![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
ويولت ، گل سرخي که در شوره زار روئيد!…..
ماجراي ويولت ، يک افسانه يا رمان تخيلي نيست ، بلکه ماجراي واقعي زندگي يک دختر فرانسوي است که در سال 1933 ، پدرش راکشت و قصد کشتن مادرش را هم داشت او دستگير و محاکمه شد و به اعدام محکوم گشت.محاکمه او يکي از پرسر و صدا ترين محاکمات قرن بود.در باره او و سرگذشت شگفت انگيزش ، کتابي نوشتند ، و فيلمي که کارگردان فرانسوي “کلود شابرول” از روي همين کتاب ساخته بود در سال 1978 در جشنواره سينمائي “کن” غوغائي بر انگيخت و “ايزابل هوپرت” ، ايفا کننده نقش “ويولت ” ، جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن را از آن خود کرد…..
شبي ويولت 36 قرص خواب را به صورت گرد در آورده و آنرا با يک نامه جعلي از طرف دکترخانوادگي به پدر و مادرش داد. در اين نامه نوشته شده بود:”اين دارو را بايستي بخوريد”پدر و مادر گرد را خوردند و ساعتي بعد هر دو بيهوش بر زمين افتادند…..او يک شبانه روز را در بيرون از خانه گذراند و وقتي به خانه برگشت ديد که پدرش مرده و مادرش نيمه جان است او شير گاز آشپزخانه را باز کرد تا مرگ پدر و مادرش را خودکشي جلوه دهد آنگاه از همسايه شان کمک خواست ….همسايه پليس را خبر کرد .
ويولت در زندان با کار اجباري روزگار گذراند و اين تنها مادرش بود که به ملاقاتش مي آمد ويولت در طول سالها بدون کوچکترين شکايتي در زندان روزگار را سپري مي کردآن چنان در سکوت مرگ فرو رفته بود که خواهران روحاني را دچار نگراني کرده بود خواهران روحاني از اينکه دختري اينچنين جوان بايد سالهاي عمرش را در چهارديواري سياه زندان بگذراند افسوس مي خورند.او ساعات بيکاريش را با مطالعه کتاب مقدس مي گذراند کشيشي پس از ملاقات با او ، در حالي که اشک در چشم دارد، مي گويد:”اين دختر روح مرا آشفته کرده ، مطمئنم که گناهان او به کلي بخشيده شده است “.
پس از پنج سال مادر ويولت در تکاپوي اين بود که در مجازات او تخفيفي بگيرد و عليرغم اينکه ويولت اظهار مي دارد درزندان راحت است ، وکيل پرونده او را مجددا به جريان مي اندازد همه مسئولين زندان طرفدار ويولت هستند.کار پرونده ويولت آنچنان بالا مي گيرد که مارشال “پتن ” معروف پس از مطالعه و مشورت دستور مي دهد مجازات اين دختر پدر کش از حبس ابد به دوازده سال حبس با اعمال شاقه تبديل شود.
اکنون همه در فعاليتند که او را زودتر از زندان آزاد کنند در سال 1941 دو درجه عفو ديگر شامل حال او مي شوداز اين پس ويولت بجاي کار در کارگاه ، مسئول پخش غذا است و کار آسانتري دارد.
در اين زمان است که با پسر يکي از کارکنان زندان که به عنوان آشپز در زندان مشغول کار است آشنا مي شود ويولت کم کم نگاه هاي گرم و پر محبت اين پسر را حس مي کند….
در حاليکه ويولت از دل و جان دلبسته اين پسر شده است مادرش ، وکيل دعاوي ، خواهران روحاني و رئيس زندان تلاش مي کنند که حکم عفو او را بگيرند مادرش به ديدار هر مقامي که بتواند مي شتابد و در برابر آنان زار زار گريه مي کند.
بالاخره روز آزادي ويولت از زندان فرا مي رسد ويولت ديگر ذره اي به ويولت پيشين شباهت ندارد او تنها به زندگي جديدش با محبوبش فکر مي کندآنها بزودي با هم ازدواج مي کنند ويولت در قصبه اي در حومه پاريس زندگي فقيرانه ولي سرشار از عشق را ادامه مي دهد. دوستان جديد ، همسايه ها و فرزندانش از ماجراي زندگي او چيزي نمي دانند، او گذشته را به دست فراموشي سپرده است.
ويولت در طول سالهاي زندگي خود هر گز يادي از خاطرات خود نمي کند در آخرين ساعات زندگي خود از فرزندانش مي خواهد که کاغذهاي داخل صندوقچه اي را که سالهاست در بسته نگهداري کرده بدون خواندن آنها بسوزانندآن کاغذهااسنادومحتويات پرونده ي جنائي او بود .
پيوست:شايد در ظاهر هيچ شباهتی بين اين ويولت روان پريش و جنايتکار با ويولت مجازی درگير با ام-اسی که شما می شناسيد نباشه اولش برای خودم هم عجيب بود که چرا اينقدر به شخصيت و نام اين آدم علاقه مند شدم ولی به شباهتهای ريزی دست پيدا کردم که برای خودم هم عجيب بود تمام اين شباهت ها حکم ايهام داره :tounge اون زندان و تنهايي متحولش کرد من رو زندان بيماريم، هر دو نفرمون مادر تا لحظه آخر با همه ندانم کاری هامون يار هميشگی مون بود :loveشايد يک زمانی در موردش بيشتر توضيح دادم.
زحمت گردآوری اين مطلب رو ساتين عزيزم کشيده و زحمت سانسور به شيوه حکومتی رو ويولت مجازی عزيز تر از جانم.:rolling
خودم اول#heart
منم دوم#grin
دومممممممممم
يعنی توهمه؟در واقع اول شدم#surprise
ويولت جون ميذاشتی يه جوون امروز به ارزوش برسه اول بشه چی ميشد؟#brokenheart #winking
نه مثل اينکه واقعا توهمه البته دوم شدم
منتظر شنيدن شباهتهای بيشترت با ويولت حقيقی هستم#grin
راستی اين ويولت عجب دخترخوش شانسی بوده ها …آدم بزنه باباشو بکشه بعدشم بره با عشقش خوشبخت زندگی کنه#thinking
ويولت جون برم ديگه امروز خيلی پر حرفی کردم #kiss #heart
اونکه اول شده من نيستم خودشه #rolling #rolling #rolling
ولی هرچی فکر ميکنم نميتونم قبول کنم که اميد هم پسر يکی از کارکنان زندان بوده.#thinking
بعد هم يعنی تو فرانسه از ۸۰ سال پيش لوله کشی گاز بوده؟؟؟؟؟#surprise #thinking
نگفتی حالا چرا از اول پدرشو کشت؟
جالبه #thinking واقعا عشق پدر و مادری چيز عجبيه ياد شاهرخ و سميه افتادم که مثل اينکه مامان و باباشون راضی شدن و آزادشون کردند ممنون که نوشتی جالب بود #surprise #surprise #surprise #thinking #smug #hug
خيلی جالب بود
اميدوارم که تو هم به زودی از زندان مريضيت آزاد بشی عزيزم#flower
ويولت جان واقعاً زيبا و جالب بود به اميد رهايي تمامي بيماران ام اسي از زندان بيماري
خلاصه پیداش کردی !
این همون داستانی هست که گفتی توی مجله زن روز چاپ میشد دیگه؟
ويولت خيلی قشنگ نوشتی #heart #applause #applause
ولی اين امکان نداره که آدم بزنه باباشو بکوشه بعدم خوشبخت بشی من وبلاگ يکی رو خوندم که در مورد خودش و دوستيش با يه پسر نوشته بود که الان آدرسش يادم نيست اگه يادم اومد ميگم وباباش تازه خودش رفته بود به خاطر آبروش چون دخترش با اون پسر روابط *** داشته خودشو کشته بود دختره اصلا احساس رضايت نمی کرد مگه هر توبه ای قبوله اونم وقتی حق يه آدم گردنت باشه #surprise اين امکان نداره#nottalking #angry
ويلی خيلی گريه آور نوشته آدم تحت تاثير قرار ميگيره#worried #cry #cry
ولی ويلی جون کسی نيست بهم بگه آدم تحت تاثير قرار ميگيره چيکار با صبا داره#laugh #rolling #rolling #laugh
يه چيزيو نفهميدم چرا باباشو کشت#thinking
اصلا ويولت اسمت آرتيست اين داستان بوده يا نه اسم نويسنده پاورقيها#thinking
بابا حسابی گيج شدم يکی بهم جواب بده#surprise #surprise #silly #silly
ننويس ولی دختر همه که جنبه ندارن از فردا همه ميرن باباشونو ميکشن بعدم توبه ميکنن#grin #angry
صبا جان اگه مثل تو اينقدر آی کيو منفی باشن حتماْ ميرن باباشون رو ميکشن#silly
ميدونی اين کامنتهات وسط درک و حس بقيه مثل چی ميمونه مثل اينکه تو يک بعدازظهر تابستان زير باد ملايم پنکه سقفی نشستی و رو صندلی که قابليت تاب خوردن داره. چشمات رو بستی و گوش سپردی به نوای موزيکی که دوست داری و لذت ميبری… ناگهان از خونه همسايه صدای نابهنجار و مزاحمت اره برقی بلند شه#sick
be Saba:
che tarife shirini Violet azat kard!!!#applause #applause
به ويلی در مورد کامنت ۱۹:
#rolling #rolling #rolling
ولی ويلی من يه شباهت ديگه هم پيدا کردم #grin قيافه ات هم شکل همين هنرپيشه ويلی قاتله#grin #rolling #rolling
قصه جالبی بود.
به هر حال اون ویولت به زندگی عادی برگشت و این ویولت خانوم ما هم به وبلاگنویسی. هردوش خیلی خوبه.#winking
توصيه می کنم فيلمشو اگه گير آوردين ببينين
خنده هات منو کشته جيگر چه جاالب…
اين ايزابل هوپرت هنوزم يکی از محبوبترين هنرپيشه های فرانسه است.تو يه فيلم چند دقيقه ای کيارستمی هم که فقط يه هنرپيشه مرد داره صداش هست و چند جمله ای صحبت کرده.
کتاب قشنگيه برم پيداش کنم بخونمش خوشم اومد!
خوبه حالا يه چند روز من بدبخت اينترنت نيومدم …. وقت کردی يه کم می نوشتی #winking
حالا برم بخونم ببينم چی نوشتی …#hug
ببخشيد يادم رفت بگم که مطالب رو ساتين عزيزم#heart برام جمع آوری و ارسال کرده بود
البته منم بعد بازبينی و اعمال تيغ سانسور گذاشتمش#silly #devil
دختر عجب روحيه قوی داشته
من که نمی دونم چرا پدرشوکشت
اما شايد پدر حقش بود بميره
وقتی اين ماجرا رو خوندم از ميزان نفرت درونيم کم شد
#devil
ولی عجب عشق کثیف ودوست داشتنی بود
ولی ويولت به نظرم دختر روان پريش نبوده
با بقيه فرق داشته
اصولا هر کی که با بقيه فرق می کنه به نظر ما ديوونست
من مطمئنم اين دختر يه رسالتی داشته#thinking
ajab dastanni bood violet joon rasy in hamoonie ke gofty too zane rooze na??
vali khodayeesh violet e ma ye chyze digastaaaaa
ويولت جان بازم سلام
بعضی وقتا آدما بای در زندان برن تا چيزی رو کسب کنن
اين زندان ميونه زندان غم باشه يا مريضی يا در واقعيت
اگه ديدمون عوض کنيم ميتونيم از زندون غم و درد هم چيزای قشنگی ياد بگيريم
ديگه زياد حرف زدم
در پناه حق
يا هو
#thinking #thinking
چی شد؟!………..#surprise #surprise
belakhare edamesh kardan ya na?badam in hame shebahat,shoma ham agha omido koshtin dige#winking 1
قابل شما رو نداشت ويولت عزيز#heart
داشتم فکر می کردم اين دختر قتل تميزی طراحي کرد ولی چرا گندش دراومد؟
يه چيز ديگه ويل
بعضی وقتا گناه های بزرگ قابل بخششند ولی چرا به خاطر خطاهای کوچيک اين همه بلا سرمون مياد؟
جالب بود. بد جور کنجکاو شدم که اين ايهام ها را پيدا و درک کنم
#rolling #rolling ويولت منو وگوها#rolling #rolling
سلام ويولت عزيز
داستان خيلی قشنگی بود فقط دوست دارم بودنم علت اين کارش چی بوده در ضمن فيلمی که بهش اشاره کردی به همين اسم .
ببينم تو صندوقچه ای چيزی نداری؟#devil
ويلی جان مشتاق شدم کتابش رو بخونم. خوشم اومد.
شباهت ديگه تو به اون ميدونی چيه؟؟؟ عشق پاک تو و اميد#heart #flower
ووواااييی مرسی ساتين عزيز#heart هنوز نخوندم اما ميدونم با خوندنش کلی خاطره واسم زنده ميشه#party ويولت عزيزم ورود به وبلاگت خيلی سخت شده انگار بيشتر وبلاگا ريخته بهم نميدونم اين مشکل رو فقط من دارم يا عموميت داره #thinking ؟؟؟!
ويلی جان اسم کتابش چيه؟يا فيلمش؟؟
من ميخواهم ببينمش.و يا بخونمش.
ليلا جون من که مشکلی ندارم فکر نمی کنم بقيه هم به مشکل برخورده باشن
به صدف: صندوقچه ندارم عوضش وبلاگ دارم#grin
کاش روز آخر هم چيزی از گذشتش به بچه ها نميگفت. شايد بچه ها ذهنيتشون نسبت به ويولت عوض شه اونم به بدترين شکل…
ميگم نوشته هات ديگه اون بوی گذشته رو نميده. چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ويولت جونم خدا کنه تو هم با محبوبت خارج از زندان مريضيت خوش و آسوده زندگی کنی …شاد باشی …شبنم
سالها بعد از انقلاب مجلات زمان شاه دستم رسيد واين داستان به صورت پاورقی اونجا چاپ شده بود وچه تاثيری اين داستان رو نت گذاشت بماند.موفق باشی
حالا چرا باباشو کشت؟؟؟البته به نظر من مامانشم کشته! آخه قصد جون جفتونو کرده بود. مشکلش با خونوادش چی بود؟
وقتی به اونجايی رسيدم که نوشتی ويولت توی زندان عاشق شد و مامانش دنبال کارای عفوش بود يه جوراايی فکر کردم آخر داستان رو ميتونم حدس بزنم. (آخه اول پيوست رو خوندم بعد داستان رو#tongue )
فکر کردم موقعی که ویولت و پسره به نقطه ی عطف عشقشون میرسن مامانه ویولت رو آزاد میکنه و اونم از حرصش (|که چرا توی اوج خوشبختیش باید از مخبوبش جدا شاه) مامان رو میکشه.
#laugh
ویلی جان من رفتم همشهری جوان خریدم اما بجز که توضیح نیم خطی و یه عکس کوچولو هیچی نبود#brokenheart #brokenheart داستان چیه؟
ایول ویولت آخرشی#grin (مربوط به کامنت 19)
کاش مینوشتی دلیل اینکه میخواسته بابا مامانشو بکشه چی بوده؟؟
#thinking
ولی در کل جالب بود.مرسی از تو و ساتین عزیز#flower
#applause
سلام . وااااااااااایییییییی خیلی دیر رسیدم . برم بخونم برمی گردم . #kiss
ويولت جونم نگفتي چرا باباشو كشت؟؟#thinking
بعدم اسم كي ويولت بود آرتيسته يا نويسنده پاروقيها #thinking #surprise #surprise
زيبا بود رفيق خيلی زيبا …#flower
چرا بابا و مامانشو می خواسته بکشه ؟
ویولت فقط یه بچه بوده ؟
وضع مالیشون بد بوده ؟
مامانش فهمیده بوده که می خواسته اینم بکشه ولی نشده ؟
ویولت به زبان فرانسوی یعنی چی ؟
روی هم رفته چیزه جالبی بود . البته ببخشید که اینقدر سوال کردم .
اگه تونستی جواب بدی ممنونت می شم جیگر . #hug #kiss #flower
#smile اين صبا خانوم چه کامنتهای باحالی می زاره!!!#laugh
حالا ويولت جان چرا اين اسم رو برای خودت انتخاب کردی؟ #tongue
چه خوب بلاخره می تونم کامنت بذارم.
نکنه تو آدم کشی هم شبيه هم باشيد. #surprise
be nazare man Saba hagh dare shoma janbe enteghad nadarid faghat shifde tarofatid in hamkhosusiate zane iranist dige
سلام ویولتم……بابا این روزا چه خبر ه؟ چطوری خوشگل خانوم؟ امید چطوره؟ سلام میرسونی؟ بگو بی معرفت لا اقل تو حال ما رو بّبرس…
یه آدم مهربون به من بگه چرا من اف لاینهام رو نمی بینم؟
ویلی لطفا سایت امید رو یه بار دیگه همین جا بنویس …ممنون
دلا تو الان ان هستی ولی من نمی تونم باهات چت کنم چون نوشته های تو و خودم رو نمی بینم…….کمک
علت اينکه چرا مامان و باباش رو می خواسته بکشه بدست مميزی بنام ويولت#smug زير تيغ بی رحم سانسور حذف شد#grin #devil
به مهر :
violet/violette به فرانسه يعنی همين رنگ وبلاگ ويلی خودمون!
مرسی گلنوش جون#hug #kiss
واقعاْ که …. ايشالا هر چی داستان می شنوی سانسور بشه ….#tongue #thinking
همه داستانو بگو ديگه … قول می ديم با جنبه باشيم باشه ؟#silly
بچه ها کسی معاونو نديديه #thinking
فکر کنم اونم رفته زير تيغ سانسور ويلی#thinking #silly
سلام از مطلبی که راجع به تو و وبلاگت در هفته نامه سلامت نوشته شده بود بسيار حظ کردم
ويولت عزيز بلاگ نيوز به اين مطلب شما لينک داد … شاد باشی
اجازه هست من اول بخونم بعد بيام از خودم حرف مفت دروکنم؟؟؟#grin
فعلا…#flower
اما ميگم ويلی جون اين کامنتدونيه تو هم حکايت جالبی شده هاااا…..#winking
شده قضيه قايم باشک بازی بچه ها….#grin
منم که شکر خدا هميشه دير ميرسم و نهاياتا خيلی شانس بيارم نفر ۶۰ به بعد هستم که ميام وميگم آقا منم بازی…سُک سُک#grin #laugh
ميدونی ويولتجان من خيلی وقته وب شما رو ميخونم اين اولين باره که نظرميدم واقعا خوش بحالش که به عشقش رسيد در ضمن اميد خيلی گله#flower
آهانده#grin
خوندم همشو….عجيبن غريبا… جل الخالق….#sad حالا باز خوبه اين زندان مثبتش کرد اگر جو گير ميشه احتمالا به اضافه قاتل بودن مهر اعتياد و… رو پيشونيش ميخوردااااااا#grin …شکر خدا دختر با جنبه ای بوده#tongue
بعدشم اينکه شما عزيز دلی #flower ….
سلااااااااااااااام ويولن جونم خوبي؟#hug …..اولين چيزي كه نظرمو جلب كرد اين بود كه چه مامان خوبي داشته اين ويولت توي قصه !
داستان قشنگي به نظر مي رسه#heart #party
شاااااااااااااد بااااااااااااااااااشي#kiss
به خودم:
شايدم رفته زير تيغ سلاخی ويلی#cry
الهی ننه دورت بگرده فريد چقدر گفتم با اين ميگردی مواظب خودت باش#cry
میمونه قضیه ی قتل پدر که باید ببینیم به کدوم بخش زندگی تو شبیه بوده #grin
سلام
و سلام به زیباترین خاطره
مطلبی که برای ویولت عزیز ارسال شده تا در وبلاگشون قرار بدن به شیوه حکومتی سانسور شده#winking و ویولت عزیز بخاطر اینکه امثال همشهری جوان در این جامعه بسیارن دست به این اقدام (سانسور) زده وگرنه متن بدون سانسور این ماجرا رو خوندم و به قلم توانای ساتین در گرد آوری و خلاصه کردن این مطلب تحسین گفتم ، هر چند در متن نشر داده شده در روی وبلاگ اسمی از ساتین نبود و خانم ویولت امیدوارم بجز در بخش نظرات نامی از ساتین عزیز هم در جایی از متن بیارن ، ویولت عزیز من فکر می کنم اون گل فروش بیشترین نقش رو در ذهن شما گذاشته ، چون هنوز عطر گلهای اون گل فروش رو میشه در نوشته های شما بوئید و شنید……..
سبز باشید و جاودان
#surprise #surprise
چه ما جرای داشت اين خانم ويولت
……………………
اما ويولت ما #flower
يه قلب مهربون
يه اراده قوی
پر شهامت
و خيلی هم خوشگله#winking
…………..
ما که ويولت خودمونو خيلی دوست داريم#heart
………………….
اما ويولت عزيز … از اينکه اينقدر با توجه هسنيکه موضوعاتی رو اينقدر دقيق انتخاب می کنی
و برای ما بيان ميکنی خيلی ممنونم
اول سلام . ميگم اگه آدم يه نفر رو دوست داشته باشه ولي مادر پدر آدم نخوان كه اوون طرف رو دوست داشته باشم چي كار بايد بكنم ؟ . ويولت تو ميتوني كمك كني؟ چي كار كنم ؟#yawn . چرا هيچ کس نميگه چی کار کنم؟
shayad esm nadashte basham
bedoon inke yetarafe be ghazi beri ,bebin chera maman ina movafegh nistan……………..hamin!#winking
شباهت ریز؟مثلا قتل؟یا مردم رو عاشق خودت کردن؟#sick
ويولت بازم نگفتی ويولت اسم کدومشون بود#surprise آخه در نوشته قبلی گفته بودی اسم نويسنده پاورقيها ويولت بوده#surprise #thinking
با اجازه ویولت عزیزم به سوال صبا جواب بدم:ویولت نام قهرمان این داستان واقعی و نام پاورقی مجله زن روز بوده که اون زمان پری سکندری از روی داستان اصلی و فیلمی که در سال ۱۹۷۸ از روش ساخته شده بود گرد آوری کرده بود.ویولت هم هیچوقت به نام پاورقی نویس اشاره ای نکرده.نام کتاب که تو ایران ترجمه و منتشر نشده و فیلم هر دو هست:ویولت نو زی یر (که فرانسویها نوزیه تلفظ می کنند)
راستی معاون جان کجائی نگرانت شدیم#thinking
ممنونم ساتين جان#kiss #kiss #heart
ساتين جان يه سئوال يعنی وقتی داستانهای ديگه هم تو پاورقی بوده اسم پاورقی ويولت بوده مثل مثلا صفحه حوادث اينطوری#thinking #thinking
به شايد اسم نداشته باشم:
خوب ويلی که سربسته اشاره کرده.راهش شير گاز و قتل و ….
(موارد سرکاری مطرح میکنی ها!!!)
برای یکی مثل همه:#blush #blush #blush
#grin عحب خانواده کشی بوده ويولت ولی خدايشش داستانش قشنگ بود
این روزا گرفتاریها زیاده به دل نگیری دیر به دیر می یام!
مطلبو سوزوندی با سانسورات ! دلیل کشتن پدر و مادرش یکی از قسمت های اصلی مطلبه…
به پاییز:احتمالا رسالت پدر و مادر کشی #rolling هیچ توجیهی برای کشتن پدر و مادر وجود نداره…
به صبا: کامنت هات اوج ضد حال بودا…#nottalking