پراکنده گويي

1- ويروس از سر و کله کامپيوترم بالا مي رفت و هيچ آنتي ويروسي رو هم براي پاکسازي قبول نمي کرد، وقتي قضيه رو به دکتر کامپيوتر!! گفتم بهم گفت که بايد کل کامپيوتر رو فرمت کنم و دوباره همه چيز رو نصب کنم .منتظر فرصتي بودم که ببرمش بيمارستان! از طرفي نه وقت مي شد و نه دلم مي خواست حتي يک شب دور ازم بمونه ،پريروز در يک اقدام انتحاري تصميم گرفتم عمل جراحي رو خودم به تنهايي شروع کنم .
نتيجه اين شد که دو روز وقتم گرفته شد براي نصب مجدد WIN و ريختن برنامه هاي لازم.(خوب آدم ناشي کارش سريع پيش نميره)Grinontknow
2- همون پريروز يکي از دوستهام بهم زنگ زد که دارم ميام دنبالت آماده شو بريم خونه ما، کار نصب خسته ام کرده بود واسه همين نصفه ولش کردم و رفتم اونجا… اون هم بي انصافي نکرد به تک تک بچه ها زنگ زد که ويلي اينجاست اگه مي خوايد ببينينش پاشيد بيايد … همينم شد که 6 يا 7 تا از بچه ها که در اون زمان کاري نداشتن پاشدن اومدن و شوخي شوخي حال ديدارشون رو بردم.:hug
3- اين چند روز اصلا از لحاظ جسمي حال خوبي نداشتم و ديگه اوجش ديروز بود … به دکتر زنگ زدم مي گم من خاله ام داره از آمريکا مياد، داروي خاصي هست بهش بگم برام بياره؟ بعد دستورات لازم ميگه بگو يه شوهر آمريکايي هم برات بياره!!!! ازدواج کني حامله شي برات خوبه.:smug
4- با اميد بيرون بوديم يهو کوبيد رو فرمون و ميگه اِ اِ اِ … با تعجب نگاش کردم .ادامه داد بيست سال پيش، تو جاده زايگون!!! اونوقت من با اين سن و سالم اصلا نمي دونم جاده زايگون کجاست!!!!:hypnoid
5- کي ميگه خانم ها فقط يک هفته بد دارند؟ والله 10 روز پيشواز و 10 روز هم پسواز هست که… نتيجه اينکه فقط 3 يا 4 روز رو ميشه نرمال بود.:silly
6- مگه بهار نيست و قاعدتا نبايد خوشخواب شد؟ پس من چرا اينقدر خوابم کم شده؟:sad
7- بحث اين دو روز رو تو روز ديگه ادامه ميديم… گورباباي حرف مفت زنهاش. :goon


دیدگاه ها خاموش