پس از طوفان

بعضي اوقات ميشه که فکر کني با طرف مربوطه اتمام حجت کردي. هرچي رو که لازم بوده بهش گفتي…از خودت و احساساتت…اينکه چي برات مهمه و چي نيست… از اينکه چه انتظاري ازش داري و چيزهايي که بايد رعايت شه.

و وقتي به زعم خودت بي توجهي مي بيني و رفتاري عکس اون چيزي که فکر مي کردي و قبلا علنا و زبانن خواسته بودي… با مُخ ميري تو ديوار… هنگ مي کني…عصباني ميشي…دلت مي خواد دونه دونه موهات رو بکني و حتي پا رو فراتر بذاري و تف کني تو صورتش…

منم مثل تو همينجوري فکر مي کردم و از سر خشم احساس ميکردم طرف عجب قاذوره ايي ه، حيف ِ نون ه… فکر کرده کيه الدنگُ الدوله؟…

ولي الان که کوله باري از تجربه که بر اثر گذران عمر دارم همراهمه… به خودم ميگم آروم باش، قضاوت نکن. قرار نيست همه آدمها مثل هم باشن با توانايي و درک و شعور يکسان،انتظارت رو از طرفت بیار پایین. بهش در حد خودش بها بده و نه بیشتر از اون … همين تفاوتهاست که جذابيت تو جامعه و جمع زندگي کردن رو به ارمغان مياره… عصباني نباش،خودزني نکن…اگه اذيتت مي کنه به راحتي حذفش کن از زندگيت… هيچ چيزي تو اين دنيا ارزش برهم زدن آرامش و امنيت روحي تو رو نداره…سمباده روح کنار خودت نگه ندار… و حرفي نزن که بعدا پيش وجدان خودتت شرمنده ابراز کردنش باشي( اشتباهي که من خودم در زمان نه چندان دور انجام دادم و هنوزم شرمنده بياناتم!! هستم و خودم رو سرزنش می کنم بابتشون)… مطمئنن پروسه حذف به راحتي بيان کردنش نيست… زمان بذار و براش سوگواري کن… ولي بعد تمام شدن وقتش،بکِش بيرون و برو دنبال زندگيت و چه بسا يه ارتباط تازه ولي سالم و پر از آرامش و امنيت.

قبلا از آهنگ استفاده کردم

محسن چاووشی و فرزاد فرزین(؟)- به تو گفتم یا نگفتم؟

لینک دانلود


نظرات شما


  1. پرستو در 11/26/09 گفت :

    خوش به حالت كه ميتوني ازش دل بكني….من 4 ساله نتونستم خودمو راضي كنم كه طرفم ارزش محبت منو نداره….


  2. گل گفتی.. اما ای کاش این حرفها وقتی که خیلی عصبانی هستیم یادمون بمونه نه بعد از اینکه کلی خود زنی کردیم و وقتی چاره ای ندیدیم بگیم اون در سطح ما نیست ولی دوباره تا کمی به ما بها بده خیلی بیشتر از گذشته بها میدیم. عزم و اراده قوی می خواد.. سعی می کنم کمی از اراده ام رو خرج کنم. مرسی از یاد آوری


  3. بهروز در 11/26/09 گفت :

    به تو گفتم یا نگفتم .
    وقتی خیلی حالم بد باشه و حسابی ریده شده باشه به قلبم و حتی یه سفر تنهایی هم نتونه حالمو خوب کنه و حتی دیدن یه دور فیلم هامون هم ره به حال خرابم نمیبره و دیگه حتی یدونه لیموترش هم به وجدم نمیاره فوت میکنم تو مشتم ، یه بار – دوبار – سه بار … تا ده بار که میشه یا نفسم بند اومده و مردم یا خوب شدم .
    این آخرین رازم بود که برات کفتم . فوت کن تو مشتت عزیزم .

    violet در تاریخ سپتامبر 26th, 2011 ساعت 10:05 ب.ظ پاسخ داد :

    بهروز جان کار من با فوت کردن تو مشت راه نمی افته باید برا یه جشن تولد بادکنک باد کنم :دی


  4. لیلی در 11/26/09 گفت :

    ویولت عزیز
    ابتدای نوشته ات رو که خوندم خوشحال شدم و با خودم گفتم چه عجب! بالاخره یه نفر حرف دل منو زد و منو تایید کرد. و باعث شد یه حس آرامشی به دست بیارم. ولی بعد که خوندم ” قرار نیست همه آدمها مثل هم باشن با توانایی و درک و شعور یکسان،انتظارت رو از طرفت بیار پایین. بهش در حد خودش بها بده و نه بیشتر از اون … همین تفاوتهاست که جذابیت تو جامعه و جمع زندگی کردن رو به ارمغان میاره… ” دیگه نتونستم بفهممت. با خودم گفتم یعنی چی؟! مگه میشه این شرایط رو تحمل کرد به صرف اینکه یکسری واقعیات تحمیلی هستن؟ و باز که خوندم راه حل ارایه کردی و همونی هست که منم تو ذهن دارم، بیشترخوشحال شدم.و اینکه نگفتی ، همینه که هست، باید فرصت داد و کنار اومد.
    ممنونم ازت که با این حرفات ناخودآگاه و غیرمستقیم افکارم رو تایید کردی. اینطوری انگار تو این شرایط، آدم اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنه.میبوسمت دوست نادیده


  5. گندم در 11/26/09 گفت :

    خیلی سخته-ولی وقتی تو بیانش کردی بنظرم آسون اومد-آسون که نه ولی میشه-خیلی ممنونم–تو خیلی خوب و مهربان و باسوادی-خیلی چیزا ازت یاد گرفتم


  6. ياسمن در 11/26/09 گفت :

    عزیزم حالت بهتره؟ باهات کاملا موافقم…


  7. ياسمن در 11/26/09 گفت :

    ویولت تو هم لینکهات پریده مال منم پریده


  8. V در 11/26/09 گفت :

    ویـولتـــــــــ عزیـزم .
    میدونم که خودت میدونی، فقط خواستم یاداوری کنم که امروز همه شهامتت رو جمع کردی تا بتونی تصمیم به حذف بگیری… این کار یک خوبی که داره اینِ که میتونی برای همیشه همین طور که دوستش داشتی، به همون اندازه شفاف، توی قاب ذهنت حفظ اش کنی و چقدر خوبِ که بین این همه خطوط مبهم و هردمبیلی، هنـوز کسی کسی مث تو هست که میاد و این تصویـر بـزرگ رو به همه نشون میده… احساس شاد بودن و رها بودن و مهم تر از اون حق زندگی کردن کمترین سَهـم تو از بودنِ………
    جـاستــــــــ بـــراووو !


  9. V در 11/26/09 گفت :

    (...پیغام خصوصی از طرف شما...)
    باز هم اومدم بگم هر چیزی که نظم ارامش تو رو به هم میزنه، میتونه با کمرنگ کردن تدریجی کنار گذاشته بشه. تو این دنیا شاید هیچ چیزی به اندازه وجود خودت مهم تر نباشه. ادم ها با هم فرق میکنن که اینم یکی از اون فرق هاست، ضمن اینکه قرار هم نیست سطح درک و شعور همه افراد با هم برابر باشه. شاید تمام زیبایی دنیا، یعنی همون نقطه ضعیف روشنی که میبینیم، به همین تفاوت های به ظاهر متضادش باشه. شاید برای وجود همین زیبایی هاست که باعث میشه که در مواجه با سخت ترین و درداورترین شرایط، تو هرگز به اون نقطه انتهایی بن بست نرسی… شایـــد…
    ویـــلی جانم، خیـلی زیاد مراقـب خودت باش… V

    violet در تاریخ سپتامبر 27th, 2011 ساعت 9:48 ق.ظ پاسخ داد :

    به نظر نمیاد خصوصی باشه؟ خصوصیه؟ اگه آره…پنهانش کنم


  10. مينا در 11/26/09 گفت :

    ببینم یعنی راستی راستی با امید به هم زده بودی و با یکی دیگه بودی و با این یکی هم حالا به هم زدی یا داری به هم می زنی؟
    ایول تو که دست ما سالم ها رو از پشت بستی.
    اما من همیشه فکر می کردم با امید هستی و فقط ازش نمی نویسی دیگه.


  11. ghazal در 11/27/09 گفت :

    salam,kheyli ziba minevisid,man taze be jame khanandehatoon ezafe shodam

    violet در تاریخ سپتامبر 27th, 2011 ساعت 9:45 ق.ظ پاسخ داد :

    خوش اومدی


  12. نازی ی در 11/27/09 گفت :

    این همیشه شعار منه : من قهر نمی کنم ترک می کنم و بعد از ترکم دیگه کلا ویندوزم رو عوض می کنم .
    خوشحالم که به این دیدگاه الانت رسیدی دوستم.


  13. ری را در 11/27/09 گفت :

    خیلی برام شیرین بود که شما هم با من تو این زمینه هم عقیده ای
    من هر وقت حرف از جدایی می زنم همه بهم می گن تو چقدر راحت کات می کنی تا می بینی رابطه به مشکل خورده کاتش می کنی اینجوری همیشه تنها می مونی البته از یه نظر درسته ها من معمولا تنهام
    ولی کات کردن برام راحت تره تا تحمل کردن یه رابطه مریض یا یه آدم مریض