نامحرمان حقیقی و مجازی!

یکبار یک مشکل به شدت روحی برام پیش اومد … یه جورهایی هم تف سر بالا بود… با هیچکی نمی تونستم حرف بزنم … هیچ محرمی رو دور و برم احساس نمی کردم باشه… نهایت کار امید بود که با اون هم نمی خواستم درد و دل کنم، چون هم ذی نفع بود و نمیشد توقع بی طرف بودن ازش داشت و ممکن بود با راهنمایی غلطش بیشتر گیجم کنه باضافه اینکه اگه اپسیلون می خواست استفهام آمیز نگام کنه یا ذره ایی بره تو نقش یک مرد غیرتی و اما و چرا برام بیاره، بدجوری قاط می زدم و ممکن بود کار خودمون دوتا هم به مراحل باریک برسه ، چون چنین نقشی رو فعلا براش قائل نیستم و دلم نمی خواست تو محرمانه هام شریک باشه.
چیکار کردم؟ یک شب که نهایت قاط زدنم بود زنگ زدم به هومان( همسر سابقم) … همه چیز رو بهش گفتم . می دونستم که خوب می شناستم و با کوچکترین رفتار و عکس العملم آشناست … ساعتها با هم حرف زدیم، اینقدر قشنگ موضوع رو برام حلاجی کرد و خودم رو گذاشت پیش روم که حد و اندازه نداشت … حرف همونجا تموم شد، نه دیگه من تماس گرفتم و نه اون اصرار به تماس مجدد داشت. فقط گفت هرموقع احساس کردی من می تونم کمکت کنم، باهام تماس بگیر.
حالا من اینو برای هرکسی که تعریف کنم حتی اونهایی که ادعای روشنفکریشون دنیا رو برداشته، اولین سئوالی که می پرسن اینه، هنوزم دوستش داری؟ :wink … حالا تو مثل اسپند بالا پایین بپر و بگو اگه همسر خوبی نبود دلیل نمیشه که دوست خوبی هم نباشه … این دلیل محکمی برای دوست داشتن اونه؟
جالبه برام که حتی نوشته های به تعبیر بعضی ها ارو*تیک من … که صرف فقط بیان یک حس زنانه است و نه چیز دیگه… اجازه قضاوت رو به دیگران میده که بپرسن دلت هوای هومان رو کرده؟ :wink
به این آدمها چی میشه گفت، وقتی قدرت تفکیکشون اینقدر پایینه! Shockh
من یک زنم، زنی که به خودش اجازه ارتباطات بی شماری رو میده و تو پستو قایم نمیشم یا لپم رو با انگشت نمی کشم که صدام تغییر پیدا کنه و نامحرم نشنوتش … از لحاظ من نامحرم اونیه که به خودش اجازه قضاوت میده و دخالت در حریم خصوصی افراد… و تو این دنیای مجازی مانور دادن شجاعانه!!! با اسامی جعلی.:sick
تقديم به تمام نوستالژ بازهاش.:hug

لينک دانلود


نظرات شما


  1. يکی مثل شماها در 08/17/04 گفت :

    #rolling #rolling #rolling


  2. صدف در 08/17/04 گفت :

    به به افتخار دوم شدن شامل منم شد


  3. صدف در 08/17/04 گفت :

    خيلی کار عاقلانه ای کردی فکر کنم منم بودم همين کارو ميکردم بالاخره يه روز با هم زندکی ميکردين و اون خوب بروحياتت واقفه و الان هم بعنوان يه آدم بيطرف مينونه کمکت کنه البته اين در مورد همه آقايون صدق نميکنه معلومه اونم آدم معقوليه


  4. يکی مثل شماها در 08/17/04 گفت :

    سلام ویولت عزیز دل نازک گل
    اگه می دونستم از خواب خوش بیدارت می کنم و از عالم رویا میارمت بیرون هیچ وقت این کار رو نمی کردم .
    اگه می دونستم در مقابل استدلالهای من اين جوری کم مياری و عصبی ميشی هيچ وقت اين کارو نمی کرد .
    من هيچ قضاوتی نکردم . اظهار نظر کردم .مثل خودت که خيلی راحت اظهار نظر می کنی و گاهی هم فوش می دی .
    هنوزم روی حرفم هستم . نمی خوام دوباره خوابت رو بهم بهم بزنم فقط اگه تونستی يکی از استدلال هام رو رد کنی (فقط يکی ) آسوده بخواب وگرنه بازم خود دانی … #hug


  5. سینا در 08/17/04 گفت :

    آدم اگه بخواد به حرف و قضاوت مردم توجه کنه میشه مثل ماجرای ملانصرالدین و پسرش و خرش. من که به شخصه ذره ای به حرف و قضاوت مردم در مورد کارهام اهمیت نمیدم.
    #flower


  6. فرهاد در 08/17/04 گفت :

    چه قدر ذهنتون با اين موضوع درگيره!!!!!!!در حاليکه اين موضوع اصلااهميت فکر کردن نداره!!!!!


  7. فرهاد در 08/17/04 گفت :

    #flower


  8. ويولت جان سلام
    دلم نمي خواهد اين را بگويم ولي اكثر ما چه در دنياي حقيقي و چه در دنياي مجازي براي ارتباطات اجتماعي، خودمان را زير ماسك بالماسكه پنهان مي كنيم.
    هميشه هزار جور ملاحظات داريم. از آدم زير ماسك مي ترسيم.از آدم هاي دور وبرمان هم همينطور .
    مي توانيم براي همه آدمها بدون كوچكترين آگاهي نسخه بپيچيم ، به مرگ محكومشان كنيم، سنگسارشان كنيم و زير ماسك فرشته مان همانطور قديس باقي بمانيم.
    اسم اين منافق بودن را هم مي گذاريم زرنگي. #sick #sick


  9. شيما در 08/17/04 گفت :

    سلام
    اين چند وقته واقعا با اين مسايل درگير بودم و خوندن نوشته های شما به تصميم گيريم خيلی کمک کرد. به من که خيلی کمک کردی اميدوارم هميشه سالم و شاد و موفق باشي.
    ممنون از نوشته هاتون.


  10. اصلان در 08/17/04 گفت :

    ويولت عزيز
    شما يک بار در يک پست ديگه شرايط رابطه خودتونو با همسرتون برای خواننده ها توضيح دادين و فکر نميکنم ديگه سئوال ؛هنوز دوستش داری؟؛ برای کسی مطرح بشه.
    روابط هر کسی هم کاملا به خودش مربوطه و عقايدش.
    حتی اگه بحث امر به معروف هم باشه از شرايط خاصی پيروی ميکنه . نميشه يقه کسی رو گرفت که بيا امر به معروفت کنم.
    #flower


  11. شيخ حقگو در 08/17/04 گفت :

    راستش با اين موضوع موافقم که دو نفر می تونن دوستای خوبی باشن ولی همسر خوبی نباشن.
    يادمه چند سال پيش هم که دوران نوجوانی و اوايل جوانيم بود يه فيلم ديدم که الان اسمش يادم نيست که يارو ماشين همسر سابقش رو گرفته بود باهاش رفته بود نميدونم کجا و مامورا گرفته بودنش گفته بودن ماشين از کيه گفت از همسر سابقم گفتن خوب ماشينش دست شما چيکار ميکنه گفت ما با هم دوستيم يارو افسره گفت اگه باهم دوستين چرا طلاق گرفتين و ….
    از همون موقع خيلی برام جالب بود اين نوع ارتباط ؛ ارتباطی که فکر کنم خيلی پاکتر از انواع ارتباطه…#flower
    و در اخر ممنون که شيخ رو نيز جز نامحرمان قرار دادين#grin #winking
    در مورد قضاوت هم بايد بگم اگر با واقعيات باشه خوبه پيش داوريه که ازار دهنده است و قضاوتی که به قول معروف ميگن يارو يه تن به قاضی ميره و راضی بر ميگرده#blush


  12. شيخ حقگو در 08/17/04 گفت :

    حال کردی فيلم تعريف کردنو#grin
    ….
    ميگن که وقتی خدا مقام قضاوت رو به لقمان داد لقمان به جبرئيل گفت که به خدا بگو که من رو ازين کار معاف کنه وقتی جبرئيل گفت که چرا؟
    گفت در قضاوت اگر راه درست رو هم بريم اميد به نجات داريم و نه يقين.
    اين حکايت خيلی رو من تاثير گذاشت خيلی تلاش ميکنم که در مورد ديگران قضاوت نکنم حتی توی دل خودم. ولی بعضی افراد رو نميشه از گناهشون براحتی گذشت و مورد قضاوتشون قرار نداد مثل سرداری که جوان مردم رو بخاطر پيرهن استين کوتاه کتک ميزنه و بعد خودش توی خونه فساد گير ميوفته.
    اونهم يک انسانهو جايزالخطا قبول ولی نميشه تو يکی رو بخاطر يک اشتباه کوچک چنان مجازات کني و خودت بخاطر يک گناه بزرگ( اونم بزرگ بخاطر نوع رفتار خودت) ….
    …………………………
    راستش خيلی دلم ميخواد به اسم حقيقی فعاليت کنم ولی معذوريتهايی دارم و شرايط طوری نيست که بشه.. می فهمی که#winking #smile


  13. گیجعلی در 08/17/04 گفت :

    خوب کارت عاقلانه بود حتما عاقلانه بوده دیگه تشخیص دادی با اون مشورت کنی.


  14. رضا در 08/17/04 گفت :

    من كه متوجه نشدم اين پست را به خاطر ارتباط با بحث يكي دو روز پيش گذاشتي يا نه اگه اولي باشه كه به نظر من ربطي نداشت اين اصلا يه موضوع كاملا جداست


  15. مرمرجان در 08/17/04 گفت :

    ويولتکم
    ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم!!!


  16. ويولت در 08/17/04 گفت :

    به رضا:
    چرا ربط نداره؟
    اين رابطه رو هم بسادگی ميشه اسمش رو گذاشت يک رابطه موازی
    يعنی در حالتی که همسر داری( منظورم وجود اميده؛ هميشه که نبايد سند امضا کرد تا بگيم فلانی و فلونی با هم ازدواج کردن) با شخص سومی مشورت کنی و سفره دلت رو باز کنی


  17. سورنا در 08/17/04 گفت :

    من پشت اين نوشته ها يه آدم پخته ميبينمSmile:*


  18. هانيل در 08/17/04 گفت :

    اين که دوست خوبيه برات خيلی خوبه
    و اينکه اون هم اينقدر تو رو دوست ميبينه که برات وقت ميگذاره و کمک فکری ميده خيلی عالی تره…. بين جنس مذکر ازين موارد کم ديدم#sick


  19. ويولت در 08/17/04 گفت :

    بيشتر ماها اسامی مستعار داريم؛ منجمله خودم … منظورم افراد ديگه ست که خودشون با بلند کردن چوب متوجه ميشن#grin


  20. لاله در 08/17/04 گفت :

    واقعا میدونید اینجا چطوری شده؟
    همه هی الکی از روی رودربایسی یا چه میدونم هر دلیل دیگه ای همش میگن :به به ، به به . حالا اگه تو بگی (خیلی معذرت میخوام) دیروز تو ی جمعی جلوی همه گ*زی*م باز میگن وای ویلی جونم ،چه کار قشنگی کردی.کاش منم میتونستم ، خوش به حالت.به به ،به به


  21. روشن در 08/17/04 گفت :

    دیگه حالم از این حرفا وبحثا بهم میخوره نمیدونم چرا هی میام اینجا! شاید عادتم شده!!


  22. زاغ سياه در 08/17/04 گفت :

    #flower ام
    بازم کم آوردی شروع کردی به فوش دادن #devil


  23. صدف در 08/17/04 گفت :

    ببين لاله جون اکه همه مبکفتن به به که بحث انقدر کش بيدا نميکرد چون اکثرا ميس اندرستند شده بودن و يا مخالف بودن بحث جالب شد وکرنه ويولت مينونست مث خيلی از موضوعات ديکه که سريع حذفشون ميکنه اينو هم حذف ميکرد این حرفت باین خاطره که از بحث کردن فراری هستی


  24. رضا در 08/17/04 گفت :

    من که باز هم ميگم ربط نداشت من از سر درد امروز رو به قبله هستم ولی جهنم و ضرر اين يه کامنت هم ميزارم #smug
    اولا من نميدونم چرا تو اين وبلاگ همه ميخواند جنس مذکر را به يه غول بی شاخ و دم تشبیه کنند قابل توجه هانيل خانم
    آماااااااااا ویولت من یکی که نفهميدم به کدوم ساز شما بايد رقصید شما که قبل از همه خودت رابطه موازی را نفی کيردی . ولی به هر حال اين نوع رابطه را که به عنوان يه مشاوره باشه را هيچ کسی باهاش مخالفت نشون نداد
    ولی اينکه گفتم اين موضوع اصلا بيربطه به خاطر همون امضا سند هست اگه اشتباه نکنم چند روز پيش خودت گفتی من اصلا حاضر نيستم به قيد و بندهای ازدواج تن در بدم و حتی مثال هم زدی که حاضرم اگه شرايط اجازه ميداد زيز يک سقف هم باشيم ولی باز هم اسم ازوداح نباشه پس بدون همون امضا سند خودش خيلی مهمه شايد اگه به قول خودت سند امضا شده بود حتی خود شما هم برا همون مشاوره کوچيک باز مستاصل بودی و اون کا را نميکردی


  25. لاله در 08/17/04 گفت :

    به صدف عزیز:
    اصلا کش دار شدن موضوع رو کاری ندارم .چه با کش چه بی کش 99% میگن به به .حالا میخواد 10 نفر نظر بدن یا 100 نفر


  26. زاغ سياه در 08/17/04 گفت :

    به به .. به به …
    خيلی ممنونم …#applause #applause #applause #applause


  27. مژگان در 08/17/04 گفت :

    #grin من يه همچين فکری نمی کنم ولی دليل هم نمی بينم کسی که شوهر خوبی نيست حالا دوست خوبی هم هست ولی باهاش صحبت کنم چون يادم نميره که عمرمو همون ادم به باد داده….ولی اگه تو می گی حتما درسته#hug چون خيلی دوست دارم


  28. علیرضا در 08/17/04 گفت :

    سلام
    من اولين بار است که از وبلاگ شما بازديد داشتم.واقعا تحت تاثير مطالب روان و نثر قوی شما قرار گرفتم.
    گذشته از هر چيز بيان افکار سريح و روشن شما در مورد دوست و انتخاب ان است در بخش وسعت دادن به فکر و دل.من دلم نميخواهد مطالبم را در وبلاگ قرار دهيد فقط ارزو ميکنم دوستی مثل شما داشته باشم .تنهايی در ميان ازدحام درد بزرگی است.


  29. ساتين در 08/17/04 گفت :

    #thinking


  30. آرامش در 08/17/04 گفت :

    عنوان:تست یکشنبه، 28 دیماه 1382
    قصد من از نوشتن اين وبلاگ پيدا کردن آدمهاي ديگه توي سراسر دنياست که مشکلي مثل من داشته باشند منظورم البته ايرانيهاي که تويه سراسر دنيا هستنه، توي کشور هاي ديگه مثل انگليس اين ادمها چت رومهاي مخصوص به خودشون را دارند که اين امکان را بهشون ميدهد تجربياتشون را با هم قسمت کنند و اين خيلي به اونها کمک مي کند يا حتي شريک زندگيشون را کسي که مشکلي عين خودشون داره پيدا کنند ،چرا ما اينکار را نکنيم ؟متاسفانه کساني که اين مريضي را دارند و در حد پيشرفته اون هم نيست سعي مي کنند اين مسئله را قايم کنند يا در موردش با کسي صحبت نکنند اين وبلاگ اين شانس را در اختيارمون قرار ميده که لااقل همديگر را پيدا کنيم و در مورد ناراحتيها و رنجشهامون با هم حرف بزنيم،اينطور فکر نمي کنيد؟
    نوشته شده توسط: ويولت
    سلام من به علت بيماری ام اس و تزريق کورتن اومدم اسم کورتن رو تو گوگل سرچ کردم و به وبلاگ شما برخوردم و الحق با بيماری ام اس آشنايی زيادی پيدا کردم و اين دومين پست شما بود که با عنوان تست برام خيلی جالب و قابل احترام بود.(همین جا از شما خیلی خیلی تشکر میکنم) بعد که فهميدن تحت درمان بوسيله سلولهای بنيادی هستيد بيشتر خوشحال شدم که ميتونم اطلاعات خوبی از طريق شما و وبلاگتون کسب کنم البته چند باری هم براتون کامنت گذاشتم اما جوابی از شما نشد!!(فکر میکردم به افراد ام اسی اون هم کسانی که تازه متوجه بیماریشون شدن بیشتر اهمیت میدید!!) به وبلاگ شما هميشه سر ميزنم تا شايد خبر جديدی از درمانتون يا مطلبی از ام اس ببينم اما صد افسوس که نمی بينم حالا چراش رو بهتره من به قضاوت نشينم چرا که شايد از اول من منظور شما رو از دومين پست شما خوب متوجه نشدم و بی راهه رفتم. فقط خواستم بگم هر چی اميد به زندگی با توجه به مبتلا بودن به ام اس در من ايجاد کرده بودی الان اصلا دلم نمی خواد در آينده …


  31. محدثه در 08/17/04 گفت :

    #heart #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss


  32. يک دوست در 08/17/04 گفت :

    به :
    لاله و مژگان
    به به ، به به …
    دارمتون #smile #flower


  33. لیلا در 08/17/04 گفت :

    #applause


  34. نميدونم اين قانون هر کسی ميتونه فقط يه نقش خوب داشته باشه رو کی اجرا کنيم باهات موافقم انگار اين دنيای مجازی هم خيلی خيلی داره شلوغ ميشه و پر از نامحرم ….#kiss #flower


  35. ويولت در 08/17/04 گفت :

    به رضا:
    فکر کنم همه چيز رو با هم قاطی کردی عزیز جان#thinking
    من در مورد ازدواجم با هومان اينو گفتم که اگه ميشد باهاش زندگی می کردم نه ازدواج


  36. رضا در 08/17/04 گفت :

    اتفاقا منم دقيقا همين احساس را در مورد شما دارم يه جواريي همه چي را قاطي كردي يعني هر بار يه چيزي ميگي


  37. ويولت در 08/17/04 گفت :

    به رضا:
    خوبه به توافق رسيدیم … من قاطی تو قاطی#silly
    حالا اگه می تونی من و همينجور قاطی بپذير … اگر هم که نه … خودت مختاری#smug


  38. مهسا در 08/17/04 گفت :

    سلام ويلی عزيز
    اين چند وقت که نوشته هات رو ميخونم احساس ميکنم کار به خاله زنک بازی کشيده
    منو ببخش که رک ميگم
    ولی هميشه در نظر من تو يه زن قدرتمند بودی
    چرا اينقدر به حرف هايی که اينجا زده ميشه اهميت ميدی؟
    غالب مردم مثل من که از اونها جدا نيستم فقط به بايد ها و نبايد ها فکر ميکنن و نميتونن يا بهتر بگم نميتونيم انسان روو به تکامل را درک کنيم
    پس به راهت ادامه بده
    اين وسط ادم هايی هستن که فقط حرف ميزنن ولی تو اهميت نده
    ميدونم که برای تو گوش شنوا کم پيدا ميشه ولی همين نشونه ی تکاملته
    برات هميشه ارزوی سلامتی و موفقيت ميکنم
    شاد و بهروز باشی


  39. مائده در 08/17/04 گفت :

    اين قدرت تفکيک تو ما رو کشته !!!!


  40. مرجان در 08/17/04 گفت :

    نميدونم چند نفر اين جمله رو در حس واقعيش درك ميكنن، ولى من با تمام وجودم حس ميكنم، شرايط مشابه هست . اوج وحشتناكيش زمانيه كه بايد به نزديكترين افراد هم توضيح بدى و باز متوجه نشن!!!!!!!!!!!!!!
    بگو اگه همسر خوبی نبود دلیل نمیشه که دوست خوبی هم نباشه … این دلیل محکمی برای دوست داشتن اونه؟


  41. لینا در 08/17/04 گفت :

    “چون چنین نقشی رو فعلا براش قائل نیستم و دلم نمی خواست تو محرمانه هام شریک باشه” ؟؟؟!!!!!!!!
    بیچاره امید.چه سوء استفاده ای معلوم نیست ،این بدبخت ای وسط چیکارست؟مسول خرید روژ لب و کلاه گیس برای بانو.راننده ؟غلام حلقه به گوش ؟؟؟
    بسه دیگه مسخره بازی ،ترو خدا.خودتم توش موندی ها ،به خدا .مثلا میخوای ژست روشنفکری بگیری.وبلاگتم شده حکایت همون پادشاهی که اخت بود و مردم از ترس اینکه حرومزاده شناخته بشن به به و چه چه که چه لباس قشنگی .


  42. raha در 08/17/04 گفت :

    salam violet,
    rastesh in haghighat ke kheili kam hastand ravabeti ke az relationship be dosti ya ashenai bar migardan. aksaran bad az relationship be jodai va ignorance tabdil mishan. to kheili shance dari ke ham to va ham hooman be noghteye ashenai bargashtin va mitonin hanoz harf bezanin.
    harfe baghiye ham mohem nist! #smile


  43. رضا در 08/17/04 گفت :

    قبلا هم گفتم وبت بر خلاف خودت دوست داشتنيه با همين چيزای قاطی پاتيش


  44. زاغ سياه در 08/17/04 گفت :

    می بينم که اينجا انقلاب شده !


  45. مهدکو در 08/17/04 گفت :

    از جسارت و اعتماد به نفست خوشم مياد. بايد بگم واقعا غافلگير شدم. نميدونم اگر من جای تو بودم اين کارو ميکردم يا نه . ولی مطمئنا به چگونگی پايان يافتن رابطم با شخص قبلی و اینکه از او چه خاطرات و لحظاتی برای من باقی مونده خيلی بستگی خواهد داشت….


  46. با نوشته هات مثل قبل ارتباط برقرار نمی کنم
    شايد به خاطر تزريقه اون سلول هاست
    شايد من هم نا محرمم؟؟؟


  47. الهه در 08/17/04 گفت :

    خب اين قضيه قراره دو طرفه باشه ؟يعنی اگر مثلن آقای اميد هم خواستن يک دوست اين جوری داشته باشند شما مشکلی نداريد؟يعنی حتی ته ذهنتون هم درگير نميشه که مگه من نامحرم بودم؟اينو صرفن از اين ديد می گم که فقط يک طرفه نباشه و قضيه برای هر دوتايی حل شده باشه…منظورم رو درست رسوندم ويولت جان؟#smile


  48. ايدا در 08/17/04 گفت :

    ويولت جان چند سطر آخرت حرف دل منم بود..
    به حرف هيچ کس اهميت نده! کسی که تعیین میکنه اهم و ‌مهم چيه خودتی و بس (البته من خيلی کوچيکتر از اونم که به شما اندرز بدم #grin )


  49. مائده در 08/17/04 گفت :

    لينا جان گل گفتی
    همه واسه اینکه بگن ما هم خیلی حالیمونه و روشنفکریم تمام افاضات ویولت خانوم رو تایید می کنن !!!!!


  50. بهنام در 08/17/04 گفت :

    درود بر ويولت عزيز #flower #flower #flower
    درسته .حق با شماست ..و لی قبول کنيد کمی سخته ……………….
    همنشيني با يك آدمِ بدبين…. جاهل…. بسيار دشوارتر از همجواري با يك دیوانست.
    اين ديگه اوجِ بدبختيه…. همچین ادمی درواقع دشمنِ خودشه
    و بهمين جهت دشمنيش درموردِ ديگران نيز بصورتِ بدبيني و كج انديشي بروز مي كنه،
    دائماً تو رو بی وفا … خائن..فریبکار.. خصم و دشمن مي پنداره … ،
    اوّلين چيزي كه به ذهنِ بيمارش خواهدآمد کمبود ها و عقده های درونیشه كه یه جورایی بو دار هستند …
    بوی تعفنی که ناشی از همین ذهن بیماره !
    نمیدونم شاید دارم بیراه میگم ولی استقامت در شکوه و گله ای که خودتون رو هم متعجب کرده شاید نا کارامد بیاد …
    آخه شما باید زحمات مندلیف رو هم در شناسایی عناصر در نظر بگیرید .
    درسته؟؟؟؟؟؟؟؟#winking
    خدا نگهدار بدرود


  51. مريم در 08/18/04 گفت :

    منم با الهه موافقم … واقعا واست اوکی هست که اميد هم بره با يکی ديگه حرفاش رو بزنه ؟ اونوقت حس نمی کنی خيلی ازت دوره ؟
    البته اينا هيچکدوم به ما مربوط نيست ، روابط شخصيه خودته.


  52. سالی در 08/18/04 گفت :

    خب اخه گاهی خلاف جهت آب رفتن سخته و نيرو ميخواد ويولت عزيز ولی هرجور که فکر ميکنی درسته زندگی کن چون هيچوقت نميتونی خودت رو برای وجدانت و در برابر عمری که ازت گذشته اينجور توجيه کنی که چون بقيه اينطور فکر میکردن من با تو چنين کردم.اونجا اين توجيهات پذيرفته نيست پس اون کاری رو بکن که بايد


  53. آسمان در 08/18/04 گفت :

    و چقدر آسون آدما ديگران رو قضاوت ميکنن و اگه يک درصد اون،وقت واسه قضاوت خودشون ميذاتشن چه دنيای بهتری داشتيم……..


  54. Ocean در 08/18/04 گفت :

    Hi Violet Jaan,
    Man kheili khoob mifahmam chera be Hooman zang zadi. har chi bashe to ba oon zendegi kardi va oon ham to ro khoob mishenakhteh. man kheliha ro mishnasam ke badaz jodaee doost mimoonand va hata rafto amad ham mikonnan in be mani eshgh nist , hammon hese ashenaee va fahmidane basi masaelha baes moondane doostishoon mishe ke kheili ham khoob va roshanfekraneh ast. Asisam aslan be commenthaye bazia ahamiat nadeh va kari ke khotet khoob va dorost midooni bekon.
    Movazebe khodet bash


  55. جويبار در 08/18/04 گفت :

    سلام
    مثل همیشه خودت باش و به راهت ادامه بده.
    بین ما ایرانی ها خود موندن و از خود گفتن سخته … خیلی سخت. خیلی!
    وقتی که تصمیم می گیری روراست خودت باشی باید انتظار داشته باشی چند تا نخاله هم از این جور حرفها بهت بزنند.
    جویبار اونقدر پشت تخته سنگ می مونه تا بشه سیل و یا سنگ رو هل بده یا اونو غرق و ناپیدا کنه و از روش بگذره.


  56. تارا در 08/18/04 گفت :

    گفتم این اواخر زدی به سیم آخرااا…این چیزهایی که اینجا با شجاعت بیان می کنی مسایلیه که ممکنه تو ذهن خیلی آدم ها باشه..اما حتی از اینکه فکرش هم سراغشون بیاد احساس گناه و عذاب وجدان کنن…ضمن اینکه من همیشه می گم زندگی آدم ها به خودشون مربوطه و شجاع بودن و به خطر زدن و حتی پشیمون شدن و شکست خوردن اگه کارمون اشتباه باشه ..بهتر از پشت درهای بسته زندگی کردنه و اینکه آدم خودش رو توی یه قفس فکری زندانی کنه…هرچند این جور مسایل یه کم مثل دور و بر آتیش پلکیدن می مونه…#winking


  57. مژده در 08/18/04 گفت :

    خوب این نظر از فرهنگی ناشی می شه که هر نوع ارتباطی بین دختر و پسر رو حرام می دونن ، چون هر نوع ارتباطی رو ناشی از تمایل بی مهار سکس می دونن. خلاصه که خانوم خانوما مشکل ِ مشکلِ پیچیده ایه