چون همیشه
نظر؟انتقاد؟پیشنهاد؟
در این برنامه می شنوید:
-متنی به خوانش ِ بنفشه،
-خوشبختی چیه؟
-داستانهای امیرعلی-حواس پرتی
-این هفته چه خبر؟…خبرهایی داغ از سینما و تئاتر و ارکستر های در حال اجرا در ایران-تهران… از دست ندید.
و…
موسیقیهای مورد استفاده در این برنامه:
– نغمه آغازین: قطعه Sans Toi Je Suis Seul اثر Raymond Lefevr
– ترانه «عقربه» به خوانندگی سینا حجازی
– ترانه «پرنده مهاجر» به خوانندگی کورش یغمایی
– ترانه «گل ارکیده» به خوانندگی ایلیا منفرد
-قطعه “ای ایران” به خوانندگی غلامحسین بنان.
– قطعه «عاشقانهای در ساحل» از آلبوم «جوانهها» ساخته بهزاد میرخانی (شعرخوانی)
– قطعهای از میکیس تئودوراکیس (گوسهچشمی به نوشته دیگران)
– قطعه Old Church ساخته Vladimir Sterzer (خوشبختی)
– موسیقی پایانی: ترانه «من و تو» به خوانندگی علی شوکت
لینکهایی برای دانلود:
– فولدر شامل لینکهای کمحجم و حجم اصلی برنامه در Mediafire – بدون فیلتر
(ف.ی.ل.ترشکن رو قطع کنید تا سرعت اینترنت بره بالا و بعد فایل رو دانلود کنید.)
لینک فایل کمحجم برنامه در persiangig– بدون فیلتر
و پر حجم در همون فضا
(ف.ی.ل.ترشکن رو قطع کنید تا سرعت اینترنت بره بالا و بعد فایل رو دانلود کنید.)
میگه:
غرق شدن،همیشه تو آب نیست
تو غصه نیست…تو خیال نیست
آدم دوست داره یه موقع هایی تو یه آغوش غرق شه.
.
.
.
و زمزمه می کنم:آره…آغوش تو. : )
-تاحالا از شنیدن شعری احساساتم به غلیان نیفته بود در حدی که اشک به چشم بیارم…ولی شعر این هفته که به زیبایی الهه اجراش کرده و موقع ادیت کردن بهش گوش سپردم…اشکم رو در آورد…جالبه که موقع انتخاب شعر و خوندنش چنین حسی نداشتم …لذت بردم از شنیدنش…ممنون الهه جان
-دوستی از شمال بهم زنگ زده و میگه موقع خوردن صبحانه،یکی از بچه هایی که باهامونه رادیو تو رو گذاشت تو ضبط و همزمان گوشش دادیم و یادت کردیم…می خندم و می گم پس اگه من و با خودتون نبردید!!! ولی عوضش حضور داشتم تو جمعتون!!
نیما،گوشی رو می گیره و میگه ،اینقدر که من مُبلغ رادیو توئم فک نکنم صدا و سیما برای کاراش تبلیغ کرده باشه!!!!
میگم برای اینکه اونا دوست خوبی به نام نیما ندارن.
23 مهر ِ پارسال روزی بود که اولین برنامه رادیویی “رادیو ویولت” رفت رو اِیر
و الان یکسال از اون روز گذشته و من همچنان با همه سختیها و کارشکنی هایی که باهاش روبرو شدم به کارم ادامه دادم و هر هفته بی وقفه ،یه برنامه آماده کردم برای شنیدن.
به گفته شنوندگان،ظاهرا کارم پیشرفت داشته و هر برنامه از قبلی بهتر بوده.
اولش برای شروع کار به دعوت و تشویق تهیه کننده اسبق(بابا لنگ دراز ِ خانوم جامعه ما) کار رو شروع کردم هرچند بعد 20 تا برنامه تنهام گذاشت (نمی خوام قضاوت کنم که کارش نامردی بود یا حرفه ایی) و خودم به تنهایی و بعد با کمک امیر حسین عزیز که هیچ تجربه ایی تو کار تهیه کنندگی یه برنامه رادیویی نداشت،برنامه رو آماده کردم بدون اینکه خللی ایجاد شه یا فشار و استرسی که تو اون ایام روم وارد میشد رو بخوام به دیگری یا شنوندگانم منتقل کنم… گذشت با همه بدیها و خوبیهاش…و این گذشتن محک خوبی برام بود.
ولی الان از نتیجه کار خیلی راضیم و خوشحال که حداقل ِاقلش یه دوست خوب و مطمئن دارم که تواناییش رو بهم ثابت کرد و کافیه بگم “کمکم می کنی؟” و جواب “نه” نشنوم….و این کم چیزی نیست.
آسمون می غره و رعد میزنه…تو لحظات آینده باید منتظر یه بارش باشیم و این باد و رعد و غرش آسمون میگه یه بارش ساده نخواهد بود،توفانی در راهه.
شروع میشه…قطرات درشت بارون شروع شده و باد همزمان با اون،نظم آتش افروخته شده رو بهم میریزه و ذغالهای گداخته و جرقه های آتش با وزش تند باد به اطراف پراکنده میشن…منظره بی نظیریه که تا حالا ندیده بودم،فرار آتش.
دوستان اطرافم هر کدوم به سمت ماشین خودش می دوه و داخل ماشین سنگر میگیره.
.
.
میگه: ببرمت تو ماشین؟،خیس میشی…
میگم:نه،به قول خودت آبه،سنگ که نیست…فرصت این پیش اومده که پس از سالها زیر بارون باشم و خیس بشم…میخوام از دقیقه به دقیقه اش استفاده کنم و لذت ببرم…می خوام حل شم،حل شم تو طبیعت…
-پس بذار یه پتو بپیچم دورت تا باد اذیت نکنه و سرمات نده.
.
.
و این شد که من جمعه شب یه سره زیر بارون نشستم در حالیکه از زیر پتو میدیدم که نور فلاش ثانیه به ثانیه اطرافم رو روشن میکنه و حدس زدم که دوستی از تو ماشین و یک جای امن داره ازم عکس میگیره تا ثبت شه که یه خانوم روی ویلچر بدون توجه به تمام ناتوانیهاش می تونه سرجاش بشینه و لذت ببره از فضای اطرافش.
(با پوزش به خاطر تأخیر)
نظر؟ انتقاد؟ پیشنهاد؟
در این برنامه میشنوید:
– گفتاری به مناسبت روز بزرگداشت حافظ
– درباره جشن مهرگان
– قصههای امیرعلی (این قسمت: قرعهکشی)
–خاطرات خاله جان در باب فرق بین واژه زن و خانم
– بزرگداشت استاد شفیعی کدکنی (م. سرشک)
– این هفته چه خبر؟
و…
موسیقیهای مورد استفاده در این برنامه:
– نغمه آغازین: قطعه Belle از آلبوم Saganak اثر Ahmet Koc
-آهنگی بنام “I Love The Way You Love Me” از گروه Boy zone
– ترانه «اخم و لبخند» به خوانندگی سینا حجازی
– ترانه «نکتهدان عشق» ساخته فؤاد حجازی و خوانندگی علیرضا عصار (بر اساس غزلی از حافظ)
– ترانه «قلقلک» به خوانندگی سینا شیخی
– قطعهای از آلبوم The Piano Brothers (درباره جشن مهرگان)
– تصنیف «سفرت بخیر» ساخته استاد مجید درخشانی و خوانندگی مهدی فلاح (یادنامه استاد شفیعی کدکنی)
– موسیقی پایانی: ترانه «حافظ عاشق است» از گروه O-HUM به خوانندگی شهرام شعرباف (به مناسبت روز حافظ)
لینکهایی برای دانلود:
– فولدر شامل لینکهای کمحجم و حجم اصلی برنامه در Mediafire – بدون فیلتر
(ف.ی.ل.ترشکن رو قطع کنید تا سرعت اینترنت بره بالا و بعد فایل رو دانلود کنید.)
– فولدر شامل لینکهای کمحجم و حجم اصلی برنامه در Trainbit – بدون فیلتر
(ف.ی.ل.ترشکن رو قطع کنید تا سرعت اینترنت بره بالا و بعد فایل رو دانلود کنید.)
آپلود فایل کم حجم در فضای وبلاگ 48_LQ
از ماشین پیاده میشه… آخرین لحظه انگشتان مرد قلاب میشه تو انگشتهای دستش…دستهای مرد رو به لبهاش نزدیک میکنه…بوی تند سیگار از لابلای انگشتان کلید شده مرد،می خوره تو دماغش…یه نفس عمیق میکشه…بوی مرد میریزه تو کامش،لبریزش میکنه…با فشار دستان مرد،هدایت میشه به آغوش مرد… امنیت و آرامش…سعی میکنه ذخیره کنه این حس خوب رو برای ساعات و لحظاتی که قراره بدون مردش بگذرونه…
.
.
وقتی تو تخت داره وول میزنه و وقایع رو مرور میکنه…جای یه حس،یه بو،یه رایحه،خالیه…بوی ادکلن،رایحه ایی که همیشه به نظرش کامل کننده یه مرد بود،حس کامل از وجود و داشتن یه مرد در آغوشش…ولی امشب فقط مرد بود و بوی طبیعی یک مرد که تداعی کننده یه مرد واقعی ه بدون عوامل و کاتالیزورهای خارجی.می خواستش…برای تمام لحظاتش نه فقط یه زمان خاص با اون بودن…پس کو تمام اون پیش تعریفها؟یعنی چی؟یعنی عاشق شده بود؟…یه عشق واقعی؟