![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
دیشب جنگ سختی تو آسمون درگرفته بود … و من نیز با خودم .
ابرها شکمهای گنده شون رو می کوبیدند بهم و می غریدند…و من زیر لب…دندونهام رو به هم می ساییدم و می غریدم.
از سیلی هایی که ابر قلدر تر تو گوش ابر کم جون تر میزد،آسمون برق میزد و روشن میشد… و من با شنیدن هر کلام خشمگینانه و بدور از انصاف تو چشمانم از تعجب برق میزد.
.
.
.
آخر این دعوا و کشمکش آسمانی،بارش بود.بارشی سخت و مدت دار… و من هم گریستم،ساعتها…به درد خودم و نفهمیده شدن.
ببار برایم-رضا یزدانی
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که به هم نمیرسند و
فقط جفت هم می شوند
Liiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiike
[پاسخ]
ببین ویولت جان من خیلی حال کردم که اولین نفرم که لایک میکنم.
چرا لایک منو تایید نکردی؟
چرااااااااااااااااااااااااا؟
[پاسخ]
تو فقط گری نکردی توی اون شب بارونی منم مثل تو تنهای تنها تو اتاقم گریه کردم!!!
[پاسخ]
عزيزم نبينم غمت رو
با خودت تكرار كن اين نيز بگذرد
از اين بدترهاشو تو گذروندي
باران خوبه اما با وجود خوب بودنش غم مياره. هميشه اسمان دلت صاف و با نشاط باد.
[پاسخ]
ویولت جان جلای آسمون آبی بعد از جدال ابرها و بخشش و لطافتیست وارسته و انتظار بحقت اما برق و فیوز پراکنی از ناحق ها را میشود با نگاه اتصال بار منفی به زمین رها کرد و رها بود و چون بارش بارون ببخشیم و خود را با این نخ های نامرئی ، زمین گیر نسازیممممممم . براتون رها بودن و جلای روح آرزومندم ای مهربان
[پاسخ]
پدرم رئیس یه بخش از یه دانشگاهه و من تو کتابخونه ی همون دانشگاه کار می کنم روزی دو بار به هم سر می زنیم یه بار من و یه بار اون!
امروز وقتی رفتم که بهش سر بزنم خودش تو اتاق نبود برای همین منتظرش موندم…
کامپیوترش روشن بود و من طبق عادت داشتم باهاش ور می رفتم چن تا صفحه ی وب باز بود که یکیش یه وب سایت “انتخاب همسر بود ”
توی اون چند دقیقه فقط تونستم پرو فایلشو بخونم(که مشخصات پدرم بود) و ادرس سایتو بردارم…بعد سریع بدون دیدن پدرم بیرون زدم و اصلا مغزم قفل کرد و دیگه سر کار نموندمو برگشتم!
پدرم پدر فوق العاده ایه و من واقعا دوسش دارم ولی نمیتونم این کارشو تحمل کنم اصلا انتظارشو نداشتم…
حالا نمیدونم چکار کنم نمیتونم نادیده بگیرم اگر بگم به مامانم نمیدونم چه اتفاقی می افته مامانم زن منطقی و مستقلیه و من در عمرم 2 نهایتا یا 3 بار دعوای پدر و مادرم رو شاید دیده باشم اونا واقعا با هم خوبن
اگه نگم می ترکم شاید نفرت خفه م کنه و تا اخر عمر از اون متنفر بمونم!
ویولت کمکم کن!
نمیدونم چه کنم؟!!!
دارم از دق می کنم…
لطفا جوابمو همینجا بده به ایمیلم سر نمی زنم…
ممنون میشم ازت
[پاسخ]
چرا ما فک می کنیم پدر و مادرهامون حق داشتن یه فضای خصوصی و یه فانتزی رو برای خودشون ندارن؟…و حالا دیگه اونقد عمر کردن که دیگه همه چیز ازشون گذشته باشه!!
مریم عزیزم فک نکنم قضیه چیز جدی باشه و همه چیز در حد یه شیطنت و فانتزی ذهنی ه.
ولی بهت حق میدم و به نظرم اونقدر دچار شوک شدی که هرکدوم از ما با دیدن فضای خلوت بین پدر و مادرمون…دچار این انزجار و شوک میشیم
به خودت وقت بده تا هضمش کنی.
[پاسخ]
به نظر من کمی اروم شو بعد سر وقت موضوع رو با خود پدرت مطرح کن و ازش بپرس چرا اینکار رو کرده فقط سعی کن منطقی باشی
[پاسخ]
از نظر من به پدرت چيزي نگو چون حرمت پدر و دختري از بين ميره يه كم صبر كن ببين رفتار پدرت با مادرت عوض ميشه يا فقط در حد يك تفريح بوده …به هر حال موضوعيه كه به خود زن و شوهر مربوط ميشه
و مطمئن باش كه خانمها خيلي در اين موارد باهوش هستن و اگه چيزي باشه مامانت خودش قبل از تو ميفهمه
mamanetun ra ozv un site konid ta hardo dobare ba ham ashena shavand albate agar pedaretun zarfiat dare
[پاسخ]
آروم باش عزیزم این فقط 1 فان بوده همین وگرنه اگه می خواست تو واقعیت باشه حتما 1 گزک دستتون می داد
[پاسخ]
باران دوست ندارد کس تنها به ترانه اش گوش کند
من ناکامی اش را خوب احساس می کنم….
[پاسخ]
یعنی هیشکی تورو نمیفهمه؟
عجب آدمای نفهمی هستنا D:
[پاسخ]
خوش بحالتون که لااقل دیشب یه بارون درست و حسابی دیدید
:(
اینجایی که من هستم از آسمون آتیش میباره. و آتیش اصلا مثل بارون رمانتیک نیست.
:(
[پاسخ]
مرسی ویولت اروم تر شدم…!
[پاسخ]
ویولت عزیزم، الان خوبی؟ :اس
[پاسخ]
نه
[پاسخ]
[پاسخ]
منو به شدت یاد اهنگ رضا یزدانی انداختی مخصوسا اون قسمتی که میگه ساعت چشم هایم عجیب با ساعت ابرها کوک است
ببار برایم
تو که هزاران چشمه ی جوشان
پشت مردمک هایت
پنهان کرده ای
ببار برایم
اشک هایت همان
آب حیاتی ست
که خضر نوشید و
هنوز
در به در جاودانگی ست
ببار برایم
ساعت چشمهایم
عجیب
با ساعت ابرها
کوک است
عقربه هایی خلاف مسیر زندگی
که به هم نمیرسند و
فقط جفت هم می شوند
ببار برایم
تو که اشک هایت
برف آب شده ی
کوهستان است
به کجایی
ببار
ببار
سیلاب دردهایت را
دوست دارم…
[پاسخ]
چه یادآوری زیبایی
خوشحالمم که غمم و حس و حالم چنین آهنگ و شعر زیبایی رو برات تداعی کرده
[پاسخ]
سلام نازک دل
قبول کن که کسی ، تو را آنگونه که هستی ، نخواهد فهمید.
بنابراین از فهمیده نشدن نرنج .
بیاییم خود را بگونه ای بسازیم تا اشکمان جز از سر شوق ، جاری نشود و با این سازندگی ، موجی غمبار ، به اطراف نتابانیم.
شاید یک دلیل ِ احساس ِ جمعی ِ غمناک بودن باران، غمهایی است که افراد ، ناغافل ، با دریافت صدا یا بوی باران ، به خاطر می آورند و طبیعتا آنرا به تمام دنیا ، پمپاژ می نمایند.
دیشب ، در همان لحظات کشمکشی که به زیبایی آنرا به تصویر کشیده ای ؛ لختی را بی هیچ حفاظی ، غنیمت شمرده و با این اندیشه که «اگر باران، رحمت است، چرا خود را از آن پنهان کنم» زیر باران گذرانیدم و حسابی خیس شدم.
غم را از فضا ، استشمام میکردم در حالیکه میدانستم از ناحیۀ خودم نیست.
با خود مرور کردم: امیدوارم آنانکه این فضا ، غم را برایشان تداعی میکند، در خواب ناز باشند و از هجوم غم ، در امان.
ولی گویا تو بیدار بودی، با بارشی شدیدتر از باران آسمانی.
که اگر آسمان ، بر اثر بارداری ابرها می بارد ؛ بارش تو ، از فعل و انفعالات درون قلبت، جاری میشود.
فعل و انفعال قلب کجا و سایش ابرها کجا.
از دل داری و راهنمایی ات به مریم در کامنتهای بالا، پیداست که برخود مسلطی.
در پناه حق
[پاسخ]
ممنون از کامنت قشنگت که حاوی یک دلداری قوی بود
[پاسخ]
ممنون از تو ، كه باعث مرور خودم ميشوي
تو خودت ، “ستون فقرات ” دل داري به ديگراني. من فقط ياد اوري ات كردم.
منتظر بهبود سريع حال و روزت هستم.
[پاسخ]
یک کامنت خصوصی:
خانوم ویولت سلام
نبینم آسمون دلتون ابری باشه , اونم تو این روز و هوای بسیار زیبا و به قول شما دونفره … از هوای استثنایی این روز لذت ببرید. من تا حالا همچین هوایی تو این فصل ندیده بودم و این رو یه معجزه میبینم .کی فکر میکرد تو اوج گرما بایه هوای خنک فروردینی رو به رو بشیم.
[پاسخ]
همیشه فکر میکنم اینطور مواقع این ناراحتی و اشک ریختن فقط دلیلش عشق زیاده.
اگر نبود که طرفین همدیگر را صد بار به جهنم میفرستادند … !
در ایتالیایی میگن:
L’amore non è bello se non è litigarello!
یعنی عشق اگر توش جر و بحث نباشه قشنگ نیست!
من اینجور مواقع به شدت یاد I hate you then I love you (Celine Dion & Luciano Pavarotti) می افتم.
غصه نخور ویولت عزیز. بوووووس
[پاسخ]
ویولت جان امیدوارم بتونی به سرعت این ناراحتیت رو مدیریت کنی و رفع بشه. وقتی سالهاست خواننده روزانه کسی هستی دلت می خواد کاری برای کم کردن ناراحتیش از دستت بر بیاد ولی خب نمیشه. فقط می تونم آرزو کنم همیشه شاد باشی :*
[پاسخ]
ویولت عزیزم ,
لحظه رهایی , مثل همون صاعقه ست که فرود میاد و در یک لحظه کوتاه راه رو می بینی و بعد خاموش ای چون نور فلاش که ابتدا برق چشم ها میرسه و بعد رعد صدا … همیشه اما زمانی هست تا به آسمان رسیدن …
[پاسخ]
من نمیتونم برنامه 34 را دانلود کنم هردو لینکش کار نمیکنه![Big Frown Big Frown](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/frown-big.png)
[پاسخ]
نمی دونم آسمون خدا به ما دل داری می داد یا مابه اون اما به هر حال خوبه که هممون بغضامون ترکید و سبک شدیم!!
[پاسخ]
خیلی وقته گریه نکردم. خیلی وقته…
[پاسخ]
سلام ويولت بانو![Frown Frown](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/frown.png)
اينقدر نيومدم كه فكر ميكنم منو يادتون رفته باشه
ولي هميشه ميام و خاموش ميخونم و ميرم
ديروز توي شهر شما بودم
به قول دوستام كه رعنا از شمال يه كيسه هواي باروني آوردي، كيسه تو جا بذار و برو بذار اينجا باروني باشه
ديروز هر جايي كه ميرفتم بارون سوزني بود كه ميخورد روي صورتم و حسابي پر ميشدم از لذت ..
اميدوارم حال ناخوبتون هم شيرين باشه … مثل دلتنگيهاي شيرين .. كه آدمو دلتنگ ميكنه ولي شيرينش توي دل آدم مي مونه ….
راستي اين آهنگ قشنگ رو نميتونم دانلود كنم
فقط همين جا play ميشه
هميشه شاد باشي خانم بنفش دوست داشتني
[پاسخ]
دوباره سلام
توگوشیش اسمسای عاشقانه هم پیدا کردم شمارشو ور داشتم و زنگ
زدمو سریع قطع کردم.یه زن بود…
چیکارش کنم
به کدومشون بگم؟
اصلا بگم؟!!
[پاسخ]
من فقط اینو میدونم که هرچقدر بیشتر کنجکاوی کنی،خودت اذیت میشی…
عزیز من میدونم دردناکه ولی قبول کن اون آدم(پدرت) حق داره آزادیها و شیطنت خودش رو داشته باشه…چه اصراری داری چوب برداری و تربیتش کنی؟
مو رو از ماست نکش عزیز من
[پاسخ]