![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
صبح شده و بايد از 17 تا پله برم بالا تا بتونم صبحانه بخورم. هرپله اينروزا معضليه و مرگ. عرق بخاطر اون همه تقلا از هفت بند وجودم جاريه. وسط پله هام مثل چسبک خودم رو چسبوندم به نرده که از پشت سقوط نکنم.
به پله هاي پيش روم خيره شدم و با خودم فکر مي کنم. خوب که چي؟ مي خواي بري بالا بنالي که با چه بدبختي پله ها رو اومدي؟ اونها چي ميگن؟ ساده ترين و عاقلانه ترين راه اينه که بگن ديگه نمي خواد بري پايين جات رو با برادرات عوض کن. واقعا اين و مي خواي؟ مي خواي بعد اين 7 يا 8 سال اين نيمچه استقلالت هم گرفته شه؟ بشيني وَر دل مامان بابات؟ آره؟…. نه معلومه که نه. تا جاييکه ميشه و هنوز راه حلي هست بايد ادامه بدم و تلاش کنم براي حفظ استقلالم.
ميشينيم رو پله و خودم رو با دستهام مي کشم رو پله بالاتر …. کو.ن خيز رفتن هم يه راه براي حفظ استقلال… براي حفظ چيزي که برات مهمه بايد جنگيد از هر راهي که بلدي.
***
تو اين مدت دوستان زيادي درمورد گيلاس و وب سايتش ازم پرسيدن که چه بلايي سرش اومده؟ اگه شما جزو دوستان و خوانندگان گيلاس و پيگير اوضاع و احوالش هستيد بايد خوب بدونيد که ايشون عادت دارن به پکوندن آرشيو و بعضا وبلاگ هر از چندوقت … الانم تو همچين برهه روحي وزماني قرار داره … اگه دوستشيد به روحيات الانش احترام بگذاريد و اجازه بديد با خودش تنها باشه تا به نتيجه برسه اگه دلش خواست و مجدد نوشت مطمئن راهي هم براي خبر کردن هوادارانش پيدا مي کنه.
کمافي السابق به سئوالاتي از اين دست پاسخ داده نخواهد شد.
***
جواب MRI رو دکترم دیده و با مقایسه با MRI سال گذشته میگه هیچ تغیر بدی نداشته و چیز تازه ایی ایجاد نشده….حالا حال من چرا اینقدر بده؟ الله اعلم.ontknow
چندروزی نیستم
خانم گل همين .که کسی به جز خانواده پشتت هست خودش دنيايی ارزش داره ميدونی چه کثافتايی پيدا ميشن بايد خوشحال باشی که همچين کسی رو داری
خوشحال باش دختر جون خوشحال
قلب صاف کسی نداره
اگه خواستی لينکم کن
سلام
تازه با وبلاگتون آشنا شدم.
براتون آرزوی بهبودی و سلامتی می کنم. #applause
مطمئنن می دونی دلمون واست تنگ ميشه اما راضی هستيم به اين استراحت که يه خورده حال و هوات عوض شه اميدوارم سر حال تر از قبل برگردی #heart
پای چپت چطوره؟
عشقت پایدار خانوم گل
اگه دوس نداری بهت نميگم خانوم گل
#flower
استقلالتو حفظ کن اما هیچ وقت استقلالی نباش… توصیه یه پرسپولیسی #grin
خانوم گلی الحق
چند روز، يعني چند روز؟
زودي بيا#flower
ویلی جان یادته یه بار کامنت خصوصی گذاشتم و اون سوتی برنامه عموپورنگ رو تعریف کردم؟ اما خودم تصور میکردم بیشتر شایعه باشه چون هیچ جا تو نت ازش خبری نبود تا امروز تو سایت بالاترین دیدم #grin #silly
http://balatarin.com/permlink/2009/2/24/1524859
البته باید یا آنتی فیلتر بری
#flower
ویلی جان باز سوال
البته بعد از چند روز که اومدی بگو تا بحال اسم داروی بی – استیمن هانس شنیدی؟؟؟برای تقویت یا ترمیم عضلات یا تحریک نمیدونم کدوم اگه اازش استفاده کردی یا اطلاعاتی در موردش داری بهم بگو میسی … اگه نه گفتی برای برطرف کردن اسپاسم عضلات دارو مصرف میکنی لطف کن اسم اونو بگو
چقده حرف زدم #kiss
http://www.servicekar.com/iq.htm
سلام
نمیدونم بگم خوشحالم ياناراحت از جوابMRI .
ولی فکر کنم اين بهترين جمله باشه که:
خدا رو شکر #flower
سلام دوست عزيز…. اولين باره ميام اين جا. راستی من کسی رو ميشناسم که ام اسش کاملا درمان شده… به روش فرادرمانی… نمی دونم ولی اگه جای تو بودم اين روش رو هم امتحان می کردم…
ویولت عزیز سلام
نمی خوام کلیشه ای صحبت کنم پس میرم سر اصل مطلب :
سال ۷۸ من عفونت خون گرفتم . ای اس آر خون که باید بین صفر تا ۹ باشه مال من شده بود ۱۳۵ !!!
آب هم می خوردم بالا می آوردم . توی ۳ ماه نزدیک ۱۳ کیلو لاغر شده بودم . هر نوع آزمایشی که بگی و فکرشو کنی انجام دادم حتی اسکن استخوان و آزمایش مغز استخوان . از اونطرف توی مراحل آزمایشات فهمیدم که نمی تونم بچه دار هم بشم و از لحاظ علمی امکانش وجود نداره !!!
دنیا داشت روی سرم خراب می شد ولی بعد از گذشت ۲ سال بدون خوردن حتی یک قرص نمی دونم چی شد … واقعا نمی دونم چی شد که دیگه هیچ نشانه ای از این بیماریها وجود نداشت و من ازدواج کردم و ظرف یکسال بعدش از ۶۳ کیلو شدم ۹۴ کیلو !!!
سال ۸۴ هم خدا یه دخنر خوشگل بهم داد که اسمشو گذاشتم نگار و وبلاگم هم به همین نامه …
اینا رو گفتم واسه اینکه بهت بگم خیلی مردی و داری مردونه واسه زندگیت میجنگی و این قابل احترامه …
خدا به همه ما سلامتی عنایت کنه .
موفق باشی
خدا رو شکر که جواب ام آر آی چيزی نبوده ايشالا حالتم بهتر ميشه…هميشه وبتو ميخونم حتی اگه نظر نميدم…هميشه به يادتم #heart #kiss
تو خیلی خوبی#hug
سلاممممممممم![Smile Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile.png)
بابا تو توی فکر خونه جدا گرفتنی.. اونوقت دوباره بری خونه مامان و بابا؟؟؟ عمرن!!!
مطلبتون در وبلاگ شفا بازنویسی شد. ممنون، زنده باشی جوون!
همیشه آخر قصه هایی مثل سیندرلا و زیبای خفته میگن and they lived happily ever after ولی به نظر من اگر شادی شاديه واقعی باشه بايد بگن and they lived freely ever after ا آزاديتو به هر قيمتی حفظ کن…
(البته اينجوری که به نظر مياد شما از کامنت های من خوشتون نمياد چون هيچ وقت اجازه نميدين عمومی باشه با اين حال من وبلاگتونو ميخونم چون دلمشغوليهاتون دل منو هم مشغول ميکنه اونم از نوع اساسی… ممنون)
در یک غروب جمعه٬ پیرمردی مو سفید٬ در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد٬ وارد یک جواهر فروشی شد و به جواهرفروش گفت: “برای دوست دخترم یک انگشتر مخصوص می خواهم.”
مرد جواهرفروش به اطرافش نگاهی انداخت و انگشتر فوق العاده ایی که ارزش آن چهل هزار دلار بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد. چشمان دختر جوان برقی زد و تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد .
پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت: خب٬ ما این رو برمی داریم. جواهرفروش با احترام پرسید که پول اون رو چطور پرداخت می کنید؟ پیرمرد گفت با چک٬ ولی خب من می دونم که شما باید مطمئن بشید که حساب من خوب هست٬ بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شه٬ به بانک من تلفن بزنید و تایید اون رو بگیرید و بعد از آن٬ من در بعدازظهر دوشنبه این انگشتر را از شما می گیرم .
دوشنبه صبح مرد جواهرفروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت:من الان حسابتون رو چک کردم٬ اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسابتون هیچ پولی وجود نداره! پیرمرد جواب داد: متوجه هستم٬ ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من چه آخر هفته معرکه و هیجان انگیزی رو گذروندم؟ !!
ويولت جان من توی وبلاگ جديدم به پیوندهام اضافه کردمت.فقط خواستم کسب اجازه کرده باشم و در جران باشی خانومی
فعلا#eyelash
سلام
خيلی خوشحال شدم که رو براهی#kiss #flower #kiss #flower
تنهايی هم عالمی داره ها
پيشی نخورد ويلی جان#winking
سلام
اولين بار بود ميديدم
بازم ميام
پيش ما بيا
يعنی ميدونم گفتی آپ نميکنيا
اما بازم سر ميزنم نا اميد نميشم
خوب دوست دارم دلم تنگ ميشه
سلام بر دوست قديمی خودم ويلی جان اگه گفتی من کدوم ندا هستم؟#winking (بچه ها کی مياد بريم ترکيه)يادت اومد نفسم خوبی دلم برای همه بچه های قديمی تنگ شده ايران ام اس هم که نميای؟ گلم تحويل بگير راستی موفقيتتم تبريک ميگم دوستت دارم #heart #kiss
سلام
ديگه ازت نااميد شدم. بگو چرا؟
سالم ویولت جون
کم نیار.میتونی تو میتونیتمام این روزها و احساسات رو میدونمتو باید از اون جلوتر باشی.آب درمانی و فیزیتراپی رو برو هر کدم رو هفتهای 1 بار برو.خواهش میکنم برو.پلها رو هر روز یکی اضافه برو با ها هر شکلی.یه دوست هم دردت در غربت وتنهایی…..#kiss #heart #flower
درود بر شما
وبلاگ زیبایی دارید.
موفق باشی
ام – ای
http://www.takavaran-tondar.tk
زنده باشی جوون!#flower
تا دریا زیر ملافه های آبی خوابیده است
تا پلک نگشوده ای
تا بیدار نشده ای
تا مرا نگاه نکرده ای
دلباخته توام
مرا بنگر
چونان آسمان که دریای مرده را
تعداد خوش بگذره ویولت #flower
شعری که ما واسه ترسوندن زنبورا ميخونديم که البته نمیشه بهش گفت شعر این بود : سير سير سرکه… سير سير سرکه !!!
#flower
سلام و درود بر استقامتت#winking
من مدتها پیش وبلاگت رو دیده بودم و تا الان 2باره نتونسته بودم به بازدید وبت بیام#sad
هنوزم همون متنهای زیبا و با احساس#applause
اگر دوست داشتی برای تعطیلات سری به شهر ماهم بنداز#smug
من توی وبلاگم هم عکس دارم و هم معرفی اندکی از شهرم.خوشحال میشم ببینمت.توی عید به راهتی میشه من و دیگر همکارانم رو پیدا کرد#grin چون کار فرهنگی میکنم.
پس قدمت روی چشم #hug
موفق باشی(البته میدونم که هستی و خواهی بود)#flower
يعنی باور کنم که ويلی آپ نکرده؟ #surprise #sad
نویسنده: وحید صادقی جم
پنجشنبه 8 اسفند1387 ساعت: 15:28
“کراواتی ها به بهشت نمی روند !!!”……… چهل پنجاه ساله های تهرانی ، خوب یادشان است که اوایل انقلاب ، خیابان پهلوی اسبق ؛ مصدق سابق ؛ ولی عصر امروز ، حد فاصل دوراه یوسف آباد تا میدان ولیعصر ، مدت مدیدی شده بود پاتوق انواع دست فروش ها ! به طوری که تمامی پیاده روی پهن خیابان ، آن چنان اشغال شده بود که به جز باریکه راهی تنگ ,راهی برای عبور نبود. ابتدا دست فروش های لباس ،هر از جایی بساطشان را پهن کردند و صدای اعتراض مغازه دارها هم به جایی نرسید ! کم کم ؛ از هر صنف و دسته ای که فکرش را بکنی ، یک شعبه بساطی در کنار پیاده رو خیابان مصدق آن روز ، زده شد. قیمت هاشان هم ،خوب ؛ مناسب حال بود و مشتریانشان هم هر روز بیشستر از دیروز ! بساطی ها که دیدند کارشان گرفته و شهر هم شهر هرت است و بی قانون ! به فکر سرپناهی افتادند که هم از آزار و آسیب برف و باران و باد و آفتاب در امان باشند و هم اینکه سر قفلی بساطیشان را تثبیت کنند . به همین خاطر هم هر یک به وسعش چادری علم کرد و به جای بساطی ؛ دکه و دکانی به هم زد . تا آنجا که تا چشم به هم بزنی ، تمام پیاده روی خیابان مصدق شد چادرها و دکه های به هم پیوسته بزرگ و کوچک !
وب سایت پست الکترونیک
#heart سلام /پست خيانت خيلی زيبا بود .ممنون
انگار قپيت گرفتااااا.
سلام
وارم که خوب باشيد و اوضاع روبراه باشه#flower و از تعطيلات کمال لذت رو ببرين#heart