برنامه30

چون همیشه نظر،انتقاد و پیشنهاد؟

لینکهای حجم اصلی

درمدیافایر-46mb

درپرشین گیگ
لینکهای کم حجم شده

در مدیا فایر-7mb

لازم به ذکره که سعی کردم با حذف بعضی آیتمها؛مدت زمان برنامه رو کمتر کنم تا با این اوضاع اینترنت،دانلود برای اهالی داخل ایران راحتتر باشه.


نظرات شما


  1. انوش در 12/09/06 گفت :

    یه هفته نبودی، کلی دلمون برات تنگ شده بود! حسابی عادت کردم به شنیدن رادیوت. امیدوارم یکی از بخشایی رو که حذف کردی، بخش جامعه ما بوده باشه.

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 4:24 ب.ظ پاسخ داد :

    امروز روز توئه…چون به خواسته دلت رسیدی

    همایون در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 4:55 ب.ظ پاسخ داد :

    و به امید روزی که روز طرفداران ” خانم جامعه ما ” هم باشه ؛

    به خانم جامعه ما:
    جای صدای گرم و پر انرژیتون خیلی خالیه ” خانم جامعه ما ، همکار بدون اسم ” خیلی ؛ Frown

    هر کجا که هستی

    انوش در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:00 ق.ظ پاسخ داد :

    خیلی ببخشین ها! الانه 30 هفته است که روز ایشون و طرفداراشونه، فریاد مام به جایی نمیرسید. همیشه شعبون، یه دفه هم رمضون دیگه

    انوش در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 12:57 ق.ظ پاسخ داد :

    یوووهوووو…..!! پس روزم مبارک. اگه اینطوره خدا کنه هر رور روز من و هر هفته هفته من باشه Grin

    همایون در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 8:11 ق.ظ پاسخ داد :

    خواهش می کنم ـ ولی کمتر از 30 هفته بود. ـ مگه من گفتم همیشه باشه ؟

    فریادتون ؟!! ، میتونم بپرسم ، خب آخه اصلا چرا بدتون می آمد ؟ چون حرف حق میزد ؟ و یا به سرف اینکه یه خانم داشت در قالب طنز تا حدودی از حقوق اش دفاع می کرد ناراحت شدین ؟
    اگر یک مرد ؛ این حرف ها رو میزد ، آیا باز هم اعتراضی بود ؟

    من هم از قسمت هایی از برنامه بدم میاد ، در حدی که حتی حاضر نیستم ثانیه ای گوش کنم اش! ، به همین خاطر همیشه اول کل برنامه رو خیلی سریع علامت گذاری می کنم تا به محض رسیدن آن بخش ، زودی بزنم بره جلو تا با آرامش بقیه برنامه را گوش کنم. ولی این دلیل نمیشه چون من خوشم نمی آید پس بقیه هم باید محروم از شنیدن آن بخش بشن.

    ممکنه شما از گلی خوشتون نیاد ، زمانی که وارد باغ گلی میشوید ، به محض دیدن اون گل اون رو از ریشه در میارید و میندازین اش دور ؟ فقط به این خاطر که از بو ، رنگ و یا شکل و شمایل اش خوشتون نمیاد ؟!!
    و یا اینکه میروید در بخش دیگر باغ و از تماشای گلهای دیگر لذت میبرید ؟ و اجاز می دهید تا دیگران هم بروند در کنار گل مورد علاقه شون و با آنها حرف بزنند ، ناز و نوازششون کنند و از اینکه در کنارشون هستند لذت ببرند ؟

    فراموش نکنیم ، وقتی برنامه ای قراره به مسائل جامعه بپردازه

    ” زمانی موفقتره که مخاطباش از اقشار مختلف مردم و با سلقه های متفاوت باشه ، نه! اینکه فقط یه غشر خاص “

    سورملینا در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:44 ب.ظ پاسخ داد :

    لایک..همین فقط..لایکSmile

    همایون در تاریخ ژوئن 13th, 2012 ساعت 2:35 ب.ظ پاسخ داد :

    خب این خودش یعنی یک دنیا حرف (؛


  2. همایون در 12/09/06 گفت :

    بهتر نبود بجای حذف بخشی از برنامه ، فایل رو در دو قسمت پخش می کردید ؟

    با این کارتون هم شنونده ها تمام برنامه رو می شنیدند و هم اینکه بخشی از زحمت و انرژی رو که برای تهیه برانامه صرف کردین از بین نمی رفت ؛


  3. خواننده قدیمی در 12/09/06 گفت :

    خب معذوریت حرف همون صداست….


  4. صدیقه در 12/09/06 گفت :

    ویولت عزیز سلام
    قبل از هر حرفی بگم که دلم خیلی برای شنیدن برنامه قشنگ تون تنگ شده بود.
    برخلاف همیشه این کامنت رو همزمان با گوش دادن برنامه می گذارم. هنوز برنامه رو کامل گوش نکردم. بخش “گوش چشمی به نوشته مردم” با صدای گرم شما در حال پخش شدنه، چقدر دلم تنگ شده بود برای شنیدن صدای گرم تون.
    لحظات گوش دادن به برنامه برای من دوست داشتنی و قشنگه
    امیدوارم حالا حالا ها ادامه داشته باشه
    براتون بهترین های دنیا رو آرزو می کنم

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 4:22 ب.ظ پاسخ داد :

    قربونت برم…. ممنون از این همه انرژی مثبتت…بوووس

    صدیقه در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 5:09 ب.ظ پاسخ داد :

    ویولت عزیز برنامه رو یه دور کامل گوش کردم، دوست داشتم درباره یکی دو بخش دیگه هم که خیلی دوست داشتم بنویسم که
    دیدم قبل از هرچیز باید غلط املایی که بدجوری وسط کامنت خودنمایی می کنه تصحیح کنم! * گوشه چشم*
    صحبت های خاله عزیز درباره جهانگردی عالی بود. مخصوصا توصیف قله اورست واقعا بی نظیر بود: ” مثل پادشاهی که نشسته روی تخت سلطنت و تاج گذاری کرده ”
    راستش رو بگم کلی حسودیم شد!
    متنی که درباره “عدم احساس رضایت از زندگی” بود هم خیلی خوب بود من رو حسابی به فکر فرو برد.
    ممنون ویولت عزیز، این انرژی مثبت، بازتاب انرژی مثبت خودتونه… بوووس


  5. ناصر در 12/09/06 گفت :

    سلااااااااام ویولت (اینو مثل سلام کردن خودت در برنامه بخون!)
    شنیدم برنامه این هفتت رو. مثل همیشه خوب بود و حذف جامعه ما (آینه دق من و اکثر شنونده ها) بهتر! انشالاه که برای همیشه خواهد بود ؟؟
    فقط چرا اینقدر موضوع های برنامه سمت غم و حسرته؟ (جدایی و تفاهم نداشتن زن و شوهر، رنجوندن پدر و مادر، آلودگی هوا، بکارت، مرگ و میر و …) یعنی حتی یک موضوع شاد و خنداه دار و امیدبخش هم پیدا نمیشه واقعا؟ که درباره اش حرف بزنی؟
    حالا که برنامه ات به شماره 30 رسیده، امبدوارم به سی سالگی هم برسه.

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 6:09 ب.ظ پاسخ داد :

    الان که گفتی بهش فک کردم دیدم راست میگی موضوع اکثر مطالبم غمبار بود
    ببخشید جبران میشه Wink

    یه مرد امیدوار در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 6:33 ب.ظ پاسخ داد :

    دوست عزیز موافقم و من هم نظر شما را دارم. کامنتم را در پایین ببینید.

    بی پروا در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:34 ق.ظ پاسخ داد :

    آقای ناصر دقیقاً حرف منو زدین.

    راستی ویلی چرا این قدر غمگین؟ فکر کنم بعضی هفته ها حال روحی و جسمیت مناسب نیست و این مسئله بوضوح در برنامه ات هم بازتاب داره. به نظر من اگه میبینی یه وقتهایی واقعا شرایطت مناسب نیست اصلا برنامه نده و موکولش کن به دفعه بعد. تازه اصلا چه اجباریه آیا که خودت رو مقید کنی به اینکه حتما هفتگی و سروقت باشه؟ میتونی از حالت منظم خارجش کنی و هر موقع فکر کردی میطلبه یه برنامه بسازی اما در عوض خوب و باکیفیت مثل برنامه های 25 و 27 و 28 که به عقیده من جزو بهترینا بوده ان

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 12:02 ب.ظ پاسخ داد :

    این نظر توئه-ولی خیلیها منتظر برنامه هستند-اونهایی که خارج از کشورن بخصوص-و من خودم رو ملزم میدونم بخاطر حس خوب اون دسته از دوستان کار رو تحویل بدم
    هرچند حال جسمی خودم خوب نباشه و به گفته دکترم تو دوران حمله بیماری باشم


  6. بر این مژده گر جان فشانم رواست!
    خوشحالم که بالاخره دست از حمایت بیهوده از خانم جامعه ما برداشتی و آیتمش رو حذف کردی. می‌دونی که من شنونده برنامه رادیویت و تبعاً خواننده دائم بلاگتم. از برنامه اول تابحال هم مرتب گرفته‌م و گوشش کرده‌م. اما جز همون یکی دو قسمت اول هیچ وقت کامنتی برات نذاشتم چون راستش دلگیر بودم ازت. بعد از یکی دو برنامه اول گفتم بهت که این آیتم در شأن برنامه شما نیست و لولش رو شدیداً پایین میاره. چیزی که غیر از من تعداد خیلی زیادی از بقیه خواننده ها هم تند یا ملایم گفتن. اما متأسفانه تو خیلی داغ بودی و کاسه داغ تر از آش. و لجوجانه از ایشون طرفداری می کیردی یادته؟
    الان هم مطمئنم کوتاه کردن زمان برنامه بهانه ای بیش نیست (چون فقط چند دقیقه از روتین برنامه ات کمنر شده) و شخصا با توجه به بازخودرهایی که مطمئنم از اطراف گرفتی و به این نتیجه رسیدی . چون فکر میکنم اکثرا مثل خود من اون قسمت رو سریع رد میکردن. و چ.ن میدیدن فایده ای نداره دیگه حتی انتقادی هم نمیکردن. شما در طول 28 برنامه اخیر واقعاً چند درصد کامنت ها رو میدیدی که مربوط به اون باشه. من خودم وبلاگ دارم و میدونم کدوم مطلب دیده میشه و کدوم نه.

    جوان در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:09 ب.ظ پاسخ داد :

    اتفاقا من مخالف نظر شما هستم .قسمت جامعه ما یکی از آیتم های خوبه رادیو هستش . و کلی لذت می برم از این بخش . یه چیز سلیقه ای هستش دیگه یکی خوشش میاد یکی نمیاد درسته؟

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:53 ب.ظ پاسخ داد :

    باهات موافقم

    یه مرد امیدوار واقعی در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 5:56 ق.ظ پاسخ داد :

    سلام. من از خواننده های قدیمی وبلاگ شما بودم که متاسفانه یکی دوسال بود اینجا سر نزده بودم. امروز دیدم فردی به نام من و وبلاگ بنده دارد اینجا کامنت می‌گذارد. چیزی ننوشته‌اند که بخواهم از ایشان تبری بجویم با این‌حال این صحیح نیست که با نام و آدرس یک نفر دیگر، جایی کامنت بگذاری. انشاالله هممون به قواعد اولیه فعالیت در فضای مجازی پایبند باشیم. سلامت باشید

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 9:52 ق.ظ پاسخ داد :

    واقعا؟؟؟؟؟ چه دلیلی داره اینکارشون؟


  7. Minoo در 12/09/06 گفت :

    http://www.youtube.com/watch?v=3sLdGQIdSGI&feature=relmfu
    ino didam yadet kardam chon injaro mikhoonam be toreh modavem

    Man va hamsaram modati ast ke kham kharim va tooye hamin modateh kootah kheily asarate khoobi rooye systeme asabieh hamsaram dashteh,on mobtal be khastegieh mofrat eh ke darman nadareh tooye zemestoon 3 mahi sareh kar ham nemitoonest bereh ,vali hala kheily behtareh doost dashi in linke video ro bebin va agar khasti kham khari ra emtehan kon zarar nadareh tooye 21 rooz shoroo mikoni taghirat ra didan khasti edameh midi
    Movafagh bashi

    Minoo

    جوان در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:13 ب.ظ پاسخ داد :

    سر جدتون یه فونت فارسی رو سیستمتون نصب کنید .کلی انرژی و حوصله می خواد فینگلیش خوندن

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:57 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون از توجه ات



  8. سلام ویلی جان
    مثل همیشه عالی بود
    راستی من همیشه خاموش بودم ولی دیگه دلم نمی خواد جزو خواننده ها و شنونده های خاموشت باشم عزیزم
    هزاران هزار بار مرسی
    به خاطر همه چیز..

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:54 ب.ظ پاسخ داد :

    ارادتمند خانوم-ممنون از حسن نظرت-بووووس


  9. راستی من نمی دونستم خانوم جامعه ما رو کسی دوست نداره آخه چراااااااا؟ آخه من خیلییییییی دوسش دارم

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 8:56 ب.ظ پاسخ داد :

    حالا دوست داشتن یا نداشتن سلیقه ایی ه و نمیشه ایراد گرفت…ولی برای من عجیبه که تا اینجا 90 مخالفان رو آقا تشکیل میده…. برام جالبه که بدونم واقعا چرا؟

    شهرام رفاهی در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 7:55 ق.ظ پاسخ داد :

    حالا من به اندازه این دوستات ازش متنفر نیستم . زیاد خوشم نمیاد اما خب گوشش میدم فقط واسه اینکه ببینم چی میگه. اما بود و نبودش واسم علی السویه است. اما همون طور که دفعه قبل گفتم واسه تک تک انسانها حق قائلم که نظر خودش را داشته باشه و حرفش را بزنه.
    دلیل اینکه بقول خودت از روز اول آقایون مخالف بودن به خود این خانم برمیگرده که متاسفانه از همون اولین برنامه علم مخالفت کورکورانه با مردها رو برداشتن اونهم نه مستدل و گفتمانی بلکه تهاجمی و با تمسخر و نفرت دقیقا مشابه کاری که تهمینه میلانی در فیلماش میکنه. خانمهایی هم که خودشون با خودشون و با مردها مشکلی ندارن و چه در زندگی شخصی و چه در رابطه شون با مرد احساس موفقیت و رضایت میکنن هرگز از این طور چیزا خوششون نمیاد (چندین و چند موردش رو خودم دیدم که میگم) وتنها کسانی که در هیچ کدوم از این موارد موفق نبودن و نمیخان بپذیرن خودشون هم ممکنه مشکل داشته باشن دنبال کسی یا چیزی میگردن که دلیل ناکامیهاشون را گردن اون بندازن و دیواری کوتاه تر از مردا پیدا نمیکنن.
    همین ها هستن که وقتی شما میگین بکارت، میان همون حرفها رو به این بهانه دوباره تکرار میکنن و در همین راستا نتیجه موضوع خیانت هم از همین حالا معلومه دیگه… باید منتظر کلی مصاحبه با صداهای لطیف و غمگین و گریان باشیم که از بلاهایی که مردان گرگ صفت سرشون اوردن میگن و بعدشم کلی کامنت اینجا که آره خواهر، گل گفتی. سر منم از همین بلاها اومده و …

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 9:48 ق.ظ پاسخ داد :

    خیلی سیاه نگاه می کنی…شاید کلیتش درست باشه ولی با ظاهر حرفت موافق نیستم

    شهرام رفاهی در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:41 ق.ظ پاسخ داد :

    قبول دارم شاید کمی زبونم تند و رک باشه، و خودم هم خیلی اوقات پشیمون میشم. اما سر اصل حرفم هستم (مثل هفته پیش درباره موضوع برنامه بکارت)

    چام چام در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:41 ب.ظ پاسخ داد :

    منم دوستش دارم. صداش هم با نمکه.


  10. کیانا در 12/09/06 گفت :

    میتونم با شما صحبت کنم.

    violet در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 9:29 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون کیانا جان-یک کم بهم وقت بده-چون تعداد خارج از تصور من زیاد شد برای تماس-باید ببینم چندتا رو می تونم تماس داشته باشم-لازم باشه مجددا میگم تو وبلاگ

    ح در تاریخ ژوئن 9th, 2012 ساعت 10:53 ب.ظ پاسخ داد :

    باید برنامه جالبی بشه

    و البته جنجالی


  11. حسین در 12/09/06 گفت :

    دیگه قرار نیست نمایش خواستگاری که یکی از نقشهای اصلیشو خانم جامعه ما بازی میکرد ادامه داشته باشه؟ خیلی جالب بود. اگر ممکنه ادامه بدین لطفا.

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:11 ق.ظ پاسخ داد :

    فعلا امکانش نیست متاسفانه


  12. نوشین در 12/10/06 گفت :

    صحبت با خانم جهانگرد بسیار جذاب و شنیدنی بود …ممنونم ویلی جان
    من هم وقتی آبشار نیاگارا را دیدم دلم می خواست سرم را بگذارم زمین و بمیرم…عظمتش آدم را بدجور می گیره و حال آدم را دگرگون می کنه…


  13. نانسي در 12/10/06 گفت :

    سلام خانومي خوبي
    بي رطه به موضوعه اپ ديتت اما چون قشنگ بود با اجازه ات گذاشتمش اينجا بخونيش اگه دوست داشتي عمومي اش كن …

    :ازشیرین عبادی برنده جایزه نوبل دفاع ازحقوق کودکان ، جامعه ای که حتی معنی فمینیست را نمی داند

    من فمینیست هستم، پس هستم

    از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ، برخلاف نظر ویولتا، من یک فمینیست هستم.
    اولین بارقه های های فمینیسم من در سن کودکی زده شد وقتی دیدم که مادر بزرگم پسرهای فامیل را شومبول طلا خطاب می کند و آنها حق دارند با شورت دور حیاط بدوند ولی اگر من جوری بنشینم که دامنم درست نباشد همه بسیج می شوند تا دامن مرا روی پاهای کودکانه و بی خبرم بکشند و مدام گوشزد کنند که درست بنشین. ذهن پنج ساله ی من نفهمید ( هنوز هم نمی فهمد) که چرا آن چیزی که وسط پای پسر عمه ام است باید با لفظ طلا آراسته شود و حتی گاهی با الفاظ ( شومبولتو بخورم) خورده شود ولی آن چه من دارم مایه ی شرمساری است و باید پوشانده شود. ذهن پنج ساله ی من حتی وقتی ده ساله شد نفهمید که چرا آنها باید راحت ته کوچه دوچرخه سواری کنند و من با هزار مکافات و یواشکی رکاب بزنم و روپوش و روسری ام مدام توی چرخ گیر کند و زمین بخورم و همه به من بخندند.او هرگز نفهمید چرا وقتی بالغ شدم و آن دو جوانه ی سرکش در سینه هایم رویید باید آن را زیر مقتعه ی چانه دار بلند و روپوش گشاد پنهان کنم و قوز کنم تا برجستگی های بدنم را از چشم ها بپوشانم. ذهن من هرگز نفهمید چرا هرچه مربوط به زنانگی من است زشت و پنهانی و گناه آلود است و هرچه مربوط به مردانگی پسر هاست قابل افتخار و ستودنی و حتی به روایتی خوردنی است.
    **********************
    ذهن من هنوز پنج ساله است، نمی فهمد چرا به عنوان یک دختر ناقص و نیمه است؛ نمی فهمد چرا همه برایش دنبال شوهر می گردند فکر می کنند که بدون مرد کامل نیست. نمی فهمد چرا مادرش مدام می پرسد این پسره کیه که هر شب زنگ می زند؟ اگر دوستت داره باید بیاد خواستگاریت. او انقدر بچه است که فقط برای پوز زنی مادرش به آن پسر می گوید بیا خواستگاریم والکی الکی زن مردی می شود که دوستش ندارد. او حتی نمی فهمد چرا درخانواده ی آن مرد، مردها یک طرف مجلس عرق می خورند و بحث سیاسی می کنند و زن ها طرف دیگر ظرف می شورند و مزخرف می بافند. او نمی فهمد که چرا شوهرش التماس می کند که لطفا جلوی فامیل من سیگار نکش وقتی خودش می کشد. او نمی فهمد چرا سیگار کشیدن مرد درست است و سیگار کشیدن زن نا درست. او نمی فهمد چرا وقتی مردش را نمی خواهد سالها باید دنبال طلاق بدود در حالیکه اگر مرد بود در یک هفته می توانست زنش را طلاق بدهد
    ************************
    ذهن من هنوز پنج ساله است. این ذهن پنج ساله دو برابر پسر های هم دوره اش زحمت کشید تا دانشگاه برود ، آنها خرخون لقبش دادند. این ذهن پنج ساله بین همه ی دانشجوهای ورودی اش شاگرد اول شد تهمت زدند که معلوم نیست با کدام استاد روی هم ریخته است. بعدها مجبور شد هر تشخیص را دو بار تکرار کند برای آنکه چون زن بود حرفش نصف یک مرد ارزش داشت. مجبور شد از زبان یک پزشک همکار( که زن بود )بشنود که ” پیش دکتر زن نرو، زن ها همه بی سوادن” و هیچ نگوید و دم نزند.مجبور شد دو برابر تلاش کند تا نامش نصف اعتباری که باید را بیابد. مجبور شد دو برابر مردها خوب رانندگی کند تا مبادا تصادف کند و این جمله را بشنود که ” زن ها دست به فرمون ندارند”.مجبور شد دو برابر مردهای دور و برش کار کند و دو برابر آنها موفق شود و دو برابر آنها پول در بیاورد و آخر هم ” زن بی سر پرست” نامیده شود. مجبور شد دو برابر مردها وبلاگ بنویسد تا صدایش به جایی برسد و آخر سر هم متهم شود که زنانه نویسی می کند و در واقع “مرد” است..
    *********************
    از همه ی اینها گذشته ،نگارنده زن خوشبختی محسوب می شود. در خانواده ای مرفه و غیر مذهبی بدنیا آمده ، امکان تحصیل و امکان فرار از آن چهارچوب های غیر منصفانه و زشت را داشته است . او هرگز کتک نخورده و نفقه نخواسته و حضانت طفلی را از دست نداده است.
    با این همه زخمی وخسته است.
    خسته است از اینکه از زبان مردهای بی خاصیت و احمقی که نصف ضریب هوشی او را ندارند شنیده است که زن ها منطق ندارند، زن ها طنز ندارند، زن ها دست به فرمان ندارند.
    خسته است از جامعه ای که اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد زن را مورد خطاب قرار می دهد که چرا حجابت کامل نبود و مقصر می شمارند که مرد را گناه انداخته و از مرد نمی پرسد که چرا مثل یک حیوان رفتار کرده است.
    خسته است از جامعه ای که اگر زنی مورد خیانت قرار گرفت به او توصیه می کند که صبوری کند و خانمی پیشه کند و بیشتر به مردش توجه کند، خسته است از جامعه ای که سزای خیانت در آن برای مرد توجه بیشتر و برای زن سنگسار است.
    خسته است از جامعه ای که زن هایش قوز کرده و ترسیده و تهدید شده اند و مردهایش با افتخار لگن خاصره شان را جلو می دهند و به شومبول های طلای خود می نازند و به خودشان جرات می دهند به زن ها یی که دو برابر آنها قد کشیده اند لقب کوتولگی بدهند.
    خسته است از جامعه ای که زنهایش به کوتولگی خود افتخار می کنند و حاضرنیستند بهای قد کشیدن شان را بپردازند و هنوز افسوس تازیانه و تسبیح و ته دیگ را می خورند
    . ،

    بر او ببخشایید اوخسته است ازجامعه ای که حتی معنی فمینیست را نمی داند

    میترا در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 2:40 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنونم امیدوارم مادران امروز و فردا حداقل پسرانی تربیت کنند که نسبت به مادر ،خواهر و همسرهمه ی زنان دیگر نگاه درست و برابری داشته باشند.بار ها از همه ی اونچه که گفته شد من هم رنج کشیده ام و با تمام وجود حسش کرده ام با وجود اینکه در خانواده ای بوده ام که حقوق و عشق کاملأ برابر توزیع میشد.

    shirin در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 2:57 ب.ظ پاسخ داد :

    Besyar ziba…. mamnoon.

    کاردرمانگر در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 3:28 ب.ظ پاسخ داد :

    واقعاً عالی بود لذت بردم
    مرسی از گذاشتن این مطلب

    عمه خانم در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 8:21 ب.ظ پاسخ داد :

    بسیار زیبا نوشته شده و بسیار غمگین !
    فقط میتونم بگم متاسفم !


  14. arezoo در 12/10/06 گفت :

    ممنون از زحماتتون ولي برنامه ي اين هفتتون واقعاً خانم جامعه ي ما رو كم داشت. برخلاف نظر” اكثر آقايون ” اين قسمت برنامتون رو شخصاً خيلي دوست داشتم و هميشه منتظر بودم كه ببينم تو هر هفته خانم جامعه ي ما( دوست داشتني) قرار درباره چه موضوعي صحبت كنن. خيلي حيف ميشه كه اين بخش و بخش نمايشنامه حذف مي شه ، اميدوارم ايشون هر جا كه هستن موفق باشن و از خودشون ما رو بي خبر نذارن و البته اگه امكانش بود راه ارتباطي با خودشون رو براي ما طرفداراشون اينجا بذارن.
    مرسي از زحمات همه

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 9:50 ق.ظ پاسخ داد :

    خب می بینی با خوندن کامنتها بیشتر برام مسجل میشه که برآورده کردن نظر همه خیلی سخته…پس بهتره چون گذشته کار خودمو بکنم

    عمه خانم در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 8:23 ب.ظ پاسخ داد :

    آفرین دختر شجاع Smile

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 6:35 ق.ظ پاسخ داد :

    بووووس


  15. شهرام رفاهی در 12/10/06 گفت :

    ویلی خانم حالا بکارت تموم شد رفتی سراغ خیانت؟

    اما خوب بود برنامه این هفته ات . خسته هم نباشی.

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 9:49 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون


  16. ليلي در 12/10/06 گفت :

    من از اينكه خانم جامعه ما خيلي راحت از الفاظي استفاده مي كردن كه در شان يك برنامه عمومي و راديويي نبود، خوشم نميومدو اون قسمت رو ميزدم جلو.
    به نظرم با بي ادبي و الفاظ زشت به كار بردن مي خواستن باعث طنز بشن كه اصلا اين سبك رو نمي پسندم.

    بی پروا در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:26 ق.ظ پاسخ داد :

    بله من هم کاملا موافقم. طنز با هزل فرق داره. البته باز نسبتا در چند قسمت آخر کمی متعادل تر شده بود که فکر میکنم به خاطر تذکرهای ویلی جان بوده.
    ضمناً من فکر نمیکنم که فقط آقایون مشکل داشته باشن باهاش. اکثر دوستای خودمم که برنامه ها رو گوش میدن میگن که زیاد از این قسمت خوششون نمیاد. درهرصورت حالا که ظاهرا قرار نیست دیگه ایشون در رادیوی ویولت حضور داشته باشن. فقط امیدوارم خود این خانوم هم حتماً بیان و کامنتهای این صفحه رو بخونن و حداقل به طور کلی از نظرهای مخاطبان در مورد خودشون آگاه بشن و اگه در ادامه کارشون خواست ادامه بدن جای دیگه ای، شاید برای بهتر شدن کارشون به دردشون بخوره.

    anooshiravan در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 12:03 ب.ظ پاسخ داد :

    بلی! واقعا ادبیات زننده ای داره این ریپورتر محترمه. صحیح میفرمائید. باعث تاسفه حقیقتاً.

    جوان در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 7:22 ب.ظ پاسخ داد :

    چرا دفعات قبل که برنامه پخش میشد و ایشون حضور داشتن به این وضوح ازشون انتقاد نمیکردید که ایشون اصلاح کنن کارشون رو؟

    چام چام در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:35 ب.ظ پاسخ داد :

    وا! چی می‌گفت مگه بنده خدا؟! انگار حرف بد واقعی نشنیدید شما!


  17. elly در 12/10/06 گفت :

    ما نیستیم کسی م نمی پرسه تو کجایی ای بابا اینم شد زندگی


  18. كيان در 12/10/06 گفت :

    خودتون تعريف كردين فكر كنم ويولت خانم !
    تو اوايل وبلاگتون از زندگي گذشته و شكست و خيانت ميگفتي!! و بدي خانواده همسرتون و دخالتهاي خانواده همسرتون اينطور نبود؟
    شايد من اشتباه ميكنم و گذر زمان باعث شده با كس ديگه اي شما رو اشتباه گرفتم

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 12:03 ب.ظ پاسخ داد :

    بدی خانواده همسر به زعم من و دخالتهاشون کاملا درسته-ولی بحث خیانت ایشون به من،نه.درست نیست

    مينا در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 3:05 ب.ظ پاسخ داد :

    آره من هم یادمه که تعریف می کردی تو دوران دوستیتون یه مدت هومان رفته بود با یکی از دوستات و بعد با شرمندگی برگشت.

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 4:20 ب.ظ پاسخ داد :

    دوستی…نه ازدواج….تعهدی نبوده…بوده؟

    همایون در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 4:37 ب.ظ پاسخ داد :

    یعنی میخوای بگی بر فرض اگر من کسی رو دوست داشته باشم و اونهم بدونه با توجه به اینکه فعلا فقط دوست هستیم و برم با یکی دیگه این کار من خیانت نیست ؟!!


  19. anooshiravan در 12/10/06 گفت :

    اوه مای گاد! این قسمت‌ش را الان شنیدم: ریپورتر محترمه تصور میفرمایند یک انسان فرهیخته کسی‌ است که کتابهای مورد علاقهٔ ایشان را مطالعه کند! عجب…

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 12:34 ب.ظ پاسخ داد :

    الان منظور کدوم ریپورتره؟


  20. anooshiravan در 12/10/06 گفت :

    همون خانم محترمی که از بدو تاسیس رادیوی شما روی اعصاب جمع کثیری از شنوندگان قدم میزنند. منظورم به جملهٔ آخر ایشان قبل از قطع کردن تلفن است. ارادتمند


  21. نارنجي در 12/10/06 گفت :

    سلام دوست عزيز
    مدت هاست وبت و ميخونم و دوسش دارم
    يه چيزي كه هست جديدن نمينونم دانلود كنم برنامتو دوس دارم برنامه اين هفته تو بشنوم ولي دانلود نميشه ميشه كمكم كني

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 1:43 ب.ظ پاسخ داد :

    اونی که آپلود شده تو فضای وب رو دانلود کن-اگه نشه دیگه مشکل نرم افزاری خودته


  22. چام چام در 12/10/06 گفت :

    سلام ویولت جون. من که الان امکانات ندارم برای گوش کردن بهش.چی میشه این کامنت دونی برنامه‌ها رو همیشه باز بذارید!


  23. سورملینا در 12/10/06 گفت :

    ویولت جان واقعاً برنامه ات هر دفعه بهتر از دفعه قبل هست.حتی اینبار کیفیت صدا هم خیلی بهتر بود..البته شایدم حس من اینطور باشه اما گویا کیفیت بهتر شده


  24. دختر آبی در 12/10/06 گفت :

    خیلی خوب بود ویولت ممنون واقعا هفته ای یه بار خیلی سخته برای یک برنامه با این آیتم ها اگه خسته می شی خوب یه هفته درمیونش کن ولی همیشه شنبه ها صبح سر می زنم تا رادیوت رو گوش کنم چه صدای پر انرژی داشتی این هفته حرف های اون خانم خیلی برام جالب بود یم خوام بدونم اون خانم هزینه زندگی و سفرهاشو از کجا می یاره یعنی اینهایی که جهانگرد هستند کارشون چی هست؟ در ضمن کیفیت صدا و برنامه کلا از همیشه بهتر بود مرسی که اینقدر انرژی بهمون می دی ویولت جان ممنون

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 4:58 ب.ظ پاسخ داد :

    اگه منظورت خاله منه…که خودش و شوهرش هر دو بازنشسته بودن و هستن…اونجا برخلاف ایران حقوق بازنشستگی کفاف خرجهای این چنینی رو میده


  25. همکاره بدون اسم در 12/10/06 گفت :

    سلام به همه دوستان، فقط اومدم برای آخرین بر به عنوانه همکار بدون اسم اینجا کامنت بذارم و از همه دوستان به عنوانه خانوم جامعه ما خدا‌حافظی بکنم. هممون میدونیم هر شروعی پایانی داره و جامعه ما هم از این امر مستثنی نبود. موضوع اینه که تو این مدت دوستان خوبی پیدا کردم و همینطور منتقدانی حرفی که همیشه نظرشون برام محترم بود و هست. از همه اونایی که طرفدار خانم جامعه ما بودن تشکر می‌کنم چون من هم قابل این برنامه یکی‌ بودم مثل ۱۰۰۰تا دختر دیگه که تو خیابون می‌بینید برای همین چشیدن طعم طرفدار داشتن برام جالب بود، و بیشتر تشکر می‌کنم از منتقدانم که ازشون خیلی‌ چیزا یاد گرفتم و خیلی‌ ممنونم از کسایی‌ که همیشه از خانوم جامعه ما بدشون میومد و هیچ وقت نفهمیدم چرا چون به من یاد دادن که می‌شه شنا کرد هر چند که جریانی سخت مخالف تو باشه.

    روزگاره خوبی‌ براتون آرزو می‌کنم و امیدوارم همیشه در زندگی‌ طوری حرکت کنیم که کمی‌ شرایط رو برای خودمون و بقلدستیمون راحت تر کنیم

    دوستار شما

    خانم جامعه ما

    violet در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 5:26 ب.ظ پاسخ داد :

    دخترک…بغل دستیمون Wink

    anooshiravan در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 5:52 ب.ظ پاسخ داد :

    اوه ما گاد (چقدر امروز اتفاقت عجیب می‌افتد)… به خدمت آن ریپورتر محترمهٔ بزرگوار عارضم که اگر الان این برنامه را ترک کنید بر خلاف فرمایشتان موفق نشده‌اید در میان سیل انتقادهای بیرحمانهٔ منتقدان بر خلاف جریان شنا کنید. در واقع این به این معنی‌ است که سرکارعالی غرق شده‌اید. خود دانید.

    حمید امیرسمساری در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:28 ب.ظ پاسخ داد :

    برو که دیگه برنگردی …
    مخصوصا حالا که فهمیدی هیچ کی اینجا دوستت نداره!

    anooshiravan عزیز عالی گفتی آقا

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:17 ق.ظ پاسخ داد :

    لطفا با ادب باشید…دهه

    ح در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:56 ق.ظ پاسخ داد :

    آهان حمیدخان
    خداحافظی ایرانیه دیگه، نه؟

    چام چام در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:50 ب.ظ پاسخ داد :

    خداحافظ دوست من! مهم اینه من دوستت داشتم. (من رو با تاکید بخون)
    Smile
    همیشه موافق و مخالف وجود داره، بعضی‌ها تعصب دارند رو حس اولیه‌شون. منم از خیلی‌ چیزها خوشم نمیاد ولی اون لحظه به این فکر می‌کنم که شاید مورد پسند یکی دیگه باشه. شما اگه خیلی ناراحت بودید می‌تونستید اون یه تیکه رو رد کنید. مثلا منم از بعضی‌ها خوشم نمیاد! می‌تونم به ویولت بگم لطفا کامنتشون رو تایید نکن!؟ دیگه خودخواهی هم حدی داره.

    چام چام در تاریخ ژوئن 10th, 2012 ساعت 11:51 ب.ظ پاسخ داد :

    اگه وبلاگ داری لطفا آدرسش رو به من بده.

    فرنام یغمایی در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 12:43 ق.ظ پاسخ داد :

    خانوم کوچولو!
    شما لطفاً اول از حالت «بدون اسم» در بیا تا بعد بتونیم با هم صحبت کنیم. طرفین مکالمه باید این قدر وجودش رو داشته باشن که قبلش اسم و رسم خودشونو مشخص کنن. من اتفاقاً بر خلاف باقی دوستان مخالف بخش جامعه ما، با موضوعات برنامه یا مثلا صدا و لحن و سایر ویژگیهای شخصی شما مشکلی ندارم و بیش از هر چیز این مسئله من رو آزار میده و تعجب میکنم کس دیگری ازش ناراضی نیست. این متاسفانه به نظر من ویژگی بد فضای سایبری است که امکان اینگونه ناشناس ماندن رو برای آدم ها فراهم میکنه و اجازه میده هر کس در وبلاگش و یا مثلاً جایی مثل ا ین برنامه رادیو حرفی رو بزنه بدون اینکه الزام داشته باشه خودش رو معرفی کنه و مسئولیت حرفها و عقایدش رو بپذیره و تحمل کنه. در حالی که در همین مملکت یه خبرنگار و روزنامه نگار بدبخت فقط به خاطر کار کردن و انجام وظیفه حرفه ای در مطبوعات، به خاطر نوشتن یک جمله که حتی اسمش هم زیرش نیست و به لطف حضور دوستان متعدد وزارت […] در روزنامه ها از کار بیکار بیکار میشه و به شلاق و حبس طولانی مدت و سخت و جرایم نقدی سنگین محکوم میشه و انگ زندانی سیاسی و معاند و … بهش میخوره.
    خانم ویولت عزیز امیدوارم آزادانه اجازه بدی این کامنت من منتشر بشه ولی حتی در غیر اینصورت هم خواش میکنم حداقل بده این خانم همکار بخواندش (چون در واقع مخاطبش ایشانه اما متاسفانه چون هیچ رد و نشانی از ایشون موجود نیست و حتی به خودشون زحمت ندادن یه ایمیل الکی بسازن، بالاجبار از این طریق نوشتم.)

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 6:32 ق.ظ پاسخ داد :

    اجازه انتشار میدم-میدونم قصد بدی تو نوشتارت نداری ولی لحنت به نظرم تیز و برنده است و از ادبیات “بتمرگ” استفاده کردی بجای “بفرمایین”.

    فرنام یغمایی در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 9:31 ق.ظ پاسخ داد :

    خیلی از لطف شما متشکرم. ببخشید، کمی عصبانی شدم.
    ضمنا یادم رفت می خواستم درباره خاله تون هم بنویسم و تشگر کنم که شخصیتی مثل ایشون رو به خوانندگان تون معرفی کردین و هر بار یک وجه جدید از شخصیت شون رو نشون ما میدین. واقعا انسان کم نظیری باید باشن. الان ساکن ایران هستن یا خارج؟

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:07 ق.ظ پاسخ داد :

    نه ساکن اروپان-خیلی وقته-نزدیک 30 ساله

    ح در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:59 ق.ظ پاسخ داد :

    خانم جامعه عزیز
    متأسفانه برام مقدور نیست برنامه های ویولت رو گوش بدم
    ولی اون اوایل که انتقادها به شما رو خوندم، یک بار از کنجکاوی اینکارو کردم
    راستش خوشم هم اومد

    ولی حالا از عکس العمل های ملت خندم می گیره
    خداییش چیکار کردی
    چرا بعضی ها اینقدر علنی جلز ولز می کنند؟


  26. لئون در 12/10/06 گفت :

    سلام
    برنامه عالی و کامل بود
    فقط در مورد اون خانوم جامعه‌ی ما به نظرم موضوعات و محتوای کلماتش مشکلی نبود
    اما تن صداش به نظرم کمی هیستریک بود (یه جوری مثل خنده‌های هیستریک)، شاید همین باعث میشده گاهی حس خوبی منتقل نشه

    چام چام در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 12:06 ق.ظ پاسخ داد :

    یا شما معنای هیستریک رو نمی‌دونید یا کلا خواستید یک چیزی گفته باشید. خنده‌های ایشون هیستریک بود؟! چرا اون‌وقت؟ اوه خدای من. آدم در عجب می‌مونه از اعتماد به نفس بعضی‌ها در اظهار نظر. به شما گفتند در مورد برنامه نظر بده یا تز روان‌شناسانه صادر کن؟

    سحرناز در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 9:10 ق.ظ پاسخ داد :

    خانم یا آقای چام‌چام
    اوه خدای من. به خود جنابعالی چطور؟ کسی گفته بیاید اینحا 10 تا نطر زیر کامنت های دوستان بذارین؟ اعتماد به نفس شما که بسی بیشتره!
    ظاهراً در برنامه قبلی هم جزو مصاحبه شوندگان بودید که تز های مشعشع در باب بکارت ارائه میفرمودید.
    ایشون هم مثل بفیه حق داشته‌ن و عقیده‌شون رو بیان کرده‌ن.

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:04 ق.ظ پاسخ داد :

    با خط آخرت کاملا موافقم

    چام چام در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 1:19 ق.ظ پاسخ داد :

    سلام دوست عزیز. اظهار عقیده با توهین خیلی فرق داره.

    چام چام در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 1:22 ق.ظ پاسخ داد :

    راستی واقعا تشخیصش براتون سخت بود که از صدام بفهمید آقا هستم یا خانم؟ مگه کسی به شما گفت که بیاید زیر پاسخ من به این آقا نظر بذارید؟

    لئون در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 4:35 ب.ظ پاسخ داد :

    مرسی همگی
    چام چام این نظر من بود، اگر دفعه‌ی بعدی بود که من و شما و جامعه‌ی ما هم بودیم به صورت مصداقی درباره‌ مشکلات اون بخش صحبت می‌کنیم ، اگه خواستین

    چام چام در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 1:29 ق.ظ پاسخ داد :

    باشه من یک کم زیادی تند رفتم ولی قبول کن ما ایرانی‌ها وقتی بهمون حق اظهار نظر می‌دند فکر می‌کنیم حق این رو هم بهمون دادند که پا رو از دایره ادب بیرون بذاریم. به هر حال ببخشید بابت تندی لحنم.


  27. میترا در 12/10/06 گفت :

    سلام خیلی خوب بود واقعأ دست مریزاد.
    گوشه ی چشمی به نوشته ی دیگران به من کمک کرد تا از اوضاع منفی که داشتم در بیام و یادآوری کرد که زندگی کوتاهتر از این حرفاست که برای هر چیزی سخت بگیریم.یادآوری کرد که آدم های اطرافمون مهم تر از قید و بند های دست و پا گیر ما هستن .ممنونم از انتخاب موضوع و اجرای زیبا و آهنگ متن.
    براستی به خاله غبطه خوردم همیشه این مدل زندگی آرزوم بود و ایشون رو تحسین میکنم.
    غم اگه تو حال و هوای کلی برنامه بود به نظزم اشکالی نداره گاهی مطالب جدی و شاید کمی غمناک یادآوری های خوبی هستند.ضمن اینکه آهنگ ها شاد بودن.
    خلاصه خانمی خیلی با دقت برنامتو میچینی دستت درد نکنه.

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 6:33 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون دوست خوبم

    میترا در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 3:46 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون که با این سر شلوغ جواب میدی عزیزم.


  28. سعید. در 12/11/06 گفت :

    ویولت جان سلام.
    امروز داشتم به عکس مخصوص کار رادیوئی شما نگاه می‎کردم، شوخی نشسته در چشم شما این بار شوخ‎تر از دفعات قبل به چشم‎ام آمد. تعجبم اما وقتی بیشتر شد که تصور می‎کردم خنده مخفی زیر انگشتان دست چپ‎تان به صورت زنده در حال انجام گرفتن است، و این لبخند شما لب من را هم مرتب به لبخند می‎انداخت.
    به خودم گفتم شاید این نشانه‎ای باشد برای آمدن پیش شما و سلام و خسته نباشید گفتن.
    شاید بپرسید “این دیگه کیه؟ یا اینکه این دیگه چی می‎خواد؟”
    من سعید از برلین هستم و چندین سال است فکر می‎کنم چه چیزی می‎تونم براتون بنویسم که شایسته مقام پر ارزش شما باشه. به گمانم بتوان زنده لبخند زدن شما در عکس را معجزه‎ای کوچک به حساب آورد. من از شما چیزی نمی‎خواهم و فقط یک خواهش کمی عجیب دارم: خیلی مایلم که شما معنای معجزه را با نوشته‎ها و صدای مانند چشمان شوخ‎تان و مانند لبخند پنهان در زیر انگشت‎های دست چپ‎تان به من نشان دهید.
    شاید باز هم بپرسید “چطوری؟”
    من هم دقیقاً نمی‎دانم به چه نحو می‎توان معجزه را نشان داد، فقط این را می‎دانم که معجزه خواستنی‎ست.
    تنظیم صدا در سی‎امین برنامه اعتیاد‎آور رادیوئی‎تون خیلی بهتر از قبلی‎ها بود.
    برای من که دور از آنجا هستم همه موضوعات انتخابی شما که بیشتر اجتماعی‎اند جالب هستند، اما بدون شک نوع صدا و بیان مطالب در جالب‎تر شدن موضوع هیچ وقت بی‎تأثیر نیستند.
    امید که فرصت بیشتری به شما دست بدهد و بشود صدایتان را چند بار در هفته و یا هر روز شنید.
    دستتان را به گرمی می‎فشرم.
    همیشه شاد باشید.
    سعید از برلین.

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 6:29 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون از حسن نظرت
    منم بی تابانه مشتاق رویدادی بنام معجزه هستم


  29. مریم در 12/11/06 گفت :

    سلام ویولت جان.
    من قسمت گپ زدن با خاله خانم رو خیلی دوست دارم.واقعا شخصیت دوست داشتنی و جالبی دارند. خدا حفظشان کند. از طرف من به ایشان سلام برسان و اگه ممکنه مدت آن را طولانی تر کنید
    در مورد معرفی کتاب هم باید بگویم من اخیرا یک کتاب خوندم(نه ببخشید شنیدم!)بنام سلام،خداحافظ با شعر و صدای شیرین مرحوم حسین پناهی و استاد پرویز پرستویی که لینک آن در سایت audiobook است .که شنیدن آن خالی از لطف نیست.شنیدن آن را به علاقمندان حسین پناهی و سبک و سیاق ویژه آن مرحوم پیشنهاد میکنم
    خاوند یار و نگهدارت

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 7:53 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون عزیزم


  30. ستاره در 12/11/06 گفت :

    ويولت جان سالهاست راديو گوش نميدم. 2 يا 3 سال هم هست كه تلويزيون ايران را نديدم (به جز يكي دو قسمت كلاه قرمزي ـ عيد امسال). از اين نظر گفتم تا بدوني برنامه‌هاي راديو تلويزيون ايران ديگه هيچ جذابيتي برام نداره اما صداي تو و راديوي تو چيزي ديگه‌ست
    صداي گرم و دلچسبي داري. آهنگ‌هاي زيبايي هم انتخاب مي‌كني. كلا وقتي صدات توي گوشمه و كارم را انجام ميدهم احساس خيلي خوبي دارم
    ممنونم به خاطر تلاش و زحمتت
    به جز اينكه احساس خوبي بهم ميدي گاهي چيزهاي جالبي ياد ميگيرم. اين اولين كامنتم در اين مورده، چنان حس خوبي بهم دادي كه نتونستم چيزي نگم

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:08 ق.ظ پاسخ داد :

    یک دنیا تشکر از حسن نظرت
    احساس خوبت رو به منم منتقل کردی…ممنونم

    elly در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 8:10 ب.ظ پاسخ داد :

    من هم همینطور
    خیلی عالی گفت ستاره :
    کلا وقتی صدات توی گوشمه و کارم را انجام میدهم احساس خیلی خوبی دارم
    دقیقا وصف حال منه
    نمی دونم چرا صداتون انقدر ارامش می ده


  31. ساتین در 12/11/06 گفت :

    وای ویلی من عاشق این خاله شوخ و مهربون و دنیا دیده تو شدم!

    violet در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 10:16 ق.ظ پاسخ داد :

    این دفعه اومد ایران-خبرت می کنم شاید به این بهانه دیدمت Wink

    ساتین در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 11:16 ق.ظ پاسخ داد :

    من از خدامه ویولت! برای تو هر موقع بخوای حاضرم!


  32. ندا در 12/11/06 گفت :

    من از همون اول حس خوبی نسبت به خالتون داشتم و احساس کردم که ندیده دوستشون دارم..لحنشون و صحبتاشون خیلی به دلنشینه برای من. و دیگه اینکه میگن حلال زاده به داییش میره ولی مثل اینکه ایندفعه استثنا شما به خالتون رفتین. قطعا این ژن ماجراجویی شما خودجوشه خودجوش م نبوده و یه مقداریشم از خالتون به شما به ارث رسیدهSmile
    البته بعضی موقع فکر میکردم که ای کاش ایشون رو به عنوان خاله تون معرفی نمی کردین . اینجوری مثلا خیلی سوالا رو می شد از ایشون پرسید(یعنی از شما پرسید که بعد شما از ایشون بپرسید) ولی اینجوری انگاری بعضی از سوالا اختصاصی و خصوصی به نظر میان .
    دیگه اینکه اصلا فکر نمی کردم که خانوم جامعه ی ما بیاد و خداحافظی کنه و فکر میکردم که حذف این ایتم موقتی خواهد بود به هر حال به عنوان کسی که چندینتا اسم پیشنهاد کرده بود برای ایشون خواستم عکس العملی نشون داده باشم و بگم آخه چرا؟؟!!
    بخش معرفی کتاب هم که شدیدا داره منو قلقلک میده ولی یه سری معضلات صوتی دارم که واقعا دست من نیست. می خواستم پیشنهاد بدم که من یه کتاب رو با یه تیکه از متن پیشنهاد بدم و مثلا خانوم جامعه ی ما بخونه و اینا…البته از طرف :دی میشه؟

    ندا در تاریخ ژوئن 11th, 2012 ساعت 11:37 ق.ظ پاسخ داد :

    اون جمله ی آخر اینه: البته از طرف من :دی میشه؟


  33. nady در 12/11/06 گفت :

    besyar khub bud ,kisses va good luck baraye barnamehaye baady.xoxo


  34. elly در 12/11/06 گفت :

    خوب شد این خانم جامعه ی مای بخت برگشته رفت ملت فرصتی پیدا کردند برای تو سرو کله ی هم زدن : )))


  35. رها در 12/11/06 گفت :

    سلام ویلی جان.
    من راستش میدیدم اینجا چقدر جو بر علیه جامعه ما و خانم گویندشه، اما چون ذاتاً زیاد اهل جنجال و دعوا نیستم وارد بحث نشدم و کامنتی نذاشتم. البته شاید بیشتر به این علت که من جزو موافقان و دوستداران همیشگی این بخش بودم و میدونستم اگه چیزی بگم آقایون عصبانی من رو هم شدیداللحن خواهند نواخت!
    اما امروز عصر به طور اتفاقی دیدم یکی از دوستام در فیس بوک یه لینکی شیر کرده که مربوط به یک رادیوی اینترنتی میشه. از روی کنجکاوی روش کلیک کردم و اون رو گوش کردم؛ و در کمال تعجب متوجه شدم این همکارت (همون خانم جامعه ما) اون رو درست کرده و توش صحبنت میکنه به اضافه صداهای آشنای دیگری که من در رادیو ویولت قبلاً شنیده بودم و جالبه که سبک صحبت مجری و مصاحبه ها و موسیقی و تدوین دقیقاً کپی برنامه توئه. یعنی دقیقاً ورداشتن یک کپی از روی برنامه رادیوی ابتکاری تو ساختن! جداً خشکم زد. یعنی چی واقعاً؟ همه چیز رو فهمیدم و این که تو چقدر بزرگ منشی و با سعه صدر فوق‌العاده ای که داری، حتماً نخواستی که مسئله رو باز کنی که همه متوجه بشن.
    و یه حرف دوستانه هم میخام بگم به اون دختر خانم جامعه ما، که دوستم عزیزم این کار شما اسمش چیزی نیست جز بی معرفتی، و نمک خوردن و نمکدون شکستن. تو رو که قبلاً کسی نمیشناخت تا قبل از حضور در رادیوی ویلی. بنابراین شما موجودیتت و حضورت در این شغل و عنوان رو مدیون اون هستی. حقش نبود تا چهار تا گزارش چند دقیقه ای گرفتی و صدات پخش شد فکر کنی که خبریه ! پشتوانه ویلی چندین هزار خواننده بلاگشن که روزبروز هم در حال افزایشن. میخام ببینم شما با شیر کردن در فیس بوک و همه تلاشت چند نفر رو حداکثر خواهی تونست ترغیب کنی به دانلود و گوش کردن برنامه ات. پنجاه نفر؟ صد نفر؟ دویست نفر؟ و از اون مهم تر تا چند هفته بتونی سطح برنامه ات رو در یک حد نگه داری و مخاطبت ریزش نداشته باشه؟ من اینجا تنها در مالزی با همه سرشلوغی هام و گرفتاری، یکی از «مسئله»های مهم زندگیم گوش کردن منظم رادیو ویولته و دیدم که حتی از آلمان و کانادا و جاهای دیگه هم براش کامنت میذارن همون طور که از چند سال پیش تا حالا از همه جای دنیا وبلاگش خواننده داشته.

    violet در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 9:41 ق.ظ پاسخ داد :

    چی بگم؟… فقط میدونم انسانها آزادن هرکار مثبت یا منفی می خوان انجام بدن-ولی در آخر نتیجه و عملکردشونه که سبب موندگاری یا پرت شدن تو سطل زباله خاطرات میشه براشون

    حمید امیرسمساری در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 10:51 ق.ظ پاسخ داد :

    من اینو که خوندم باورم نشد اولش و هنوز هم شوکم
    پس بگو. حالا میفهمم قضیه چی بوده
    دیدین حالا حق داشتم هرچی بگم؟

    violet در تاریخ ژوئن 12th, 2012 ساعت 11:01 ق.ظ پاسخ داد :

    دلیل موجهی برای توهین کردن نیست…هست؟


  36. لی لا در 12/12/06 گفت :

    من از خواننده های جدید وبلاگت و از شنونده های جدید رادیوی قشنگ ویولت هستم! شاید نتونم خیلی خوب اظهار نظر کنم، چون برنامه های قبلیت اکثرا نصفه نیمه دانلود شده، من از حسن سلیقه تو در انتخاب آهنگ ها خیلی ممنونم، مخصوصا بعضی آهنگایی که شاید الان فراموش شده شنیدنش هیجان انگیزه! صدای توام که فوق العاده انرژی بخش و دوست داشتنیه! خیلی خوبه خال جون تو هر برنامه از یکی از کشورایی که رفته برامون بگه! خانم جامعه خوبه فقط یکم تند تند صحبت می کنه Wink


  37. Nazanin Peykar-Ara در 12/12/06 گفت :

    Barname to ro kheili doost daram, baraye khodet ham arezooye salamati mikonam. dar morede in etefaghati ham ke oftade khodet ro narahat nakon. moteasefane in chiza zaheran in rooza tabiee shode dar iran va man ham hamishe har ja kar mikardam az in model hasoodia va naro zadan ha ziad mididam. vase hamin ham natunestam tahamol konam va zadam biroon. inja ranje tanhaee va doori az khonevade ro daram dorost , ama miarze be in ke az on fazaye masmoom va adam haye bade dorobaram door shodam. nemidunam vaghean chera ma be inja residim?


  38. ال در 12/12/06 گفت :

    سلام ویولت جان
    من فک کنم آخرین باری که برات کامنت دادم دو سال پیش بود ولی همیشه خواننده ات بودم ولی اولین باره که برنامه رادیوییت رو گوش دادم. اول که بگم مرسی برای لینک فضای وبلاگ خیلی راحت دانلود شد.
    من هیچ، مطلقا هیچ، تصوری از چیزی که قراره بشنوم نداشتم و واقعا میگم شاهکاری.
    شاید یکی دو دقیقه اول لحن صدات به نظرم خاص بود (که یادم میاد یه بار نوشته بودی دلیلش رو) ولی فورا با صدای گرمت ارتباط میشد گرفت بخصوص وقتی به صحبت با خاله تون رسیدی که صحبتهات خودمونی بود و متن برای خوندن نبود دیگه محشر شده بود.
    در مورد متنهایی که اجرا کردی هم باید بهت تبریک بگم که این لحن گرم و مسلط رو بدون ذره ای خودپسندی در صدا و اطوار ارائه می کنی.
    امیدوارم همیشه شاد و خوش باشی Smile

    violet در تاریخ ژوئن 13th, 2012 ساعت 8:57 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنونم: )