عمو م سنشون بالاست. از بابا بزرگترند. دخترعموم زنگ زده حال بابا رو بپرسند. شهريار( برادرم) جواب تلفن رو ميده و ميگه بابا خوابه. دختر عموم گوشي رو ميده به عمو تا احوالپرسي کنه.
بعد قطع تلفن، شهريار با خنده ميگه، عمو گوشي رو گرفته از اون طرف دختر عمو بهش ميگه:
– بگو مامانم ( یعنی زن عموم)سلام ميرسونه
عمو: به بابات بگو، مامانم سلام مي رسونه!!!!!!!!!!!!!!!!!
. خوشبحال بابام که مامان 30 سال فوت کرده اش بهش سلام رسونده!
#laugh پیش میاد دیگه#tongue
#laugh
خیلی از پیرها از این اشتباهات می کنن ولی از دختر عموت بعیده #grin
_____________________
چه ربطی به دختر عموم داره؟
اون پیغام داده عمو هم عینا منتقل کرده
#laugh
عجب !!!
#laugh
خیلی باحال بود….بابام هم از این سوتی ها خیلی میده#rolling #rolling #rolling
#laugh
جالب بود#winking
#heart #flower
#laugh امان از دست ما بچه ها ..
من یه مامان بزرگ خیلی خیلی پیر دارم ( مامان بزرگ بابا هستن در اصل !!) هر وقت بهش زنگ می زنیم من بهش میگم مامان بزرگ منم ترانه .. اولش میگن آی مادر الهی قربونت برم من !! بعد یه خورده که می گذره ایشون من و با مامان اشتباه می گیره کانال و عوض میکنه و میگه بچه ها خوبن .. یکی یکی اسم می بره .. بعد میگه شوهرت چطوره ؟؟ آخر اسم مامان و میاره میگه این دخترت کجاست که با من هیچ وقت حرف نمی زنه !!! حالا من هر چی بخوای از این ور خودمو خفه کنم بگم من ترانه ام .. نمی شنوه که !!#grin
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیرها هم عالمی دارن من که عاشقشونم
من وقتی مامان بزرگم خدابیامرز تو حالت نیمه هوشیاری بود و شعرهای بچگیش رو به زبون گیلکی زمزمه میکرد…تند تند شعرها رو یاداشت می کردم
#laugh
خنگی من رو ببین. من اگه سن عموت بشم چی میشم #grin
___________________
منم بعد خوندن کامنت تو فهمیدم باید توضیح اضافه کنم
#grin
من هم شعر ها ، حرف ها ، نکته های ظریفی که از گفته های پیرزن پیرمرد ها می شنوم جایی می نویسمشون .. یا وقتی ایران بودم از تو صندوقچه ی مامان بزر گ و بابا بزرگ کلی کاغذ های زرد شده ی قدیمی پیدا کردم که شعری با دست خطی خوش روش نوشته شده بود ..
اصلیش رو نه اما شعر هاش رو نوشتم . تازه اون وقت هایی که حالش بهتر بود شب ها ی چهار شنبه همه رو جمع می کرد و با بزرگ تر ها مشاعره را می نداخت … کاش یه بار دیگه فرصت شه برم و از اون مشاعره ها هم بنویسم !
خوب بعضی از پدر مادرها از بچه هاشون ميترسن يا خيلی روشون حساب ميکنن فکر ميکنن چيزی که اونا ميگن حتمآ درسته. ميخوان دقيقأ عين اون حرفو بزنن.
این چوری میشه #rolling
سلام ویولت
عزیزم
نشد ویولت وعزیزم بغل هم بشه.
اینم یک سوتی از نقشی سوتی!#rolling
خيلی با نمک بود
منم دقيقا مثل تو خيلی از شعرايی که مامان بزرگم ميخوند دقیقا یک ماه قبل از فوتش يادداشت کردم
جواب ترانه رو که دیدم یاد عزیزم افتادم که تو اوج درد شعر می خوند و از قدیما تعریف می کرد کاش اون موقع منم می نوشتم.
تعارف!
اگه حالشو دارين، بفرماين مفتي يه ترانهي تاپ گوش كنين:
http://sinajami.blogspot.com/2010/06/blog-post_5458.html
اصلا اگه پدر مادر آبرو بری نکن اسمشون پدر مادر نمیشه#laugh #laugh #laugh
آخ بنده خدا عموت
گفته بودی اصلیتت لاهیجانیه ولی نمی دونستم گیلکی هم بلدی.
خدا بیامرزه همه رفتگان رو، من هم یه پدر بزرگی داشتم که گنجینه تمام نشدنی از شعر و حکایت و خاطره و جوک بود. فکر نمی کنم هیچکدوم از بچه ها یا نوه هاش قدر من حرفاش رو به یاد داشته باشن. به جرأت می تونم بگم روزی نیست که به مناسبتی یاد یکی از حرفاش نیفتم و از قولش برای دیگران نقل نکنم. آخه می دونی من چند سال باهاش زندگی کرده بودم. هم در دوران جنگ زدگی و هم در دوران دانشجویی.
#heart #flower
http://www.khabaronline.ir/news-66549.aspx
چند روز پیش برایت ایمیلی فرستادم. به نام پوپک. آیا رسید و خواندی؟
_____________________
نه نگرفتم
#laugh
دوباره ایمیل فرستادم. لطفأ فرصت داشتی نگاه کن.
وای به حال عموت که خانمش رو مامان خطاب کرده کارش ساخته است اگه زن عموت بفهمه #grin
سلام / صبح بخير
آخی!
#rolling
ممنون ويلي دم ظهري كلي خندوندي ما رو….#laugh
دمت جيزو وليز
بي خود نبود هميشه بي صبرانه منتظر نوشته هاتم#flower #kiss
ميدوني گاهي وقتا از اين رسوم مرسوم ايراني خسته ميشم همش تعارف تيكه پاره ميكنند حالا اگه بَشاش نيستي بايد بعضي وقتا بگي بخندي كه طرف مقابل ناراحت نشده….
آخی. بنده خدا. تو رو خدا نخند بهش گناه داره