گزارش مصور از اون شب!

Photo0029.jpg
Photo0031.jpg
Photo0033.jpg
Picture%20176.jpg
Picture%20177.jpg
Picture%20180.jpg
.


نظرات شما


  1. پری ناز در 10/17/05 گفت :

    این دختره باران کوثریه؟


  2. پری ناز در 10/17/05 گفت :

    ببخشید مثه ای که قاتی کردم یه لحظه#grin


  3. ندا در 10/17/05 گفت :

    عزيزم تبريک تبريک تبريک#hug


  4. مهسا در 10/17/05 گفت :

    واااای من به خودم افتخار می کنم که وبلاگت رو می خونمممم خیلی مشهوری بابا … بووووسسسس #heart #heart #heart #heart #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss #kiss #flower #flower #flower #flower


  5. بهت افتخار می کنم ویولت


  6. سالی در 10/17/05 گفت :

    #flower


  7. وای نگار
    من یه برخورد داشتم باهاش
    خیلی مهربونه این دختر
    اتفاقا تو همین هفته اگه بشه میخوام برم فیلمو ببینم
    #thinking


  8. شيوا در 10/17/05 گفت :

    خيلی خوشحال شدم که مطرح شدی معلوم ميشه خانم جواهريان ادم بامعرفتيه.خوب باهاشون حرف زدی شما هم کم کسی نيستی و کسی را نميشناسم که اهل اينترنت باشه و شما را نشناسه.اميدوارم در سينما مطرح بشی اگر دوست داشتی بيشتر در مورد فيلنامه ات و فعاليت های هنری ات بگو.( اگه موفق بشی در ايران کم نظير يا شايدم بينظيره!)


  9. دامپزشک جراح در 10/17/05 گفت :

    طرف تو هاليوود بازی ميکنه اينقدر گزارش تهيه نميکنه . حالا جنابعالی کجای کار بودی ؟
    راستی اون عينک تو تاريکی واقعاْ محشره Big Smile
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    چه بوی سوختگی میاد
    آی کیو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عینک طبی ه


  10. 40tike در 10/17/05 گفت :

    فقط یه نکته! زدن تو برجک یه نفر یعنی با لگد زدی تو فلان جای طرف! حالا که ملت هنرمند دارن اینجا رو میخونن گفتم یه یادآوری به معانی زیبای بعضی از اصطلاحات زبون شیرین فارسی بکنیم بعضی وقتا آدم فرامشو میکنه! یه اضطلاح دیگه هم بگم من خودم نیم دونستم از همکاران ایرانی مرد عزیزم یاد گرفتن اونم زدم تو راه گ…وز طرف! معنیش یکیه.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    نه به معنی حالگیری اساسی ه نه به فیزیک کاری نداره


  11. یاسمن در 10/17/05 گفت :

    عکسها قشنگ بودن ممنون.


  12. شيما در 10/17/05 گفت :

    اين عکس دومی رو که ديدم اين تکه از نوشته پست قبل اومد تو ذهنم اونجا که نوشته بوديد ( نه اينکه خود فيلم گريه دار باشه، چون تک تک صحنه ها رو خودم تجربه کرده بودم يادآوريش هم دلم رو به درد مي آورد) آخه یه نگاه متفکرانه دارید توی اون عکس.
    اميدوارم يه روز عکسای نشست فيلمی رو بزاريد که خودتون فيلمنامه اش رو نوشتيد و شما اون بالا روی سن داريد در مورد فيلمنامه تون صحبت می کنيد. هميشه موفق باشی.#smile #flower


  13. احسان در 10/17/05 گفت :

    سلام
    ادامه بده
    کارت جالب بود که اینجوری گفتی
    ولی جدی میگم اگه میتونی ادامه بده
    با پشتکاری که داری میتونی


  14. حامد در 10/17/05 گفت :

    چرا روی پست قبلی نمیتونم کامنت بذارم. ویولت جان اولا که بهت تبریک میگم و دوما اینکه استحقاقش رو داری و سوما اینکه حتما توصیه می کنم با جدیت این کرا رو دنبال کنی.
    اگرم کمکی از دستم بر میومد در خدمتم. خودم یه طورایی دستی بر آتش دارم و در زمینه فیلمنامه اگه مشکلی داشتی خوشحال میشم که بتونم کمکی کنم.
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    همیشه کامنت دونی پست قبلی رو می بندم برای گریز از اسپم ها
    ممنونم


  15. Memorialist در 10/17/05 گفت :

    #eyelash #flower


  16. ندا در 10/17/05 گفت :

    کلا من هر وقت در مورد تو فکر میکنم و هر حسی نسبت بهت دارم تو در پستای بعدی میای و عین همون احساس منو مینویسی …و الان من يه احساس خيلی خوبی دارم نسبت به اون جمله ای که آخر پست قبل گفتی.. در مورد شروع يه فصل جديد در زندگيت #eyelash
    و از صميم قلب برات آرزوی موفقيت ميکنم#heart


  17. . در 10/17/05 گفت :

    گلم كامنت منم برا پست قبليه:
    با خوندن اين نوشته همون حسي رو پيدا كردم كه وقتي از موفقيتت واسه گرفتن ويزا نوشته بودي، اشك هام بي اختيار سرازير شدن.
    آفرين#flower


  18. بهار در 10/17/05 گفت :

    واقعا بوی سوختگی ِ جناب ِ “دامپزشک جراح” رو هممون داریم حس میکنیم!#grin ولی خارج از شوخی، چقدر بده که آدم به موفقیت ِ دیگران، به دیدِ ضعف و عدم ِ توانایی ِ خودش نگاه کنه، و بدتر از اون اینکه به این عدم ِ اعتماد به نفسش اعتراف کنه!
    **************************
    تبریک خانم ویولت، به نظر من استحقاق ِ شما خیلی بیش از اینهاست…
    به امید ِ موفقیت های روز افزون برای شما#flower


  19. باران در 10/17/05 گفت :

    ویولت جان
    این شما هستی؟
    http://www.cinemaema.com/pgimg_image4_26_3150.jpg
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    بله ولی چیزی ازم معلوم نیست جز پس سرم#tongue


  20. سینا در 10/17/05 گفت :

    به امید روزی که برای فیلم ساخته شده از روی فیلمنامه خودت چنین مراسمی برگزار بشه
    #flower #heart
    _____________________________
    به امید اونروز
    دوست من


  21. شراره در 10/17/05 گفت :

    ويلی یه سوال بی ربط . اون عکس اول اون ساختمان همونی که نزديک نمايشگاه بين المللی ساختن؟ ساختمان چيه؟ ميشه همايش برگزار کرد ؟
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    نه ساختمون سینما پردیس ملت ه
    بالای پارک ملت


  22. . در 10/17/05 گفت :

    ويولت چی باعث شده که حس کنی نويسنده هستي؟در حدی که بتونی يک فيلمنامه بنويسی؟
    چرا اينقدر از خودت تعريف مي كني؟تو جوري نقش خودت را پررنگ كردي كه نقش خانم جواهريان در اين فيلم كم رنگ شد.يعني يك تشكر كردن ساده ان هم براي راهنمايي اينقدر مهم هستش كه دو پست را به خودش اختصاص بده؟!


  23. افسون در 10/17/05 گفت :

    چه خوشتيپي ويولت#eyelash


  24. فرنگيس در 10/17/05 گفت :

    خيلی خيلی خوشحالم ويولت .
    خوب ديگه فک کنم اين طور که پيش ميری سال ديگه هاليوودی.
    بازم خيلی خيلی خوشحالم و تبريک#flower


  25. یاس در 10/17/05 گفت :

    سلام #smug
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    سلام


  26. تـــــرانه در 10/17/05 گفت :

    چه قدر چهره ی نگار خانوم ساده و بی شیله پیله است ..
    باز هم می گم تو باعث افتخاری عزیزم . تو رو خدا پشت فیلم نامه باش تا هر چه زودتر به نتیجه برسی خانومی .
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    خیلی ساده ست و به نظر من جزو عجایبه این مورد


  27. ساتين در 10/17/05 گفت :

    با آرزوی موفقیت! #smile


  28. امی ن در 10/17/05 گفت :

    خوشگل خانوم ما رو همیشه میشه از لاکاش شناخت! ناازی چرا یه انگشتتو لاک نزدی؟ زودی شروع کنيد ببينيم چی نوشته ويلی ما! #tongue #heart


  29. شیرین در 10/17/05 گفت :

    میدونی من نگار جواهریان و خیلی دوست دارم.از همون خوابگاه دختران.لبخندش و صورتشو کلا خیلی نمکیه.


  30. سارا در 10/17/05 گفت :

    وای چقدر شما خوشگليد….#heart


  31. نساء در 10/17/05 گفت :

    من هميشه فکر ميکردم به خاطر نقشهايی که داره اينقدر قيافه نگار جواهريان معصوم و ساده است ولی واقعا در اين عکسها خيلی ساده است
    عکسها قشنگ بودن و به اميد موفقيت ويولت#flower


  32. ونداد در 10/18/05 گفت :

    همیشه میشه به خوندنه وبلاگت افتخار کرد ویولت


  33. فاطمه در 10/18/05 گفت :

    (لطفاً تا آخرش بخون باهات حرف دارم)#smile
    سلام ويولت جونم خوبي؟ دلم واسه نوشته هات و حال و هواي وبلاگت شديداً تنگ شده بود…
    چند روزي يه نت ندارم ازت بي خبرم مشهور شدي بابا اي ول داري
    خيلي برات خوشحالم عزيزم ميدوني زندگي ما آدمها بعد از يه پروسه اي از زمان وارد يه مرحله جديد ميشه حالا هر كس با توجه به استعداد و توانايي هاش پله ي اون مرحله متغيره…
    راستي يه چيز خيلي جالب و البته عجيب رو برات تعريف كنم؟ جمله آخر پستت منو شديداً حيرون كرد! اصلاً اومدم كه اين رو برات تعريف كنم
    فقط ميخوام باور كني و بدوني تمام چيزي رو كه ميخوام بگم مو به مو از احساسم و جزئياتي هست كه ديدم.
    باور ميكني نفس؟……… مرسي#blush
    واسم خيلي خيلي عجيبه كه چطور ميشه يه نفر رو كه اصلاً نديدي و حتي صداش رو نشنيدي و فقط با انديشه ها و ذهنش در ارتباط بودي رو به خوابت ببيني…
    ويولت جان با نگاهي مملو از قدر شناسي پلي به دريچه نگاه مهربونت ميزنم ممنون از اينكه اومدي به خوابم!#flower
    يا شايدم روح من در رويا(خواب) به سمتت پرواز كرده و يا پلي از جنس طناب نقره اي (همون طناب نامرئي رابط روح و جسم وقتي آدم به خواب شبانه ميره محافظ ماست كه دوباره روح رو به جسم برگردونه تا ما بيدار بشيم و زنده بمونيم تا زندگي كنيم ) براي لحظاتي به قلب پر عطوفتت زده….. خيلي شيرين بود خيــــلي من يه چيزي ميگم شما يه چيزي ميشنوي قابل وصف نيست
    صب وقتي بيدار شدم خيلي برام عجيب و جالب بود توي خوابم داشتم باهات حرف ميزدم جالب اينجاست كه از ويلچرت خبري نبود فضايي كه تو رو در خواب ديدم يه جايي مثل خيابون بود (ميدونستم اين شخص كه دارم ميرم به سمتش اسمش ويولته) خيلي خوشحال خندان داشتي اين ور اون ور ميرفتي خيابون رو آذين ميبستي از چهره ات چيزي به ياد ندارم
    يعني فكر كنم توي خوابم هم برام معلوم نبود داشتم تو خواب بهت ابراز احساسات ميكردم شما هم با نهايت مهرباني و پاكي يه خاصِ خودت پاسخم رو دادي ….. باور كن هنوز صدات در گوشمه…..
    داشتي ميگفتي ميخوام تغييري در وبلاگم بدم……. حالا بعد از مدتها كه تونستم بيام نت و خواستم برات تعريف كنم اين جمله پايان پستت منو شوكه كرد
    گمونم قراره يه فصل جديد تو زندگيم آغاز شه.!!!!!!!!!#surprise
    تك تك كلمات وصف يه خواب شبانه ي منه (چند شب پيش)از ملاقات با شما اگه نت داشتم همون صبح ميومدم برات ميگفتم(هيچ شكلكي بيان كنندهء احساسم نيست)
    دوست دارم و هميشه بيادتم
    اميدوارم باز بتونم باهات در عالم رويا حرف بزنم چون برام لذت بخش بود هر چند ميدونم طعم چشيدن بعضي از لذت هاي شيرين فقط يه باره.
    خيــــلي طنابِ نقره اي دوس دارم#kiss
    آخه نميخوام بميرم #grin
    ___________________________________
    #flower


  34. sanjab در 10/18/05 گفت :

    salam violet jan
    entekhabe rang hat ro kheili pasandidam
    ishala hamishe bederakhshi
    dooset daaram
    Sanjaa


  35. كيارش در 10/18/05 گفت :

    سلام
    حال شما؟ عرض شود چي ميشد يك عكس كامل تمام قد فوتو ژنيك از خودتان مي گذاشتيد تا حداقل من با اين چشم ضعيف و اين قلب نحيف زيارتتان مي نموديم.


  36. منم واقعا خوشحالم که اتفاقای خوب خوب برات می افته البته به نظرم همه همش نتيجه تلاش های خودته و نيروی سرشاری که تو وجودته
    مثل هميشه قوی باش ويولت جان
    کاش منم تهرانی بودم ميمدم باهاتون
    دوس دارم يه بار بيام تهران ببينمتون ..يعنی ميشه خدا؟؟
    ___________________________
    اگه یه قرار دست جمعی باشه،حتما میشه


  37. pari در 10/18/05 گفت :

    salam khanoome violet.man az khnandehaye khamooshe shoma hastam.chon midoonam be cinema va teatr alaghe darin behetoon pishnahad mikonam teatri ke dar hale hazer dar talare Molavi vaghe dar (khiyabane 16azar,clinice 16 azar) dar hale ejrasto bebinid va dar soorate tamayol be doostaton ham pishnahad konid ke bebinan.mozoosh rajebe ghatl haye zanjireyie va besiyar ziba va tasir gozare.(harshab saate 19:15 shoroo mishe va gheymate belitesh 3000tomane va ta 15 khordad ham edame dare)shaad bashid


  38. ژول در 10/18/05 گفت :

    سلام ویولت عزیز
    وااای کلی خوشحال شدم با خوندن این دو تا پست اخیر#heart
    امیدوارم هرچه زودتر پروژه تهیه فیلمی بر اساس فیلنامه ویولت استارت بخوره و در آینده نزدیک اکران بشه#kiss
    واقعا مستحق تشکر ویژه خانم جواهریان بودی و آفرین به ایشون که گوهر شناس هستن#winking
    یک فصل جدید در زندگیت همراه با یک موفقیت جدید#flower #flower #flower


  39. مرجانه در 10/18/05 گفت :

    خانمی چرا اینقدر قوز میکنی ؟؟؟؟؟؟؟
    برات خوب نیست …صاف بشین


  40. خودش در 10/18/05 گفت :

    ويلی اين اقاهه که تو عکس سومی رو به روت نشسته خيلی عاشقونه داره نگات می کنه!!مگه خودش خواهر مادر نداره دريده!!؟
    //
    تبزيک تبريک تبريک به خاطر خودت و فرزند گلت که ام اس باشن!
    قدرشو بدون!فرزند صالحيه!
    _______________________________
    بابا حرف درنیار.آقای محمدی ه تهیه کننده


  41. مرجان در 10/18/05 گفت :

    دلم برای اينجا تنگ شده بود ها
    خانوم شما خوب هستين؟؟؟


  42. ویولت خانم
    آینده خودت رو اینجــــــــــــــــــــــــــــــا ببین
    http://dasteneh.persianblog.ir/


  43. محمدرضا ~.~ در 10/18/05 گفت :

    سلام
    ظهر بخير
    اميدوارم روزی ميسر گردد شما را ببينم
    #flower
    شادم از شاديت


  44. nadarad در 10/18/05 گفت :

    ولی‌ خوب آخه یعنی‌ یک میز درست حسابی‌ نبوده که اینا پشتش بشینن که اینجوری سه تاشون نزنن بیرون! دو تا میکروفن هم نمیتونستن با پایه بگذارن رو میز؟ آدم یاد انجمن اولیأ مربیان دهه پنجاه میوفته! سلامت باشی‌


  45. خودش در 10/18/05 گفت :

    شرمنده!نمی دونستم اقای تهيه کننده است!
    در هر حال برد پیت هم بود بايد جلو خودش رو بگيره!چه معنی می ده؟!
    مگه نمی دونه ويلی ما خاطر خواه زياد داره!؟


  46. baroon در 10/18/05 گفت :

    سلام ویلی جونم, من همیشه وبلاگت رو میخونم, این بار اینقدر ذوق کردم عکس های خوشگل دیدم, نتونستم نظر ندم
    همیشه سالم و شاد باشی