برنامه34-خیانت

ببخشید بابت تاخیر…من همین الان اینترنتم وصل شد تا الان قطع بود

مصاحبه آخر تو این بخش دوم رو من با oovoo ضبط کردم؛اگه کیفیت مطلوبی نداره به این خاطره.

در این برنامه می شنوید:
– گفت‌وگوها و متونی در مورد خیانت…. تو گزارشم چون بار اوله که تغییر صدا داشتم،می دونم که کم و کاستی هایی داره و قبلش پوزش می خوام بابتش

موسیقی‌های این برنامه:
– قطعه آغازین: بخشی از موسیقی فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» ساخته علی صمدپور
– قطعاتی از آلبوم «سرانجام» ساخته کارن همایون‌فر
– قطعاتی از آلبوم Refinement ساخته Yuhki Kuramoto
-تکنوازی ویلون «امشب در سر شوری دارم»
– ترانه «هواتو از دلم نگیر» به خوانندگی سینا حجازی
– ترانه «خیانت» به خوانندگی فرزاد فرزین
-ترانه «خیال کن» به خوانندگی شهرام شکوهی
– ترانه پایانی: «خیانت» از آلبوم «سنتوری» به خوانندگی محسن چاوشی

فولدر برنامه شامل لینک با کیفیت اصلی و کم حجم شده در mediafire بدون فیلتر

فولدر برنامه شامل لینک با کیفیت اصلی و کم حجم شده در trainbox بدون فیلتر

پ.ن: این برنامه خیلی خسته ام کرد…امیدوارم ارزش این همه حرص خوردنم رو داشته باشه. Wink

پ.ن:شایان ذکره که نوشته ایی در مورد معاشقه جسمی و خیانت روحی، در فایل دوم برنامه ،نوشته خودمه…پس لطفا در مورد نوشته صوتی!! منم نظر بدید درست مثل نوشته های مکتوبم Wink


نظرات شما


  1. mina در 12/07/07 گفت :

    salam,
    mihe adrese i doone az in sitaro ke fenglish ro farsi mikone bedin.mamnnoon Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 2:22 ب.ظ پاسخ داد :

    http://www.behnevis.com/

    [پاسخ]

    mina در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 11:47 ب.ظ پاسخ داد :

    mamnoon

    [پاسخ]

    فرنام در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:10 ب.ظ پاسخ داد :

    با خود Google translate خیلی راحتتر از هر چیر دیگه میشه این کار رو کرد

    [پاسخ]

    mina در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 11:48 ب.ظ پاسخ داد :

    merci

    [پاسخ]


  2. فرنام در 12/07/07 گفت :

    سلام
    عجب برنامه ای! خیلی «سنگین»ـه! جدی میگم. سنگین بودنش از حجم و طول برنامه شروع میشه و با موضوع خشن و آزاردهنده‌ش و حرفهای تکان دهنده مصاحبه شونده ها ادامه پیدا میکنه و با ترانه داغ و خراشنده محسن چاوشی تموم میشه. موسیقیها هم که همه مرتبطه ماشالاه! ویلی فقط نفس حبس شده و عضلات منقبض و روح ناخن کشیده واسه آدم میمونه بعدِ شنیدن برنامه ات. میتونم تصور کنم برنامه ای که شنیدنش این چنین تلخ و سنگینه، تهیه کردنش چند برابر سخت بوده. مخصوصاً در جایی مثل کشور ما…
    وافعا یه خسته نباشید جدی و گرم باید بهت گفت. حسابی استراحت امشبو تا خسنگیت کامل در بیاد!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:22 ب.ظ پاسخ داد :

    فرنام جان تازه سه تا مصاحبه با خانومها داشتم که اگه اسلام دستم رو نبسته بود!!!! و گذاشته بودم… مطمئنم اشک خیلیها در می اومد…چون درد پنهان و مشترک خیلی از خانومها بود که فقط تعدادی جرات ابرازش رو داشتن

    [پاسخ]

    فرنام در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 11:19 ب.ظ پاسخ داد :

    اون مصاحبه ها رو نگهشون دار. شاید یه روز نه چندان دور، شد که توی همین برنامه و همین کشور ازشون استفاده کنی. دستهای همه ما باز خواهد شد …

    [پاسخ]

    سینا در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 8:00 ق.ظ پاسخ داد :

    جای صحبتهای خانمها خیلی خیلی خالی بود. در واقع حالا مثل محکمه ای شد که فقط یک طرف تونست حرفش رو بزنه.

    [پاسخ]


  3. shirin در 12/07/07 گفت :

    ویولت جان خسته نباشی. بین دو قسمت برنامه ساعت ها فاصله افتاد اما باز هم دلنشین بود.
    از لحاظ کیفیت صدا بهبود قابل ملاحظه ای حس کردم و همینطور گفتگوها (مصاحبه ها). کم کم داری در مدیریت گفتگو تواناتر میشی و بهت تبریک میگم.
    در مورد آهنگ ها مثل همیشه no comment!
    میدونی از تحلیل کی بیشتر خوشم اومد؟ اون آقایی که در ابتدای بخش دوم صحبت کرد و در سن کم ازدواج کرده بود. خاطر نشان کردن خصلت اسکیزوفرنیک مردم ایران بسیار بجا بود. نکته ای بود که در کتاب “چادر” نویسنده و روزنامه نگار ایتالیایی Lilly Gruber هم اشاره کرده بود.
    ممنون بابت همراهیت در روز شنبه ام! بووووووس

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:31 ب.ظ پاسخ داد :

    بوووس
    کامنتهای شما بخدا خستگی رو از تنم در میاره

    [پاسخ]

    shirin در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:43 ب.ظ پاسخ داد :

    ای جانم! دختر گل…معلومه که نباید خستگی به تنت بمونه.
    اینکار را با جان و دل انجام میدی و تردیدی نکن که به جان و دل مخاطبت میشینه.
    خوابهای خوش ببینی و شنبه شبت بخیر.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:47 ب.ظ پاسخ داد :

    معتقدم که رسانه رو مخاطب زنده نگه میداره…و واقعا خوشحالم اگه مخاطبم راضی و خشنود باشه


  4. مونا در 12/07/07 گفت :

    عالی بود!!!
    خیلی خیلی ممنون!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 7th, 2012 ساعت 10:39 ب.ظ پاسخ داد :

    : )

    [پاسخ]


  5. MaN در 12/07/07 گفت :

    سلام بانو.
    خسته نباشي.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:07 ق.ظ پاسخ داد :

    سلام دوست عزیزم

    [پاسخ]


  6. مينا در 12/07/07 گفت :

    وبلاگ پندارهای آرایه که لینکش هم کردی می خونی؟
    نمونه ی خیلی خاصی از خیانت رو سال ها داره می نویسه. البته الان مشکل پیدا کرده وبلاگش ولی پست هاش واقعا تکان دهنده هستن.
    چیز دیگه این که از روزی که من با این جا آشنا شدم یا بحث خیانت می کشی وسط یا بکارت و آخرش هم به نتیجه‌ای نمی رسه و فقط همه می زنن تو سر خودشون.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:06 ق.ظ پاسخ داد :

    قصد هم نتیجه گیری نبوده… این به خود شخص مربوطه و تصمیم نهایی با خودشه و منم در جایگاهی نیستم که بخوام نسخه بپیچم برای کسی یا نصیحتش کنم

    [پاسخ]


  7. مونا در 12/07/07 گفت :

    خیلی خوب بود.
    مطمئنا جمع کردن این گزارش ها کار ساده ای نبوده.

    با اون حرفت خیلی موافقم که خیانت هرگونه عمل کردن بر خلاف تعهد هست.

    حرف تا عمل خیلی فاصله داره اما اگر بخوام تئوری با قضیه نگاه کنم می تونم بگم از نظر من نه تنها برقرار کردن ارتباط جنسی با غیر از همسر خیانت محسوب میشه؛ بلکه برقراری ارتباط احساسی و یا ادامه ی همچین ارتباطی بدون هیچگونه برخورد فیزیکی؛ یک خیانت هست به نفس تعهد تاهل.

    [پاسخ]


  8. ال در 12/07/07 گفت :

    سلام ویولت جان. نمی دونم این چه حسیه که آدم انگار با گفتنش خودش رو آروم می کنه. مثل اعتراف که یکی از خواننده هات گفتن.
    امسال ششمین سالیه که من ازدواج کردم و باید بگم از روز اول به همسرم خیانت کردم….
    من قبل از آشنایی با همسرم با کسی 5 سال دوست بودم و بقدری عاشقش بودم که فکر می کردم از من عاشقتر در دنیا نیست. به دلایلی ما با هم ازدواج نکردیم و بعد از ازدواج من، اون فرد باز به زندگی من وارد شد.من اونو از همه کسم بیشتر دوست داشتم و وقتی اومد دیگه من روزها رو با این فکر می گذروندم که یه راهی پیدا کنم و بی دردسر جدا بشم و جوری هم جدا بشم که معلوم نشه بخاطر چیه… خلاصه همینجوری یک سال گذشت. یک سال خیلی بد و باید بگم اولین سال ازدواجم بدترین سال عمرم بود. بعد کم کم به این نتیجه رسیدم که این رابطه سرانجامی نداره. بخصوص که احساس عذاب وجدان وحشتناکی می کردم. من در رابطه قبلیم به شدت پایبند و متعهد بودم. این عذاب وجدان وحشتناک باعث هزارتا مشکل برای من از ناراحتی معده تا تهوع های وحشتناک تا اضطراب و حملات panic که منو به مرز مرگ می برد شده بود و مدام می خواستم خودکشی کنم. شبها از خواب می پریدم و همسرم که کنارم خوابیده بود رو نگاه می کردم وبرعکس اوضاع بدتر شد و من انگار که هیپنوتیزم شده باشم بقدری به ایشون وابسته شده بودم و هر اتفاقی می افتاد فقط ایشون می تونست منو آروم کنه که احساس می کردم عاشقش شدم. می دونستم غلطه برای همین یهو دیگه نرفتم و وقتی زنگ زد که ببینه چی شده من گفتم حس می کنم عاشق شما شدم و ایشون هم انگار منتظر بودند گفتند خب می تونیم با هم دوست بشیم… فقط یکبار بودن با این فرد کافی بود که بفهمم چه غلطی کردم و چقدر همه چی مزخرفه و انگار یه پرده از جلوی چشمم برداشته شده بود و این فرد از عشقی بالای ابرا تبدیل شد به یکی از چندش آورترین مردا برای من. به هر ترفندی بود بعد از همون یکبار خودم رو گم و گور کردم ولی حالم خیلی بد بود. از خودم متنفر بودم. توی وان ساعتها می نشستم و بدنم رو می سابیدم…
    بعد از مدتها دوباره به یه مشاور دیگه مراجعه کردم و ایشون در همون جلسه اول بعد از شنیدن حرفام گفتن بهتره که رابطه ام رو خیلی یکدفعه و چکشی با عشق قدیمی (که دیگه عاشقش هم نبودم و فقط انگار خودم رو ملزم به دوست داشتنش می دونستم) قطع کنم و منم همینکارو کردم…
    ولی کلا یه جوری شده بودم انگار دنبال یه جایگزین برای اون فرد و بازسازی یه عشق سینمایی دیگه بودم… دلم می خواست دلم بتپه، دلم می خواست از زور عشق بمیرم! دلم می خواست یکی رو دیوونه وار بخوام.
    این وسط اتفاقای مختلفی افتاد تا زمستون سال قبل که به دلایلی که الان بخوام بگم شصت صفحه میشه و یه سری اتفاقای دیگه، من و همسرم یه مشکلی یه جورایی مرتبط به همین موضوع (یه رابطه تلفنیم زیادی نزدیک شده بود با یکی از دوستای مشترکمون (ولی بدون هیچ رابطه دیدنی یا با هم بودنی یا جنسی) و همسرم وقتی در جریان قرار گرفت خیلی عصبانی شده بود) به یه خانوم مشاور مراجعه کردیم و البته همزمان هم درگیر رابطه ای شده بودم که اینجا نوشتم عاقبتش رو : http://blink-of-an-eye.blogfa.com/post/8 (برای اینکه کامنتم خیلی طولانی نشه این لینکو گذاشتم اگه فکر می کنی لزومی نداره پاکش می کنم و دوباره کامنت رو میذارم) و خانم مشاور برای من تشخیص romantic depression گذاشتند! (آدم افسردگی هم می گیره رومانتیکش رو بگیره!!) و خلاصه که من قانع شدم که برای رفع افسردگیم اقدام کنم و الان بعد از گذشت تقریبا 6 ماه از اون روزا من واقعا آدم دیگه ای شدم. افرادی که یه روزی به کل زندگیم و پدر و مادر و همسرم ترجیحشون می دادم و هزار تا نقشه برای بهم زدن همه چی و ول کردن و رفتن و فرار و … کشیده بودم برام محو شدن. مسلما تاثیرشون هنوز هست ولی من واقعا می تونم بگم الان تازه عاشق همسرم شدم یا شاید بشه گفت دوباره عاشقش شدم. وقتی برگشتم و نگاه کردم به این همه سالی که با وجود اینهمه نبودن های من (هم فیزیکی و هم روحی) پای من موند، تنها رابطه الکی که فهمید رو حاضر شد روش کار کنیم و با اینکه اولین باری که با هم مشاوره رفته بودیم در فکر جدایی بود ولی به من فرصت داد و الان که تغییرات منو دیده اون محبتی که همیشه به من داشت هزار برابر شده حس می کنم با وجود همه بالا و پایینها همراه من اونه…
    الان دیگه دارم سعی می کنم. واقعا دارم سعی می کنم درست زندگی کنم….
    همه اینا رو نوشتم که بگم در مورد من به شخصه دو تا عامل باعث خیانت شد (من هیچ اسم دیگه ای روش نمی ذارم. خیانته. اسم مهم نیست. نفس عمل خیانته. فکرش هم خیانته):
    1- تاثیر غیر عادی عشق کسیکه تنها مرد واقعی زندگی من قبل از ازدواج بود
    2- افسردگی
    هروقت خواستین خیانت کنین… خب یه ذره فکر کنین به یکی مراجعه کنین، شاید واقعا مشکلات روحی دیگه که حل بشه این حس هم از بین بره… شاید..

    نمی دونم چی پیش میاد.. گاهی دوباره بهم می ریزم و به خودم میگم تو هرچقدر هم خوب بشی تا وقتی که می دونی اگه اون بفهمه محاله یه لحظه هم باهات زیر یه سقف بمونه چه فایده داره؟ چجوری می خوای این کارات رو جبران کنی؟ چجوری می خوای زندگی کنی باهاش وقتی این رازهای تلخ بینتون هست؟ چطور می تونی تو چشماش نگاه کنی وقتی باهاش صادق نبودی؟
    این عذاب وجدانی که هنوز هم هر روز با من هست کمترین بهاییه که در حال حاضر برای خیانتم دارم می پردازم….
    همیشه تو زندگی دلم می خواست آزاد و بی دغدغه باشم.. هرگز رنگ آسایش تمام و کمال رو نمی بینم چون ته دلم می دونم چی بودم… این منو خیلی عذاب میده…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:08 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون که تجربه ات رو گفتی

    [پاسخ]

    40tike در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 1:50 ق.ظ پاسخ داد :

    inghadr khodeto sar zanesh nakon to bimar boodi dar sehat va salamat inkaro nakardi.

    [پاسخ]


  9. مریم در 12/07/07 گفت :

    مرسی‌،

    حرفا خوب بود و آهنگها قشنگ بود. فکر می‌کنم باید چند تا برنامه بشه خیانت. مساله بعد از خیانت هم مهمه، که ادامها چطوری برخورد می‌کنن. اگه تموم بشه رابطه و بچه‌ این وسط باشه، چیکار کنن که آسیب‌ها کمتر بشه، یا اگه رابطه تموم نشه، چیکار کنن زخم‌ها دعوا بشه که نشه یه زندگی‌ مجبوری و تلخ.

    بهت خسته نباشید میگم. خیلی‌ زحمت کشیدی. بوس

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:04 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنونم

    [پاسخ]


  10. رها در 12/08/07 گفت :

    سپاس با این برنامه ت باز هم چیز نویی آموختم

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:12 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون از تو که وقت گذاشتی و گوش دادی

    [پاسخ]


  11. ليلي در 12/08/07 گفت :

    سلام خانومي.اين موقع شب دارم برنامه اين هفته رو با موبايل آن لاين كوش مي دم به معناي واقعيه كلمه ديوونم كرده… نكن با ما اينكارو… مثل اينكه يه سري واقعيت هاي تلخ همون مسكوت بمونه بهتره من كه اصلا تاب شنيدن ندارم.خيلي سخته.شجاعتت رو تحسين مي كنم

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 1:24 ق.ظ پاسخ داد :

    سلام عزیزم-شبت خوش

    [پاسخ]


  12. ز در 12/08/07 گفت :

    اوووووفف عجب برنامه ای بود. من واقعا بسختی یه جاهیی رو تحمل کردم که می بینم افرادی خیانت می کنن و بعد هم توجیه می کنن! شاید نباید قضاوت کرد اما من فکر می کنم مشکلات زندگی زناشویی از هر قسمی که باشن بالاخره با گفتگو با گذشت با مشاوره با مراجعه به سکستراپ و … قابل حله . کسی که برای رفع خلا خودش میانبر خیانت رو انتخاب می کنه اول از همه به روحش ضربه زده …

    [پاسخ]


  13. ز در 12/08/07 گفت :

    چیزیم که جالب بود بنظرم اشتراک تجربه افرادی که باهاشون مصاحبه کردی با مواردی هس که خودمون اطراف می بینیم . به نوعی عمده نمونه های منجر به خیانت رو در برنامت جمع کرده بودی که خیلی جالب بود. مثلا مورد اول قسمت اول رو من دقیقااااااا از کسی شنیدم .با همین توجیحات و با همین روند

    [پاسخ]


  14. mandala در 12/08/07 گفت :

    janane man andoohe in barname ma ra kosht…kheili khoob bid vili dastet tala….ama nemidunam che moshkeli daht ke vase man 4 br ghat shod ounvaght majboor mishodam az aval play konam o ina…hala nazaramo dabareye mosahebeha migam hatman…vaghean hamuntor ke to rooye in barname vaghte ziadi gozashti bahs o nazar dadan va fek kardan rajebe in kar ham vaght mikhad… dar har soorat daste golet dard nakone…
    ______________________________________
    جانان من اندوه این برنامه ما را کشت…خیلی‌ خوب بید ویلی دستت طلا….اما نمیدونم چه مشکلی‌ داشت که واسه من ۴ برا قطع شد اونوقت مجبور میشدم از اول پلی کنم و اینا…حالا نظرمو دربارهٔ مصاحبه ها میگم حتما…واقعا همونطور که تو روی این برنامه وقت زیادی گذاشتی بحث و نظر دادن و فک کردن راجع‌به این کار هم وقت می‌خواد… در هر صورت دست گلت درد نکنه…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:04 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون که وقت گذاشتی و نظر کامل دادی
    منم وقت گذاشتم و ترجمه کردم Wink

    [پاسخ]


  15. mandala در 12/08/07 گفت :

    Violet shayad doros nabashe dar morede afradi ke bahashun mosahebe dashti nazari bedam…ama man vaghean nemitunam bi tafavot ham bemunam ,,,hadeaghal nesbat be harfhayi ke aghaye nafare aval matrah kardand va kheili ba etemade be nafs va motmaen in amal ro tojih mikard va hata hazer nabud az vajheye khianat ham estefade kone…va in amal ro naghze taahod minamid…be nazaram in mosahebe shavande be noei be rabetehaye jensie motefavet etiad dasht va jalebe ke az faheshehaye khiabani yani zanane tan foroosh ham yad kard ke man be ouna nazdik nemisham o azin harfa va tori ba ekrah az ounha yad kard ke vaghean engar amale khodesh ro chizi jodaye az amale zanani ke aksaran baraye be das avardane nan in kar ro mikonand midid…violet mikham begam ke shenidane hamin jomle kafi bud baraye man ke befahmim dar che jameye mardsalari darim zendegi mikonim ke mardi ke az nazare man yek bimare roohi va hata mishe goft jensi hastesh az vajheye faheshe estefade mikone va amale oun zanhaye khiabani ro zesht va ghabih midune va hata mige ke man beheshun nazdik nemisham ama amale khodesh ro noei komak be jense mokhalef midune ke bayad az nazare roohi ounha ro erza kone…dar halike zan dare va bache …edea mikone ke vase zano bachash bishtar az ye marde normale irani vaght migzare (ehtemalan amar gerefte az tamame mardane iranii!!!) ama sohbati az in nemikone ke tarifesh az vaght gozashtan chie? vaghti ke alan ravanshenasan migan ke 70% az rabeteye zan va mardi ke baham ezdevaj kardand rabeteye jensiye va gerayeshe jensie ke agar nabashe dige rabeteyi dar miun nist… va in agha chetor mige ke man vase zanam vaght migzaram dar halike behesh tamayole jensi nadare chon az jaye digari tamin mishe…khodesh ro be noei najie zanan e dige midune dar halike khodesh be komak niaz dare…tori harf mizad ke engar be mamooriati gomashte shode ke zanani ke az nazare roohi moshkel darand ro erza kone ama kalameyi az mshkelate roohie khodesh va aasibhayyi ke motmaenan dar koodaki dide harf nemizane..harfhaye in mard yek moshte az kharvar…neshun dahandeye ye farhange mardsalare ke tahmil shode be ma…inke ye mard hagh dare age erza nashod tavasote zanesh bere va rabeteye hamzamani ro aghaz kone va hata ezdevaje mojadad kone , sighe kone va… in mard dar chenin jameyei hagheshe chon zanesh moshkel dare va va nemitune razish kone , va hata bazihashun amale khodeshun ro ba kalamati az ghabile savab va komak be zane digari tojih mikonand…ama agar yek zan, aslan zane hamin agha az nazare jensi va roohi erza nashe va rabeteyi ro aghaz kone esmesh mishe khianat va in adam faheshe nam migire…

    ______________________________________

    ویولت شاید درس نباشه در مورد افرادی که باهاشون مصاحبه داشتی نظری بدم…اما من واقعا نمی‌تونم بی‌ تفاوت هم بمونم ،،،حداقل نسبت به حرفهایی‌ که آقای نفر اول مطرح کردند و خیلی‌ با اعتماد به نفس و مطمئن این عمل رو توجیه میکرد و حتا حاضر نبود از واژهٔ خیانت هم استفاده کنه…و این عمل رو نقض تعهد می نامید…به نظرم این مصاحبه شونده به نوعی به رابطه های جنسی‌ متفاوت اعتیاد داشت و جالبه که از فاحشه های خیابانی یعنی‌ زنان تن فروش هم یاد کرد که من به اونا نزدیک نمیشم و از این حرفا و طوری با اکراه از اونها یاد کرد که واقعا انگار عمل خودش رو چیزی جدای از عمل زنانی که اکثرا برای به دس آوردن نان این کار رو میکنند میدید…ویولت می‌خوام بگم که شنیدن همین جمله کافی‌ بود برای من که بفهمیم در چه جامعه ی‌ مردسالاری داریم زندگی‌ می‌کنیم که مردی که از نظر من یک بیمار روحی‌ و حتا می‌شه گفت جنسی‌ هستش از واژهٔ فاحشه استفاده می‌کنه و عمل اون زنهای خیابانی رو زشت و قبیح می‌دونه و حتا میگه که من بهشون نزدیک نمیشم اما عمل خودش رو نوعی کمک به جنس مخالف می‌دونه که باید از نظر روحی‌ اونها رو ارضا کنه…درحالیکه زن داره و بچه …ادعا می‌کنه که واسه زن و بچه اش بیشتر از یه مرد نرماله ایرانی‌ وقت میگذار (احتمالا آمار گرفته از تمام مردانه ایرانیی!!!) اما صحبتی‌ از این نمی‌کنه که تعریفش از وقت گذاشتن چیه؟ وقتی‌ که الان روانشناسان میگن که ۷۰% از رابطهٔ زن و مردی که باهم ازدواج کردند رابطهٔ جنسی و گرایش جنسی‌ که اگر نباشه دیگه رابطه ای‌ در میون نیست… و این آقا چطور میگه که من واسه زنم وقت می‌گذارم در حالیکه بهش تمایل جنسی‌ نداره چون از جای دیگری تامین میشه…خودش رو به نوعی ناجی زنانِ دیگه می‌دونه در حالیکه خودش به کمک نیاز داره…طوری حرف میزد که انگار به ماموریتی گماشته شده که زنانی که از نظر روحی‌ مشکل دارند رو ارضا کنه اما کلمه‌ای از مشکلت روحیه خودش و آسیبها یی که مطمئنا در کودکی دیده حرف نمی‌زنه..حرفهای این مرد یک مشت از خروار…نشون دهنده یه فرهنگ مردسالار که تحمیل شده به ما…اینکه یه مرد حق داره اگه ارضا نشد توسط زنش بره و رابطهٔ همزمانی رو آغاز کنه و حتا ازدواج مجدد کنه ، صیغه کنه و… این مرد در چنین جامعه ای حقشه چون زنش مشکل داره و و نمیتونه راضیش کنه ، و حتا بعضی‌هاشون عمل خودشون رو با کلماتی‌ از قبیل ثواب و کمک به زن دیگری توجیه می کنند…اما اگر یک زن، اصلا زن همین آقا از نظر جنسی‌ و روحی‌ ارضا نشه و رابطه ای‌ رو آغاز کنه اسمش می‌شه خیانت و این آدم فاحشه نام میگیره…

    [پاسخ]

    سوسن جعفری در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:56 ب.ظ پاسخ داد :

    لایک!

    [پاسخ]

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:19 ب.ظ پاسخ داد :

    خیلی خوب گفتی. حرف دل منم همین بود.

    [پاسخ]


  16. mandala در 12/08/07 گفت :

    ye adam mitune dar zamanhaye mokhtalef va dar sharayete mokhtalef be dalayeli az ye adame dige aslan khoshesh ayad vali be nazare man be hich vajhi haghe in ro nadare ke bedune tamam kardane rabete ba oun adam bere rabeteye digeyi ro shoru kone…hich tojihi vojood adare baraye khianat kardan…ye adam shayad betune ba vojoode dashtane ye rabete aashegh beshe vali dar soorati karesh khianat talaghi nemishe ke taklife rabeteye ghablish ro roshan kone… mosahebeye aval be nazaram nemuneyo bud az adamayi ke vaghean aslan hichvaght shayad aashegh nashand baraye inke vaghean eshgh hamishe tanha va yegane hastesh…ye adame salem nemitune hamzaman aasheghe chan nafar bashe…
    ____________________________________

    یه آدم میتونه در زمانهای مختلف و در شرایط مختلف به دلایلی از یه آدم دیگه اصلا خوشش آید(؟) ولی‌ به نظر من به هیچ وجهی حق این رو نداره که بدون تمام کردن رابطه با اون آدم بره رابطهٔ دیگی‌ ایی رو شروع کنه…هیچ توجیهی‌ وجود نداره برای خیانت کردن …یه آدم شاید بتونه با وجود داشتن یه رابطه عاشق بشه ولی‌ در صورتی‌ کارش خیانت تلقی‌ نمی‌شه که تکلیف رابطهٔ قبلیش رو روشن کنه… مصاحبهٔ اول به نظرم نمونه ایی بود از ادمایی‌ که واقعا اصلا هیچوقت شاید عاشق نشند برای اینکه واقعا عشق همیشه تنها و یگانه است و یه آدم سالم نمیتونه همزمان عاشق چن نفر باشه…

    [پاسخ]

    shirin در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:24 ق.ظ پاسخ داد :

    با حرفهات خیلی موافقم البته اون قسمت هاییش که خواندم!! باور کن خواندن pinglish یک عذاب الیم است و حوصله آدم را سر میبرد. من هم مثل خودت کی برد فارسی ندارم. برای نوشتن میرم توی یکی از بلاگهای بلاگفا که default اش فارسی است. یاد گرفتم کدام کلید کی بردم معادل کدام حرف فارسی است و آنهایی را هم که کم دارد از یک متن فارسی قبلا نوشته شده کپی میکنم. اما حداقل اینطوری نوشته راحت خوانده میشه.
    و اما در مورد مصاحبه شونده اول…ویولت جون دیروز عصبانی تر از این بودم که بتونم یک حرف منطقی بزنم! یک سطح فرهنگ به این پایینی (حالا گیرم مرفه هم باشه! فرقی نمیکنه. فقر فکری و فرهنگی باقی میمونه) و این حد از ولگاریتی هم نوبره!
    ایکاش این آقایان به جای تمجید و تعریف از خود کمی به دور و اطرافشان نگاه کنند و واقعیت ها را آنطور که هستند ببینند نه آنطور که برایشان راحت تر است! کمی که مطالعه کنید و کمی که چشم هایتان را باز کنید میبینید که درصد بسیار بالایی از زنان تن فروش (اما نه همه آنها) توسط پدران برادران و شوهران غیور خود (!) و برای کسب درآمد به این کار کشانده میشوند. و یک چیز را میدانید؟ زنی که برای امرار معاش دست به اینکار دردناک – با پی آمد های روحی و تالمات شدید – میزند شرافتش با شمایی که دنبال هوسرانی هایتان هستید اصلا قابل مقایسه نیست.
    در ضمن کسانی مثل شما نه تنها خیانتکار و دروغگو هستند بلکه بزدل و رذل هم هستند. چرا؟ چون حتی شهامت ندارید کار خود را با نام اصلی اش بنامید.
    یک زن تن فروش حداقل سعه صدر این را دارد که خود را آنطور که هست بنامد و اسم کارش را با رنگ و لعاب عوض نکند.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:39 ق.ظ پاسخ داد :

    حرفت درست…ولی من جسارت این آقا رو هم تحسین می کنم که خودش رو در مقابل قضاوت عموم قرار داد

    [پاسخ]

    shirin در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:23 ق.ظ پاسخ داد :

    ویولت جون باهات موافق نیستم. مصاحبه بدون شناخته شدن (بدون دیده شدن چهره و با تغییر صدا) نیازی به شیردل بودن ندارد!
    واژه جسارت را در مورد کسانی بکار میبرم که در یک talk show و در معرض بینندگان به اصطلاح coming out میکنند و مسئولیت تصمیمات و انتخاب های خود را به عهده میگیرند.

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:27 ق.ظ پاسخ داد :

    حرف تو درسته برای یه جامعه آزاد…نه ایران بسته و جامعه ما

    Sami در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:58 ق.ظ پاسخ داد :

    @ Shirin
    شیرین جان , چه ربط ای به مشخص بودن اسم و مشخصات داره ؟؟؟؟ البته که معرفی مشخصات اصلی در قفس ای به نام ایران , شهامت زیادی میخاد ! بله – میشه گفت که مصاحبه شونده از ترس ماتحت و شیشه نوشابه و اینا شهامت این رو نداشت که بیاد و با اسم اصلی خودش صحبت کنه و من هم توی چنین شرایط ای بودم همین کار و میکردم ! تنها تاثیر شناس بودن ام این هست که مخاطب همیشگی , اظهارنظر سوژه رو با ظاهر و سر و شکل اون آدم می سنجه و این قضاوت ظاهری و ساده تر میکنه !

    [پاسخ]

    shirin در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 12:24 ب.ظ پاسخ داد :

    اشاره من به ناشناس ماندن آن آقا نبود. در مورد کاربرد کلمه “جسارت” نظر دادم.
    و هنوز هم تاکید میکنم. شخص ایشان تحت قضاوت نیست یک اندیشه و طرز فکر در میان است و من آنرا شهامت و جسارت تلقی نمیکنم. بلکه تمایل به ابراز عقیده و طرز فکر. واژه ها را با هم اشتباه نکنیم.

    mandala در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:39 ب.ظ پاسخ داد :

    baba shirin jan man farsi nadaram khob, bia begard!!azizam man in computeri ke bahash typ mikonam swedish hastesh yani inke hata dar google translator ham farsi ro nemiare…gahi ke dastresi daram ba laptop kar mikonam ke mitunam farsi benevisam…mamnoon az tavajohet Smile

    [پاسخ]

    mandala در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:54 ب.ظ پاسخ داد :

    man ham ba Violet movafegham …beharhal in agha in jesart ro dasht ke biad kheili rok o rast harf bezane…zemnan age gharar bud biad esmesh ham bege ya biad tuye ye talk show ke shoma migi kke dige esmesh shirdeli nabud esmesh mishod hemaghat…yaroo dige zende nemimund ke!!!
    ___________________________

    من هم با ویولت موافقم …به هر حال این آقا این جسارت رو داشت که بیاد خیلی‌ روک و راست حرف بزنه…ضمنن اگه قرار بود بیاد اسمش هم بگه یا بیاد توی یه تاک شو که شما میگی‌ که دیگه اسمش شیردلی نبود اسمش میشد حماقت… طرف که دیگه زنده نمیموند!!!

    [پاسخ]

    shirin در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 7:16 ب.ظ پاسخ داد :

    تو که ساکن سوئد هستی باید بهتر بدونی که حتی در اروپا و امریکا هم که برای coming out خطر امنیتی کسی را تهدید نمیکند هم همه کس اینکار را نمیکند. دلایل زیادی هم دارد که موضوع بحث نیست.
    دوستان اشتباه نکنید. منظور من اعتراض به ناشناس ماندن آن آقا نیست. ایشان نظر خود و رویکردشان را نسبت به مفهوم خیانت و وفاداری اعلام کردند به شکل ناشناس. درست مثل اینکه بنده که آنور آب هستم و در امن و امان یک بلاگ در wordpress درست کنم با اسم مستعار و سیاسی ترین ها را بنویسم بدون اینکه قابل ردگیری باشم. آیا اینکارم شهامت و جسارت است؟ نخیر!
    اینکار اسمش میل به بیان فکر و عقیده است حتی اگر به مذاق خیلی ها خوش نیاید.
    حرف من این بود! آن آقا با نظراتش فقط debate در این مورد خاص را باز کرد و همه نظری میشود در موردش گفت غیر از اینکه آدم با شهامتی است!

    بعد هم : با این حساب pc های سوئدی خیلی عتیقه اند! منهم اینرا از ایتالیا خریده ا م و سیستم عامل فارسی ندارم و قابل نصب هم نیست. ولی در بلاگفا با default فارسی اینهم فارسی میشود! من کامنت ها در کامنت دونی دیگران مینویسم و بعد کات پیست میکنم. آیکون چشمک!

    mandala در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:21 ب.ظ پاسخ داد :

    bebin khodet dari migi ke in masale dar US va europe kasi ro tahdid nemikone vali ba inhal hame kas inkar ro nemikonand pas in mitune dalili bashe bar inke in interviewee jesarat dasht hamuntor ke violet va doostane dige goftand ke too fazaye basteye iran in kar ro kard…
    zemnan hala ke dari eshtebahe doostan va man ro gooshzad mikoni va az karborde eshtebahe kalamat sohbat mikoni bayad begam ke jesarat hamishe be manie shahamat va shirdeli nist balke mitune manie gostakhi ro ham dashte bashe…badesh ham inke in bahse debate ro ke migi man rabtesh ro nagereftam ba mafhoome jesarat…maloome ke hameye in barname va nazarati ke shenidim ye joorayi ye bahs ro baz mikonand… be ghole khodet bad hamGrinaste shoma dard nakone ke inhame vaght va zahmat mikeshid va in ranje alim ra motehamel mishavid va dar comment doonie digaran typ mikonid va bad copy past mikonid dar weblog e violet Wink bad ham: apple mac haye sweden inghadrha ham antique nistand ama ma dast o aghleman be blogfa nemirese Smile beharhal merci ke inghad zahmat mikeshid…

    40tike در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 1:58 ق.ظ پاسخ داد :

    in agha too asab bood besiar. didesh be zanhayeii ke bardeh jensi hastan khodaye bi farhangi bood va esbate in theory man ke tahsilat baes nemishe ke taraf shoor va farhangesh bere bala. in agha khodesh eteraf kard ke az gheshr mazhabi daneshgah boode va ehtemalan az ye khanvadeh mazhabi va in ghazie barash oghdeh shodeh. be nazareh man ehtiyaj mobram dareh be ravankavi aggressive vagarna ye roozi in naghzeh taahod (hamoon khianat taraf bein in dota fargh ghael bood dar halike manish yekie) lo bere motmaenam zanesh az ye jaiish avizoonesh mikone asasi Smile manzooram ine ke zendegish bad form mire roo hava va moasefane paye bache ham vasat.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:31 ق.ظ پاسخ داد :

    اوه اوه الان شما که شنونده عادی هستید از لفظ”خودش اعتراف کرد” استفاده می کنید…اگه حرفهای خانومها رو میذاشتم که برادران عرزشی من و از یه جایی آویزون میکردن Wink

    40tike در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 7:11 ب.ظ پاسخ داد :

    Smile taze ziad eteraf kone hazf fizikish ham mikonim.

    ز در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:32 ق.ظ پاسخ داد :

    کاملا موافقم.دردآورترین مورد بود

    [پاسخ]

    mandala در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:50 ب.ظ پاسخ داد :

    .Violet joon vagheaan merci az tarjomat

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:58 ب.ظ پاسخ داد :

    کامنتهات ارزش ترجمه داره…وگرنه که اینکار رو نمی کردم Wink

    [پاسخ]

    عمه خانم در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 11:51 ب.ظ پاسخ داد :

    عزیزم منم کی برد فارسی ندارم ولی این لینک خیلی کمک میکنه و عالیه، ازش استفاده کنید که میشه حتا کتاب نوشت،
    http://www.google.com/transliterate/persian
    اما اون آقای اول برنامه خوب موفق شده فکر و احساسات همه رو به حرکت بیاره ؛) اما یک نکته جالب بگم من اول فکر کردم زن بعد متوجه شدم که مرد ه !!! خود این شخص هم اعتراف کرد که ترس از لو رفتن و گیر افتادن داره بنابرین شجاعت و شهامت رو بزاریم کنار، عشق هم که نداره کاملا معلومه که به زنش جایزه میده ، رفتار کسی که احساس گناه میکنه، مردان خیانت کار توجه بیشتری به زنشون میکنن، ممکنه تمایل جن ۳۰ زیادی به زنشون نداشته باشن ولی برای جبران مافات خرج زنشون میکنن ، زن هم که زنه، خر که نیست، مردا اینقد کلیشه هستن که زن از رفتار ها میفهمه و خیلی وقتا تا جایی که میشه بروی خودش نمیاره وبسته به شرایط شاید هم هرگز بروی خودش نیاره!

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:22 ق.ظ پاسخ داد :

    like

    mandala در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 2:33 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون عمه خانوم
    Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:23 ق.ظ پاسخ داد :

    هورااا موفق شدی

    shirin در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:06 ق.ظ پاسخ داد :

    دختر خوب کلمه “جسارت ” را من استفاده نکردم. بلکه به استفاده اش اعتراض کردم چون در این مورد کاربردش وارد نبود و اینهمه هم کش آوردن بحث نمیخواست.
    به کامنت عمه خانم هم که نگاه کنی اشاره به همین دارد.
    ضمنا اشاره به نحوه نوشتنم به فارسی ربطی به عذاب الیم یا انتظار تشکر مخصوصا از طرف تو نداشت! منظورم فقط این بود که هر مشکلی راه حل دارد. pc های دانشگاه هم apple و من به همین طریق باهاشن نوشته ام. با اینحال در این مورد هم قصد کش دادن بحث را ندارم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
    اگر برای من شرکت در بحث های ویولت لذتی نداشته باشه هرگز اینکار رو نمیکنم و بالطبع بابت انتخاب شخصی خودم انتظار تشکر از کسی ندارم. این عادت های کودکانه را حتی در دوران دبستان هم نداشته ام !
    کات.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:45 ق.ظ پاسخ داد :

    کات آخرت تو حلقم Big Smile)

    mandala در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 4:20 ب.ظ پاسخ داد :

    اوکی سکانس بعدی… Smile ویولت حالا خوبه که تو زحمت ترجمه ی کامنت های من رو میکشیدی هااا وگرنه احتمالا این کات حالا حالاها داده نمیشد! Smile

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 5:53 ب.ظ پاسخ داد :

    کیف می کنم می بینم فارسی تایپ می کنی…دست عمه خانوم درد نکنه با ادوایس به موقع و مفیدش


  17. لئون در 12/08/07 گفت :

    جدی جدی خسته نباشی ویولت که باعث میشی انسان‌های دیگه رو بشنویم

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:42 ق.ظ پاسخ داد :

    خوشحالم که صداهای خفه شده هم شنیده شد…هر چند اندک و محدود و با معذوریت

    [پاسخ]


  18. مریم در 12/08/07 گفت :

    سلام ویولت جان
    بحث خوبی بود جنجالش بیشتر
    و اعترافاتی که گفته می شد چه بسا اعتراف نبود عذاب وجدانی بود که داشت فوران می کرد
    و وجدانی بود که می خواست باهات صحبت کنه
    خیانت ، خیانته می خواد از هر نوعش باشه
    می خواد هر چی باشه و هر عنوانی که بخوای روش بزاری به هر حال اسمش خیانته
    من می گم وقتی تعهد دادی باید پاش باشی
    نتونستی ، این پایبندی رو کاتش کن
    دروغ زندگی کردن عذابش خیلی بیشتر و بدتره از اینکه بخوای رابطه رو قطع کنی
    آهنگات عالی بود برنامت جذاب و دردآور
    موفق باشی

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:41 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون که نظرت و گفتی

    [پاسخ]


  19. سینا در 12/08/07 گفت :

    ویلی جان من از نظر ظاهر و تیپ و تریپ برای خانمها جذاب نیستم. یعنی در عمرم به یاد ندارم که خانمی از من خوشش اومده باشه (منظورم جاذبه جنسیه، وگرنه به عنوان دوست عادی چرا، پیش اومده). از طرفی روابط عمومی خوبی هم ندارم که بتونم خانمی رو جذب خودم کنم (یا به قول معروف مخ زنی کنم). حتی حالا هم که درآمد نسبتاً خوبی دارم عرضه این رو ندارم که از این وسیله استفاده (یا سوءاستفاده) کنم.
    همه اینها به نظر خیلی بد و منفی میاد، ولی حالا که این برنامه ات رو گوش کردم خدا رو شکر کردم چون عوضش زندگی خانوادگی آروم و خالی از عذاب وجدان و پنهانکاری دارم. نا خودآگاه یاد این شعر معروف افتادم که:
    خدا گر ز حکمت ببندد دری
    ز رحمت گشاید در دیگری

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:40 ق.ظ پاسخ داد :

    خدا رو شکر…

    [پاسخ]

    40tike در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 2:03 ق.ظ پاسخ داد :

    Sina jan bayad material khianat ro dashteh bashi rabti be ghiafe nadareh. raftaret neshoon mideh ke ahlesh nisti vagar na bia man behet moosh koor neshoon midam be hoori beheshti khianat kardeh va faghat ham pool dareh hamin.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:27 ق.ظ پاسخ داد :

    موش کور!!!Big Smile

    [پاسخ]

    سینا در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 2:32 ب.ظ پاسخ داد :

    من کاملاً حرفت رو قبول دارم که مایه و استعداد خیانت در وجود من نیست، ولی در عین حال زمینه اش هم برام فراهم نشده. در حقیقت من مثل کسی هستم که استعداد شنا نداره ولی در عمرش هم آب ندیده Grin

    [پاسخ]


  20. فرید در 12/08/07 گفت :

    تلاش خوبی است برای پرداختن به یک مسئله حاد اجتماعی، که متاسفانه میدانم در کشور ما هم بیداد میکند.
    مطمئنم تازه با وجود محدودیتهایی که همه از‌آنها آگاهیم، شاید نتوانسته همه آنچه که باید، در برنامه ات بگنجانی. این کوششت را قدر میدانم و برایت مانند همیشه آرزوی موفقیت میکنم.
    موسیقی های برنامه هم مثل همیشه بسیار عالی و در خور.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:36 ق.ظ پاسخ داد :

    سپاس

    [پاسخ]


  21. Sahra در 12/08/07 گفت :

    عجب برنامه ای! چه چالشی راه انداختی ها! با اون دختر خانوم آخری که حرف میزد چقدر همذات پنداری کردم, چقدر شبیه زندگی خودم بود, از دست اون آقای اولی که خیلی دوست داشت توجیه کنه (نقض تعهد!!!!! به جای خیانت!) چقدر حرص خوردم و فحش دادم!
    خیلی حرفه ای شدی ها, آفرین Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:35 ق.ظ پاسخ داد :

  22. anooshiravan در 12/08/07 گفت :

    عجب!

    [پاسخ]


  23. ح در 12/08/07 گفت :

    (...پیغام خصوصی از طرف شما...)
    سلام و خسته نباشی

    فعلا فقط قسمت اول رو گوش دادم

    اگه فرصت شد بعدا نظرم رو می گم

    فقط:

    فکر می کنم واژه “خود والد” با آنچه شما تعبیر کردی فرق دارد.

    برای من این مفهوم را دارد که شما با معیارهای والدین زندگی کنی، بدون آنکه خودت نظری داشته باشی.

    مثلا حجاب کنی، بدون تفکر.
    فقط به این دلیل که اینطور تربیت شده ای.

    اگر جواب خاصی داشتی ممنون می شم بگی تا این ابهام برای من هم برطرف بشه.

    تیک خصوصی می زنم، چون کمی بی ربط به اصل موضوع مطرح شده است.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 1:01 ب.ظ پاسخ داد :

    من بر اساس کتاب “وضعیت سوم” که یک کتاب روانشناسی ه و شخصیت انسان رو بر سه اساس کودک-والد-بالغ دسته بندی میکنه که در وضعیتی ممکنه یکی از این شخصیتها سر در بیاره و غالب شه… این واژه رو بکار بردم و فکر نمی کنم اشتباه باشه بکار بردنش

    [پاسخ]


  24. مرسی ویلی عزیزم
    یکی از دردناکترین برنامه های رادیوییت بود..
    خسته نباشی عزیز دلم

    [پاسخ]


  25. nady در 12/08/07 گفت :

    Violet jan ,khaste nabashy , barnamat khyly khub bud va mozuyesh ham fogholade pichide va hasas, ta barname baady,xoxo

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:01 ب.ظ پاسخ داد :

    سپاس از تو

    [پاسخ]

    nady در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 7:54 ب.ظ پاسخ داد :

    p.s. akset kheyly ghashange ,omidvaram hamishe shad va tandorost bashy aziz

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 10:36 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنونم بوووس


  26. ن.د در 12/08/07 گفت :

    خیانت درست ترین اتفاق دریک رابطه ی اشتباه است.”دکترشریعتی”

    [پاسخ]


  27. فرزان در 12/08/07 گفت :

    با سلام خدمت خانم ویولت و بقیه دوستان
    من هنوز فرصت نکردم این برنامه رادیوییتون رو گوش بدم ولی از کامنت هایی که اینجا گذاشته شده تقریبا می شه حدث زد برنامه تو چه مایه هاییه؟
    من ازتون چند تا سوال دارم و کلی حرف!
    اول اینکه به جز خیانت و بکارت دیگه موضوع دیگه ای ندارید گه راجبش برنامه بسازید؟
    دوم اینکه درمورد موضوع خیانت من یه سوال خیلی اساسی دارم. البته این واضحه که نمی شه واقعیات جامعه رو انکار کرد ولی برای من همیشه این سوال بوده که با وجود این همه نابسامانی های جامعه ما مقصر کیه؟ حکومت؟ دولت یا خود مردم؟
    در واقع هرسه مقصرند ولی من عمیقا معقدم ریشه اصلی نابسامانی ها چه تو جامعه ما و چه جوامع غربی – که به ظاهر متمدن و مرفهند ولی تو اونا هم خیلی ناهنجاری ها بیداد می کنه- ریشه در خود آدم ها داره
    مردمانی که تو عصر ما یا به اصطلاح عصر تکنولوژی های ارتباطی زندگی می کنند درواقع دارند از این امکانات سواستفاده می کنند. البته نه همه شون بلکه اکثرشون
    این یک طرف ماجرا و طرف دیگه هم اینه که پرهیز و تقوای آدم ها تو جامعه ما خیلی کمتر شده با این توضیح که تقوای مورد نظر من فقط مختص آدم های باایمان نیست، حتی تو قرآن هم که صحبت های خیلی زیادی از تقوا شده و تقوا رو منشا همه سعادت ها و خیرات می دونه بازم منظورش فقط پرهیز از حرام و اینا نیست، البته پرهیز از محرمات هم شاملش می شه.
    اگه بخوام به یه بیان دیگه بگم همه ما شنیدیم که می گن عقل تو وجود انسان ها مثل یک پیامبر درونی می مونه، این موضوع واقعا حقیقت داره جالبه که بدونید تو اون دنیا آدم ها رو نه براساس اعتقاداتشون بلکه به براساس عقلشون بازخواست و مجازات می کنند.
    تو اون دنیا به آدم می گن تو می خوای مسلمون باش، ایرانی باش، بت پرست باش، آقتاب پرست باش یا اهل فلان قبیله هندی یا افریقایی باش که یه موجودی دست ساز یا خیالی رو به عنوان خدای خودشون می پرستند. تو عقلت می رسید که دزدی، خیانت، دروغ، تجاوز، ظلم و بی عدالتی، چشم چرونی یا برهنگی و … بد بود یا نه؟
    مسلما به عقل همه آدم ها از همه فرقه ها و مذاهب می رسه که بله این کارها بده، که وقتی آدم تو این دنیا به ندای وجدان خودش در درجه اول و تعالیم الهی در قالب ادیان گوش نمی ده تو این دنیا که بدبخت می شه هیچ اون دنیا هم دچار عذاب و مجازات می شه،
    الان هم موضوع جامعه ما و همه جوامع دیگه همینه،
    برای من این موضوع خیلی جای سوال داره که مثلا من وقتی دور و بر خودم رو نگاه می کنم همه فک و فامیل و دوست و آشناها اغلب خانواده های مذهبی هستند و تو این خانواده ها اگرچه کشمکش رایج تو بین همه خانواده ها هست ولی از وقتی من یادم می یاد که هیچ از چهل پنجاه سال پیش به اینور هیچ سابقه طلاق یا خیانت و … وجود نداشته
    برای من خیلی عجیبه که چرا اینهمه زن و شوهرها به هم خیانت می کنند؟ دلیلش هم فکر می کنم این باشه که اگه دخترها و پسرها دوران نوجوانی و جوانی وقتی که مجردند اگه دنبال مسائل حاشیه ای مثل دوست بازی و روابط نامشروع نرند و فقط هم و غمشون تحصیل علم و کمالات باشه و در انتخاب همسر هم دقت لازم رو داشته باشند و با معیارهای صحیح ازدواج کنند دیگه شاهد این اتفاقات ناگوار نخواهیم بود

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:05 ب.ظ پاسخ داد :

    حدس نه حدث
    جواب سئوال اولت:خیر
    جواب سئوالهای بعدیت،همین یک کلام بس، که برو کلاهت رو بنداز بالا که اینقدر آدم دمکراتی هستم که با وجود دونستن سابقه جفنگ گویی تو اجازه انتشار به کامنتت دادم

    [پاسخ]

    فرزان در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:45 ب.ظ پاسخ داد :

    بله
    بله کاملا درسته، “حدس” درسته نه “حدث”
    خیلی ممنون که اجازه انتشار به کامنت بنده دادید خانم دمکرات
    من همیشه معتقد به حفظ احترام متقابل بودم، نه تنها متقابل بلکه یک طرفه اگزچه که شما اهانت کنید من از دایره ادب خارج نمی شم
    من نظر خودم رو درمورد موضوع گفتم حالا دوست داشته باشید قبول کنید نداشتید قبول نکنید.
    البته از اون جایی که شما خانم دمکراتی هستید نظرات دیگه ای هم درمورد شخص شخیص خودتون و وبلاگتون دارم که اگه اجازه بدید براتون خصوصی ارسال کنم یا بهتون ایمیل بزنم. اگر که صلاح دیدید خودتون عمومیش کنید

    [پاسخ]

    ز در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 1:45 ق.ظ پاسخ داد :

    نکته ای که در مورد جایگاه عقل برای پیشگیری از موردی چون خیانت گفتی بسیار جالب بود .اما در ادامه خودت به تناقض گویی افتادی و نتیجه گرفتی که در خانواده های مذهبی این مورد اصلا وجود نداره !!! من حداقل چندین مثال نقض از نوع خوبش برات سراغ دارم. حتی همین آقایی که در قسمت اول، نفر اول صحبت می کنه هم اشاره داره که ابتدا آدم مذهبی بوده و بجای دختربازی گزینه یک رابطه سالم و ازدواج با همونو انتخاب کرده اما بعدا پی برده ه جوونی نکردهه!جمله آخر هم خیلی جالب بود برام. اگر دختر و پسر در دوران نوجوانی و جوونی فقط هم و غمشون رو روی درس و علم بذارن پس کی به شناخت از جنس مخالف برسن؟کی به شناخت از اونچه که خودشون از زندگی مشترک و همسر آیندشون می خوان برسن؟ چطور در انتخاب همسر دقت لازم رو به زعم شما به خرج بدن وقتی شناختی از جنس مقابل ندارن؟!!!

    [پاسخ]

    فرزان در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:54 ق.ظ پاسخ داد :

    با سلام و تشکر از ز
    من تجربیات شخصی و مشخصات خانوادگی خودم رو گفتم
    نمی گم در خانواده های مذهبی وجود نداره بلکه کمتر پیدا می شه
    این توضیحم بدم که منظور من از خانواده مذهبی این نیست که مثلا دختر و پسر خانواده به اجبار پدر و مادر محدود باشند و مثلا دختره دلش نمی خواد محجبه باشه ولی به اصرار پدرش این کارو بکنه و …
    به نظر من آدم مذهبی اونیه که خودش به این نتیجه رسیده که رعایت تعالیم دینی و مذهبی به نفع خودش و جامعه است.
    در مورد اینکه فرمودید دختر و پسر کی به شناخت از جنس مخالفشون برسند به نظر من برای ازدواج شناخت آنچنانی لازم نیست که برفرض مثال چند سال دختر و پسر تو دوره مجردی برند با هم دوست بشند یا هی شب و روز درمورد خصوصیات همدیگه مطالعه و تحقیق کنند.
    به نظر من دختر و پسر همونقدر که برند خودشون رو بشناسند کافیه!
    دوران نامزدی هم بهترین موقع برای شناخت زن و شوهر از همدیگه است. اگرکه احساس کردند به درد هم می خورند باهم ازدواج می کنند اگر هم نه که هیچی
    چون اینجوری دقیقا با همون کسی که به احتمال خیلی زیاد قرار باهاش ازدواج کنند رابطه برقرار می کنند. نه مثل دوستی های نامشروع که دختر یا پسر با چندین نفر جنس مخالفشون در ارتباطند و آخر سردرگم که کدوم رو انتخاب کنند
    این توضیح رو هم بدم که من اساسا با دوستی دختر و پسر قبل ازدواج مخالفم به شدت
    خودم هم تا حالا چندین تا پیشنهاد دوستی از دخترهای مختلف داشتم که همه شون رو رد کردم. اصلا بهم برمی خوره که دخترها به خودشون همچین اجازه ای می دند که بیان و پیشقدم بشند!

    [پاسخ]

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:30 ب.ظ پاسخ داد :

    اتفاقا مذهبیون خیلی راحت تر کلاه شرعی میذارن رو کارشون, دلشون هم خوشه که کار “غیرشرع” نمیکنن, مثل خیلی ها که دور و برم دیدم و خیلی هم متشرع بودن, حاج خانوم تو خونه به امور منزل می رسیده و اون یکی/یکی ها هم به امور حاج آقا میرسیدن!


  28. chaam chaam در 12/08/07 گفت :

    salam . emtehan ham taum shod. fekr konam se haftei az barname hat ro gush nadadam.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 6:00 ب.ظ پاسخ داد :

    خداروشکر که تموم شد- حالا با نمره خوب پاس میشن؟

    [پاسخ]

    chaam chaam در تاریخ جولای 8th, 2012 ساعت 7:17 ب.ظ پاسخ داد :

    na razy nistamFrown

    [پاسخ]


  29. ح در 12/08/07 گفت :

    باز کردن بحث و مدیریت اون مطمئنا کار بسیار سختی بود و تو خیلی خوب از عهده اش برآمدی. در واقع زیرکانه آتش را دور زدی.

    به شخصه موضوع خیانت عاطفی برام جالب تر بود که خیلی به آن پرداخته نشد.

    برخلاف آقای وکیل، معتقدم پیشینه خیانت در ایران و دنیا طولانی تر ازین حرفاست.

    آقایی که اول بخش دوم صحبت می کرد هم تحلیل های خوبی از موضوع می کرد.

    ممنون

    [پاسخ]


  30. شهره در 12/09/07 گفت :

    خسته نباشی ویولت جان. مطرح کردن چنین واقعیت هایی با دقت و ظرافتی که تو به آن می پردازی، مثل گذاشتن آینهای در برابر خودمان است. ممکنه با توجیه و یا عوض کردن اسم و یا پاک کردن صورت مسئله ( کاری که این روزها زیاد انجام میشه ) ( این عوض کردن اسم هر عمل ( نقض تعهد به جای خیانت مرا به یاد تغییر نامهایی مثل مدارس غیر انتفاعی به جای مدارس پولی و یا حرکات موزون به جای رقص و یا ….انداخت) بتوانیم از مواجهه با آن فرار کنیم ولی نگاه کردن ناگزیر در آینه ای که روبرویمان قرار میگیرد، به هرحال چهره گاه بسیار کریه واقعیت را نشانمان میدهد که من فکر میکنم به آن نیاز داریم. به نظرم بدترین درد در جامعه امروز ما، فساد پنهان و تظاهر به آنچه نیستیم، هست. باز هم خسته نباشی و دستت درد نکنه.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:23 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون عزیزم

    [پاسخ]


  31. یک زن در 12/09/07 گفت :

    ویلی عااااااالی بود مثل همیشه. یه بوس گنده به تو و به آقای تاج بخش هم سلام برسون و خسته نباشی بگو. چقدر خوبه که هر چند هفته یکبار برنامه ویژه میذاری. فقط یه نکته اینکه اگه ویژه برنامه ها همش در مورد موضوعات تلخ مثل بکارت و خیانت و غیره نباشه هم فکر نکنم طوری بشه ها D: ما خودمون در زندگی جمعی توی این کشور گل و بلبل کم غم و غصه روزمره نداریم، این برنامه های تو هم که هر چی بدبختی بالفعل و بالقوه زندگی خصوصی هست رو سرمون آوار میکنه و هر چی هم که یادمون رفته قشنگ دوباره بهمون یاداوری میکنه!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:36 ق.ظ پاسخ داد :

    حرفت درست… تو یه سوژه خوب بهم نشون بده که در موردش تحقیق کنم
    من رو موضوعاتی دست گذاشتم که توی رسانه میشه گفت اصن بهش پرداخته نشده و حالا بار منفی و غمگینی هم داره

    [پاسخ]


  32. ز در 12/09/07 گفت :

    بنظرم جای صحبت با یک روانشناس در برنامت خالی بود…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:33 ق.ظ پاسخ داد :

    قبول ندارم…چون این برنامه قصد نتیجه گیری و قضاوت نداشت…فقط زمانی بود برای شنیدن حرفهایی که کمتر شنیده شده

    [پاسخ]

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:31 ب.ظ پاسخ داد :

    چرا؟! که بیاد راهکار بده؟ منم قبول ندارم.

    [پاسخ]


  33. سارا در 12/09/07 گفت :

    برنامه عالی بود و نتونستم سکوت کنم در موردش
    شدیدا موافق اینم که خیانت فقط فیزیکی نیست
    زیر پا گذاشتن تعهد به هر شکلی خیانت محسوب میشه
    هر تاهلی هم همراه تعهد نیست
    اصلا لزوما تاهل ,تعهد نمیاره
    شاید ادم سخت گیری باشم
    اما یه رابطه 3ساله و از دید دیگران موفق رو تموم کردم
    فقط به خاطر اینکه اثری از شور و عشق رو تو قلبم دیگه نمیدیدم
    احساس کردم به خودم و طرف مقابلم خیانت میکنم
    با اتفاق افتادن یکسری مساىل احساس من صد درصد تغییر کرد
    و فکر کردم با حفظ اجباری رابطه
    به خودم خیانت میکنم چون محروم میشم از حس دوست داشتن
    و طرف مقابل رو هم محروم میکنم
    هرچند ایشون اطلاعی از وقایع نداشت,
    شاید اینجوری مستعد هر گونه خیانتی به ایشون هم میشدم,
    ویلی جان به نظر من ما اول به خودمون متعهد هستیم و در کنارش باید احترام برای حقوق دیگران هم قاىل باشیم

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:26 ق.ظ پاسخ داد :

    با نظرت موافقم

    [پاسخ]


  34. سوگند در 12/09/07 گفت :

    خسته نباشی ویولت عزیز من چند بار این برنامه رو گوش کردم. در مورد اولین مردی که باهاش مصاحبه داشتی نمای کلی از عقاید خیلی از مردان جامعمون بود که هرکدوم برای کارشون یه اسمی انتخاب میکنن و این حق رو تنها به خودشون میدن که بگن خیانت نیست کارشون . این آقا به نظرم جسارتی نداشت که اومد بدون اینکه چهره اش رو و نامش رو کسی بشناسه خیانتش رو تحت عنوان نامی دیگه بیان کرد. کاش یکی بهش میگفت که هفته ای یک بار سکس و روزی 7 ساعت وقت گذاشتن برای همسر شق القمر نیست. کاش همسر این آقا هم فارغ از مکان و زمان هفته ای یک ساعت میتونستن با شخص دیگه ای باشه و اون وقت حال این آقا دیدنی بود. البته این هم خیانت نیست ها نقض تعهد هست. در مورد اون آقای دیگه که میگفتن وقتی روح از زندگی جدا میشه خیانته که دیگه واقعا خندم گرفت. آخه مگه میشه جسمت در حال خیانت باشه و روحت رو درگیر نکنه؟ اینا همه نشون میده که آقایون کلا اینجا هم اعتقاد دارن که باید یک هیچ به نفع خودشون جلو باشن.
    در مورد اون خانم مصاحبه آخر گوشه ای از دردی هست که خانواده ها بهشون دچار میشن. ار مادر این خانم نمیشه انتظار داشت در شرایطی که بعد 27 سال بهشون اون شوک وارد شده بتونن رابطشون رو درست مدیریت کنن. 27 سال یعنی خیلی ویولت
    ویولت عزیز شما کار بسیار بزرگی برای این برنامه انجام دادی اما خیانت رو از یه بعد دیدی . درد و زخمی که خیانت به زندگی ها وارد میکنه اینقدر ابعاد وسیعی داره که با یک برنامه کامل نمیشه. این خیانت دو بعد داره یکی هم طرف مقابله که میدونه طرفش مرد یا زن متاهل هست و باز وارد رابطه میشه و اینجاست که درد بیشتر میشه. اینحاست که زخمی میشه زندگیا و باز طرف سرش رو بالا میگیره و به کاری که کرده افتخار هم میکنه
    دوستی برام چند روز پیش نوشت که به نظرش من باید از دردام بنویسم . همان بغض هایی که روز و شب هایم دچارش بود. بدون فحاشی . خالصانه از رنج ها بگویم . کینه طبیعی است. باید از تمام این حکایت ها نوشت که اگر شرایط برای زنی و یا دختری پیش آمد که با مرد زن داری رابطه برقرار کند تک تک جملات تو و امثال تو توی گوشش زنگ بزند. بداند که با هر لبخند وهر مهری که به مرد مورد علاقه اش می ورزد تک تک سلول های زنی دیگر از درد مچاله می شود و… باید نوشت از لحظه ای که فهمیدی. از عکس العمل ها از اینکه محکوم شدی که نتوانستی رضایت مردت را کسب کنی….باید بنویسید
    و من بعنوان کسی که درگیر شدم و بخشیدم و هنوز درد میکشم فکر میکنم برنامه ات دردهایی که من کشیدم رو کم داشت . برنامه ات حضور دومی ها رو کم داشت.
    اما برای بررسی تا همین مقطع هم مرسی و دستت رو می فشارم به مهر

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:59 ق.ظ پاسخ داد :

    باهات موافقم…کامنتت بهم ایده داد که اینبار برم سراغ خیانت شده ها و خیانت دیده ها و پای حرفهای اونها بنشینم

    [پاسخ]

    سارا در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:53 ق.ظ پاسخ داد :

    موضوع جالبی میشه
    نمیخوام قضاوت کنم اما هیچ وقت از کار این خانوما سردر نیاوردم
    تو دنیای مجازی تعدادشون خیلی زیاده
    والبته حرفاشون خیلی شبیه بهم

    [پاسخ]

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:33 ب.ظ پاسخ داد :

    منظورتون از “این خانوما” چیه؟

    [پاسخ]

    سارا در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 1:30 ق.ظ پاسخ داد :

    عزیزم منظورم خانومایی که با اطلاع قبلی با اقایون متاهل ,رابطه برقرار میکنن
    همون هایی که اسم دومی رو خودشون گذاشتن


  35. حافظ کوزه شکسته در 12/09/07 گفت :

    (...پیغام خصوصی از طرف شما...)
    سلام؛
    ویولت خانم،این مدتی که من نبودم،چندقسمت رو از دست دارم.همه رو گوش کردم،نظرمو پایین نوشتم(با خودم گفتم هویجوری همه شو یه جا بذارم!).بخونشون،اگه مناسب دیدی برای خوندن بقیه بذار.درغیر این صورت سطل آشغال شما یه مهمان جدید تو راه داره!
    برنامه 29:
    موضوع خوبی بود،روایت خوبی داشت، ولی مسیر مناسبی رو طی نکرد!این موضوع(آیا در یک ازدواج ویا به طور کلی تر در زندگی(با توجه به شرایط سنی و مسائل اجتماعی) داشتن پرده ی بکارت مهم هست یا نه؟) مثل بقیه ی مسائل زندگی، موافقین و مخالفین خودش رو داره. مخالفین این موضوع،حرفشون به خوبی شنیده شد و به نظر من تا حدودی منطقی بود!(البته با منطق من!باتوجه به اینکه نظر من وحی مُنزل نیست وفقط یک نظره). اما دفاع مناسبی از موافقین پخش نشد!اونهایی هم دفاع کردن،استدلالی از خودشون نداشتن و فقط واگویه های دیگران رو نقل قول می کردن! در این زمینه حرف اول و آخر رو دین و مروجین اون می زنن،ای کاش می شد حرف اونا رو هم شنید!می دونم خیلی سخت و خطرناکه،ولی ممکنه!(بینشون آدمایی هستن که منطقشون با نسل امروز جور در بیاد)ای کاش شرایطم طوری بود که می تونستم کمک کنم.
    برنامه ی 30:
    – بین کامنت های این برنامه مطالب نانسی خانم جالب بود!
    – خیلی ناراحت شدم وقتی خوندم که خانم جامعه ی ما خداحافظی کرده!! مطالبی انتخابی و نوع بیانی که داشت جالب بود.البته بعضی جاها به نظرم تند روی بود ولی در کل خوب بود.
    برنامه ی 31:
    – همه ی این نیم ساعت و خرده ای یک طرف،اینا یه طرف: «… کلی پول دادم خانم اوردم،حالا که برق نیست چه خاکی تو سرم بکبم؟شما خسارت میدی؟ طرف هم نه گذاشت و نه برداشت و با خنده گفت: دوست عزیز دوتا شمع روشن کن شاعرنه تره!!!» یعنی من کبود شدم از خنده!
    – آهنگ «دل کوچولو،دل دیونه» هم خیلی قشنگ بود.
    – پیشنهاد می کنم از «موسیقی مقامی» هم استفاده کنین.شاید از دید اول همه خوششون نیاد، اما به مرور زمان مخاطبین خاص خودش رو جذب می کنه.
    برنامه ی 32:
    – وقتی دیدگاه ها و عقیده ها از «ایده» به «ایدئولژی» تبدیل می شن،به مرور زمان به دلیل کم توجهی،علاوه بر اینکه بی محتوا میشن،بلکه از «هدف» به «وسیله» هم تبدیل می شن.
    با توجه به اینکه این مطالب فقط نظر منه و وحی مُنزل نیست،نگاهی به گذشته داشته باشین؛هر جا که گفت و گوها از حالت تبادل نظر به مناظره و مجادله ؛«لا اِکراهَ فی الدّین*» به ایمان اوردن از ترس شمشیر و ایمان خالصانه به تقیه های آسیب زننده تبدیل شد،ایده ها به ایدئولژی و بعد به منافع شخصی ودر انتها به شکست ختم شد.
    از دکتر علی شریعتی پرسیدند:
    «به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
    در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید.فکر زن رااصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست.»
    «چادر» از «ایده» به «ایدئوژی» داره تبدیل میشه،این روند به الذات عیب نیست ولی شرط درست اجرا شدنش سه چیزه: زمان،مکان،یاران! که به طور کامل فذاهم نیست!
    بیایین به دنبال چاره باشیم تا راهی برای بیرون رفتن از عمق این فاجعه پیدا کنیم!
    نکته ی مهم:به نظر این حقیر،ایدئولژی به الذات چیز بد و آسیب زننده ای نیست و گاهی تنها راهکار پیش روی ماست!برای اجرایی شدن،باید شرایطی محیا باشه درغیر این صورت به از اهداف آرمانی که به همراه داره فاصله می گیره.
    – اسم استاد علیزاده تو این برنامه اومد داغ دلم تازه شد!شما جای من: استاد علیزاده بیاد ساری اونم چند روز برنامه داشته باشه وشما از یک ماه قبل منتظر باشین که برین کنسرت استاد و قرارباشه دوستاتون زمان روزهای اجرا رو خبر بدن بعد یه دفعه یادشون بره!!شما چی کار می کنین؟!یعنی داغ از این بزرگ تر؟!!
    (استاد اوایل خرداد ساری اجرا داشتن)
    – به یاد استاد کسایی،یک دقیقه سکوت…
    ———–
    بسم الله الرحمن الرحیم لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست.) (۲۵۶) اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (خداوند سرپرست كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكي ها به سوى روشنايى به در مى‌برد. و [لى‌] كسانى كه كفر ورزيده‌اند، سرپرستشان [همان عصيانگران=] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.) (۲۵۷)
    (سوره ی مبارکه بقره آیات 256-257)

    برنامه ی 33:
    نظری ندارم(چه عجب!).

    برنامه ی 34:
    – قرار نشد از همون اول سوالای سخت سخت بپرسیا! تغییر رفتارهای من: خیلی کمتر با اطرافیانم شوخی های «خون جوش آور» می کنم!(یک ماه وخرده ای دیگه کنکور کارشناسی دارم،وقت ندارم!).من از اول خلقت آشغال رو زمین نمی رختم!آخرشب اگه جیب و داخل کیفمو بگردن حتماً پوست شکلاتی،چیزی پیدا می شه.درمورد کودکان هم والدینشون خواهش می کنن،بچشون رو راهنمایی نکنم!(روشنگریم از خط قرمزا می گذره!).
    – اول از همه آفرین به این همه شهامت این دوستمون!لااقل انقدر جرعت داشت بگه چیکار کرده!
    «نقض تعهد»!چه اسم دهن پرکنی! نمی خوام روضه بخونم،ولی به عنوان یه دوست میگم: هرکی هستی،هرچی هستی،به هرچی که اعتقاد داری،آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. هرعملی عکس العملی داره…
    داری خونه ی خودتو خراب می کنی،با آجراش مسجد بسازی؟! «موهبت»؟!! در ازای چی؟… .
    – «بوی دهن زن بداخلاقمو با هیچ چیز عوض نمی کنم.» یکی از بهترین جمله هایی بود که تابه حال شنیدم.
    – جان؟ کمتر از 10 سال؟!… خب؛اون وقت اونا دقیقاً چیکار میکنن؟!!
    – دوستی که درمورد تعریف های متفاوت خیانت،صحبت کرد حرف هاش خیلی جالب بود.
    – حتی کلمه ی «خیانت»بار سنگینی داره!نمی دونم چرا بعد از گوش دادن این برنامه دلم گرفت!به صدای تنبور پناه بردم. پنجه ی جادویی زنده یاد داوود عزیزی آرومم کرد.حالا که یادی ازش شده برای شادی روحش فاتحه ای بخونید.

    – شرنده م !سه صفحه ی Word شد!(با توجه به حذفی جات!)
    – خدایا؛سرعت فک و حرفای ذهنمو کمتر کن،ملت یه ذره نفس بکشن!

    [پاسخ]

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:09 ق.ظ پاسخ داد :

    فکر زن رااصلاح کنید???????!!!!! فکر زن رااصلاح کنید?????!!!!!
    چه حرف تأسف آوری!!! چه حرف تحقیر کننده ای !!!
    و فکر مرد را که به خودش همه نوع اجازه و حقی میده, آیا کسی در فکر این هست که اصلاح کنه ؟؟؟

    [پاسخ]

    مریم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:10 ب.ظ پاسخ داد :

    الان دیگه وقتشه شریعتی‌ رو هم نقد کرد. حرفاش واسه زمان خودش مثل آیه بوده، نه الان.

    [پاسخ]

    سوسن جعفری در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 1:06 ب.ظ پاسخ داد :

    زن، برخلاف آنچه به نظر میاید، نقشی بسیار عظیم در تربیت «انسان» دارد فارغ از جنسیت. زن، مادر است و همسر است و دختر است و مادرشوهر است و مادرزن است و … وقتی تفکر و ذهنت زن اصلاح شود، نه که تفکرش منحرف است، اصلاح فقط برای انحراف نیست، می‌تواند بشریت را به سوی کمال هدایت کند. برای همین هم هست که همسرگزینی خیلی مهم است و اگر دقت کنید زنان انبیا و اولیا وقتی صالح بودند، مادر انبیای بعدی و اولیای بعدی می‌شوند. در قرآن آنقدر که از مادرانِ انبیا گفته است از پدران نگفته است.

    [پاسخ]

    مریم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 1:45 ب.ظ پاسخ داد :

    درسته. فکر‌ مردان شریعت هم باید عوض بشه. تو افغانستان یه زن را به جرم رابطه با دو مرد جلوی همه اعدام کردن. اون ۲ تا مرد را هم رو کشتن. آره شریعت باید یه زحمتی به خودش بده و جلو پیروانشو بگیره.

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 6:17 ب.ظ پاسخ داد :

    بله البته حق با شماست ، مادر اولین مربی فرزند هست ، بدون هیچ شکی نقش بسیار مهمی در تربیت فرزند داره، ولی اصلاح کردن معنیش اینه که در اسانس خرابه، غلطه و احتیاج به اصلاح داره در صورتی که من یاد گرفتم که چه مرد و چه زن احتیاج به تربیت درست داره، دلیلش هم همین مردان و چه بسا زنانی که خیانت رو حق مسلم مردان میدانند، چرا که در تربیت غلطشان یاد گرفته اند که مرد نیازهای ما ورای نیاز های زن داره، حتا بسیاری بر این باورند که زن به اوج لذت جن ۳۰ نمیرسه و در بهترین و محترمانه ترین حالت این مردان زن را یک ماشین بچه درست کنی میدانند .

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 6:22 ب.ظ پاسخ داد :

    اما در مورد مادر انبیا بحثی جداست ، واگه دلیل صالح بودن اینه که شما گفتید مطمئن باشد نه همشون صالح بودند و نه همه فرزندان ایشان و یا انبیا بعدی و اولیا بعدی صالح بودن!!!

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:36 ب.ظ پاسخ داد :

    امان از حرفای “دکتر” علی شریعتی, امان. امان از این طرز فکر خاک خورده که”زن” رو موجودی میبینه که باید اصلاح بشه, باید “درست” بشه.

    [پاسخ]

    در تلخ هندوانه در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 7:34 ب.ظ پاسخ داد :

    خاصیت نت [لااقل توی ایران] اینه که نمی‌شه بحث جدی کرد، نمی‌شه منطقی بحث کرد، عرصه‌ی بحث توی نت مثل رینگ مسابقات کشتی کجه، که طرفین می‌خواهند همدیگر را تا مرز نابودی ببرند و از وسیله‌ای برای اینکار استفاده کنند. هدف قانع کردن یا قانع شدن نیست، هدف فقط اینه که طرف مقابل محکوم بشود. چه حق بگوید چه ناحق.

    [پاسخ]

    حافظ کوزه شکسته در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 9:25 ب.ظ پاسخ داد :

    سلام؛
    من قبل از اینکه وارد هر گفت و گویی بشم برای خودم مشخص می کنم که نوع بیانم کدوم یک از موارد باشه: تبادل نظر؟ مباحثه؟ مناظره؟ مجادله؟. در این گفت و گو من فقط قصد تبادل نظر دارم.
    منظورم از این جمله ی زنده یاد شریعتی این نبود که خدای ناکرده «زن» نیاز به «اصلاح فکر» داره و یا اینکه الان زن گمراهه (!) و باید از گمراهی آشکار در بیاد! فقط می خواستم اینو بگم که:
    خداوند زن و مرد رو یکسان آفرید. هر دو به یک اندازه حق زندگی و حق انتخاب دارند. و اینکه چرا تو جامعه ی ما این توازن در «حق» برفرار نیست و زن در بیشتر موارد حتی در زنده موندن (!) نصف مرد حق داره سر در نمیارم! نمی خوام روضه بخونم، فقط یک مورد رو بگم برید «قوانین ارث و میراث در مورد سهم زن و مرد وارث» رو بخونین خودش به تنهایی روضه ظهر عاشوراست.
    من فقط می خواستم بگم که زن ناقص العقل نیست و می تونه برای خودش تصمیم بگیره.(این حرفم برای پاسخ به دوستان نیست و نظره همیشگیه من بوده و تا به این لحظه بهش اعتقاد و ایمان دارم).
    در مورد دکتر شریعتی هم نمی تونم نظری بدم. از دیدگاه شما دوستان تا قبل از این به این موضوع فکر نکرده بودم. این که نظر ایشون در مورد زن چی بوده و چه تعریفی از «اصلاح عقیده» ارائه داده بودن. آیا تنها زن رو نیازمند اصلاح می دید و یا اینکه منظورش از زن، اصلاح کل جامعه بود؟ باید متن اصلی و کل مقاله رو به همراه تفسیرش خوند تا متوجه بشیم نظر ایشون چی بود. و اینو اطمینان دارم که شریعتی زن ستیز نبود. این یکی از معدود دفعاتیه که جمله و یا روایتی رو بدون اینکه منبع رو دیده باشم ذکر کردم. و همینجا از همه ی دوست داران دکتر شریعتی عذر خواهی می کنم.
    به نظر من شریعتی به تنهایی یک انقلاب اندیشه بود، صاحب راهکارهایی نو برای جامعه بحران زده دهه 50 بود و حیف که عمرش به دنیا باقی نبود.
    بازم از اینکه نا خواسته باعث شدم به خانوم ها توهین بشه عذر می خوام. بزارین به حساب من نه مرحوم شریعتی.
    به اندازه کافی شاهد جفا در حق زن هستم. دلم نمی خواد به عنوان کسی که عضوی از این جنایت ها شناخته بشم حتی اگر محدود به طرز فکرم باشه.

    [پاسخ]

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:48 ب.ظ پاسخ داد :

    دوست عزیز ، میدونی کلمات قدرت زیادی دارن، یک کلام درست در جای درست میتونه کسی رو به عرش ببره و در حالتی دیگر مثل مگسی له کنه، در این مورد بخصوص و در این شرایط بخصوص شما که داری کامنت را مینویسی بایددر استفاده درست کلمات دقت کنی تا بعدن احیانا مجبور به عذر خواهی نشی .

    من نمیدونم این شخصی که همه حرفش را میزنید کیه، ولی میبینم خیلی ها نقل قول از این دکتر شریعتی میکنن ، ایشان هم انسانی هستن مثل بقیه انسانها که در مراحل مختلف زندگی دستخوش تغییرات میشن ، بزرگ میشه، فکرش و ایده هاش عوض میشن ، نمیشه به حرفهای شخصی که در زمانی بخصوص جوری فکر میکرده و الان اگه میبود شاید جور دیگری فکر میکرد سندیت داد ، عقاید با هم فرق دارن و خدارو شکر که فرق دارن وگرنه زندگی خیلی یک نواخت میشد !

    [پاسخ]

    حافظ کوزه شکسته در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 3:18 ق.ظ پاسخ داد :

    – بله کاملاً حق با شماست.از عروج تا له شدن مرز باریکی وجود داره،به باریکی یک کلمه. و کاملاً قبول دارم که اوردن این جمله عمل اشتبای بوده و ایشون براساس زمان خودشون گفتن نه زمان حال!
    – از توصیه تون هم ممنون.
    – یه موردی برام جای سوال بود.شما گفتی که: «نمیشه به حرفهای شخصی که در زمانی بخصوص جوری فکر میکرده و الان اگه میبود شاید جور دیگری فکر میکرد سندیت داد» می شه در این مورد بیشتر توضیح بدی؟ من متوجه منظور شما نشدم.

    عمه خانم در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 6:02 ب.ظ پاسخ داد :

    بله کاملا، پیامبران خدا ماورای زمان تعالیمشان را برای بشریت آوردن اما با وجود این در خود کتب آسمانی برای هر دین خدا زمانی وجود داره، هزار سال! برای اینکه بشر پیشرفت میکنه و به موازات پیشرفتش احتیاجات متفاوت پیدا میکنه و نیاز به راهنمایی های جدید و تعالیم جدید داره، برای همین اگه توجه کرده باشید قوانین مدنی در ادیان فرق میکنن !
    حالا من نوشتم «نمیشه به حرفهای شخصی که در زمانی بخصوص جوری فکر میکرده و الان اگه میبود شاید جور دیگری فکر میکرد سندیت داد» خیلی ساده هست، من امروز ممکنه حرفی در موردی بزنم که در ده سال دیگه اصلآ نظری متفاوت نسبت به ان موضوع داشته باشم ! بنابرین آیا درسته که کسی حرف ده سال پیش من را تکرار کنه و بگه عمه خانم فلان چیز را گفت؟

    حافظ کوزه شکسته در تاریخ جولای 11th, 2012 ساعت 8:20 ب.ظ پاسخ داد :

    پارگراف دوم حرف های شما که در پاسخ به سوال من بود رو تصدیق می کنم.نظر شما رو کاملاً قبول دارم.
    در مورد پارگراف اول،سوادم انقدری نیست که بخوام در مورد انبیا و ادیان نظری بدم،اما در کل جای تامل داره.
    باز هم از همه ی خانم ها،از اینکه ناخواسته باعث شدم بهشون بی احترامی بشه عذر خواهی می کنم.

    هیشه شاد باشید.


  36. مروارید در 12/09/07 گفت :

    گزارش جالب و تکان دهنده ای بود.ولی نمی دونم هر نوع نقض تعهد رو میشه خیانت نامید یا نه؟ نمی دونم فیلم the bridges of madison county رو دیدین یا نه؟ توصیه میکنم حتما ببینید.و بگین فرانسسکا تو این فیلم خیانت میکنه یا نه؟ درسته که فیلمه ولی نمونه های عینی داره.خلاصه ی این فیلم اینه که زنی با شوهر و دو فرزند در غیبت همسر و فرزندانش عمیقا عاشق مردی میشه و باهاش وارد رابطه میشه.مرد از اون میخواد که همراهش بره ولی زن به خاطر تعهدی که به خانوادش احساس میکنه با اینکه عمیقا دلش میخواد بره میمونه و تا آخر با دلخوشی از نامه هایی که گاه گاهی به دستش میرسیده زندگی میکنه…(مریل استریپ و کلینت ایستوود)

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:50 ق.ظ پاسخ داد :

    ندیدم فیلم و

    [پاسخ]

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:03 ق.ظ پاسخ داد :

    آه ویولت جان حتمن ببین و های های گریه کن، بسیار زیبابود، من از کلینت ایستوود خوشم نمیاد و فقط بخاطر مریل استریپ دیدم ولی چه فیلمی، چه فیلمی!!!

    [پاسخ]

    مریم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:20 ب.ظ پاسخ داد :

    منم این فیلمو دیدم.اگه شوهرش میفهمید دیگه فیلم پایان خوبی‌ نداشت.

    عمه خانم در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 5:42 ب.ظ پاسخ داد :

    تعهد و مسئولیت ,بنظرت سوژه خوبی نیست برای یک برنامه؟ خیلی ها کمی بین این دو واژه گم هستن و نظرات متفاوت میبینم،چی فکر میکنی؟ اما با نظریات کوتاه و تعداد بیشتر نظر دهنده !

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 7:31 ب.ظ پاسخ داد :

    موافقم- باید کم کم نظرات رو جمع کنم

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:37 ب.ظ پاسخ داد :

    البته من موافق این نیستم که به خاطر “تعهد” نرفت.

    [پاسخ]

    مروارید در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 8:21 ب.ظ پاسخ داد :

    دقیقا به خاطر تعهد نرفت.کتابش رو هم که بخونی بارها در نوضیح نرفتنش از کلمه ی responsiblity استفاده میکنه.

    [پاسخ]

    مریم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:09 ب.ظ پاسخ داد :

    Commitment یعنی تعهد
    responsibility یعنی مسئولیت

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:03 ب.ظ پاسخ داد :

    مریم عزیز یعنی این فیلم الان پایان خوبی داشت؟؟؟!!! تصور میکنی شوهرش نفهمید؟ پس شما یا فیلم رو درست ندیدی یا با دوبله من درآوردی دیدی!!!

    [پاسخ]

    مروارید در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:28 ب.ظ پاسخ داد :

    منهم معنی این دو کلمه رو خیلی خوب می دونم.ولی در این مورد خیلی نمی شه تفکیکشون کرد.تعهد و مسولیتی که در برابر ریچارد(همسرش)احساس میکرد مانع از این شد که بره…

    مروارید در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:47 ب.ظ پاسخ داد :

    این قسمت زیبایی از دیالوگ فرانسسکا هست که به خوبی احساس اون رو نشون میده:
    Rober,if you took me in your arms and carried me to your truck and forced me to go with you,I wouldn`t murmur a complaint.you could do the same thing just by talking to me.but I don`t think you will.you`re too sensitive, too aware of my feelings,for that.and I have feelings of responsibility here.Yes it`s boring in it`s way.my life, that is.it lacks romance,eroticism,dancing in the kitchen to candle light and the wonderful feel of a man who knows how to love a woman.most of all it lacks you.but there is this damn sense of responsibility I have.to Richard ,to the children.just my leaving ,taking awat my physical presence, would be hard enough for Richard.that alone might destroy him….تصور نمی کنم تعهد و مسئولیت خیلی اینجا جدا از هم باشن.

    مریم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:28 ب.ظ پاسخ داد :

    فیلمو خیلی‌ وقت پیش دیدم، زبان اصلی‌، شاید خوب متوجه نشدم.


  37. آقای توت فرنگی در 12/09/07 گفت :

    سلام بر ویولت،کوه پرغرور و بی نیاز و با شکوه.
    ببین چه دعوایی درست کردی با این برنامت!یه خورده دیگه پیش بره فکر کنم دعوای واقعی راه بیفته!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:49 ق.ظ پاسخ داد :

    من دعوایی نمی بینم… همه دارن نظراتشون رو میگن و این عالیه

    [پاسخ]

    mandala در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:34 ب.ظ پاسخ داد :

    خب من حالا میخواهم راجع به مصاحبه های دوم و سوم نظر بدم و سکانس بعدی رو شروع کنیم همگی… Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:37 ب.ظ پاسخ داد :

    شروع کن…همه گیر دادین به اون بنده خدا….برو راند بعدی…دارمت Wink


  38. نازی ی در 12/09/07 گفت :

    در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند : ” بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم ” و امروز در آغوش دیگری.. نفس نفس میزنند… !

    [پاسخ]


  39. ستاره در 12/09/07 گفت :

    به آقاي شماره 1 مصاحبه:
    حرفهات يه جورايي قبول اما خيلي يكطرفه بود
    فكرشو بكن نياز تنها در وجود شما نيست و خانومت هم چنين نيازي داره. فرض كن مردي هست جوون‌، خوش‌تيپ‌ و بسيار باكلاس‌تر از شما كه مي‌تونه براي يكي دو ساعت خانومتو ببره تو اوج ابرها و لذت كامل بهش بچشونه. كاري كه شما نمي‌توني و از پسش برنميايي چون همسرش هستي.
    چي از اين بهتر، اون مرد كه ممكنه فاميل هم باشه (مثل روابط خود شما) بهترين احساس جسمي را به همسرت ميده. در عوض خانوم شما براي شما هيچي كم و كسر نمي‌گذاره و مرتب بشور و بپز و بروب كه فكر كني خونه‌ات تميز‌ترينه…… اما براي ارضاي روحيه خودش به اون مرد بهتر از شما (گاهي ممكنه حتي بدتر از شما هم باشه اما بلده خانومتو ارضا كنه) احتياج داره كه هر از چندي ببينتش و چون نياز به تنوع هم هست گاه به گاه بهتره عوض بشه و ورژنش آپديت بشه
    حالا چه حالي داري؟ خوشحالي؟ راضي هستي؟
    اونوقت اين چه خونه‌اي ميشه؟ شما توش پول بريزي، خانومت هم كارهاي خونه را انجام ميده اما نه تعهدي، نه احساسي، نه ارتباطي
    اين چيزيه كه مي‌خواهي؟
    ميگن هميشه آدم يكطرفه بره به قاضي راضي برميگرده اما دو طرفه فكر كن تا منصفانه قضاوت كني
    اگر به خاطر روابط جنسي خارج از قاعده‌اي كه داري به بيماريي مبتلا بشي و اون را به همسرت انتقال بدي چي؟ تا حالا بهش فكر كردي؟
    اميدوارم حالا كه شهامتش را داشتي مطرح كني كمي بيشتر فكر كني و دنيا را از ديد همسرت هم ببيني. اگر تو زود ازدواج كردي و ارتباط قبليي نداشتي در مورد خانومت هم به همين صورت بوده پس نگذار خودخواهيت تو را به ناكجا آباد بكشونه
    وقتي لباست به تنت تنگ و بدقواره شد اشكال را گردن لباس ننداز و ببين خودتي كه از فرم خارج شدي. سعي كن خودت را اصلاح كني و گرنه مجبور ميشي تند و تند لباسهاي گشاد و گشادتر بخري و روزي مياد كه با سكته قلبي از پا درميايي. مراقب اون روز باش

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:48 ق.ظ پاسخ داد :

    so like

    [پاسخ]

    عمه خانم در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:59 ق.ظ پاسخ داد :

    mee too

    [پاسخ]

    ز در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 12:21 ب.ظ پاسخ داد :

    llike

    [پاسخ]

    sahra در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:40 ب.ظ پاسخ داد :

    بسیار موافقم. میگم یه چیزی, این آقاهه روش میشه جایی که فامیل های همسرش هستن بره مهمونی؟!
    یه چیز دیگه: منم فکر کردم اول یه خانوم داره صحبت میکنه بعد که فهمیدم آقاست خیلی شوکه شدم Smile خود این آقاهه دیدن داره که چطور این همه رو جذب خودش کرده Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 5:49 ب.ظ پاسخ داد :

    بابا بخاطر تغییر صدایی ه اعمال کردم…صداش نازک و زیر شده Big Smile
    و گرنه بنده خدا صدای اصلیش خوبه

    [پاسخ]

    mandala در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:32 ب.ظ پاسخ داد :

    ویولت راستی لهجه اش هم به خاطره تغییر صدا بود؟

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 10:35 ب.ظ پاسخ داد :

    Big Smile)) این یکی دیگه نه…مادرزادی بود Wink

    sdf در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:43 ب.ظ پاسخ داد :

    هززززززززززاران لاااایک

    [پاسخ]

    sdf در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 3:48 ب.ظ پاسخ داد :

    چه قدر خوب میشد اون آقایی که مصاحبه اول رو باهاشون انجام دادید، می اومد این کامنت رو می خوند و نظرش رو اعلام می کرد. واقعا پاسخ ایشون شنیدنی خواهد بود … البته اگر این قدر دموکرات باشن که چنین حقی رو برای خانومشون هم قائل باشن…

    [پاسخ]

    40tike در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 11:55 ب.ظ پاسخ داد :

    معمولن مردایی که اینجورین سرخودشون رو کلاه میزارن. اکثرن زنشون از قضیه خبر داشته و خود خانوم هم جای دیگه مشغول بوده. مثلن همون یه مرد جوون تر اهل حال تر حتی عبدالقادر بغدادی تر که دست به سفرش بهتر از ایشون در اکثر موارد وجود خارجی داره. اینجور زندگی ها فقط یه همزیستی مسالمت آمیز جهت اینکه بچه های اینجور ازدواج ها آسیب نبینن.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 12:16 ب.ظ پاسخ داد :

    تایپ فارسی؟؟/همرااا

    [پاسخ]

    حافظ کوزه شکسته در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 6:02 ب.ظ پاسخ داد :

    من هم با شما موافقم.

    [پاسخ]


  40. دوست فیس بوکیت(خواننده همیشگیت) در 12/09/07 گفت :

    ویلی عزیزم
    ممنون ازبرنامه ی زیبات

    واقعن نفس گیر بود وپربار
    حق داشتی هرچقدر خسته بشی

    دستت درد نکنه

    [پاسخ]


  41. داوود در 12/09/07 گفت :

    wow! 106 comments! 107 … now Wink

    [پاسخ]


  42. سوسن جعفری در 12/09/07 گفت :

    کامنت‌های دوستان به قدری کامل و خوبند که دیدم چیزی ننویسم بهتر است. دیروز سه بار پی در پی گوش دادم برنامه‌ات را و از خودم پرسیدم این همه ناراحتی و استرس این مصاحبه‌ها [که برای من شنونده ایجادمی‌شود چه برسد به خود تو] مبادا اثر سویی بر سلامتی‌ات داشته باشد؟
    مراقب خودت باش عزیزم.

    [پاسخ]


  43. shirin در 12/09/07 گفت :

    ویولت جون خدا نکنه ! کات به خودم بود.منظورم این بود که این بحث برای من تمام شده است! تا همان جا هم زیادی کش آمده بود و سر توضیح واضحات.
    ولی خودمونیم یک تیکه هایی میندازی که آدم از خنده میمیره!

    با دوستانی که در مورد پرداختن به سایر جنبه های خیانت و سایر افرادی که به نوعی باهاش درگیر میشن کاملا موافقم. اما شاید بهتر باشه به این موضوع با فاصله برگردی تا بنظر هم فوکوس کردن روی یک مطلب خاص نباشه.
    به عنوان موضوع برنامه و پیشنهاد: راستش من نمیدونم دغدغه مردم ایران چیه اما با توجه به اینکه تابستان است و فصل تعطیلات میتونی به معرفی نقاط دیدنی کمتر شناخته شده بپردازی و اگر بتونی در مورد امکانات توریستی در دسترس در آن مکان هم اطلاع رسانی کنی که دیگه عالیه (بعدا برای اونایی که از برنامه تو درآمد گیرشون میاد صورت حساب هم بفرست!! آیکون چشمک)
    منظورم فقط اینه که میتونی بحث های خیلی جدی و سنگین رو با موضوعات کمی مفرح و سبک تر (مثل همان نمایشگاه) به شکل آلترناتیو بگذاری که خودت هم بیش از حد خسته و درگیر نشی.

    [پاسخ]


  44. همون بابا در 12/09/07 گفت :

    سلام

    ویولت جان، ترجیح میدم چیزی نگم. حیرونم.

    فقط این جمله رو یادآوری میکنم که مواظب باشیم «عشق» رو با «هوس» ، عوضی نگیریم. به نظرم بیش از هرچیز در این گزارشات، به عشق ، اجحاف شد.

    خیلی کار نفس گیری داشتی، امیدوارم همیشه پر شور و انرژی باشی.

    راستی ، ثبت دومین رادیوت هم مبارک باشه دختر.

    در پناه حق

    [پاسخ]


  45. ناصر در 12/09/07 گفت :

    ویولت عزیز افتخار میکنم که شنونده برنامه ات هستم. برنامه این هفته بسیار بسیار خوب بود (موندم اگه صحبتهای اون خانوما که گفتی سانسور شده رو هم میذاشتی دیگه چی میشد!) اینو از این همه کامنت های مثبتی که گرفتی و هر دفعه هم دارن بیشتر میشن بفهم. قدر خودت و این همه مخاطب درجه یک رو بدون. امیدوارم همیشه بتونی همین طور با قدرت ادامه بدی. ضمناً سعی کن حتی‌الامکان بخشی رو حذف نکنی (مثلا گوچه چشمی به نوشته دیگران یا معرفی کتاب)

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 5:52 ب.ظ پاسخ داد :

    خیلی برنامه طولانی میشد اگه حذف نمی کردم…قبول نداری؟
    عوضش برنامه این هفته همه چی داره و پروپیمونه Wink

    رسانه به مخاطبش زنده است و منم افتخار می کنم به این همه مخاطب فرهیخته ایی که دارم

    [پاسخ]

    ناصر در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 6:02 ب.ظ پاسخ داد :

    ما هم افتخار می‌کنیم به این ویولت نازنینی که داریم. Wink

    [پاسخ]


  46. Alij در 12/09/07 گفت :

    فوق العاده بود برنامت، تشکر،‌نه فقط واسه اینکه رفته بودی سراغ یه تابو و مطمئنا عبور از خط قرمزا و رفتن سراع تابوها خیلیارو جذب می کنه،‌اما من مجذوب طرز مصاحبه و گفتگوت شدم،‌اصلا ندیدم لحنت کوچکترین تغییری بکنه وقتی حرفای طرف مصاحبت کاملا مخالف عقیدت بود،‌حتی از کلاماتی که بار منفی داشته باشه و میتونست به صورت غیر مستقیم خیلی راحت محکوم کنه طرفو استفاده نکردی.
    راجع به اون سوالت راجع به ارتباط سختی طلاق و خیانت به نطرم خیلی بهم ربط دارن،‌هم سختی طلاق و هم تبعات سنگینش از طرف اطرافیان.
    یه تحقیقی که حالا شاید زیاد ربطیم نداشته باشه گفتنش اما یادم اومد بگم اینه که تو ایالت‌های مختلف آمریکا تحقیق کرده بودن دیده بودن تو ایالتی که آسونترین قوانین طلاق رو داره کمترین طلاق اتفاق میوفته و بالعکس
    دلیلشم واضحه که وقتی میبینی طرفت راحت میتونه جدا شه آستانه تحملتو میبری بالا، بواسطه‌ی یه رابطه‌ی خونی یا یه قرارداد هیچ الزامی نیست تحمل شی و نمیتونی رفتار دوگانه داشته باشی تو بیرون و داخل خونه!
    به فول معروف که میگن چه پر جرات میشود در برابرت آنکه میداند از ته دل دوسش داری!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 9:51 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون که ما رو در جریان اون تحقیق قرار دادی

    [پاسخ]


  47. ح در 12/09/07 گفت :

    یکی از موضوعاتی که رسانه عمومی بهش نمی پردازه ولی همیشه وجود داشته، عشق های دوران نوجوانی است. عشق های نا به جا که گاه مشکل سازند.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 9th, 2012 ساعت 9:52 ب.ظ پاسخ داد :

    یعنی به نظرت با تین ایجرها باید صحبت کنم؟یا افرادی که این سن رو پشت سر گذاشتن ولی خاطره چنین ارتباطاتی دارن

    [پاسخ]


  48. ح در 12/09/07 گفت :

    عزیزدلم مطمئنم تو بهتر از من می دونی.

    ولی اگه بشه با خود بچه ها ارتباط برقرار کرد خیلی جذاب می شه. چون ممکنه بزرگ ترها چنین خاطراتی رو دیگه جدی نگیرند، در حالیکه توی اون سن واقعا مسئله است.

    [پاسخ]


  49. mandala در 12/09/07 گفت :

    راستش من از مصاحبه های دیگه اینقدر حرص نخوردم که از مصاحبه ی اول اما در کل اینکه تو هیچ موضعی نمیگیری و در کمال بیطرفی صحبت میکنی به نظرم خیلی رفتار حرفه ای هستش…مخصوصا اینکه اجازه ندادی اون دختری که پدرش خیانت کرده بود قضاوت کنه…

    [پاسخ]


  50. chaam chaam در 12/10/07 گفت :

    هر سه تا برنامه رو گوش کردم. هرچی خواستم بگم دیدم دیر اومدم دوستان گفتند.
    راستی چطوره از دیوار خونه مردم بریم بالا اسمش رو بذاریم نقض حریم خصوصی! یا کلاهبرداری کنیم اسمش رو بذاریم نقض مالکیت!
    از این به بعد راحت سر امتحان از رو دست بغل دستیم نگاه می‌کنم، مراقب هم غلط زیادی کرد و گفت تقلب نکن، میگم تقلب؟! هان؟! من فقط دارم نقض ارزشیابی فردی می‌کنم.

    [پاسخ]


  51. chaam chaam در 12/10/07 گفت :

    اولین بار که به حرفهای آقای قسمت اول گوش کردم، حسی ناخوشایند و به تلخی بعضی حقیقتها بهم دست داد. ولی همون موقع نظر نداشتم تا عجولانه و تحت احساسات نباشه. خودم رو گذاشتم جاشون. عقیده‌های ایشون دست‌پروده جو جامعه است. من نمیتونم ادعا کنم که اگه پسر بودم و با بعد دیگه فرهنگمون بار اومده بودم، به سن ایشون که می‌رسیدم دچار این اشتباه نمی شدم. فرهنگ ما از اول دخترها رو به سمت به قولی خوب بودن هول میده ولی برای پسرها خیلی این قضیه پر رنگ گوشزد نمیشه. من به شخصه برای مردهایی که از این اوضاع سواستفاده نمی‌کنند و ملاک رو وجدان و منطق خودشون قرار می‌دند، خیلی احترام قائلم.
    این تلقین جامعه است که ایشون فحشا رو فقط مربوط به زن‌ها می‌دونند. به هر حال هر کس به دلیل یک پیش نیاز به سمت فحشا میره. یکی پول، یکی تنوع طلبی جنسی! جفتشون هم همکارند.
    اگر ایشون ته وجدانش این کار رو بد نمی‌دونست، انقدر فرافکنی نمی‌کرد که پیش نیازش رو داشتم و دفعه اول دختر فامیلمون من رو اغوا کرد.
    فرمودند که تو ایران کسی نمی‌فهمه 3ک3 چیه!؟ ببخشید یعنی فقط خانومشون ایرانی بود، بقیه پارتنر‌ها از خارجه بودند؟
    یک چیز دیگه هم میشه از این گفتگو فهمید یک جا می‌گند که اون طور که می‌خواستم ار.ضا نمی شدم و از رابطه با خانومشون راضی نبودند. هرچند که یک جا این حرف رو دیگه نقض می‌کنند، ولی مشخصه که مشکل ایشون این نیست! افرادی که به این دلیل خیانت می‌کنند، معمولا به یکی در کنار همسر اکتفا می‌کنند. ایشون بیشتر دنبال تنوع‌اند.

    بقیه حرفهایی که می‌خواستم بزنم تقریبا تکراریه.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 12:12 ب.ظ پاسخ داد :

    سئوال خوبی پرسیدی…که فقط خانومشون ایرانی ه و بقیه خارجی؟
    البته من این مشکل رو قبول دارم که متاسفانه خانومها به محضی که ازدواج می کنند سعی می کنند تو رختخواب نقش یه قدیس رو بازی کنند… و اینجاست که مرگ عاطفی کلید می خوره چون همسرت ناراضی ه از هم آغوشی با توئه نوعی

    [پاسخ]


  52. chaam chaam در 12/10/07 گفت :

    ویولت جان این یکی نظر که می‌ذارم فقط راجع به خودتونه.
    لحنتون موقع مصاحبه با اقای اولی خیلی صبورانه و مهربون بود. با حضور ذهن خوبی سوال‌ها رو می پرسیدی. مخصوصا اونجا که به عبارت گیر افتادن اشاره کردی.
    از یک چیزی که این برنامه داره بین خواننده‌هاش جا میندازه خیلی خوشم میاد، این که بدون تعصب نظرهای مختلف رو بشنویم.
    الان که بهتر دقت کردم به نظرم برنامه‌ات بعد رفتن خانم جامعه ما یک دست تر شده، قصدم بی‌احترامی به ایشون نیست ولی از نظر چارچوب بندی بخشهای مختلف میگم.
    موقع خوندن متن‌ها تکیه‌ها و لحن ‌های به جایی به کلامت می دی.
    اون متن نوشته خودت رو قبلا گذاشته بودی تو وبلاگت. من خونده بودمش.
    یک بار من اومدم اینجا گفتم خوشم نیومد از برنامه، ولی هر بار یک پیشرفتی می‌کنی. راکد نیستی.
    راستی نظر اون‌اقای فیزیوتراپ رو من هم دارم. اون روز که زنگ زدم بهت بعدش که قطع کردم تو دلم بعد خداحافظیت حس گرمی داشتم. تو برنامه هم خیلی خوبه. خوشم میاد.
    من تا آخرین قسمت این برنامه پای ثابتش می‌مونم.
    انشالله زحمتهایی که می‌کشی، رحمت بشه و بهت برگرده.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 12:06 ب.ظ پاسخ داد :

    نه عزیزم-من اون نوشته رو برای این برنامه نوشتم و قبلا تو وبلاگ استفاده نکرده بودم

    [پاسخ]

    chaam chaam در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 7:05 ب.ظ پاسخ داد :

    ajibeh! shayad az sabke neveshte fahmidam.

    [پاسخ]

    ح در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 8:45 ب.ظ پاسخ داد :

    ویولت جان یه متن مشابه نوشته بودی
    نشان به اون نشان که خانمه از پنجره به ماه و مهتاب نگاه می کرد.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 9:44 ب.ظ پاسخ داد :

    یادمه : )


  53. سارا در 12/10/07 گفت :

    ويلي جان عالي بود. فكر مي كنم اگر بتوني و بشه و بزارن كه بيشتر مواقع برنامه هات در مورد مسائل اجتماعي كه تابو هستند توليد بشه واقعا عالي ميشه. برنامه هاي راديويي و تلويزيوني و … زيادي در مورد گل و بلبل ساخته مي شه ولي اينجور كارهايي كه شما انجام ميدي عاليه! شاهكاره! شجاعانه است.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 11:34 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنونم عزیزم

    [پاسخ]


  54. violet در 12/10/07 گفت :

    یه کامنت خصوصی:

    «من فایل دوم رو الان گوش دادم ..
    ویولت جان ، فقط خاستم بگم نکته ای که شما بطور غیرمستقیم توی اون داستانک که گویا نوشته خودت هم بود بهش اشاره کردی ، نقطه عطف همه داستان های مربوط به خیانت بود ! برخلاف نظر اون آقا ، خیانت از تختخواب شروع نمیشه ، از سلول های سفید و خاکستری مغز شروع میشه ! داستانک تو یه حقیقت دیگه رو هم میگفت ، اینکه خیالبافی و رویاهای خیس ، حتا در خانوم ها هم وجود داره و فقط درونی تره و پنهانش میکنن
    توی این بحث دلایل مختلف همراه با نتایج یکسان هم برای من جالب بود
    خود شما هم مسلط تر و روون تر از همیشه بودی و مهم تر از همه اینکه .. کاملن بیطرف بودی و این ارزشمنده»

    [پاسخ]


  55. سارا در 12/10/07 گفت :

    سلام ویلی عزیزم
    برنامه ات رو مرتب گوش میدم. خیلی خوبن. البته برعکس سایرین من برنامه های عادیت رو به دو برنامه ای که ویژه موضوع بکارت و خیانت گذاشتی ترجیح میدم. چون راستش عقیده دارم این طور مسائل خیلی شخصی و مختص زندگی فردی و نهایتا زناشویی آدمهاست و افشای عمومی و توی بوق کردنشون نه تنها دردی از مردم و جامعه دوا نمیکنه، بلکه حتی شاید اثرات منفی اون بیشتر از جنبه مثبتش هم باشه! خیلی چیزها بخصوص مواردی که به مسائل جنسیتی و بین جنسیتی مربوط میشه معمولا بین خود افراد یا در نهایت بکمک یک مشاور یا پزشک بهتر حل میشه تا با علنی شدن… این البته فقط نظر شخصی منه اما فکر میکنم کسی که این طور مشکلاتش رو میاد جار میزنه (روشش هم فرقی نمی کنه حالا چه در فیس بوک و وبلاگش بنویسه چه در مصاحبه بگه) بعیده نتیجه درستی بگیره که منجر به حل شدن مشکلش بشه.
    ویلی جان بجز محتوای پربار برنامه هات که جای بسی تبریک داره، میخواستم یادآوری کنم که از نقطه نظر فنی هم کیفیت برنامه کاملا بالا و قابل قبول و در حد حرفه ای قرار داره و روبه پیشرفت هم داره. منظورم هم کیفیت صدا و آهنگها است و هم انتخاب موسیقی متناسب با متن و بالا و پایین بردن بموقع صدا و قطع های بجا و مناسب اون که نشان از قدرت کار تهیه کننده ات داره. (من مدت کوتاهی به عنوان صدابردار در رادیو کار کردم و مختصر آشنایی و تجربه در این زمینه دارم. البته تجربه من بیشتر مال زمان قبل از دیجیتاله. به هر صورت اگه در این مورد هم کاری از دست من برمیومد حتما بگو من با کمال میل انجام میدم.)

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 7:50 ب.ظ پاسخ داد :

    هوراااااااا

    ولی نظر اولت به نظرم مطابق با نظر سرکردگان نظام و رسانه میلی ه

    [پاسخ]

    سارا در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 9:55 ب.ظ پاسخ داد :

    هه هه. شاید باورت نشه، اما به خدا بعد از گفتن نظرم اتفاقا اومدم بنویسم که میدونم عقیده ام در این مورد کاملاً مشابه جمهوری اسلامیه، اما بعد منصرف شدم. شاید هم تصادفا این طور باشه، اما باور کن در واقع این عقیده کل جامعه سنتی ماست. همون جامعه ای که بالای 95 درصد جمعیت حال حاضر کشور ما رو تشکیل داده. آدمهایی که سی ساله 22 بهمن میرن راهپیمایی میلیونی و به احمدی نژاد هم رای دادن و نون هزار تومنی و مرغ 10 هزار تومنی و دلار 2 هزار تومنی میخرن و صداشون هم در نمیاد. ویلی جان چه بخوای چه نخوای، ایران رو همین ها تشکیل دادن، و ایضاً نظام و رسانه میلی رو. من به سبب شغلم تقریبا همه جای این مملکت حتی ریزترین و دوذافتاده ترین جاهاش رو گشته ام و بهت میگم ایران همونیه که من میگم، نه اون جمع کوچیک بالای شهر تهران که عقایدی که تو می پسندی دارن. اینا که گفتم فقط دردودل بود البته، وگرنه من خودم نه سنتی ام نه از این قماش (اشتراک نظرم در این مورد با اینها هم فقط و فقط تصادفیه وگرنه در سایر موارد من هم دقیقا مثل تو فکر میکنم.)

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 10th, 2012 ساعت 10:05 ب.ظ پاسخ داد :

    کاملا با حرفهات موافقم


  56. تــــــرانه در 12/11/07 گفت :

    ويلي عزيز در عالي بودن اين برنامه هيچ شكي نيست دستت درد نكنه واقعا، كامنت ها هم عالي ن و تكميل كننده ي برنامه. من نرسيدم همه ي كامنت ها رو بخونم اما بايد بخونم چون نكات جالبي داره.
    به نظر من خيانت خيانت ه چه جسمي چه روحي فرقي نداره تازه به نظرم روحي جرمش يا عذاب وجدانش بيشتر ه چون در عين حالي كه با زن/ شوهرت هستي روحت جاي ديگري در نوسان است و اين اصلا خوشايند نيست. 
    اگه يه لحظه خودمون رو بذاريم جاي طرف مقابل مي تونيم درك كنيم قباحت اين عمل رو.
    من ميگم اگه كسي ، كسي رو نمي خواد بجاي خيانت ، جدايي رو انتخاب كنه. 
    حرف هاي اقاي اول تو بخش دوم منطقي بود اما حرف هاي اقاي اول تو بخش اول نه. اصلا قابل هضم نبودن.
    ويلي خيلي وقت بود مثل گذشته ها تو وبلاگ آهنگ نمي ذاشتي اما الان انتخاب آهنگ هات محشرا.
    دست همكار و هميارتون هم درد نكنه 
     ويلي هر روز بهتر از ديروز !

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 11th, 2012 ساعت 11:26 ق.ظ پاسخ داد :

    یکدنیا ممنون از دلگرمیت

    [پاسخ]


  57. ندا در 12/11/07 گفت :

    بسیار عالی و جذاب و میخکوب کننده بود. خسته نباشی و خدا قوت.
    فقط ای کاش می شد صدای اون خانوم ها را به شکلی عوض می کرد و ما هم می شنیدیم. این جوری که فقط مرد ها صحبت کردند اون هم با افتخار؛ کلی حرص ما رو درآورد.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 11th, 2012 ساعت 11:26 ق.ظ پاسخ داد :

    سپاسگزارم

    [پاسخ]


  58. زری در 12/11/07 گفت :

    این امواجی که از صفر و یک سیستمهامون رد میشن و به ما میرسن مثل ستاره هایی هستند در شبهای تاریک این روزا…خدایا این کورسوی روشن رو از ما نگیر . آمین..

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 12th, 2012 ساعت 12:02 ق.ظ پاسخ داد :

    آمین

    [پاسخ]


  59. فریبا در 12/12/07 گفت :

    شوک شدم ، شوک

    [پاسخ]


  60. لادی در 12/14/07 گفت :

    چرا نمیشه DL کرد؟ هر دو تا لینک؟؟؟

    [پاسخ]

دیدگاهی بنویسید

*

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette