تنهام بذار

تا حالا خيلي در مورد “غار تنهايي” خوندم يا شنيدم.
هميشه برام عجيب بود که چطور وقتي ميشه در مورد مشکلي يا احساسي حرف زد، طرف ترجيح ميده خودش رو تو تنهايي خودش و با افکار خودش حبس کنه؟
ولي وقتي ديدم حس سکوت سراغ خودم اومده و دلم مي خواد تنها باشم تا بتونم شوک وارد شده رو ته نشين کنم … فهميدم هر انساني به اين غار احتياج داره. چه مرد چه زن.


نظرات شما


  1. refraction در 10/22/09 گفت :

    موافقم…
    همه بهش احتياج دارن…
    يه زمان از زندگی هست که نمی خوای تنها باشی و يه زمان فقط تنها بودن بهت کمک می کنه…
    سريال خانه سبز…قفس تنهايی
    __________________________
    هیچ وقت بالشخصه انتحانش نکرده بودم و حتی دلم هم نمی خواستش


  2. سینا در 10/22/09 گفت :

    ویلی جان این موضوع تو مردا شدیدتره. من که اصن دلم نمی خواد از تو غار در بیام #grin
    یه ایمیلی بود که برای بهبود زندگی زناشویی توصیه هایی کرده بود. یکیش این بود که می گفت هر مردی گاهی احتیاج داره تنها باشه و در اون موقع خانم نباید بهش گیر بده.
    #flower #heart


  3. نوشین در 10/22/09 گفت :

    ويولت جان فقط يادت باشه غار پناهگاهی کاملا موقتيه. بايد بعد از اين که رگبار تموم شد يا طوفان خوابيد زودی بری بيرون. گاهی توی اين غارها موجودات عجيبی پناه گرفته اند پس منتظريم طوفان بخوابد. در ضمن من امروز به دليلی موجه به همه ابراز علاقه می کنم و تو اولين نفر هستی که امروز بهش می گویم دوستش دارم
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    عزیزم امروز روز توئه
    با صدای بلند فریاد میزنم زاد روزت مبارک دوست خوبم


  4. مری در 10/22/09 گفت :

    چه شوکی ویولت جان؟! آدم نگران میشه ها…. اطرافیان منو از این نظر کاملا شبیه به مردا میدونن … چون خیلی صریح میگم منو تنها بذارید! چمدونو میبندم میرم سراغ غار تنهایی مردا … حیا حالیمه ها! ولی خوب غاره … حموم که نیس!#blush


  5. نفیسه در 10/22/09 گفت :

    عاشق این تو غار رفتنم!!!!#hug #hug #hug


  6. هوس روح در 10/22/09 گفت :

    سلام عزيزم مث هميشه دقيقا اين نوشتتو قبول دارم وبا ذره ذره وجودم درکش کردم من اين غارو تبديل به يه قصر باشکوه کردم البته قصری که فقط خودم هراز چند گاهی بهش سر ميزنم


  7. دوست در 10/22/09 گفت :

    سلام
    گاهی لازمه با خودت خلوت کنی تا خودتو بین این بازار شلوغ پیدا کنی بعدش دیگه همه چی واست روشن و خواستنی میشه.#flower


  8. مجيد در 10/22/09 گفت :

    من وقتي ميرم تو غار تنهاييم قدرت حافظه ام به شدت پايين مياد. اعداد و ساعت و اسم و چهره و … كلا فراموشم ميشه. مثلا اگر قراري داشته باشم براي ساعت ۱۴، با اينكه ميدونم معنيش همون ۲ عصر هستش اما ناخوداگاه ميبينم خودمو براي ۴ آماده كردم! تازه مكررا هم از ديروزش پيش اومده كه گفتم من ساعت ۲ بايد فلان كار رو انجام بدم و متاسفانه… ! گويا ذهنم فقط عدد ۴ رو ازش برداشته يا شايدم چون مضرب هم هستن. كلا وارد يه خلا ذهني ميشم. اوايل اطرافيانم عصباني ميشدن! اما عادت كردم كه هروقت دارم ميرم تو غار اعلام كنم تا همه آمادگي سوتي هامو داشته باشن و برنامه هام و كارهام رو دائما بهم يادآور بشن يا حداقل پيشاپيش ببخشن ام!راستش بيشتر از اين حالت لذت ميبرم تا اينكه ناراحتم كنه! درواقع از يك طرف از دنيا فارغ ام و از طرف ديگه از اينكه چنين دنياي ناشناخته ايه اين غار لذت ميبرم!
    جالبش اينه كه در اوج خلا ذهني ام از صحبت هاي اطرافيانم يا اتفاقاتي كه رخ ميده، نكاتي رو رو هوا ميقاپم كه اون لحظه خودم متوجه نيستم و بعد از سپري شدن دوران غارنشينيم خودم در عجب ميمونم از اينكه چنين نكات و ظرافت هايي رو كشف كردم!
    حالا سوالم اينه كه ايا اين حالات براي شما هم پيش مياد و عاديه؟


  9. مهراوه در 10/22/09 گفت :

    عزيزم من حرفي واسه گفتن ندارم چون خودم يك هفتست كه تو اين غارم
    بعضي وقتها فكر ميكنم يعني ويولت وبلاگمو خونده ؟!!


  10. وحيد در 10/22/09 گفت :

    سلام
    با تاويل فرويد و يونگ از غار تنهايی!!
    من فکر ميکنم فقط آقايون به اين غار احتياج دارن!!#winking
    ولی از شوخی گذشته تنهايی بعضی اوقات خييلييييييی فاز ميده!


  11. بالتازار در 10/22/09 گفت :

    سلام ویلی جان،
    نمی خواهم فلسفه بافی کنم، فقط خلاصه کلام اینکه بعضی وقتها برای ایجاد تعادل یا بالانس باید تنها بود و فقط به صدای درونمان گوش کنیم.
    پیشنهاد من به جای نشستن در منزل و چهار دیواری، رفتن به کویر و استفاده از سکوت کویر و بویژه شب زیبای آن و نیز رفتن به یه جنگل مثل جنگل النگدره در گرگان و یا سالار دره در ساری.
    امیدوارم که مثل همیشه از این وضعیت نیز نتیجه مثبت بگیری#flower


  12. سانی در 10/22/09 گفت :

    من غار تنهاییم نیم ساعت بیشتر طول نمی کشه#silly


  13. سیما در 10/22/09 گفت :

    ویولت اما خیلی تنهایی هم آدم رو تو لوپ ناراحتی میبره… البته یه مقدارش لازمه… من مطمئنم که تو انقدر درایت داری که این مرز رو تشخیص بدی و هر وقت بستت بود دوباره با انرژی از توش در بیای که انرژی مثبتی که به اطرافت میدی چند برابرش به خودت برگرده


  14. ستاره در 10/22/09 گفت :

    سلام ويولت
    #flower
    من از خواننده های خاموش وبت بودم
    ولی ديگه دوست روشن باشم!
    به نظرم اگه انسان ها اين غار تنهايی رو نداشتن کم مي اوردن آدم نياز داره توی تنهايی خودشو تجزيه تحليل کنه – شرايط بررسي کنه ببينه چی شد که اينطوری شد. توی اون تنهايی افکارشو جمع و جور کنه تا بتونه با پس لرزه های اون اتفاق منطقی برخورد کنه


  15. نرگســ در 10/22/09 گفت :

    موافقم و آرزو ميکنم زودتر اين حس و حالی تموم شه و دوباره شادی مهمون خونه ی دلت بشه….#smile


  16. رها در 10/22/09 گفت :

    منم گاهی اينجوری ميشم ولی دکتر گفت زمينه افسردگيه.مواظب باش


  17. سلــــــــــــــام
    مطلبی رو که گفته بــــــــــــــــــودم گذاشتم تو وبــــــــــــــــــــلاگم
    البته باید تا آخرش بخونی …………
    .
    ______________
    وای خفه ام کردی اینقدر گزارش لحظه به لحظه دادی. کارت رو بکن پسر #angry


  18. عطربرنج در 10/22/09 گفت :

    چی بگم آخه ویلی جان…
    من برعکسم! باید اونقدر وراجی کنم و آسمون و ریسمون ببافم که تخلیه شم…


  19. مريم گلي در 10/22/09 گفت :

    عاشقتم
    حتي وقتي رفتي تو غار#kiss
    اميدوارم زودتر بياي بيرون گلم#flower


  20. بهار در 10/22/09 گفت :

    منم دقيقا سوال تورو هميشه ميپرسم ..ولی هنوزم نتونستم درک کنم…


  21. #flower


  22. مارگزیده در 10/22/09 گفت :

    سلام ویولت جان.
    احوالاتت چطوره؟
    غرض از مزاحمت این بود که دارم یک آلبوم تمبر برای انجمن ms طراحی می کنم. از اونجایی که یاد تو افتادم اومدم تا ازت بپرسم چیز خاصی هست که به نظرت نباید از قلم بیفته؟
    ممنون عزیزم


  23. مژگان در 10/22/09 گفت :

    من شبا فکر می کنم کلا شبا فکر ونیرو واستعداد وهوش من چند برابر می شه !!


  24. #flower


  25. #flower


  26. ساتين در 10/22/09 گفت :

    من که خودم به اين غار تنهايي احتياج دارم. نمي دونم چرا معمول شده اينو يه روش مختص آقايون بدونن
    به اون سکوت و تنهايي نياز دارم


  27. اوهوم …


  28. نازی در 10/22/09 گفت :

    يه حرفايی هست که هيچوقت نميتونم به کسی بگم حتی به نزديکترين عزيزم اونوقته که با خودم خلوت ميکنم و همه اون حرفا رو که تو دلمن با صدی بلند واسه خودم تکرار ميکنم. اينجوری سبک ميشم و مورد قضاوت کسی هم قرار نميگيرم . مخصوصن وقتی ميدونم کسی نميتونه بهم کمکی بکنه حرفامو با خودم ميزنم اينطوری لااقل تخليه روحی ميشم .


  29. سلام ویولت
    خوبی؟
    مواظب باش زیاد تو غار نمونی. مثل من میشی. و از سکوت در امدن برات سخت می شه. بیا بیرون نگاه کن پاییز داره می رسه. و جهان تغییر می کنه.


  30. پري ناز در 10/22/09 گفت :

    يه زمان من به تنهايي تموم مشكلاتم واسه خودم بود ولي الان حتي يك كلمه رو هم نمي تونم تو خودم نگه دارم


  31. نگین وب در 10/22/09 گفت :

    قبول دارم.همه به نوعی توی زنگی به اين فضا احتياج دارن.فرقش مدت زمان موندن و تعداد دفعاتشه.
    گاهی وقتا لازمه ادم به خودش يا شايدم طرف مقابلش فرصت ری استارت کردن بده.
    اتفاقات تلخ اگر کمر ادم رو خم نکنه بعد از پشت سر گذاشتنش ادم رو قوی تر ميکنه…


  32. رضا در 10/22/09 گفت :

    حرف تنهایی، قدیمی / اما تلخ و سینه سوزه
    اولین و آخرین حرف / حرفِ هر روز و هنوزه
    تنهایی شاید یه راهه / راهیه تا بی نهایت
    قصه ی همیشه تکرار / هجرت و هجرت و هجرت …


  33. نرگســ در 10/22/09 گفت :

    ويلی جان ميشه ديگه نظرات اين يک محمد(که حالا معلوم شد همون پسر قمی هست)رو دیگه پابلیش نکنی؟! بدجر رو اعصابه!این یک وبلاگ نویسه چیپه پرادعاس که چون هیچی برای عرضه نداره آویزون وبلاگای پربازدید میشه تا بیننده جذب کنند و آمار کامنتاش بره بالا! بزرگترین آرزوش هم لینک شدن توسط وبلاگای پربازدید مث تو و گیلاسی هست!!#sick
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    خودمم به این نتیجه رسیدم که مستحق دمکراسی نیست


  34. زهرا در 10/22/09 گفت :

    من خيلی تو غار تنهايی ميرم و روزه سکوت ميگيرم… دور و بريام رو عصبی ميکنم… چون کلا دختر شلوغی هستم زودم همه متوجه ميشن ولی خوب ديگه اينجوريه آدم احتياج داره! بعضی وقتا آدم حرفش نمياد… دلش نميخواد حرف بزنه


  35. آنکه در تنها ترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت.
    خواهشی دارم تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار


  36. Magnolia در 10/22/09 گفت :

    Chera?!!
    Chera tanhaei? Chera gham?
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    تنها؟ نه. اتفاقا از همیشه دور و برم شلوغ تره


  37. وب کار در 10/22/09 گفت :

    خوبی ویولت خانوم ؟ #flower من یه چند سالی تو این غاره گیر افتاده بودم بیرون اومدن از توش برام سخت شده بود بهش خو گرفته بودم اما دیگه نمیخام برگردم توش


  38. تـــــرانه در 10/22/09 گفت :

    ویلی مواظب باش بعد ِ از غار در اومدن ، تغییر شرایط را پذیرا باشی .. می دونی که هر کی میره غار حتما دوست داره تغییری رخ بده .. مثل اصحاب کهف ! پس حواست باشه این غار رفتن اوضاع رو بدتر نکنه رفیق !#heart


  39. م.م در 10/22/09 گفت :

    من نيز ناراحتم و در بهت .اما در غار تنها نيستم چون عذاب وجدان همراهم هست و رهايم نمی کند .
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    اگه حدسم درسته که کامنت گذار کیه
    مراتب شرمندگی من رو بپذیرید و ببخشید گستاخی من رو… خواهش می کنم ازتون