نقبی به گذشته

دلتنگی های اخیرم من و یاد خونه قدیمی و خاطراتش انداخت که مکتوب کردم و قصد چاپ کردنش و دارم مثل این:
چندروز تعطیل رو رفته بودم خونه خاله ام، خونه ایی یک طبقه با حیاطی دراندشت که حالا جاش یه آپارتمان پنج طبقه سر براورده بود شاید دل تنگی برای اون خونه قدیمی وجودم رو پراز حسهای منفی کرد.
احساس کسالت داره خفه ام میکنه عجیب یاد دوران کودکیم و خاطرات خوبش افتادم احتیاج به ریشه هام دارم ریشه هایی که تو محله قدیمی و لابلای خونه های آشنای گذشته کنار درخت تنومند گردو باغچه خاک شده. کجاست اون خونه هایه یه طبقه که فقط خودت بودی و خودت، کجان اون همسایه های یک و دل و صمیمی که از فامیل بهت نزدیک تر بودن و می تونستی تو عزا و شادی روشون حساب کنی.
واقعا بچه های الان ریشه و خاطره ایی دارن؟ محل براشون معنا و مفهومی داره؟
هنوز که هنوزه وقتی بر می گردم به محله دوران کودکیم تصاویر رو سعی میکنم با چشمام ببلعم هرچند که اونجا هم از یورش ساخت و سازهای جدید بی نصیب نمونده وقتی جوب پهن و پر آب سر کوچه رو میبینم بی اختیار یاد تابستونهای گرم و داغ میفتم که تفریح مون سپردن پاها به آب خنک جوب بودش و اگه در این حین آشغالی در گذر آب به پاهامون گیر میکرد جیغ شادی مون میرفت هوا که ماهی گرفتیم ! یادمه هفت یا هشتا بچه پشت سر هم طوریکه پاهمون رو دو طرف جوب گذاشته بودیم وامیستادیم وبا یه تخته چوب که از صندوقهای چوبی میوه برداشته بودیم و میخ وسطش که نخ پلاستیکی دور جعبه شیرنی بود رو بهش وصل کرده بودیم به عنوان قایق مینداختیم وسط آب جوب خروشان و غریو شادیمون به آسمون می رفت.
هیچ وقت یادم نمیره که شلوار ورزشی نارنجیم رو با اون خطهای سورمه ایی بغلش میپوشیدم و میزدم تو دل کوچه و قر میدادم و راه می رفتم و تو اون عالم بچگی فکر میکردم چه تیکه ایی شدم واسه خودم!
اولین باری که بهم خبر دادن پسری ازم خوشش میاد رو هیچ وقت یادم نمیره کلاس سوم دبستان بودم که زنگ خونه رو زدن خونه ما شمالی بود. وقتی آیفون رو برداشتم دیدم دوستم شیواست که با هیجان میگه بیا دم در. منم با همون لباس خونه پریدم دم در وقتی در رو باز کردم دیدم یه ایل دختر بچه منتظرمم و با شادی و هیجان طوریکه می پریدن وسط حرف همدیگه و رقابت میکردن برا دادن خبر مسرت بخشی که داشتن! لُپ کلام این بود که پسر خوش تیپ و چشم سبز محل که اون موقع فکر کنم ۱۳ یا ۱۴ سالش بود برام پیغام فرستاده که چشمش منو گرفته! از خجالت سرخ شدم بخصوص که دیدم خودش سرکوچه واستاده و داره نگاهم میکنه زیر چشم نگاهی به سرتاپام انداختم و دیدم با یه پیژاما راه راه اومدم دم در و با موهای چرب و چیلی ول دورم از حرص دلم(یا به عبارتی خجالت از سر و وضعم که حالا که یکیم پیدا شده عاشقم بشه ببین چی چی تنمه!) یه زبون درازی جانانه بهش کردم و اومدم تو خونه…
یادباد
آن روزگاران یاد باد

… شاید دلم خواست و بیشتر از این نوشتهای قبلن مکتوب شده گذاشتم.


نظرات شما


  1. behnam در 17/17/03 گفت :

    یادش بخیر واقعا
    یادمه بچه که بودیم حدود ۸-۹ ساله ،کوچه پشتی مون خاکی بود و شهرمونم بیشتر شبیه روستا بود تا یه شهر. تو کوچه که میرفتم برای بازی می دیدم هرکسی برای خودش اسباب بازی درست کرده. منتش چرخ های موتور سیکلت شده بود ماشین شاسی بلنده ماها. منظره جالبی بود الانم بهش فکر میکنم اولش خندم میگیره بعدش اشک تو چشام حلقه میزنه. هرکدوم از بچه ها یه چوب داشتند و باهاش از پشت منتش ها رو هدایت میکردند و میچرخوندند. و اونقدر این منتشه رو با یه ژست عجیبی می روندیم که هیچ راننده شاسی بلندی جسارت این ژست گرفتنا رو هیچوقت نداره. بادبادکهایی که کاغذاشو با خمیر نان بجای چسب میچسبوندیم و تا مریخ میرفت بالا، در نوشابه های پپسی و کوکاکولا که باهاش بازی میکردیم و هفت سنگ و تیله بازی و …
    میدونید چیه؟ بعضی وقتها فکر میکنم من یه زمانی تو کما بودم و اینارو تو عالم دیگه دیدم چون واقعا زمانه اینقدر باید تغییر میکرد تا الان!!!؟ خونه های مجلل بی روح با انسانهای بی عاطفه و بی روح.
    ویولت جان لطفا کمکم کن و بگو که اون خاطرات اصلا وجود نداشته و ما همگی تو خواب و کما اونارو دیدیم لطفا

    [پاسخ]

    violet در تاریخ مارس 18th, 2017 ساعت 12:54 ب.ظ پاسخ داد :

    ما لب مرز وایستادیم هم اونور رو دیدیم هم اینور،خواب و خیال نیست… متنش چیه؟

    [پاسخ]


  2. behnam در 17/18/03 گفت :

    خودم نوشتم از همون خاطره های دوران بچگیمون، راستی منو که میشناسی عزیزم؟ بهنامم ، پیشاپیش عید رو بهت تبریک میگم انشالله سال جدید برای شما و خانواده محترمتان توام با سلامتی و موفقیت باشه، ببخش که نتونستم برات کاری کنم عزیزم

    [پاسخ]


  3. behnam در 17/18/03 گفت :

    آهااااان ببخش که توضیح ندادمش عزیزم، منتش همون قسمت آهنی چرخ موتور سیکلته همونکه لاستیکهای چرخ جلو و عقب بر اون سوار میشند که میله های چرخها هم به اون وصل میشند، شاید اسم محلیشه منتش که ترکها بهش میگند. ما با اون خیلی سرگرم میشدیم، غیر اونم خیلی بازیهای عجیب و غریبی داشتیم که اگه بگم ۲۴ ساعت کامل میخندی، این دفعه رو بخشیدم بمونه واسه بعد…

    [پاسخ]


  4. behnam در 17/18/03 گفت :

  5. تـــــــــــــرانه در 17/19/03 گفت :

    چه خاطره ی قشنگی .. واقعا قدیما یه صفای دیگه داشت و همه چی رنگ و بوی خاص خودش رو داشت نه مثل الان که همه چی مصنوعی و روتین شده ..
    به قول یکی ما نسل دایناسوریم .. نسلی منقرض شده که الان فقط یادگاری هاش مونده .
    عیدت هم پیشاپیش مبارک خانومی .. سالی خوش و خوش تر رو برات آرزومندم .. In Love Kiss

    [پاسخ]


  6. مهتاب در 17/20/03 گفت :

    وای ویلی جانم خیلی قشنگ بود..خیلی
    واقعا هنوزم بهترین دوران زندگیم حدود۶تا۱۰سالگیه که آزاد و رها بدون دغدغه تا۹شب تابستونا تو کوچه بازی میکردیم..عجیب دلتنگ اون روزا شدم..وقتایی که تابستون برام بهشت بود چقد حیف که نمیشه برگشت..

    [پاسخ]


  7. behnam در 17/20/03 گفت :

    حرف دل:
    ﻏﻢ ﻗﻔﺲ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ .. . ﺁﻧﭽﻪ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ ﭘﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﭘﺮﻭﺍﺯ
    ﺯﺍﻍ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺳﺮﻭﭘﺎﺳﺖ . .

    [پاسخ]


  8. behnam در 17/21/03 گفت :

    عیدت مبارک ویولت عزیزم، انشالله سال جدید شفاء پیدا میکنی و زندگی عادی خودتو بدست میاری ببخش تو تلگرام میخواستم پیامهای خوب خوب تبریک برات بفرستم ولی تو که بلاکم کردی اونجا

    [پاسخ]


  9. behnam در 17/21/03 گفت :

    Big Frown

    [پاسخ]

    violet در تاریخ مارس 22nd, 2017 ساعت 5:16 ب.ظ پاسخ داد :

    سال نو شما هم مبارک باشه

    [پاسخ]

دیدگاهی بنویسید

*

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette