بدون عنوان

می دونستی من تو هوای ابری عاشق میشم؟و امروز ،روز ِ عاشق شدنه و نباید اجازه بدم هیچ عاملی این شانس رو ازم بگیره.



صرف تخلیه احساسات

به شدت عصبانیم.

همیشه نوشتن آرومم میکرده…خواستم دوباره امتحان کنم ببینم اثر میکنه یا نه.

صبح اول وقت وقتی ایمیلم رو باز کردم و چشمم به نوشته اش افتاد،آمپر چسبوندم… باید چیکار می کردم؟ اول از همه با یکی که کمی در جریان موضوع بود حرف زدم ولی آروم نشدم. بعدش تلفن به یکی دیگه،ولی تلفنش رو جواب نداد.
رفتم طرف میز و یه قرص آرام بخش انداختم بالا… نباید وا میدادم.

تهمت بی دلیلی بهم وارد کرده بود که هیچ رقمه تو حد و اندازه و افکار من نبود،بدون اینکه بهم اجازه توضیح و وقت توضیح دادن داده بشه…قضاوت و قضاوت… خودگویی و خود خندی،عجب مرد هنرمندی!!!… باید فک می کردم،درست و دقیق… نباید میذاشتم کشتی که سکانش دست من ه به این راحتی ها غرق بشه.

مغزم مث ساعت کار میکرد و دنبال راه حل بود…با این خصلت خودم حال میکنم که تو شرایط بد گیر نمی کنم…هرچقد هم بد زانوی غم به بغل نمی گیرم و میگردم برای پیدا کردن راه حل…

حتما می تونم و از پسش برمیام…حتی به تنهایی.

شاید بهتر باشه برم بیرون تا یه هوایی به کله ام بخوره…بهار ه و فصل زایش.

برای شروع فعلا برنامه رادیویی نخواهم داشت چون شدیدا صدام بی انرژی ه و نمی خوام از سرواکنی چیزی تولید بشه.



میگه، باید به خودت تبریک بگی… برای اولینبار من تونستم حضور کسی دیگه غیر از خودم رو تو اتاق تحمل کنم و خوابم ببره.

به اون میگم،خب جای تعجب هم نداره من خیلی آروم و بی سرو صدا می خوابم. Wink

میگه اونش مهم نیست مسئله اینه که من هر موجود زنده ایی تو اتاقم باشه که نفس بکشه، نمیتونم بخوابم و خوابم نمیبره.

میگم پس به من تبریک نگو… به خودت تبریک بگو.

نتیجه اخلاقی: تحمل شدن و قابل تحمل بودن به هر بهانه ایی که باشه،لذت بخش ه.

پ.ن برای مخاطب خاص: هی یاروی زبون نفهم… دیگه دلم نمی خواد تحملت کنم… یک کاری نکن اولین نفری باشی که میزنم تو سال 91 له ات می کنم،کَنه.



اولین روز کاری واقعی ه، بعد دو هفته تعطیلی خوش میگذره؟… جمیعا خسته نباشید.

پ.ن:نظر خواهی رادیو بازه



حذف شد



چون همیشه نظر؟انتقاد؟پیشنهاد؟

لینکهای اصلی
mediafire-mp3- 43MB

4shared-mp3-43 MB

لینکهای کم حجم شده

mediafire-mp3-10.7 MB

mediafire- wma- 6.96 MB



اونروز عاشق میشدم انگار با همه وجود
فرقی نداره جای تو کی پشت اون پنجره بود
من فکر می کردم که تو دلیل این علاقه ای
وقتشه برگردم ولی به زندگی واقعی
وقتی تو رو میخواستم اونقدر رفتی سمت باد
تا احتیاج من به تو مفهومشو از دست داد

تصویری از تو ساختم ولی جلوم وایمیستی
ثابت کنی که خود تو به اون قشنگی نیستی
تنها که بودم ساختم اون چهره خیالیتو
عکس تو بیشتر از خودت پر کرد جای خالیتو
نیومدی دنیای من حتی شب تولدت
من زندگی کردم ولی با فکر تو نه با خودت
وقتی تو رو می خواستم اونقدر رفتی سمت باد
تا احتیاج من به تو مفهومشو از دست داد

تصویری از تو ساختم ولی جلوم وایمیستی
ثابت کنی که خود تو به اون قشنگی نیستی