“ویولت جان من یه مساله شخصی در مورد خودمو می خوام باهات مطرح کنم و دوست دارم اگه وقت داشته باشی نظرتو بدونم.من حدود ۴-۵ سال به پسری دوست بودم و خب رابطه در مجموع بدی هم نداشتیم .اما در چند ماه اخیر متوجه چند تا دروغ از جانبش شدم.البته شاید زیاد هم چیزای بزرگی نبودن…بهرحال خودش همه رو برام گفت با این قول که دیگه بهم دروغ نگیم و ما هم مجددا شروع کردیم و الانم در شرف ازدواجیم.اما من تا حدی شکاک شدم و حس اینکه در همه اون سالها خیلی احمق بودم که بعضی چیزها رو نفهمیدم، منو آزار میده.پیش از این جریان خیلی در مورد روابطش بهش اطمینان داشتم و کم میشد ازش پرس و جووی کنم یا بهش گیر بدم.اما بعد از اون فکر می کنم من در این مورد هم خوشبینی زیادی از حد نشون دادم و یه سری حساسیتهای خاص برام ایجاد شده کق قبلا اصلا نبود،مثه حساسیت در مورد رابطش با همکاراش ، روابطش در دنیای مجازی و …گاهی فکر می کنم اینا حساسیتهای بیجا هستند اما گاهیم می ترسم که نکنه چیزی وجود داشته و من نمیدونم یا همین چیزای کوچیک، مثه رابطه بعضا صمیمانه با همکارا و … مشکل ساز بشه یا بعدا گسترش پیدا کنه.اینو خیلی واضح بهش گفتم که من خوشم نمیاد روابط صمیمانه ای با دیگران داشته باشه و در کلام کاملا پذیرفت اما من بازم می ترسم و اطمینان برام سخته…”
ویولت:تکلیفت رو با خودت روشن کن…ریختن دیوار اعتماد به نظر من بدترین چیزه تو یک ارتباط… اگه می خوای مدام شک داشته باشی و باورش نکنی ،به نظر من اصن وارد رابطه نشو… الان که اصطلاحا عسلی!!! اینطوریه وای به حال وقتی دیگه رابطه کهنه بشه… سعی کن حساسیتهای بیجات رو کم کنی.
به نظر من مشکل حساسیت های تو نیستند. مشکل مال کسی است که بدلیل دروغ ها و رفتار گذشته اش در جلب اعتماد تو ناتوان بوده.
این را میدانم که بعضی افراد بصورت بیمارگونه شکاک هستند (که بستگی به رفتار طرف مقابل ندارد). اما فکر نمیکنم به مورد تو ربطی داشته باشد. از آنجا که تو قبلا به او اعتماد داشتی.
اگر جای تو باشم هرگز با کسی که توانایی حفظ اعتماد من به خودش را نداشته ازدواج نمیکنم. به شخصه اولین شرطم برای دوست داشتن یک شخص قابل احترام بودنش برای من است. کسی که غیر قابل اعتماد است قابل احترام نیست!
حتی در یک دوستی ساده هم قابل اعتماد بودن شرط مهمی است. شریک زندگی بودن جای خود دارد.
[پاسخ]
چند تا دروغ و در چه حد؟ دروغش به چه دلیل بوده؟ ممکنه قبلا هم حساسیت داشتی ولی بهش آگاه نبودی ولی ایشون این حساسیت رو حس می کرده؟
من خودم یه بار دروغ گفتم و لو رفتم ولی دروغم به دلیل این بود که همسرم حساس بود در اون مورد و من یه لحظه هنگ کردم و دروغ گفتم.
شما ولی قضیه رو کلا خیلی تعمیمش دادی به همه چی. اگه کلا نمی خوای با کسی رابطه صمیمانه داشته باشه (که بعضیا جزو شخصیتشونه که با همکارا، دوستا و … خیلی صمیمانه و با محبت رفتار کنن) با این فرد خاص ازدواج نکن. اول خودت عذاب می کشی و بعد هم اونو عذاب می دی. آخرش هم هر کاری کنه ممکنه سایه شک خوشیت رو حروم کنه. مثلا همسر من یه معلم موسیقی داره که کلا با خانوما جوری رفتار می کنه انگار دوست دختر یا یک عزیز خیلی ویژه هستن. حالا ایشون مدل خیلی شور قضیه است ولی با اینکه خیلی فرد خود من حفوق العاده ایه من حاضر نبودم با این فرد باشم ولی خانومش خیلی خوب و خوش داره باش زندگی می کنه (دوست نزدیک شدیم و می دونم).
ضمنا اگه شما دروغاش رو فهمیدی و بعد توضیح داده که چی به چی بوده و بیشتر از یک مورد بوده من بودم به هم می زدم. در عین حال اگه عاشقش هستی قضیه کلا فرق می کنه. اونوقت باید ببینی دلت چی میگه.
[پاسخ]
خیلی فرد خود من حفوق العاده ایه = خیلی فرد فوق العاده ایه!
[پاسخ]
آخه دل که همیشه راست نمیگه
[پاسخ]
به نظر من قبل از ازدواج حتما چند جلسه ای به مشاور مراجعه کنید، و حداقل به 2 تا مشاور متفاوت مراجعه کنید (برای دیدن رابططون از دیدگاه های تخصصو و متفاوت) برای هر دوتون خیلی بهتره. حداقل کمکی که بهتون می کنه اینه که با چشم کاملا باز تصمیم میگیرید
موفق باشی
[پاسخ]
دروغ، دروغ، دروغ…..
به نظر من بدترین چیز همینه. من یه دوستی دارم که 6 سال است که با هم دوست هستیم. در تمام این مدت گفته بود ازدواج کرده و اسم همسرش اینه …
حالا دیشب میگه تازه با یکی دیگه عقد کرده، و اون یکی همش الکی بوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به همین سادگی. من حتی دلیل دروغ گفتنش را هم نمیدانم. حتی اینکه آیا ماجرای عقدش الان درسته یا نه؟ آیا ماجرای سفرهایی که رفته درسته یا نه؟؟؟؟؟؟؟ تمام دیشب کابوس میدیدم و خوابهای آشفته.
چرا آدمها باید اینقدر کوچک باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[پاسخ]
آخ گفتی!
منم دوستی دارم که دروغ های مضحکی می گه
موندم، واقعا چرا؟
[پاسخ]
به نظر من هم به نوع دروغها بستگی داره. اگه کوچیک و بی اهمیت بودن، بزرگش نکنید. آدمها گاهی دروغ می گن. ضمنا ایشون راستش رو به شما گفته، دروغگوهای حرفه ای این کار رو نمی کنند. این رو هم بدونید که ممکنه باز هم گاهی دروغ بگه، چون آدمها عوض نمی شن. هر چند، همه ممکنه این کارو بکنند.
[پاسخ]
اره منم برام خیلی جالبه این نوع ! آقایون! واقعا نمی فهمم چه جوری باید راجع بهشون فکر کنم ! خیلی مهربون ، خیلی صمیمی ، حتی بعضی اشون دختر پسر م براشون فرقی نمی کنه ! عموما درس خون ، عین پسر بچه ها ، انگار تو یه عوالم دیگه ن . دوست داشتنی ولی از یه طرف بهشون اطمینان ندارم احساس می کنم دارند فقط ادا در میارن که لاسشونو بزنن
[پاسخ]
من فقط یه چیز میگم که اعتقادم ه،سعی نکن طرف مقابلت رو طبق خواسته های خودت عوض کنی و یا بسازی…همونطور که هست بپذیرش.
که اگه اصرار به اینکار داشته باشی…مطمئن باش در آینده دروغهای بیشتری هم خواهی شنید…چون اون اون ه نه چیزی که تو اصرار داری باشه.
نمونه اش اصرارت به ترک سیگار یا تغییر اعتقادات دینیش…
[پاسخ]
poste ghabli hazf shod violet?
[پاسخ]
آره-نویسنده مطلب خواست که حذفش کنم
[پاسخ]
فقط اینو بگم که ادامه دادن رابطه ت با کسی که حتی یه کوچولو حس میکنی به هر دلیلی نمیتونی بهش اعتماد کنی، اشتباهه…..یه روز به این حرفم میرسی..
مطمئن باش چیزی که داری حس میکنی دلیلی داره، نباید هشدارا و نشونه هارو ندیده گرفت
[پاسخ]
به گمونم این اصلاً خوب نیست که در رابطه ای اعتماد حتی یه کوچولو زیر سوال بره . ادامه اش خیلی مشکل میشه . هر چند گذشت خیلی خوبه ولی آیا از دروغ که بنای هر چیز غیر اخلاقی می تونه باشه را هم میشه راحت ازش گذشت ؟!
هر چند کسی که دروغ میگه در وهله ی اول خودش رو می فریبه و قطعاً یه جایی دستش رو میشه .
اگه الان تو مرحله ای ازدواجی دیگه جرا هنوز حساسیتی از این دست داری و اعتماد و اطمینان زیر سوال ؟؟؟!!!
درود و خوب باشین
[پاسخ]
من پست اضافه شده ای که حذف شده رو هم خوندم تو ریدر. نظر منم به نظر ویولت جان نزدیکه. چرا باید سعی کنیم از طرف مقابلمون چیزی بسازیم که خودمون دوست داریم؟ وقتی بعضی خصوصیات ایشون رو در ابتدای آشناییتون هم می دونستید همون موقع باید تصمیم می گرفتید که آیا این آدم رو با تمامی این خصوصیاتی که ازش می دونم قبول دارم و می خوام باهاش باشم یا نه، نه اینکه قبول کنیم و بعد به این امید باشیم که عوض بشن! آدما تنها وقتی عوض می شن که خودشون بخوان! تغییری که صرفا به خاطر یه نفر دیگه اتفاق بیوفته هیچ وقت پایدار نیست!
نمی دونم باید اینو هم اضافه کنم یا نه، ولی به نظر من آدمی که بدون هیچ ابایی شما رو می بره تو محیط کارش، مسلم بدونید که هیچ چیزی برای پنهان کردن نداره و کاملا به خودش مطمئنه. این شمایید که خیلی حساسید. هر محیط کاری ایجاب می کنه که آدما یه رویه ی خاصی رو در ارتباطاتشون با هم دیگه پیش بگیرن. اگر این آدم محیط کار و اون جنبه از شخصیتش رو که مربوط به محیط کارشه از شما پنهان می کرد اونوقت می شد شک کرد به این که شاید دلیلی پشت همه ی اینها وجود داره! ولی وقتی صادقانه شما رو هم در اون جنبه ی زندگیش شریک کرده فکر نمی کنم ایرادی بهشون وارد باشه!
همه نوشتند که باید نشونه ها رو جدی گرفت، دروغ خیلی بده، و … همه ی اینها درسته، ولی (با توجه به مطالبی که گفتید، ما هیچ کدوم تو جزئیات ماجرا نیستیم تا بتونیم نظر قطعی بدیم، در جایگاهی هم نیستیم که بخوایم قضاوت کنیم، فقط دوستانه داریم نظرمون رو می گیم) جسارتا من فکر می کنم علت اکثر این دروغ ها خود شما بودید که سعی کردید طرف مقابلتون رو یه جورایی محدود کنید و ایشون رو در این دو راهی گذاشتید که بین علایق شخصیش و شما (که مسلما خیلی دوستتون داره) یکی رو انتخاب کنه! و مسلما تلاش هم کردند ولی موفق نشدند. ازدواج نباید طنابی به گردن آدم باشه و خفه اش کنه، باید یه مسیری باشه که هر دو طرف از بودن توش لذت ببرند و هیچ وقت فکر نکنند که به خاطر اون چیزی رو از دست دادند یا شکست خوردند یا… همه ی زندگی یه آدم زندگی مشترکش نیست! باید بهش اجازه داد که در کنار زندگی مشترکش، به جنبه های شخصی زندگیش هم بپردازه، این می شه یه رابطه ی سالم!
[پاسخ]
like
[پاسخ]
me too
[پاسخ]
Very like!
[پاسخ]
گفتنی ها رو گفتی ویلی…
[پاسخ]
منم به این درد دچار شدم!اما اشتباهات و سختگیری های من موجب دروغ یا پنهان کردن خیلی مسائل نبود توسط اون نبود!!
اینکه مثلا 1 آدم یهو تویی 1 مسیر می افته هیچ 2*2 تا 4 تایی نداره.
شاید اگه می دونستیم دروغ ها چی بوده راحت تر می تونستیم قضاوت کنیم تا الان که بیرون گودیم.
[پاسخ]
کجا بودی دخترک؟
[پاسخ]
درگیر،گرفتار،شدم مثل یک کلاف کاموا که نخ سرش معلومه نه تهش!!!
تو زندگیم انقلاب کردم، اما 1 انقلابی که من رو می بره به سمت انزوا!!!
اتفاقا خیلی دلم می خواست باهات حرف بزنم اما فکر میکنم تو ب اندازه کافی دغدغه داری!!
[پاسخ]
یه بار دیگه لطفن شماره ات رو بذار
سلام خیلی وبت قشنگه میشه منو بانام فقط واسه خنده لینک کنی بع خبرم کن بلینکمت ممنون میشم منتظرم نزار
[پاسخ]
به اندازه کافی سوژه برای خنده دارم…به بیشترش احتیاجی نیست
[پاسخ]