یک خواب بعد از ظهر

خواب دیدم با “خودنویس” دارم می نویسم…تمیز و خوش خط… خیلی خوش خط مثل همیشه… خودم با دیدن دست خطم کیف می کردم….

از خواب پریدم و یادم افتاد بخاطر اسپاسم انگشتانم مدتهاست که خط خوبی ندارم و تلاشم برای نوشتن منجر به یه خط خرچنگ قورباغه میشه. Frown



جهت ثبت در تاریخ-اولین نشانه هایی از میانسالی

امروز متوجه شدم که تارهای موی سپیدم از 2 یا 3 عدد به رقم حدود بیست تا افزایش پیدا کرده…
برام جالب بود.سه ماه از سی و نه سالگیم میگذره.
دیدنشون برام هیجان انگیز بود…مثل کشف اولین نشانه هایی از بلوغ تو بدن یه دختر 14 یا 15 ساله… اولش دلهره می گیری و بعدش خجولانه برات جالب و هیجان انگیز میشه… که اینا از کجا اومده؟… حالا قراره چی بشه؟

به دوستم نشونشون دادم، گفت
-نمی خوای موهات رو رنگ کنی؟
-نه، فعلا نه. دوستشون دارم… فعلا فکر می کنم دوست دارم موهام جو گندمی بشه…شاید در آینده نظرم عوض شه… ولی فعلا نه.



با عرض معذرت…. این هفته برنامه رادیویی نخواهم داشت…. وعده ما هفته آینده. Wink



1- من امروز به دلایل شخصی نمی تونم حضور داشته باشم محلی که دیروز گفتم.

2- هفته پیش گذرنامه ام رو با هزار بدبختی که به جهت رفتن خودم داشتم، تمدید کردم و این هفته!!!!…. دوستی میگه بی خود زحمت کشیدی دیگه هیچ جا نمی تونی بری…. سفرها مالیده.Big Frown

3-همون روز حمله خودجوش!!! از ساعت 12 ظهر کلیه برنامه های ماهواره قطع شد تا فردا صبحش…. از هرکی هم تو تهران سئوال کردیم وضعیت مشابه داشتن