جشن عاطفه ها

آخر هفته طبق روال اين چند وقته دوردونه (دختر برادرم، هشت سالشه) اومده بود خونه مون. وقتي وارد شد بسته ايي که شديداً سعي تو کادو پيچ کردنش داشت توجه ام رو جلب کرد.
– اين چيه عمه؟
– کادوه.
– مي بينم کادو ولي مال کيه؟ چيه؟
– مال جشن عاطفه هاست ( آخر شهريور ماه جشني برگزار ميشه به نام جشن عاطفه ها که همه کمک هاي نقدي يا جنسي خودشون رو براي بچه هاي محصل اهدا ميکنن که به نيازمندان کمک شه براي شروع مدرسه ).
– خودت کادوش کردي؟
– اره يه کيسه نايلوني خوشگل برداشتم ، دوتا دفتر و يه جعبه مداد رنگي گذاشتم توش و چسب زدم بستمش.
– دفتراش نو هستند ديگه؟
– نو هم نباشن پاک ميکنن دوباره مي نويسن.!!!!!!!!!:teeth
جان من منطق رو کيف کرديد؟:hypnoid:thinking



همدردي

يكي از دوستان عزيزم متاسفانه به سرطان مبتلا شده و الان مشغول شيمي درماني با عوارض وحشتناك:confused خوب ريختن موها يك چيز عادي تو مرحله شيمي درماني ولي عوض شدن طعم دهان انگار كه هميشه يه كوپه كثافت تو دهنت باشه و مزه مزه اش كني :sick ديگه فكر نمي كنم اين عارضه عادي باشه.Shockh خلاصه داشتيم با هم در اين مورد صحبت مي كرديم و اون نالان بود از وضعيت پيش اومده و اينكه بيماريش يك طرف و اين عوارض گند و مزخرف هم يك طرف، ديگه كاسه صبرش لبريز شده و به هيچ عنوان ياري تحمل و ادامه مسير رو نداره بهش گفتم:
– چند سري بايد شيمي درماني كني؟
_هشت نوبت.
_ الان نوبت چندمه؟
_ ششم.
_ خوب نگران نباش ديگه نفسهاي آخر.:teeth
خودم بعد از اين اظهار همدردي بي ربط::sick
پيوست: اين پست آبچينوس رو از دست نديد باز برداشته عكس منو دستكاري كرده:thinking و حسابي هم محجّبه ام كرده :eyelash با ناخنهاي تيز Razzhbbbt كه هرگونه شباهتي رو قوياً تكذيب مي كنم :nottalking من تا جاييكه يادم مياد هميشه ناخنهام مربع بوده، حالا با اين دست قرضي…:eyebrow



يكي از دوستان عزيزم متاسفانه به سرطان مبتلا شده و الان مشغول شيمي درماني با عوارض وحشتناك:confused خوب ريختن موها يك چيز عادي تو مرحله شيمي درماني ولي عوض شدن طعم دهان انگار كه هميشه يه كوپه كثافت تو دهنت باشه و مزه مزه اش كني :sick ديگه فكر نمي كنم اين عارضه عادي باشه.Shockh خلاصه داشتيم با هم در اين مورد صحبت مي كرديم و اون نالان بود از وضعيت پيش اومده و اينكه بيماريش يك طرف و اين عوارض گند و مزخرف هم يك طرف، ديگه كاسه صبرش لبريز شده و به هيچ عنوان ياري تحمل و ادامه مسير رو نداره بهش گفتم:
– چند سري بايد شيمي درماني كني؟
_هشت نوبت.
_ الان نوبت چندمه؟
_ ششم.
_ خوب نگران نباش ديگه نفسهاي آخر.:teeth
خودم بعد از اين اظهار همدردي بي ربط::sick
پيوست: اين پست آبچينوس رو از دست نديد باز برداشته عكس منو دستكاري كرده:thinking و حسابي هم محجّبه ام كرده :eyelash با ناخنهاي تيز Razzhbbbt كه هرگونه شباهتي رو قوياً تكذيب مي كنم :nottalking من تا جاييكه يادم مياد هميشه ناخنهام مربع بوده، حالا با اين دست قرضي…:eyebrow



توي اتوبان قم،نرسيده به قم سمت چپ اتوبان يه مجتمع تجاري باز شده كه از هر نظر امكانات جالب و قابل قبولي داره.
موقع رفتن به توانايي تازه دست يافته ايي، دست پيدا كردم و اونم اين بود كه واسه مدت 4 يا 5 ساعت تونستم بدون هيچ ناراحتي دستشويي نرم و به قولي شا* لازم نشم.:smug و اين واسم احساس بسي خوشوقتي به همراه داشت :hug
موقع برگشت چون هنوز ترس دير رسيدن به توالت همراهم :sad و نتونستم باهاش كنار بيام ترجيح دادم برم توالت و همينجايي كه قبلا در موردش گفتم ايستاديم و چون هنوز عادت نكردم كه دوربين همراهم يادم رفت عكس بگيرم:sad.
وقتي وارد مجتمع شدم و رفتم سمت توالت، بغل در توالت يه غرفه لازم آرايش فروشي بود. وارد توالت شدم ولي چه جمعيتي :hypnoid وقت وقت اذان بود و جماعت نسوان وضو بگير يا تو صف وضو بودن يا تو صف توالت و طهارت گرفتن Shockh حالا چيكار ميكردم؟ كي حال داشت تو صف وايسته؟:yawn
كه يهو يه خانم از كارمندهاي همون مجتمع اومد طرفم و گفت” نمي خواد تو صف وايستي بيا ببرمت توالت خودمون كه درش هم قفله” منم از خدا خواسته پشت سرش حركت كردم پرسيدم فرنگي؟ گفت آره و منو كرد تو توالت و گفت اگه كارت زياد طول نميكشه پشت در منتظرم تا بياي بيرون و در رو قفل كنم :shades
وقتي از توالت خارج شدم گفت اگه سختته ويلچر بيارم ببرمت بيرون؟ گفت نه ممنون از محبتت ماشين دم در پارك يواش يواش ميرم تا اونجا.:kiss
از اينجا فهميدم كه فرشته هاي خدا هنوز نسلشون ور نيوفتاده.:love
پيوست: ممنون امين عزيز از تذكرت:regular ، همانطور كه گفتن راههاي رسيدن به خدا بسيار:tounge منم سعي مي كنم خودم رو از جاده ماديّات خارج كرده و پرت كنم تو معنويات.:eyelash
جايي كه به زعم(؟) شما تا حالا توش نبودم.:thinking



اول از همه از تمام دوستان چه اونايي که تبريکشون رو مکتوب کردن چه اونايي که نکردن و علي الخصوص فريد و هيلا نازنين و دوست داشتنيم تشکر مي کنم که به شدت سورپرايزم کردن.:love
بوس چسبونکي واسه همه تون. :kiss
چهارشنبه بعد از ظهر اميد دنبالم و گفت ميريم خريد!!! گفتم چي ؟ کجا؟ خريد چي ؟ :thinking( ناگفته نماند که خودم رو زده بودم به کوچه علي چپ وگرنه که از همه بهتر مي دونستم منظورش چيه!!!:eyelash) گفت ميريم کادو تولدت رو بخريم چون تو اين دو يا سه روزه به دردت ميخوره … ديگه شرح ماوقعه نمي گم فقط در جهت ارضا فکرهاي جستجوگر!!!!(از اين پس بجاي واژه منحوس فضول مي گوييم افكار جستجوگر :teeth) بگم که يه دوربين ديجيتال سوني خريدم مدل W50 با يک گيگ رم اضافه!. :hug
بقدري عروسي بهم خوش گذشت که حد و اندازه نداشت بعد از مدتها فاميل از نوع باحالشون دور هم جمع شده بودن و واسه 30 نفر آدم سفره و رختخواب پهن ميشد.
تو اين دو روز هم حال من الحمدلله خيلي خوب بود و هيچ احتياجي به عصا پيدا نکردم و آي قر ريختم که نگو و نپرس .:smug
شب تولدم هم چون قبلش اعلام نکرده بودم و فاميل آمادگي لازم رو نداشتن!!!!:nottalking با يک ربع کيکي که از شب قبل (عروسي) مونده بود با دو تا شمع نره خر جشن گرفتيم به قول دختر عموم اگه مي خواستيم شمع به تعداد سنم بذاريم جا رو کيک کم ميومد!!! :sillyواسه همين دو تا شمع کت و کلفت گذاشت که باز به ادعاي اون هر شمع به لحاظ جثه نماد 30 سال بود!!!!!!! Shockh
طفلکي ها هرچي رفته بودن بازار و واسه خودشون خريد کرده بودن اقلام زيورآلاتيش از نوع انگشتر و گوشواره و پابند رو آوردن دادن به من. منم پررو پررو گفتم اگه مي دونستم اينا نصيب من ميشه حتي اگه شده مجبور شين کولم کنيد خودمم ميومد با سليقه خودم خريد ميکردم واستون.! :tounge
پيوست: ولي خودمونيم ها اين تولدهاي بعد سي سالگي وقتي که تفاوت سنيت با خدا کم و کمتر ميشه!!! عجب حالي ميده ها. :shades



اول از همه از تمام دوستان چه اونايي که تبريکشون رو مکتوب کردن چه اونايي که نکردن و علي الخصوص فريد و هيلا نازنين و دوست داشتنيم تشکر مي کنم که به شدت سورپرايزم کردن.:love
بوس چسبونکي واسه همه تون. :kiss
چهارشنبه بعد از ظهر اميد دنبالم و گفت ميريم خريد!!! گفتم چي ؟ کجا؟ خريد چي ؟ :thinking( ناگفته نماند که خودم رو زده بودم به کوچه علي چپ وگرنه که از همه بهتر مي دونستم منظورش چيه!!!:eyelash) گفت ميريم کادو تولدت رو بخريم چون تو اين دو يا سه روزه به دردت ميخوره … ديگه شرح ماوقعه نمي گم فقط در جهت ارضا فکرهاي جستجوگر!!!!(از اين پس بجاي واژه منحوس فضول مي گوييم افكار جستجوگر :teeth) بگم که يه دوربين ديجيتال سوني خريدم مدل W50 با يک گيگ رم اضافه!. :hug
بقدري عروسي بهم خوش گذشت که حد و اندازه نداشت بعد از مدتها فاميل از نوع باحالشون دور هم جمع شده بودن و واسه 30 نفر آدم سفره و رختخواب پهن ميشد.
تو اين دو روز هم حال من الحمدلله خيلي خوب بود و هيچ احتياجي به عصا پيدا نکردم و آي قر ريختم که نگو و نپرس .:smug
شب تولدم هم چون قبلش اعلام نکرده بودم و فاميل آمادگي لازم رو نداشتن!!!!:nottalking با يک ربع کيکي که از شب قبل (عروسي) مونده بود با دو تا شمع نره خر جشن گرفتيم به قول دختر عموم اگه مي خواستيم شمع به تعداد سنم بذاريم جا رو کيک کم ميومد!!! :sillyواسه همين دو تا شمع کت و کلفت گذاشت که باز به ادعاي اون هر شمع به لحاظ جثه نماد 30 سال بود!!!!!!! Shockh
طفلکي ها هرچي رفته بودن بازار و واسه خودشون خريد کرده بودن اقلام زيورآلاتيش از نوع انگشتر و گوشواره و پابند رو آوردن دادن به من. منم پررو پررو گفتم اگه مي دونستم اينا نصيب من ميشه حتي اگه شده مجبور شين کولم کنيد خودمم ميومد با سليقه خودم خريد ميکردم واستون.! :tounge
پيوست: ولي خودمونيم ها اين تولدهاي بعد سي سالگي وقتي که تفاوت سنيت با خدا کم و کمتر ميشه!!! عجب حالي ميده ها. :shades



:love:love:love:love:love تولدت مبارک:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love HAPPY BIRTH DAY :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love تولدت مبارک :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love HAPPY BIRTH DAY :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love تولدت مبارک :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love HAPPY BIRTH DAY :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love تولدت مبارک :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love تولدت مبارک :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love HAPPY BIRTH DAY :love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love:love
پیوست 1:فردا تولد ویولت عزیز:love هستش ویولت دیروز با خانوادش رفت شهرستون عروسی یکی از فامیلاشون :teeth گفتم یه تولد براش بگیریم تا وقتی از شهرستون بر میگرده مثل پارسال حسابی سورپریز بشه:smug
پیوست 2: 20شهریور تولد نسیم عزیز:love و 27 شهریور تولد نوید عزیز :love و 20 اسفند تولد خودم Teethlove:love رو پیشاپیش تبریک میگم.
پیوست3: میگم تو شهریور چقدر تولد داریم:hypnoid به قول یکی از دوستان معلومه پدر مادرها تو آذر و دی خیلی Active بودنTeethteeth