![](http://vili.special.ir/parsaimages/post_title_right.jpg)
سلام يك سوال دارم لطفاً جوابي صادقانه دهيد
اما قبل از آن داستاني در خصوص سوالم برايت تعريف مي كنم
بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.
نظرشما اگه قضیه بر عکس بود آقایان چکار میکردند
خوب آقايون با توجه به قدرت بدني بالاتري كه دارن، ميتونن دو خانم رو هم حمل كنن، بنابراين هر مرد دوتا مانكن رو برميداشت و در ميرفت، البته توجيه هم داشت كه من براي نجات جان آنها اينكار رو كردم نه به خاطر آرنجم #silly
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه جونهای روغن نباتی الان
من فک کنم اگع اقايون بودن هرکدوم زن اون يکی رو کول ميکردن
________________________
بعید نیست
فکر کنم همشون پول هاشونو ور می داشتن با خودشون می گفتن بعدا باز هم می تونيم خونواده تشکيل بديم بهتره الان جون و پولمون رو نجات بديم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زن تازه میشه گرفت ولی کسب پول مجدد سخته
بنظر من آقایون اعتماد نمی کردند به فرمانده دشمن و می جنگیدن و کشته میشدن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم فکر مردونه ایی ه
خب، به نظرم برعکسش بیمعنی میشه، چون جنگ یه کار مردونه اس و هیچ مردی حاضر نبود خودش بیاد بیرون و زنش رو تو قلعه در برابر سربازان دشمن رها کنه تا بهش تجاوز کنن!
دیگه اینکه معتقدم که در این افسانه جای بچهها خالیه، به نظرم اگه زنها اینکارو می کردن باید بچههاشونو کول می گرفتن نه شوهراشون. چون عشقی که یک زن به بچهش داره به شوهرش نداره
بهرحال،
من به عنوان یک مرد، کاری میکردم که بچههام برن بیرون و با زنم تو قلعه میموندیم تا بمیریم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چیزی نگم بهتره
تو خونه شما کودک سالاری برقراره؟
واقعا فکر میکنین مرد ها هم گرانبها ترین دارایی شون زناشونه؟؟؟
زهی خیال باطل
به نظر من آقایون هم همین کارو می کردن. یه نفر اول این کارو می کنه بعد بقبه ازش پیروی می کنن!
به کامنت شماره ۵:
خوب کودکانو که اجازه داده بوده فرمانده دشمن!!
خوب شما فک می کنید چرا آقایون ماجرا تن به تسلیم داده بودند ؟
به نظر من اولین فداکاری رو آقایون انجام دادند بعد خانومها خواستند جبران کنند این کارو کردند
………………………………………
البته باید تو اون شرایط قرار بگیری تا بدونی چی کار باید بکنی
#thinking
تاثیر همسران در پیشرفت آقایان
خاطره ای از ساعد مراغهای از نخست وزیران دوران پهلوی
ساعد مراغهای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم…
اما وی با بیاعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!»
گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب…
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!»
شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!»
شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است… خاک بر سرت کنند!!!»
القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت:
«خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی!!!
به نظرم جالب اومد گذاشتم اینجا بخونیش
هر چي خوشگل بود شانس بيشتري داشت.خلاصه مردا از هر چي بگذرن از آرنجشون نميگذرن#sick
من فکر نمی کنم هيچ مردی هم حاضر می شد زنشو بذاره و بره..مگر اينکه بد جوری ازش سير شده باشه يا خيلی خيلی چاق بوده باشه..#winking
همون كاري كه خانوما كردن
به نظر من هم آقايون همين کار رو می کردن!
چرا همين کارو نکنن؟
اگه مردای ایرانی باشن که مامانشونو میبرن نه زنشونو!!!!!
__________________________
ینی خدا بود نظرت
هنوزم دارم میخندم#laugh
مردهای آن دوره با شمشير و گرز و اسب می آمدند بيرون و جوانمردانه در راه قلعه و دين و … شمشير و گرز می زدند و در راه قلعه فداکاری می کردند و جان بر کف در صحنه باقی می ماندند می کشتند و کشته می شدند و خون پاکشان بر زمین گهربار ژرمن ها می ریخت تا ما الان آسوده بنشينيم و کامنت بگذاريم.
چه پر زور بودند خانم های اوون موقع. راستی اوون ممه رو لولو برد!!
آقایون دختر همسایه خوشگله رو کول می کردن می بردن!
البته عنایت داشته باشید که اولا این یک افسانه است و در افسانه گویی و اسطوره سرایی مناقشه نیست.ثانیا جنگ همیشه یک ماهیت مردانه داشته لذا بعید به نظر می رسد فرمانده دشمن اینچنین اجازه ی را به مردان بدهد.ثالثا بر فرض محال در صورت اینچنین پیشنهادی به مردان احتمالا انها تفنگ هایشان را بر می داشتند
دکتر مهدی حميدی شعری داره تحت عنوان در امواج سند که داستان شکست سلطان محمد خوارزمشاه از مغولانه سلطان تمام حرم و بچه ها را در امواج سند مياندازه و خودش تنها به اب ميزنه و ميره ان طرف
اين مرد ايرانيه
اگر امشب زنان و کودکان را
زبيم نام بد در اب ريزم
چو فردا جنگ بر کامم نگرديد
توانم کز ره دريا گريزم
این فرمانده پا میداده . من بودم یه خورده دیگه باهاش چونه میزدم شاید راضی شه کلا بی خیال جنگ بشه . ( شوخی بود )
به اونجاها نمیرسید چون گمونم این کلک مردا بوده که بی زحمت و خطر راحت بشن پس انداختن توی زبون زنا که بگن ما میخوایم الا و بلا اموال قیمتیمون رو بیاریم با خودمون. #grin
من شخصا به عاطفهی مردها بیشتر از زنها عقیده دارم!
مطمئنا همه مردا هرچی زنشون جواهر و پول داشت ازش ميگرفتن ميذاشتن تو جيبشون پيش بقيه ی پولاشون دستشونم سفت ميذاشتن رو جيبشون و د برو که رفتيم ……
والا اگه طرف تو اين افسانهه گفته زنا مرداشونو به عنوان باارزش ترين چيز زندگيشون کول کردن بردن، مام ميگيم مردا اگه بودن همه خونوادشونو کول می کردن! حرف که حلناق نيس!
صادقانه فکر ميکنم اگه بالعکس هم بود مردها همينکار رو ميکردند. زن و بچه ها رو به کول ميگرفتند.
دستشونو میذاشتن رو خشتکشون و فرار می کردن! همانا که این ارزشمندترین و گرانبها ترین نشانه ی مردانگیشان است. هه!
_______________________________
بابا تو دیگه خیلی بی انصافی
Geryam gereft rastesh. man fekr konam marda ham hamin karo meekardan.
واجب شد از خود آقامون بپرسم
#grin اما از نظر خودم پولهارو میریخت توو جیبهای من بعد منو کول میکرد.البته با وزنی که من دارم فکر کنم میتونستیم بچه هامونم با خودمون ببریم #laugh
به نظر من مردان جرات کاری بجز حمل زنانشونو نميکردن. مگر اينکه طال يه جنگ ديگه هم باشن( جنگ داخلی)
omran age marda in karo mikardand #silly
از دست اين خانما همش چيزای خوب مال خودشونه و چيزای بد مال مردها ِ به قصه ها توجه کردين ؟ خورشيد خانم مهتاب خانم پروانه خانم و… آقا خرسه آقا سگه آقا فيله #cry #cry
ويلي پس بچه ها رو چيكار كردن؟؟#winking
به شماره 7:
آره تو درست میگی، من متن رو درست نخوندم. خب اگه بچه ها رو جدا کنیم، فکر کنم زنها عزیزترین چیزشون وسایل آشپزخانه باشه. بعدشم اگه برعکس میشد:
اگه زنمو دوس داشتم کولش میکردم،اگر هم دوسش نداشتم قبل از بیرون رفتن از بالای برق میانداختمش پایین که به دست دشمن نیفته #grin
قبل از هر گونه مذاكره با اولين پيام فرمانده دشمن در در در ميرفتن به همين سادگي به همين خوشمزگي
#winking #winking
بوووووووووووووووس
سوالی آسان با پاسخی سخت …
مردها چه میکردند ؟
جنگها اصولاً برای دفاع از تمامیت ارضی ، شرف و ناموس و جلوگیری از تعرض دشمنان به این ارزشها شکل می گیرند و ادامه پیدا می کنند . تجلی ِ بارز ِ شرف و ناموس هم برای مردان ، زنانشان هستند . پس بالطبع اگر قضیه برعکس بود نیز مردان بدون شک همانند زنانشان عمل میکردند .
البته این نظر شخصی منه و ممکنه اشتباه باشه .
پاینده باشی .
فکر میکنم بیشتر بر میگرده به فرهنگ ، توی کشوری مثل آلمان کسی تا مطمئن نشه که مسئولیت های یه ازدواج رو میتونه قبول کنه و تا وقتی که مطمئن نباشه فرد مقابل رو واقعا دوست داره ( نه برای چند ماه فقط ) ازدواج نمی کنه ….
حالا قضیه تو ایران فرق میکنه ، تو ایران یا دارن از اینور پشت بوم میفتن یا از اون طرفش …
اگه از دید یه ایرانی بخوای جواب بدی که جوابا خیلی متنوع میشه ، #winking
ولی توی آلمان فکر میکنم مردا هم همونکار زن ها رو میکردن
مطمئن باش یه مرد واقعی هیچ وقت زن و بچه اش رو ول نمیکنه تا جون خودش رو نجات بده. اگه دیدی کسی خلاف این عمل کرد بدون نامرده!
خوابیدم ، تو خواب این سوال تو رو دیدم
به یه نقطه جالب پی بردم
فک کنم این اروپایی ها کلا البته سگشون با ارزشترین چیزشونه
به خدا اگه سگی تو اون قلعه می بوده اونارو می بردند بیرون شوهراشونو می ذاشتند می موند اونجا #surprise
______________________
نه همه مردها ماشینشون از همه چی مهمتره
اون موقع که ماشین نبوده پس اسباشون رو کول می کردن میرفتن!!!
از بس به نقطه فکر می کنی نکته رو هم نوشتی نقطه!
بيشتر از جالب بودن متن
جوابهای شما جالب بود و اشکم رو درآورد از شدت خنده
دستتون درد نکنه#hug
مردا با سیاست عمل میکردن میگفتن بذار ما بریم اونجا ببینیم اوضاع از چه قراره شاید کلک باشه !!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آره خب مردرند! بودنم نوعی سیاست ه
از آن لحظه که این پُست را خواندم و بخصوص خطِ آخرش را ، از خود پرسیدم علی ! گرانبهاترین داراییَت چیست ؟
برش دار و از قلعه خارج شو .
نگاهی به خود انداختم ، به زندگیَم ، به اتاقم ، به حیاطِ منزلم و به سردربش که لامپِ کم مصرفش از دیشب تا حالا که دیگر می رود که غروب شود و شب شود و نیاز به روشن شدنِ دوباره اش شود ، هنوز روشن است و نرفتم که خاموشش کنم .
مانده ام که کدام داراییَم را بردارم . سکه هایِ نیم و یک بهار ِ آزادی که برایِ روز مبادا خریده ام و از ترس ِ دزدان در یخچال در یک نایلکس ِ مشکی گذاشته ام را ، یا اسنادِ منگوله دار فلان منزل و حجره ای که در باغ ِ فردوس ِ وینسبرگ دارم را ؟ و یا اسبم را ؟ زمینم را ؟ بیلم را ؟ خیشم را ؟ گاو آهنم را ؟
مانده ام که کدام داراییَم را بردارم .
نگاهی به مردهایِ همسایه می اندازم . یکی زنش را برمیدارد . یکی نیز زنِ دوستش را ! و آن دیگری زنِ برادرش را ! یکی هم زنِ پسر داییش سکینه آشتیانی را ! یکی پول برمیدارد و یکی طلا . همسایهء خیاط مقراضش را برمیدارد و همیسایهء زرگر مثقالش را و همسایهء بقال سنگِ ترازویِ دیجیتالش را و همسایهء نویسنده کیبردش را و همسایهء محضردار جملهء ثبت با سند برابر استش را !
نمی شود گفت که همه یک چیز را برمیدارند . آخر مگر مردانِ این قرن ، زنانِ قرنِ پانزدهم هستند که مثل ِ آنها وفادارترین باشند و گرانبهاترین چیزشان شوهرشان باشد ؟!
من همچنان مانده ام که کدام داراییَم را بردارم . در دل می گویم چه بد است که دارایی ِ آدم از خودش جدا باشد که احتیاج باشد که برداشته شود و بر پشت نهاده شود و با خفت از قلعه خارج شود . من چیزی بر نمی دارم . من اصلا” چیزی ندارم که بردارم !
من که همواره بر دارم چگونه می توانم که چیزی بردارم ؟
راستی ویلی ! تو اگر زنِ وینسبرگی بودی کدامیک را بر پشتت می گذاشتی و از قلعه خارج می شدی ؟! هومان را ، یا امید را ؟!
پی نوشت : آن مردانِ وینسبرگ از زنهایشان زنتر بودند که بر پشتِ زنهایشان سوار شدند تا از مهلکه بگریزند . حکایتِ اینها حکایتِ همان پسری است که با دیدنِ دشمن ، به مادرش گفت که ایستاده رویِ آتش بشاشد و خاموشش کند تا دشمن متوجهِ حضورِ آنها نشود !
آلمانی هستند و بی غیرت . کاریشان نمی شود کرد ! بی دلیل نیست که یک زن دارد بر آنها حکومت می کند !
_____________________________
پست قشنگی بود
ممنون
به نظر من شما دارید زیادی بین زنها و مردها تفاوت قائل میشید و مردها را ته ذهنتان بد میبینید. فکر کنم اینجوری خودتان هم اذیت میشوید تا اینکه حکم را بر خوب بودن همه (مردها و زنها) بگذارید.
اگه آقاهه هم زن داشت هم دوست دختر که حتما دوست دختر رو با خودش می برد اما اگه دو تا زن داشت چی ؟!#thinking
البته اگه مردهای با غیرتی باشن همه ی زن های شوهر مرده رو هم با خودشون کول می کردن می بردن بیرون !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینم نکته ایی
معرفته دیگه آدم چندتا رو نجات بده ببره بیرون.
تازشم اونا زنای اروپایی بودن که مرداشون رو بردن!
اگه این اتفاق تو ایران میفتاد ما مردا میرفتیم تا آخرین نفس میجنگیدیم و دشمن رو شکست میدادیم و نمیزاشتیم 1 مو از سر ویولت و امثال ویولت خانوما کم شه!!! مرامو داری!! #smug
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیپیپ هورااااااااا
یه کف مرتب
من فکر ميکنم قضيه فرقی نميکرد
اگه شوهر ها هم به اندازه ی زنهاشون انسان بودن#flower
یحتمل ماماناشونو کول می کردن پس لازم شد پسر بزام#devil
اگر گفته بودی مرد آلمانی این کار و کرده یک جوری می گنجید . چون مرداشون زنها رو روی سرشون می ذارن . اگر بخوام خلاصه بگم :مرد آلمانی رو میشه به زن ایرانی و زن آلمانی رو به مرد ایرانی تشبیه کرد . متوجه هستی که چی می گم #laugh
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا زودتر نگفتی
رفته بودم آلمان دست بکار میشدم#tongue
ویولت گرامی و عزیز سلام
خودت بهتر میدونی که در شرایط جنگی همه چیز فرق میکنه و قواعد و قوانین خودش رو داره و تو این داستان را در شرایط صلح عنوان کردی
شاد باشی و سلامت
____________________________
عوضش میشه در شرایط آروم و امن بهش فکرد و دور از احساس تصمیم گرفت
دقیقا مرد همین همینکار را میکرد
بشنو ولی باور کن یه زنه دیگری که دوست داشت اونو بغل میکرد می برد #rolling
من دیر به این پست رسیدم!اما اگه شوهر من بود اونم همینکاریو میکرد که این بانوان آلمانی کردن
باز تو سوالهای تفرقه افکنانه کردی ویلی؟ #grin
فرمانده دشمن صحبت از دارایی کرده و خانمها شوهرشون رو برداشتن بردن. اونوقت می گن مردا خانمها رو دارایی خودشون می دونن #thinking
تازه از کجا معلوم که خانمها از تیراندازی دشمن می ترسیدند و پیش خودشون حساب کردند چه سپری بهتر از آقامون؟
#grin
#flower #heart
خب دیگه می گن ما تنها میریم بیرون که اگه خطری بود جلوش وایسیم.#winking
مردا یا متکا با خودشون می بردن یا ماشینشون رو . .#devil
عجب افسانه ای #laugh بيکار بودن شوهراشونو کول کردن بردن #laugh #rolling #silly #devil
سلام
در مطلب قبلی عکس موردنظر را چرا حذف کرده بودی؟
فکر کنم از قول اونا نميشه گفت! بدجنسانه که نگاه کنيم احتمالا مدارک و پولهاشونو!
همونطور که خودتم میگی این فقط و فقط یه افسانهست و من اصلا اینطور فکر نمیکنم.که زن شوهرشو کول کنه و فرار کنه.یعنی اصلا زنها اونقدر ترسو هستند که خودشونم از ترس و لرز نمیتونند در برن.چه رسد که شوهرشونم ببرن
اما در مورد مردا من فکر کنم،مردایی که زنشونو دوست دارند میبرن
یادم باشه شوهر سنگین نکنم دفعه بعد
#flower #flower سلام
به نظر من ::آقايون :مادر يا پدرشون را کول می کردند چون معمولا اقایون معتقدن ::زن میشه پیدا کرد اما والدین =گوهر گرانبها و نایاب هستن
فکر میکنم مردها ازنظر عاطفی قویتر هستند.برعکس اعتقاد رایج.و گیریم که طبق نظر اکثر خانمها مردها اون زنی رو که دوست داشتند رو انتخاب میکردند و بیرون می بردند.در اینجا چرا همه بار منفی داستان بر دوش مرد گذاشته میشه؟و اون زن که بر دوش مرد هست و میدونسته همسر اون مرد نیست بیگناه؟
فيلم از کرخه تا راين ::مرد المانيه عجب شوهری بود !!!
من و خانم نورث حدس زديم انها والدين رو با خود کول می کردند …
من اگر جای ان خانم ها بودم : فرزندم رو
علی اقا زيبا نوشتن :::واقعا ما افرادی به مانند حسين فهميده کم نداريم ..خدا نکنه جنگ بشه اما جنگی رخ بده …
جان فدا کن و کفن بپوش زیاد داریم
چو دانی و پرسی … #grin
آره واقعا !
نقطه
چی کار کنم خوب دوستمه #hug
_______________________________
خوب باشه ما که بخیل نیستیم
من تا خوندم مي خواستم بگم خواهرو مادرشونو مي بردند! ديدم چند نفر قبل از من گفتن!!! خوب من حرف دوستانو تاييد كه مي تونم بكنم؟!
ــــــــــــــــــــ
بله که می تونی
مردها حتما بيخيال زن هاشون ميشدند همينطور بچه هاشون و فقط جواهرات زن ها رو ميگرفتن و به اونها وعده ی سر خرمن ميدادند که نگران نباشيد ما ميايم دنبالتون و خودشون ميرفتن پی کارشون و زندگی جديد تشکيل ميدادند#grin
مردا خودشون بايد جواب بدن چی رو کول می کردن. اما اينجاست که مردای چند زنه ضرر می کنند! #devil
نمیشه یه چیز کلی گفت .شاید بهتر بود می پرسیدید شوهر یا دوست پسر تون چیکار می کرد تو اون موقعیت.
من فکر کنم همسر پسر 1 ساله مون رو دست من می داد وخودش دختر 7 ساله مون رو کول می کرد بعد می رفت با اون چرب زبونی وراههایی که بلده فرمانده رو راضی می کرد تا همه رد شیم .
مرد ها که خدای قهرمان بازين.
یکی از نکته های این افسانه هم همین بود.
نگفتن دشمن جوانمرد تو این افسانه کجایی بود؟
سلام احتمالا زنهای دیگران را کول می کردند ! ویولت عکس نقاشی را برات گذاشتم ببینش گوشواره ها رم تا جایی که یادم بود کشیدم.
من به اين اصل که هر چيزی ، دائم در حال تغییر و تبدیل به چیز دیگری است خیلی اعتقاد دارم حالا حتی اگه بیان و وسط میدون شهر سینه چاک بدندکه عشق من ، عشق ناب و اصل )
( آره جون خودت #sick ) در نتيجه خيلی زود عشق و دوستی و محبت هم می تونه به بدترين شکل ممکنش تغيير شکل بده در ثانی ويلی داری ميگی قرن ۱۵ !!!!! #brokenheart
عشق های قرن ۱۵ رو با عشق های پشمکی قرن ۲۱ مقايسه می کنی !؟ #grin #winking
ولی اگه بخوام ی جواب بدم :
آقايون زودی انواع مدارک و پول نقد و حسابهای بانکی و پاسپورت و . . . رو برمی داشتند و قبل از خروج از قلعه هم ی الو می کردند به وکيلشون که خانم رو غيابی طلاق بده که من دارم فلنگ رو می بندم . #nottalking
chera inja axaran khanooma javab dadan !!! kojaieed aghayoon
سلام بانو
بسته به درجه دوست داشتنشونه.اما به نظرم مردا هم همين کارو ميکردن!!#thinking
دوستت دارم#kiss
سلام . . .
درود بر شما. اولين وبلاگ در حیطه خانمها است که در حمايت آقايان نوشته دارد.
مطالب تان را تا حدودی خواندم و فقط می توانم به شخصيت و قلم بزرگ تان درود بفرستم…
منصور باشيد.
يعنی اوج نمک نشناسيه ها. همه می دونند که طلا و جواهر برای زنها ارزش بيشتری داره.
اگه هم شوهره رو کول کرده باشند واسه اين بوده که باز براشون خر حمالی کنه و پول دربياره.
پی نوشت: مردها اموالشون زمينه و خونه و مغازه که نميشه کول کرد و برد.
پس اين خانومها خودشون رو جای مردها گذاشتند که فکر کردند طلا و جواهرشون رو می برند
تو که می دونی کسی نمی تونه منو کول کنه پس دينی به کسی ندارم خدا رو شکر!ولی فکر کنم الان برای زن ومرد موبايلشون از هرچی مهمتره…
ای بابا ويلی جان خب معلومه ديگه! مردا فلانشو دودستی ميچسبيدن و خدافس!!
من که میگم آقایون اینکارو نمیکردن
ويولت خيلی جالبی. همين چند ماه پيش بود که همه ش در مورد خوبی مردا می نوشتی.
اگه ايران بود مردا ماماناشونو ميربردن #grin
پيام خصوصی:اگه تو خودت بودی قطعا کیف پول شوهرت و یکی دیگه از مردانی که باهاش حشر و نشر داشتی رو بر میداشتی
_____________________________
چرا دگمه خصوصی رو زدی؟
به حرفت اعتقاد نداری؟پس چرا نوشتیش؟
خواستی توهین کنی؟تو که تمام شرایطش رو داری و گمنامی…پس اجازه بده بقیه هم اظهار نظرت رو بخونن