دلم گرفته. از بي مرامي بعضی آدمها. چيزي که مسلمه من مسئول تربيت ديگران نيستم و فقط مي تونم خودم رو کنار بکشم تا شايد بيشتر ازاین گزند نبينم.
گوش دادن به اين آهنگ هم شد قوز بالا قوز!! قفسه سينه ام فشرده ميشه و يه بغض فرو خورده اذيتم ميکنه. دلم گريه مي خواد ولي اشکم سرازير نميشه و مغرورانه سرجاش لميده.نوشته دیروزم،ناخودآگاه ذهن و روحم رو شخم زد. همین.
هومن سزاوار-آخه تو که نیستی
به راستي زيبايي شخص مقابل چقدر برام مهمه و ملاک انتخاب؟
اصولا آدم زيبابين و زيبا پسندي هستم. شايد بخاطر همينم هست که ناخودآگاه اکثر دوستهاي صميمي ام زيبارو هستند و چشم و دلنواز!!
ولي اين تو انتخاب همسر و شريک زندگي يک کم فرق مي کنه. به نظر من همسر اينقدر ملاکها و شرايط مهمتر و واجب تري رو بايد دارا باشه که اون آخرها به ملاک زيبايي هم ميرسيم.
تو يک رابطه کوتاه مدت شايد ظاهر و فيزيک حرف اول رو بزنه ولي تو يک رابطه بلند مدت که از خود گذشتگي مخصوص به خودش رو مي خواد و هزار راه رفته و نرفته رو مي طلبه ديگه داشتن زيبايي صرف نمي تونه کارگشا باشه.
هميشه از بچگي شنيده بودم که زن يا مرد خوشگل مال مردم ه.
وقتي ازدواج کردم همسرم به چشم خودم يکي از جذابترين و خوش تيپ ترين و خوش قيافه ترين مردهاي عالم بود ( به تاييد ديگران ولي حالا چند درجه کمتر! هم بود) تا لحظه آخر هم که شامل چهار سالي ميشد ،همچنان به حس اولي که نسبت بهش داشتم، وفادار بودم و همچنان تحسينش مي کردم. پس برام عادي نشده بود.
ولي زندگي زناشويي و متعاقب اون بيماري بهم آموخت که به چيزهايي وراي اين حرفها احتياج بود تا يک زندگي به مفهوم واقعي زندگي بشه.
حالا ديگه زيبايي برام ملاک نيست ولي عامل صفر هم نيست و قوياً بر اين اعتقاد هستم که طرف مقابلت بايد يه چيزي داشته باشه که جذبت کنه و يا بخوام بي شرمانه تر بگم تحر.يکت کنه. اين مي تونه صداش و يا طرز اداي کلمات باشه يا چه ميدونم فرم دستهاش باشه يا ….
تو چي فکر مي کني؟ازدواج کردي يا نکردي؟ زيبايي برات مهم بوده يا هست؟ بهش رسيدي؟ الان نظرت چيه؟
تغييرات جالبي رو دارم تو خودم مي بينيم. تو همين چند روزه اخير که مهمون داريم. برام جالبه و حتي دوست داشتني.
اين چند روز که اين سه تا خواهر ( مامان و خاله هام) بعد سالها مجالي پيدا کردن که دور هم جمع بشن، از هر دري سخن ميگن و صد البته بحث خوش غيبت! .
وقتي رسيدم تو جمع شون و چند دقيقه ايي به حرفهاشون گوش دادم، احساس وجود اون انرژي منفي غالب رو کردم.
– چرا اينقدر حرص مي خوريد؟ از زدن اين حرفها چي عايدتون ميشه؟ جز اينکه تمام انرژي منفي موجود در کائنات رو به طرف خودتون بکشيد؟ فکر مي کنيد اين درد و مرضها از کجا مياد؟ شکايت مي کنيد از فشار خون و قند… چون براي مسئله ايي که به شما هيچ ارتباطي نداره و تغييري در نحوه زندگي يا کيفيتش ايجاد نميکنه، اينقدر بي خودي حرص مي خوريد و با نفرت حرف ميزنيد. بگذاريد خوش باشن با بلاهت خودشون حال کنن. شما که مسئول زندگي ديگران نيستيد و مسلماًً خدا يه خط کش نداده دستتون تا ديگران رو تربيت کنيد. تمومش کنيد. خودمون اينقدر حرف داريم براي زدن….
يادم به عمه خدا بيامرزم افتاد که اصن تو مجلسي که بحث غيبت بود توقف نمي کرد… ولي اون يه عاقله زن بود و به شدت مذهبي ولي حرف من ريشه هاي مذهبي نداشت و فقط ميشه گفت انساني بود. در صورتيکه در اون مورد خاص خودم خيلي حرفها واسه غيبت کردن و زدن داشتم.
با لبخند زمزمه مي کنم ” هاي نم ه نم ه بيا تو بغلم!!!”
يهو خنده ام ميگيره. يادم ميره به سالها قبل که اجازه نداشتم از اين آهنگها گوش بدم به اين بهانه که گوش م خراب ميشه! و اگه دل ناغافل سر ميرسيد و مي ديد مشغول جنبيدن با همچين آهنگي هستم، نگاه عاقل اندر سفيه اش بدرقه راهم ميشد و براي من تحمل اين نگاه برابر بود با مرگ، پس هيچ وقت چنين کاري رو نمي کردم حالا هرچقدر هم که دلم مي خواست.
از کي اين همه مستقل شدم و تصميم گيرنده اصلي؟ از کي حرف احدالناسي برام مهم نيست و حرف حرف خودم ه؟ ديگه به هيچ چشم غره ايي اهميت نميدم و حتي نگاه عاقل اندر سفيه هم برام صنار نمي ارزه.
مي خوام لذت برم و اگه اين لذت رو آهنگ معلوم الحال! سوسن خانوم درم ايجاد ميکنه، چرا که نه؟
نميدونم چرا توي اين جامعه فمنيست بودن تعبير و برابر شده با مرد ستيزي؟ اگه اينطوره من فمنيست نيستم و شديدا معتقدم که بدون وجود مردان عزيز ( يا همون نرينه هاي اسبق !!!)هيچ لذتي، کامل کننده لحظاتت نيست حتی اگه به چشم یه مخزن گنده جوجه کشی!!!!!! به زن (یا همون مادینه سابق) نگاه کنه. حواله به جای نداشتم.:tounge
بروبکس-سوسن خانوم
لینک دانلود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویولت حبیب اومده ایران و رحیم مشایی رو دیده و احتمالا به زودی میخواد کنسرت بزاره!!!
لطفا اطلاع رسانی کنید به هرکس که میتونید بگید این …………اینقدر کثیف و بد ذات که الان که نزدیک سالگرد انتخابات حاضره هرکاری بکنه که حواس مردم را پرت کنه.. حتی حاضره به خواننده ای لس آنجلسی که آهنگ های سیاسی هم خونده مجوز کنسرت بده!!#angry
حبیب خیلی عاشقت بودم و با آهنگات خاطره دارم ولی متاسفانه از وطن فروشای خائنی مثل تو متنفرم!!!
ویولت لطفا اطلاع رسانی کن …
ولی اگه این حرف درست باشه، من یکی می تونم در مقابل وسوسه رفتن و به قولی ترحیم! مقاومت کنم؟
ontknow
البرز توی ایمیلش برام نوشته:
یک مطلب جالب،از وقتی که اومدی المان و اهالی المان تورو دیدن خیلی به تو وافکار اوانگادر تو علاقه مند شده اند و بعد از رفتن تو بخاطر اینکه خاطره خوب تو واسه مردم بمونه یک حزب تشکیل داده اند به اسم ” ویولت ” که اتفاقا این حزب در انتخابات دو هفته دیگه که واسه استان ما هست قرار شرکت کنه و اهداف این حزب این هست که تراپی واسه هم مجانی باشه و به همه کمک بشه و از این حرفهای خوب
من هم عکس تبلیغی این حزب رو واست گرفتم که نگی ” جهاندیده بسیار گوید دروغ ” و من هم دوهفته دیگه می رم پای صندوق رای و حتما به همین حزب رای میدهم
فصل باقالي ه و من عاشق بي چون چرا و پاي ثابت با قالي خوري.
يه کاسه باقالي پخته داغ که بخارش رقص کنون ميره تو دل فضا ميزاره جلوم با دو تا کاسه ديگه. ميگه اين پودر انار خشک شده ست اين يکي گلپر، اينم نمک. هرکدوم رو مي خواي بزن…
يادم ميره به باقالي خوري کنار مرداب. خاطره بندر انزلي برام عجين ه با باقالي هاي داغ تو ظرف همراه با سرکه و يه نمکدون پر از نمک و فلفل و گلپر،قاطي.
جا به جا، صندلي و ميز گذاشتن و گوله به گول ه بساط باقالي داغ براهه و مردم که با يه کاسه باقالي يا حداکثر يه ظرف “رشته به رشته” اوقات فراغت خود و خانوادشون رو شاد ميکنن…
دلم سفر خواست……همين.
پ.ن: از هفته دیگه به مدت یک ماه،هر وقت وقت خالی پیدا کنم این وبلاگ آپ میشه. مهموندارم.
ميگه، احساس زني رو دارم که هر روز داره زايمان مي کنه( اشاره داره به جوشيدن حس نوشتن و مکتوب کردنش)… توي اين فضا (خواننده نوشته) يه قابله قابل به چشمم نيومده که بچه رو بسپرم دستش.
ميگم، کسي که هرروز داره زايمان مي کنه اين عمل بايد براش شده باشه مثل غذا خوردن،سهل و آسون. ديگه نبايد معطل قابله بمونه. بايد خودش بزاد و بند ناف رو از مادر( خودش) جدا کنه… تا کي مي خواي بچه هات(نوشته ها) رو پيش خودت نگه داري؟ آخرش چي؟ اون بچه مدرسه مي خواد، بهداشت و توجه ِغير… که رسيدگي به همش از عهده تو خارجه.