من بازم تو پاریسم و حرکت می کنم به سمت اسپانیا با ماشین.
دسترسی به اینترنتم خیلی محدوده و کیبوردم فرانسه است و سخته تایپ کردن.
هیچ وقت فکر نمی کردم تو جادههای فرانسه در حالیکه محو مناظر اطرافم، گوش بدم به آهنگهای محبوبم و رضا یزدانی محبوبم رو سرخوشانه فریاد بزنم.
من نمی فهمم اینا چه مرگشونه؟چرا باز فیلتتتتر.م کردن؟
ديروز مجددا وارد آلمان شدم اما اينبار تک و تنها و با يک اير لاين اجنبي ِ زبون نفهم! موقع پذيرايي وقتي نوبت نوشيدني شد و ازم پرسيد چي مي خوري؟ديدم عاقلانه ترين کلمه Soft drink تا يه چيز هچل هفت نذاره جلوم.اينقدر عکسهاي خوشگلي از شيشه هواپيما و منظره بيرون گرفتم که نگو.
آلمان پر از برفه و سرد(حداقل اينجايي که من هستم)ولي يه لحافهاي گرمي دارن که نگو.
امروز پسرخاله ام از آمريکا مياد اينجا و من بعد از 32 سال مي بينمش واسه همين خيلي هيجان زده ام.وقت براي نوشتن و آپ کردن وبلاگ به سختي گير ميارم.
خونه خاله ام 20 تا پله داره!!! براي همين نمي خوام اينجا بمونم چون عملا حبس شدم تو خونه.اينجا پرنده هم پر نميزنه چه برسه به يک آقاي مهربون!!!.
راستي روز آخر توي پاريس با قايق رود سن رو طي کردم که بعدا مفصل تر مي نويسم و تو يک صحنه سازي عمدي!!! داشتم پرت ميشدم تو سن که با هوشياري خودم توطئه فرانسوي ها در نطفه خفه شد.
10 ژانويه حرکت مي کنم طرف جنوب فرانسه و اسپانيا اينبار با داييم… يه پا مسافر کوچولو شدم براي خودم.
يه چيزي، تو اين سفر دوستان خاموش وبلاگي خيلي خيلي بهم محبت داشتن و يه حال اساسي دادن با بودنشون و تنها نذاشتنم. چه آلمان چه فرانسه… بچه ها ممنونم.
امروز آخرین روزیه که پاریسم بعدش میرم آلمان.
لپ تاپم هنوز درست نشده تو آلمان هم دایل آپم
روی این تابلوکه محل پارک معلولین رو نشون داده نوشته، اگه جای من و می گیری معلولیت من و هم بگیر… جمله قشنگیه.
تصمیم گرفتم تحویل سال رو پیش برج ایفل باشم به هر قیمتی که شده .شنیده بودم بعد تحویل سال همه بغل دست تیشون رو فرنچ کیس می کنن!!!!!!!!!!!!! وقتی نیت پلیدم رو به امید گفتم گفت مواظت باش کجا وای می ایستی. شانس بغلیت یه سیاه پوست لب کلفب نباشه!!!!
دیروز رفتم شانزه لیزه. دیدم اون خیابونی رو که راننده های عصبانی می گن:هوی عمو تند برو مگه داری تو شانزه لیزه راه میری!!!!
هرچی تو تهران موقع زمستون خونه ها رو گرم می کنن و باید با تاپ یا آستین کوتاه راه بری اینجا برعکسه حتی هتلهاشون هم سرده و گرمه در حدی که یخ نزنی.
نمیدونم مشکل لپ تاپم چیه که وایرلس رو شناسایی نمی کنه و از یک کامپیوتر دیگه که فرانسویه کیبوردش پست میذارم و عملا جونم در میاد.اگه غلط تایپی داشتم دیگه گیر ندید واسه همین عکس هم نمی تونم آپ لود کنم.همینکه آپ می کنم خیلیه دیگه کامنتها رو نمی تونم جواب بدم مثلا داشتم برای شبگیر با اون کامنتش!!!!برادر خیلی خندوندیم.
هميشه دلم مي خواست يه سال نويه ميلادي رو در کنار برج ايفل نوبر کنم!! که امسال قسمت شد.
وقتي همراهم گفت اون نورها رو ببين به برج رسیدیم و پشت اون ساختمونه. ناخودآگاه شروع کردم به صلوات فرستادن!!!!
روي برج با نورهاي رنگ پرچم فرانسه چراغوني شده بود و وقتي ساعت 12 ضربه نواخت برج غرق نور شد و توپ ها شروع به شليک کردن و شیشه هاي آب شنگولي بود که باز ميشد و غريو شادي و تبريک سال نو میلادي.
ولي با اين همه وقتي ياد جشن و شادي مردم خودم تو یه پیروزي فوتبال يا چهارشنبه سوري مي افتم اين مدل شادي کردن قانون مدار! اصلا به دلم نمي شينه.
من ايران خودم رو مي خوام با تمام بديها و کاستي هاش… زنده باد ايران.
پ.ن هنوز لپ تاپم به اینترنت وصل نیست نمی تونم عکس بذارم