موقع جابجاکردنم تو ماشین باز زیر لب می غره؛ آخه با این شلواری که پاته بخدا یه ساندویچم زیادی بدن بهت تو ماشین سق بزنی،دیگه چه برسه بری رستوران!!!!!
و من: ))
بهش زنگ میزنم و خواهش میکنم بیاد تا یک سری تغییرات تو دکور اتاقم بده.
-لطفا، اون قاب عکس گنده ه با اون یکی رو از بالای سرم بردار و بزن جای این یکی،پایین تخت… اون قاب ِ ون گوک که بی خطره و سبک و شیشه هم نداره، بزن بالای سرم.
.
میدونی! شبها خوابم نمیبره. فک می کنم یه پس لرزه بیاد یا زلزله قبل هر چی این قابه تو سرم خورد میشه،منم که نمی تونم جم بخورم یا به خودم کمک کنم،قبل اینکه گروه نجات برسه و از زیر آوار بیارنم بیرون، از خونریزی سر شکسته ام، مُردم!!!
.
.
ولی خودمونیم ها،زیر آوار موندن خیلی مرگ بدیه…زجر کُش میشه آدم…یه دفعه بمیری بهتره…… نه! قابه رو بزن سر جای قبلیش،لااقل اینطوری مطمئنم زیر آوار گیر نمی کنم، قبلش مُردم!!!!!
میگه ….«سرتا پام رو پر از گیفت!!!(giftکادو)کرد»
با خودم میگم،قیف!!!! چرا قیف؟واسه چی سرتاپاش رو قیف گرفته؟
دوردونه(دختر برادرم که 13 سالشه) رو صدا می کنم که کمک کنه تااز حموم خارج شم.
قبلش چیزی روی کنسول جلوی آینه حموم توجه ام رو جلب میکنه…دقیقتر میشم.
من:اَه …این چیه؟
دوردونه: سرِ خودتراش ه منه.(تیغ)
-(می غرم) چرا اینقدر کثیفه!!!
-کثیف نیست… نوئه نوئه… فقط دوسه بار ازش استفاده کردم!!!!
پ.ن: خدارو شکر معنی نو رو هم فهمیدم.