برنامه 36

در این برنامه می شنوید:

-گذر از مرز نیکاراگوئه،راوی خاله بنده Grin
-یادی از زنده یاد خسرو شکیبایی
-گرامیداشت زادروز ِبانو سیمین بهبهانی
– گپی با نویسنده وبلاگ نقش و نگار
و…

موسیقی های استفاده شده:
قطعه‌ای با پیانو، از ساخته‌های فریبرز لاچینی (موسیقی متن گفتگو با نازلی)
ترانه «به رنگ شکیبایی» به خوانندگی شهرام شکوهی
بخشی از موسیقی فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» ساخته محمدرضا علیقلی (موسیقی متن معرفی کتاب)
ترانه «بارون» به خوانندگی ایلیا منفرد
شعری از مولانا از گروه رومی
ترانه «تمام میشوم » به خوانندگی امیر تاجیک

لینکهایی برای دانلود

فولدرشامل لینک کم حجم و حجم اصلی برنامه در mediafire-بدون فیلتر

فولدرشامل لینک کم حجم و حجم اصلی برنامه در trainbit-بدون فیلتر


نظرات شما


  1. همایون در 12/21/07 گفت :

    برنامه دانلو کردم و دارم گوش میکنم. میخواستم بپرسم این هفته خودتون به تنهایی تهیه کننده برنامه بودید ؟

    [پاسخ]


  2. nady در 12/21/07 گفت :

    safarname khale jan kheyly ghashange ,hame barnamat ghashange ,ama kash tulanitar bud ya chand bar dar hafte hihihi kheyly porrrru shodama

    [پاسخ]


  3. shirin در 12/21/07 گفت :

    خسته نباشی ویولت عزیز.
    اجرای بخش بزرگداشت خسرو شکیبایی بسیار زیبا بود و بدرستی احساساتت را کنترل نکردی. آن لرزش صدا در انتهای بخش و طبیعی و بی اختیار بودنش بسیار زیبا بود. اما بدجوری اشک من را هم درآوردی!
    من برای کمتر از این هم اشکم سرازیر میشه وای به اینکه حرف از خسرو شکیبایی باشد و خاطرات سالهای گذشته و نقش های او و بغض ویولت … (آیکون قلب)

    قطعه طنز در مورد قدرت زنان بسیار زیبا بود. با اینکه قبلا در ای میل خوانده بودم اما دوباره شنیدنش را دوست داشتم مخصوصا که موسیقی پس زمینه هم “همینه” بود و یک لبخند گل و گشاد بر لبم آورد (من عاشقشونم!).
    اما از شوخی گذشته … اگر واقعا آقایانی هستند که با موارد ذکر شده گرفتار اختلال تمرکز و حواس و طوفانهای هورمونی غیر قابل کنترل میشوند یک سر حتما به متخصص بزنند و اگر هم آنرا کسر شان میدانند محترمانه سرشان را بگذارند و بمیرند!!
    این یک خاطره از یک دوست عزیز قدیمی است: در یکی از سواحل مصر که همیشه توریست های اروپایی حضور دارند دو سه تا دختر زیبای فرانسوی با بیکینی آفتاب میگرفتند که یک مرد مصری کاملا عقل خود را از کف داد و شروع کرد مثل اسب اینطرف و آنطرف یورتمه رفتن!!! این دوستم تعریف میکرد وضعیت آنقدر مضحک بود که همه مردم روی ساحل میخندیدند و فکر میکردند طرف مسئول سرگرم کردن توریست هاست (انیماتور) بعد از کمی دویدن اینطرف و آنطرف و هوار زدن مردک وارد یک خیمه در یک گوشه ساحل شد و مثل کارتونها همه دیدند که خیمه طوری اینطرف و آنطرف میشد که انگار درش کشمکش بین 20 نفر آدم است … شرح ماوقع در داخل خیمه را به فانتزی شما عزیزان واگذار میکنم!!!
    هر بار که با دوستان یاد این صحنه میکنیم همگی از خنده روده بر میشویم.
    اما در ورای این اتفاق مضحک این واقعیت ناخوشایند است که چقدر مردان مسلمان از تربیت و خود کنترلی جنسی بی بهره اند. صحنه های جنون از این قبیل را هرگز در سواحل ایتالیا و یونان و فرانسه و اسپانیا و … نمیبینید.
    این به معنای این نیست که مرد غربی تستوسترون ندارد ! به معنای تربیت درست و داشتن Autocontrol – selfcontrol است.

    یک خواهش از امیرحسین همکار عزیزت: میدانم که در اقلیت هستم اما هر 4-5 برنامه یکبار برای یک آهنگ از U2 یا Coldplay یا Frank Sinatra یا Adele یا Phil Collins یا Mick Jagger … جا نداره؟

    گفتگو با نویسنده بلاگ نقش و نگار هم جالب بود و مفید (راستی آدرس این وبلاگ کدام است؟ توی لینک هایت ندیدم. شاید هم هست و من ندیدم …)
    اشاره خیلی خوبی به آسیب پذیری و حملات از همه طرف به “زنانگی” زن داشت.
    یک نکته جالب که ممکن است خنده دار باشد اما اینهم ریشه در فرهنگ و نوع نگاه جوامع دارد:
    در غرب تمام یا اکثر فحش هایی که اطلاق به حماقت و نفهمی و کار احمقانه … میکنند به نحوی مربوط به آلت تناسلی مردانه هستند!
    حالا تنوع این کلمات از آنجا می آید که در هر زبان و هر دیالکت کلمات زیادی برای نامیدن این عضو شریف – برج سانفراسیسکو (یاد عمو اسد اله بخیر!) وجود دارد.
    یکی از اشکال خیلی خنده دارش را همیشه استاد راهنمای من در مورد خودش بکار میبرد و میتوانی تصور کنی در این شرایط خونسرد و عادی به کار ادامه دادن چقدر مشکل میشود!!

    خیلی طولانی حرف زدم. در انتها اینکه خسته نباشی ویولت عزیز. برنامه قشنگی بود.
    روز شنبه تو و همه دوستان بخیر.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 4:48 ب.ظ پاسخ داد :

    به نام naghshi تو لینکهای منه
    تمام آهنگهایی که گفتی جزو فوریت منم هست ولی اصرار من به استفاده کردن از آهنگهای ایرانی ه- ولی چشم تو بعضی از برنامه ها از این خوانندگان و گروهها استفاده خواهم کرد

    [پاسخ]

    امیرحسین در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 9:56 ب.ظ پاسخ داد :

    دوست عزیز
    من هم مثل خودت موسیقی‌هایی رو که اسم بردی دوست دارم؛ و خیلی‌های دیگه که از این‌ها هم خاص‌تر و در اقلیت‌تره! اما راستش وقتی قراره که برای یک رسانه عمومی برای شنوندگانی که هر کدوم سلیقه خودشون رو دارن موسیقی انتخاب کنی، «مجبور»ی که یه «تعادل»ی بین سلیقه خودت و انتظار عمومی برقرار کنی Wink

    [پاسخ]


  4. Sahra در 12/21/07 گفت :

    اشکمو درآوردی که دختر, میدونی منم هنوز وقتی صدای خسرو (به همین اسم صداش میکردیم اون موقع هایی که دیوانه وار دوستش داشتیم) رو میشنوم بدجودی گریه ام میگیره, درمورد هیچ هنرمندی این حسو ندارم ولی اون یه چیز دیگه بود, چه خوب کردی از صداش و نوارهای شعرخوانی هاش حرف شدی, من کلی عاشقی کردم/میکنم با صداش. دستت درد نکنه.

    [پاسخ]


  5. سارا در 12/21/07 گفت :

    ویلی چه کردی با ما. تو که داغون کردی ما رو… یعنی بهتر از این نمیشد اول هفته ای له بشیم! الان گوش دادم و بدتر از خودت هنوز هم نمیتونم جلوی گریمو بگیرم. این روزا خیلی جاها و برنامه ها از شکیبایی حرف زدن و یاد کردن اما هیچ کدوم کار تو نمیشه. چه متن زیبایی که دقیقا خلاصه همه چی توش بود و یاد هامون و خواهران غریب و شعر سیدعلی صالحی و …
    گرچه باقی برنامه هم مثل همیشه واقعا عالی و در نهایت کیفیت بود اما بخش ویژه عمو خسرو همه جی رو تحت الشعاع قرار داد. هفته پیش هم گفتم عاشق این بخشهای ویژه و یادکردنهاتون از آدمهای بزرگم. خیلی میچسبه. به همکارت آقای تاج‌بخش هم سلام ویژه برسون که اجراشون حرف نداره. همگی خسته نباشین.

    [پاسخ]


  6. سارا در 12/21/07 گفت :

    راستی یادم رفت سوال کنم (اون هفته هم میخاستم بپرسم یادم رفت) که آیا همه متنهای برنامه رو خودت مینویسی یا نویسنده دیگه ای هم داری؟

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 5:00 ب.ظ پاسخ داد :

    بعضیهاشو خودم می نویسم-یه تعدادی رو از اینترنت در میارم-و اگه متن خاصی باشه مثل اینی که برای آقای شکیبایی بود،امیر حسین

    [پاسخ]

    سارا در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 5:16 ب.ظ پاسخ داد :

    عالی هستن همشون. مخصوصا از همه بهتر و احساسی تر همین متن شکیبایی که با وجود کوتاه بودن و خلاصه بودن همه اونی رو که باید در خودش داشت. خصوصا با اضاه شدن اون تکه صداهای خود شکیبای.. هفته قبل هم خوب بود خیلی

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:15 ق.ظ پاسخ داد :

    آفرین به دوست نویسنده خودم Smile عالی بود.

    [پاسخ]


  7. سارا در 12/21/07 گفت :

    و یه چیز دیگه. نوشتی مدیافایر بدون فیلتره، اما واسه من تازگی فیلتر شده. در عوض soundcloud از همون اول همیشه برام فیلتر بود اما امروز دیدم دیگه فیلتر نیست!

    [پاسخ]


  8. violet در 12/21/07 گفت :

    چند بار بخش مربوط به آقای شکیبایی رو ضبط کردم ولی هربار گریه کردم و تازه این آخری ه که شما می شنوید…تازه خودم رو کنترل کردم و شد اینی که شنیدید
    اگه اصلش رو میذاشت امیر حسین که هق هم میزنم که لابد…

    متاسفم اگه ناراحتتون کردم ولی حس واقعی ام بود و به قول امیرحسین باید حس واقعی ام پخش میشد

    [پاسخ]

    سارا در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 5:17 ب.ظ پاسخ داد :

    نه خیلی هم عالی بود. من هم با ایشون هم عقیده ام. آقای امیرحسین دستتونم درد نکنه بابت نوشتن اون یادنامه زیبا برای خسرو شکیبایی

    [پاسخ]

    امیرحسین در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 9:57 ب.ظ پاسخ داد :

    ارادتمند.
    خوشحالم که پسندیدی.

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:16 ق.ظ پاسخ داد :

    کار خوبی کردی, تمتم لذتش به شنیدن اون حس بود عزیزم.

    [پاسخ]


  9. فاطمه در 12/21/07 گفت :

    مثل همیشه عالی بود ویولت جان.
    آهنگ های زیبا و به جا، متن های عالی با اجرای عالیترشما .
    خصوصا قسمتی که درباره زنده یاد خسرو شکیبایی خوندید بسیار زیبا بود.
    خسته نباشی خانم Smile
    راستش من برنامه هفته پیش رو تا نیمه شنیده بودم و الان باقیش رو گوش دادم ، یه سوال برام پیش اومده که اگر امکانش هست جوابم رو بدید لطفا. اون خانمی که بخش معرفی کتاب رو گفتند رو میشناسید ؟
    اگر میشناسید فقط در همین حد کافیه که بهم بگید این خانم استاد دانشگاه هستند یا اشتباه میکنم؟

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 5:32 ب.ظ پاسخ داد :

    بله می شناسم-ولی در حد اینکه خواننده وبلاگم هستند و کامنت گذار نه بیشتر

    و یه چیز دیگه که نظر شخصیمه- من نمی دونم ایشون استاد دانشگاه هستند یا خیر ولی حتی اگه باشه فک نمی کنی با کنجکاوی کردن و آدرس دادن به منظور شناسایی اون خانوم،حریم شخصیش رو داری تهدید می کنی؟و کار قشنگی نیست
    که اگه ایشون می خواستن در ابتدای فایل می گفتن من فلونی استاد دانشگاه فلان جا و…

    [پاسخ]

    فاطمه در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 10:25 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون بابته پاسخ.
    راستش قصد فضولی نداشتم ، فقط وقتی صداشون رو شنیدم حس کنجکاویم برانگیخته شد، چون اگر اشتباه نکرده باشم ایشون کسی بودند که وبلاگ شما رو به ما معرفی کردند.
    ولی الان که فکر میکنم میببنم اشتباه کردم نباید این سوال رو میپرسیدم، بازم ببخشید.

    [پاسخ]


  10. mandala در 12/21/07 گفت :

    مرسی ویولت…این معرفی کتاب چقدر تند تند میخوند نامفهوم بود مامان ملی! Smile

    [پاسخ]

    ناصر در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 8:14 ب.ظ پاسخ داد :

    توجه کنین، دوستانی که معرفی کتاب یا برای آیتمهای دیگه صداشون رو ضبط میکنن و میفرستن، گوینده حرفه‌ای که نیستن. فقط شنونده رادیو یا خواننده وبلاگ ویلی هستن و از روی علاقه به برنامه این زحمت رو میکشن. در عوض ببینید تا به حال چقدر کتابهای خوبی معرفی شده اند یا خانمی که هفته پیش درباره گربه ها صحبت میکردن… به نظر من ما باید همه دوستانمون رو تشویق کنیم تا دلگرم بشن. خود شما هم مطمئنا اگر این تجربه رو بکنید و صداتون رو ضبط کنید متوجه خواهید شد که چقدر کار سختیه. خود من با وجود اینکه بارها تصمیم گرفتم کتابی خوبی رو معرفی کنم اما هنوز واقعاً جرأت و اعتماد بنفس لازم رو پیدا نکردم. تازه مگه خود ویلی چند وقت به صورت حرفه ای این کارو انجام داده؟ نهایتا به اندازه 36 برنامه دیگه! و میبینید که در همین مدت کوتاه چقدر برنامه اش جلوتر اومده و حرفه ای تر شده…

    [پاسخ]

    mandala در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 8:26 ب.ظ پاسخ داد :

    ناصر منظورم تند خواندن بود نه نوع صدا و حرفه ای بودن…

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 8:31 ب.ظ پاسخ داد :

    آره کمی تند تند خوند…ولی بی انصافی نکن دیگه نامفهوم نبود :پی

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:25 ق.ظ پاسخ داد :

    مامان ملی رو من خوندم Smile راست میگی دوباره که بهش گوش دادم دیدم خیلی تند و نامفهمومه, ولی راستش تعداد دفعاتی که ضبط کردم زیاد بود تو هرکدوم یه سوتی داشت از همه بهتر همین بود که فرستادم واسه ویولت, و خب چون آماتورم و نمیدونستم کجا متنو تموم کنم طولانی شد و مجبورشدم تندتر بخونم که تموم شه! به بزرگی خودتون ببخشید دیگه Smile

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:53 ق.ظ پاسخ داد :

    داستان خیلی قشنگ بود…ادامه بده…بخاطر سوتی دادن یه فایل رو حذف نکن تو ادیت من سوتی ات رو حذف می کنم فقط همون قسمت رو اینبار درست اجرا و ادا کن و ادامه ماجرا

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 11:44 ق.ظ پاسخ داد :

    چشم عزیزم, ممنون که راهنمایی کردیSmile

    mandala در تاریخ جولای 23rd, 2012 ساعت 1:07 ق.ظ پاسخ داد :

    مامان ملی دستتم درد نکنه…نقد بود دیگه…کوتاه نیا ادامه بده Smile

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 23rd, 2012 ساعت 10:53 ق.ظ پاسخ داد :

    چشم Smile

    [پاسخ]


  11. mah در 12/21/07 گفت :

    عالی بود.. خیلی خوب بود واقعا..موزیکهایی که انتخاب میکنی همیشه خیلی خوبن .. از همه چیش لذت بردم.. بعضی بخشها رو چند بار گوش دادم.. و در کل هر روز بهتر از دیروزه برنامه هات..خسته نباشی..موفق باشی****

    [پاسخ]


  12. ژاله در 12/21/07 گفت :

    بازم بگو سلام… آقای خاطره…
    ویولت عزیزم میخوام بدون هیچ تعارفی بگم برنامه هات عالی هستن و هر قسمت هم از هفته قبلش بیشتر. باورت نمیشه از وقتی دانلود کردم، گذاشتمش روی replay و همین جور مکرر داره پخش میشه و تکرار میشه و نمیدونم چند دفعه تا بحال گوشش دادم.
    یاد کردنت از خسرو شکیبایی به بهترین شکل انجام شد و کلی خاطره خوب رو برای من زنده کرد. داستان کوتاهی هم که خوندی واقعیت کامل و خیلی تلخ و غم انگیز بود. و طنز قدرتمند بودن زنان هم بسیار پرمایه و عالی. معرفی کتاب هم همچنین (کتاب آدمها رو همین الان اینترنتی سفارش دادم برام بیارن). انتخاب ترانه ها هم واقعا مناسب بود. هم ترانه ایلیا منفرد (که من هیچ وقت دوستش نداشتم اما این یکی چقدر با مفهوم حرفهات سنخیت داره و چقدر کنار صدای تو که شنیده میشه قشنگ به نظر میاد!) و هم ترانه امیر تاجیک و هم مال شهرام شکوهی. من راستش بدلیل مشغله زیادی که دارم نمیرسم زیاد سر به اینترنت و وبلاگا بزنم و سراغ کتاب برم. هفته ای یک بار این برنامه تو کلی اطلاعات بهم میده و خلاء فرهنگیم رو تکمیل میکنه. واقعا دست مریزاد داری. امروز فهمیدم ظاهرا یک همکار هم به نام امیرحسین داری. به ایشون (و اگه باز هم کسان دیگری در تهیه برنامه کمکت میکنن به اونا هم) خسته نباشید میگم.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 8:29 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون ژاله جون از حسن نظرت
    امیر حسین عزیز بخش مرتب کردن فایلهایی رو که براش می فرستم به عهده داره و بسیاررررررررر کمک من برای تهیه برنامه

    [پاسخ]

    امیرحسین در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 9:58 ب.ظ پاسخ داد :

  13. Neda در 12/21/07 گفت :

    ویولت جان،

    برنامهٔ این هفته بسیار خوب بود .. بدون تعارف میگم .. مطالب جالب بود، کیفیت صدا خوب بود.. اصلا خسته کننده نبود .. خودت بسیار مسلط تری .. و در کّل یه آفرین گنده به تو و دوستان همکارت که این همه رو به جلو حرکت کردین …

    [پاسخ]


  14. جوان در 12/21/07 گفت :

    خانوم ویولت سلام
    برنامه این هفته و هفته قبل واقعا درخشان بودند دستتون درد نکنه خسته نباشید.

    [پاسخ]


  15. ناصر در 12/21/07 گفت :

    ویولت عزیز
    فکر کنم قبلاً هم گفته بودم بهت (درست یادم باشه، اون هفته ای که کتاب فوتبالی معرفی شد در برنامه ات) که خیلی خیلی حرکت خوبیه این که واگذار کردی بخش معرفی کتاب رو به شنوندگان و خوانندگانت؛ و باعث میشه با سلایق مختلف آشنا بشیم. (اگه راستش رو بخوام بگم، اون موقعها که خودت کتاب معرفی میکردی، من اصلا گوش نمیکردم و میزدم جلو . چون کتابهایی که میگفتی هیچ کدوم با سلیقه ام سازگار نبودن و تنها بخشی از برنامه ات بود که دوست نداشتم، البته همراه با جامعه ما برخلاف باقی آیتم ها که عالی بودن)
    این دو هفته اخیر معرفی کتابها خیلی عالی بودن. هم کتابهای خوبی معرفی شدن (هر دو رو گرفتم) و هم دو تا خانمی که معرفی میکردن ضمن اینکه خیلی خودمونی و صمیمی حرف میزدن، معلومه که کتابخوان حرفه ای هستن و به اونچه که میگن اطمینان دارن چون خودشون با دقت اون کتاب رو خوندن!
    از این که بگذریم، باید بگم بقیه آیتمهای برنامه هم بسیار بسیار خوب و همچنان رو به پیشرفته به ویژه در دو هفته اخیر. مشکلاتی که اون اولها بعضی اوقات در کیفیت صدا وجود داشت همه برطرف شده و الان یه صدای صاف و یکنواخت بدون بالا و پایین میشنویم با کاتها و مونتاژهای کاملا بجا و حرفه ای. بعضی ووقتها مونتاژ برنامه از خیلی رادیوهای صدا و سیما هم بهتره، اینو جدیِ جدی میگم!

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 21st, 2012 ساعت 8:27 ب.ظ پاسخ داد :

    واااای ممنون از دلگرمی بجات
    منم از قسمت معرفی کتاب و حرفهای شما لذت می برم…چون صدایی غیر از صدای خودمم رو می شنوم و به قول تو با سلایق دیگه هم آشنا میشم……امیدوارم همچنان به همکاریتون ادامه بدید و تو دوست عزیز هم زودتر خجالت رو بذاری کنار و برام فایل بفرستی

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:31 ق.ظ پاسخ داد :

    وای منو میگه Smile
    جدا از شوخی ویولت منم اعتراف میکنم اون قسمت معرفی کتاب خودت باب دل منم نبود و میزدم بره جلو.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:54 ق.ظ پاسخ داد :

    خودمم راضی نبودم…و ممنون از همکاری شما که سبب شده منم کنجکاو بشینم اون قسمت رو گوش بدم

    [پاسخ]

    dvm در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 12:18 ب.ظ پاسخ داد :

    کاملا موافقم
    کتاب این هفته (آدم ها) واقعا فوق العاده است و یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 2:22 ب.ظ پاسخ داد :

    چه خوب که دوست داشتی Smile کتاب فوق العاده ایه.

    [پاسخ]


  16. ال در 12/21/07 گفت :

    نمی دونم چرا هر هفته من هی حس می کنم برنامه کوتاهتر میشه؟! فکر کنم از بس ذوق شنیدن دارم وقتی تموم میشه حس می کنم چقدر کوتاه بود…
    خیلی خوشحالم که صدای قشنگ نقش و نگار عزیز رو شنیدم. معرفی کتاب فوق العاده بود. صدای خیلی گرمی داشتن.
    امیدوارم هیچوقت صدات از روی غم و بغض نشکنه ویولت عزیز…

    [پاسخ]


  17. حافظ کوزه شکسته در 12/22/07 گفت :

    سلام؛
    – هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق،ثبت است… یاد خسرو شکیبایی توی دلهایی ما حک شده. در ثانی رس*انه های ما کارهای مهم تری دارن نمی شه وقتشون رو برای این چیزا گرفت که!!!
    – تحصن وسط مرز؟!! بابا ایول روحیه ی جه*ادی! جداً آفرین به این شجاعت!
    – شنیدین می گن فلانی یه مدل ماشین چشمشو گرفته بود هرکجا می رفت مردم همه از اون مدل داشتن؟!! شده حکایت من!آقا الآن چند وقته به سرم زده ساز «کوزه» بخرم! حالا هی چپ و راست صدای کوزه می شنوم! ای قوم به حج رفته ی مولوی رو که شنیدمدوباره فکرای کوزه خریدن دارن تو سرم وول می خورن!!
    راستی،واقعاً ای قوم به حج رفته کجایید…
    – آقا امیرحسین خدا قوت.به لطف شما و ویولت خانم این هفته رو با انرژی شروع کردم.
    – این آناتومی هم برای خودش حکایتی داره! حکایت من: من از بچگی تا یکی دو سال پیش کلاس نقاشی و بعد طراحی می رفتم. اواخر روی آناتومی بدن انسان کار می کردم.هرچقدر هم از کتاب «طراحی بدن انسان» بن هوگارد طرح می زدنم، طرح زنده یه چیز دیگه بود! مدل زنده کشیدن همانا و مورد نوازش های دوستانه ای طرف خواهران و برادران قرار گرفتن همانا!(برای بالا رفتن سرعت دستم یواشکی از آقایون و خانما طرح می زدم وبهشون اطلاع نمی دادم!! Smile .حالا خوبه از همشون پوش*ش اس*لامی داشتن انقدر عصبانی شدن! فعلاً بی خیال آناتومی هستم و در و دیوار و وسیله های آشپزخونه رو می کشم!
    – بله؛قدر خانم ها خیلی بیشتر از این حرفاست ولی خب؛ نمی شه هزار و خوردی سال طرز فکر نادرست رو به این سادگی ها اصلاح کرد.
    – درمورد کتاب نظر نمی دم.فعلاً زمان کتاب خوندن نداررم،به امید خدا بعداز کنکور شهریور همه ی کتابایی که دوستان حمت کشیدن معرفی کردن رو می خرم و یه جا نظرمو میگم !
    – اِ،باز زیاد حرف زدم! خدایا مگه قرار نبود کمک کنی کمتر فک بزنم؟! چی شد پس؟! Smile
    همیشه شاد باشید.

    [پاسخ]


  18. ویولت قاسمی در 12/22/07 گفت :

    خیلی عالی بود واقعا کاراتون متنوع و مورد پسند هستن ادامه بدبد به چنین کاراتون

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 10:55 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون عزیزم

    [پاسخ]


  19. تــــــرانه در 12/22/07 گفت :

    ويلي برنامه ات عالي بود دستت درد نكنه اون اول ها مي نوشتي نظر پيشنهاد انتقاد الان نه مي نويسي نه نيازي به نوشتن هست اصلا! همه چي در جاي خودش بي نظيره! وقتي از اقاي شكيبايي عزيز حرف ميزدي و اخرش بغض كردي من هم دلم پر شد. اين دفعه يه تيكه هايي ش رو با شوهرم گوش دادم چقدر از آهنگ ايليا منفرد خوشش اومد. 
    من كه از همه ي آهنگ هات خوشم مياد. 
    از شنيدن صداي نقش و نگير عزيز چقدر خوشحال شدم اميدوارم هر چه زودتر به هدفشون برسن.
    به نظرم خوبه هم بعضي وقت ها با وبلاگ نويسان گفتگويي داشته باشي. 

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 12:51 ب.ظ پاسخ داد :

    تو برنامه ام هست که هرچند از گاهی با وبلاگ نویسا صحبت کنم

    [پاسخ]


  20. dvm در 12/22/07 گفت :

    ویولت جان اون قدر غرق شنیدن برنامه بودم که اصلا نفهمیدم چطور زمان گذشت و برنامه به انتهاش رسید. خیلی حالم گرفته شد وقتی که تموم شد. این هفته 12 دقیقه کم فروشی کردی ها،. فکر نکن نفهمیدم. ترو خدا حداقل هفته ای یک ساعت رو از ما دریغ نکن دیکه. هفت روووووووووز انتظار می کشیم آخه!
    آرزوی موفقیت بیشتر برای خودت و امیر حسین عزیز

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 12:53 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون از نظر لطفت
    ولی تصمیم دارم مدت زمان رو روی40 دقیقه بذارم که دانلودش برای بچه های ایران کمی راحتتر باشه…با این حساب نه تنها کم فروشی نکردم بلکه چند دقیقه هم بیشتر از زمان اصلی برنامه؛کار کردم Wink

    [پاسخ]


  21. خودش در 12/22/07 گفت :

    دختر می دونستی معرکه ای؟!مگه میشه ندونی!اظهر من الشمس ه!
    با قسمتِ خسرو شکیباییت مو به تنم سیخ کردی و اشک رو مهمونِ چشمام!ویلی عکس خسرو شکیبایی عزیز به دیوار اتاقم ه،وقتی برنامه ات به قسمتِ بغضت رسید،نگام با عکسش تلاقی کردو اشکم جاری شد،بی نظیر بود،بی نظیری…مرسی
    همه ی قسمت ها عالی،ضمن این که صدای خانوم نقشِ و نگار بسیار بسیار زیباست
    من عاشقِ خاله اتونم،از طرف من ببوسش خیلی خوشگل تعریف می کنه،آدم دوست داره خاطره گفتنشون تموم نشهKiss
    معرفی کتاب رو خیلی دوست داشتم،هم صداشون زیبا بود هم خودمونی بود هم معلوم بود این کاره هستن،دستشون و دستت درد نکنه
    موسیقی ها زیبا و به جا،فقط خارجکی هاشو بیشتر کنید لطفاGrin
    خودتم که عالی عالی عالی،مرسی از انرژیی که میذاریKiss

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 22nd, 2012 ساعت 2:38 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون از تو بخاطر دلگرمی و حسن نظرت
    صحرا جان گوش بده…کارت در اومد…هی باید کتاب معرفی کنی و بخونیش Grin

    [پاسخ]

    Sahra در تاریخ جولای 23rd, 2012 ساعت 10:55 ق.ظ پاسخ داد :

    وای مرسی! اگه میدونستین من چقدر استرس داشتم و فکر میکردم کارم خوب نیست تو خوندن , ممنون که انرژی میدین بهم Smile

    [پاسخ]


  22. violet در 12/22/07 گفت :

    آدرس وبلاگت رو درست ننوشتی که از خودت بپرسم…ظاهرا این کامنت خصوصی نیست و تیک اشتباه زدی…درسته؟

    [پاسخ]


  23. یک زن در 12/22/07 گفت :

    عالی بود برنامه. جالبه درست یک هفته برنامه ات شاده یک هفته غمگین! من هردوش رو دوست دارم. خسته نباشین هم خودت و هم همکارت امیرحسین عزیز.

    [پاسخ]


  24. فرید در 12/22/07 گفت :

    دیروز اول صبحی خوب ما را به گریه انداختی دختر… مطابق معمول شنبه ها روی آیفون در ماشین بسمت دانشگاه داشتم برنامه خوبت را میشنیدم. یاد خسرو شکیبایی که کردی من هم یاد هامون افتادم که آن سالها صد بار بیشتر دیدمش و صدات که از گریه لرزید بغض من هم ترکید و تنها و غریب یک دل سیر گریه کردم و متوجه نشدم چطور بمقصد رسیدم. پاینده باشی که نمیگذاری از یاد وطن و روزهای خوب گذشته غافل بشویم. همچنین بود یادی از بانو سیمین بهبهانی بزرگوار که خاطره چند باری که زیارتشان کردم را هنوز دقیق بخاطر دارم. سلام گرم بنده رو به امیرحسین عزیز هم ابلاغ کن که کارش را بحد نهایت میپسندم و موسیقیهای بسیار زیبا. خصوصا اون ترانه باران که خوانندش را نمیشناختم اما بغایت زیبا بود و حال خوبی به من داد.
    از همه زحمتی که میکشین مکرر سپاسگذزارم و بوضوح میبینم که چطور با سرعت دارید پیشرفت میکنید.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 23rd, 2012 ساعت 12:30 ب.ظ پاسخ داد :

    چقدر خوشحال شدم که کامنتت رو خوندم

    [پاسخ]

    امیرحسین در تاریخ جولای 25th, 2012 ساعت 9:54 ب.ظ پاسخ داد :

    از لطف همیشگی ممنونم.

    [پاسخ]


  25. همون بابا در 12/23/07 گفت :

    سلام

    کی شعر ِ تر انگیزد ؟ خاطر که حزین باشد

    چه جوریاس که صدات مملو از انرژیه . حتی بغض مکرر متن شکیبایی ِ از دست رفته هم ، انرژی بخش بود.

    به نظرم قصه اون زنی که در انتهاش زیر ماشین له شد، گریه در آر ترینه.

    از معرف ِ کتاب هم ممنونم. مامان مَلی رو تندتر خوند ولی مفهوم بود.

    نمیدونم چرا اینقدر شنیدن صدای دوستان دیگه از رادیوت ، سر شوقم میاره. شاید نداشتن تصوری از شکل و صورت گوینده ، تمرکز روی اصل حرف رو بیشتر میکنه.

    نفس همتون گرم

    در پناه حق

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 23rd, 2012 ساعت 12:31 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون از حسن نظرت

    [پاسخ]


  26. فرنام در 12/24/07 گفت :

    برنامه این هفته هم مثل چند هفته اخیر و حتی بهتر بود. چون دیگه کم کم کلماتی مثل «خوب» و «عالی» و … نمی‌تونه کیفیت کار شما رو درست توصیف کنه، باید دنبال لغتهای جدیدی بگردیم!
    چقدر هم فضای برنامه و موضوعها عموما غمگین بود (شکیبایی/داستان تصادف زن/ و …) اما در هر حال واقعا خسته نباشین خودت و همکارت ویولت جان.

    [پاسخ]

    violet در تاریخ جولای 25th, 2012 ساعت 10:21 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون از نظرت

    [پاسخ]


  27. گیســو در 12/25/07 گفت :

    اول مرسی، در مجموع عالی بود اما نمی دونم فایل من ممکنه بد دانلود شده باشه یا اینکه فایل اصلی همینطوری بود. احساس میکنم همه حرف ها خیلی یکهو قطع میشدند و زودی آهنگ پخش میشد. همه صحبت هاتون با خاله جان، هم نقش و نگار.. انگار برنامه هول بود برای بخش بعدی؟! یک مکث کوتاه به نظرم خیلی بهتره..

    [پاسخ]

دیدگاهی بنویسید

*

Click to Insert Smiley

SmileBig SmileGrinLaughFrownBig FrownCryNeutralWinkKissRazzChicCoolAngryReally AngryConfusedQuestionThinkingPainShockYesNoLOLSillyBeautyLashesCuteShyBlushKissedIn LoveDroolGiggleSnickerHeh!SmirkWiltWeepIDKStruggleSide FrownDazedHypnotizedSweatEek!Roll EyesSarcasmDisdainSmugMoney MouthFoot in MouthShut MouthQuietShameBeat UpMeanEvil GrinGrit TeethShoutPissed OffReally PissedMad RazzDrunken RazzSickYawnSleepyDanceClapJumpHandshakeHigh FiveHug LeftHug RightKiss BlowKissingByeGo AwayCall MeOn the PhoneSecretMeetingWavingStopTime OutTalk to the HandLoserLyingDOH!Fingers CrossedWaitingSuspenseTremblePrayWorshipStarvingEatVictoryCurseAlienAngelClownCowboyCyclopsDevilDoctorFemale FighterMale FighterMohawkMusicNerdPartyPirateSkywalkerSnowmanSoldierVampireZombie KillerGhostSkeletonBunnyCatCat 2ChickChickenChicken 2CowCow 2DogDog 2DuckGoatHippoKoalaLionMonkeyMonkey 2MousePandaPigPig 2SheepSheep 2ReindeerSnailTigerTurtleBeerDrinkLiquorCoffeeCakePizzaWatermelonBowlPlateCanFemaleMaleHeartBroken HeartRoseDead RosePeaceYin YangUS FlagMoonStarSunCloudyRainThunderUmbrellaRainbowMusic NoteAirplaneCarIslandAnnouncebrbMailCellPhoneCameraFilmTVClockLampSearchCoinsComputerConsolePresentSoccerCloverPumpkinBombHammerKnifeHandcuffsPillPoopCigarette