راحت شدما

نزديک به دوساله که تلويزيون از نظر من تحريمه و برنامه هاش رو نگاه نمي کنم حتي در حد چرخوندن کانالها.
کانالها رو براي کيفيت بهتر از ماهواره مي گرفتم ولي وقتي تنظيم کننده ماهواره اومد خونمون گفتم برنامه هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي رو براي من قطع کنيد.
اينکار فوايد زيادي داشته و مهمترينش اينه که من اصن از عزاداري هاي تحميلي و غير تحميلي یا شادهای تصنعی خبردار نمي شم و با اعصاب آسوده و فارغ از غم و غصه ايام ميگذرونم و اگه احياتا تو خيابون يا جايي ديگه به هيت و يا عزاداري بر بخورم،مي پرسم چه خبره؟و بايد مراجعه کنم به تقويم.


نظرات شما


  1. لیلا در 11/07/05 گفت :

    زنده بادSmile دست بده و بعدش بیا بغلم ماچت کنم:*


  2. باران در 11/07/05 گفت :

    ویولت جان خوشم اومد از اینکه محافظه کار نیستی و آنچه را که بهش رسیده ای می نویسی… من حدودن هم نسل تو هستم …..9 ساله که ایران زندگی نمی کنم…سینه زنی …تاسو عا آشورا….عذابم میداد… در اروپا نمیتونم در رشته تحصیلی خودم کار کنم …دلم برای دوستان و فامیل هم تنگ شده….به ام اس مبتلا شده ام ….و دهها مشکل دیگه…….اما و اما از اینکه اینجام خوشحالم….بهترین اتفاق زندگیم ترک ایران است…..اینجا ادمها به این رسیده اند که مذهب کاملن شخصی و خصوصیه ….انسان را از رو مذهب قضاوت نمیکنند….البته این یکیش است …….گر چه منم محصول اون جامعه پر تناقض وبیمارم…….اما همینکه میدونم چقدر مریضم خوشحالم…..

    violet در تاریخ می 8th, 2011 ساعت 12:04 ق.ظ پاسخ داد :

    خوشوقتم از آشنایی تو دوست خوبم


  3. گلاره در 11/07/05 گفت :

    سلام ويلي جان .ميگم شما تجربه يه ازدواج رو داشتي .دلم ميخواد يه روز اگه دوست داشتي تجربيات خودت رو در اختيارمون بذاري .بالاخره تو زندگي همه دعوا هست ميخوام راه حل مقابله با اونو از زبون شما بشنوم .


  4. تـــــرانه در 11/07/05 گفت :

    ویلی حالا که بحث ِ من هم بگم که صفحه واسه من نرمال لود میشه اما اصلا واسه من تو گودر نشون نمی ده که تو آپ کردی البته تازگی ها .. وقتی گودر رو باز می کنم همیشه اولین اسمی که نگاه می کنم اسم تو ِ هر چند که من به هر حال آپ کنی یا نکنی یه سری به وبلاگ می زنم و خوشبختانه می بینم که آپ شده ولی گودر نشون نمیده !
    این یکی ، یکی هم اینکه بچه ها راست میگن ایکون های پایین اصلا قابل اجرا شدن نیستن ! نمی شه ازشون استفاده کرد !
    آهان این هم هست ؛ ساعتی که آپ میکنی هم نشون نمیده حالا این و خودت خواستی یا نداره و اینا دیگه نمی دونم !

    violet در تاریخ می 8th, 2011 ساعت 12:03 ق.ظ پاسخ داد :

    ممنون که ایرادات رو می گی
    قابل توجه ادمین


  5. Never Land در 11/07/05 گفت :

    به به … بسیار کار نیکو و پسندیده ای می کنید استاد عزیزم
    ما هم چون شما از مدت ها پیش خیلی از موارد از جمله این رسانه و پایگاه جهاد فرهنگی و هنری سانسورستان و مهم تر از همه واحد ملی (!) مستقر در مرکز رو زیر تیغ بوی کات بردیم ….

    فواید این اقدام نیکو چندین هزار برابر بیشتر از مضرات و اسیب های تخریبی برامده از ان است
    هر چه از این پایگاه ناامن و بعضن تخیلی دورتر باشی با برداشتن گامی کوچک اما پرشی بس بزرگ در راستای حفظ سلامت (روان+جسم) به انسان و انسانیت بشر بیشتر نزدیک شده ای ….
    شما بهش چی می گید ؟ No News Is Good News

    موارد مشابه چون “من و تو” در دهکده ملی و داخلی ایران اسلامی کم نیست!
    حالا بماند که عده ای حتی شده با جهاد! در پشت خط رسانه خود را علاوه بر ملی بودن جهانی هم معرفی می کنن!!!! …. (این اقدام خود جوش سخیف با سنگ پا و قزوین و این حرفا هیچ ارتباطی ندارد!)
    تقویم خورشیدی (و نه قمری!) در سرزمینی غریب به نام ایران کاربردهایی بس عظیم دارد که حتی باز هم ممکن است فراتر و پیچیده تر از این باشد و در ذهن “من و تو” نگنجد ….

    به عنوان نمونه اینترنت اینترنشنال ناخالص اینجانب در روزهای حساس و سرنوشت ساز – بحران و التهاب پیوسته به برگ سبز رنگ تاریخ – به شکلی کاملا تصادفی و اتفاقی خود به خود از کار می افتد! بعد از تماس با واحد پشتیبانی به عین ه درمی یابم که نماینده فروش شرکت الزاما هسته مرکزی کنترل و رهبری خطوط مجازی نیست!!
    به تجربه دریافتم که واحد پشتیبانی و حامی همیشگی شرکت در ظاهر همه کاره ولی در باطن هیچ کاره است!! و در مواقع حساس تزلزل و نامتعادل جو هم پشت تو را خالی می گذارد و هم با زدن زیر پایی تمیز کاری می کند که زودتر به اوج قله سقوط برسی!!! (گریه و هق هق که چه عرض کنم- گاهی زار می زنم)

    بعد از ان تجربیات تلخ و ناگوار یاد گرفتم که در این گونه فجایع شنیع اکنده از ناامیدی جهت تماس و پیگیری زیادی خود را به دستان نامهربان خستگی و افسردگی حاصل از ان نسپارم
    این است که در بحران عظیم و جانکاه سونامی از دسترس خارج شدن خطوط ارتباطی جهان مجازی به جای تماس با پشتیبان تنها نگاهی کوتاه به مناسبت اون روز می اندازم که به چه رنگ ثبت شده؟
    همیشه سبز یا قرمز و قهوه ای ….

    استاد!! من نیز با پذیرش اجباری این مبارزه تحمیلی و کاملا ناخواسته و در نهایت نگاه انداختن به تقویم رومیزی مود خود را در حالت دنده خلاص قرار داده و راحتی مضاعفی را احساس می کنم Grin: D
    استاد! انگار راحتی شما باید از نوع خوشبختی باشد این طور نیست ایا ؟ (Blank)

    violet در تاریخ می 8th, 2011 ساعت 12:01 ق.ظ پاسخ داد :

    هاها
    منم تو روزهای قرمز تقویم!!! چیزی تو مزرعه نمی کارم که با قطع شدن ناخواسته و اتفاقیش!!! ضرر به محصولم نخوره


  6. ستاره** در 11/07/05 گفت :

    سلام ویولت جان: جز حرص خوردن چیزی به آدم نمیده این تی وی وطنی!!خوب کردینSmile


  7. رها در 11/07/05 گفت :

    همینجوری از رو بی حوصلگی از این سایت به اون سایت رسیدم اینجا چشمم خورد به آماره بازدیدا آه(از سر تعجب) از نهادم برخواست….امیدوارم که به خاطر اسم بلاگ نباشه و به خاطر مزمون نوشته هاتون باشه…نیم ساعته دارم نوشته هاتون رو می خونم خشک شدم پایه کامپیوتر Grin به هر حال خوشحال شدم اینجارو /یدا کردم…دوسش داشتم،همیشه موفق و سلامت باشید تا بنویسید Smile

    violet در تاریخ می 7th, 2011 ساعت 11:58 ب.ظ پاسخ داد :

    ممنون از لطفت،مضمون جان


  8. فائزه در 11/07/05 گفت :

    سلام به ویولت عزیز

    حسی که شما به کانال ایران داری حسیه که خیلیها دارن .

    کاش درک شادی رو همه ی آدما با هر نگرشی ویا تفکری رو داشتن

    اون موقع زندگی برای همه آسونتر میشد .


  9. Never Land در 11/07/05 گفت :

    ویلی! اینکه من ایمیل ادرس ملت و می بینم خطرناک ه واقعن؟ (Surprise)
    خودم که خطرناک نیستم هستم؟ …
    مگه شما نمی دیدید ایا؟ Grin
    باید بگم تو اون یکی وبلاگ قبلی هم خوشبختانه! تمام ایمیل ادرس ها(نه من)جلوی چشمم می اومدن Big Smile
    نمی دونستم باید مهم باشه…اگرم تا الان نگفتم تصورم بر این بود که مهم نیست
    شایدم تجهیزات و بدافزارای من زیادی دقت و حساسیت دارن! Who Knows That
    اما از اینکه تاکید می شد ایمیل ادرس منتشر نمی شه ته دلم می خندیدم Grin
    راستی تنها در یه حالت صفحه خیلی سریع مکان یابی و بعد بارگذاری می شه…
    اونم ورود از پایگاه اجتماعی فیس بوک ه
    به باران:
    اون شکلی که دوست داری زندگی کن
    از مردم ایران باش *** اما مث ایرانی ها نباش
    بی خیال بدبیاری / زنده باد این عاشقانه Smile

    violet در تاریخ می 7th, 2011 ساعت 11:56 ب.ظ پاسخ داد :

    قاعدتا نباید دیده شه و کسی نبینه غیر از من
    از مینا بپرسی بی برو برگرد میگه “صد در صد”


  10. به به چه خانوم باشخصیتی … همسر منم نمیذاره نگا کنیم میگه براشون کنتر میندازه کاش همه مثل ما می شدن اشغال ها رو مینداختن دور
    بوووووووووووووووس و لایک


  11. افيون در 11/08/05 گفت :

    سلام
    فعلا


  12. آنه در 11/08/05 گفت :

    سلام ویلی . انگیزه ام از گذاشتن عکس شوشو در خواست بچه هابود برای دیدن عکس ایشون . خواستم تو یه پست بزارم که فک کردم اینطور شاید بهتر باشه هم تنوع هست و هم به دل بچه های وب شده .


  13. درود بر شما؛ یادم از این مطلب آمد که نزدیک به دوسال پیش نگاشتم:

    به تلویزیون نگاه نمی کنم، به هزار دلیلِ برای خودم موجه؛ ولی تلویزیون، خود را به من می بینانَد و می شنوانَد، به هزار و یک شيوۀ برای خودش مشروع.

    در مشهد، با همسرم در منزل خواهرم بودیم و خواهران دیگرم نیز با فرزندانشان آنجا بودند تا همه را ببینیم.
    تلویزیون، سریالی به نام دلنوازان را پخش می کرد که نفهمیدم کجایش کجای دل کدام یک از هفتاد میلیون پرداخت کنندۀ زوریِ آبونمان به صدا و سیما را می نوازد.
    هیچکس به تلویزیون نگاه نمی کرد… همه «مشغول سرهم کردن شام» بودند… همگی از غم و غصه هایشان می گفتند و به بچه هايشان پرخاش می کردند.

    ساعتی بعد، سریال دیگری بنام شمس العماره از تلویزیون پخش شد که به گمانم دل می نواخت.
    هیچکس به تلویزیون نگاه نمی کرد… همه «سرگرم آماده کردن شام» بودند… همگی می گفتند و می خندیدند و بچه هايشان را نوازش می کردند.
    ***
    در خانۀ ایرانی امروز، بی هیچ دلیلی تلویزیون همواره روشن است؛ آلودگی صوتی ایجاد می شود، برق مصرف می شود، خودِ تلویزیون مستهلک می شود و…
    چون همیشه، همۀ تلویزیونها روشن است، تیر بدسگالیِ یک کارگردان یا رئیس تلویزیون، در هر لحظه، یک سیبل هفتاد میلیونی دارد و حتی آدمهایی را که برای دیدار و خوشی و گپ و گفت گرد هم آمده اند، تند اخلاق می کند… و آدمها به تلویزیون نگاه کنند یا نکنند، اعصابشان سوهان می خورد و کلامشان تحلیل می رود.
    خانواده ام در آن شب، مثل همیشه ی من، به تلویزیون نگاه نمی کردند، ولی تلویزیون، خود را به من می بیناند و می شنواند


  14. مريم گلي در 11/08/05 گفت :

    گلكم از اين به بعد هر موقع توي خيابون عزاداري نديدي اونوقت به تقويم مراجعه كن !!!
    چون براي هر مراسمي دهه گذاشتن و كل سال رو گرفته


  15. محمدرضا ~.~ در 11/08/05 گفت :

    سلام

    کاش همه جا میشد اینگونه باشه
    اما
    تو منزل ما با وجود پدر اینگونه نیست چو ایشون پیگیر یکی از سریال های هفتگی شبکه سه هستن


  16. آنه در 11/08/05 گفت :

    نظر خودمم همین هسته بوده و دلیلشو هم بهت گفتم چرا گذاشتم خب نظر کلی ات رو در مورد کلاس نگفتی .


  17. تازه بعضی هاشونم تو هر روایتی یه بار مردن مثلا همین فاطمه خانوم 2 بار هستن که برای هر کدوم یه دهه دارن و دهه وسط رو هم گرفتن کلا یک ماه عزاداری دارن ایشون همراه پدر و پسراشون 3 ماه از سال …