چشمهايش

نظر من در مورد کتاب “چشمهايش”
اگه بخوام از ديد سياسي نگاهش کنم.کاملا برام ملموس بود و تکرار مکررات!!! بخصوص تو اين روزها و عجب در عبرت نگرفتن از تاريخ معاصر.
با هرسه شخصيت داستان و بخصوص خداداد همذات پنداري داشتم.
ولي از ديد عشقي و عاطفي به نظرم غيرملموس و تا حدي جفنگ اومد.
احساس ميکردم دقيقا داستان از ديد يک مرد سن بالاي ِ لمس نکرده يک عشق زميني! و شايد هم آسماني نوشته شده و خوش ِ با تصورات خودش.
باز هم تکرار خودشيفتگي آقايون ايراني و باور اين تصور که کاملا مجازه يک دختر جوون عاشق يک مرد با تفاوت سني زياد(شما بخون جاي باباش) بشه و تا آخر عمرش بسوزه و بسازه(آرزوي اغلب آقايون ايراني)اصن حق مسلم يآقایون ه.
من کتاب رو از اين زوايا ديدم و جذب نشدم و اگه باز هم کسي بهم پيشنهاد بده،راغب نيستم مجدد بخونمش.
به نظرم بعد عاطفيش به درد نوجوونها ميخوره که هنوز خامند و منتظر يه شاهزاده بر اسب سفيد سوار.
و از بعد سياسي هم از بس دارم تکرار وقايع مي بينم ديگه حالم بهم مي خوره که بخوام درموردش بخونم.


دیدگاه ها خاموش