هوس یا نیاز…مسئله این است

بهم زنگ میزنه و میگه می خوام یه سری وسیله برات پست کنم،چیز خاصی می خوای؟

با سرخوشی چیزایی که دلم هوس کرده رو میگم…میگم یه ریمل خوب برام بفرستین خوبه… میگه ریمل چیه همون جارو مژها!!!(آخه آقاست و ملزومات خانومها رو بلد نیست) Wink

.

شب که خوابیدم با خودم فک می کنم تو این وانفسا و تحریم ،اینا چیه خواستی؟به قر و فِرت فک نکن حالا که موقعیت پیش اومده خواهش کن چیزایی که لازم داری و اینجا یه بخاطر تحریم یا قیمت بالا نمی تونی تهیه کنی برات بفرسته… وقت همیشه برای قر و فر هست،بالغانه فک کن نه مث یه نوجوون سرخوش.

صبح ایمیل میزنم و می نویسم:

“سلام
بعد پیشنهاد دیشب شما
فک کردم خوبه از این موقعیت و پیشنهاد استفاده کنم و جای اینکه سفارشی مبنی بر ارضا قروفِرم داشته باشم ازتون بخوام کالایی که تو ایران تحریمه و منم ازش استفاده می کنم برام بفرستید جای کفش و لباس و…
۱-سر مسواک برقی براون (یک بسته)که خود سرمسواک گرده و معمولا تو بسته اش دوتا سرمسواک هست که خودش شش ماه نیازه منو برطرف میکنه و تا بعدش هم خدا بزرگه اگه زلزله نیاد و نمیرم!!
۲- سر تیغ ژیلت زنونه (فک کنم اسمش venus) باشه اونم یه بسته
نمیدونم باطری موبایل برای سونی اریکسون  چنده؟…اگه خیلی گرون نباشه مورد احتیاجم هست
با توجه به قیمت بالای یورو واقعا در توانم نیست از کسی بخوام برام بیاره و پولش رو به ریال بدم
خیلی پررویی کردم؟  Frown

و این چنین شد که دوست خوبم به تک تک نیاز و لیست من آری گفت Smile



یه پیشنهاد

من این تئاتر رو دیدم و خیلی تحت تاثیر قرارگرفتم…پیشنهاد میدم کسانی که می تونن حتما به تماشای این تئاتر برن.

“نمایش چشمهایی که مال توست به کارگردانی نسیم ادبی و بازی و نویسندگی من تحسین شده توسط نشریه نیویورک تایمز ،پس از اجرا در فرهنگسرای نیاوران ، فرهنگسرای ارسباران ، و دبی به مدت محدود دو هفته در موسسه فرهنگی باروک واقع در دروس خ یار محمدی کوچه نامدار پلاک ۵هر شب از بیست و پنج خرداد تا هشت تیر،حتی شنبه ها ساعت هشت شب روی صحنه میرود ،بسیار مشتاقیم که بیایید شماره رزرو:٠٢١٢٢۵۶١٩۵۶-٧ تماشاخانه و موسسه فرهنگی باروک. “



ساعت ۸:۳۰ صبح ِ روز شننبه ۲۵ خرداد.

ظاهرا تا بدین لحظه روحانی پیشتازه…ولی من نمی دونم چرا چشمم آب نمی خوره و نگرانم…فک می کنم همونطور که سال ۸۸ خیلی چیزا رو یاد ما داد متقابلا خیلی تجربه و ترفند جدید برای متقلبین هم به ارمغان آورده. فک می کنم تا آخرین لحظه روحانی رو بالا نگه میدارن و بعد با یه اختلاف کوچولو دومی میزنه بالا!!!،بعدم میگن  تقلب کدومه؟دیدید که روحانی بالا بود ولی خب نشد دیگه و اینجوری خیلی محترمانه میگن “خفه شید بابا”.

اینطوری یه منفعت بزرگ هم داره که خودیهای تحریمی و غیر تحریمی رو به جون هم میندازن  و متقلبین در نقطه امن و آسایش می مونن.اینطوری غیر تحریمیها به تحریمی ها میگن اگه مشارکت کرده بودین اینجوری نمیشد و این درصدناچیز ایجاد نمیشد که روحانی نشه.

امیدوارم که این فکر نتیجه بدبینی من باشه و من اشتباه کنم.

پ.ن:موج جدید فیل کردن آغاز شده و من فیل شکنهای اسبقم کار نمی کنه برای رفتن به “اسمش و نبر” کسی راهی سراغ داره؟اگه بله لطفا برام کامنت خصوصی بذارید. پیشاپیش ممنون

 





زنگ زدم بهش و می گم،خواستم بهت فردا رو یادآوری کنم که بیای دنبالم ،برم رای بدم و ادامه میدم،تصمیمت رو گرفتی؟رای میدی؟

میگه آره.رای میدم… می برمت ولی گفته باشم از فرداش بخوای ذره بین دستت بگیری و بگردی دنبال رایت، که رای من کو؟؟؟؟ من نیستما!!! Razz

 



 

سالهاست من و می شناسید و می دونید اهل زیاده گویی و تکرار مکررات نیستم،آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم،خواه پند گیر خواه ملال.(ضرب المثل رو درست گفتم؟)



من هیچ اظهار نظری نمی کنم،تاریخ داره به روشنی جواب میده.پس خودت بخون و قضاوت کن و در آخر نتیجه بگیر که کار درست کدومه.

 

“تحریم انتخابات در کشورهای دیگر و نتایج آن:

در این چند روز زیاد شنیده ام که تحریم انتخابات قبلا هم در کشورهای دیگری رخ داده و از آن نتایج خوبی هم به بار آمده! وحتی یک جا هم خواندم که ای کاش من جامائیکایی بودم تا مردمم راحت تر تحریم می کردند! بد نیست که نگاهی به لیست مهمترین تحریمهای انتخابات در کشورهای دیگر بیاندازیم. که اکثرا مورد استدلال دوستان است. و پیش از تبلیغ برای آن، از نتایج تحریم با خبر باشیم:

۱.سال ۱۹۷۱ – ترینیداد و توباگو؛
انتخابات عمومی کشور؛
تحریم انتخابات توسط احزاب مخالف؛
دلیل: اعتراض به تقلب در دوره ی پیشین؛
میزان شرکت در انتخابات: ۳۳.۲ درصد؛
نتیجه : پیروزی حزب حاکم (جنبش ملی مردمی) و بدست آوردن هر ۳۶ کرسی موجود با ۸۴.۱ درصد آرا که منجر به کنار گذاشته شدن تحریم کنندگان می شد.

۲.سال ۱۹۷۳ – ایرلند شمالی؛
رفراندوم برای جدایی از بریتانیا و پیوستن به جمهوری ایرلند( ایرلند جنوبی) ؛
تحریم رفراندوم توسط حزب سوسیال دموکرات کارگر ؛
دلیل: اعتراض به تصمیم گیری بریتانیا برای ایرلند شمالی ؛
مشارکت در انتخابات: ۵۸۰۱ درصد
نتیجه : ۹۸.۱ از رای دهندگان رای به ماندن در زیر پرچم بریتانیا می دهند که تا امروز هم ادامه دارد. شکستی سنگین برای تحریم کنندگان.

۳. سال ۱۹۸۳ – جامائیکا؛
انتخابات عمومی جامائیکا؛
تحریم انتخابات توسط حزب مخالف ( حزب ملی مردم )؛
دلیل : تغییر در قانون انتخابات توسط حزب حاکم ؛
مشارکت در انتخابات : ۵۵ درصد ؛
نتیجه : حزب حاکم ( حزب کارگر) با ۸۹.۷ درصد، همه ی ۶۰ کرسی موجود را تصاحب می کند و رئیس این حزب به عنوان رئیس جمهور منتصب می شود. شکست تحریم کنندگان.

۴. سال ۱۹۹۱ – بورکینافاسو؛
اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از سیزده سال؛
تحریم انتخابات توسط احزاب مخالف؛
دلیل: ؟!
مشارکت در انتخابات : ۲۷.۳ درصد
نتیجه : پیروزی تنها کاندیدای موجود ( بلیسه کومپائور ) با اخذ ۱۰۰ درصد آرا. شکست تحریم کنندگان.

۵. سال ۱۹۹۲ – غنا؛
اولین انتخابات پارلمانی بعد از سیزده سال؛
تحریم انتخابات توسط احزاب مخالف؛
دلیل : معترضین، این انتخابات را “فریب دادن مردم” می دانستند.
مشارکت در انتخابات : ۲۸.۱ درصد
نتیجه : پیروزی حزب دموکراتیک ملی با تصرف ۱۸۹ کرسی از ۲۰۰ کرسی موجود با ۷۷۰۵ درصد آرا و شکست تحریم کنندگان.

۶. سال ۱۹۹۳ – توگو؛
اولین انتخابات ریاست جمهوری که بیش از یک کاندیدا قادر به حضور در انتخابات بود؛
تحریم توسط احزاب مخالف؛
دلیل : ؟!
مشارکت در انتخابات: ۳۶.۲ درصد
نتیجه : پیروزی حزب حاکم با اخذ ۹۶.۵ درصد آرا و ابقای رئیس جمهور قبلی . شکست تحریم کنندگان.

۷. سال ۱۹۹۷ – مالی؛
انتخابات ریاست جمهوری؛
تحریم توسط احزاب مخالف؛
دلیل: ؟!
مشارکت در انتخابات: ۲۹ درصد
نتیجه : پیروزی حزب حاکم و ابقای رییس جمهور “عمر کناره” با ۸۴.۴ درصد آرا. شکست تحریم کنندگان.

۸. سال ۲۰۰۰ – ساحل عاج؛
انتخابات ریاست جمهوری؛
تحریم توسط برخی احزاب؛
دلیل : رد صلاحیت کاندیداهای آن احزاب توسط دادگاه؛
مشارکت در انتخابات : ۳۷.۴ درصد
نتیجه: در زمان برگزاری این انتخابات آقای رابرت گوئه به عنوان رئیس دولت انتقالی که نظامی هم بود در انتخابات کاندید شد که رقیب اصلی اش آقای رابرت باگبو از معدود کاندیداهای باقیمانده در انتخابات بود. بعد از برگزاری انتخابات طرفداران آقای باگبو در حمایت از وی به خیابانها ریختند و او با بدست آوردن ۵۹۰۴ درصد آرا حکومت را از دست نظامیان خارج کرد. شکست تحریم کنندگان. پیروزی تنها شرکت کننده مردمی.

۹. سال ۲۰۰۲ – گامبیا؛
انتخابات پارلمانی؛
تحریم توسط اکثر احزاب مخالف؛
دلیل: ؟!
مشارکت در انتخابات : ۵۶.۴ درصد
نتیجه : پیروزی حزب حاکم با ۵۱ درصد آرا و بدست آوردن ۴۵ کرسی از ۴۸ کرسی موجود . ابقای “یحیا جامع” در پست ریاست جمهوری. شکست تحریم کنندگان.

۱۰. سال ۲۰۰۳ – گینه؛
انتخابات ریاست جمهوری؛
تحریم توسط اکثر احزاب مخالف؛
دلیل: ؟!
مشارکت در انتخابات : ۱۵ درصد!
نتیجه : پیروزی حزب حاکم با ۹۵.۶ درصد آرا و ابقای “لانسانا کنته” در پست ریاست جمهوری برای هفت سال دیگر. شکست تحریم کنندگان.

۱۱. سال ۲۰۰۵ – ونزوئلا؛
انتخابات پارلمانی؛
تحریم توسط احزاب مخالف؛
دلیل : اعتقاد به عدم سلامت انتخابات؛
میزان مشارکت در انتخابات: ۲۵.۳ درصد
نتیجه : پیروزی حزب حاکم و ابقای هوگو چاوز برای شش سال دیگر با ۶۰ درصد آرا. شکست تحریم کنندگان.

۱۲. سال ۲۰۱۳ – ایران؛
نتیجه: پیروزی ؟؟؟؟؟؟ برای هشت سال دیگر؟



بحث انتخابات تو این روزها خیلی داغه و بحث روزِ هر محفلی.

بعد از سال ۸۸ و حواشی اون تصمیم گرفتم دور سیاست و سیاست بازی رو یه خط قرمز بکشم .هر چند همچنان وسوسه اش رو برای من یکی حفظ کرده بود.
امسال هم هیچ کاری به هیچکس نداشتم و در هیچ بحثی هم شرکت نکردم که بخوام نظرم رو گفته باشم…باور می کنی حتی نمی دونستم کی کاندید هست؟
بحث رای بدم یا ندم به شدت توی فیس بوک داغه و بعد هر مناظره( که من قدرت خدا حتی یدونه اش رو هم ندیدم) استتوسهایی در باب مناظرهایی که یا درحال انجامه یا پایان گرفته ،میگذارند که خوندن همونها کافیه که دستت بیاد چی به چیه.
دیروز این ایمیل رو گرفتم وبعد خوندنش به فکر فرورفتم که آیا خنثی بودن بخصوص دراین موقعیت درسته یا خیر؟
“ایران که بودم، کارم این بود که دم به دقیقه زنگ بزنم به شماره‌ی صد و نود و هفت و اعتراض کنم که چرا فلان پلیس با احترام برخورد نکرد یا بهمان ماشین پلیس، قانون راهنمایی و رانندگی رو رعایت نکرد (این شماره تلفن برای گزارش‌های مردمی در مورد تخلف‌های پلیس بود). هر از گاهی جواب‌های نیم‌بندی هم می‌گرفتم. کار به جایی رسید که یک بار یک کارت مقوایی عضویت افتخاری نظارت بر پلیس بهم دادن و گفتن تو از این به بعد یک شهروند عادی نیستی، تو مامور ویژه‌ی ما هستی. فکر کنم اون رو دادن که دیگه صدام در نیاد، چون به دنبالش تاکید کردن که «ولی شما در مورد این موضوع به کسی چیزی نگو؛ به ما هم اگه زنگ زدی، اشاره‌ای نکن».
در دو هفته‌ی گذشته صاحب‌خونه‌ام می‌خواست اتاقم رو به مشتری نشون بده و اعتقاد داشت حضور من کارش رو خراب می‌کنه. چند روز پشت سر هم اصرار می‌کرد که باید از اتاقم برم بیرون. واقعن هم برای مدتی من رو از اتاقم، اتاق خودم، بیرون انداخت و من هم در یک هوای ناجور، آواره‌ی خیابون شدم؛ اون هم نه یک بار. همون موقع هم از مذاکره ناامید نشدم: در اوج عجز و تنفر، یک ایمیل براش نوشتم که سیزده هزار کاراکتر داشت و تشریح کردم که چرا از نظر من کارش زشت بوده. اون هم در جواب هیچ گونه اهمیتی نداد و به کارش ادامه داد.
در این شهر هم تا جایی که در توان داشته باشم، برای بهبود محیط زندگی تلاش می‌کنم. چند شب پیش، راننده‌ی اتوبوس عصبی رانندگی می‌کرد و برای خیلی از ماشین‌ها به اعتراض بوق می‌زد. وقتی به خونه رسیدم، گزارشی نوشتم و فرستادم. امیدی هم به جواب گرفتن نداشتم. دست کم برای وجدان خودم هم که شده، لازم بود حرفی بزنم. هیچی هیچی هم که نبود، حرف نزده از این دنیا نمی‌رفتم.
رای هم می‌دم، حتا اگر کسی رای من رو نخونه، حتا اگر کسی بخونه و عوضش کنه. از هر فرصتی، حتا ناچیز و بی‌فایده، برای تغییر رفتار افسرهای پلیس استفاده کردم، برای کشورم هم همین کار رو می‌کنم. با کسی که من رو از خونه‌ام، از خونه‌ی خودم، بیرون انداخته بود هم تلاش کردم مذاکره کنم؛ برای کشورم هم تلاش می‌کنم. برای من زندگی همینه. می‌دونم که باید بجنگم، حتا برای هر چیز کوچکی. سال‌هاست که فهمیده‌ام در این دنیا نه کسی برای سکوت من تره خورد می‌کنه و نه کسی به قهر کردن من بها می‌ده. اگر برای چیزی جنگیدم، جنگیدم؛ یا به دست می‌یارمش یا این که به دست نمی‌یارم ولی دست کم سرم رو جلوی خودم بلند می‌کنم.
دو روز پیش از شرکت واحد اتوبوس‌رانی و متروی بوستون و حومه تماس گرفتن و گفتن راننده‌ی خاطی رو شناسایی کردیم و برخورد لازم انجام شد، دست شما درد نکنه. این رو گفتم که در جریان باشین: اگر گذرتون به این شهر عزیز افتاد، اگر یکی از اتوبوس‌ها کم بوق می‌زد، شاید تاثیر تلاش من بوده.”
نویسنده مطلب

 

و این هم نوشته فرجام در همین زمینه:  مرا می بینید!حتی اگر نمی شمارید!

و یه نوشته خوب دیگه.