انتخابات

بحث انتخابات تو این روزها خیلی داغه و بحث روزِ هر محفلی.

بعد از سال ۸۸ و حواشی اون تصمیم گرفتم دور سیاست و سیاست بازی رو یه خط قرمز بکشم .هر چند همچنان وسوسه اش رو برای من یکی حفظ کرده بود.
امسال هم هیچ کاری به هیچکس نداشتم و در هیچ بحثی هم شرکت نکردم که بخوام نظرم رو گفته باشم…باور می کنی حتی نمی دونستم کی کاندید هست؟
بحث رای بدم یا ندم به شدت توی فیس بوک داغه و بعد هر مناظره( که من قدرت خدا حتی یدونه اش رو هم ندیدم) استتوسهایی در باب مناظرهایی که یا درحال انجامه یا پایان گرفته ،میگذارند که خوندن همونها کافیه که دستت بیاد چی به چیه.
دیروز این ایمیل رو گرفتم وبعد خوندنش به فکر فرورفتم که آیا خنثی بودن بخصوص دراین موقعیت درسته یا خیر؟
“ایران که بودم، کارم این بود که دم به دقیقه زنگ بزنم به شماره‌ی صد و نود و هفت و اعتراض کنم که چرا فلان پلیس با احترام برخورد نکرد یا بهمان ماشین پلیس، قانون راهنمایی و رانندگی رو رعایت نکرد (این شماره تلفن برای گزارش‌های مردمی در مورد تخلف‌های پلیس بود). هر از گاهی جواب‌های نیم‌بندی هم می‌گرفتم. کار به جایی رسید که یک بار یک کارت مقوایی عضویت افتخاری نظارت بر پلیس بهم دادن و گفتن تو از این به بعد یک شهروند عادی نیستی، تو مامور ویژه‌ی ما هستی. فکر کنم اون رو دادن که دیگه صدام در نیاد، چون به دنبالش تاکید کردن که «ولی شما در مورد این موضوع به کسی چیزی نگو؛ به ما هم اگه زنگ زدی، اشاره‌ای نکن».
در دو هفته‌ی گذشته صاحب‌خونه‌ام می‌خواست اتاقم رو به مشتری نشون بده و اعتقاد داشت حضور من کارش رو خراب می‌کنه. چند روز پشت سر هم اصرار می‌کرد که باید از اتاقم برم بیرون. واقعن هم برای مدتی من رو از اتاقم، اتاق خودم، بیرون انداخت و من هم در یک هوای ناجور، آواره‌ی خیابون شدم؛ اون هم نه یک بار. همون موقع هم از مذاکره ناامید نشدم: در اوج عجز و تنفر، یک ایمیل براش نوشتم که سیزده هزار کاراکتر داشت و تشریح کردم که چرا از نظر من کارش زشت بوده. اون هم در جواب هیچ گونه اهمیتی نداد و به کارش ادامه داد.
در این شهر هم تا جایی که در توان داشته باشم، برای بهبود محیط زندگی تلاش می‌کنم. چند شب پیش، راننده‌ی اتوبوس عصبی رانندگی می‌کرد و برای خیلی از ماشین‌ها به اعتراض بوق می‌زد. وقتی به خونه رسیدم، گزارشی نوشتم و فرستادم. امیدی هم به جواب گرفتن نداشتم. دست کم برای وجدان خودم هم که شده، لازم بود حرفی بزنم. هیچی هیچی هم که نبود، حرف نزده از این دنیا نمی‌رفتم.
رای هم می‌دم، حتا اگر کسی رای من رو نخونه، حتا اگر کسی بخونه و عوضش کنه. از هر فرصتی، حتا ناچیز و بی‌فایده، برای تغییر رفتار افسرهای پلیس استفاده کردم، برای کشورم هم همین کار رو می‌کنم. با کسی که من رو از خونه‌ام، از خونه‌ی خودم، بیرون انداخته بود هم تلاش کردم مذاکره کنم؛ برای کشورم هم تلاش می‌کنم. برای من زندگی همینه. می‌دونم که باید بجنگم، حتا برای هر چیز کوچکی. سال‌هاست که فهمیده‌ام در این دنیا نه کسی برای سکوت من تره خورد می‌کنه و نه کسی به قهر کردن من بها می‌ده. اگر برای چیزی جنگیدم، جنگیدم؛ یا به دست می‌یارمش یا این که به دست نمی‌یارم ولی دست کم سرم رو جلوی خودم بلند می‌کنم.
دو روز پیش از شرکت واحد اتوبوس‌رانی و متروی بوستون و حومه تماس گرفتن و گفتن راننده‌ی خاطی رو شناسایی کردیم و برخورد لازم انجام شد، دست شما درد نکنه. این رو گفتم که در جریان باشین: اگر گذرتون به این شهر عزیز افتاد، اگر یکی از اتوبوس‌ها کم بوق می‌زد، شاید تاثیر تلاش من بوده.”
نویسنده مطلب

 

و این هم نوشته فرجام در همین زمینه:  مرا می بینید!حتی اگر نمی شمارید!

و یه نوشته خوب دیگه.


نظرات شما


  1. مجید در 13/09/06 گفت :

    کاملا موافقم . باز هم شجاعت شما که لااقل بدون ترس میگید که دور سیاست رو خط کشیدید اما خیلی ها هزار جور بهانه میارن برای رای ندادن که به شخصه هنوز یک دلیل درست از هیچکدوم ندیدم .

    [پاسخ]


  2. ال در 13/09/06 گفت :

    بعد از اینکه آقای معین رای نیاورد من واقعا افسرده شده بودم و گفتم دیگه هرگز رای نمی‌دم. در انتخابات ۸۸ تا ۳-۴ روز قبل از انتخاب هم هنوز مردد بودم که اصلا رای بدم یا نه ولی بعد به قدری به نظرم “ما” پیروز بودیم که دلم خواست حتما رای بدم و سهمی درش داشته باشم ولی اینبار دیگه به نظرم بسه. دلم نمی‌خواد بخشی از این به نظر من “بازی” بشم. این نوشته‌ای که گذاشتین رو دوست داشتم ولی من بر عکس الان اصلا دلم نمی‌خواد نقشی داشته باشم در هیچی. به نظرم کاملا عبثه. اگر من زنگ می‌زنم و اعتراض می‌کنم ته دلم ولو به اندازه ۰.۰۵% امید دارم به اینکه این حرف من تغییری ایجاد کنه. یه جا دیگه آدم کم میاره و به عبث بودن کارش پی می‌بره. من الان فقط و فقط در دایره کوچیک دور و برم می‌خوام خودم درست زندگی کنم. به نظرم شرکت در جمعهای بزرگتر هیچ فایده‌ای نداره. علاوه بر این به نظرم وقتی نامزدهای دوره قبل الان در حصرن رای دادن دوباره به روال سابق یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:26 ب.ظ پاسخ داد :

    منم نظر تو رو داشتم ولی الان با خوندن این نوشته ها واقعا دودل شدم

    [پاسخ]

    شایا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 2:33 ب.ظ پاسخ داد :

    منم دودلم . نمیدونم چه کاری بهتره؟

    [پاسخ]

    پيام در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 9:09 ق.ظ پاسخ داد :

    دوست عزیز…تکدر خاطر شما را در مورد این مورد عمیقا حس و درک میکنیم. اما راهکار چیست؟ مسایل اجتماعی و تحلیلهای سیاسی – جامعه شناختی گاهی در عین سادگی بسیار پیچیده هستند و گاهی در عین پیچیدگی بسیار ساده.
    بگذار در این مجال کم و در این فضای عاریت گرفته از ویولت عزیز، بسادگی موضوع را تحلیل کنیم. اگرچه رای در بحث حقوق شهروندی یک حق است نه یک وظیفه ولی بیایید ببینیم در صورت شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات چه اتفاقی حاصل میشود. متاسفانه باید بگویم که در صورت عدم شرکت در انتخابات هیچ اتفاق خاص نمیافتد. تحریم این انتخابات و کلا کنشهای سیاسی- اجتماعی اگر بصورت سازمان یافته صنفی، مدنی و یا حزبی نباشد هیچگاه تاثیر بسزایی نخواهد داشت .دلیل آن هم این است که خود کنش به تنهایی بخش کوچکی از فعالیت است. بخش عمده و مهم آن بازتاب و انعکاس عمل در جامعه و یا حتی جوامع بین الملل و استفاده از فشار رسانه ای و افکار عمومی است. در دنیای امروزه رسانه و انعکاس آن مهمترین و باز تاکید میکنم مهمترین عامل است. این فاکتور در وضعیت فعلی در دسترس نیست. در وضعیت فعلی تحریم و عدم شرکت در انتخابات بدلیل اینکه سازمان یافته نیست و متعاقب آن هیچ جریان و حزبی پیگیر مطالبات آن نخواهد بود، عملا تاثیر چندانی نخواهد داشت. نهایتا حاکمیت با یک آمار سازی تاثیر آن را بسادگی خنثی میکند و هیچ جریانی هم پیگیر آن نخواهد شد. بعنوان مثال آیا اگر حاکمیت آمار تعداد شرکت کنندگان را ۴۰ درصد بیشتر از آمار واقعی اعلام کند و به همین میزان بطور حتی مساوی به آرای هر یک از کاندیداها اضافه کند، آیا به نظر شما صدایی بلند میشود؟ آیا انعکاسی خواهد داشت؟ همین الان در آمار اعلام شده برای افراد واجد شرایط شرکت در انتخابات از سوی وزارت کشور و آمار آخرین سرشماری کشور، تفاوت پنج میلیونی وجود دارد! مضافا اینکه حاکمیت این بار با تجمیع انتخابات شوراها و ریاست جمهوری و با توجه به اینکه ضریب شرکت مردم در شهرستانها و شهرهای کوچک در انتخابات شوراها بسیار بیشتر است، عملا بسادگی امکان آمار سازی دارد و شرکت مردم در انتخابات شوراها را بحساب ریاست جمهوری میگذارد.
    از سوی دیگر با شرکت در انتخابات و انتخاب حتی گزینه بد از میان بدترینها ضمن اینکه هر کس بسهم خود میتواند در این میان تاثیر گذار باشد، بالا بردن هزینه دخالت و مهندسی انتخابات میباشد. در صورت شرکت تمامی مردم در انتخابات و رای دادن به گزینه متمایل به اصلاحات، اولا شاید با همین آرای خاموش واقعا سرنوشت انتخابات عوض شود و ثانیا حتی اگر فرض کنیم که باز هم آرای ما در نتیجه نهایی انتخابات تاثیری نداشته یاشد، بگذارید هزینه را برای طرف مقابل بالا ببریم و حتی اگر قرار است مهندسی هم صورت بگیرد، هزینه آن بالا باشد… باز هم میگویم که عمیقا تکدر خاطر شما را از تجربیات قبلی درک میکنم ولی خسته و ناامید شدن و زمین بازی را ترک کردن، دقیقا چیزی است که مطلوب تیم مقابل است. زیبا نیست که جریان پرشور و سازنده و اصلاح طلب این کشور پس از چهار سال یک جریان مرده و سرخورده تلقی شود…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 10:35 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون از تحلیل خوبت

    [پاسخ]

    ال در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 1:17 ب.ظ پاسخ داد :

    پیام جان من حرفت رو قبول دارم ولی نه برای انتخابات ۹۲. زمانیکه آقای خاتمی کاندید شدن من واقعا دوستش داشتم، هنوز هم دوستش دارم. تاثیر مثبتی هم که برای کشور داشت کاملا مشخصه. آقای معین و بعد آقای موسوی رو هم به عنوان دنبال کننده اصلاحات قبول داشتم. ولی این بار واقعا بد از میان بدترین ها کدومه؟ شاید به طور واضح بدترین (اونم با اختلاف ناچیز با دومین بدترین) مشخص باشه ولی بدها؟ برای همین اختلاف ناچیز و اندکی که در بد بودن دارند به نظرم شرکت در انتخابات هزینه مهندسی رو بالا نمی‌بره. تعداد نامزدها هم زیاده و کاملا آرا بین ۶ یا ۷ نفر پخش می‌شه.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 1:27 ب.ظ پاسخ داد :

    لطفا پست جدیدم رو بخون


  3. رضا در 13/09/06 گفت :

    این بار که نومزد مورد نظر رنگ شمارو انتخاب کرده که زیادم زحمت نیافتی :دی

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:23 ب.ظ پاسخ داد :

    بنفش؟جدی؟رنگ کدومشونه؟من تو باغ نیستم

    [پاسخ]

    رضا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:33 ب.ظ پاسخ داد :

    http://news.gooya.com/didaniha/archives/2013/06/161433.php

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:49 ب.ظ پاسخ داد :

    احمقا…فیلتره Big Smile)

    مريم در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:37 ب.ظ پاسخ داد :

    روحانی

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:46 ب.ظ پاسخ داد :

    پس دیگه مجبورم رای بدم Razz می فهمی؟مجبورم!!!! Wink

    ساتین در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 7:01 ب.ظ پاسخ داد :

    D:

    مجید در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:38 ب.ظ پاسخ داد :

    http://www.ladestan.com/images/docs/000005/n00005863-b.jpg

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:51 ب.ظ پاسخ داد :

    اوه اوه چه بنفشی…منو ببره تو ستادش خودم یه تنه بنفش تبلیغ کنم Wink

    شایا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 2:36 ب.ظ پاسخ داد :

    ویلی خیلیا به خاطر تو به روحانی رای میدن.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 4:24 ب.ظ پاسخ داد :

    هاها
    اگه آدم باشه باید به من پورسانت بده Wink


  4. بریدا در 13/09/06 گفت :

    خب نظر هرکسی برای خودش محترمه. ولی من عمیقا اعتقاد دارم اینجا متروی بوستون نیست! و متاسفانه شرایط جوریه که من باز هم ترجیح میدم نرم پای صندوق های رای و باعث شادی ِ عده ای که میخوان فیلم برداری کنن و به دنیا نشون بدن : “ببینین! مردم ما رو میخوان! اگه نمیخواستن نمی اومدن پای صندوق واسه رای دادن به کسانی که از فیلتر ما عبور کردن!”
    در هر حال دوربین ها آماده هستن و اینا هم آماده ی سوءاستفاده از هر نوع نیت ِ مردم بابت اومدن پای صندوق ها..
    اینجا نقطه ای از دنیاست که سیاستش چرک آلودترین نوع سیاسته و من برام ابدا” مهم نیست اگر رای ندادنم، به بی تفاوتی، پا پس کشیدن، یا هر چیز دیگه ای تعبیر بشه.
    مهم آرامشیه که فردای روز انتخابات دارم. که لازم نیست بدوئم و بگم: “رای من کو؟؟؟ کجا بردینش؟؟؟ ”
    من یادم نرفته اتفاقات ِ ۴ سال قبل رو…و شرکت دوباره در این بازی ِ نابرابر و آلوده رو، خیانت به تمام خون هایی میدونم که ۴ سال پیش ریخته شد…

    البته این نظر شخصی منه و نظر دیگران هم محترم….

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 12:48 ب.ظ پاسخ داد :

    پیشنهاد میدم نوشته فرجام که لینکش رو در انتهای متن گذاشتم رو بخونی

    [پاسخ]

    مينا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 3:30 ب.ظ پاسخ داد :

    اشتباه میکنید بخدا
    فکد میکنید این ها کم میارن؟فیلم رو جور میکنن ، این حرف ها رو هم درهرحال میزنن حتی اکر ١٠میلیون بیشتر شرکت نکنن ، با رای ندادن فقط باعث میشید نامزدی که اتوبوسی از دهات اومدن و بهش رای دادن رییسجمهور شه
    به شخصه توی این ٨ سال لیسانسم تمام میشه،فوق لیسانس هم کرفتم شاید،شاید ازدواج کردم و هزار اما و اکر دیکر، ٨سال یک عمر است ٠ با رای ندادن اشتباه نکنید
    خواننده خاموش وبلاک شما

    [پاسخ]

    ال در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 5:53 ب.ظ پاسخ داد :

    بسیار موافق این کامنت بریدا هستم

    [پاسخ]


  5. یک خواننده ِهمیشگی در 13/09/06 گفت :

    (...پیغام خصوصی از طرف شما...)
    (…خصوصی..)
    امیدوارم که بهتر شده باشین Kiss
    من که رای میدم. اینو چند جای دیگه هم گفتم. نه اینکه فراموش کرده باشم که چه بر ما گذشت. نه. اصلا. فقط چون عقیده دارم زمانی می تونم اعتراض کنم که رای داده باشم. تقلب کردن کار آسونی نیست. همون سال ۸۸ درسته که مردم خیلی هزینه دادن و خیلی خون ریخته شد اما واقعیت اینه که نظام هم هزینه داد. امسال اگر رای ندم انگار خیلی راحت راه رو باز کردم تا اونها کاندید خودشون رو بیارن بالا. بدون هیچ دردسری. من اینو دوست ندارم. دلم می خواد حداقل نقش یک دردسر کوچیک رو بازی کنم.
    مثلا برای انتخابات مجلس رای ندادیم چی شد؟ ککشون هم نگزید. چه بسا خوشحال هم شدن که دیگه مزاحم ندارن. دقیقا این حرف رو قبول دارم که کسی به قهر کردن یا نکردن ما اهمیتی نمیده.
    من نه تنها امسال رای میدم بلکه تا همیشه سعی می کنم انتخاب خودم رو داشته باشم. نمی تونم بی تفاوت باشم. نمی تونم به خاطر اینکه خودم بازیچه نشم آینده کشورم رو که احتمال داره بتونم توش نقشی داشته باشم نادیده بگیرم. حتی اگر این احتمال یک صدم درصد باشه. به نظرم رای ندادن کمی می تونه خودخواهی باشه.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 1:04 ب.ظ پاسخ داد :

    با اجازه خود نویسنده متن،عمومیش کردم

    [پاسخ]

    شایا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 2:36 ب.ظ پاسخ داد :

    موافقم

    [پاسخ]

    مينا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 3:36 ب.ظ پاسخ داد :

    افرین بر شما
    ۸۸ من و دوستانم حق رای نداشتیم، دوستی داشتم که دستبند سبز به دست میبست ولی هیج یک از خانواده ی دور یا نزدیکش رای ندادن و حتی دوره های قبلتر از اون هم ندادن ولی نتایج که امد یکی از تظاهرکنندکان دوست من و خانواده اش بودند.این مردم ما هستند ، فقط تحت تاثیر جو. همین ها ٨٨ را خراب کردند.
    با رای ندادن به رییسجمهور شدن اقای جلیلی کمک میکنید
    نکویید فرقی ندارند وهمه یکسانند که اینکونه نیست …

    [پاسخ]


  6. یاس در 13/09/06 گفت :

    ظاهرا بنفش رنگ روحانی هست D:

    [پاسخ]


  7. پرستو در 13/09/06 گفت :

    ویولت جان من رأی نمیدم بنا به ۱۰۰۰ دلیل
    ولی کامنت یه کاربر فیس بوک نظرمو جلب کرد برای همین اینجا میارمش
    این حرفا حرف دل خیلی از ماهاست:
    من سال ۸۸ رای دادم دقیقاً به خاطر همون ماجرای ۸۴. رای ندادن رو امتحان کردیم، رای دادن رو هم امتحان کردیم.
    به قول معروف بالای بومشون رو هم دیدیم، پایین بومشون رو هم دیدیم. بیشتر از این توی انتخابات شرکت کردن زیرپاگذاشتن احترام و انسانیت خودمونه. انسان باید یک استانداردهای حداقلی داشته باشه دیگه! یک حداقل پرنسیبی باید داشته باشه! تا وقتی خودمون برای رای خودمون ارزش قائل نباشیم دیگران هم برای ما ارزش قائل نخواهند بود.
    اگر مردم هر جنس بنجلی رو بخرند بعد از ده سال هیچ جنس با کیفیتی تولید نمیشه. تولید کننده مگه مرض داره بیشتر هزینه کنه وقتی هر چی دربیاره مردم میخرن ازش؟ ولی اگر بدونن که مردم بنجل‌خر نیستن مجبور میشن جنس باکیفیت تولید کنن.
    به نظر من تقصیر رای دهنده‌هاست که انتخابات سال به سال نمایشی‌تر میشه و فکر می‌کنم خیلی بی انصافی نیست که این رو خیانت قلمداد کنیم.
    حتماً حکایت اون مردمی رو که صف بسته بودند و به نوبت توی سوراخ دیوار نگاه می‌کردند شنیدید. یک نفر این مردم رو دید، رفت توی صف ایستاد، وقتی که نوبتش شد توی سوراخ نگاه کرد و چیزی ندید. گفت این تو که چیزی نیست! دیگران بهش گفتن ما ۳۰ ساله داریم این تو نگاه می‌کنیم هنوز چیزی ندیدیم! تو از راه اومدی توقع داری چیزی ببینی؟
    آیا شما از انتخابات ۸۸ متوجه چیزی نشدید؟ از رد صلاحیت رفسنجانی متوجه چیزی نشدید؟ حتماً شدید! ولی دوست دارید فکر کنید حداقل احتمالی وجود داره که واقعاً به شما اجازه انتخاب داده باشند. سنگ مفت گنجشک مفت. شانستون رو امتحان می‌کنید.
    ولی متوجه نیستید اونقدرها هم همه چیز مفت نیست. شما دارید از کرامت انسانی خودتون هزینه می‌کنید. احترام خودتون به عنوان یک ملت بالغ رو هزینه می‌کنید. گیرم که این بار هم مثل ۸۸ همه رای دادند و با اختلاف نامزد مردم نامزدهای حکومت رو شکست داد (البته به شرطی که یکی از این آقایون رو نامزد مردم بدونیم). اگر باز اسم رقیب رو به عنوان برنده اعلام کردند چی؟ چهار سال بعد دوباره امتحان میکنید؟ چند بار دیگه حاضرید آزموده رو امتحان کنید؟ تا ابد؟
    واقعاً ملتی که خودش برای شعور خودش ارزش قائل نیست میتونه از حکومت توقع احترام داشته باشه؟

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 4:20 ب.ظ پاسخ داد :

    درست-ولی اگه رای ندیم چی؟بذاریم حکومت نامزدش رو تحمیل کنه بدون رضایت ما و تحمل پرداخت هزینه؟
    اونوقت اینکار ما چه فرقی داره با تسلیم محض بودن در مقابل یک تجاوز؟…اینجوری لااقل یه دست و پایی زدیم

    [پاسخ]

    ال در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 6:03 ب.ظ پاسخ داد :

    این کامنت پرستو رو واقعا حرف دل خودم می‌دونم. ویولت جان من واقعا دلم نمی‌خواد هیچکس دست و پایی بزنه. اون همه رفتن چی عوض شد؟ نمی‌دونم این حرفم چطور برداشت می‌شه ولی من ترجیح می‌دم نامزد تحمیلی داشته باشم تا باز مادرا در سوگ بچه‌هاشون باشن.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 6:26 ب.ظ پاسخ داد :

    خب چی بگم نظرته..من بشخصه نمی تونم تغییش بدم…خود منم تازه امروز دودل شدم
    یه چیز دیگه…من حاضر نیستم از تجاوز به خودم لذت ببرم!!چرا که کاری از دستم برنمیاد…تا آخرین لحظه می جنگم اینو مطمئنم

    پرستو در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 8:34 ب.ظ پاسخ داد :

    یعنی واقعاً فکر میکنید بین روحانی یا عارف با بقیه فرقیه؟!!! اگه اینطوری فکر میکنید بهتره برید به گذشته ی این دو نفر و پروندهشون یه نگاه بندازید مطمئن باشید اگه اینطور بود اینا از فیلتر شورای نگهبان رد نمیشدن، مشکل اینجاست که من نه عارف و نه روحانی رو ارزششون رو در اون حد نمیبینم که بخوام به خاطرشون برم پای صندوقای رأی، حتی اگه ۱% احتمال بدم که بخوان با رأی من انتخاب بشن.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 9:08 ب.ظ پاسخ داد :

    منم باهات موافقم که اصن هیچ پخی نیستن ولی الان رای دادن یا ندادن مفهوم دیگه ایی داره

    پرستو در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 11:21 ب.ظ پاسخ داد :

    خیلی خوب بود با این جمله ات خیلی حال کردم( هیچ پخی نیستن) هبچ کدومشون Big Smile

    یاس در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 5:44 ب.ظ پاسخ داد :

    جایی تحلیلی خوندم و نوشته بود که می تونستن هاشمی رو تایید کنن و شور انتخاباتی ایجاد کنن اما در نهایت کاندید خودشون رو بالا بیارن. اما این کار رو نکردن. چرا؟ چون نمی خوان اون وقایع ۸۸ دوباره تکرار بشه. چون تقلب کار ساده ای نیست.
    بله من به شخصه حاضرم تا ابد رای بدم و هیچ وقت نا امید نمیشم.

    [پاسخ]


  8. بریدا در 13/09/06 گفت :

    مطلب زیبایی بود ولی راستش من خیلی دوسش نداشتم…تغییری هم در نظر شخصیم ایجاد نکرد…
    شاید اصلی ترین دلیل اینکه روم تاثیر نگذاشت هم اینه که متن خیلی “یکی به میخ، یکی به تخته زن” ای بود !
    من این نوع نگرش رو خیلی نمی پسندم. منظورم این نیست که نگرش مطلق گرایانه رو تایید میکنم. ولی فکر میکنم میشه واضح تر و روشن تر فکر کرد و عمل کرد. رگه های این نوع طرز فکر منفعلانه ی بنظرم یکی از دلایل ِ موفقیت ِ این سالهای دراز این سیستم بر این مملکت بوده!
    همیشه از خودم میپرسم چرا وقتی در کشورهای دیگه آشوبی به پا میشه و مسئله به تجمعات مردمی میرسه، خیلی بهتر و زودتر به نتیجه میرسن ولی اینجا نه….
    من فکر میکنم بخشیش بخاطر همین رویکرد منفعلانه ی مردمه!
    ما همیشه یا سکوت کردیم، یا نیمچه اعتراضی کردیم و از فردا دوباره به سبک قبل ، آروم و بی سر و صدا جلو رفتیم…
    من هیچ وقت و هیچوقت ندیدم این مردم، در چیزی واقعا با هم متحد بشن…
    که اگه میشدن، واقعا خیلیییی زودتر از اینا ریشه ی خیلی از مسائل از جا کنده شده بود (چشمک) .
    نه…
    من دیگه هرگز خودمو قاطی چنین بازیای یکطرفه و پوچی نمیکنم!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 4:23 ب.ظ پاسخ داد :

    جوابم به پرستو رو بخون
    آهان راستی درست ضرب المثل اینه…یکی به نعل یکی به میخ زدن

    [پاسخ]

    ماهی در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 1:19 ق.ظ پاسخ داد :

    لااقل نویسنده این مطلب رفتارش منفعلانه نیست. بلکه مصداق رفتار “جرئت مندانه” است.

    منفعلانه الان می شه همون کاری که شما می خوای انجام بدی.

    عکسش هم می شه پرخاشگرانه.

    [پاسخ]


  9. ندا در 13/09/06 گفت :

    “رای ندادن” نشانه ی اعتراض نیست. حداقل توی مسئله ای به بزرگی یه کشور و کشوری به پهناوری ایران!

    [پاسخ]


  10. loolivash در 13/09/06 گفت :

    قطره قطره اگر چه آب شدیم
    ابر بودیم و آفتاب شدیم
    ساخت ما را همو که می پنداشت
    به یکی جرعه اش خراب شدیم
    هی مترسک کلاه را بردار
    ما کلاغان دگر عقاب شدیم
    ما از آن سودن و نیاسودن
    سنگ زیرین آسیاب شدیم
    گوش کن ما خروش و خشم تو را
    همچنان کوه بازتاب شدیم
    اینک این تو که چهره می پوشی
    اینک این ما که بی نقاب شدیم
    ما که ای زندگی به خاموشی
    هر سوال تو را جواب شدیم
    دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
    ما که با مرگ بی حساب شدیم … محمدعلی بهمنی
    حوادث و ماجراهای یک جامعه خیلی شبیه زندگی انسان از کودکی و ناپختگی هایش تا پیری و تدبر و تدبیرش است.
    باید افتاد و زانوها و پنجه های کوفته و زخمی داشت تا راه رفتن و دویدن را آموخت.
    ما سرزمینی داریم که سی و چند سال پیش انقلابی بنیادین را به حق؛ پشت سر گذاشته است… به گذشته ی صد و اندی سال پیشش اگر بنگریم؛ در کمتر از هر نسلی؛ تحولی ریشه ای همراه با آشوب و فروپاشی ها و سربرآوردن ها را تجربه کرده است.
    این راهی است کمتر یا بیشتر؛ تلخ تر یا شیرین تر؛ همه ی جوامع از سر گذرانده اند. نگاهی به آرامش بدون مرزهای جغرافیایی اروپای امروز بیندازیم… در پس این یکپارچگی؛ جان میلیون ها انسان در دو جنگ ویرانگر اول و دوم جهانی نهان است. نژاد پرستی فقط صد سال پیش اروپا را بنگرید و مثلا به ترکیب تیم های فوتبال اروپایی هم نظری بیفکنید!؟ از رنگ ها و نژادها؛ کنار هم به نشاط و تفریح مشغولند و فرقی بین سیاه و سپید و زرد؛ و آلمانی و فرانسوی و ایتالیایی و کامرونی و چینی و توباگویی نیست!
    فکر نکنید که برای این تغییرات؛ همه چیز آرام بوده است و همه, خوشبختی را در نهایت لذت؛ چشیده و به مقصود رسیده اند!
    بگذریم… اما ایران امروزی ما. من داوطلبانه جبهه را چشیده ام و به آن افتخار می کنم. من برای همان دوران؛ شاید به اندازه ی یک عمر, عقب افتادگی و رنج و آثار پیدا و نهان را به جان خریده ام… و آنگاه که با درک و فهم خودم به بی راهه رفتن سیاست ورزان را دریافتم؛ تا آنجا که در توانم بوده است گفته ام و نوشته ام و فریاد برآورده ام. و روحم آزرده ی وقایع انتخابات گذشته است و در کنار مردم شهرم؛ تمام راههای آنروزها را کوچه به کوچه؛ گاز تنفس کرده ام و باتوم خورده ام و گریسته ام… و چون هر لحظه در خاطر؛ دوستان شهیدم رژه می روند و ماندگاری و استواری را از من می خواهند؛ نمی توانم یک قدم به عقب بنشینم اما؛ آیا ما باید باردیگر؛ انقلابی دیگر را زمینه ساز باشیم!؟ زیرا بی تفاوتی تنها منجر به گستاخی تمامیت خواهان نمی شود بلکه در یک واکنش فراگیر؛ آرام آرام جامعه به انسداد و خمودگی و تصلب به پیش می رود تا شکست و انهدام و انفجار!
    راهی برای ما به جز اصلاح نیست. تصورش را بکنید که با انسانی بی ادب و بدهن و بی قاعده؛ درگیری ناخواسته ای بر سر حقی پیدا کرده اید!؟ تا کجا می شود با روش او بازی کرد؟ بدگفت… پرخاش کرد و یقه گرفت!؟ این همان چیزی است که او می خواهد. امروز مطلوب ترین تصمیم برای من رای ندادن است اما؛ دقیق تر که فکر می کنم؛ تمام وقایع سال ۸۸ به این دلیل بود که عدد آمده ها؛ بیش از مرز و تصور و گستاخی تمامت خواهان بود.
    آنها ۴۴ میلیون رای را به نام خود زدند و ۶۳ درصد ما را دلیل پز دادن! اما چقدر ما با آن آمدنمان؛ به شکلی ریشه ای همه را با ادبمان؛ با سکوت و گامهایمان؛ با ندا و سهراب و تاجزاده ها و مهسا و ژیلاهامان؛ عوض کرده ایم.
    به گفتمان همین کاندیداهای نیم بند بنگرید!؟ کدامشان نگفته اند که بیش از حد دولت(حکومت) تصدی گری دارد بر فرهنگ و اقتصاد و …!؟کدامشان از دروغ و آمارهای پوچ نگفته اند!؟ کدامشان از احترام دم نزده اند!؟
    ما کار خودمان را کرده ایم؛ البته با هزینه ای نه چندان کم اما با یک موفقیت بزرگ… ما بدون انقلاب و زیر و زبر کردن؛ آرام آرام؛ خودکامگان خو کرده به نشنیدن را به صف خویش کشانده ایم… دادگاه مرتضوی و انزجار عمومی مسئول و غیر مسئول از این چنین اعمالی؛ پیروزی بزرگی است؛ گرچه ناتمام.
    نمی دانم و هنوز دوست دارم با غیرت ورزی؛ به احترام همه ی زندانیانمان هم که شده؛ روز جمعه در خانه بمانم اما…!
    آسمانا! همه ابریم؛ گره خورده به هم
    سر به دامان کدام عقده گشا گریه کنیم!؟
    باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته ایم
    که به جان تشنگی باغچه ها گریه کنیم

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 9:05 ب.ظ پاسخ داد :

    به احترام این تحلیل زیبا از جا برمی خیزم…ممنون

    [پاسخ]


  11. نادی در 13/09/06 گفت :

    با رای ندادن چیزی عوض نمی شه ولی هنوز این احتمال باقی است که با رای دادن بتوانیم مانع روی کارامدن بدترین شویم .اتفاقا بخاطر همه عزیزایی که در راه ازادی از دست دادیم باید جلوی از بین رفتن کشور را بگیریم. دفت کنید که ادامه شدیدتر تحریمها یعنی فقر بیشتر فساد بیشتر دروغ بیشتر نابودی بیشتر فرهنگ .از هر جا جلوی ضرر را بگیریم منفعته .برای من رای دان مثل زندگی با زن بابا می مونه. حالا که باید باش زندگی کنم (هیچ جایگزینی هم براش الان ندارم)سعی می کنم تا جایی که می تونم کنارش استعدادم را پرورش بدم و نه اینکه از دستش خودسوزی کنم .فکر میکنی زن بابای من از قهر و از خودکشی من ککش می گزه؟

    [پاسخ]

    پرستو در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 11:27 ب.ظ پاسخ داد :

    یعنی شما فکر میکنید با انتخاب رئیس جمهور مورد نظرتون و با تدابیری که قرار مثلا پیاده کنه تحریما کمتر میشه؟؟؟ منم قبول دارم که اکثر این بدبختیا نتیجه اش تحریمه ولی کیه که ندونه رئیس جمهور تو این جور موارد تنها نقش عروسک خیمه شب بازی رو داره، وگرنه تصمیم گیری در زمینه سیاست خارجی زیر نظر یک نفره واونم رهبره، و علناً رئیس جمهور هیچ گونه اختیاری از خودش نداره وباید سیاستای نظامو دنبال کنه میخواد این رئیس جمهور عارف باشه یا جلیلی

    [پاسخ]

    نادی در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 1:21 ب.ظ پاسخ داد :

    پرستو جان اگر دولت هم دقیقا همسو با همین تصمیم گیریها باشه اوضاع قطعا قابل مقایسه با وقتی نیست که رییس جمهور انتخابی شفاف گفته من مخالف این تصمیم گیریهام و مردم هم بهش رای دادن.ایا این یک فرصت نیست ؟ ما الان می تونیم نشون بدیم که مخالف چه سیاستهایی هستیم و باور کن رای ملت همیشه تاثیر خودش را می ذاره (شایددر دراز مدت و ارام)

    [پاسخ]


  12. رعنا در 13/09/06 گفت :

    سلام ویولت بانو

    ممنون از این متن

    ولی خواهش می کنم رای بدین.

    http://www.shabanali.com/ms/?p=1462&utm_source=rss&utm_medium=rss&utm_campaign=%25d8%25a7%25d9%2585%25d8%25b3%25d8%25a7%25d9%2584-55-%25d9%%202585%25db%258c%25d9%2584%25db%258c%25d9%2588%25d9%2586-%25d9%2586%25d9%2581%25d8%25b1-%25d8%25b1%25d8%25a3%25db%258c-%25d9%2585%25db%258c%25d8%25af%25d9%2587%25d9%2586%25d8%25af

    این پست رو بخونین و اگه دوست داشتین لینکش رو هم بذارین.
    سال ۸۸ به نظر من هم دروغ بزرگی اتفاق افتاد .. ولی من سر صندوق بودم .. توی یکی از روستاهای شمال ..
    راستش اختلاف رای خیلی فاحش بود .. با اینکه من هیچوقت نخواستم قبول کنم .. چون نگاهم به شهرهای بزرگ بود ..
    ولی توی تمام شهرهای کوچیک و روستاها، مردم عادی نگاهشون و انتخابشون یه چیز دیگه بود .. و این به خاطر اشتباه ما بود
    مایی که سال ۸۴ انتخابات رو تحریم کردیم، مایی که رای ندادیم و باعث شدیم که ا.ن سر کار بیاد و کشور رو این همه عقب ببره ..

    الان هم یکی از نامزدها (ج) دقیقا مصداق رئیس فعلیه و شاید تندروتر، طالبانی تر و بداخلاق تر ..
    نذاریم که راحت بیاد بالا ..
    رای رو بشکنیم که حتی اگه دور دوم هم کشیده شد، بازم نتونه بره بالا …
    واقعا تحمل دو دوره ریاست این تفکر سخته ..

    به خاطر خودمون هم که شده رای بدیم ..

    [پاسخ]

    مینا در تاریخ ژوئن 9th, 2013 ساعت 10:42 ب.ظ پاسخ داد :

    من ۸۴ حق رای نداشتم اما تمام خانواده ام به معین رای دادند تا حداقل رای بشکند. دور دوم با این که به شدت از هاشمی بدشان می امد رفتند و به او رای دادند چون میدانستند وضع این گونه میشود. نتیجه ی شعارهای پوپولیستی جز این چیزی نمیتوانست باشد و این را پدر من که استاد تاریخ در دانشگاه است خوب میدانست.
    ۸۸ متاسفانه باید بگویم تقلبی درکار نبود و ا.ن رای اورد. مقدارش را نمیدانم اما خوب میدانم که رایش در روستاها و حتی شهری مثل اصفهان که من درآن زندگی میکنم چقدر بود. این واقعیت را نپذیرفتند . در خیابان ها ریختند و کاری را شروع کردند که نتیجه اش از قبل معلوم بود. جوانانمان قاطی و همراه عده ای شدند که مجاهدین و غیره بودند. چرا ما اعتراضات کوچک اجتماعی مثل اعتراض به پایین امدن سطح دانشگاه های کشور و حقوق سنف های مختلف را رها کردیم و آمدیم به کل نظام اعتراض کردیم ؟ مگر این کشور ۳۵ سال پیش انقلاب را نچشیده بود؟ مگر نه اینکه انقلاب درهمه ی جوامع جوگیریست؟ مگرنه اینکه اول باید جامعه به یک پختگی برسد ؟ چندسال چندسال انقلاب کنیم ؟ مگر الکی است ؟
    و من معتقدم به حرف دکتر عارف ، این انسان نجیب و مرد واقعی: ۸۸ ظلم شد. ۸۸ ظلم بزرگی بود به همه ی مردم ایران.
    خلاصه اینکه : عده ای با تحریم انتخابات ۸۴ به مملکت خیانت بزرگی کردند. این جمعه هم با نیامدنتان هیچ چیز را عوض نمیکنید. جز اینکه ۸سال دیگر بدبختی بکشیم.

    [پاسخ]

    ساتین در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 7:14 ب.ظ پاسخ داد :

    البته جناب دکتر عارف فرمودند سال ۸۸ به “نظام “ظلم شد! یعنی در جواب کاندیدای دیگر حتی نتوانستند جواب دیگری بدهند!

    [پاسخ]


  13. بریدا در 13/09/06 گفت :

    مرسی از تذکر بابت شکل ِ صحیح ِ ضرب المثل (;
    راستش من با نظر پرستو موافق ترم!
    نظرات مخالف با نظر من و پرستو هم محترمه، ولی من فکر میکنم وقتی هزینه ای که در قبال رای دادن باید متحمل بشیم، اون قدر هست که سبب ِ آزار من ِ نوعی میشه، و در مقابل هم تاثیری در تغییر در نتیجه ای که حاصل میشه نداره، بنظرم عقل سلیم حکم میکنه از اول هزینه رو نداد!
    این استدلال رو نمی تونم قبول کنم که رای ندادن یعنی تسلیم شدن در برابر کاندیدایی که اونا میخوان به منصب قدرت برسونن! دلیلم هم اینه که تقلبی که در انتخابات ِ ۴ سال پیش شد برای هرکسی واضح و روشنه! …. خب، اون زمان خیلی ها رای دادن …. خود ِ من به عینه عده ی بی شماری رو دیدم که بعد از مثلا ۲۰ سال رای ندادن، سال ۸۸ رفتن پای صندوق ها ! ….. نتیجه چی شد ؟! …. متاسفانه وقتی قرار باشه چیزی تحمیل بشه، در هر حال میشه! …. رای دادن نه تنها چیزی رو تغییر نمیده که داره هزینه هایی هم به گردن ِ رای دهنده ها میذاره (اشاره به صحبت های پرستو) . خب، این یه معادله ی واضح و روشنه ! خیلی ساده میشه نتیجه گیری کرد که عملکرد ِ عاقلانه چیه !
    و کمترین دستاورد ِ این عملکرد (رای ندادن) هرچه خلوت تر بودن ِ ستادهای انتخاباتی و بازتابیه که در سطح رسانه ها داره.. . این موضوع اصلا کم اهمیت نیست! این یعنی به بهترین شکل و با صرف کمترین هزینه ، به تیم مقابل حالی میشه که کسی جانبدار ِ اون ها و سیستمی که اونا درست کردن نیست..

    [پاسخ]



  14. ماهی در 13/10/06 گفت :

    ممنون از این پست و لینک ها.
    بسیار مفید بود.

    [پاسخ]


  15. loolivash در 13/10/06 گفت :

    اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
    وان را که عقل رفت چه داند صواب را
    دعوی درست نیست گر از دست نازنین
    چون شربت شکر نخوری زهر ناب را
    سعدی

    من هم به احترام شما؛ تمام قد خم می شوم و کلاه ارادت از سر بر می دارم و این زهر ناب رای دادن را از دست عنایت شما؛ چونان شربت شهد و شکـــّر می خورم!!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 12:46 ب.ظ پاسخ داد :

    ارادتمند…ظاهرا باید جام زهر رو نوشید Wink

    [پاسخ]


  16. رگبار در 13/10/06 گفت :

    من هم ویولت عزیز چون تو این دور را از دور می بینم و وارد گود نمی شوم . تحلیلهای دوستان رو خوندم چه تحریمیها چه شرکت کننده ها رو و باید بگم که با هردو دیدگاه موافقم !!
    اما چیزی که من رو این دور برای رای ندادن ترغیب میکنه بی صداقتی گروه موسوم به اصلاح طلبه . می خوام بگم که اگه دور قبل تقلب شد و خب این دور هم میشه افرادی که برگزار کننده هستن که عوض نشدن پس شما فقط آب به آسیابشون می ریزین و مشروعیت می دین بهشون . اگه تقلب نشده بود و همه چیز درست بود چرا یه کلام نیومدین اعلام کنین و بذارین مردم رفتاری مدنی داشته باشن ؟
    خلاصه این که آقایونی که در راس جنبش اصلاح طلبی هستن تکلیفشون با خودشون هم معلوم نیست چه برسه به بقیه . یعنی من نوعی هنوز نمی دونم که رای من شمرده می شه یا نه !!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 1:29 ب.ظ پاسخ داد :

    لطفا پست جدیدم رو بخون و بعد تصمیم بگیر

    [پاسخ]

    loolivash در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 2:44 ب.ظ پاسخ داد :

    نکته ی قابل تامل در پست جدید شما این است که جوامع سرخورده و توسعه نیافته؛ اکثریت مطلق جدول را دارند!
    جالب نیست!؟
    تمدن کهن و پربار ایران را با کدام یک از این کشور می توان مقایسه کرد!؟
    یک حافظ یا سعدی یا یک بوعلی و خوارزمی و … برای هر یک از این کشورها؛ حکم الهه ایست و ما چه سخاوتمندانه بر این آبرو؛ چوب حراج زده ایم!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 4:04 ب.ظ پاسخ داد :

    درست میگی ولی داریم اجازه میدیم مث همون بی فرهنگها!!! باهامون برخورد بشه…به نظر تو یکی از همین بزرگانی که نام بردی به فریادمون میرسه؟


  17. loolivash در 13/10/06 گفت :

    افسانه ها میدان عشاق بزرگند
    ما عاشقان کوچک بی داستانیم
    حسین منزوی

    روزگار اسطوره ها و مردانی که برای دیگران تعیین تکلیف می کرده اند؛ گذشته است.
    امروز همه به اندازه ی نقش انسانی خود مسئول پدیده های اجتماعی هستیم.
    کمی به تفاوت های گذشته با امروز کافی است تا بیشتر به ارزش فردی خود در یک اجتماع پی ببریم.
    گاندی ها و ماندلاها روز به روز کمتر و مادر ترزاها بیشتر می شوند.
    آنجلینا جولی به افریقا می رود و توجه رسانه ها را به مشکلات آنجا جلب می کند و به سهم خود؛ یکی دو کودک مانده در آن فقر فرهنگی و مادی را بالا می کشد.
    بیل گیتس بی توجه به میزان تاثیر فعالیت هایش؛ به زنان له شده در ساختار جوامع عقب مانده نظری می افکند و دستی می کشد بر بی سروسامانی آنان.
    بازیکنان باشگاه فوتبالی در انگلستان؛ یتیم خانه ای در افریقا را تحت پوشش قرار می دهند…
    یادم هست که در اوایل بحران سال ۸۸؛ اغلب مردم از خود می پرسیدند که آیا موسوی هم می آید!؟ آیا کروبی و خاتمی و … حرکت امروز را تایید می کنند؟… اما کم کم همه دریافتیم که خود خودمان هستیم که باید تصمیم بگیریم و سهم خود را فریاد بزنیم.
    بودن ما دیگر مشروعیت بخشیدن به کسی و چیزی نیست زیرا تشت این ترفند از بام روزگار افتاده است! ما برای تفهیم این نکته که بر پدیده های اجتماعی تاثیر گذاریم؛ در این امور مداخله می کنیم… زباله ها را از کوه و رود جمع آوری می کنیم؛ برای کودکان کار و یا بی سرپرست حمایت هایی گردآوری می کنیم و… فارغ از اینکه مثلا حکومت دربرابر نابودی جنگل ها و یا بی پناهی کودکان و … ساکت است.
    این حداقل ها؛ عرصه ی بازی ماست.

    *****
    تا چه بازی “رخ” نماید بیدقی خواهیم راند
    عرصه ی شطرنج رندان را مجال “شاه” نیست … حافظ

    [پاسخ]

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 4:01 ب.ظ پاسخ داد :

    کاشکی این کامنت خوبت رو تو پست جدیدم و با نام خودت،کپی پیست کنی

    [پاسخ]

    loolivash در تاریخ ژوئن 10th, 2013 ساعت 6:45 ب.ظ پاسخ داد :

    مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
    اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

    نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول
    معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
    انجام شد رئیس!

    [پاسخ]


  18. علی در 13/10/06 گفت :

    سلام!
    با تشکر از شما. اصل کلام رو خود شما و بعضی از دوستان در کامنت‌ها اشاره کردید و گفتید. همین رأی نصفه‌نیمه جزو معدود فرصت‌های ما است که شاید شده به احتمال یک درصد باعث کاستن از آسیب‌ها و بهبود اوضاع بشه.

    [پاسخ]

دیدگاهی بنویسید

*

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette