تویی که تو نبودی

“ویولت عزیز سلام
این پستت دقیقا سؤالی بود که ۲-۳ ماهیه شدیدا ذهن منو به خودش مشغول کرده..اینکه من الان دارم خیانت میکنم؟؟!..من یه زن متأهلم،حدود….. که ازدواج کردم،قبل از ازدواجم ….. با یکی اینترنتی دوست بودم،۳-۴ بارم همدیگرو دیدیم،خیلی دوسش داشتم ولی به دلایلی نشد باهم ازدواج کنیم..بعد از ازدواج با همسرم شدیدا مشکل داشتم،چندین بار خیلی جدی تصمیم گرفتم ازش جدا بشم ولی همسرم به هیچ عنوان حاضر نیست طلاقم بده چون میگه بدون من میمیره!..میدونی همسر من حتی تا بعد از عروسیمون رابطه ای با من نداشت!..معذرت میخوام انقدر صریح میگم ولی انتظار داشت من همیشه ارضاش کنم معمولا با دست!..همیشه همه چیز یک زن براش چندش آور بوده،البته الان خیلی بهتر شده ولی من همش احساس میکنم برای اینکه منو ازدست نده داره تظاهر میکنه که تغییر کرده وگرنه حالش از همه چی بهم میخوره…اولین باری که تصمیم جدی به طلاق گرفتم یک سال بعد از عروسی بود..برای دوست اینترنتی سابقم پیغام گذاشتم که دارم جدا میشم..بعدش دیگه ۴-۵ سال ازش بیخبر موندم تا …. پیش که اتفاقی تو خیابون دیدمش..و عشق گذشتم شدیدا تازه شد..ازم پرسید جدا شدی؟! گفتم:آره!..نمیدونم چرا اینو گفتم..الان چند وقتی ه باهاش چت میکنم و بهش ایمیل می زنم..اونم شدیدا ابراز پشیمونی میکنه از گذشته که چرا باهم ازدواج نکردیم..از طرفی خودشم الان ازدواج کرده ولی اونم یه ازدواج مشکل دار..اون دلش میخواد ارتباطمون نزدیکتر بشه!..خوب مسلما من این یکیو هیچوقت قبول نمیکنم ولی از طرفی احساس میکنم الان دیگه نمیتونم همین ارتباط اینترنتیو باهاش ازدست بدم..الان واقعا احساس درموندگی میکنم..از طرفی من متاهلم(اگرچه به ظاهر متاهلم!)..در راطه با همسرم با اینکه در حق من خیلی ظلم کرده احساس میکنم دارم بهش خیانت میکنم..حتی احساس میکنم به دوست اینترنتیمم دارم خیانت میکنم چون بهش نگفتم متاهلم!..در رابطه با همسر اون هم احساس عذاب وجدان دارم…اصلا نمیدونم دارم چه غلطی میکنم..”

ویولت:تو جسارت کردی و مشکل رو بیان کردی،این مشکل حاد،زیر پوست شهر ماست که افراد سعی می کنن با بی توجهی و حتی انکارش، مثلا حلش کنن.

خب خودت هم می دونی که ازدواجت و ادامه ای پیوند غلط کار اشتباهی ه… ولی خب جدا شدن بخاطر تفکر همسرت هم کاری تقریبا نشدنیه.

تو این مورد خاص من تو به شخصه رو خیلی گناهکار نمی دونم و نمی تونم اسم خیانت رو کارت بذارم… کار تو از سر هوس نبوده بلکه ارضا یه حس طبیعی ه که حقته داشته باشیش.و دیگری و دیگران ازت سلب کردن.

راستی، فک نمی کنی همسرت بیماره؟ بخاطر وسواس شدیدشه که نمی تونه ارتباط جنسی برقرار کنه و شاید اگه تحت معالجه قرار بگیره این مشکلش حل شه… هرچند می دونم اکثر آقایون خیلی براشون سخته قبول کنن که مشکل دارن و بیمارن و باید درمان شن… بلکه ترجیح میدن تو همون کثافتی که احاطه شون کرده غوطه بخورن ولی اسم بیمار رو یدک نکشن.

wow نظر دادن خیلی کار سختیه…. شمای نوعی چی به نظرتون میرسه؟

اضافه شد:

جوابیه تکمیلی خانوم مورد بحث در این پست

ما پیش تمام روان پزشکها و روانکاوهای معروف تهران رفتیم..آخرین نتیجه ای که گرفتم گفتند:خانوم واقعا میخوای با این زندگیت چیکار کنی؟(منظورشون این بود که فایده ای نداره)،من خیلی خوب میدونم که همسرم مشکل داره البته یه مشکل روحی، ولی متاسفانه بندرت دیدم تو ایران کسی با مشکلات روحی-روانی که ریشه در دوران کودکیش داشته بطور قطع درمان بشه،در پاسخ به خانومی که پرسیدند من باکره هستم یا نه،مطمئنا نه،وگرنه خیلی راحت تر! میتونستم جداشم،اغراق نکردم اگر بگم هیچ خاطره خوشی از زندگی مشترکم ندارم،نمیدونم تاحالا به چندتا دختر! اینطوری توهین شده وتحقیر شدن،اینکه شب عروسیت شوهرت حتی بهت نگاه نکنه و تا ۱ سال اتاقشو ازش جدا کنه،اینکه مدام به خودت شک کنی که شاید تو مشکل داری،شاید زشتی(برخلاف نظر دیگران)،شاید با بقیه فرق داری……تحقیر شدن یک زن اون هم به این شیوه چیز کمی نیست،من بارها از همسرم خواستم طلاقم بده،بارها قهر کردمو از خونه رفتم،ولی انقدر بهم التماس کرده و انقدر خودشو کوچیک کرده و انقدر گذشته ناراحت کنندشو برام تکرار کرده تا مجبور شم از سر ترحم(به خودشم گفتم) به زندگی باهاش ادامه بدم،البته اینم بگم همسرم به هیچ عنوان طلاقم نمیده،تو این کشور هم دیگه خودتون می دونید آخرش به نفع کیه!…در مورد اون آقا هم باید بگم همسرش مدتها بخاطر مشکلات روحی بستری بوده..و خوب آدمهایی اینچنین مثل همسر من و همسر ایشون آدمهایی به شدت آسیب پذیرن همیشه به شریک زندگیشون شدیدا وابسته میشن..و سخته که بخوای اینجور وقتا فقط به خودت فکر کنی،چون ممکنه پیامد وحشتناکی داشته باشه…راستی اینم بگم هنوزم که هنوزه ۹۰% وقتا اتاق همسرم از من جداست…


نظرات شما


  1. علی در 12/31/05 گفت :

    ویولت خانوم معلومه پدر و مادر محترمتان زیاد
    روی تربیت شما وقت نگذاشتند و احتمالا فکر و ذکر
    اصلیشون بدست اوردن پول و نان حلال بوده و از
    تربیت شما غافل موندن
    اینطور حرف زدن راجع به مردانی که اگه با دقت
    به دور و برت نگاه کنی همه چیز رو با فکر و نیروی
    بدنی ساختن صحیح نیست قبول کن شما زنها ‏
    فقط در افزایش جمعیت و افزایش مصرف نقش
    دارید نه در تولید و ساخت,اگه ما مردا نبودیم شما
    زنها هنوز تو عصر حجر زندگی میکردین و بجز
    ساختن بچه قادر به ساختن وسایل راحتی بشر
    نیستید حتی در کارهای زنانه مثل اشپزی و طراحی
    لباس ,مردان رتبه بالاتری دارن
    با کمال احترامی که براتون قائلم این طرز صحبت
    در حد بانوی فرهیخته ای چون شما نیست

    Sami در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 1:36 ب.ظ پاسخ داد :

    راستی به نظر شما مغز جنسیت داره ؟؟ فک نکنم !!
    فقط برام سوال پیش اومد .

    چام چام در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 1:59 ب.ظ پاسخ داد :

    Big Smile

    چام چام در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 2:13 ب.ظ پاسخ داد :

    من آخر نفهمیدم اصلا زن به چی میگید شما؟ اینی که شما گفتید بیشتر من رو ماکروویومون انداخت تا یک موجود زنده! چقدر تناقض داشت این کامنت. من دوست ندارم به خاطر کوته فکری شما با یک جواب دندان شکن که همین الان در آستینم موجود است به خیلی از مردهای باشعوری که در اطرافم می شناسم و دوستشون دارم توهین کنم. این بحثها رو ما وقتی دبیرستانی بودیم نخ نما کردیم. آخه تقصیر ما چیه که شما اطلاعات درست و حسابی ندارید.
    شما تنها خواننده مرد این وبلاگ نیستید, بهتره به این فکر کنید که چرا انقدر با مخاطب این جملات ویولت جان همذات پنداری کردید؟! مثلا اگه الان چندین نفر به شما بگویند این واکنش نشونه ی مشکلی در نیمه تاریک شماست, حاضرید پیش مشاور برید؟! مطمئنا نه!

    سارا در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 9:22 ب.ظ پاسخ داد :

    توهین آمیز بود!!

    پرنیان در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 1:07 ق.ظ پاسخ داد :

    شما ساکت باش که تا یه زن نباشه جمعتون کنه تمبونتونم نمیتونید بالا بکشید !یه روز مادرتون یه روز دوست دخترتون یه روز زنتون … یه روز دخترتون … آخر عمرتونم پرستار میگیرید بعدشم صیغه اش میکنید !!!! اه ! حالم به ه میخوره از این نوع مردای کثیف از خود راضی !

    پرنیان در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 1:08 ق.ظ پاسخ داد :

    من در پاسخ علی نوشتم اینو ولی اینجا اومده!!! حیف اسم علی !!!


  2. همایون در 12/31/05 گفت :

    طفلک آقایون!
    اینطور مسائل ” وسواس ” خانم و آقا نداره!
    هم بین آقایون و هم خانم ها هستند کسانی که گاهی نمی پذیرند مشکل دارند و میبایست تحت درمان قرار گیرند ، نمیدونم شاید بخاطر ترس و ترد شدن باشه!


  3. nady در 12/31/05 گفت :

    fekr mikonam chon dustemun ehsase khuby be kary ke mikone nadare,chizayi ke besh gofty doroste violet jan,xoxo


  4. violet در 12/31/05 گفت :

    یک کامنت خصوصی:
    سلام خانم ویولت عزیز ، من هرروز خودم را پستهاى شما شروع مى کنم، بیشتر از جسارت این عزیز ، توانایى شما ودید باز شما به مسائل ستودنى است. من فقط در حد نظر شخصى خودم در مورد این خانم وتمام اشخاصى که همسر دارند چه اقایان وچه خانمها، هر چه کمبود داشته باشند وهر مشکلى هم باشد هرچند جدى هم، باز تا از ان رابطه خارج نشده اند خیانت است و از نظر احساسى وانسانى اشتباه محض، مشکل را حل کند ،بعد مى تواند هر کارى خواست بکند انهم نه با کسى که باز زن دارد……


  5. نسرين در 12/31/05 گفت :

    (...پیغام خصوصی از طرف شما...)
    در پاسخ به على با اجازه خانم ويولت، بايد بگويم من دست پدر ومادرى را كه خانمى باتواناييهاى بسيار قدرت مقابله واستدلال وجسور را تربييت كرده اند مى بوسم ومتاسفم براى مادر على كه نه ماه انتظاار ودرد را تحمل كرد تا پسرى بدنيا بياورد كه افتخارش نجات مادرش از دوره پارينه سنگى است ومتاسفم وخيلى حيف كه مادرت يك زن است ،

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:06 ب.ظ پاسخ داد :

    چرا تیک خصوصی رو می زنی در جاییکه کامنتت در جواب به دیگریه؟

    نسرين در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 11:18 ب.ظ پاسخ داد :

    معذرت


  6. پریس در 12/31/05 گفت :

    من نمیفهمم توی دنیای مجازی که هویت فرد مشخص نیست نقطه چین کردن اینکه این خانم چندساله ازدواج کرده چه معنی ای داره؟! سالهای بودن توی یه رابطه خیلی مهمه چون با گذشت زمان شکل رابطه و نوع احساس طرفین و … تغییر میکنه…. از حرفای نصفه نیمه هم معلوم نیست که آیا این خانم هنوز باکره هستند یا رایطه داشته اند ؟ که برای طلاق گرفتن میتونه خیلی تاثیر داشته باشه حتا اگر مرد نخواد طلاق بده… در هر صورت اگه ایشون اول تکلیفشو با زندگی زناشوییش مشخص کنه دچار برزخ های این چنینی نخواهد شد


  7. بيتا در 12/31/05 گفت :

    يه كمي هم به همسر اون آقا فكر كن… اون چه گناهي كرده؟؟…اين كمال خودخواهيه.. ما زنها خودمون باعث خيانت خيلي از مرداي متاهل ميشيم…خودمون به همديگه رحم نمي كنيم….شايد اگه اين خانوم از زندگي اون آقا بره بيرون بتونن مشكلاتشون رو حل كنند

    سارا در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 9:24 ب.ظ پاسخ داد :

    خودخواهی اینه که همچین مشکلی داشته باشی ولی یک انسان دیگه رو اسیر خودت بکنی و تازه دلیل این ظلم هم دوست داشتن طرف اعلام کنی.


  8. elham در 12/31/05 گفت :

    salam violete aziz
    shoma az ani dalton khabar nadarin? man shdidan be yeki az postash niaz daram un sheri ke vase karte arusi gozashte bud. ama engar weblogesho hazf karde. goftam shayad enteghalesh dade be jaye dige i va shoma betunin kopmamkam konin. age khabari dashtin mamnun misham lotf konin adrese jadidesho behem bedin. va bebakhshid ke farsi naneveshtam va khastatun kardam akhe systemam farsi nadare.

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 6:05 ب.ظ پاسخ داد :

    نه-من خبری از جای جدید ایشون ندارم


  9. رها در 12/31/05 گفت :

    به نظر من اول از همه رابطه خودش رو با همرش باید مشخص کنه اصلا دوسش داره یا نه اگه اره پس دنبال راه حل باشه تا اول مشکل همسرش رو برطرف کنه اگه هم که نه پس جدا بشه موندن تو همچین رابطه ایی که دنبال مردهای دیگه باشه چه فایده داره ؟؟؟؟
    پس اول از همه سازماندهی کنه زندگیش رو تا به یه نتیجه برسه حالا از هر طرف چون وقتی تکلیفش تو زندگی اول روشن شد بعد میتونه تصمیم بگیره و دیگه دچار عذاب وجدان نمیشه چون خیانتی به کسی نکرده
    ما آدمها همه چی رو با هم قاطی میکنیم این اشتباهه بابا یا تو ازدواج کردی که باید تا آخرش بمونی یا اگه نمیخوای جدا شو اونم قانونی
    بجنگیم بخاطر زندگیمون اگه دوست داریم اگر هم که زندگیمان فکر میکنیم درس نمیشه و ارزش جنگیدن نداره پس به کل از بن خرابش کنیم برویم سراغ یک زندگی جدید


  10. چام چام در 12/31/05 گفت :

    من فقط می تونم بگم اگه جاتون بودم چی کار می کردم. ولی به هر حال زندگی شماست و شما من نیستید. من اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشم و همچین مشکلی داشته باشه, کمکش میکنم که خوب شه. خوبی های دیگه ای که باعث شده بود من عاشقش بشم رو به این مشکل قابل حل می بخشم. فقط در صورتی که خودش همکاری نمی کرد بی خیال میشدم. شاید عاشقش نیستی و اگه اینطور باشه که اصلا بحثش جداست.
    و در مورد اون دوست اینترنتی به جای احساس با عقلم کارهاش رو انالیز می کردم. به چه دلایلی نشد با هم ازدواج کنید؟ اون همون قدر که تو حاضر بودی تا دلایل رو از سر راه برداری, تلاش کرد؟
    در کل من با شجاعت بدون ترسیدن از قضاوت بقیه در مورد خودم, باید بگم که کارتون اشتباه بوده و حتی اگه خودم هم تو شرایط شما همچنین کاری کنم باز به خودم می گم داری اشتباه میکنی و هنر اینه که ادم در شرایطش قرار بگیره و اشتباه نکنه وگرنه هممون فرشته ایم.
    یک مشکل با یک اشتباه حل نمیشه که! فقط پیچ میخوره.


  11. امی ن در 12/31/05 گفت :

    اولا سلام به صابخونه محترم که انقد سر نزدیم اینجا که دیگه تحویلمون نمیگیره Smile
    فاکتورهایی که یه زن و مرد رو به هم جذب میکنه اکثرا تو همه افراد هست ، شمایی که فکر میکنی یه نفر دیگه از همسرت جذابتره مسلما در اشتباهی ، ممکنه همسرت ایرادهایی داشته باشه ولی به هر حال یه مرد هستش و چیزی که تو به طور غریزی بهش نیاز داری ، به جای این فکرها اصلاحش کن و اگه لازمه از یه روانشناس کمک بگیر نه از ویلی که خودش به حد کافی مشکل داره! انقدر فکر نکنید کی از کی خوشگلتره ، جذابتره و چی و چی ، زیبایی عشق به وفاداریشه و بدترین کاری که یه فرد متاهل میتونه انجام بده مقایسه همسرش با دیگران هستش. به نظر من یه دختر که ازدواج کرد باید فکر کنه از لحاظ غرایز جنسی انگار توی یه جزیره هست که غیر از خودش و شوهرش هیچ کس دیگه ای نیست و همینطور در مورد آقایون. نباید ذهن رو در گیر کرد چون ناخودآگاه مشکل درست میشه ، باور کنید اگه این مساله مقایسه نکردن رو حل کنید خیلی از مشکلها حل میشه. عشقو با گذر زمان کمرنگ نکنید ، با تکرار محکمترش کنید ، امیدوارم منظورمو خوب رسونده باشم ، این موضوع دقیقا میتونه آینده حداقل چهار نفر رو تحت تاثیر قرار بده و به نظر من این رابطه باید با سریعترین روش ممکن قطع بشه .

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 6:01 ب.ظ پاسخ داد :

    الان یعنی فک می کنی متوجه منظور این خانوم شدی؟و جواب درخور دادی؟…….. نه خداییش اصن فهمیدی منظور این خانوم چیه؟

    امی ن در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:18 ب.ظ پاسخ داد :

    خداییش رو بخوای که نه کامل متوجه نشدم ، بخش اضافه شد رو هم الان دیدم ، البته هنوز هم با این اطلاعات کم نمیشه قضاوت کرد ، ولی اون چیزی که مشخصه اینه که اول باید تصمیم بگیرن لازم هست طلاق بگیرن؟ و اگر قرار شد جدا شن به اون دوست اینترنتی فکر کنن نه الان ، فکر کردن به فرد سوم قبل از طلاق میتونه رو تصمیم درست تاثیر بذاره ، من هنوز فکر میکنم مشکل قابل حلله و این خانوم تحت تاثیر رابطه جدید میخواد بگه شوهرش درست بشو نیست
    والله العالم


  12. mandala در 12/31/05 گفت :

    be nazare man ba in tosifati ke karde…in mard mitune yek gerayeshe jensie khasi dashte bashe shayad be hamjense khodesh…va in moshkel mitune ye bimari ham nabashe ke agar intor bashe ghabele darman ham nist…ama inke chera ghabl az ezdevaj ino motevaje nashodan khodesh koli jaye bahs dare… jodaye azin moshkel…be nazare man in khanum bayad rastesho bege chon dare be 3 nafar doroogh mige…be nazaram tuye in sharayet rastgooyi behtarin kare harchand ba tanesh va dava…chon rabeteye ba doroogh va azabe vojdan be nazare man sakhtare….dar zemn talagh gereftan dar jameye iran ba matrah kardane in moshkele jensi ya gerayeshe jensi kheili ham sakht nist…va inke shohare in khanum akhlaghesh intorie ke talaghesh nemide o in harfa aslan manteghi nist…
    _______________________

    ویولت،ترجمه کامنت به فارسی سلیس!!!

    به نظر من با این توصیفاتی که کرده…این مرد میتونه یک گرایش جنسی‌ خاصی‌ داشته باشه شاید به همجنس خودش…و این مشکل میتونه یه بیماری هم نباشه که اگر اینطور باشه قابل دارمان هم نیست…اما اینکه چرا قبل از ازدواج اینو متوجه نشدن خودش کلی‌ جای بحث داره… جدای از این مشکل،به نظر من این خانوم باید راستشو بگه چون داره به ۳ نفر دروغ میگه…به نظرم توی این شرایط راستگویی بهترین کار هرچند با تنش و دعوا…چون رابطهٔ با دروغ و عذاب وجدان به نظر من سختره…در ضمن طلاق گرفتن در جامعه ایران با مطرح کردن این مشکله جنسی‌ یا گرایش جنسی‌ خیلی‌ هم سخت نیست…و اینکه شوهره این خانوم اخلاقش اینطوریه که طلاقش نمیده و این حرفا اصلا منطقی‌ نیست…

    سوری در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 6:52 ب.ظ پاسخ داد :

    منم فکر میکنم این آقا ممکنه همجنسگرا باشه … به خانوم توصیه میکنم فیلم “همسر برادر من ” “my brother’s wife” رو ببینه…ضمنن در اینگونه موارد زناشویی حالا چه طرف همجنسگرا باشه و چه سردمزاج باشه دادگاه خیلی راحت حکم طلاق رو صادر میکنه…

    nahal در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 8:53 ب.ظ پاسخ داد :

    منم موافقم

    نوشین در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 9:02 ق.ظ پاسخ داد :

    عجیبه من هم می خواستم همین را بنویسم…به نظر من هم احتمالش کم نیست. من یاد سریال فرشته ها در آمریکا افتادم…اونجا هم یک خانمی بود که این مشکل را داشت و رک و پوست کنده یک بار از شوهرش پرسید gay هستی یا نه؟ نتیجه این شد که طرف رودوایسی با خودش را کنار گذاشت و قبول کرد که تمایل جنسی اش یک جور دیگه است….


  13. mandala در 12/31/05 گفت :

    dar zemn be nazare man in noyi khianate…khiaanat rishe dar doroogh dare va in khanum dare be s nafar doroogh mige va hata be khanoome oun agha…khianat az nazare man yani inke dar soorate dashtane rabete ba yeki hamzaman ba yeki dige ham rabete dashte bashi …kheili ghaziyeye pishidei nist…khianat shayad kalameye kheili saghil va tarsnaki bashe ama ghazie sadetar az in harfast…vaghti hanuz taklifet ro ba rabeteye ghabli moshakhas nakardi yek rabeteye jadid ro aaghaz koni in yani khianat…be nzare man inke oun agha ba khanumesh moshkel dare va in khanum ham ba hamsaresh moshkel dare hame be noyi tojihe…agar in rabeteha moshkel darand chera taklifeshun maloom nemishe baraye hamishe??! lotfan khodemun ro ba in tojihat gool nazanim…in khanum tuye in rabete aasib dide va bayad darman beshe…be nazaram aval bayad khodemun ro darman konim…ijade rabeteye jadid ba kasi ke khodesh ham moshkel dare faghat oza ro kharabtar mikone…
    ____________________

    ویولت،ترجمه
    در ضمن به نظر من این نویی‌ خیانت ،خیانته .ریشه در دروغ داره و این خانوم داره به س نفر دروغ میگه و حتا به خانوم اونآقا.خیانت از نظر من یعنی‌ اینکه در صورت داشتن رابطه با یکی‌ همزمان با یکی‌ دیگه هم رابطه داشته باشی‌ …خیلی قضیه پیچیده ایی نیست.خیانت شاید کلمهٔ خیلی‌ ثقیل و ترسناکی باشه اما قضیه ساده‌تر از اینحرفهاست وقتی هنوز تکلیفت رو با رابطهٔ قبلی‌ مشخص نکردی یک رابطهٔ جدید رو آغاز کنی‌ این یعنی‌ خیانت.به نظر من اینکه اون آقا با خانومش مشکل داره و این خانوم هم با همسرش مشکل داره همه به نویی‌ توجیه اگر این رابطها مشکل دارند چرا تکلیفشون معلوم نمی‌شه برای همیشه؟؟! لطفا خودمون رو با این توجیهات گول نزنیم.این خانوم توی این رابطه آسیب دیده و باید دارمان بشه به نظرم اول باید خودمون رو درمان کنیم جای ایجاد رابطهٔ جدید با کسی‌ که خودش هم مشکل داره فقط اوضاع رو خرابتر میکنه

    nahal در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 8:55 ب.ظ پاسخ داد :

    منم با تو موافقم


  14. یه بیتای دیگه در 12/31/05 گفت :

    کسی که خودش حرف از طلاق نمی زنه و فقط می خواد رابطه ش نزدیک تر شه معملومه که هدفش سواستفاده است.من نمی دونم ولی فکر می کنم اگه شوهر شما واقعا مشکل جنسی داره از طریق قانونی بتونین مشکلتون حل کنید.هرچند که قانونهای ایران هیچوقت به نفع زنها نبوده و بعید نیست تو این موردم نباشه.ولی به هر حال بنا به شخصیت شوهرتون شاید راههای دیگه ای هم برای اینکه قانعش کنید طلاق رو امضا کنه وجود داشته باشه.در هر صورت اگه به خاطر اون دوست سابقتون دارین همچین کاری می کنین.اول مطمن شین که واقعا انقدر با همسرش مشکل داره که نخواد باهاش زندگی کنه .اگه نمی خواد جدا شه ضمن اینکه به نظرم خود اون آدم آدم غیر محترمیه
    ،به نظرم شما دارین به همسر اون آقا خیانت می کنید و رابطه تون با این آقا کار درستی نیست


  15. هانیه در 12/31/05 گفت :

    خوب من اگه بگم تا دوسال بعد از ازدواجم دختر بودم چی! بعد مصرانه تلاش کردم رفتیم دکتر و همه چیز حل شد و الان هم خیلی راضی هستم فقط باید اون خانم تلاش کنه نباید بگه ولش کن این اینجوریه باید تلاش کنه وقت بگیره همین فردا بره دکتر همش به خاطر اهمال کاری های ما هست من خودم اگه از همون اول قضیه رو جدی می گرفتم خیلی جلو تر بودم خیلی سختی کشیدم خیلی اشک و آه گریه کردم خیلی بد هست که شوهرت نزدیکت نشه اما من تصمیم گرفتم و درستش کردم و حالا واقعا راضیم متاسفانه همه روانشناسا خوب نیستم من خودم 5 تا عوض کردم و لی این مشکل حل شدنیست


  16. بيتا در 12/31/05 گفت :

    من از يكي از اقوامم كه وكيله پرسيدم گفت اتفاقا مشكل ايشون يكي از اون موارده كه به خاطرش خيلي راحت حكم طلاق ميدن. بايد به دادگاه مراجعه كنند اول راهنماييشون ميكنند كه براي معالجه اقدام كنند ودر صورت موثر نبودن به پزشك متخصص معرفي ميشن اگه پزشك گواهي بده كه مشكل همچنان پابرجاست دادگاه حكم طلاق را با بسياري از حق و حقوق صادر مي كند. من فكر مي كنم اين خانم دنبال حل مشكل ازدواجش نيست و فقط با طرح اين مشكل داره كارش رو توجيه ميكنه

    nady در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 5:47 ب.ظ پاسخ داد :

    in KHANUM ZARBE RUHY KHORDE, aval bayad khodesh ghavy beshe ,baad bere soraghe tasmimat baady xoxo

    :) در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 8:35 ب.ظ پاسخ داد :

    ﻣﻨﻢ ﻣﻮﺍﻓﻘﻢ ﺍﻳﺸﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
    ﺑﺮﺧﻼﻑ ﻭﻳﻮﻟﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻣﻦ ﻣﻘﺼﺮ ﺍﺻﻠﻲ ﺧﻮﺩﺍﻳﺸﻮﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻛﺎﺭﺷﻮﻥ ﺻﺪﺩﺭﺻﺪ ﺧﻴﺎﻧﺘﻪ


  17. مریم در 12/31/05 گفت :

    خواهش می‌کنم خیانتو توجیه نکنین و کلاه شرعی سرش نگذارین. مشکل درین با شوهرتون یا زنتون، اول ازش جدا بشین بعد برین با کسی دیگه. وقتی‌ سر خودتون بیاد بده، وقتی‌ خودتون سر کسی دیگری بیارین، دلیل میتراشین. طلاق و واسه همین گذاشتن.

    eve در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:20 ب.ظ پاسخ داد :

    hokm dadan injury kheyli rahate va faghat az kasayi bar miad ke tu pare ghu bozorg shodan va hich vaght tu in sharayet nabudan.

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:36 ب.ظ پاسخ داد :

    تا حد زیادی باهات موافقم…ولی مطمئنن همفکری خیلی موثره و کمک میکنه تو تصمیم گیری و مسلما کسی که در آخر باید تصمیم بگیره خود اون خانومه نه من نوعی

    مریم در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 8:59 ب.ظ پاسخ داد :

    لزوماً هر کی‌ حکم داد تو پر قو بزرگ نشده، دقیقا تو این شرایط بودم و میدونم خیانت چه دردی داره. هی‌ تبصره درست نکنین که اینجوری اوکیه

    مریم در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 9:11 ب.ظ پاسخ داد :

    اگه زوجتو نمی‌خوای، باید بش بگی‌، اگه از بعضی‌ چیزا راضی‌ نیستی‌، بش بگو. ببین چه تغییری میده، مسئولیت قبول می‌کنه تو رابطه یا نه. اگه نه جدا شو.


  18. mandala در 12/31/05 گفت :

    violet merci babate tarjome pinglish be farsi…man kiboarde farsi nadaram…bazam mamnoon Smile


  19. nasrin در 12/31/05 گفت :

    سلام
    من كامنتها رو به دقت نخوندم ولي سطح آگاهي از مسائل حقوقي زناشويي در حد فاجعه هستش، اين خانوم خيلي راحت مي تونست حداكثر يك ماه بعد از ازدواجش طلاق بگيره.. با استناد به عدم رابطه با همسرش و باكره بودنش… عجيبه كه چرا نگرفته.. به نظرم الان هم ايشان و هم اون آقا دارن خودشون رو گول ميزنن… مگه عمر آدم چقدره كه بخواد اينطوري بگذرونه.. اگر در كنار همسرانشون نفع مادي براشون نداره..حتماً ارضاي روحي-رواني داره… برن پيش يه روانپزشك خوب تا متوجه بشن چه كمبودي دارن كه به اين زندگي الكي چسبيدن…بهرحال خيانت از نظر من حتماً نبايد جسمي باشه..روح و روانت هم كه با يكي ديگه باشه، داري به همسرت خيانت مي كني… حتي به صورت اينترنتي

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:05 ب.ظ پاسخ داد :

    با خط آخرت موافقم


  20. nahal در 12/31/05 گفت :

    من کاملاً با نظرات ماندلا موافقم مخصوصا در مورد خیانت. در عین حال منم فکر می‌کنم باید احتمال همجنس گرا بودن شوهر رو هم در نظر بگیریم که اگر واقعا اینطوری باشه بیماری نیست فقط باید تکلیفشون رو با خودشون روشن کنن. اگر هم توی جامعه ایران نمی‌تونن این قضیه رو باز کنن به صورت عمومی‌ حداقل با خودشون رو راست باشن و بعد فکر کنن که میخوان مثل خواهر و برادر کنار هم زندگی‌ کنن و هرکدوم زندگی‌ جنسی خودشونو داشته باشن یا از هم جدا بشن، ولی به نظر من باید به هم دیگه حقیقت رو بگن. در ضمن من اگر جای ایشون بودم روی حساب اون آقای دوست اینترنتی هم زندگیمو تغییر نمی‌دادم، از طریق اینترنت نمی‌شه واقعأ آدم‌ها رو شناخت و ۴، ۵ بار دیدن هم خیلی‌ کم هست. (ببخشید اگر من خیلی‌ باید باید کردم اینها فقط نظر من هست و اینکه من اگر جای این خانوم بودم چی‌ کار می‌کردم و چطور خودمو از این مخمصه می‌کشیدم بیرون)

    ویولت جون من فکر می‌کنم خیلی‌ کار خوبی‌ میکنی‌ که این بحث‌ها رو پیش می‌‌کشی، دستت درد نکنه خیلی‌ با حالی‌. و جواب‌هایی‌ هم که به آدم‌ها میدی خیلی‌ خوبه من از طرز نگاهت خیلی‌ خوشم میاد.

    violet در تاریخ می 31st, 2012 ساعت 9:03 ب.ظ پاسخ داد :

    من از جوابهای شما بیشتر یاد میگیرم…مثل نظر تو که به نظرم خیلی منطقی میاد


  21. چام چام در 12/31/05 گفت :

    طوری تصمیم بگیر که اگر اون اقای اینترنتی هم نبود باز همون کار رو می کردی. ولی این خیلی مشکل بزرگیه و هرچقدر زمان بگذره بیشتر شما رو اذیت میکنه. نمیخوام تیریپ فرویدی بردارم ولی رفتار شوهر شما خیلی حس بدی رو منتقل می کنه.
    (استادمون به شوخی گفت تو چایی خواستگارتون فلان دارو رو بریزید که اگه اعتیاد داره و قبل خواستگاری خودش رو ساخته, هر چی کشیده بپره و لو بره. ای کاش میشد ازش پرسید این یکی رو چی کار باید کرد؟!)


  22. نگین در 12/31/05 گفت :

    “من بارها از همسرم خواستم طلاقم بده،بارها قهر کردمو از خونه رفتم،ولی انقدر بهم التماس کرده و انقدر خودشو کوچیک کرده و انقدر گذشته ناراحت کنندشو برام تکرار کرده تا مجبور شم از سر ترحم(به خودشم گفتم) به زندگی باهاش ادامه بدم”
    ویولت جان نظر شخصی من اینه که این خانوم هر چه زودتر باید خودشو از بازی قربانی بودن به کمک یه روانشناس بکشه بیرون.
    قطعا با توصیفاتی که کرده همسرش مشکل حاد و اساسی داره و همه میدونیم اگر چه سخت و پر هزینه اما روزانه ده ها نفر در حال جدا شدن از همدیگه هستن و اینکه شوهرم طلاقم نمیده و دلم براش میسوزه پس باید به این زندگی تلخ و رنج اور ادامه بدم بیشتر بهانست!
    در مورد بحث خیانت هم به نظرم ایشون اول باید تکلیف زندگی فعلیش رو مشخص کنه و قطعا داشتن رابطه عاطفی برای کسی که متاهله نوعی خیانت محسوب میشه و اینکه پارتنر این خانوم و اون اقا بیمارن و مشکل دار هیچ چیز رو در مورد کمرنگ کردن بحث خیانت تغییر نمیده.


  23. بهار در 12/01/06 گفت :

    به نظر من احتمالش زیاده که همسر این خانوم همجنس گرا باشه که بیماری هم نیست و طبیعیه و البته بیچاره کسی که همزمان همجنسگرا و ایرانی باشه Big Frown

    :) در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 8:43 ب.ظ پاسخ داد :

    ﻫﻤﺠﻨﺴﮕﺮﺍ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ؟!!!ﻃﺒﻴﻌﻴﻪ!!!
    ﭘﺲ ﻗﻮﻡ ﻟﻮﻁ ﻛﺠﺎ ﺭﻓﺘﻦ؟
    ﺑﺎﺑﺎ ﺍﻳﻨﺎ ﺩﻳﮕﻪ ﺭﻭﺷﻨﻔﻜﺮﻱ ﻧﻴﺴﺘﺎ

    eve در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 2:52 ق.ظ پاسخ داد :

    bahar jan,

    alan age in agha hamjens gara bashe hich jaye delsuzi nadare. kasi ke ye nafar dagaro in vasat ghorbani karde.


  24. شهرزاد تیرانا در 12/01/06 گفت :

    خوب به نظر ه من اون خانم حق داره البته تا یه جایی هرکدوم از ما خودمونو بذاریم جایه این خانم .با هزار مشکل دیگه تو زندگی وضع روحی بد وضع خانوادگی بد یا اینکه برخورد خانواده …. هزار مشکل دیگه.چند نفر از ما ممکنه تو یه رابطه سست باشن و عشق قبلی خودشونو ببینن و هیچ کاری نکنن ؟ یه ذره با انصاف جواب بدین. به نظرم ایشون اشتباهاتی داشته اما مشکلات بیشتر بوده!

    violet در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 10:08 ق.ظ پاسخ داد :

    like

    eve در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 2:53 ق.ظ پاسخ داد :

    bale!


  25. عمه خانم در 12/01/06 گفت :

    ویولت جان فکر میکنی دوستان اصل این پست رو خوندن یا سریع ازش رد شدن ؟؟؟!!!
    این خانم نوشتن که شوهرش رو دوست نداره و از روی ترحم باهاش زندگی میکنه، بابا ملت دوسش نداره ! حالا یکی میاد میگه بره اول “رابطه خودش رو با همرش باید مشخص کنه اصلا دوسش داره یا نه” یکی دیگه میگه “من اگه کسی رو واقعا دوست داشته باشم و همچین مشکلی داشته باشه, کمکش میکنم که خوب شه. خوبی های دیگه ای که باعث شده بود من عاشقش بشم…” چه خوبی های دیگه عمه ؟؟؟ یکی میگه ” به جای این فکرها اصلاحش کن و اگه لازمه از یه روانشناس کمک بگیر…”،
    آدما اشتباه میکنن ، انسان هستن جائز الخطا که نیستن ، انتخاب اشتباه میکنن ، گذشته ازین ایشون تمام این مراحل رو گذروندن، صبر، تحمل، دکتر، روانشناس،…..
    با نظر ماندانا کم و بیش موافقم ممکنه این آقا همو سکسوال باشه ، ممکنه ناتوانی جسمی داره،اصلآ کار نمیکنه!!! قبل از ازدواج هم که دست بهش نمیزده که بخواد بفهمه حالام نمیخواد جدا بشه از ترس حرف دیگران ، کاملا واضحه !
    ولی سوال اصلآ این نیست ، مشکل این خانم با وجدان خودشه که آیا رابطه ای که داره ، با وجود “فعلا” نداشتن س.ک.س. ، خیانته یا نه؟؟؟ از طرفی نمیخاد این لحظه های خوشی که داره از دست بده و میدونه که این رابطه بدون داشتن س.ک.س دوام زیادی نمیاره ، خوب حالا چی میشه؟؟؟
    خانم عزیز بیا و یک سعی دیگه بکن، یک شانس دیگه به خودت بده ، چنتا کامنت هستن که بد نیست روش کمی فکر کنی عزیز، مثل کامنت های هانیه و بیتا ! یا کامنت نهال!
    موفق باشی

    عمه خانم در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 4:26 ق.ظ پاسخ داد :

    ای بابا منم که همش اشتباه مینویسم ” جائز الخطا که نیستن” بنظر غلط میاد!!! باید باشه “جائز الخطا هستن” ؟؟؟

    violet در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 10:11 ق.ظ پاسخ داد :

    so like

    چام چام در تاریخ ژوئن 1st, 2012 ساعت 1:00 ب.ظ پاسخ داد :

    عمه جون اولش توضیحات دوم اضافه نشده بود که! من هم علم غیب نداشتم متاسفانه.


  26. maryam در 12/01/06 گفت :

    منم با وجود داشتن همسر با یکی در حد صحبت کردن، دوست شدم چون علاقه ای به همسرم ندارم. نمیدونم آخرش چی میشه. اگه کسی تجربه اش را داره راهنمایی کنه.

    صفیر سرخ در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 7:51 ق.ظ پاسخ داد :

    آخرش؟ امیدوارم به خیر بگذره.ولی احتمالا این دو گانه زندگی کردن مشکل اساسیی می شه.چرا با کسی که علاقه ایی بهش ندارید ازدواج کردید؟


  27. سوگند در 12/01/06 گفت :

    عزیزم در هرشکلی وارد کردن یک نفر دیگه توی زندگی خیانته . شما اگه عاشق همسرت هستی و دوست داری با وجود همه کاستی هاش بازم ادامه بدی حرفه دیگه ایه .باید تصمیم بگیری می تونی ادامه بدی یا نه باید درمانش کنی . اگر هم رفتن همه راههای بالا ممکن نیست و باز فصد نداری ایشون رو ترک کنی وارد کردن یه نفر دیگه حتی در حد چت کردن و تلقنی هم کم کم بار احساسی به وجود میاره و این خیانته


  28. میلاد.گ. در 12/01/06 گفت :

    فرمودند:”خواهش می‌کنم خیانتو توجیه نکنین و کلاه شرعی سرش نگذارین.”
    من یه کم بیشتر زوم میکنم رو این قسمت.این که چرا فکر میکنیم خیانت امر مذموم و ناپسندیه.بعضی چیزها انقدر برای ما تکرار شده و به گوشمون خورده که ناخودآگاه برامون بدیهی شده.چرا خیانت رو کار بدی میدونیم؟چون هیچ کسی دوست نداره معشوقش رو از دست بده.پس معشوقه حق نداره نظرش عوض شه؟خسته شه؟کسل شه؟الان این خانم چرا نباید میل طبیعی و ابتدایی ترین نیازش بی جواب بمونه که انگ خائن بهش نزنن؟اصلا به وقت تلف کردنش نمی ارزه.ترحم خرج کسی کنی که خودخواهه؟بی معنیه
    باید بره شکایت کنه طلاق بگیره.به سادگی هم بابت این موضوع میشه طلاق گرفت الکی جو ندین ایران حقوق زنان رو پایمال و فیلانSmile

    صفیر سرخ در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 7:49 ق.ظ پاسخ داد :

    شما وقتی تلخی خیانت رو می فهمی که بچشیش.و اون موقع خیلی دیره.


  29. هوالحق؛ سلام بر شما؛
    امیدوارم موفق باشید.
    یاحق؛


  30. عموجون در 12/01/06 گفت :

    اگه مشکل زناشوییتون رو با یه پیرمرد مطرح کنید فورا بهتون میگه جدا بشید میتونید خودتون امتهان کنید
    علتش اینه که پیر مردا خوب میدونن عمر انسان و طراوت جنسی ادم چقدر کوتاهه
    به نظر من اشتباهه که این خانم بره دنبال درمان شوهرش چون من تو سربازی با این جور مردا برخورد کردم و دیدم بعد از ده سال هنوز عوض نشدن
    کسی که وسواس داره هیچوقت خوب نمیشه و به مرور زمان بدتر هم میشه
    راحت ترین راه برای طلاق گرفتن از یه مرد اینه که بهش بگید میخام بهت خیانت بکنم مطمئنا مرد نسبت به زنش سرد میشه
    به نظر من اگه جدا بشه براش بهتره لاقل باقیمانده عمرش رو لذت ببره و الکی عمرشو به پای یه بیمار لاعلاج تلف نکنه .این قبری که ایشون داره براش گریه میکنه مرده توش نیست


  31. بهار در 12/01/06 گفت :

    ویولت عزیز
    پیشاپیش از طولانی بودن کامنت عذرخواهی م یکنم ولی موضوع حساسی است و خوب است بیشتر باز شود .

    پست قبلی و پست اخیرت به معضل بزرگی اشاره کرده که شاید مسائل مطرح شده تنها پوسته ظاهری آن است. بلوغ در انسانها فقط گذر از یک مرحله سنی و رشد جسمی نیست بلکه پشت سر گذاشتن رفتارهای کودکانه غریزی و یادگیری رفتارهای عاقلانه فردی و اجتماعی است .
    متاسفانه جامعه امروز ما به علت عدم آموزش صحیح در دوران کودکی و نبود زمینه مناسب برای رشد کامل اجتماعی و محدودیت ها و تابوهای بسیار دچار نوعی کودک صفتی به شدت پیشرفته است .
    دختران و پسران جوانی که کمترین اطلاعی از روح و روان و شخصیت خود ندارند و معیار و میزانی هم برای انتخاب پیدا نکرده اند به راحتی با یک تماس و چند گفتگو به دامن دوستی ، رابطه و یا زندگی مشترکی پر تنش گرفتار می شوند و راه خلاصی را در رابطه های دیگری می بینند که شاید آنها هم فرجامی چنین دارند .
    به نظر من بزرگترین مشکل این خانم عدم علاقه او به همسرش هست که بیماری روحی هم به آن دامن زده و بهترین راه حل اگرچه مشکلترین هم هست جدایی سریع و بدون فوت وقت است . بیزاری و عدم علاقه همسران نسبت به هم همیشه زمینه مناسب برای خیانت است .
    و البته که اولین و مهمترین دلیل زندگی زناشویی لذت بردن همسران از یکدیگر و ایجاد کانون خانواده ای آرام و سرشار از محبت است .
    اما در مورد روابط خارج از زندگی زناشویی هم بحث افراط و تفریط است .
    گاهی آدمها نه به لحاظ مسائل جنسی بلکه به علت نیاز طبیعی و منطقی احتیاج به معاشرت با دیگران اعم از مرد و زن در قالب همکار و دوست و اعضای خانواده دارند تا تبادل نظر داشته باشند و همفکری کنند و این اصلا به معنای خیانت نیست و رفتاری است عاقلانه و قابل کنترل و به راحتی در هر حد و مرز تعریف شده اجتماعی هم می گنجد .
    اما نزدیکی احساسی و عاطفی در بستری از تمایلات جنسی به هر شکل و صورت اعم از دنیای مجاز و اینترنت و دنیای واقعی ، وقتی فرد به همسرش یا شریک زندگیش تعهد دارد خیانت است و خلاف اخلاق و شکاف بزرگی ایجاد می کند و منجر به جدایی روحی و جسمی می شود .


  32. آتوسا در 12/01/06 گفت :

    عجب رابطه قاراشمیشی ! این خانوم به شوهرش علاقه نداره ( حالا به هر دلیل ) و بارها برای جداییی اقدام کرده و هربار با عز و التماسای همسرش برگشته . همسرش داره ازش سو استفاده عاطفی می کنه و خانوم هم بهش این اجازه رو می ده . هر رابطه 2 طرف داره و آقا داره سو استفاده می کنه ، خانوم هم نمی تونه بگه نه و اجازه ادامه این چرخه بیمار رو می ده ! آدمایی که توانایی نه گفتن ندارن ، تو هر رابطه ای به مشکل بر می خورن ، فرقی نمی کنه . بعدشم چرا به آقا دومیه دروغکی گفتی که جدا شدی ؟ .. از چی می ترسی ؟ که از دستش بدی ؟! مگه چقد می شناسیش که فکر می کنی ارزش این همه سرمایه گذاری رو داره ؟ که به خاطرش دروغگو بشی ؟ … اونم که پاش تو یک رابطه دیگه هس .. اگه این قدر دوستت داره چرا اونو تموم نمی کنه و خالصانه با عشق سراغت نمی یاد ؟ و چرا حاضر نیست بهای داشتن تو رو بپردازه ؟ …


  33. علی قائدی در 12/01/06 گفت :

    سلام خانم ویولت.من هم مطمئن هستم این آقا همجسگراست.اینکه از بدن زن چندشش میشه و فقط با دست……متاسفانه خانه از پای بست ویرانه.وقتی در جامعه ای به افراد آموزش داده نمیشه که خودشون رو بشناسن این مشکلات هم پیش میاد.و شاید این آقا هنوز خودش رو به عنوان یک همجنسگرا نپذیرفته و شاید هم خودش رو شناخته و از ترس برچسب خوردن در جامعه ای که نصف بیشتر افراد اینقدر کوته فکر هستن که همجنسگرایی رو بیماری و عیب میدونن این هم تصمیم گرفته با نقاب دگرجنسگرا زندگی کنه ولی داره با خودخواهی زندگی زنش رو خراب میکنه.این مشکل یکی از نزدیک ترین دوستان من هم داره.البته اون میدونه همجنسگراست و خودش رو شناخته ولی به خاطر خانواده که بهش میگفتن چرا زن نمیگیری مگه مرد نیستی؟مجبور شده ازدواج کنه.الآن میگه اصلن از زندگیم راضی نیستم.البته به نظر من مشکل این دوستم خودشه چون یک خانواده هر چقدر متعصب و کوته فکر باشن که پسرشون رو مجبور به ازدواج کنن اما اگه همین دوست من در مقابل اصرارهای خانوادش زیر بار نمیرفت بعد از یه مدت خانواده اصرارشون کمتر میشد.ولی متاسفانه دوست من به خاطر ترس از اینکه خانواده و جامعه فکر نکنن مرد نیست زندگی یک زن جوان را نابود کرده.ایکاش یک باب بحثی در جامعه باز میشد چرا که از این موارد کم نیستند.حدود 12 یا 14 درصد مردم همجنسگرا هستن و جامعه ی بسته ای مثل ایران همه رو تشویق به ازدواج میکنه بدون اینکه یاد بده امیال افراد مختلفه.


  34. Sami در 12/01/06 گفت :

    اصولن در مورد پدیده ای به نام خیانت , حرف زیاد میشه زد و به نظر من جواب مستقیم ای برای این سوال وجود نداره ! هر چند که از دید من همیشه اولین خیانت , خیانت در حق خود آدمه …
    یادمون باشه زمانی که یک رابطه توی دل آدم می میره , اون بیرون همیشه یک نفر هست … یک نفر که برای تموم شدن پوسته بیرون ای اون رابطه , تیر خلاص بزنه …
    به نظر من در هر رابطه ای از نوع انسان ای , باید بخش هایی از وجودت رو به اشتراک بزاری که نتیجه اون گاهی میشه درک متقابل …
    شفاف بودن , یک اصلِ … اجازه بده تکلیف طرف مقابل , با توی نوع ای روشن باشه و مطمئن باش که اون آدم , این حق رو داره … حقِ دونستن


  35. مستوره در 12/01/06 گفت :

    اقای میلاد.گ واقعا به این حرفتون معتقدید؟
    اگه کسی رو تو زندگیتون بپذیرید و ازش خواسته باشید با شما صادق باشه و وفادار (یعنی دوستش داشتید که سمتش رفتید یک زمانی) و بعد متوجه شید که اون فرد به قول شما “نظرش عوض شده”!و بی خبر از شما داره “ابتدایی ترین نیازش” رو با یک عزیز دیگه ای جواب می ده ! همینقدر خونسرد و دموکراتیک صحبت می فرمودید؟


  36. سروش در 12/01/06 گفت :

    سلام آبجی ویلی گلم.. خوبی؟
    خیلی وقته نیومده بودم بهت سر بزنم ببخشید آخه درگیر کنکورم! 2 آ کن خوب باشه!
    در رابطه با این پستی که گذاشتیمن خیلی تو باغ نیستم اما دوست داشتم بهت نظرمو بگم.
    من فکر میکنم این عذاب وجدانی که گفته شه به خاطر 2 تا ایمیل نیست
    به خاطر 2 چیزه
    1-صادق نبودن با خودش و دیگران
    2-هدر دادن سالای جوونیش با کسی که دوسش نداره
    در ضمن اگه از اون مرد جدا بشه اون آقا شانس اینو هنوز داره که بعد از یه مدت ناراحتی با کسی باشه که تا آخر عمرش عاشقش باشه.
    به اون مرده فک کنه بهتره…
    دوست دارم ویلی جان خیلیییییییییی
    سلامت و شاد باشی واسم دعا کن یه رشته شهر خوب قبول شم!!!


  37. بهار در 12/01/06 گفت :

    سلام خانم ویولت. من یه سوال دارم ازتون، دوست دارم هم نظر خودتون و هم نظر دوستانی که این پیام رو میخونن بدونم.
    من یه خواستگار دارم و یک ساله که باهاش دارم حرف میزنم ولی نه دوستش دارم و نه بهش اعتماد دارم، تا الان چند بار کامل جواب منفی دادم بهش اما با اصرار اون از اول شروع کردیم، میگه خیلی دوستم داره اما من باور نمیکنم، یعنی به دلایلی که توضیحش طول میکشه میبینم مثل باقی آقایون رفتار نمیکنه و عملی این علاقه ای رو که میگه در اون ندیدم! غیر از ظاهرم باقی شرایطم عالی هست و این ظاهرم رو برای این میگم که تا الان چند تا خواستگار داشتم که نپسندیدن ظاهرم رو و اعتماد به نفسم از بین رفته. الان 31 سالم هست و در خانواده ما سی و یک سال واسه یه دختر خییییلی هست. خوب الان یک آقای دیگه هم از من خواستگاری کرده و من با همین شناخت ابتدایی و کلی که از معرف و صفحه فیس بوک و… ازش پیدا کردم از اون آقای اول بهش تمایل بیشتری دارم، حتی از لحاظ ظاهر و جنسی، این آقای دوم یه عکس از من دیدن ولی اطمینان ندارم که اگه خودم رو هم ببینن بپسندن. حالا من موندم که اگه بدون اتمام اون ارتباط با ایشون حرف بزنم یعنی به اون آقای اول خیانت کردم؟
    خوب اگه با اون آقای اول کامل تموم کنم و این دومی هم من رو نپسنده با توجه به سنم و جایی که زندگی میکنم و تجربه این سالهام میگه که ممکنه دیگه نتونم ازدواج کنم، برای من ازدواج مهمه و الان هم نیاز روحی بهش دارم و هم جسمی و تا الان هم اهل دوست پسر و این حرفا هم نبودم. میتونید راهنماییم کنید، ممنون.


  38. صفیر سرخ در 12/02/06 گفت :

    سلام به دو دسته.اونایی که این نظر و می خونن و اونایی که نمی خوننش.
    بعد از حدودا یک هفته تازه فرصت کردم یه سر تقریبا درست و حسابی به وبلاگتون بزنم.من و شما و خوب خیلی های دیگمون توی این زمینه متخصص نیستیم.اما منم مثل شما قصمتی از نظرات خودمو می گم.
    با اجازه
    خوب مشکل این خانوم واقعا یه مشکل اساسی و رایجه.اما نه این که بخوایم فکر کنیم که همه گیر شده ، درست ، اما ایها الناس دیر بجنبیم همه گیر می شه یه آبم روش.
    چند وقت پیش فهمیدم که یه گروهی از دانشجویای (فکر کنم فارغ التحصیل )
    رشته ی روانشناسی توی شعب طلاق آمار گیری کردن تا به قول معروف علت های شایع طلاق رو دسته بندی کنن و راه حلی ارائه.باور کردنی نیست که چیزی حدود 90 در صد مطعلق به عدم رضایت جنسی بود.از هر دو طرف.جالب اینجاست که مربوط به آموزش های خیلی ساده و ابتدائی بود.
    البته باید بگم که این گروه برای اثبات ادعاشون موارد آموزشی رو جمع آوری کردن و با اسرار زیاد روی چند تا از زوج هایی که قصد طلاق رو داشتن امتحان کردن.که خدارو شکر آمار خیلی بالایی موفق بودند و بعد از دوره ی آموزشی از تصمیمشون برای طلاق برگشتند.
    اما واقعا باید چی کار کنیم.با کسایی که قبول نمی کنن از نظر روحی مشکل دارن و قبول نمی کنن که معالجه بشن.چی کار کنیم با کسایی که از چیز هایی که نمی دونن حرف می زنن و حاضر نیستن کمی بیشتر فکر کنن.چیکار کنیم با کسایی که بی فکر و بی منطق از یک گروه و یا جنس خاصی مثلا طرفداری می نن.
    خانم ویولت شما با چه منطقی و یا علمی می گید که این ازدواج و ادامش کاملا غلطه و یا چطور می گید که طلاق امکان نداره؟
    واقعا معذرت می خوام . قصد ندارم بگم که این خوانوم گناه کاره یا نه.اما مگه اون کسایی که کار خلافی رو انجام می دن از رو چیشون انجام می دن؟چیزی غیر از احساسات؟
    اگر ارضا یه حس طبیعه پس ما به اون جوونیم که به خاطر یه سری مسائل راه میوفته وسط خیابون و به دیگران تجاوز می کنه باید کار نداشته باشیم بگم ارضا حق طبیعیشه آفرین.
    بازم تاکید می کنم که این چند خط قبل و فقط برای خانوم ویولت نوشتم و منظوری این خانوم اصلا و ابدا نبود.
    و اما بعد بار ها پیش خودم فکر کردم که اگه یه وقتی ازدواج کنم و یه مشکلی برای همسرم پیش بیاد باید چی کار کنم؟شاید بستگی به این داره که مشکل چه قدر اساسی باشه ؟ یا توانایی و قدرت من چه قدر باشه ؟یا حس و حالم چه طور باشه؟شاید به همه ی اینا و حتی یه سری چیزای دیگه بستگی داشته باشه ، اما می دونم با یه نگاه کلی به همه ی اینا باید اون مشکل و حل کنم و به هیچ چیزه دیگه ایی فکر نکنم.البته این نظره منه .فقط یه نظر شخصی. چرا به جای اینکه از جای دیگه ایی به دنبال ارضاء احساست و غرائضتون باشید به این فکر نمی کنید که شما باید این مشکل و حل کنید.شما باید به همسرتون کمک کنید تا از پس بیماریش بر بیاد.شما این کارا رو باید یکنید چون اون مرد همسرتونه. مطمئن باشید شما می تونید یه راه حل برای همه ی اینا پیدا کنید.
    این و یادتون باشه زن و شوهرایی از هم طلاق می گیرن که با هم ازدواج نکردن.وگر نه کسایی که با هم ازدواج کردن ، در اصل با هم یکی شدن و چیزی جز مرگ اون ها رو از هم جدا نمی کنه.

    در ضمن آهای کسی که فکر می کنی اینا شعاره، اینا شعار نیست ، برا زهن تو کوچیکه.

    صفیر سرخ در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 7:46 ق.ظ پاسخ داد :

    زهن نه ذهن
    بی زحمت درستش کنید.

    violet در تاریخ ژوئن 2nd, 2012 ساعت 10:46 ق.ظ پاسخ داد :

    غلطهای املایی ات بیشتر از این حرفاست که با درست کردن این یدونه حل شه… پس خود خواننده تو ذهنش درستش میکنه…نگران نباش


  39. ناده در 12/02/06 گفت :

    سلام به همه دوستان .من این خانوم از این لحاظ که با داشتن شرایط نامناسب در زندگی خودش را موظف به پیدا کردن جواب این سوال کرده که “خط و حد خیانت از کجا تعریف می شود “بسیار تحسین می کنم .در جامعه ایی که از لحاظ اخلاقی رو به نزول داره این جور ادمها را باید شایسته تحسین قلمداد کرد . در ضمن به نظر من رفتار این خانم کاملا طبیعی است.ایشون در جامعه ایی زندگی می کنه که طلاق گرفتن غیر از مسائل قانونی اش هزار گرفتاری به همراه داره .از ترس مصیبتهایی که باید برای طلاق گرفتن و بعد از طلاق گرفتن باید کشید خیلی ها همون زندگی نکبتی را تحمل می کنند.طلاق گرفتن بخصوص وقتی باید بری با وکیل و قاضی و پدر خودت و مادر پسر و.. راجع به خصوصی ترین مسائلت صحبت کنی دیگه واقعا سخته .لااقل برای اکثریت زنان این جامعه سخته.تازه اخر سر هم محکوم میشی که واسه ….می خواد طلاق بگیره.(حالا بیا در دهن مردمو ببند.)من جای این خانوم بودم یه فرصتی برای خودم تعیین می کردم وبعد: اول جا پای خودمو تو زندگی سفت می کردم یعنی از لحاظ مادی خودم را کاملا مستقل می کردم که محتاج کسی نباشم.(یادت باشه وقتی پول تامین زندگی ات را داری ازار و اذیت حرف دیگران به حداقل می رسه. )دوم در انواع کلاسهای روانشناسی و مشاوره های طراز اول که خودم دکتر مجد را پیشنهاد می کنم شرکت می کردم تا توانایی ها و ضعفهای خودم را خوب بشناسم وشخصیت خورد شده ام را ترمیم کنم.سوم با یک وکیل مجرب صحبت می کردم و انواع راه کارهای جدا شدن را در نظر می گرفتم.چهارم به شوهرم ارام ارام ثابت می کردم که ان ادم ضعیف قبلی نیستم و به او ثابت مکردم که تغییر شرایط اجتناب ناپذیره و هر کس باید مسئولیت مشکلات خودش را به گردن بگیره.اینکار را کاملا انسانی و با در نظر گرفتن اینکه او هم یک ادم درمانده است انجام می دادم و فرصت می دادم که درک کنه باید جدا شیم و گرنه این ازدواج به خیانت کشیده می شود و مسئولیت ش به پای اوست .(همه این مراحل را هم زیر نظر مشاور و وکیل انجام می دادم)اگر جواب مناسب نگرفتم خودم را یک ادم ازاد تلقی می کردم احساس گناه و خجالت هم نداشتم.برای اینکارها زمان لازم است پس
    یه برنامه برای خودتان مشخص کنید و قدم به قدم جلو بروید.اولین گام هم شجاع بودنه به اقای انترنتی بگویید که دروغ گفته اید.اگر ادم حسابی باشد این کار شما را پیش او برجسته تر خواهد کرد و احتمال اینکه بعد از جدایی شما خواهان یک رابطه جدی باشد را افزایش می دهد.