من که میترسم
اون قدیما سرباز بودم گفتن بیاین خون بدین خون و اون سوزنهای بزرگ رو که دیدم حال بد شد مثل همیشه.
از هیچی نمیترسم بجز خون و وسایل مرتبط خون گیری.
کلاً من ادم راحتی هستم اگه کاری رو نتونم انجام بدم خب میگم من توان انجامش رو ندارم
اونجا چه باشی چه نباشی من هیچوقت نمیتونم بیام ولی امیدوارم زودتر سلامت بشی/ بیخودی نیست وبلاگت رو تو بی بی سی معرفی کردن چون خیلی خوب نوشتی ادم مشتری نوشته هات میشه
____
جواب سوال تو تو پست قبلی: مشخصه دیگه به کامنت علی جواب دادم دقیقت رو نوشته پاسخ زیر کامنت علی زدم دیگه.
___
ویولت بعد یه مدتی نمیشه کامنت گذاشت ادم دلش میسوزه یکم مدتش رو بالا ببر که زود بسته نشه دیگه
violet در تاریخ نوامبر 30th, 2011 ساعت 10:09 ب.ظ
پاسخ داد :
چند سال پیش رفتم خون بدم سوزنش رو دیدم غش کردم افتادم !!
الان هم میترسم خون بدم !!
سوزن ترسناکی داره !
خیلی بده نه !؟
ولله من که اصولا مشکلی با سوزن ندارم
آواتارمو ترو خدا !!! این چیه دیگه !؟ )
التماس دعا
من که میترسم
اون قدیما سرباز بودم گفتن بیاین خون بدین خون و اون سوزنهای بزرگ رو که دیدم حال بد شد مثل همیشه.
از هیچی نمیترسم بجز خون و وسایل مرتبط خون گیری.
کلاً من ادم راحتی هستم اگه کاری رو نتونم انجام بدم خب میگم من توان انجامش رو ندارم
اونجا چه باشی چه نباشی من هیچوقت نمیتونم بیام ولی امیدوارم زودتر سلامت بشی/ بیخودی نیست وبلاگت رو تو بی بی سی معرفی کردن چون خیلی خوب نوشتی ادم مشتری نوشته هات میشه
____
جواب سوال تو تو پست قبلی: مشخصه دیگه به کامنت علی جواب دادم دقیقت رو نوشته پاسخ زیر کامنت علی زدم دیگه.
___
ویولت بعد یه مدتی نمیشه کامنت گذاشت ادم دلش میسوزه یکم مدتش رو بالا ببر که زود بسته نشه دیگه
ببخشید متوجه نشدم کامنتت پاسخه
انشاالله که حالتون خوب ، خوب ، خوب باشه عزیز
ـــــــ
###