پراکنده گويي

1-ارديبهشت ماه امسال ماه شلوغيه برام … سواي مسائل خودم و اينکه هنوز وقت نکردم برم پيش دکترم ! سه تا مسافر از ينگه دنيا دارم و همچنان سرگرم سوغاتي ها!!!… يکي از مسافرها خونه ما مستقره و در نتيجه وقت آزام فعلا محدوده.
2- امسال بعد سالها با خيال راحت و بدون احساس گناه گوجه سبز با نمک فراوون نوبر کردم… سالهاي پيش هميشه تو اين ايام کورتن مي زدم و مصرف همزمان کورتن و نمک برات ورم و دفرمه شدن رو به همراه مياره … امسال فعلا خبري از کورتن زدن نيست.
3- فکر نکن چون حالم خوبه کورتن نزدن … نخيرم، چون در يک روند ملايم حال نه چندان خوبي دارم … حمله و کورتن لازم نبودم.
4- ديروز بعد کلي کل کل بالاخره رفتم راي دادم، بعد خروج آهنگ It’s my life رو با صداي بلند تو ماشين گذاشته بودم و خودم رو با ريتمش تکون تکون ميدادم. اميد نگاهي انداخت و گفت بذار دو دقيقه از حماسه آفرينيت!!! بگذره و حالت روحانيت رو حفظ کني!… بعد شروع کن.
5-سه تا مسافرت براي اين ماه در پيش دارم نمي دونم جور ميشه هر سه تا رو برم يا نه؟
6-ببينم سايه ايي که مدل رژلب مايع است هم مگه داريم؟ يکي از سوغاتي هاي من ظاهرا همچين چيزه، من که تا حالا نديده بودم.. حالا مي ترسم رژلب باشه من ببمالم به پشت چشمم … روش نوشته Shadow تا اونجايي که سواد من عقل ميده يعني سايه ولي ظاهرش غريبه. نوشته: Shadow and liner duo…duo omber et ligneur کمک …. اين چي بيد؟ سايه و خط چشم؟Grinontknow
7- يکي از فاميلهاي نزديکم براي 6 ماه مي خواد بياد انگلستان( شهرش هم مهم نيست) کسي مي تونه بهم کمک کنه براي اجاره جاش؟ مي خواد وقتي وارد ميشه جا و مکانش معلوم باشه! بقول خودش کرايه يک تخت هم کفايت ميکنه و يا يک اتاق، در ضمن آقاست… اگه کمکم کنيد که کمکش کنم ممنون ميشم … اگه فردي بود لطفا مشخصات و هزينه و اجاره رو برام ايميل کنه تا با خودش ارتباطش بدم.:regular



پراکنده گویی

1-ارديبهشت ماه امسال ماه شلوغيه برام … سواي مسائل خودم و اينکه هنوز وقت نکردم برم پيش دکترم ! سه تا مسافر از ينگه دنيا دارم و همچنان سرگرم سوغاتي ها!!!… يکي از مسافرها خونه ما مستقره و در نتيجه وقت آزام فعلا محدوده.
2- امسال بعد سالها با خيال راحت و بدون احساس گناه گوجه سبز با نمک فراوون نوبر کردم… سالهاي پيش هميشه تو اين ايام کورتن مي زدم و مصرف همزمان کورتن و نمک برات ورم و دفرمه شدن رو به همراه مياره … امسال فعلا خبري از کورتن زدن نيست.
3- فکر نکن چون حالم خوبه کورتن نزدن … نخيرم، چون در يک روند ملايم حال نه چندان خوبي دارم … حمله و کورتن لازم نبودم.
4- ديروز بعد کلي کل کل بالاخره رفتم راي دادم، بعد خروج آهنگ It’s my life رو با صداي بلند تو ماشين گذاشته بودم و خودم رو با ريتمش تکون تکون ميدادم. اميد نگاهي انداخت و گفت بذار دو دقيقه از حماسه آفرينيت!!! بگذره و حالت روحانيت رو حفظ کني!… بعد شروع کن.
5-سه تا مسافرت براي اين ماه در پيش دارم نمي دونم جور ميشه هر سه تا رو برم يا نه؟
6-ببينم سايه ايي که مدل رژلب مايع است هم مگه داريم؟ يکي از سوغاتي هاي من ظاهرا همچين چيزه، من که تا حالا نديده بودم.. حالا مي ترسم رژلب باشه من ببمالم به پشت چشمم … روش نوشته Shadow تا اونجايي که سواد من عقل ميده يعني سايه ولي ظاهرش غريبه. نوشته: Shadow and liner duo…duo omber et ligneur کمک …. اين چي بيد؟ سايه و خط چشم؟Grinontknow
7- يکي از فاميلهاي نزديکم براي 6 ماه مي خواد بياد انگلستان( شهرش هم مهم نيست) کسي مي تونه بهم کمک کنه براي اجاره جاش؟ مي خواد وقتي وارد ميشه جا و مکانش معلوم باشه! بقول خودش کرايه يک تخت هم کفايت ميکنه و يا يک اتاق، در ضمن آقاست… اگه کمکم کنيد که کمکش کنم ممنون ميشم … اگه فردي بود لطفا مشخصات و هزينه و اجاره رو برام ايميل کنه تا با خودش ارتباطش بدم.:regular



هميشه دلم يه انگشتر عقيق مي خواست … بهت بگم اين علاقه از کجا نشات ميگيره حتما بهم مي خندي … اون زمانها که راهنمايي مي رفتم، يه معلم قرآن داشتيم که مربي امور تربيتي هم بود! اسمش چي بود؟ آهان خانم ايماني … درست مطابق با استانداردهاي اون زمان، مقنعه بلند تا زير سينه و چونه دار با مانتو وشلواري که دوتاي الان من توش جا ميشدن … تو اين خانم تنها زيوري که ميشد شناسايي کرد يه انگشتر عقيق دور طلا بود … موقع گوش سپردن به قرآن چشمم بي اختيار رو دستهاي اين خانم ميخکوب مي شد که معمولا يا داشت مقنعه اش رو صاف و صوف مي کرد يا چون مقنعه رو بالا يا پايين مي کشيد و يا روي اِعراب درست تلفظ نشده از طرف ما تاکيد مي کرد… تصوير اون انگشتر حک شد تو ذهن من … بعدها هيچ وقت به صرافت خريد انگشتر عقيق نيا فتادم ولي خوب هوس داشتنش ته ذهنم خاک مي خورد… تا يک روز که با اميد بيرون بودم و اون ويلچرم رو مي روند و از جلو ويترين مغازهها مي گذشتيم، يهو برق انگشتر گرفتتم و خواستم که نگه داره!!!. :hypnoid
نظر اميد اين بود که انگشتر عقيق مال پيرزنهاست، ولي با ديدن انتخاب من از موضع اش پايين اومد و نوستالژي نوجووني ام کنج انگشتم جا خوش کرد.:regular

ring.jpg


the-ring.jpg

آهنگی با نهايت نوستالژی برای هم سن و سال های خودم:eyelash
Boney M-Rasputin



لينک دانلود



هميشه دلم يه انگشتر عقيق مي خواست … بهت بگم اين علاقه از کجا نشات ميگيره حتما بهم مي خندي … اون زمانها که راهنمايي مي رفتم، يه معلم قرآن داشتيم که مربي امور تربيتي هم بود! اسمش چي بود؟ آهان خانم ايماني … درست مطابق با استانداردهاي اون زمان، مقنعه بلند تا زير سينه و چونه دار با مانتو وشلواري که دوتاي الان من توش جا ميشدن … تو اين خانم تنها زيوري که ميشد شناسايي کرد يه انگشتر عقيق دور طلا بود … موقع گوش سپردن به قرآن چشمم بي اختيار رو دستهاي اين خانم ميخکوب مي شد که معمولا يا داشت مقنعه اش رو صاف و صوف مي کرد يا چون مقنعه رو بالا يا پايين مي کشيد و يا روي اِعراب درست تلفظ نشده از طرف ما تاکيد مي کرد… تصوير اون انگشتر حک شد تو ذهن من … بعدها هيچ وقت به صرافت خريد انگشتر عقيق نيا فتادم ولي خوب هوس داشتنش ته ذهنم خاک مي خورد… تا يک روز که با اميد بيرون بودم و اون ويلچرم رو مي روند و از جلو ويترين مغازهها مي گذشتيم، يهو برق انگشتر گرفتتم و خواستم که نگه داره!!!. :hypnoid
نظر اميد اين بود که انگشتر عقيق مال پيرزنهاست، ولي با ديدن انتخاب من از موضع اش پايين اومد و نوستالژي نوجووني ام کنج انگشتم جا خوش کرد.:regular

ring.jpg


the-ring.jpg

آهنگی با نهايت نوستالژی برای هم سن و سال های خودم:eyelash
Boney M-Rasputin

لينک دانلود



بارها ديده بودم اين شو داره پخش ميشه ( گندم*ک با صداي شهريار) اينبار مکث کردم و جند لحظه ايي نگاه کردم … به شعر و خواننده کاري ندارم. دختري که توي کليپ بازي مي کنه توجه ام رو جلب کرده بود … دختري با موهاي مجعد خرمايي بلند، پوستي روشن و چشماني درشتِ آبي و … دماغي بکر و عقابي … توجه ام جلب شده بود بخصوص تو اين دوران که هر طرف نگاه مي کني همه دماغها سربالا و عروسکيه حتي حضرت مريم هم اين روزا دماغش رو عمل کرده!!!! ديگه اگه يکي هم خودش خوش سر و دماغ باشه، آدم باور نمي کنه و ميذاره به حساب عمل شدنش .واي وقتي لادن طبا*طبايي رو با اون دماغ نافرم سربالا تو نقشهاي تاريخي مي بينم، دلم مي خواد سرم رو بکوبم به ديوار…
ولي اين دخترک به غايت زيبا با دماغي که فرم طبيعي خودش رو داشت، بيني کوچول موچولي هم نيست يعني راحت مي توني حکم به عمل شدنش بدي … ولي همين گندگي ظاهري دماغ به زيبايي بکر اون صورت کم زيادي مي کنه… دوستش داشتم. :regular
پ.ن: بستن کامنت دونی هم از نظر من مثل عمل زيبايي بينی:thinking می تونی بذاری همينجوری که هست بمونه …بکرِ بکر. با همه خوبی ها و بديهاش، بازتابی از جامعه ايي که داريم توش زندگی می کنیم … اگه قشنگ هم نيست و ديدنش اعصاب خوردی مياره ولی اگه می خوای بکر باشه بايد تحملش کنی … ولی زمانی که از ديدنش ديگه حالت بهم خورد بسپريش به تيغ جراحی و فرمش رو عوض کنی.Grinontknow



بارها ديده بودم اين شو داره پخش ميشه ( گندم*ک با صداي شهريار) اينبار مکث کردم و جند لحظه ايي نگاه کردم … به شعر و خواننده کاري ندارم. دختري که توي کليپ بازي مي کنه توجه ام رو جلب کرده بود … دختري با موهاي مجعد خرمايي بلند، پوستي روشن و چشماني درشتِ آبي و … دماغي بکر و عقابي … توجه ام جلب شده بود بخصوص تو اين دوران که هر طرف نگاه مي کني همه دماغها سربالا و عروسکيه حتي حضرت مريم هم اين روزا دماغش رو عمل کرده!!!! ديگه اگه يکي هم خودش خوش سر و دماغ باشه، آدم باور نمي کنه و ميذاره به حساب عمل شدنش .واي وقتي لادن طبا*طبايي رو با اون دماغ نافرم سربالا تو نقشهاي تاريخي مي بينم، دلم مي خواد سرم رو بکوبم به ديوار…
ولي اين دخترک به غايت زيبا با دماغي که فرم طبيعي خودش رو داشت، بيني کوچول موچولي هم نيست يعني راحت مي توني حکم به عمل شدنش بدي … ولي همين گندگي ظاهري دماغ به زيبايي بکر اون صورت کم زيادي مي کنه… دوستش داشتم. :regular
پ.ن: بستن کامنت دونی هم از نظر من مثل عمل زيبايي بينی:thinking می تونی بذاری همينجوری که هست بمونه …بکرِ بکر. با همه خوبی ها و بديهاش، بازتابی از جامعه ايي که داريم توش زندگی می کنیم … اگه قشنگ هم نيست و ديدنش اعصاب خوردی مياره ولی اگه می خوای بکر باشه بايد تحملش کنی … ولی زمانی که از ديدنش ديگه حالت بهم خورد بسپريش به تيغ جراحی و فرمش رو عوض کنی.Grinontknow



زنگ زده و مي پرسه:
– حالت چطوره؟ بهتر شدي؟
– خوبم! … اصلا نمي دونم چي جوابت رو بدم، يک روزهايي خوبم يه روزهايي بد.
– نسبت به گذشته که بهتري.
– فکر کنم آره … ولي مثلا ديروز که جزو روزهاي خوب اين چند وقتم بود، آنچنان زميني خوردم که نگو نپرس … تا حالا به اين بدي تو خونه زمين نخورده بودم، الان کمرم و گردن و بازوم کبوده … اصلا نفهميدم چي شد. سرم گيج رفت؟ يهو ديدم پخش زمينم … هين سقوط هم کلي چيز ميز شکوندم، اونم مني که اصلا سابقه شکستن تو کارنامه ام نيست.
– با اين حال بهتري!.
– چرا اين حرف رو ميزني؟
– از نوشته هات معلومه … قبلا وقتي حالت بد بود به استيصال مي رسيدي ولي الان نه!. مبارزه مي کني تازه حريف هم مي طلبي:wink!!!!
راست ميگه فعلا وجودم تقسيم شده به دو بخش مهم : بيماري و زنانگيم.
هر زمان که يکي بر اون يکي چيره و غالب بشه مسلمه که تو نوشته هاي هر روزه من ظهور پيدا ميکنه اون بخش.
زماني که درگير خودم و بيماريم هستم، ازش مي نويسم و بيماريم رو تفسير مي کنم لحظه به لحظه و خط به خط. زماني که يک کم تو حاشيه زندگيم قرار مي گيره به حس هاي ديگه مي پردازم. اونها هم مهم هستند و نبايد هرگز فراموششون کنم.
حق نداري ازم توقع داشته باشي فقط در مورد بيماري بنويسم و يا بالعکس … اون کسي که تصميم گيرنده است منم و نه تو … صاحب اينجا من هستم و لاغير . :waiting
توي اين چهارسال و نيم نوشتن به هدفي كه براي اين وبلاگ معين كرده بودم رسيدم، خوبم رسيدم. الان روي بلندترين قله وايسادم…دليلي نداره وايسم و همش بالا و پايين رو نگاه كنم… ميرم براي تصاحب قله هاي بعدي… درضمن هركسي هم ناراحت اميده كه با من مونده ، درحالتي كه من زن آروم و سريه زيري نيستم ويه جا بند نمي شم،اولا ناز شَستم:teeth ثانيا يه ليوان آب خنك سربكشه شايد افاقه كنهGrinevil
***ببخشيد آهنگ رو عوض کردم***:smug
it’s my life-Dr.Alban



لينک دانلود