قصه یک جدایی

آره باید تموم میشد…

 

ولی دلتنگ دلتنگم …

 

می ترسم طاقتم کم شه …

 

همه جا رد پای تو…

 

آخر قصه است…نمونده راه برگشتن
.
.
.
علیرضا بلوری- یاد تو


نظرات شما


  1. alma در 12/08/05 گفت :

    تو زن شدی … نه برای در حسرت ماندن یک بوسه ،
    برای خلق بوسه ایی از جنس آرامش ،
    تو زن نشدی که همخواب آدم های بیخواب شوی ،
    تو زن شدی که برای خواب کسی رویا شوی ،
    تو زن نشدی که در تنهاییت حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی
    زن شدی تا … آغوشی در تنهایی عشقت باشی .
    قدر زن بودنت را بدان……. روز زن پیشاپیش مبارک


  2. همایون در 12/08/05 گفت :

    ویولت جان!
    فیلتر شکن ندارم که…

    دیروز قصه آشنایی ” عشق من به تو … ” و امروز ” قصه یک جدایی!!! ” دلم گرفت Frown


  3. مهدیس در 12/08/05 گفت :

    در گیرشم…


  4. س.ه در 12/09/05 گفت :

    اگه عاشقت نبودم پا نميداد اين ترانه
    بيخيال بد بياري زنده باد اين عاشقانه
    ………………………………………………………………………………تموم صبح اين ترانه توي ذهنم بود وياد شما و رضا يزداني عزيز تندرستي رضا وشادي ويلي آرزوي عمو سعيده
    ماه باشي عزيزم

    violet در تاریخ می 9th, 2012 ساعت 9:22 ق.ظ پاسخ داد :

    1000 like to you