این قلمبه نیست
غرنبه است !! به معنای بانگ و غریو یا دقیقش : بانگ و فریاد و شور و مشغله وخروش
به همین خاطر این یعنی بانگ و صدای غریو آسمان !!
حالا قبلنا به عقیده ای داشتن که میگفتن یه جنگجویی تو آسمون هست
که به خون خواهی بلند شده برق های کوچک ماله سم اسبشه برق های بزرگ برق شمشیرش !
رعد هم فریاد خونخواهیشه !d
ویولت جانم. با رجوع به فرهنگ لغت معین دیدم که این کلمه در اصل غرنبه است به معنای بانگ و خروش و ترکیبش با اسمان که به کنایه از صدای رعد به کار می رود، اسمان غرنبه است.
فکر کنم دیشب صدای آسمان از خواب پرونده باشدت. من که داشتم سکته می کردم. یک دفعه آسمان ترکید!!
(برای متن قبلی چون بسته بود)
به نظر من تنها شباهت بین دو مورد تن فروشی که مطرح فرمودین، حرف اولشونه که یکیه.
واقعا تعجب میکنم از این سطح عقل و شعور !!!
سلام
وقتی قرار باشه بباره شما هر چی هم که صداش کنی می باره و زمین و زمان رو بهم میدوزه
حالا بگو اسمون قرمبه؟؟ !! آسمون قلمبه!! رعد و برق!! بعد و برق آذرخش… یا هرچیز دیگه
ویولت عزیز سلام
من چند وقت پیش برات یه نامه راجع به شرایط زندگیم نوشتم و تو لطف کردی تحت عنوان “یک اشتباه” منتشرش کردی.حدود 100 نفر برای من جواب گذاشتن .وقتی حرفهای آدمها رو خوندم واقعا” احساس خوبی بهم دست داد، همدردیشون آرومم کرد، آدمهایی مثل من هم بودن که راهنمائیم کردن.بعد از چند روز به فکر نوشتن افتادم و الان 10 روزی میشه که یک وبلاگ ساختم و دارم خاطراتم رو از اول مینویسم.
خوشحال میشم اگر خودت و بقیه آدمهایی که اینجا رو میخونن به وبلاگ من بیاین و بازهم کمکم کنین.
ازت متشکرم به خاطر اینکه یه دریچه جدید به روی من باز کردی و ایده نوشتن رو در من به وجود آوردی.
امیدوارم سلامت و خوشحال باشی.
نه کافرم نه جا نماز آب می کشم،
یه آدم عادیم با عقاید عادی و معمولی،
اما معتقدم هر چیزی رو نمیشه فروخت، بعضی چیزا فروشی نیست، به هیچ قیمتی و هیچ دلیلی قابل قبول نیست. بازم می گم، به هیچ قیمتی…
سلام
از وقتی شکل و شمایل سایت عوض شده، من نمیتونم بخش جستجو رو پیدا کنم. مدتیه دنبال حرکات ورزشی مفیدی که برای جلوگیری از کوتاه شدن عضلات بود میگردم ( گمونم مال 6-7 سال پیش بود)، ولی چون نمیتونم سرچ کنم، پیدا نمیشه. اشتباه از منه؟
violet در تاریخ می 29th, 2011 ساعت 11:26 ق.ظ
پاسخ داد :
برای جواب دادن مجبور بودم عمومیش کنم
دگمه سرچ اون بالای وبلاگ سمت چپه
برای .
خواب که دارم.اما متاسفانه خواب من و نداره…هر چند که در روز بارها خود را به خواب می زنم!!
حتی با شكستن ديوارهای تحريم و فيلترينگ!! بازم فیلترها نذاشتن مردم واقعیت نویسنده رو بشناسن…
انسان ها استاد فریب خودشون هستن.قوی ترین و موثرترین فیلتر, ذهنیت مردم عادی بوده و هست…
بی شک عمق استبداد چون بلاهت بی انتهاست!
حکایت رد شدن از دیوارهای جهل فیلتر مثنوی چند هزار من کاغذه…
ذهنی شبیه چاهی عمیق و خالی…با تابلویی که در مقابل ان نوشته شده: ورود ممنوع!
بعضی ها عقيده شان بر مبنای عقده شان شكل مي گيرد!! اما جناب نقطه تنها بر عقیده خود استوار است
ان چه بر روی دیوارهای یک خانه می بینی نشان دهنده ذوق و سلیقه صاحب فرهیخته ان است
ای کاش کودک بودم،تا بزرگ ترین شیطنت زندگیم نقاشی روی دیوار بود…
چه خود ساخته هایی که مرا سوخت, و چه سوختن هایی که مرا ساخت
ما در قاب نیستیم.محور لنز هم نیستیم…دیوار بزرگ سفید و خالی حس بهتری داره.شاید بهتر بود از همون ابتدا قاب عکسی به دیوار اویزون نمی کردی که بعد به این نتیجه برسی که هیچ عکسی ارزش قاب گرفتن روی دیوار و نداره.حتی یک قاب عکس خالی! اما نتیجه باید در حرکت باشه و نه در تکرار
اگر هدف یا دستاورد هنر تکامل باشه یعنی رشد حرکت به یک قدم جلوتر نه سکون و تکرار…
من اگر نصیحت پدرم رو گوش کرده بودم از فلسفه سر در می اوردم…اون وقت می دونستم –
ویتگنشتاین،چرا تناقضات خودش رو در فلسفه به پزشکی ربط می داد!
چرا هایدگر،با اون همه مهربانی حماقت بزرگش رو مرتکب شد!
ایا فیلسوفی بود که نمی دونست فاشیسم یعنی چی؟
ان وقت می دونستم فرق تربیت فردی و شهروندی راسل،چیست؟
چرا هم به افلاطون احترام می گذاشت هم ردش می کرد؟
ان وقت می دونستم در پس تفکر دریدا،چی می گذشت!
چرا احمقانه فکر می کرد اشتراوس فرانسوی،دیگر طرفدار ندارد؟….
این ساختار شکنی دیگر چه غلطی بود کرد؟….
تا هر آنارشیست تازه به دوران رسیده ای تنها ادایش را در بیاورد!
اون وقت می تونستم تحقیقی در مورد نمایشنامه “برای هیچ چیز نباید قسم خورد” دوموسه بنویسم….
یا عشق کذاییش به ژرژساند رو زیر سوال ببرم….
اما الان…ان قدر به نصیحت های پدرم گوش نکردم که از فلاسفه فقط عکس مارکس رو می شناسم!!
به ما می گفتن قرمبه !
آسمون میگه قرم قرم
مو بچه خورده می خورم !
(با لهجه خوانده شود :دی )
آسمون غرنبه= رعد و برق
این قلمبه نیست
d
غرنبه است !! به معنای بانگ و غریو یا دقیقش : بانگ و فریاد و شور و مشغله وخروش
به همین خاطر این یعنی بانگ و صدای غریو آسمان !!
حالا قبلنا به عقیده ای داشتن که میگفتن یه جنگجویی تو آسمون هست
که به خون خواهی بلند شده برق های کوچک ماله سم اسبشه برق های بزرگ برق شمشیرش !
رعد هم فریاد خونخواهیشه !
ویولت جانم. با رجوع به فرهنگ لغت معین دیدم که این کلمه در اصل غرنبه است به معنای بانگ و خروش و ترکیبش با اسمان که به کنایه از صدای رعد به کار می رود، اسمان غرنبه است.
فکر کنم دیشب صدای آسمان از خواب پرونده باشدت. من که داشتم سکته می کردم. یک دفعه آسمان ترکید!!
سلام.
فکر می کنم آسمون غرمبه درسته
سلام …..
فكر كنم وقتي آسمون بغضش زياد ميشه و به قولي توي گلويش قلمبه ميشه …..يه دفه ميزنه زير گريه و بغضش ميتركه و بارون مي آد …..به اين ميگن اسمون قلمبه (چشمك )
(برای متن قبلی چون بسته بود)
به نظر من تنها شباهت بین دو مورد تن فروشی که مطرح فرمودین، حرف اولشونه که یکیه.
واقعا تعجب میکنم از این سطح عقل و شعور !!!
سلام
آذرخش… یا هرچیز دیگه
وقتی قرار باشه بباره شما هر چی هم که صداش کنی می باره و زمین و زمان رو بهم میدوزه
حالا بگو اسمون قرمبه؟؟ !! آسمون قلمبه!! رعد و برق!! بعد و برق
آسمون غرمبه , از غرمبیدن میاد, به معنی صدای بلند تولید کردن
ما شنیده بودیم و میگفتیم آسمون غرنبه. الان کلمه ی غرنبیدن رو سرچ کردم و حدسم درست بود. یعنی غرش کردن غوغا کردن بانگ و خروش برآوردن.
فرهنگ معین – نمایش واژه
آسمان غرنبه
( ~. غُ رُ بِ) (اِمر.) (عا.) = آسمان غرغره . آسمان غرش : رعد، تندر.
+ چه بامزه میگفتیش..آسمون قلنبه!
)))))
آسمان غرنبه = رعد، تندر، آسمان غره ـ فرهنگ معین
منم همون غرنبه رو شنیده بودم یا شایدم گرمبه…اما هرچی بود قلمبه بنود…یادم نی دقیقا…آخه فکرم آشفته است اینم مربوط به قدیمه
آسمون قرمبه بوداااااااااا
مرسی ویلی جان یه چیزی یاد گرفتیم اینجا گاهی برام سوال میشد ولی حوصله پیگیری نداشتم
به نازی ی :
اين وبلاگي كه گفتي ميشناسي نويسندش رو؟ چند ماهه يهو ننوشته كه! نگران شدم، نره باز خودكشي كنه؟!
به ويلي : اونجوري نيگا نكنا ، چيكا كنم اينا كامنت ميدن نه وب دارن نه ايميل ادم مجبور ميشه بياد اينجا بنويسه آيم ساري
lما میگیم آسمون غرمبه
ویولت عزیز سلام
من چند وقت پیش برات یه نامه راجع به شرایط زندگیم نوشتم و تو لطف کردی تحت عنوان “یک اشتباه” منتشرش کردی.حدود 100 نفر برای من جواب گذاشتن .وقتی حرفهای آدمها رو خوندم واقعا” احساس خوبی بهم دست داد، همدردیشون آرومم کرد، آدمهایی مثل من هم بودن که راهنمائیم کردن.بعد از چند روز به فکر نوشتن افتادم و الان 10 روزی میشه که یک وبلاگ ساختم و دارم خاطراتم رو از اول مینویسم.
خوشحال میشم اگر خودت و بقیه آدمهایی که اینجا رو میخونن به وبلاگ من بیاین و بازهم کمکم کنین.
ازت متشکرم به خاطر اینکه یه دریچه جدید به روی من باز کردی و ایده نوشتن رو در من به وجود آوردی.
امیدوارم سلامت و خوشحال باشی.
منم یاد گرفته بودم که بگم آسمون قلمبه…اما دوستان اینجا چیزی دیگه گفتن
مرسی برای پست های باحالت
عاچقتم :*
manam hamishe migam gholombe!!!
هه
ما هنوزم میگیم آسمون قرمبه (قرنبه) نمیدونم ریشش از کجاست اما خوب به بچه ها همینو میگیم به تبعیت از بزرگترا که همینا رو بهمون گفتن!
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%A7
خصوصی
سلام
یه سوال ؟؟؟؟؟؟؟ تو از اول پاهات از کار افتاد یا کم کم ؟؟؟؟؟؟
یه حس ترس دارم چون بعضی وقتا پاهام و دستام سنگین میشه
ما می گفتیم آسمون قرمبه
ولی من عاشق این شعره بودم
بارون می یاد شر شر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسی کرده
دمب خروسی رده
ولی آسمون قلمبههه خیلی قشنگ ترههه …
نیست ؟
“آسمون قلمبه” یه حس قشنگتری به آدم میده …
حس و یاد بچگیا ..
چه اصطلاح جالبی من اصلا نشنیده بودم .. ما می گفتیم آسمون تیره و تار شد !! : )
ما که این اصطلاحو نشنیدیم که بخوایم اظهار نظر کنیم
نه کافرم نه جا نماز آب می کشم،
یه آدم عادیم با عقاید عادی و معمولی،
اما معتقدم هر چیزی رو نمیشه فروخت، بعضی چیزا فروشی نیست، به هیچ قیمتی و هیچ دلیلی قابل قبول نیست. بازم می گم، به هیچ قیمتی…
ظاهرا کلمه اش آسمان غرنبه است، که خب تو تلفظ می گیم آسمون غرمبه![Smile Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile.png)
حتما آسمون بغضاش جمع ميشه تو دلش,بعد قلمبه ميشه اين هوا……بهش ميگن
من آسمون غرمبه (همون غرنبه که ن گفته میشه ب ) رو شنیده بودم.
ویلی جون اوضاع و احوال چطوره؟
سلام
از وقتی شکل و شمایل سایت عوض شده، من نمیتونم بخش جستجو رو پیدا کنم. مدتیه دنبال حرکات ورزشی مفیدی که برای جلوگیری از کوتاه شدن عضلات بود میگردم ( گمونم مال 6-7 سال پیش بود)، ولی چون نمیتونم سرچ کنم، پیدا نمیشه. اشتباه از منه؟
برای جواب دادن مجبور بودم عمومیش کنم
دگمه سرچ اون بالای وبلاگ سمت چپه
دست همتون درد نكنه رفتيد سرج كرديد فرهنگ لغت آنلاين و فرت فرت ميان معني مكنيد ولي همون قلنبه رو بيشتر دوست داشته و فكر ميكنم همونم معني رو ميرسونه
)
برای .
خواب که دارم.اما متاسفانه خواب من و نداره…هر چند که در روز بارها خود را به خواب می زنم!!
حتی با شكستن ديوارهای تحريم و فيلترينگ!! بازم فیلترها نذاشتن مردم واقعیت نویسنده رو بشناسن…
انسان ها استاد فریب خودشون هستن.قوی ترین و موثرترین فیلتر, ذهنیت مردم عادی بوده و هست…
بی شک عمق استبداد چون بلاهت بی انتهاست!
حکایت رد شدن از دیوارهای جهل فیلتر مثنوی چند هزار من کاغذه…
ذهنی شبیه چاهی عمیق و خالی…با تابلویی که در مقابل ان نوشته شده: ورود ممنوع!
بعضی ها عقيده شان بر مبنای عقده شان شكل مي گيرد!! اما جناب نقطه تنها بر عقیده خود استوار است
ان چه بر روی دیوارهای یک خانه می بینی نشان دهنده ذوق و سلیقه صاحب فرهیخته ان است
ای کاش کودک بودم،تا بزرگ ترین شیطنت زندگیم نقاشی روی دیوار بود…
چه خود ساخته هایی که مرا سوخت, و چه سوختن هایی که مرا ساخت
ما در قاب نیستیم.محور لنز هم نیستیم…دیوار بزرگ سفید و خالی حس بهتری داره.شاید بهتر بود از همون ابتدا قاب عکسی به دیوار اویزون نمی کردی که بعد به این نتیجه برسی که هیچ عکسی ارزش قاب گرفتن روی دیوار و نداره.حتی یک قاب عکس خالی! اما نتیجه باید در حرکت باشه و نه در تکرار
اگر هدف یا دستاورد هنر تکامل باشه یعنی رشد حرکت به یک قدم جلوتر نه سکون و تکرار…
من اگر نصیحت پدرم رو گوش کرده بودم از فلسفه سر در می اوردم…اون وقت می دونستم –
ویتگنشتاین،چرا تناقضات خودش رو در فلسفه به پزشکی ربط می داد!
چرا هایدگر،با اون همه مهربانی حماقت بزرگش رو مرتکب شد!
ایا فیلسوفی بود که نمی دونست فاشیسم یعنی چی؟
ان وقت می دونستم فرق تربیت فردی و شهروندی راسل،چیست؟
چرا هم به افلاطون احترام می گذاشت هم ردش می کرد؟
ان وقت می دونستم در پس تفکر دریدا،چی می گذشت!
چرا احمقانه فکر می کرد اشتراوس فرانسوی،دیگر طرفدار ندارد؟….
این ساختار شکنی دیگر چه غلطی بود کرد؟….
تا هر آنارشیست تازه به دوران رسیده ای تنها ادایش را در بیاورد!
اون وقت می تونستم تحقیقی در مورد نمایشنامه “برای هیچ چیز نباید قسم خورد” دوموسه بنویسم….
یا عشق کذاییش به ژرژساند رو زیر سوال ببرم….
اما الان…ان قدر به نصیحت های پدرم گوش نکردم که از فلاسفه فقط عکس مارکس رو می شناسم!!
سلام عزیزم ، اومدم جواب بدم دیدم بقیه دوستان جواب کامل دادن
یادمه می شنیدم آسمون غرنبه…..
ویلی جونم اون غرنبه بود ولی 1 آن تورو تصور کردم تو کودکی که فکر کنم خیلی شیرین بودی و داری می گی وای آسمون قلمبه من می ترسم !!!! و کلی خندیدم.
به امی ن : من ایشونو نمیشناسم ولی چند وقت 1 بار وبلاگشو می خونم