ای دوست!!

اون شب یه کم دیرتر از حد معمول از کافی شاپ اومدیم بیرون.
رضا گفت : برات آژانس بگیرم ؟
من: نه بابا. میریم گوشه اتوبان تاکسی می گیرم. من پول اضافه برای آژانس ندارم :eyebrow.
رفتیم گوشه اتوبان ولی دریغ از یه تاکسی خوش انصاف که وایسه:angry. دیگه داشتم خسته می شدم و پاهام به لرزش افتاده بود:sick. به رضا گفتم من می شینم تو زحمت گرفتن تاکسی رو بکش. چشم چرخوندم یه سنگ پیدا کردم و نشستم روش. توی حال و هوای خودم بودم که با برق ناگهانی فلاش از جا پریدم :confusedو دیدم آقا رضای همیشه دست به دوربین شکار لحظه ها کرده و بعدشم با کمال وقاحتGrinevil عکس رو برام ایمیل زده.
<a href="http://اینم عکس من :thinking
این متن رو ویولت ( چون فونت فارسی نداره ) برام پای تلفن خونده و منم براش پست کردم(امید).



نقص فنی !

ویولت عزیز:love امروز بدلیل خرابی کامپیوترش به اینترنت دسترسی نداره :sad.ولی به قرار اطلاع واصله دوردونه دیروز یه کتک حسابی نوش جون کرده :sick( البته نه از عمه جونش ) که قراره ویولت خودش در این مورد بیشتر توضیح بده.
خدانگهدار همتون…



پيش فهيمه بودم و آقاي کارگر هم داشت دستشويي و توالت رو ميشست داشتيم با فهيمه صحبت ميکرديم در مورد خريد و اين قبيل چيزها .
فهيمه: آره يه مغازه پيدا کردم سوتين و اينجور چيزها از ترکيه مياره.
من:هيسسسسسسسسسسسسس.:sick
فهيمه:چرا؟
من: آخه آقاهه ممکنه بشنوه.
فهيمه: نه بابا تو هم تازه اگه بشنوه هم که نميفهمه من چي گفتم واژه اش خارجيه.
من: حالا اومديم و کارگرت up to date بود.!!!!:silly
———————————————
داشتم لباس تميزها رو از تو ماشين در مياوردم ببرم پهن کنم رو رخت پهن کن از جلو دوردونه رد شدم که يهو داد زد عمه جون ممه گير افتاد.!!!!:surprise با تعجب برگشتم نگاه کردم ديدم يه سوتين از تو سبد دستم افتاده زمين!!:rolling
پيوست: حال پيدا کنيد پرتقال فروش را !!:thinking خوبه به فرهنگستان لغات ايران واژه سليس ممه گير را بجاي سوتين پيشنهاد بديم نظر شما چيه؟:tounge



ايام ايام عيده و خونه تکوني، اونروز فهيمه کارگر داشت و تو خونه تنها بود از من قلدرتر هم پيدا نکرده بود که بياد بپادش!:shades صبح بهم زنگ زد که بيا پيشم گفتم صبح نمي تونم چون با چند تا از بچه ها تو انجمن ام-اس قرار دارم ولي خودم رو بعد اون سريع بهت ميرسونم. واسه همين اميد اومد دنبالم که مثلا سريعتر منو به فهيمه برسونه گفت اول بريم ناهار بخوريم که ديگه ناهار سرش هوار نشي خلاصه ناهار خوردن و مخلفات ديگه اش کشيد به ساعت دو و سه بعدازظهر :confusedحالا دل منم مثل سير و سرکه مي جوشيد که خداي نکرده اتفاقي واسه فهيمه نيوفته بهش تلفن کردم گفتم من الان ميتونم بيام، بيام؟ گفت آره بابا پاشو بيا گفتم پس مقاومت کن تا من خودم رو برسونم!!!:tounge اميد گفت تا تو از اين سر شهر برسي اون سر شهر احتمالا بايد تو ختنه سورون بچه اش شرکت کني !!!!!:teeth
پيوست: ببخشيد ديروز سرما خورده بودم اصلا حس و حال تمرکز کردن و نوشتن نداشتم. همش تقصير يه بنده خدا بود که منو گوشه اتوبان نيم ساعت تو سرما کاشت و آخرش هم نيومد و فقط ميخواست منو سرما بده:silly ولي خودمونيم گوشه اتوبان با عصا بشيني رو جدولها هم عالمي داره ها، نگاه بقيه کلي با نمکه.(از حالا بگم اون شخص اميد نبودا که اگه بود الان اميدي وجود نداشت که وبلاگش رو به روز کنه)Grinevil!!!
روز زن به تمامی بانوان مبارک



فعلا نمي تونم فکرم رو جمع و جور کنم و چيزی بنويسم پس تا بعد که برگشتم شايد امروز.:hand



يادتونه اون موقع که بچه بوديم کلي اصطلاح و تکيه کلام داشتيم و با بيانش از خنده ريسه ميرفتيم به طرف ميگفتيم بگو دوچرخه تا بنده خدا ميگفت دوچرخه جواب ميشنيد سيبيل بابات ميچرخه!!! بگو چاقو،، برو بچه دماغو. بگو متکا،،، بخور از اين کتکا. بگو پنير،، سرتو بذار زمين بگو خوشبحالت،، قورباغه ناهارت…:laughing
خلاصه که برا هربچه ايي اين اعجاز زبان هست و کلي با گفتن و جواب دادنش حال ميکنه چند روز پيش دوردونه اومد پيشم و داشتيم باهم خنده و ريسه ميرفتيم که يهو با کلي مباهات گفت هرهرهر هندونه،،زير بغلت دون دونه .:surpriseوقتي ديد عکس العمل منفي نشون ندادم گفت بگو حقته گفتم حقته اونم گفت قورباغه هم قدته،، سوسکه کمربندته،،فردا روز عقدته ديگه غش کردم از خنده:rolling و اين شد بازي جديدمون که يکي در ميون اين عبارات رو تحويل هم بديم.
اين تکه کلام ها رو واسه اميد تعريف کردم و دوتايي به اين دنياي کودکانه جديد خنديديم ولي غافل از اينکه حفظ اين عبارات هم تبحر ميخواد و کار هر کس نيست خرمن کوفتن.:smug
با اميد رفته بوديم بيرون و نمي دونم چي شد بهش گفتم حقته اونم تندي جواب داد قورباغه هم قدته منم واسه اينکه کم نيارم گفتم سوسکه کمربندته …اميد من مني کرد که معلوم بود داره دنبال بقيه اش ميگرده :thinkingو گفت زير بغلت دون دونه……………. :surprise
:rolling:laughing



يادتونه اون موقع که بچه بوديم کلي اصطلاح و تکيه کلام داشتيم و با بيانش از خنده ريسه ميرفتيم به طرف ميگفتيم بگو دوچرخه تا بنده خدا ميگفت دوچرخه جواب ميشنيد سيبيل بابات ميچرخه!!! بگو چاقو،، برو بچه دماغو. بگو متکا،،، بخور از اين کتکا. بگو پنير،، سرتو بذار زمين بگو خوشبحالت،، قورباغه ناهارت…:laughing
خلاصه که برا هربچه ايي اين اعجاز زبان هست و کلي با گفتن و جواب دادنش حال ميکنه چند روز پيش دوردونه اومد پيشم و داشتيم باهم خنده و ريسه ميرفتيم که يهو با کلي مباهات گفت هرهرهر هندونه،،زير بغلت دون دونه .:surpriseوقتي ديد عکس العمل منفي نشون ندادم گفت بگو حقته گفتم حقته اونم گفت قورباغه هم قدته،، سوسکه کمربندته،،فردا روز عقدته ديگه غش کردم از خنده:rolling و اين شد بازي جديدمون که يکي در ميون اين عبارات رو تحويل هم بديم.
اين تکه کلام ها رو واسه اميد تعريف کردم و دوتايي به اين دنياي کودکانه جديد خنديديم ولي غافل از اينکه حفظ اين عبارات هم تبحر ميخواد و کار هر کس نيست خرمن کوفتن.:smug
با اميد رفته بوديم بيرون و نمي دونم چي شد بهش گفتم حقته اونم تندي جواب داد قورباغه هم قدته منم واسه اينکه کم نيارم گفتم سوسکه کمربندته …اميد من مني کرد که معلوم بود داره دنبال بقيه اش ميگرده :thinkingو گفت زير بغلت دون دونه……………. :surprise
:rolling:laughing