تو بگو

لطفا يکي انگيزه اينکار رو بهم توضيح بده.
ميري تو صفحه خصوصي يه بنده خدا مثلا فيس بوک . مي بيني عکسي که براي معرفي خودش گذشته يک عکس دو نفره ست با يارش حالا اين مي خواد همسرش باشه يا دوستش.
انگيزه اينکار براي يک صفحه خصوصي که قاعدتا بايد معرف خودت باشه نه دور و بريات چيه؟
– اگه مي خواي با من دوست شي بدون که من يک آدم متعهد هستم، قبل هر چيز حواست رو جمع کن. ………….؟
– من يه آدم نديد بديد هستم و غير من هيچکي ياري به اين باحالي نداشته. دلت بسوزه. ………؟
– عکسي خوشگلتر از اين عکس دو نفره نداشتم. ………؟
– من به تنهايي موجوديت ندارم اگه مي خواي با من دوست شي اين بابا هم سر جهازمه. ….؟
مگه صفحه عکس رو نذاشتن که تو الا ماشالله عکس از خودت و خانواده و عشقت بگذاري توش؟ که هم گوشي رو بدي دست مردم و هم نشون بدي وضعيت تعهد چطوري هاست؟ پس اون يدونه عکس شخصي هم بايد يکي ديگه توش باهات شريک باشه؟



بی جنبه ها و کوچولوها نخونن

به دليلي بايد ميرفتم توي توانبخشي که استخر هم شاملشه، تو بخش.
پشت در اتاق منتظرم که چندتا از بچه هاي ساکن اونجا هم ميان کنارم از ديدن اون همه معلوليت معذبم. دونفر روي ويلچر هستند. يکيشون چشماش پر پر ميزنه و تو متوجه نمي شي که اصن نگاهش به تو هست يا نه ولي وقتي طرف صحبتش توي حتما داره نگات ميکنه ديگه! از يک رمپ مي خواد بره بالا. بهش ميگم مي توني؟نبايد کسي هولت بده؟ ويلچر رو برعکس ميکنه و با کمک نردههاي کنار رمپ ميره بالا. تو دلم تحسينش مي کنم و با خودم ميگم موقع احتياج مجبوري که خودکفا باشي.
از اون يکي مي پرسم،مشکل شما چيه؟ ميگه polio (فلج اطفال) (پاها رشد نداشته و ميشه گفت بالا تنه ست) طي صحبتمون ميگه که دانشگاه ميره و همزمان کار هم ميکنه ( در مقابل اين همه تلاش بايد به احترامش تمام قد ايستاد) ناغافل مي پرسم، چرا اومدي اينجا؟ از نگاه استفهام آميزش مي فهمم اصن سئوال خوبي نپرسيدم. ميگم ببخشيد نبايد وارد حريم خصوصيت ميشدم.يکي عين تير از بغلمون ميگذره. نگاه که مي کنم يه دختري رو مي بينيم که پاهاش عين قيچي ه. يعني پاي راست جلو پاي چپ و بالعکس و با همين وضعيت پاها مثل تيري که از کمان رها شده باشه طول راهرو روميره. مينو جون وقتي تعجب من و مي بينه ميگه تازه وقتي کفش پاشنه دار پاش مي کنه بايد ببينيش!!!! دختري مياد کنارمون که اگه اون يکي با موهاش ور نمي رفت و بهش اشاره نمي کرد شايد اصلا نمي ديدمش. فقط يه بالا تنه کوچولوئه بدون دست و پا! و با همون زائدهاي بجاي پا از اين طرف به اون طرف با سرعت ميره!!! يا بهتر بگم قل مي خوره . يه موجود گِرد.مينو جون بغل گوشم زمزمه ميکنه اينجور بچه ها حاصل بيماريهاي مقاربتي والدينشون هستند… اينجاست که باز هم عدل خدا زير سئوال ميره!
گنه کرد در بلخ آهنگري
به شوشتر زدند گردن مسگري
تو رو خدا تو رابطه هاتون مواظب باشيد بخدا چند دقيقه لذت بيشتر نمي ارزه به بوجود آمدن همچين بچه هايي. داشتن کاور ايمني! رو هيچوقت فراموش نکنيد و شما خانوم محترم قبل از شروع هر رابطه پر خطري! شرط ابتدايي رو داشتن کاور ايمني بگذاريد. بخدا اين پز روشنفکري يا حتي اعتماد هم نيست که تو اولين رابطه پر خطر و با ريسک بالا ظاهر بشيد.
گورباباي مردي کرده که ميگه لذتم با داشتن کاور کمتر ميشه. اگه مسئله ايي پيش بياد و حتي نخواي نگهش داري بدبختي و درد و نقاهتش مال توئه. که چي؟ آقا يا حتي تو خواستي لذتت بيشتر باشه. مي ارزه؟
مگه تمام سابقه بيماري طرف مقابلتون رو مي دونيد. ايدز رو همه بلديم ولي بقيه خطرها رو چي؟ مطمئنيد طرف ناقل هپاتيت B نيست؟ مطمئنيد تب خالهاي مقاربتي داخل و خارج عضو وجود نداره؟… ديگه بيشتر از اين نذاريد دهنم بازشه… اگه گنزالسي، مبارکت باشه و نوش جونت ولي بابا جان يک کم بيشتر مواظب باش.



حالا می فهمم اینهاییکه معتاد بازی های کامپیوتری می شن چه می کشن.
خسته شدم اینقدر تو فکر و ذهنم دونه های قهوه و شکر و… چیدم تا درست در بیاد و جایزه اش مثلا یه کاپوچیونو باشه بدم دست مشتری.Shockh



جون ميدم برا اينکه يذره انرژيم بيشتر شه.
از امروز براي صبحانه “ارده و شيره” رو اضافه کردم به خوردني ها، به اميد يک کم انرژي بيشتر.
هيچي روي من اثر نداره. هرچيزي که يکي ديگه سابقه مصرفش رو داره و ميگه توپ م کرده وقتي من مي خورم انگار نه انگاره.
همين آخريش، رفته بوديم بيرون و من بي حوصله و انرژي بودم گفت بذار برات يه “هايپ” بخرم،درستت مي کنه. اگه شما که الان داري اين و مي خوني تغييري حس کردي منم احساس کردم.
شلواري که پارسال زمان 9 کيلو لاغر شدنم مي پوشيدم امسال پرو کردم نه زيپش بسته شد نه دگمه اش!! دادمش به دوردونه حالش رو ببره.
نزديکه يه ماهه تو خونه هم براي اينکه سريعتر به کارام برسم و دايره حرکتيم بيشتر باشه، از ويلچر استفاده مي کنم و راه رفتنم محدود شده به وقتي که مي خوام برم توالت. براي همين انرژي آنچناني نمي سوزونم. قبلا ها هرچي دلم مي خواست مي خوردم چون مي دونستم از يه آشپزخونه تا اتاق رفتن با واکرم، مي سوزونمش از بس که براي برداشتن هر قدم زور ميزنم.
حالا که اين و حذف کردم احساس مي کنم رون و کفلم داره بزرگ ميشه!! نه اينکه از سايز خارج شه ولي به کمي! قبل هم نيست.
امروز واکرم رو آوردم تو دست و چند قدمي تا اتاق و خودم رو مجبور کردم راه برم. به نفس نفس افتادم. ولي خوبه يه ورزشه و از تحليل عضلاتم هم جلوگيري مي کنه در ضمن اينکه ويلچر نشيني علاوه بر تنبل کردنم طاقت و صبرم رو هم کم کرده.
واسه تناسب اندام هم شده بايد خودم رو مجبور کنم راه برم.
پ.ن:18 تیر عروسی دعوتم. نمی دونم برم یا نه. یکی نیست به اینها بگه اینم روزه واسه عروسی گرفتن:angry



دلم می خواد حواسم رو بیشتر جمع کنم یا چه میدونم شایدم حواسم رو پرت کنم و برای اینکار هیچی بهتر از بازی کردن نیست.
بازیش می گه تو یه کافه کار کن و هی کافی سرو کن اونم به مشتری هایی که اگه سرعت عمل نداشته باشی و یک لحظه تاخیر بندازی تو برآورد سفارششون هر لحظه عصبانی تر میشن.
کلیک می کنم و کلیک می کنم تا زودتر قهوه آماده و بعدش سرو بشه… دیگه فرصت فکر اضافه ایی نمی مونه.



این پست خانوم زیگزاگ رو از دست ندین که آهنگ ” اسمال آقا” ورژن مردونه ” سوسن خانوم” رو تقدیم کرده به همه آقایون.:laughing



1-دوستی که از نزدیک می شناسمش و خیلی برام عزیزه برام نوشته:
” یکی از دوستای خوب و نزدیکم یک هفته میخواد بره پاریس و راهنما میخواد تو دانشجو یی می شناسی که با روزی 70 تا 80 یورو اینکارو برای من انجام بده ؟ و صبح تا شب با دوست من باشه ؟ من دوستانی دارم در پاریس اما خارجی هستند و دوست من محجبه هست احساس میکنم با اونها راحت نباشه و ایرانی بیشتر کمک حاله. ادم بسیار گلی مثل خودت و میخواهم کمکش کنم”
از دوستان ساکن پاریس کسی هست که با این مبلغ حاضر باشه همکاری کنه؟
2- مرسده جان ممنون از کادوت. مرمرجان بهم اس ام اس زد که رسیده. یکدنیا ممنون.:love
3- یکی از دوستانی که خارج از کشوره و داره میاد ایران وگفته بود تو فیس بوک براشکامنت بذارم…. تمام مشخصات رو گم کردم لطفا دوباره برام کامنت بگذار.ببخشید.