یک نظر

برام نوشت:
“اونوقتها يادمه يکی از آرامبخش ترين لحظات زندگيم روزهای جمعه بود که توی خونه صبح تا بعد از ظهر، “تو اتاق خودم” راديو رو روشن ميکردم و درضمن شنيدن اون يا به کارهای شخصی ام می رسيدم، مثلا ناخنم رو ميگرفتم Smile يا مثلا کارهای ديگه مثل مثلا خط نوشتن يا اصلا لم دادن روی صندلی و پاها رو روی ميز دراز کردن و چرت زدن، و ” به راديو گوش کردن”… اين قسمتش از همه مهمتر بود… حالا يا صبح جمعه با شما بود يا قصه ظهر جمعه يا حتی نماز جمعه تهران!! آهان يکی از خاطرات شيرين ديگه هم؛ توی همين صبحهای جمعه، سيگار کشيدن توی همون اتاق بود که اگر هوا آفتابی هم بود و رقص دود رو توی اشعه های آفتاب می ديدم واقعا لذت بخش بود… چه آرامشی… فقط هم صبح های جمعه اينجور بود، انگار زمين و زمان يهو از سرعت می افتادن و همه چيز کرخت و آروم ميشد….
امروز نميدونم چطور، ولی يهو برخوردم به اين صفحه ويولت جان و اين برنامه راديوئی… امروز هم اينجا شنبه اس و تعطيل….. انتظار برف هم داشتيم ولی بطرز عجيبی يهو آفتاب شد… پرده پنجره هم کنار بود و اشعه های آفتاب ميومد تو… بيرون هم ساکت و آروم… ليوان قهوه ای هم که داشتم؛ بخارش نقش دود سيگاری که ديگه نمی کشم رو بازی ميکرد و صدای زيبا و آرامبخش شما و مخصوصا کلام و داستانهائی از ديار خوبم که دلم براش يه ذره شده… چه صبحی شد امروز و چه لذتی بردم از اين يکساعت برنامه…. نميدونم چطوری تشکر کنم… بعضی چيزا وصف و توضيحش ممکن نيست… ممنونم ويولت جان”

در جوابش نوشتم:
چقدر از خوندن کامنتت پر از غرور و شادی شدم و لذت بردم…حتی اشک تو چشمام جمع شد…ممنون که با من به اشتراکش گذاشتی و خساست نشون ندادی تو بیانش
.
.
.
وقتی همچین کامنتهایی رو می خونم از خوشی تو پوست خودم نمی گنجم و از احساس رضایت بخاطر کاری که دارم انجام میدم لبریز میشم…یادم می افته به زمانی که خودم خارج از کشور بودم اونم فقط یک ماه و بعدش هم قرار نبود بمونم…که چقدر اونجا شنیدن آهنگ به زبان مادریم بهم مزه میداد و هر چیزی که برام رنگ و بوی ایران رو داشته باشه… واسه همین فک می کنم کاملا این حس رو می فهمم و خوشحالم که خودم ابزاری موثر شدم برای اغنای این حس غربت.



برنامه 16 رادیو

چون همیشه نظر؟انتقاد و پیشنهاد؟….لطفا خساست نفرمایید.

لینکهای حجم اصلی

mp3-4shared-55 MB

mp3-mediafire-55 MB بدون فیلتر

لینکهای کم حجم شده

mp3-mediafire- 14 MB بدون فیلتر

wma-mediafire-9.5 MB بدون فیلتر



امروز کمی تاخیر خواهم داشت-پیشاپیش جهت این تاخیر معذرت می خوام.



بعد از خواب قیلوله!… جز جزء بدنم فریاد میزد که یکی رو صدا کن تا کمکت کنه از جات بلند شی.
هنوز بعد جلسه دوم فیزیوتراپی و حرکت درمانی بدنم کوفته و خسته است.

با خودم میگم، فک کن کسی خونه نیست و خودت تلاش کن تا از جات پاشی… تلاش می کنم… و بعد گذشت چند دقیقه،میشه هر چند سخت… توی جام نشستم.

میشینم روی ویلچر… صبح که از خواب بلند شدم، خودم لباس خوابم رو عوض کردم و لباس خونه پوشیدم…ولی دیگه جورابهام رو نتونستم پام کنم و بردم دادم مامان تا پام کنه…. مامان با دیدن من ِ حاضر و آماده با خوشحالی گفت: ایشالله یه روزی برسه که جورابات رو هم خودت پا کنی!
.
.
جورابها روی تخت بهم چشمک می زنن، برشون میدارم…یه وَر وجودم داد میزنه:دیگه پررو نشو!،نمی تونی،خم شدن همانا و معلق شدن از روی صندلی همان… ولی وَر کله شقم میگه می تونی،تو می تونی… دعا و آرزوی مامانت رو تعبیر کن. Smile

.
خم میشم و سر جوراب رو گیر میدم به شست پام.با دست ناتوانم جلوی در رفتن پام و فرارش به سمت دیگه رو می گیرم و با اون یکی دست بقیه انگشتها رو هم می چپونم تو جوراب و………. موفق شدم و به فاصله یه نصفه روز حرف مامان به عینیت تبدیل شد.

viva myself

پ.ن: یک لینک مفید برای قشری خاص



جدول : کسی که نیاکانش علاف باشند را گویند
Saturday : روز جهانی ساطور
Freezer side by side: کسیکه کنار هرکی میشینه، زر مفت میزنه
کراچی : پس تکلیف ناشنوایان چه میشود ؟
وانت : اینترنت آزاد و بدون ف*ی*ل-تر
Category: این گربه کدوم گوریه؟
Already: گند زدی به همش رفت !
نلسون ماندلا:نلسون اون وسط گیر کرده
کته ماست : آن گربه مال ماست
مشروبات : روبات مشهد رفته
نرگس : موجود مذکری که مرتب حدس می زند
چهار محال بختیاری : ممکن نیست عدد ۴ برای شما شانس بیاورد
جاسبی : فقط باش
مورچه خوار : خواهر مورچه. فحشی که موریانه ها به هم می دهند
سوغاتی : بسیار عصبانی
عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر
کامران : راننده کامیون
Superman : مرد بقال !
کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنت است
شاطر : کسی که در خرابکاری استاد است!
بیگلی بیگلی : پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی‌
پسمانده : پ نه پ رفته!
Diamond Ring : داییمون زنگ زد
مناجات : انواع و اقسام مونا
انبر : داروی برطرف کننده اسهال!
واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است
جنسیتی : شهر ارواح
گوگولی : فرزند بروس لی و گوگوش!