گردن کج

گل بود به سبزه نيز آراسته شد.
24 ساعت جهنمي رو گذروندم.
صبح ساعت هفت و نيم سرم رو بلند کردم ببينم خير سرم ساعت چنده؟ که يهو مثل برق گرفته ها خشک شدم.
بله گردن بيچاره ام گرفت و رسماً شدم گردن کج!!! :confusedتو بعضي از زوايا آنچنان دردي مي گيرفت که با وجود تحمل زيادم تو درد و ناراحتي ترجيح ميدادم زار زار بزنم زير گريه وقتي مي خواستم از تخت بيام پايين دقيقاً يک ساعت داشتم خودم رو تو زوايا مختلف مي جونبوندم که ببينم از کدوم طرف مي تونم پاشم!Shockh
وقتي مي خواستم برم فيزيوتراپي با هر دست انداز کوچکي، جيغم ميرفت هوا خدا خيلي بهم رحم کرد که اين مسئله تو حين جلسات فيزيوتراپي رخ داد و خانم فيزيوتراپ به دادم رسيد و با حوله داغِ داغ و الکترودهاي برقي که روي گردنم گذاشت تحمل اين دردجانکاه! رو به کمتر از 24 ساعت تقليل داد.:eyelash
البته بگم جلسه اول نامردي نکرد و سرم رو برخلاف جهت کشيدگي عضله آنچنان فشاري آورد و خمش کرد که صداي نعره ام سکوت سالن رو شکست!!!.:embaressed
بعدشم مدام با کرم “رزماري” که از داروخانه به توصيه دوستي گرفتم ماساژش دادم و همين سبب شد درد تسکين پيدا کنه.
همين سبب شد که نتونم پاي کامپيوتر هم بشينم .
تو اين چند ساعت تونستم کاملا درد بچه هايي که مشکل گردن دارن رو درک کنم همدردي منو از اين راه دور بپذيريد. خدا رو شکر کردم اگه نمي تونم راه برم حداقل درد ندارم و بيماري بي صدا و بدون هيچ تظاهر دردآلودي پيشرويش رو ميکنه دو جلسه اخير نتونستم ورزش کنم بعد برق گذاشتن، چون عضلاتم به شدت تحريک شده بودن الان الحمدلله همه چي به خير گذشته و خوبم.:hug
پيوست: بچه هايي که اهل کتاب و رمان و کتاب خوب خوندن هستند بهشون توصيه ميکنم کتاب “راز داووينچي” متعلق به نشر زهره رو از نمايشگاه کتاب تهيه کنن ترجمه سليس و رووني داره، نشر زهره سالن 10 و 11 است ظاهراً.