“روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت:… مرا بغل کن. زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم. زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند. شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى “مرا بغل کن” چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.”
ویولت:بغلم کن…..لطفا. دلم برات تنگه،لعنتی، حالیته؟!!! 
آرزومه باز تو آغوش همسرم گم شم و عطر تنش رو تا مغز استخوونم بکشم ولی اون دیگه نیست……..
الان تو خوابهام منتظرشم منتظر آغوش گرمش
[پاسخ]
[پاسخ]
یاد یه رسم جالبی که تو خارج از کشور باب شده افتادم… free hugs (آغوش رایگان) خارجیا مخصوصا غربی ها رو که ما میگیم سرد و بی احساس هستند فهمیدن که چقدر مهمه و این کار رو واسه غریبه ها بدون هیچ منتی انجام میدن… ولی ما از هم دریغ میکنیم که نکنه طرف روش زیاد شه.و یا فکر های مزخرف دیگه که در مورد همدیگه میکنیم.
[پاسخ]
اووهووم
[پاسخ]
بغلم کن داستان جالبی بود و خیلی تاثیرگذار.
یاد اون شعری افتادم که این مصرعش معروفه ( از محبت خارها گل میشوند)
…..دلم براش تنگه
[پاسخ]
توی دنیا دو نفر هستند که معمولا ازشون میخوام بغلم کنند و خوشبختانه هر دوشون مملو از مهر و محبتند و با کمال میل بغلم میکنند!
منهم به نوبه خودم خواهر زاده هام رو زیاد در آغوش میفشارم. بنظرم بهترین راه نشان دادن محبت و حمایت روحی برای یک نفره. خیلی بیشتر از بوسه.
حداقل برای من اینطوره.
[پاسخ]
کاملا باهات موافقم
یه آغوش گرم و مطمئن و پر از مهر رو با هیچی نمیشه عوض کرد
حتی اگه با جارو هم بزنتت باز برمی گردی تو همون آغوش گرم تا آرامش بگیری
[پاسخ]
سلام
باز دست به قلم شدی. مبارکه.
بد دردیه تنهایی.
یادمه یه روزی تقریباً گفتی “لپ تاپ داغت را ، در بغل میگیری”
خوشایندتر، اینه که بی اعلام نیاز، پاسخ مون رو بدن.
[پاسخ]
منم دلم بغل می خواد اما کسی نیست که بهش بگم
[پاسخ]
درود علیکم و رحمت الله برکاته بر ویولت خانم
خوبی ؟ خدا را سپاس که خوبی
خونه جدید شاد باش
یاد نوید مجاهد هم بخیر و خدا بیامرزتش
مدیران فعلی اسپشیال هم که نوید ، نوید می کنند باور نکن
هر جاه پوله اون ها هم هستند
بعد از رفتن نوید خدا بیامرز اکثر بچه های قدیمی فروم اسپشیال هم
بخاطر مدیران پولکی از فروم رفتند
خدا آخر عاقبت وبلاگ های
مادر سپید و آقا مهرداد زندی و نسیم خانوم را
ختم بخیر کنه … آمین
خوشحال شدیم از وبلاگ نو
بدرود علیکم
[پاسخ]
ویلی اون زن روستاییشو پاک کن بنویس زن شهری
والا زن روستایی بیشتر بغلش میکنن و حس آغوش باز رو درک میکنه
ماها گم شدیم تو تکنولوژی و دیگر هیچ!
[پاسخ]
سلام خانم ویولت
امیدوارم که حالتون خوب باشه؟
من تقریبا مدت زیادیه که گهگاهی به وبلاگ شما سر می زنم
یه سوالی بود که خیلی وقته می خوام بپرسم ولی روم نمی شه!
اگه اجازه بفرمایید بپرسم
شما هم تو جواب دادن بشه مختارید
[پاسخ]
بفرمایید
[پاسخ]
اونطوری که من از نوشته های قدیم شما برداشت کردم شما با همسرتون هومان خان به صورت توافقی جدا شدید درسته؟
ولی اونچه از صحبت هاتون تو فیلمی که توش بازی کرده بودید بر می یاد اینه که همسرتون شما رو طلاق دادند ولی شما مایل بودید که به زندگی با ایشون ادامه بدید.
سوال من اینه که این کسی که شما گاها ازش تو نوشته هاتون نام می برید که دلتون می خواد بغلتون کنه یا چه می دونم پاهای دردناکتون رو نوازش کنه و … کیه؟
همین آقاست؟
یا اینکه کس دیگه رو دوست دارید؟
[پاسخ]
برداشت اولتون درسته چون ما توافقی جدا شدیم
برداشتتون از فیلم کاملا اشتباهه چون من مایل به ادامه زندگی نبودم و با توجه به صحبتها و توافقمون اصن ادامه اون زندگی به اون شکل جایز نبود
نه کسی که دلم آغوشش رو می خواد همسر سابقم نیست…شما فک کن یه فانتزی ذهنی منه