کمی از خود2

بعد گذروندن دو روز جهنمی انگار امروز یه نمه بهترم.
شاهدشم این ِکه صبح به تنهایی و بدون کمک گرفتن از دیگری از تخت اومدم پایین و رفتم دستشویی.

خیلی مرگه که کسی باهات بیاد تو دستشویی و کمکت کنه که لباست رو بالا و پایین بکشی،نه؟
یا وابسته باشی به غیر برای دراز کشیدن نو رختخوابت… و مجبور باشی ساعت خواب و بیداریت رو با دیگری تنظیم کنی که مزاحمت برای دیگری نباشه.

فک می کنم من همه این تجربیات ناخوشایند رو از سر گذروندم…در حالیکه زنده بودم و حس داشتم. نه یه حس معمولی بلکه بالاترین درک رو از وضعیتی که توش گیر کردم….

سعی کردم امروز کمی بایستم و راه برم… تونستم هرچند در حد دو قدم ولی انجام دادم.

فعلا همین.



کمی از خود

دیروز به شدت حالم بد بود همشم تقصیر این تخمک گذاری لعنتیه که ماهی یک دفعه من و کله می کنه اساسی.
به قدری حالم بد بود که حتی دیگری باید می خوابوندم تو تخت و خودم قدرتش رو نداشتم… درست یه تیکه گوشت.
امروز قرار فیزیو تراپی داشتم و با توجه به حال بدم ترجیح دادم زنگ بزنم و کنسلش کنم.
به آقای فیزیوتراپ شرح ماوقعه رو گفتم و گفتم اگه نمیگید وایستا یا راه برو… جلسه رو کنسل نکنیم.
گفت نه من بیام هم میگم راه برو هم وایستا هم باهم غلت می زنیم…
که یهو صدای خنده اش بلند شد.
گفتم چی شده؟
گفت،خانومم اینجا نشسته و میگه مگه شما با هم غلت می زنین؟؟؟؟!!!!

پ.ن:شرایط بد جسمانی یک طرف که تو کنترل رو هیچ چیز نداری و داری زجر می کشی ولی سعی می کنی همچنان لبخند بزنی و فهمیده نشدنت از طرف اطرافیان و توقع داشتن ازت در حد و اندازه های یک آدم به شدت نرمال و بعد دلخوری و بعضا تنبیه های بعدش… که برای توی رنجور،مرگه طرف دیگه داستان.



لینک با حجم اصلی
59.4 MB

لینکهای کم حجم شده

32bit-mp3-15MB بدون فیلتر
9.60mb-wma بدون فیلتر



1-دیروز موهام رو به دست باد سپردم!!!… ماشین نکردم چون عده کثیری رایم رو زدن ولی فک کنم از ماشین شده یه دوسانتی بلندتر باشه.به تایید بچه هایی که دیروز دیدنم و شامل خانوم و آقا و سلایق مختلف میشد،خیلی بهم میاد هرچند به شهادت آرایشگرم و خانومهای حاضر هیچ وقت جرات چنین ریسکی رو نخواهند داشت که تا این حد موهاشون رو کوتاه کنند.!!!

2-امروز یک عالمه کار ادیت دارم-دیروز قسمت دوم نمایشنامه رادیویی رو ضبط کردیم و من امروز باید بشینم ادیتشون کنم.

3-هنوز فایل نهایی برنامه این هفته رادیو رو تحویل نگرفتم که به محض دریافت میذارمش… با همه سختی برنامه این هفته رو ضبط کردم ولی آقای تهیه کننده بدقولی کردن تو فرستادن لینک نهایی.

مدل مو انتخابیم این بود



بعد از مدتها چهار زانو نشستم رو زمین و حکم بازی کردم!!! ولی دقه به ساعت از شدت درد از جام می پریدم…بیاد قدیما آی کُری خوندم،جیگرم حال اومد…آخرشم بردم Grin



ماه میشوی،ابرها را که از صورتت کنار بزنی… خورشید من.



ساعت 5 صبحه و من همچنان بیدارم.