مانکن بی گناه

همه جور مدلي ديده و شنيده بودم اعم از لباس و جواهر و مو… الا مانکن آماده تزريق جهت يادگيري.
ديروز دوستي، اولين آمپول زدن عمرش رو بدون حضور مربي، روي باسن اينجانب تجربه کرد!!!.
تند تند داشت آموزشهاي داده شده در روز قبل رو مرور ميکرد که جاي اشتباهي نزنه.بهش ميگم اصن نترس. من جوکي بازي در نميارم. آمپول رو مثل دارت ببر بالا و فرو کن، اينجوري دردش هم کمتر ميشه…
وقتي زد پرسيد درد داشتي؟ گفتم نه ولي بايد سوزن رو با سرعت بيشتري وارد کني ورودش به پوست حس نشه.
کسي مانکن آمپول خور نمي خواد؟..,من همه جوره در خدمت پیشرفت علم و دانش پزشکیم و یه موش آزمایشگاهی به تمام معنا.:teeth


نظرات شما


  1. م م در 10/19/09 گفت :

    ای فدات بشم ويلی که بعضی ها واقعا درکش رو ندارن که خيلی ها مثل من به دوستی با تو افتخار می کنن با وجودی که اصلا عزيزمو از نزديک نديدم .اينو بدون که خدا رو بخاطر وجودت تو زندگيم شاکرم که تجارب و نظرات خودت و دوستان رو با ما به اشتراک می زاری و در عجبم که چرا دوستان يه مقدار تمرين تعامل و مدارا نمی کنن.بياييم ياد بگيريم که ديگران رو قضاوت نکنيم .کمی بيشتر بينديشيم و به هم بينديشيم نه بر عليه هم….#hug
    _________________________
    یادت نره اینجا نمونه کوچکی از جامعه است با همون بخل و حسد و کینه های بی پشتوانه


  2. خاله ريزه در 10/19/09 گفت :

    عجب دل نترسی داری خانومی#heart


  3. عطربرنج در 10/19/09 گفت :

    عزیزم…تو همیشه فداکاری!!#kiss


  4. yasaman در 10/19/09 گفت :

    حيف که تو موقع دانشجوييه من نبودی و من حتی سرم زدن رو هم. رو خودم تمرين کردم!


  5. آتی در 10/19/09 گفت :

    سلام عزیزم
    امیدوارم که حالت خوب و خوش و خرم باشی!! از اون جمله های مثبت که اول هر نوشته هست یا مجریهای رادیو و تی وی میگن.#winking نمیدونم چرا انگارهمسن و سالهای ما همه زندگیمون یک الگوریتم داشته، احتمالا تو زمان به دنیا اومدن ما این مدل در کائنات مد بوده دیگه!! ولی کلا بی خیال، ما که زدیم به بی خیالی و همین. مطالب وبلاگت را همیشه میخونم و لذت می برم. خیلی خوب می نویسی و سوژه های بکری داری.خلاصه دمت گرم. تکبیر #flower


  6. الهی
    منم روی باسن همکلاسی دانشگاه ام استاد شدم
    خودش اصرار داشت هی بزنم
    خوب من هم استقبال کردم


  7. دوست در 10/19/09 گفت :

    #flower


  8. سینا در 10/19/09 گفت :

    ویلی جان تو انقدر با شهامتی که اجازه دادی تزریق سلولهای بنیادی در نخاع رو برای اولین بار روی توی امتحان کنن، تزریق یک آمپول معمولی که چیزی برات نیست.
    من طرح کاد تزریقات و پانسمان کار کردم و همه میگن خیلی خوب آمپول می زنم (البته فقط عضلانی). اگه کمکی خواستی با کمال میل در خدمتتم.
    #flower #heart


  9. فرحناز در 10/19/09 گفت :

    من در کمال ادب باهات حرف زدم اما تو هرچی از دهنت در اومد بهم گفتی. من میذارم به حساب مریض احوال بودنت. چون می دونم این مریضی ربط مستقیم با اعصاب و روان داره. گفتم که نمونه عینیشو تو خانواده داریم.
    من فقط یه سوال دارم اگر مریض و ناتوان نشده بودی باز هم فکر می کنی دیگران تعریف و تمجید می کردن ازت؟
    من فقط اینو می دونم که مردم ما مردم خیلی احساساتی هستن که زود دلشون به رحم میاد به همه کس.
    حل هر مشکلی تو جامعه ما به جای راه حل منطقی و عقلانیش استفاده از همین عواطف مردمه. نمونه اش جشن عاطفه ها و جشن نیکوکاری و از این مسخره بازیا.
    به جای اینکه شهر رو مناسب بسازن. از عواطف مردم برای کمک به ناتوانها استفاده می کنن.
    اگه آقایی تو خیابون به شما کمک می کنه به خاطر دل رحمیشه. یا هر نمونه دیگه ای. من نمی دونم چرا میذاری به حساب لوندی خودت. و دقیقا به همین حساب میذاری.
    اصلا مسئله حسودی و کینه و این چرت و پرتا نیست. ارزو می کنم هیچ وقت خدا مریضی تورو نه به من و نه به هیچ کس دیگه نده. عوضش اگر چیزایی که مثلا داری رو هم ۱۰۰سال بهم نداد. نداد.
    من فکر می کنم چیزایی که داری یا فکر می کنی داری در مقابل چیزایی که خدا ازت گرفته پر کاهی هم ارزش نداره. پس چرا باید از روی بخل و کینه و حسد حرف بزنم. در حالی که هم ناتوان نیستم هم چیزایی که داری رو دارم و هم خودم نویسنده هستم. ( معلومه که با اسم دیگه ای نظر گذاشتم به دلایل شخصی)
    راستش رو بخوای من هم از سر دلسوزی تصمیم گرفتم باهات حرف بزنم. چون می بینم هیچ کس اینکارو نمی کنه. مثل وقتی که بچه بودم مریض می شدم همه باهام مهربون می شدن منم تبدیل می شدم به یه بچه لوس و بی ادب.
    من دوست دارم بدونم شما چه حرف مهم و عمیقی گقتین که اینقدر رو دیگران تاثیر گذاشته.
    عزیزم تو حتی مطالعه هم نداری در بیکاری صرف تو خونه که همش داره پای کامپیوتر صرف میشه. اگر وقتت رو صرف مطالعه کرده بودی به جای حرف زدن و نوشتن بیهوده الان 100 درجه بالاتر بودی.
    آخه هزاران آدم مریض و غیر مریض دارن برای پپیشرفت علم تلاش می کنن. تو به یه آمپول زدن چطور امر بهت مشتبه میشه که داری در راه علم فداکاری می کنی.
    هزاران آدم مریض و غیر مریض تو خیابون ببخشیدن شاشیدن. چطور امر به تو مشتبه میشه که تو الان یک زن کامل هستی که تکلیفت با خودت مشخصه و خیلی با جراتی.
    البته تقصیر نداری . تقصیر آدمهای کوچک مغزی هستن که تاییدت می کنن. و این بزرگترین ضربه رو به تو می زنه.
    همون آدمهایی که مثلا قربون صدقه ا…ن.. میرن یا چه می دونم بقیه. اونم دوره خودش هاله نور می بینه.
    خیلی حرف زدم. به جاش دیگه هیچی نمی گم.
    من آنچه شرح بلاغ است با تو گفتم تو خواه پند گیر خواه ملال. خواه فحش و متلک بگو خواه هچی نگو.


  10. سلام
    خودت رو دست کم نگیر و الا ممکنه برا چیزای دیگه هم مانکن بشی.
    شعر دومی هم الان میزارم وبلاگم .
    خوش باشی ویولت جان


  11. مرتضی در 10/19/09 گفت :

    به سرم زده دوره تزريقات ياد بگيرم بهر حال خيلي واسه همه مفيده


  12. ماندانا در 10/19/09 گفت :

    ویولت جان
    می خواهم اعتراف کنم بعد از تجویز سینووکس برای شوهرم چون می خواستیم 2-3 هفته ای برویم مسافرت برای همین رفتم اموزش 2-دقیقه ای گرفتم
    دفعه اول تمام بدنم داشت می لرزید ولی چنان قیافه ای گرفتم که اون بیچاره اصلا شک نکرد که من با چه تردیدی دارم تزریق می کنم
    یک جورایی اون هم مانکن من شد#laugh #laugh


  13. مريم در 10/19/09 گفت :

    بابا مانکن نمونه خيلی شجاعی#grin


  14. الهی
    منم روی باسن همکلاسی دانشگاه ام استاد شدم
    خودش اصرار داشت هی بزنم
    خوب من هم استقبال کردم


  15. الهی
    منم روی باسن همکلاسی دانشگاه ام استاد شدم
    خودش اصرار داشت هی بزنم
    خوب من هم استقبال کردم


  16. مريم گلي در 10/19/09 گفت :

    واي ويولي تو محشري …همين متفاوت بودن نوشته هاته كه آدمو مجبور ميكنه مثل يه معتاد هر روز بياد اينجا سر بزنه
    #heart
    منم تجربه موش آزمايشگاهي توي آمپول زدن زياد دارم
    يه دفعه براي دو هفته بستري بودم و كلي از دانشجوها روي من بيچاره تمرين كردن ولي ديگه بي حس شده بودم و ترجيح ميدادم هر كسي كه ميتونه دردمو كم كنه چه وارد و چه نا وارد بهم آمپول بزنه
    يه آبكش واقعي
    #sick


  17. سانی در 10/19/09 گفت :

    آمپول چی زدی ویلی؟ من می ترسم آخر تو با این کله شق بودنت برای کمک به دانش پزشکی یه بلایی به سر خودت بیاری #nottalking


  18. شهلا در 10/19/09 گفت :

    منم يه بار يه همچين کاری کردم
    يکی از دوستام تو خوابگاه حالش خيلی بد بود و امکان جابجاييش نبود منم که قبلا يه اطلاعاتی در مورد تزريق داشتم ولی تا به حال به طور عملی امتحان نکرده بودم با اعتماد به نفس تمام گفتم که آمپولتو بيار برات ميزنم. پرسيد قبلا زدی گفتم آره زياااااااااد.
    زدم خداييش خوبم زدم ولی خودم مردم و زنده شدم.
    فکر ميکنم اينجور وقتا اونی که امپولو ميزنه بيشتر دردش مياد#sad


  19. سلام خانم
    جل الخالق. چقدر جرات داری دختر. حالا نمی شه یک کم احتیاط کنی….#sad


  20. وحيد در 10/19/09 گفت :

    سلام
    اگر اجازه شوخي به ما هم ميدهي،
    در خدمتيم، البته براي آمپول زدن
    هميشه سرحال و پر انرژي باشي.


  21. pejdad در 10/19/09 گفت :

    پيام خصوصی:salam, man dirooz comment nazashtam chon faghat delam mikhast be oon 2, 3 taii ke arajif neveshte boodan ye chizi begam ke khodamo control kardam va nagoftam.
    bad az tel kheili behtar shodam vali ghablesh rah miraftam va be khatere hame chiz too iran boland boland fosh midadam.
    violet kheili delam mikhast ye joori mishod biai inja ta behet kolli chiza ro neshoon bedam va be oon farahnaz ke migoft to kari nakardi befahmoonam daghighan daghighan zere moft mizane
    kheili movazebe khodet bash nazar kasi in moghavemateto azat begire .#flower
    _______________________________
    دلم خواست نظرت رو عمومی کنم اگه خوشت نمیاد لطفا بگو حذفش کنم


  22. رضا در 10/19/09 گفت :

    بوس بوس #heart


  23. سلام
    ویولت جان بیا نظرات رو تایید کن
    مردیم هی میایم سر میزنیم میبینیم هیچ نظری جرز همون اولی نیست
    نکنه واقعا به شغل مانکنی رو اوردی ؟
    هنوز دارن تمرین میکنن ؟
    ای بابا


  24. اگه قرار هست که تو مانکن باشی همه ایران یه شبه کنکور پزشکی میدن ….. تازه اونم تو بخش تزریقات .
    بی خیال . زیادیش دیگه خط قرمزه .
    ارادتمند همه خوبان .
    یـــــــــک محـــــمــــــــــــــــــــــد
    اگه از شوخی بدت اومد میتونی تاییدش نکنی . نمیخام ناراحتت کنم .


  25. shirin در 10/19/09 گفت :

    Big Smile)


  26. سهيلا در 10/19/09 گفت :

    #laugh


  27. little dr در 10/19/09 گفت :

    Big Smile
    kheili hal kardam bab fadakar
    ma ke inghad roo moolaj tamrin kardim hhanoozam vaghti ampool mizanim fohsh mikhorim
    Big Smile


  28. نوشین در 10/19/09 گفت :

    آه ويلی جون اين مشکل متولدين موش شهريوری است پس همدرديم يک جورهائی…..
    آخ


  29. حديث در 10/19/09 گفت :

    ووووووووووووويييي چه جوري موندي؟#worried


  30. بنر در 10/19/09 گفت :

    #grin


  31. تـــــرانه در 10/19/09 گفت :

    ویلی تو چطور جرات می کنی خودتو به یه ادم بی تجربه بسپاری .. البته که در امپول زن یا دکتر بودن طرف هیچ شکی نیست اما اون طرف هم باید بدونه ما یدونه ویلی بیشتر نداریم ، و اگر خدای نکرده خیلی اتفاقی بلایی سرش بیاد همه ی ملت میریزن سرش و …. باقی ماجرا .. پس باید محتاط تر بود رفیق !#devil


  32. rohollah در 10/19/09 گفت :

    تورو خدا نگين موش آزمايشگاهي!
    مانكن به اين نازي…
    من هم يكبار به دوستي آمپول زدم
    يه چيزي هم درگوشي بهتون ميگم بين خودمون بمونه…
    يه جايي در مضيقه بودم، خودم به خودم آمپول رو تزريق كردم، هم ماهيچه‌اي، هم وريدي


  33. شراره در 10/19/09 گفت :

    اين کامنت ۸ يعنی چی ؟ تا اونجائيکه روانشناسی ميدونم نظريه دفاعی فرويد در موردش صدق ميکنه . به زبان محلی ما ميگنSelf struggling
    _______________________________
    جدی نگیر عزیزم فقظ خواسته لال از دنیا نره#laugh


  34. هدی در 10/19/09 گفت :

    ؟آی گفتی ویولت جان. توی این یک هفته گذشته من هم تقریبا همون مانکن رایگان تزریقات شدم. چشمت روز بد نبینه که دیروز از بس بد آمپول خوردم که تا یه ساعت کل پام درد می کرد.
    راستی خیلی قشنگ مینویسی اما من از گوگل ریدر دنبالت می کنم و خیلی نظر نمیدم. شرمنده.


  35. pejdad در 10/19/09 گفت :

    be farahnaz:
    . oon commente shoma reye 19 ro ke mibini vaghti neveshtam ke commente 8 emrooze shoma ro nadide boodam.
    bebin nemidoonam manzooret az inke violet motale nemikone ya inke tahsil nakarde ya too in 6 sal PISHRAFT (in dige akhareshe ) nakarde chi ye
    chon agar fekr mikoni tahsil, madrak gereftane harfet vahshatnak ahmaghanast, agar fekr mikoni kasi ke dars khoonde alame ye dahre baz ham harfet ahmaghanast. man too behtarin daneshgahe iran dars khoondam badesh ham boors gereftam va az fogh ta post-doc kharej az iran boodam (khoda shahede majbooram mikoni in kesafat ha ro benevisam)
    vali vaghti oomadam inja behem fahmoondan ke darse man hichi nist va tak take ensan ha ke daran baraye zende boodan talash mikonan , ba arzesh hastan va TAHSIL oonjoori ke too sare to hast mana nadare.
    are violet 6 sale ke dare har rooz bebin har rooz inja ro mesle ye roozname ya majale up mikone va masaeli ke toosh matrah mikone va hamfekri haii ke mishe be kolli az dokhtar ha (che bimar, che salem) hadaf mide, beheshoon mige roo in masale fekr kon, boro donbale javab, natars, ghavi bash va kheili chiz haye dige.
    inja (chon nemoone ye moshabehesh bood) kasi ke bimari ye shabihe violet dasht ketab chap kard va in ketab porforoosh tarin ketabe sal shod. oon dokhtar ham faghat khaterate roozanash ke too takht khabide bood ro minevesht hamin.
    midooni chera porforoosh shod, chon mesle violet migoft mobareze konin, chon migoft man baraye nafas keshidan ham daram mijangam.
    agar mardome inja ham mesle shoma fekr mikardam hatman be in ketab ba poozkhand negah mikardan va migoftan ke chi hala sob az khab bidar shodi ke shodi, be gol ab dadi ke dadi.
    hala ke shoma lazem nist pool bedi va biai inja ina ro bekhooni. SHOMA BORO BE PISHRAFT HAT BERES.
    dar zemn tanha chizi ke webloge violet elgha nemikone bar-angikhtane hesse tarahome. chon inghadr maghroore ke kasi jorat nemikone hatta barash delsoozi kone che berese be tarahom.


  36. از دست تو دختر!
    وقتی دانشجو بودیم یک خانم پرستاری بود که یک روز گفت بچه‌ها حالا که مریض نداریم بیایید برای من رگ بگیرد! بعد نشست و بچه‌ها به‌اش برانول (آنژیوکت) زدن! فک کن! هی می‌گفتم عجب دیوانه‌ای هست این دختر!
    حالا تو! حالا گیریم که تو این یکبار رو همچین دل و جرأتی به خرج دادی ولی می‌دونی که تعارف اومد نیومد داره گلم! نکن از این کارها! نکن!


  37. rohollah در 10/19/09 گفت :

    خوندن اين خبر من رو خيلي خوشحال كرد
    اميدوارم تو هم با خوندنش خوشحال بشي
    http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/09/100915_l07_iran89_drugs_ms.shtml
    همونجا به ياد شما افتادم و گفتم بانو ويولت بايد مژده‌گاني بده
    __________________________
    ببینم ارزش مژدگانی داره
    ____________________
    ببخشید ولی من و یاد اوهون و تولوپ برای کشف درمان ایدز می ندازه
    بشنو و باور نکن


  38. shirin در 10/19/09 گفت :

    khanom shomare 8 farahnaz migam behtare shoma be jaye weblog khondan beri behsini sare darset Big Smile))))


  39. حامد در 10/19/09 گفت :

    خطاب به فرحناز کامنت ۸:
    اگه شاشيدن تو خيابون شجاعت نميخواد پس چی ميخواد؟ بيا يه ذره بيشتر فکر کنيم
    ويلی تو چيزی بهش نميگی؟


  40. نازبانو در 10/19/09 گفت :

    واقعيتشو بگم ازاين کارت خوشم نيومد تو دونسته خودتو به خطر انداختی و اين يعنی برا زندگيت ارزش قايل نيستی همیشه ریسک کردن دلیله شجاعت نیس البته اين نظر منه شايدم تو جور ديگه ای فکر کردی در هرخال بیشتر مواظب خودت باش


  41. سفيده در 10/19/09 گفت :

    واقعا ام اس داری؟من که هفته پيش رفتم آمپول بزنم يه ور شلوارو کشيدم پايين…چشمت روز بد نبينه خانم تزريقات ييهو اومدن جف دستشونو گرفتن به کمر تمبون ما از دو ور اووردن پايين تا نا کجا آباد…وااا#worried شوکه شديم از حرکت آق بانو#blush چه خانم نازی…#eyelash گيج برگشتيم خونه واسه عهد و عيال شرح ماوقع کرديم کلا خونواده خوشحال#laugh درک انگيزه بانو سخت بود هزمش#surprise


  42. *فاطمه در 10/19/09 گفت :

    شه ژالب! #grin
    ويل جان اتفاقاً همين نيم ساعت پيش بابام رو آمپول زدم يه مدت بود كسي رو نزده بودم بميرم دردش اومد البته بنظر خودم بد نزدمش چي بگم شايد دست من درد داره يه وقتايي دكتر تغذيه ميرفتم آمپولهامو خودم رو خودم تزريق ميكردم#grin
    بعضيا بار اولش شون كه ميخوان بزنن نميدونم چرا باسن طرف كبود ميشه شايد درست آسپيره ش نميكنن #worried
    خيلي موش آزمايشگاهي دوس دارم#heart


  43. استلا در 10/19/09 گفت :

    به کامنت ۸ :
    خيلی از حرفايی که در جواب نوشته هات می خواستم بگم رو يکی از دوستان زحمتش رو کشيد .
    فقط اينو بگم که اصلا بحث ویولت به کنار با خوندن نوشته هات به من ثابت شد که چه قدر از حقارت لبريزی و با کوبيدن تحصيل و مدرک تو سر بقیه ( فرض می کنیم اصلا تو علامه و نابغه ای )‌ می خوای روحت رو از باتلاقی که اسيرش شدی بيرون بکشی .
    با يه ذره روانشناسی که می دونم و محض اطلاع شما مدرک ارشدش رو دارم می گيرم نظرم اينه که در بهترين حالت شما انقدر از زندگی کردن و زنده بودن دوری که اينهمه انرژی مثبت و روح جاری زندگی توی اين وبلاگ اين خشم رو در وجودت شعله ور کرده و با نقاب تحصيل و مدرک و کمک به پيشرفت علم و بشريت و … داری روی نداشته ها و کمبود ها ی خودت سرپوش می زاری. فقط يه کمی به اين فکر کن که اگر غير از اينه چه انگيزه ای واسه اينهمه توجه نشون دادن به وبلاگی به قول تو هيچ حرفی واسه گفتن نداره می تونی داشته باشی . چرا راهت رو نکشيدی و نرفتی سراغ اينهمه وبلاگ علمی و دانستنی ها و وبلاگ های مرتبط با مدارک تحصيلی و دانشگاهی خودت دوست عزيز ؟


  44. niki در 10/20/09 گفت :

    ای فرحناز! ای انیشتین! ای زکریا ی رازی! تو که فکر میکنی وبولت اینجا داره چرند مینویسه و وقتشو تلف میکنه که پیشرفت نمیکنه….
    تو یکی چرا وقتتو اینجا با یه سری چرندیات تلف میکنی ننه؟؟؟
    ها؟؟


  45. عمو جون در 10/20/09 گفت :

    به فرحناز
    الان دو روزه داری به یه معلول نصفه ادم گیر میدی که چی؟درستش کنی؟یعنی تمام مشکلات دنیا حل شده فقط ویولت مونده؟چقدر اخلاقت اخوندیه؟؟؟بابا ادم باید انقدر درک کنه که قرار نیست همه ما مثل هم فکر کنیم
    باید به همه نظرات احترام بذاریم .
    همین ویولت میدونی چغدر ظرفیت متلک و انتقاد داره؟من بارها بهش گفتم ولی اون چیزی بهم نگفته
    اخه تو میخای چی رو ثابت کنی؟ یعنی تو انقدر درک نداری که بفهمی اخلاق کسی رو نمیشه عوض کرد؟
    همین ویلی نصفه نیمه هر روز داره کلی امید به زنها میده ولی تو بجای اینکه بهش انرزی بدی داری اونو تخلیه میکنی
    اگه بنظرت اخلاق ویلی ایراد داره خواهشا دیگه اینجا سر نزن
    من تاحالا زنی به باشعوری ودرک وفهم ویلی ندیدم علت قضاوتت هم اینه که ازش کم میدونی
    اگه کمی فکر کنی علت اون شا*شیدنش هم تو خیابون فقط ناتوانی جسمیش بوده وبس
    من تاحالا نخوندم بخواد خودشو به ضعیفی بزنه برعکس خیلی هم شاخ هست وداره با بیماریش مبارزه میکنه
    تو از کجا میدونی کتاب خان نیست چراقضاوت الکی میکنم؟
    تو چطور از یه ادم با بیماری مزمن توقع کار وفعالیت داری خیلی بی وجدانی
    و در کلام اخر بهت عرض میکنم فوق العاده احمقی


  46. خودش در 10/20/09 گفت :

    واقعا اين خانم فرحناز برام تعجب برانگيزه!!!!!!!!!
    اخه يکی نيست بهش بگه به تو چه که ويولت میاد اين جا و از شاشيدن می نويسه!وقتی تو اون قدر احمق هستی که معنی دو خط اخر اين پست رو کمک ويلی به پيشرفت علم می فهمی نه يک مزاح طنازانه !وقت گذاشتن برای جواب دادن به امثال تو …نرود ميخ اهنين در سنگ!
    چيه خيلی زورت می بره اين جا از بازيگرو مجری تا تحصيل کرده تو بهترين دانشگاه ايران و جهان خواننده داره!؟
    تو حتی حق اين رو نمی خوای بهش بدی که چيزيو که دوست داره تو جايی که مال خودشه بنويسه؟
    جاتو تنگ کرده یا چشم دیدنش رو نداری؟!
    باشه ویولت کاری نکرده!تو که به قول خودت از سلامت جان و روان برخورداری کجای دنیا و اخرت رو گرفتی؟
    گلومو بغض گرفته!
    برای کسی که غرور داره خیلی سخت ه نشستن رو ویلچرو …چه فایده وقتی تو این ها رو نمی خوای که بفهمی!
    بگذار انسان بمانیم..بمانی…


  47. haneel در 10/20/09 گفت :

    اوه
    من برم تزریق یاد بگیرم#grin


  48. فاطمه در 10/20/09 گفت :

    ويولت حالا ميفهمم چرا دوس نداري از جزئيات روابط خصوصيت تو وب بنويسي
    حق داري دوس جون اين آدمهاي نا محرم ِ فضول، مكار و بد طينت بايد بمونن تو خماري…
    آدمهايي كه بدت رو ميخوان حق خوندن خاطرات شخصي و خصوصي رو ندارن.
    يكي نيست بهش بگه همين قدر كه خودت وقت گذاشتي كلي فسفر سوزوندي يه متني رو تو نت پد تايپ كردي بعد كپي ش ميكني معلومه اينجا خيلي برات مهمه كه دست از سرش بر نميداري هر روز مياي ميري جولون ميدي… حالا هم كه داري ميتركي. اگر كسي واقعاً انتقادي داره بايد با اسم و مشخصات واقعي خودش نظر بده، در غير اين صورت وجودش رو نداره و يه انسان بي وجود كه ثبات شخصيت نداره رو هيچ كي دوس نداره
    اگه اين نوشته ها برات حال به هم زنه و خوندنش رودر حد خودت نميدوني
    بخاطر اينه كه خيلي وقته قلبت رو خاك گرفته و پر از تار ِ عنكبوت شده
    هيچ كي واسه كسي كارت دعوت نفرستاده هر كي مياد به ميل خودش مياد. چه دليلي داره اين همه هموطن از سراسر دنيا روز نوشت اينجا رو بخونن؟ صرفاً بخاطر اينكه دلشون واسه خاطر يه آدم مريض ميسوزه مگه مريض كم دور و ور ماها هست؟
    اينجا يه قلب پر اميد و سرشار از عشق به زندگي ميتپه يه قلبي كه صداي ضربانش به فراست به گوش هر خواننده اي ميرسه..
    اگر چه يك طوفان مهلك كشتي زندگي ش رو در هم شكست ولي هنوز
    به نوري كه از دوردستها سوسو ميزنه اميد بسته و با صبر و استقامت كه اينروزها در وجود انسانها كمرنگ شده در تلاش به رسيدن به ساحل آرزوها ست. خيلي از خواننده هايي كه اينجا ميان و ميرن دوستدارِ شخصيت استوار و محكم اين دست نوشته ها هستند.. يكي شون خود من و من به شخصه معتقدم توي اين دنيا انسان وقت اين رو نداره تا همه چيز رو تجربه كنه بلكه بهتره از تجارب ديگران استفاده كنه و اونها رو سر لوحه ي اصول درست زندگي كردن خودش قرار بده من شخصاً واسه كسي كه تجارب ش رو در اضاي هيچ چيز در اختيار همنوعان خودش قرار ميده خيلي خيلي احترام قائلم و براش از خداي ملكوت بهترين ها رو ميخوام. يادمه يكي از دوستانم كه سيتيزن كاناداست و يه خانم فرهيخته و انديشمتدي هست معتقد بود نوشته هاي اينجا ساده روان و ازته دله! و هر كسي قدرت بيان احساسش رو در قالب كلمات و جملات فوق زيبا رو نداره…
    به قول ژان دلابرويه بزرگ‌ ترين مصيبت براي يک انسان اين است که نه سواد کافي براي حرف زدن داشته‌باشه،
    نه شعور لازم براي خاموش ماندن!
    اي بابا امروز هم كه نذاشتن يه چيزي رو دوس داشته باشيم.
    عذر ميخوام ويولت عزيزم#flower


  49. ناجی در 10/20/09 گفت :

    اين ۸ مشکلش چيه ؟!! ويلی چقدر تو ماهی آخه دختر #heart
    اگه بدونی چقدر به من روحيه دادی و زندگيمو عوض کردی…
    تو فکر کن که با کلمه بشه تشکر کرد ازت!!!#flower


  50. #laugh قربونت برم


  51. آبنوس در 10/20/09 گفت :

    ویلی فداکار میشود…باشد که روزی داستان فداکاری ات را در کتب دبستان بنویسند خوشگل خانم #kiss


  52. مادر سپید در 10/20/09 گفت :

    الهی بمیرم !!!!
    #worried
    واای صد سال سیاه حاضر نیستم چنین فداکاری کنم ! با قطار از روم رد بشن اما آمپول ناواردی نزنن !! #sad


  53. نوشین در 10/20/09 گفت :

    ويولت جان به جای جوکی بازی بهتر بود می نوشتی کولی بازی!!!
    چون بيچاره جوکی ها که داوطلبانه می نشينند و هزار تا سيخ و ميخ می کنن تو تنشون و صداشون هم در نمی اد. کولی ها که انگار شايع شده با کوچکترين ناراحتی فيزيکی از خودشون جيغ در می کنن!!!! البته با عرض پوزش از کولی های محترم ساکن تهران و حومه!!!!!۱


  54. مادر سپید در 10/20/09 گفت :

    این بانو فرحناز چه ادم بی ادبیه !
    بانو فرحناز : ۱- اگر با نویسنده وبلاگی مشکل داری چرا به خواننده هاش توهین میکنی ؟
    ۲- شاید نویسنده این وبلاگ از الفاظ تند و گاها رکیک استفاده کنه . خوب مجبور نیستی بیای بخونی !
    0- منم موافقم نوشتن این کلمات ربطی به جرات نوشتن نداره ولی شما حق نداری قدرت نویسندگی نویسنده وبلاگ رو در جذب خواننده زیر سئوال ببری ! حتی وقتی که ویولت اینقدر تند نمینوشت خواننده های زیادی داشت .
    1- ۴-ویولت تونست بیماری ام اس رو بشناسونه . با نوشتن همین چیزایی که شما اسمشو به تمسخر فداکاری گذاشتی !
    ۵- مسلما خانمهایی هم هستند که به ایشون کمک هایی میکنند ولی واقعا غیر از یک مرد کی میتونه جثه ایشون رو به راحتی جابجا کنه ؟ حالا ایشون دوست داره روی این قسمت موضوع مانور بیشتری بده , شاید شما از معضلات سختی جابه جا شدن یا راه رفتن معلولین بی اطلاعی ! خوب بی اطلاع نیستی ؟ بد یا خوب نوع نگارش به خودش مربوطه شما ناراحتی ؟ احساس میکنی اسلام در خطر میفته ؟خوب نخون اعصابت آرامش داشته باشه !این نویسنده این جوری مینویسه !
    ۵- مجبور نیستی کامنت بزاری وقتی با نظر نویسنده ایی مخالفی .. بعضا شده با برخی از مطالب ویولت یا نویسنده دیگری مخالف بودم نظر ندادم !توهین نکردم که آی فلانی چرا اون جوری نمینویسی که این جوری نباشه !
    ۶ – شما خیلی فکر میکنی عقل کل تشریف دارید و قلم نقد نوشتن دارید یا اطلاعات کافی دارید و به قول خودتون دو تا کتاب خوندید که به این راحتی طومار مینویسید و با زیر سئوال بردن مسائل بیماریی که ممکنه همه عمر آدم رو اسیر تخت کنه باعث رنجش خاطر حتی خوانندگان همدرد این وبلاگ میشید .شما اصلا میدونی ام اس چیه ؟ میگی که توی خانواده ت ام اسی داری ولی فکر نمیکنم ذره ایی هم نه از این بیماری بدونی و نه ذره ایی هم اون بیماری که در خانواده داری درک کنی اگر هم فکر میکنی که درک میکنی داری خودتو گول میزنی !
    7- والله از روزای اولی که ویولت شروع به نوشتن کرد من خواننده وبلاگش بودم قلم قوی داشت مشکلاتی که براش بسیار دردناک و غیرقابل تحمل بود رو به قلم طنز مینوشت طوری که خواننده از خنده روده بر میشد ولی درد و زجری که ویولت میکشید رو میشد در قلب نوشته درک کرد .
    ۸-شاید شما نویسنده بسیار متبحر و تحصیل کرده ایی باشید که از نوشته تون این جور استنباط نشد ! ولی این هنره که یک فرد عادی بتونه فدون داشتن الگوی تعریف شده ایی فرهنگ سازی کنه و اینقدر راحت از سخت ترین بیماری ها و دردناک ترین مراحل درمان بنویسه که دیگر بیماران ام اس هم جرات نوشتن دردهاشون رو پیدا کنند . نه برای اینکه افراد کوته فکری مثل شما دلشون بسوزه یا خدا رو شاکر باشند که چنین بیماری ندارند برای اینکه الان جامعه نیاز داره بدونه همه افراد توانایی یکسان ندارند و برخی از بیماریها باعث میشه فردی که 20 سال با سلامتی زندگی کرده رو در حد یک معلول دچار محدودیت کنه . و نوشتن وبلاگ هایی مثل وبلاگهای معلولین که خوشبختانه الان زیاد هم شده به آگاه شدن دیگران در این خصوص کمک زیادی میکنه . و بهتره بدونی وبلاگ ویولت جز اولین وبلاگ هایی بود که این فرهنگ سازی رو شروع کرد .
    ۹- این کامنت برای حمایت از ویولت نوشته نشده ، من براش احترام زیادی قائلم هرچند گاهی سبک نوشتنش رو نمی پسندم .


  55. فرحناز در 10/20/09 گفت :

    آقای پژداد
    نمی خواستم جواب شما رو بدم. اما دیدم به کلی از مرحله پرتی انگار(ببخشید مودبانه تر از این به ذهنم نرسید هرچند که به قول شما حرفام زر مفته!!!!!!!!). شما اصلا کامنت من رو درست نخوندی آقای فوق دکترا درساتو چجور می خوندی؟؟ هیچ جای کامنت من حرف تحصیلات عالیه و دانشگاهی نیست. هرچی که خودتون دلتون خواسته برداشت کردین. حتما مطالب اینجا رو هم اینجوری می خونید. شما کامنت من رو بخون هرجاش که حرف بی ادبانه یا غیر منطقی بود واسه اونجاش جوابیه صادر کن. هرچند که ویولت خودش زبون داره و مطمئنم خودش فهمیده چی بهش گفتم اگر هم نفهمیده که فبها!!!!. نیاز نیست شما زبونش شی. من مریض ندیده نیستم اتفاقا ام اسیش رو هم دیدم. خیلی مدلاشو دیدم. بذار بهت بگم تک تک چیزهایی که ویولت اینجا می نویسه من نمونه های عینیشو دیدم حالا یکم بهتر یا بدتر. که نزدیکترین کسان زندگیم بودن.
    از اون طرف جانباز دیدم شیمیایی دیدم که سر هیچ و پوچ یه عمر رو تخت خوابیدن. زن و مرد و بچه هایی دیدم که ناتوانی داشتن و به مدارج عالی رسیدن. مدارج عالی دکترا و فوق دکترا نیست آقای دکتر !!!!!!!!!!!. رفتن نقاش شدن. به قول شما نویسنده شدن. چه می دونم هزار تا کار کردن. بالاخره چیزی شدن. ایشون تمام افتخارشون اینه که همه عمر عاشق بودن و خوب لاک میزنن و دستاشون قشنگه!!!!!!! و مردا هلاکشن یعنی رو تخت و ویلچر هنوزم خواستنیه. من چی بگم شما که رفیق فابریکش بهتر می دونی حتما.
    اینکه به کسی بگی خانم آقا داری وقتتو تلف می کنی بیکاری تو خونه برو دنبال یه کار درست. معنیش حسودی نیست. معنیش “”زر مفت”” نیست معنیش این نیست که “”ترسیدی لال از دنیا بری””. معنی کار هم صرفا این نیست که پاشو بدو بدو کن.
    به هرحال برای حماقت آدمها خصوصا از نوع ایرانیش حدی رو نمیشه متصور شد. خود شما که رفتی مثلا فوق دکترا گرفتی بعد می گی اینکه ازش حرف می زنی یعنی از کثافت گفتن و ناراضی هستی، خیلی عذر میخوام خیلی عذر میخوام سمبل حماقتی. مگه نمی دونستی داری چیکار می کنی؟ طبیعی پس ویولت باید برات الگوی خوبی بشه که به قول خودش تکلیفش با خودش معلومه. حالا این تکلیف تکلیف مدرسه است یا چیز دیگه خدا عالمه.


  56. ساتين در 10/20/09 گفت :

    اوخ اوخ ويولت!!!!!! #worried #cry
    من آمپول واجبمم با حالتي مي زنم که انگار بزرگترين از خود گذشتگي ها به اسممه!
    تو چطوري مي توني بشي بالشتک جا سنجاقي اونم براي تمرين؟
    قديمها براي تمرين آمپول زدن ما از گوجه فرنگي يا ميوه هايي از اين دست استفاده مي کرديم.
    بالاخره يه راهي پيدا کردم که سر کار هم بتونم بيام وبلاگت#winking


  57. ميترا در 10/20/09 گفت :

    به فرحناز:
    من فقط چند ماهه كه ويولت را مي شناسم و راستش رو بخواي اون اوايل ويولت رو مثل شما قضاوت مي كردم.نمي خوام بگم كه الان ستايشش مي كنم يا اين كه تو همه چيز كاملاً باهاش موافقم ، نه اتفاقاً تو بعضي موارد بهش انتقاد جدي دارم اون هم از نوع شديد كه گذاشتم براي آينده ، يعني براي وقتي كه شناختم ازش كامل تر بشه تا مثل تو عجولانه و به نظر من مغرضانه قضاوتش نكرده باشم.
    ولي دوست عزيز دوستانه ازت ميخوام كه واقع بين تر باشي. بيا نگاهت را تغيير بده و توقع نداشته باش كه همه ايده آلهاي مورد نظرت را در وجود اين يك زن يك جا پيدا كني. براي من سطح توقع بالاي شما از ويولت قابل درك نيست.
    عزيزم خود شما با وجود برخورداري از نعمت بزرگ سلامتي و به عنوان يك خانم وارسته كه ديگران رو نصيحت ميكنه چند درصد از مواردي رو كه براي ويولت شمردي و بابت اونها ملامتش كردي (مثل مطالعه زياد و انجام پروژه هاي …) را دارا هستي.
    ويولت رو اين طوري ببين:
    زني كه با روبرو شدن با شرايط بسيار مشكل (هم عاطفي و هم جسمي) خودش رو نباخته و داره با روحيه بسيار عالي با مشكلاتش مبارزه مي كنه.
    خدا وكيلي من يكي كه قدرت روبرو شدن با يك درصد از مشكلات اون رو هم ندارم. من با اين كه زندگي نسبتاً ايده آل و خوبي دارم حسرت روحيه فوق العاده اين دختر را مي خورم.
    فرحناز عزيز: بجاي ايده آليسم بودن كمي منطقي تر باش .


  58. ساتين در 10/20/09 گفت :

    به فرحناز:
    از ويلي پرسيدي که:
    من فقط یه سوال دارم اگر مریض و ناتوان نشده بودی باز هم فکر می کنی دیگران تعریف و تمجید می کردن ازت؟
    من به سهم خودم جواب بدم خيلي وقتها فراموش مي کنم ويولت ام اس داره. اگه ايشون اين بيماري رو هم نداشت و من روزي به وبلاگش بر مي خوردم مطمئنا بازم هر روز به وبلاگش سر مي زدم
    کما اينکه الان تو همين دنياي مجازي خيلي وبلاگ نويس ها ام اس دارند خودتم چند تا رو مثال زدي اما من بهشون علاقمند نشدم


  59. ناشناس در 10/20/09 گفت :

    چقدر خواننده امپول زن داشتی ویولت
    مطلب جدیدم رو ببین


  60. ماهگون در 10/20/09 گفت :

    سلام ویولت عزیز!
    با پوزش فراوان من اشتباها واسه متن ” از خود” لینک یه ترانه رو گذاشته بودم که امروز فهمیدم اشتباه بوده. از این بابت جدا معذرت میخوام که دقت نکردم. لینک این بود که فکر کنم هر وقت از آب بگیریش تازه باشه:
    http://www.4shared.com/audio/PXyfKdIZ/hamid_talebzadeh_-_hamechi_aro.html


  61. ناشناس در 10/20/09 گفت :

    چقدر خواننده امپول زن داشتی ویولت
    مطلب جدیدم رو ببین


  62. ناشناس در 10/20/09 گفت :

    چقدر خواننده امپول زن داشتی ویولت
    مطلب جدیدم رو ببین


  63. مريم گلي در 10/20/09 گفت :

    به فرحناز:
    اگر مي خواي كسي رو نصيحت كني يا نظرت رو بگي بهتره كه از لحن مناسب استفاده كني
    لازم نيست نعمت خدا داديه سلامتيت رو به رخ بكشي و هي بگي
    هر گلي زدي به سر خودت زدي
    هر كسي يه جور با بيماريش مي جنگه
    يكي نقاشي مي كنه يكي درس مي خونه يكي نويسنده ميشه
    ويولت هم وبلاگ نوشتن رو انتخاب كرده و دلش مي خواد توي اين محيط مجازي نظراتش رو هر جور كه مي خواد بنويسه
    اونقدر هم دل و جرأت داره كه انتقادات رو هم مثل تعريفها پابليش كنه
    منم به خيلي از نوشته هاش انتقاد دارم يا وقتي مي خونم خوشم نمياد درست مثل وقتي كه يه كتاب رو چند نفر مي خونن يا يه نقاشي رو چند نفر مي بينن ولي همه با هم يك نظر نيستن و لزوما خوششون نمياد
    حالا اينجا مي توني انتقاد يا تعريف بكني ولي از يك نقاشي يا يك كتاب كجا مي خواي انتقاد كني؟
    تازه جرأت داري رو در رو به نويسنده يا نقاشي كه گفتي اينطوري انتقاد كني؟
    چرا سعي مي كني علائق كسي رو ازش بگيري؟
    اگه به فرض كسي فكر ميكنه داره خوب لاك ميزنه به تو چه ضرري ميرسونه كه مي خواي اين حس خوشايند رو ازش بگيري؟
    دل شكستن آسونه


  64. پژداد در 10/20/09 گفت :

    به فرحناز كه نمي دوني من زنم يا مردم:
    حرفهاي خودم رو كه مي گم مدرك مهم نيست با گذاشتن علامت تعجب جلوي كلمه دكتر به خودم تحويل
    نده.
    مطمئني خوندي چي نوشتم? باز هم مي گي ويولت كار مفيد نكرده. از كجا مي دوني ويولت تو روز مطالعه نداره? از كجا مي دوني از من وشما بهتر از زمانش استفاده نمي كنه? منظورت از:
    “بالاخره چیزی شدن”
    چيه????????????????
    اون دختري كه من گفتم كتابش پر فروشترين كتاب سال شد نويسنده نبود ونشد. فقط خاطرات روزانه اش رو با همون دست خط و حشتناك خرابش اسكن كردن وفروختن. من كتابش رو خوندم اگر
    معيار نويسندگي اون چيزي هست كه تو ذهن شماست بايد بگم نوشته هاي اون دختر از ويولت بدتر
    بود.
    منظورت از “اینکه به کسی بگی خانم آقا داری وقتتو تلف می کنی بیکاری تو خونه برو دنبال یه کار درست.” چيه???????????????????????
    شما دقيقا تو ذهنت درجه بندي كردي دكتري بهتر از ديپلمه براي همين اصرار مي كني ويولت كار ي نكرده. بعد تو نوشتت مي خواي به من كه به مدرك اعتقاد ندارم باتمسخر بگي دكتر!يعني نفهميدي چرا اون چيزا رو نوشتم?? مي خواي حرف خودمو به خودم بگي. عيب نداره فكر كن هركسي نقاش يا نويسنده نشد پس هيچ كاري نكرده.
    نوشتي:
    “به هرحال برای حماقت آدمها خصوصا از نوع ایرانیش حدی رو نمیشه متصور شد. خود شما که رفتی مثلا فوق دکترا گرفتی بعد می گی اینکه ازش حرف می زنی یعنی از کثافت گفتن و ناراضی هستی، خیلی عذر میخوام خیلی عذر میخوام سمبل حماقتی.”
    من درس خوندم براي خودم نه اينكه بخوام باهاش به توي نوعي فخر بفروشم
    . براي اين بود كه اين درس رو دوست دارم باهاش به آرامش مي رسم. شما ازيه چيز ديگه خوشت مياد ويولت از يه چيز ديگه. كي مي تونه بگه كاركدوممون بهتره ??? ارزش انسانها يه اينه كه چقدر براي زنده موندن با مشكلاتشون مبارزه مي كنن وديگران روآزار نمي دن
    دقيقا اين جمله تون خيلي درسته:
    “به هرحال برای حماقت آدمها خصوصا از نوع ایرانیش حدی رو نمیشه متصور شد.”
    چون بغير از يك ايراني كس ديگه اي نمي تونه بره به آدمي بگه توداري وقتت رو تلف مي كني!!
    هنوز هم منظورت رو از پيشرفت نمي فهمم.
    ______________________________
    عزیزم از کسی که چشمهاش رو می بنده و فقط قصدش تف کردن روی عابرین توقع نداشته باش اهمیت بده مخاطبش کیه؟مرده یا زنه؟