ویلی از آدمهایی که ادعای فرهنگ و فهم دارن و با خوندن یکی دو کتاب توهم برشون میداره که مثلا چیزی حالیشونه متفرم.
یه دوستی داشتم همش پی گشت و گذار و تفریح و این حرفا بود. یه بار نمیدونم سرش به سنگ خورد و یا آفتاب از کدوم ور دراومد که ایشون یه معلم خصوصی زبان گرفت و با شوهرش تو خونه شروع به خوندن زبان کردن و من کاملا مطمئن بودم به این کار هم به دید یه فان و در واقع کلاس گذاشتن و چشم و هم چشمی نگاه میکنه!!!!
جالبه تو اون مدت و دوران ایشون به عناوین مختلف در این زمینه به همه فخر میفروخت و اینو تو چشم همه میکرد. نفهمییش به جایی کشیده شد که به یه خانم مطلقه با مشکلات روحی و مالی فراوون یه بار گفت: به نظر من همه ما با هر بودجه ای باید یه مبلغی رو همیشه به آموزش و یادگیری خودمون تخصیص بدیم و فهم و سوادمونو بالا ببریم و …
دقیقا کلماتش الان خاطم نیست ولی فقط یادمه اون خانم به حدی بهش برخورد و دلش به درد اومد که حد نداشت. احساسش این بود که بهش توهین کرده و اونو نفهم و بی سواد و … فرض کرده و …
دیگه خودتون برید تا آخرش!!!!!!!!!!!!
این قسم حرفها فقط و فقط از تازه به دوران رسیده ها برمیاد و بس!!!!!
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم.
ویولت منو ببخش هی میام میرم آخه خیلی ذهنم مشغوله نوشته های یه نفره و هی مدام دارم باهاش تو ذهنم بحث میکنم:
من یه دوره فشرده زبان دارم میرم و یه دختر خانمی که یه مقدار سنش بالاست هم تو کلاسمونه. دیروز بهم زنگ زده و با بغض کلی درددل که استاد (یه پسر کم سن و سال و نپخته) بهم گفته خیلی ضعیفی و اگه نجنبی نمیتونی بری دوره بالاتر!
جالبه من از رفتار این دختر احساس میکردم خیلی حساسه و خیلی غم داره تو نگاهش. هفته پیش خواستم با بیان یه سری توانائی هاش یه ذره امیدوارترش کنم. حداقل کاری که ازم بر میومد. بهش گفتم خیلی لیستینگ و رایتینگت خوبه حداقل از من خیلی بهتره و واقعا حقیقتو گفتم و بعد از گفتن من چند تا دیگه هم تایید کردن. برق امیدو تو چشاش میدیم.
برای همین دیروز به من زنگ زد و درددل کرد. دوباره توانائی هاشو بهش گوشزد کردم و کلی اروم شد.
هدفم از نوشتن این داستان و درد آوردن سر تو ویولت و بقیه خواننده ها اینه که مهم این نیست که ما چقدر کتاب خونده باشیم. مهم اینه که چقدر آدمها رو دوست د اشته باشیم و بهشون انگیزه و امید زندگی بدیم.
هدف از کتابها هم مگه غیر از اینه. زندگی!!!!
یکی میاد الیور توئیست میخونه یکی زندگیش مثل اونه!
اون با گوشت و پوستش داره مفاهیم نوشته شده تو اون رمانو درک میکنه. یه مرفه بی درد هم میاد اونو میخونه!!!!
خیلی فرقه بینشون نه؟
ویولت دلیلی نداره بیاد اینجا از خونده هاش بگه. مهم اینه خوندن ویولت به خیلی ها مثل خود من درس زندگی میده. مهمتر از این مگه چیزی هست؟
آگاهی و اندیشه خیلی خوبه ولی اگه نتونی مفهوم زندگی رو که بالاترین آگاهیه درک کنی هیچ فایده ای نداره. من اگه کلی کتاب هم خونده باشم ولی دل بقیه رو بشکونم و نتونم برای انگیزه دادن و خوشحال کردن بقیه قدمی بردارم بدرد هیچ جی نمیخورم میدونی چرا؟ چون اگه یه متفکر و انیشمند(منظورم آکادمیک نیست) هم بشم ولی درک رنج و دردو نداشته باشم پشیزی ارزش نداره!!!!!!!
ویلی جان کاله بستنی نسکافه داره.بخر و بخور و بگو گور بابای دنیا.من هر وقت ناراحت بودم از اون بستنی میخوردم به به .جای منم خالی کن .فکرم نکن این حرفهایی که تو کامنتها میخونی مختص تو و وب لاگ تو و موقعیت تو هست .باور کن همه ما به نوعی درگیر ای جور حرفها و بحثها هستیم .خودت دیگه بهتر از من میدونی چی میگم.
ویولت عزیزم مدتهاست که می خوانمت و دوستت دارم به خاطر استقامتت ..به خاطر امیدت ..همه ماها چیزی کم داریم تو زندگی که بعضی مشخص هست . بعضی در درون هست و دیگران آن را نمی بینند ..فکر میکنم به عنوان مثال کسی که زود کینه به دل میگیرد و حسادت می ورزد هم به گونه ای بیمار است و رنج روحی میبرد نه جسمی ..من دستیار تهیه کننده و نویسنده ی یک سری برنامه برای افزایش امید و تلاش در افراد جامعه هستم و باور کن بارها از تو برای تهیه کننده گفته ام .حتی از سفری که داشتی ..هر وقت نوشته های من رو برای یه برنامه زیادی ایده آلیستی و غیر واقعی و شعار می داند ..بارها تو را مثال زده ام ..او نیز خوتننده وبلاگت هست و نمیدونم کامنت ها رو می خونه یا نه ..ولی خواستم فقط اینو بدونی که یه جرقه هستی برای کسی که نا امیده تو زندگی ..نوشته کامنت بعدی هم تقدیم به تو و کسانی که هنوز رسالت تو رو در امید بخشیدن به همه درک نکرده اند ..مگر مادر ترزا چه کرد جز کم کردن آلام و درد ..با وجود برخورداری شهرت بسیار …نه سخن ران بود و نه نظریه پرداز.او خودش بود ….فقط خودش
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود .
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ..
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ،
من را خودم از خودم ساختهام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم……
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد
به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،
نامت را انسانى باهوش بگذار
اینکه بعضی ها دوست دارن فقط از دیگران ايراد بگيرن و توهين کنند به نظرم بر می گرده به احساس حقارتی که در وجودشون هست و اينکه نمی خوان خودشون رو کمتر ببينند بنابراين سعی می کنند تا می تونند طرف را بشکنند
یه سئوالی ! دگزا با پردنیزول چه فرقی داره ؟ آخه دکتر بهم گفته بود دگزا توی سرم تزریق میشه اما الان که به نوشته کامنتت بیشتر توجه کردم دیدم روی شیشه هاش پردنیزول ۵۰۰ میلی گرم نوشته ! سرچ کردم اما چیزی گیرم نیومد .
چکار کنم ناشی م دیگه ! #worried
قوی ترین مسکنی که تا حالا خوردم کدئین بوده ! اصولا اهل دارو نیستم !
ممنون . #hug
ویولت عزیزم نبینم غمگین باشی. هر چند خودمم این روزا همین حال و هوا رو دارم. كاش هم تو هم من یكی رو داشتیم این طور وقتا سرمون رو میذاشتیم روی شونه اش یه اشكی یواشكی می ریختیم … اما حیف …
سلام
عکسی که اون روز گذاشته بودی چقدر با باقی عکسات فرق داشت
من قبلا هم عکس های تو رو ديده بودم
مخصوصا اونی که رو ويلچر هستی و کفش قرمز و بی جوراب
تو جشن ژرشن بلاگ
vilolet jan ghole shiraz omadano behem dadi?
yadete?
to in moddat ye kam ozam be ham rikht vali alan hame chi arume
bia pisham ta az in ham arum tar she
khoshhal misham shiraz bebinamet koli mirim migardim
سلام ویولت
عزیز نازنینم نگرانم می کنی.
می تونه کام ادم را شیرین کنه به اندازه ای که بخوای شیرین باشی.
بد روز گاری که هست. اما شنیدنش از دهن یکی مثل تو تلخه.
یکی هست در بهترین شرایط ناله می کنه و تو در بدترین شرایط می خندی.
امید وارم بگذره این حس بدت.
ويولت عزيز اميدوارم دوباره روزگارت خوش و دلت شاد باشه
مثل هميشه هر روز ميام به وبلاگت
گلشيري رو هم خيلي خوب ميشناسم اتفاقا همين چند روز براي بار چندم کتاب شازده احتجابشو دوره کردم …. چه ربطي داشت؟…. خودمم نمي دونم
ویلی از آدمهایی که ادعای فرهنگ و فهم دارن و با خوندن یکی دو کتاب توهم برشون میداره که مثلا چیزی حالیشونه متفرم.
یه دوستی داشتم همش پی گشت و گذار و تفریح و این حرفا بود. یه بار نمیدونم سرش به سنگ خورد و یا آفتاب از کدوم ور دراومد که ایشون یه معلم خصوصی زبان گرفت و با شوهرش تو خونه شروع به خوندن زبان کردن و من کاملا مطمئن بودم به این کار هم به دید یه فان و در واقع کلاس گذاشتن و چشم و هم چشمی نگاه میکنه!!!!
جالبه تو اون مدت و دوران ایشون به عناوین مختلف در این زمینه به همه فخر میفروخت و اینو تو چشم همه میکرد. نفهمییش به جایی کشیده شد که به یه خانم مطلقه با مشکلات روحی و مالی فراوون یه بار گفت: به نظر من همه ما با هر بودجه ای باید یه مبلغی رو همیشه به آموزش و یادگیری خودمون تخصیص بدیم و فهم و سوادمونو بالا ببریم و …
دقیقا کلماتش الان خاطم نیست ولی فقط یادمه اون خانم به حدی بهش برخورد و دلش به درد اومد که حد نداشت. احساسش این بود که بهش توهین کرده و اونو نفهم و بی سواد و … فرض کرده و …
دیگه خودتون برید تا آخرش!!!!!!!!!!!!
این قسم حرفها فقط و فقط از تازه به دوران رسیده ها برمیاد و بس!!!!!
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم.
سقف خانه چقدر كوتاه است
نفسم گرفته
آسمان مي خواهم.
موافقم بد روزگاريه خيلي بد…
ویولت منو ببخش هی میام میرم آخه خیلی ذهنم مشغوله نوشته های یه نفره و هی مدام دارم باهاش تو ذهنم بحث میکنم:
من یه دوره فشرده زبان دارم میرم و یه دختر خانمی که یه مقدار سنش بالاست هم تو کلاسمونه. دیروز بهم زنگ زده و با بغض کلی درددل که استاد (یه پسر کم سن و سال و نپخته) بهم گفته خیلی ضعیفی و اگه نجنبی نمیتونی بری دوره بالاتر!
جالبه من از رفتار این دختر احساس میکردم خیلی حساسه و خیلی غم داره تو نگاهش. هفته پیش خواستم با بیان یه سری توانائی هاش یه ذره امیدوارترش کنم. حداقل کاری که ازم بر میومد. بهش گفتم خیلی لیستینگ و رایتینگت خوبه حداقل از من خیلی بهتره و واقعا حقیقتو گفتم و بعد از گفتن من چند تا دیگه هم تایید کردن. برق امیدو تو چشاش میدیم.
برای همین دیروز به من زنگ زد و درددل کرد. دوباره توانائی هاشو بهش گوشزد کردم و کلی اروم شد.
هدفم از نوشتن این داستان و درد آوردن سر تو ویولت و بقیه خواننده ها اینه که مهم این نیست که ما چقدر کتاب خونده باشیم. مهم اینه که چقدر آدمها رو دوست د اشته باشیم و بهشون انگیزه و امید زندگی بدیم.
هدف از کتابها هم مگه غیر از اینه. زندگی!!!!
یکی میاد الیور توئیست میخونه یکی زندگیش مثل اونه!
اون با گوشت و پوستش داره مفاهیم نوشته شده تو اون رمانو درک میکنه. یه مرفه بی درد هم میاد اونو میخونه!!!!
خیلی فرقه بینشون نه؟
ویولت دلیلی نداره بیاد اینجا از خونده هاش بگه. مهم اینه خوندن ویولت به خیلی ها مثل خود من درس زندگی میده. مهمتر از این مگه چیزی هست؟
آگاهی و اندیشه خیلی خوبه ولی اگه نتونی مفهوم زندگی رو که بالاترین آگاهیه درک کنی هیچ فایده ای نداره. من اگه کلی کتاب هم خونده باشم ولی دل بقیه رو بشکونم و نتونم برای انگیزه دادن و خوشحال کردن بقیه قدمی بردارم بدرد هیچ جی نمیخورم میدونی چرا؟ چون اگه یه متفکر و انیشمند(منظورم آکادمیک نیست) هم بشم ولی درک رنج و دردو نداشته باشم پشیزی ارزش نداره!!!!!!!
ویلی جان کاله بستنی نسکافه داره.بخر و بخور و بگو گور بابای دنیا.من هر وقت ناراحت بودم از اون بستنی میخوردم به به .جای منم خالی کن .فکرم نکن این حرفهایی که تو کامنتها میخونی مختص تو و وب لاگ تو و موقعیت تو هست .باور کن همه ما به نوعی درگیر ای جور حرفها و بحثها هستیم .خودت دیگه بهتر از من میدونی چی میگم.
چی می خوری مگه؟
قرص ام اس هست؟
فردا شب اون مطلب جالب رو برات می نويسم
هنوز که ما رو لينک نکردی ؟
خيلی بد.
در ضمن اينجا خيلی با احساس می نويسه.
mrcivilized.blogfa.com
اتفاقن شکلات تلخ واسه اعصاب و قلب و خيلی چيزها خوبه. جدی می گم.
ویولت عزیزم مدتهاست که می خوانمت و دوستت دارم به خاطر استقامتت ..به خاطر امیدت ..همه ماها چیزی کم داریم تو زندگی که بعضی مشخص هست . بعضی در درون هست و دیگران آن را نمی بینند ..فکر میکنم به عنوان مثال کسی که زود کینه به دل میگیرد و حسادت می ورزد هم به گونه ای بیمار است و رنج روحی میبرد نه جسمی ..من دستیار تهیه کننده و نویسنده ی یک سری برنامه برای افزایش امید و تلاش در افراد جامعه هستم و باور کن بارها از تو برای تهیه کننده گفته ام .حتی از سفری که داشتی ..هر وقت نوشته های من رو برای یه برنامه زیادی ایده آلیستی و غیر واقعی و شعار می داند ..بارها تو را مثال زده ام ..او نیز خوتننده وبلاگت هست و نمیدونم کامنت ها رو می خونه یا نه ..ولی خواستم فقط اینو بدونی که یه جرقه هستی برای کسی که نا امیده تو زندگی ..نوشته کامنت بعدی هم تقدیم به تو و کسانی که هنوز رسالت تو رو در امید بخشیدن به همه درک نکرده اند ..مگر مادر ترزا چه کرد جز کم کردن آلام و درد ..با وجود برخورداری شهرت بسیار …نه سخن ران بود و نه نظریه پرداز.او خودش بود ….فقط خودش
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود .
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ..
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ،
من را خودم از خودم ساختهام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساختهام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند
لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى
و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه
میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم
میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسانهاست ،
پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و میستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم……
یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد
به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى،
نامت را انسانى باهوش بگذار
حتمن…وقتی تو بخوای حتمن…
#flower
بی خیال. شکلات تلخ هم لذت خودش رو داره. من که میمیرم برای شکلات تلخ ۹۰٪
#flower #heart
اینکه بعضی ها دوست دارن فقط از دیگران ايراد بگيرن و توهين کنند به نظرم بر می گرده به احساس حقارتی که در وجودشون هست و اينکه نمی خوان خودشون رو کمتر ببينند بنابراين سعی می کنند تا می تونند طرف را بشکنند
جدا از اين حرفها ويلی بدجوری منو به هوس خوردن يک شکلات تلخ انداختی . الانه که برم بخرم.#grin
#flower #flower #flower سلام .
ويولت خانم عزيزم
من هستم .فقط خاموش شدم ..
کمی درگیر زندگی واقعی هستم
الهی شاد و سلامت باشی
خوشگل خانم . می بوسمت
#flower
#flower
یه سئوالی ! دگزا با پردنیزول چه فرقی داره ؟ آخه دکتر بهم گفته بود دگزا توی سرم تزریق میشه اما الان که به نوشته کامنتت بیشتر توجه کردم دیدم روی شیشه هاش پردنیزول ۵۰۰ میلی گرم نوشته ! سرچ کردم اما چیزی گیرم نیومد .
چکار کنم ناشی م دیگه ! #worried
قوی ترین مسکنی که تا حالا خوردم کدئین بوده ! اصولا اهل دارو نیستم !
ممنون . #hug
انگشتانم را
بازنشسته کردم…
بس که
پر شدم
از گره.
…………
پایدار باشی.
اما از شکلات گفتی !! داغ دل منو تازه کردی ! #brokenheart لامصب اعتیاد میاره ! الان یه جوری شدم که وقتی بهم مواد نرسه بدنم ذوق ذوق میکنه و دپرس میشم ! دیگه کاکائوهای داخلی
جواب نمیده ! #brokenheart #yawn
واااای … #silly تو این وانفسا کاکائو از کجا بیارم ! #worried
#flower
#flower
#flower
اين ((يک محمد)) منو ياد پسر قمی و قضیه ش با گیلاسی میندازه!!!!!!!!!!!!!
در این : ((بد روزگاریه نازنین… بد))که شکی نيست… اما بايد با اميد زنده بود با اميد به خيلی چيزای خوب#smile
ويولت جون سلام دلم برات تنگ شده اين روزا گرفتارم يه سر کوچيک زدم ورفتم#kiss
ديروز زير باران به خود ميگفتم بگذار زندگی بازی در بياورد . تو زندگی کن…
ویولت عزیزم نبینم غمگین باشی. هر چند خودمم این روزا همین حال و هوا رو دارم. كاش هم تو هم من یكی رو داشتیم این طور وقتا سرمون رو میذاشتیم روی شونه اش یه اشكی یواشكی می ریختیم … اما حیف …
سلام
عکسی که اون روز گذاشته بودی چقدر با باقی عکسات فرق داشت
من قبلا هم عکس های تو رو ديده بودم
مخصوصا اونی که رو ويلچر هستی و کفش قرمز و بی جوراب
تو جشن ژرشن بلاگ
vilolet jan ghole shiraz omadano behem dadi?
yadete?
to in moddat ye kam ozam be ham rikht vali alan hame chi arume
bia pisham ta az in ham arum tar she
khoshhal misham shiraz bebinamet koli mirim migardim
نازنين به جمالت #kiss
در ضمن، بابت داستان ع.ن مرسي.
كلي حال كردم باهاش!
#flower #flower #flower #flower
نه نميتونه !اخه شکلات تلخ که تلخه ديگه شيرين نميکنه!!
#thinking
ویولت عزیز و گرامی سلام
باز که دوباره رفتی توی این مایه ها ! احتیاجی هست که دوباره تهدید رو تکرار کنم ؟
شاد و خرم و سلامت باشی
hame talkhiaro gaz bezano bego gore babaye donya![Grin Grin](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/grin.png)
migam alan dashtam comment haye ghablo mikhondam migam in farahnaze enghad az vaghtesh khob estefade mikone hamash dare comment haye mardomo motalehe mikone va javab ham mide
)))))kheyli khandidam ![Big Smile Big Smile](http://vili.special.ir/wp-content/plugins/tango-smileys-extended/tango/smile-big.png)
سلام ویولت
عزیز نازنینم نگرانم می کنی.
می تونه کام ادم را شیرین کنه به اندازه ای که بخوای شیرین باشی.
بد روز گاری که هست. اما شنیدنش از دهن یکی مثل تو تلخه.
یکی هست در بهترین شرایط ناله می کنه و تو در بدترین شرایط می خندی.
امید وارم بگذره این حس بدت.
با من بودی ؟!!#winking
من که با گاز زدن شکلات تلخ کامم شیرین می شه چونکه تمام مدت دارم به آنتی اکسیدانتش فکر می کنم.هووووممم
ويولت عزيز اميدوارم دوباره روزگارت خوش و دلت شاد باشه
مثل هميشه هر روز ميام به وبلاگت
گلشيري رو هم خيلي خوب ميشناسم اتفاقا همين چند روز براي بار چندم کتاب شازده احتجابشو دوره کردم …. چه ربطي داشت؟…. خودمم نمي دونم