به آهستگي و آرومي با احتياط زياد داشتم از پله ها ميومدم پايين که صداي قدمهايي رو پشت سرم شنيدم، قدمهايي که سعي داشت سرعتش رو با پاهاي من تنظيم کند.
از زير چشم نگاه کردم و ديدم حجم آدم پشت سرم بيشتر از يک آدم معمولي، کامل برگشتم ديدم پسر جووني دو تا صندلي چرخون رو بغل زده و داره از راه پله ها ميبره پايين و از شانس بدش پشت من گير افتاده.:whew
نمي تونستم نرده پله رو ول کنم و برم کنار و چون پام رو مي چرخونم موقع حرکت نصف بيشتر عرض پله رو اشغال کرده بودم با شرمندگي بهش گفتم شما بفرماييد؟:confused گفت نه صبر مي کنم. احتياط کنيد! سعي کردم سرعت بيشتري يه پاهام بدم تا به پاگرد برسم و از جلو راهش برم کنار اون لحظه فقط به صحنه فيلم مستر بين فکر مي کردم که تو راه پله پشت يه پيرزنه گير ميوفته و از نرده ها آويزون ميشه که ازش جلو بزنه اون موقع چقدر به اين صحنه خنديده بودم:rolling و حالا خودم شده بودم بوجود آورنده اش.
h
به آهستگي و آرومي با احتياط زياد داشتم از پله ها ميومدم پايين که صداي قدمهايي رو پشت سرم شنيدم، قدمهايي که سعي داشت سرعتش رو با پاهاي من تنظيم کند.
از زير چشم نگاه کردم و ديدم حجم آدم پشت سرم بيشتر از يک آدم معمولي، کامل برگشتم ديدم پسر جووني دو تا صندلي چرخون رو بغل زده و داره از راه پله ها ميبره پايين و از شانس بدش پشت من گير افتاده.:whew
نمي تونستم نرده پله رو ول کنم و برم کنار و چون پام رو مي چرخونم موقع حرکت نصف بيشتر عرض پله رو اشغال کرده بودم با شرمندگي بهش گفتم شما بفرماييد؟:confused گفت نه صبر مي کنم. احتياط کنيد! سعي کردم سرعت بيشتري يه پاهام بدم تا به پاگرد برسم و از جلو راهش برم کنار اون لحظه فقط به صحنه فيلم مستر بين فکر مي کردم که تو راه پله پشت يه پيرزنه گير ميوفته و از نرده ها آويزون ميشه که ازش جلو بزنه اون موقع چقدر به اين صحنه خنديده بودم:rolling و حالا خودم شده بودم بوجود آورنده اش.h
با بوسه ايی روزه اش را افطار کرد.:angel
با شنیدن اين درخواست به اوج رسيدم.حس غرور حس احترام.خدا جون متشکرم.:love
با بوسه ايی روزه اش را افطار کرد.:angel
با شنیدن اين درخواست به اوج رسيدم.حس غرور حس احترام.خدا جون متشکرم.:love
از همه ي خواننده هاي عزيز:hug:love بخاطر ايده هاي خوبي كه براي فيلمنامه دادن خيلي خيلي ممنونم بخصوص از اوشن عزيز،نداي عزيز،آزاده ي عزيز، خودم(همون كه شلوارش جر خورده بود)و…
منم نظرم اينه كه فيلمنامه بايد حقيقي تموم بشه نه به اميد واهي.
اميد الان هستش ولي بدون هيچ تعهدي داريم روزگار مي گذرونيم و از حالمون لذت مي بريم چرا بايد تخيلي و غير واقعي تمومش كنم و اميدي بدم كه هيچ وقت به وقوع نپيونده.وقتي كه وبلاگ نويسي رو شروع كردم اميدي با جنسيت فيزيكي وجود نداشت اين اميد با من زندگي مي كرد توي فكرم و اين فكر انقدر قوي بود كه به واقعيت پيوست.
هدف منم از نوشتن اين فيلمنامه باوروندن داشتن خيلي از توانايي ها به امثال خودم هست و غير از اون هم نمي تونم اين فيلمنامه رو تمومش كنم.
بازم ممنون كه مثل هميشه تنهام نذاشتين.:love
پيوست:بچه ها سعيد عزيز هم به تازگي به جمع بچه هاي اسپشيال پيوسته سعيد در يك حادثه از گردن قطع نخاع شده:confused و… ادامش رو تو وبلاگ خودش بخونيد براي سلامتيش هم دعا كنيد.
از همه ي خواننده هاي عزيز:hug:love بخاطر ايده هاي خوبي كه براي فيلمنامه دادن خيلي خيلي ممنونم بخصوص از اوشن عزيز،نداي عزيز،آزاده ي عزيز، خودم(همون كه شلوارش جر خورده بود)و…
منم نظرم اينه كه فيلمنامه بايد حقيقي تموم بشه نه به اميد واهي.
اميد الان هستش ولي بدون هيچ تعهدي داريم روزگار مي گذرونيم و از حالمون لذت مي بريم چرا بايد تخيلي و غير واقعي تمومش كنم و اميدي بدم كه هيچ وقت به وقوع نپيونده.وقتي كه وبلاگ نويسي رو شروع كردم اميدي با جنسيت فيزيكي وجود نداشت اين اميد با من زندگي مي كرد توي فكرم و اين فكر انقدر قوي بود كه به واقعيت پيوست.
هدف منم از نوشتن اين فيلمنامه باوروندن داشتن خيلي از توانايي ها به امثال خودم هست و غير از اون هم نمي تونم اين فيلمنامه رو تمومش كنم.
بازم ممنون كه مثل هميشه تنهام نذاشتين.:love
پيوست:بچه ها سعيد عزيز هم به تازگي به جمع بچه هاي اسپشيال پيوسته سعيد در يك حادثه از گردن قطع نخاع شده:confused و… ادامش رو تو وبلاگ خودش بخونيد براي سلامتيش هم دعا كنيد.
لطفا اینجا رو بخونین و برام کامنت بذارین :loser
پيوست:از دوستان عزيز و همه كساني كه مثل من براي اول شدن خيز برداشتن و ضايع شدن معذرت مي خوام ويولت عزيز:love هم حالش خوبه و چون سه شنبه و پنج شنبه و جمعه تعطيل بوده چهار شنبه رو هم تعطيل كرده تا كارهاي فيلمنامه رو انجام بده زحمت آپ كردن وبلاگ رو هم آقا اميد كشيده و مشكل پيش آمده هم از طرف آقا اميد بوده(صد بار به ويولت گفتم به آقا اميد كار نسپار نتيجش همين ميشه ديگه:teeth)كه با تلاش من(فريد:love:love)اين مشكل حل شد.
يه جوك باحال هم بگم:
يه روز به يه …. به جاي عرق آب ميدن …. بعد از نيم ساعت شروع به عربده كشي مي كنه:surpriseبعد بهش ميگن بابا اون كه بهت داديم عرق نبود آب بود ميگه ديگه دير گفتيد منو گرفته:surprise