![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
بچه ها،مواظب باشید
امروز بعد 48 ساعت یه بند عق زدن و سرگیجه و مرتب خوابیدن و خوابیدن…از تخت خارج شدم و دارم کمی زندگی می کنم.
دیروز فقط در عرض 24 ساعت فقط یه لیوان شربت خوردم که اونم آوردم بالا.
دوردونه میگه: عمه ثابت کردی که می تونی روزه بگیری… میگم آره به شرطی که همش خواب باشم و زیر باد کولر…
به دکتر زنگ زدم و شرح ماوقع گفتم…گفت ویروس جدیده…گفتم آخه من بیرون نرفتم یا با کسی ارتباط نداشتم…میگه دلیل نداره،از طریق هوا منتقل شده تو هم که سیستم دفاعیت ضعیفه…
به تجویز ایشون دو تا آمپول نوش جان کردم و امروز قادر شدم از جام بلند شم و تا بدین ساعت لااقل عق نزنم!!
به دوستی شرح حالم رو گفتم…میگه پس تا 9 ماه دیگه باید منتظر یه منجی یه مسیح دیگه باشیم!!!! (معرف حضور هست که این جوابا مال کیه؟ )
ویولت،ای جان،نمی دونستم بخندم یا گریه کنم،هم واسه حال جسمیت خیلی ناراحت شدم که البته خداروشکر گفتی بهتری هم ازون تیکه ی امیدخان وسط خونه پخش شدم،خیلی باحال بود!!خوشمزگی امید بود دیگه؟تا جایی که یادم میاد امیدخان ازاین زبونا داشت!![Grin Grin](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/grin.png)
در هرحال پیشاپیش قدم نو رسیده مبارک
[پاسخ]
درست حدس زدی
)
))
9 ماه وقت دارم براش اسم انتخاب کنم
وقتی ویروس از هوا اومده لابد به طریقه گردافشانی هم حامله شدم
[پاسخ]
سلام
این رسمشه «مریم جان»؟ گفته بودی دس تو دماغت کنی ، اینجا مینویسی. حالا بعد از 48 ساعت خبر دادی ؟ نکنه 48 ساعت روزۀ سکوت گرفته بودی؟ حالا از دست بدخواهان ، سر به کوه و بیایون نذاری ! مجبور میشیم با جی پی اس ِ مریم یاب ، دنبالت بگردیم!
خوبه که گاهی ، سموم درون رو به ضرب استفراغ ، بیرون بریزیم تا کمی سم زدایی بشیم. بشرطی که روی سر و کلۀ یه نفر دیگه نباشه. خوشحالم که آنتی ویروس جواب داد و خوب شدی.
برم. برم زودتـــــــــــــر دنبال سیسمونی آقازاده. وقتو تلف نکنم. راستی طبقه پنجم بودین و بی آسانسور دیگه، آره؟ وای ، کی میخاد تخت و کمد این بچه رو بیاره اون بالا!
اینقدر جهاز برون رو ، این دس اون دس کردی که سیسمونی اومد سر صف!
اگه توی این یکی هم تعلل بکنیم ، سر و کلۀ ختنه سورون پیدا میشه! بی زحمت یه عکسی هم از نتیجۀ سونوگرافی ، برامون آپلود کن.
خودتو تقویت کن و کندر هم بخور که حال و حوصلۀ بچۀ ریقو رو نداریما.
در پناه حق
[پاسخ]
من از شما صممیمانه عذرخواهی میکنم. منظورتون رو بد تعبیر کرده بودم. حلال کنید
[پاسخ]
آفرین
happy
[پاسخ]
چيزي از كسي به دل ندارم.
شما هم خودتان را از اين بابت ناراحت نكنيد و لطفا در مراقبت از خود، بكوشيد.
[پاسخ]
ویولت عزیز سلام
خیلی خیلی وقته تو لینکای من هستی و میخونمت و دوستت دارم.
امروز که برای اولین بار برات کامنت میذارم در نهایت عجز و ناامیدی هستم!دختر خواهر سه ساله خوشگل و نازنین من تقریبا دوهفته اس به علت مرگ مغزی باشروع یه ویروس ساده تب خفیف و دلدرد تو بهشت زهرا تنها خوابیده!اگه بدونی روزایی که کما بود چقدر زار زدم چقدر التماس خدا کردم که برگرده هرجور که باشه!همیشه تو تو نظرم بودی!پیش خودم میگفتم اگه اسیبی دیده باشه کاری میکنم مثل ویولت قوی باشه از زندگیش لذت ببره!
اما نشد!انگار زیر اوار سنگینی گیر کردم که نه میخوام نه میتونم ازش بیرون بیام!همه میگن حکمته!پس چرا من با این حرفا اروم نمیشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[پاسخ]
متأسفم
هر وقت کسی از دنیا می ره، با خودم می گم خدا داره روی حقیقی زندگی رو نشونمون می ده و اینکه هیچی پایدار نیست. خدا بهتون صبر بده.
[پاسخ]
عمیقا متاسفم![Frown Frown](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/frown.png)
و روح کوچولوش قرین رحمت و شادی
[پاسخ]
او انجا تنها نيست. همه مان ، عزيزان بسياري را در انجا سپرده ايم و به شهر برگشته ايم.
به خودتان فرصت دهيد. “مدتي” نياز است تا به توازن اوليه برسيد و اين هم بخشي از زندگي است.
او بي شك، روحش غريق در رحمت است ، اگر ما با بي تابي هايمان ، كامش را تلخ نكنيم.
ارزوي صبر برايتان دارم.
[پاسخ]
ای وای من…..
خیلی بهم ریختم و متاثر شدم
خدا صبرتون بده
[پاسخ]
[پاسخ]
سلام ويولت بانو
حالا از كجا معلوم دو نقطه نباشه؟
: يا .. !!
اتفاقا يه بزرگواري ميگفتن اينكه حضرت مريم اينطوري باردار شده، درسته كه معجزه خدا بوده، ولي حتما دليل و راه علمي داره كه هنوز انسان كشفش نكرده
وقتي كشف كنه كه ديگه هيچكي واسه مردا تره خورد نمي كنه!!
پ.ن: انشالله هميشه صحيح و سلامت و شاداب باشين بانو
[پاسخ]
ببخشید خانم ویولت نمیدونستم یه سئوال به این محترمانه جوابی چنین کوبنده داره! البته حدس که میزدم خدمتتونم که گفته بودم !
اصلا هم قصدم جستجو تو زندگی شما نبود فقط برام گنگ بود که چی شد این رابطه ای که انقدر تو زندگیتون مهم بود همین
بازم ترجیح میدم دیگه نظری ننویسم چون بلد نیستم قربون صدقه برم و سئوال برام پیش میاد اگر ناراحتتون کردم من معذرت میخوام
ما هم اگر ناراحت شدیم…
[پاسخ]
راستی سعی کنید مایعات زیاد استفاده کنید بعد از اون مشکلی که براتون پیش اومده برای بدنتون لازمه
[پاسخ]
سلام.براتون آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم.تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که پای درد ودلتون بشینم.ازاینکه نمی تونم براتون کاری بکنم از خودم بدم میاد.
[پاسخ]
بهتر هستی؟
[پاسخ]
امروز بعد گذشت سه روز خیلی بهترم-ممنون از احوالپرسیت
[پاسخ]
سالم باشی
[پاسخ]
سلام. امیدوارم خوب بشین.
غرض از مزاحمت، اینه که من چند وقته سرم رو که به جایی تکیه می دم، سر و بی حس می شه. فکر می کنم خیلی خطرناک باشه که خون به سر نرسه. می خواستم کمکم کنید که ببینم ام اس هست یا نه. شما یا دوستان… باز چند وقته که بی اختیاری ادراری داشتم سه چهار بار. ببخشید، مثانهم هم درد میکنه یه مدته… از بین علائمی که توی نت هست، دو سه بار «به سختي جمله درست کردن در هنگام حرف زدن» رو داشتم. بدجوری قفل کردم اون چند بار. بی حسی دست و پا که فکر می کنم خیلی شایع باشه بین کل مردم رو دارم. البته وقتی روی دستم تکیه میدم و فشار روشه. و افسردگی و عصبانیت و سرگیجه و استرس و چند تای دیگه هم دارم. خیلی از علائم هم که دیدم، دارم اما فکر میکنم منشا دیگهای داشته باشن. مثلن به خاطر کار زیاد با کامپیتر چشمام درد گرفته باشه و…
بیست سالهم هست. باید به دکتر مراجعه بکنم؟ چه دکتری؟ چه آزمایشی مینویسه؟ قطعی قابل تشخیص نیست اما، نه؟
اصلا دوست ندارم برم دکتر. اصلا… خواهش میکنم کمک کنید ببینم چیکار باید بکنم…
[پاسخ]
علائمت عصبیه و دکتر باید تشخیص بده که منشاش چیه
باید مراجعه کنی به دکتر داخلی-مغز و اعصاب-معمولا ام آر آی می نویسه که نوعی عکس برداری از مغزه…انشالله که چیز جدی نیست
[پاسخ]
من : همه چی از یاد آدم می ره
مگه یادش كه همیشه یادشه
یادمه قبل از سوال
كبوتر با پای من راه می رفت
جیرجیرك با گلوی من می خوند
شاپرك با پر من پر می زد
سنگ با نگاه من برفو تماشا می كرد
سبز بودم درشب ِ رویش گلبرگ پیاز
هاله بودم در صبح گِرد چتر گل یاس
گیج می رفت سرم در تكاپوی سر گیج عقاب
نور بودم در روز
سایه بودم در شب
بیكرانه است دریا
كوچیكه قایق من
های … آهای
تو كجایی نازی
عشق بی عاشق من
سردمه
مثل یك قایق یخ كرده روی دریاچه یخ ‚ یخ كردم
عین آغاز زمین
نازی : زمین ؟
یك كسی اسممو گفت
تو منو صدا كردی یا جیرجیرك آواز می خوند
من : جیرجیرك آواز می خوند
نازی : تشنته ؟ آب می خوای ؟
من : كاشكی تشنه م بود
نازی : گشنته ؟ نون می خوای ؟
من : كاشكی گشنه م بود
نازی : په چته؟ دندونت درد می كنه ؟
من : سردمه
نازی : خب برو زیر لحاف
من : صد لحاف هم كمه
نازی : آتیشو الو كنم ؟
من : می دونی چیه نازی ؟
تو سینه م قلبم داره یخ می زنه
اون وقتش توی سرم
كوره روشن كردند
سردمه
مثل آغاز حیاتِ گل یخ
نازی : چكنم ؟ ها چه كنم ؟
من : ما چرامی بینیم
ما چرا می فهمیم
ما چرا می پرسیم
نازی : مگس هم می بینه
گاو هم میبینه
من : می بینه كه چی بشه ؟
نازی : كه مگس به جای قند نشینه رو منقار شونه به سر
گاو به جای گوساله اش كره خر را لیس نزنه
بز بتونه از دور بزغالشو بشناسه
خیلی هم خوبه كه ما می بینیم
ورنه خوب كفشامون لنگه به لنگه می شد
اگه ما نمی دیدیم از كجا می فهمیدیم كه سفید یعنی چه ؟
كه سیاه یعنی چی؟
سرمون تاق می خورد به در ؟
پامون می گرفت به سنگ
از كجا می دونستیم بوته ای كه زیر پامون له می شه
كلم یا گل سرخ ؟
هندسه تو زندگی كندوی زنبور چشم آدمه
من : درك زیبایی ‚ دركی زیباست
سبزی سرو فقط یك سین از الفبای نهادِ بشری
حُرمت رنگ گل از رنگ گلی گم گشته است
عطر گل خاطره عطر كسی است كه نمی دانیم كیست
می آید یا رفته است ؟
چشم با دیدن رودخونه جاری نمی شه
بازی زلف دل و دستِ نسیم افسونه
نمی گنجه كهكشون در چمدون حیرت
آدمی حسرت سرگردونه
ناظر هلهله باد و علف
هیجانی ست بشر
در تلاش روشن باله ماهی با آب
بال پرنده با باد
برگ درخت با باران
پیچش نور در آتش
آدمی صندلی سالن مرگ خودشه
چشمهاشو می بخشه تا بفهمه كه دریا آبی است
دلشو می بخشه تا نگاه سادۀ آهو را درك بكنه
سردمه
مثل پایان زمین
نازی
نازی : نازی مرد
من : تا كجا من اومدم
چطوری برگردم ؟
چه درازه سایه ام
چه كبودِ پاهام
من كجا خوابم برد ؟
یه چیزی دستم بود كجا از دستم رفت ؟
من می خواهم برگردم به كودكی
قول می دهم كه از خونه پامو بیرون نذارم
سایه مو دنبال نكنم
تلخ تلخم
مثل یك خارك سبز
سردمه و می دونم هیچ زمانی دیگه خرما نمی شم
چه غریبم روی این خوشه سرخ
من می خوام برگردم به كودكی
نازی : نمی شه
كفش برگشت برامون كوچیكه
من : پابرهنه نمی شه برگردم ؟
نازی : پل برگشت توان وزن ما را نداره برگشتن ممكن نیست
من : برای گذشتن از ناممكن كیو باید ببینیم
نازی : رویا را
من : رویا را كجا زیارت بكنم ؟
نازی : در عالم خواب
من : خواب به چشمام نمی آد
نازی : بشمار تا سی بشمار … یك و دو
من : یك و دو
نازی : سه و چهار
.
.
.
شبی كه من و نازی با هم مردیم
نازی : پنجره راببند و بیا تابا هم بمیریم عزیزم
من : نازی بیا
نازی : می خوای بگی تو عمق شب یه سگ سیاه هست
كه فكر می كنه و راز رنگ گل ها رو می دونه ؟
من: نه می خوام برات قسم بخورم كه او پرندگان سفید سرودۀ یه آدمند
نگاه كن
نازی : یه سایه نشسته تو ساحل
من : منتظر ابلاغه تا آدما را به یه سرود دستجمعی دعوت كنه
نازی : غول انتزاع است. آره ؟
من : نه دیگه ! پیامبر سنگی آوازه ! نیگاش كن
نازی : زنش می گفت ذله شدیم از دست درختا
راه می رن و شاخ و برگشونو می خوان
من : خب حق دارند البته اون هم به اونا حق داره
نازی : خوب بخره مگه تابوت قیمتش چنده ؟
من : بوشو چیكار كنه پیرمرد ؟
باید كه بوی تازه چوب بده یا نه ؟
نازی : دیوونه ست؟.
من : شده ‚ می گن تو جشن تولدش دیوونه شده
نازی : نازی !! چه حوصله ای دارند مردم
من : كپرش سوخت و مهماناش پاپتی پا به فرار گذاشتند
نازی : خوشا به حالش كه ستاره ها را داره
من : رفته دادگاه و شكایت كرده كه همه ستاره را دزدیدند
نازی : اینو تو یكی از مجلات خوندی عاشقه؟
من : عاشق یه پیرزنه كه عقیده داره دو دوتا پنش تا می شه
نازی : واه
من سه تاشو شنیدم ! فامیلشه ؟
من : نه
یه سنگه كه لم داده و ظاهرا گریه می كنه
نازی : ایشاالله پا به پای هم پیر بشین خوردو خوراك چیكار می كنن
من : سرما می خورن
مادرش كتابا را می ریزه تو یه پاتیل بزرگ و شام راه می اندازه
نازی : مادرش سایه یه درخته ؟
من : نه یه آدمه كه همیشه می گه : تو هم برو … تو هم برو
شنیدی ؟
نازی : آره صدای باده !داره ما را ادامه می ده ، پنجره رو ببند
و از سگ هایی برام بگو كه سیاهند
و در عمق شب ها فكر میكنند و راز رنگ گل ها را می دانند
من : آه نرگس طلائیم بغلم كن كه آسمون دیوونه است
آه نرگس طلائیم بغلم كن كه زمین هم …
و این چنین شد كه
پنجره را بستیم و در آن شب تابستانی من و نازی با هم مردیم
و باد حتی آه نرگس طلایی ما را
با خود به هیچ كجا نبرد
[پاسخ]
چه عجیب! دو تا دوست اینترنتی که دارم هر دوشون توی وبلاگاشون نوشتن که بدجوری مریض شدن، یکی آلمان، یکی هم ایران. نکنه این ویروسه از طریق وب داره منتشر میشه؟
زودتر خوب شی دوستم
[پاسخ]
از ته دلم دعا می کن
که خدایا به حق عزیز ترین بنده هات دوستای عزیز ما رو خوب کن
دوستون داریم
پیش ما هم بیاید
[پاسخ]
ویلی جونی منم گرفتم ازین لعنتی
8تا سرم زدم
کلا بی حس شده بودم
خیلی ناراحتشدم که تو ام گرفتی
ایشا… زود خوب شی مایعات زیادمصرف کن
[پاسخ]
[پاسخ]
خدا بد نده عزيزم![Smile Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile.png)
الان خوبي؟
فك كنم به خاطر حالت برنامه هم نداشته باشي عيبي نداره بجاش هفته ي ديگه دو برابر مهمونمون كن ؛)
ما بي صبرانه در انتظار ديدن كوچولوي دوست داشتني ت هستيم ويلي مقدس !
[پاسخ]
برنامه این هفته رو میذارم ولی کمی دیرتر-مریضی نا خواسته یک کم برنامه هام رو بهم ریخته-معذرت می خوام
[پاسخ]
بخاطر کاری که داری بخاطرش فقط زحمت میکشی و یه لطفه به ما ی مخاطب، معذرت نخواه عزیزم! هروقت تونستی بذار. خودتو اذیت نکن.
[پاسخ]
ولی خب ویولته و حرفش
…نباید دیر و زود بشه در حد امکان
نه عزيزم خواهش مي كنم درسته ما هر هفته بي صبرانه منتظريم اما اين دليل نميشه كه طلب كار باشيم
ممنون كه با اين همه مشقت باز هم سعي ت رو كردي
[پاسخ]
ویولت من به این آهنگی که همش تو وبلاگت پخش می شه اعتراض دارم. هر دفعه غافل گیر می شم باید بلندگوم رو خاموش کنم بعضا شب و بقیه هم غافلگیر می شن
.خب وبلاگ مال نوشتن دیگه مال آهنگ گوش کردنم هست؟:دی
[پاسخ]
اعتراضت وارده…کاشکی زودتر می گفتی.روی وبلاگ من آهنگ نیست-این صدا مربوط میشه به یه پست قدیمی که لینک آهنگ رو حذف کردم و امیدوارم مشکل حل شده باشه با اینکار
[پاسخ]
ممنونم![Smile Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile.png)
[پاسخ]
میشه به عکسی که سایت برام می ذاره هم اعتراض کنم؟![Big Smile Big Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile-big.png)
[پاسخ]
اونم بله…خودت باید عوضش کنی…من نمی تونم