پایان سفر زمینی

فردا سفر‌ زمینی حدود ۴۰۰۰ کیلومتری من تموم می‌شه و برمیگردم آلمان.
وقتی‌ بهم گفتی‌ میخوای‌ بری اسپانیا و زمینی‌ هم میخوای‌ بری و آیا دلم می‌خواد همراهیت کنم؟ و منم بی‌ هیچ مکثی گفتم باشه اونم قبول همراهی سفر با آدمی‌ به ظاهر بدتر از خودم از لحاظ جسمی‌… فکر نمیکردم از پسش بر بیام و خستگی و سرعت سفر و تو ماشین نشستن برای ساعتهای متوالی رو تحمل کنم………….. ولی‌ شد.
پ.ن:اگه غلط املای هام زیاده چون با نرم افزار پینگیلیش به فارسی تایپ می‌کنم و کیبورد فارسی ندارم.
بعدشم حسود حسود هرگز نیاسود:teeth
درضمن جهت روشنگری بگم راستگو و نانا و اردشیر و ناهید و امید قلابی و ژوبین ومهدی و… همه یک نفرند که با اسامی مختلف کامنت میذاره
تو آلمان دسترسی‌ به نتم کمه و فرصت هم کمتر.آخر هفته برمیگردم ایران.
_____________________
فردا تولد امید که مطمئنم نمیتونم به موقع آپ کنم پس الان میگم عزیزم تولدت با بهترین آرزوها برات مبارک باشه:love


نظرات شما


  1. آریا در 10/24/01 گفت :

    سلام خوبی؟خوبم
    یک پست جدید گذاشتم نمی دونم چرا ولی ازات می خواهم حتما حتما بخونی و راجبش نظر برام بزاری ممنونم.
    http://chocolateboss.blogspot.com/2010/01/blog-post_1887.html


  2. پريسا در 10/24/01 گفت :

    به سلامت برگردی…
    تولد اميد خان ه مبارک باشههههههههه#party #party #flower


  3. آنا در 10/24/01 گفت :

    سلام خانم می بينم که از آن طرف دنيا هم ميتوانی شهر را به هم می ريزی؟ اين همه دشمنی از کجا شروع می شه؟ تو که آزارت به هيچ کس نمی رسه؟ اين چند خط نوشته چرا بايد برای کسی سنگين باشه؟


  4. تنها در 10/24/01 گفت :

    دوست خوبم يار دبستاني ما بايد بدونيم اينجا يه وبلاگ شخصيه نه عمومی.پس صاحب وبلاگ حق طبيعيشه هر طور ميخواد اينجا بنويسه و کار کنه.ما نميتونيم تعيين تکليف کنيم که يالا ويلی چون قبلا اينطوری مينوشتی حالا هم بايد همين کار را رو بکنی ما ميتونيم پيشنهاد بديم به همه دوستان اگه مايل بودند عمل ميکنند و ما نبتيد دلگير بشيم.
    مثل اينه که ما از ادمايی که نميان تو تظاهرات دلشکسته بشيم خب هرکسی نظر خودشو داره.
    مهم اينه سکوت نکنيم مهم اين نيست که صدامون چقدره
    بعدم دوستی که ميگه ويلی چرا واسه فيلتر شدن وبلاگش اون حرفا رو زده بعدم واسه فيلتر نشدن دوباره ميگيد ضعيف تر برخورد کرده.ما خيليامون همين کارو ميکنيم.اگه يکی ۴ ساع رفته قم معنيش اين نيست که بيشتر از منی که تو خونه نشستم ناراحتتره
    هرکسی بر اساس ديدگاه خودش اين وقايع رو تحليل ميکنه.گاهی کوتاه اومدن در برابر دشمن نشان ترس نيست نشان دور انديشيه هميشه که نبايد در برابر دشمن کرکری خوند.گاهی سکوت و حتی کمتر حرف زدن دور انديشی بسيار خوبيه
    و در اخر بهتره بذاريم ويلی هر طور دوست داره اينجا بنويسه چون اينجا خونه ويليه نه خونه ما که حق اظهار نظر راجع به مدل و دکراسيونش رو داشته باشيم


  5. رضا در 10/24/01 گفت :

    عججججججججججججب!!!
    دیدگاه های هر2طرف رو خوندم
    از یه طرف نانا راست میگه چون کلاس وبلاگ ویلت اومده پایین
    از اون طرف عمع خانوم هم راست میگه،ویلی حق داره هرچی دلش میخواد بنویسه چون مال خودشه.هرکی ناراضیه نخونه
    .
    البته منم از ترس اینکه فیلتر بشم سعی میکنم دمکراسی رو رعایت کنم و از 2 طرف بنویسم اما ویولت نباید شییوه ی نوشتنش رو عوض میکرد چون اون زمانی هم که فیلتر بود،بازدیدکننده ی خودشو داشت حتی بیشتر از الان
    آقا اصلا به ما چه..رفته اروپا بزارید حالشو ببره.بیخیال شید


  6. ماه مون در 10/24/01 گفت :

    ويولت جون کجايی بيا يه چيزی بنويس ديگه#flower


  7. نيلوفر در 10/24/01 گفت :

    من واقعا متوجه نميشم اين همه درگيری و جدل برای چیه؟اینجا یک وبلاگ شخصی است از خاطرات و حس های یکنفر.اگر کسی در نت دنبال مطلب علمی و سطح بالا میگرده خوب نباید بیاد اینجا را بخونه یا اگر هم خوند نباید به نویسنده توهین کنه
    من به شخصه برای ویولت احترام قائلم چون با توجه به شرایط جسمیش روحیه اش را حفظ کرده و داره به زندگی به سبک نرمال ادامه میده. دچاره خودشيفتگيه؟؟چرا نباشه؟؟چند درصد از ما اگر جای ويولت بوديم راه و روش اون را ميرفتيم؟؟بيائيد انصاف داشته باشيم و آنقدر الکی مته به خشخاش نذاريم.#flower


  8. نيلوفر در 10/24/01 گفت :

    دوست عزيزی که ايراد ميگيری به تشويق ويولت برای يک لاک زدن ساده
    لطفا اين مطلب را بخون که خود ويولت سال ۸۷ نوشته:
    هدفم از نوشتن اين وبلاگ كمك به حفظ روحيه افرادي مثل خودمه كه بدونن با داشتن هر بيماري زندگي براشون به آخر نرسيده و راههاي زيادي براي لذت بردن از زندگي هنوزم وجود داره و قبولوندن به افراد سالم كه ميتونن بي هيچ دغدغه اي قلبشون رو در اختيار كسي بگذارند كه به ظاهر ناتواني در جسمش داشته باشه…
    اينجوری علت تشويق های ديگران معلوم ميشه نه؟؟چون ما داريم در رابطه با کسی صحبت ميکنيم که بعلت بيماری شرايطش با افراد عادی کاملا فرق داره يک لاک زدن برای کسی در اين شرايط کاره بسيار سختيه نه آنچه من و شما تصورش ميکنيم
    همگی شاد باشيد


  9. بهاره در 10/24/01 گفت :

    سيامک (یار دبستانی) يه چيزی ميخوام بهت بگم ولی ناراحت نشی
    وبلاگ ويولت يه وبلاگ شخصی و شما از ويولت ميخوايد که وارد سياست بشه
    (منطقی نيست مگه نه)
    خيلی وبلاگهای ديگه هست که درباره سياست مينويسن شما ميتونيد به آنها سر بزنيد و هرچی دلتون ميخواد بگيد#smile


  10. شراره در 10/24/01 گفت :

    ويلی جان
    امروز ریکانفرم کردم


  11. ليلا در 10/24/01 گفت :

    به نظر من كساني كه از شهرت خوششون مياد
    دنبال موقعيت هايي هستند كه طرفدار بيشتري پيدا كنند
    ويولت هم با اون پست هاش كلي طرفدار پيدا كرد
    و با پست هاي بعديش هم كلي طرفدار از دست داد
    من چند ماهه ميام اينجا، قبلا طرفدارش بودم و حالا نيستم
    فكر مي كنم همه اونقدر عاقل هستيم كه تشخيص بديم
    چي به چيه و نبايد خودمون رو ناراحت كنيم كه چرا يه
    نفر تكليفش با خودش معلوم نيست


  12. شيرين در 10/24/01 گفت :

    نظرات روخوندم.اموزنده و مودبانه.
    با هانيه موافقم.من هم از يه سری مسايل اين وبلاگ خوشم نيومد اين بود که ديگه خيلی کمتر اومدم.
    به اضافه اينکه افرادی را ميشناسم که خيلی تند تر و علنی تر مينويسن اما اتفاقی برايشان نيفتاده جز يه فيلترينگ کوچولو و پر افتخار.


  13. سحر در 10/24/01 گفت :

    تولد امید مبارک باشه
    امیدوارم ویلی جون هم زود برگردی که دلمون تنگیده واسه پست های اساسی، اساسی#applause


  14. رويا در 10/24/01 گفت :

    ویولت جان نهايت خوشی رو برات آرزو دارم .
    اميد خان تولدتون مبارک#party


  15. سلام به همه دوستان عزيزی که بخاطر ارادت قلبی به ويولت عزيز اينجا عقايد خودشونو عنوان ميکنند اما من حس ميکنم بدليل اينکه عزيزان زيادی اينجا نظر ميدهند شايد چندصدايی از حالت استاندارد و نرمال خارج شده باشه توی برخی کامنتها عدم فهم نظرات هم مشهود است و داره اين موضوع ژيچيده ميشه يعنی از حالت نقادی به عدم درک نظرات هم تغيير ميکنه چون در صحبتهای ديشب من .دوست عزيزمان ساتين و هانيه مسايلی مطرح شد که امروز کامنتها حالت خصومت گرفته به نوبه خودم اجازه ميخوام حداقل نظرات خودم را در خصوص وبلاگ ويولت عزيز شفاف تر بازگو کنم و به برخی ابهامات صريح تر جواب بدهم
    #flower


  16. دوستی در کامنت ۹۷ نوشته برايش جای تعجب دارد که ويلی عزيز بعد از تهديد به فيلترينگ مطالبش به اين سرعت چرخش داشته و از اون رهبر و ليدر سياسی به احساس نويس تبديل شده …
    من در اين خصوص نظری دارم
    ببينيد دوست عزيز کامنت شما اين حس را منتقل نميکنه که شما با ويلی خصومتی داشته باشی نظرت در اين خصوص هم درسته ويلی تقريبا از چارچوب مطالب سياسی خارج شده اما به نظر من اگه کسی ۶ سال زحمت بکشد تا وبلاگش برخی اوقات بيش از ۵۰۰۰ کليک داشته باشه حق دارد از فيلتر شدن وبلاگش بترسه و دست به عصاتر مطلب بنويسه مثل اين ميمونه شما برای کاری که علاقمند هستيد ۶ سال زحمت بکشيد اما ظرف چند ثانيه زحماتتون دود بشه با همه اين توضيحات بخشی از مطالبتون منطقی است درثانی ويلی هيچوقت مدعی نبوده که وبلاگش برای پيشبرد اهداف سياسی است و خودش همه جوره در خدمت جنبش سبز خواهد بود پس بپذيريم ويلی رهبر جنبش نيست .ويلی نپذيرفته تا اخرين قطره خون در خدمت جنبش سبز باشه و بپذيريم وبلاگ ويلی سياسی نيست بلکه دلنوشته های ايشون است
    #flower


  17. به کامنت ۹۹
    عمه خانم اينکه پيرمردی در قله وجاهت وفقاهت ودرحاليکه در چندقدمی رهبری يک کشور با انتقاد از شرايط موجود در سال ۶۸ از همه لذتها اجتناب کنه ايت الله منتظری را به اين لقب مشهور کرد و اين ادعای من نيست همه اونهايی که جنبش سبز را پذيرفتند منتظری را پدرمعنوی جنبش سبز ميدونند و حضور ميليونی مردم در وداع با ايشان اين حرف من را ثابت کرد و انجام کوچکترين کارها برای مردی بزرگ کار مشکلی نيست اگر شما هم روز فوت ايشون ترس را درچهره کودتاچيان ميديدی معتقد بودی برای همدردی با جنبش سبز زدن يه روبان مشکی کنار وبلاگی که روزانه اينهمه بازديدکننده داره کار انچنانی نبود اما من هم با شما هم عقيده هستم اختيار اين وبلاگ با صاحب ان است
    اما عمه خانم اگر ما از دستمون بر مياد که در کنار ازاديخواهان باشيم هرچند با کاری کوچک و انجام ندهيم خودخواهی است نه اختيار


  18. تـــــرانه در 10/24/01 گفت :

    چقدر بحث های بیهوده ای اینجا راه افتاده !! خوب آخرش که چی ؟ چی رو می خواهین به ما بفهمونین ؟ اینکه ویولت به دید ِ شما بده و نوشته هاش بی ارزش ؟! خوب باشه .. اصلا شما راست میگید .. اما خوب ما هم دیدگاه خودمون رو داریم و دوستش داریم و دوست داریم هر روز که نه بلکه هر ساعت بخونیمش .. خوب این وسط وقت ماست که مثلا هدر میره به شما ها هم ربطی داره آیا ؟ این مسئله هم مثل انتخابات هر کی نظر خودش رو داره و هیچکی نمی تونه طرف دیگه رو قانع و مجاب کنه .. مگه میشه چپ بره راست و راست بیاد چپ ؟؟!! پس عیسی به دین خود موسی به دین خود !!
    شماها چه اصراری دارین که ما رو از خوندن این وبلاگ منصرف کنین ؟ درسته اینجا یه وبلاگ ِ و نظر مخالف و موافق داره .. شما نظرت رو بگو و برو .. دیگه چرا بحث ؟ من خودم اگه یه بار یا دوبار یه وبلاگی رو خوندم و دیدم به مذاقم خوش نمیاد اون و از لیستم حذف می کنم خوب شما هم ویولت رو حذف کنین . برین پی زندگی خودتون .. مگه خدایی نکرده مازوخیسم دارین میایین چیزی رو می خونین که به درد بخور نیست و همش مسخره است ؟! خوب نخونین حیف وقت به این با ارزشی نیست ادم کاری رو بکنه که دوست نداره ؟! ما تو دهاتمون به این نوع زندگی میگیم زندگی سادیسمی .. یعنی اینکه بعضی آدمها خودشون می خوارن کلا .. وسلام!! :دی


  19. به کامنت ۱۰۴
    من هم معتقدم این وبلاگ به ویولت تعلق داره اما برخی اوقات ما نسبت به واقعیات تلخی که پیرامونمون میگذره نبايد بی تفاوت بنشينيم البته من معتقدم نبايد با تندروی سبب فيلترينگ اين وبلاگ بشيم چون حق بهرمندی از کسانی را که علاقمند به اين وبلاگ هستند وکاملا غير سياسی کامنت ميگذارندرا سلب ميکنيم
    اما در خصوص ۴ ساعت حضور ما در قم و به جان خريدن همه خطراتی که ممکن بود در شهری که بالاترين حدسرکوب در ايران را به خود اختصاص داده با حرف شما موافق نيستم مطمئنا اون چندصدهزارنفری که از سراسر ايران خودشونو به قم رسونده بودند تا با مرد ازاديخواه ايران وداع کنند رسالتی پررنگتر از کسانی که بدون دليل در خانه نشستند وناراحت از عروج ايشان بودند نه غمگين تر بلکه ارمان خواه تر بودند من احساس دين کردم نسبت به همه عزيزانی که در اين ۷ ماه شهيد شدند اگر شما هم با در خانه نشستن و ناراحت بودن دين خودتونو ادا کرديد حرفی نيست تنهای عزيز جان سخن من اين است اگر کسی ميتوانسته به قم بيايد و سهل انگاری کرده و نيامده متهم است نه کسی که نميتونسته بياد سوئ تفاهم نشود#flower


  20. به کامنت ۱۰۹
    بهاره عزيز به هيچ عنوان عقيده من اين نيست من شما را توصيه ميکنم کامنتهای قبلی من در همين پست را يکبار ديگه بررسی کنيد من بارها توصيه کردم نبايد ويلی تندروی کند تا بهانه برای فيلترينگ بدست حکومت بدهد اما اينکه ويلی که برای همه ما عزيز است در حوادث مهمی که برای کشور ما پراهميت است کاملا بی تفاوت باشد جای انتقاد دارد بهرحال هرکدام از ما بايد در حد توانمان به کسانی که برای فردای بهتر ايران هرگونه خطری را به جان ميخرندمدد برسونيم زيرا همه ما اعضای يک پيکر هستيم
    به اميد فردای سبز ايران عزيز #flower


  21. سارا در 10/24/01 گفت :

    من تا به حال تو اين زمانی که اينجا رو می خونم و کوتاه هم نيست تو بحث ها شرکت نکردم و الان هم که شرکت کردم به خاطر ويلی نيست بلکه به خاطر فرهنگ غلطی که از وبلاگ تو ذهن ها داره شکل می گيره
    اول از همه جواب خانوم هديه ی عزيز:
    ویلی در زمانی که نیاز بود جنبش شکل بگیره دین خودش رو به جنبش ادا کرد و شناختی رو که از جنبش باید میداد رو داد ولی بعد از اون دیگه شرایط در حدی بود که فعالیت ویلی به جز ا زدست رفتن پایگاهی که ممکن بود بعدا وجودش نیاز باشه کمک دیگه ای نمی کرد؟
    ویلی خیلی روشن مواضعش رو اعلام کرده بود اما شرایط طوری بود که هر عملی علاوه بر اینکه موجب از دست رفتن این پایگاه میشه با توجه به شناخته شده بودن شخصیت حقیقی ویلی خطرات دیگه هم داشت.
    ویلی برای آرامش بیشتر به این سفر رفته بود تا بتونه با پیشرفت بیماریش و فشار های ناشی از اون مبارزه کنه و مسلما این حق اوست که از وبلاگ شخصیش که تنها راه ارتباطش با دوستانش است در زمان های کوتاهی که به اینترنت دسترسی داشته برای اطلاع رسانی آرامی از وضعش استفاده کنه
    فراموش نکنیم که ما اینجا را به عنوان یک وبلاگ روزمره ی اجتماعی شناختیم و نه سیاسی


  22. سارا در 10/24/01 گفت :

    هر چند که ويلی در برهه ای از زمان که احساس کرد این نياز وجود داره نظراتش رو به عنوان يکی از مردم ايران نه يک رهبر سياسی ابراز کرد.
    ويلی هيچ وقت رهبر سياسی نبوده و اين وبلاگ هم سياسی نبوده بلکه اين جا تکه ای از زندگي اجتماعی زنی از ايران بوده با همه ی ذغذغه هايش که سياست هم گاهی جزو آن بوده .
    بنابراین اگر تمام روند ۶ ساله ویلی رو نگاه کنیم می بینیم که هیچ رویه ای رو عوض نکرده و همیشه این جا خانه ی حرف های ویلی بوده که گاهی مشکلاتی اجتماعی جامعه و گاهی درد های سیاسی رو به چالش کشیده و گاهی گوشه ی دنجی بوده برای روز مرگی هایش



  23. سارا در 10/24/01 گفت :

    در پاسخ به سيامک عزيز :
    همیشه انسان می توانند در روند زندگی اطرافین دور و نزدیکش پیشنهاداتی مطرح کند ولی پذیرفتن یا عدم پذیرش آن توسط دیگران به روند فکری و مشی زندگی اونها داره
    ویلی در مورد ایت الله منتظری جزو اولین کسایی بود که اطلاع رسانی کرد ولی گذاشتن نوار سیاه دیگر تفکری بود برای خط مشی آینده وبلاگ که شامل همه ی جنبه های زندکی اش بود و عدم استفاده از پیشنمهاد شما به منزله ی کم گذاشتن شخص برای مبارزه اش نبود کما اینکه بسیاری از وبلاگ های سیاسی هم به اطلاع رسانی بسنده کردند


  24. سارا در 10/24/01 گفت :

    پاسخ به دوست خوبم نانا:
    من نه می دانم شما در کدام نقطه ی این کره ی خاکی هستید و نه می خواهم بدانم. چون قوانین انسانی برای همه ی انسان های زمین صادق است
    همه ی انسان ها بد یا خوب به حکم انسان بودن نزذ خدا از حرمت انسانی بهره مندند و از کزامت انسانی به دور است که در مورد هر آدمی سخنان نا شایست به کا ببریم حتی اگر از دید تفکر ما بد باشد
    ما به چه جراتی حرمتی از کسی می شکنیم به جرم دوست نداشتنش و یا حتی به جرم بد بودنش؟
    به چه اجازه ای نقص های دیگری را دست مایه ی حرف هایمان می کنیم حتی اگر بد ترین نقص ها باشند و خود خواسته چه برسد به نقصان هایی که خود خواسته نیست
    در مورد تحلیل سیاسیت :
    هرگز نمی توان ویلی را با فارس و کیهان و هر نشزیه ی سیاسی دیگر مقایسه کرد. ما می گوییم شریعتمداری حق ندارد به ساذگی اشتباه کند چون نگاه مردم به او سیاسیست و رهبر سیاسی یک تفکر است هر چند در سطح کوچک . ولی ویلی هرگز خودش را رهبر و فعال سیاسی معرفی نکرده و هیچ وقت هم نبوده . ئیلی مثل همه ی مردم در جنبشی برای سرزمینش شرکت کرده .
    اگر تا به حال به بخش مدریت وبلاگ نگاهی انداخته باشی میبینی که مدیر قادر خواهد بود که نظزات را غیر فعال تاییدی یا ویرایش کند . هیچ وقت به دلیل این امکانات در وبلاگ ها فکر کرده ای ؟ دلیلش این است که وبلاگ محیط شخصی است که آن را با دیگران به اشتراک می گذاری و به دلیل آیکون شخصی بودنش هر طور بخواهی می توانی کنترلش کنی
    پس فکر نکن دفتر خاطرات شخصی است و وبلاگ عمومی
    وبلاگ مطالبی از دیدگاه شخصی (اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی..)یک فرد است که به اشتراک می گدارد برای تکمیلشان و یا کمک به تکمیل اطلاعات دیگران


  25. نگارش در 10/25/01 گفت :

    ويولت!
    بيا که دلمون گرفت…


  26. Ameh Khanoum در 10/25/01 گفت :

    به, خواستم بنویسم دیدم سارا جواب همه رو با توضیحات درست و کامل داده، دستت دارد نکنه عمه #smile


  27. خاله ريزه در 10/25/01 گفت :

    اوووووووووووووووووو چه همه موافق و مخالف؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    ويولت عزيز کار خودت رو انجام بده و اميدوارم سفر بهت خوش بگذره.


  28. مرجان-ر در 10/25/01 گفت :

    سلام عزیزم
    من نتونستم پست قبلی ات را ببینم چه برسه به کامنت هاش اما خوشحالم هر کاری که میکنی باعث میشه ……….. بعضی ها بسوزه نمیدونم چی نوشتن اما حدس میزنم.
    آدمایی که حسادت دارن بیشتر از همه خودشون اذیت میشن دلم براشون میسوزه خدا همه مریضا رو شفا بده
    برای خود من، ام اس یه راهی بود که بتونم قدرچیزایی که الان دارم بدونم وخیلی بیشتر از وقتی که ام اس نداشتم از زندگی لذت ببرم- اینو واقعا میگم
    راستی وقتی برگردی اینجا تازه زمستون میشه ها!!!!
    #devil


  29. نانا در 10/25/01 گفت :

    خب…………من اينجوری که تشخيص دادم اينجا موضوع ترحم در ميونه….
    و متاسفم برای کسانی که اين حس و دارن………
    ولی باور کنيد نبايد به خاطر يک بيماری به افراد ترحم کرد مخصوصا فردی که به همه ثابت شده روحيه ی قوی داره
    ماداريم از افت شديد اين وبلاگ صحبت ميکنيم و نه حسادتی داريم و نه ترحمی…
    اگر دوستان وبلاگی اعتراضی به اين موضوع نميکنند اونها حسودند که ميخوان سطح اين وبلاگ همين طوری پائين بمونه……….
    من به دليل اينکه اينجا برام مهم بوده نظر شخصيمو گفتم وگرنه هستند وبلاگهای ديگری که کيفيت بسيار پائينی دارند که آدم رغبت نميکنه اصلا مطالبشون و بخونه ديگه چه برسه به اينکه کامنت هم براشون بذاره..
    نميتونيد به کسی بگيد چون خوشت نمياد پس نيا و نظرت و نگو به همون دليلی که ما وقتی فيلم يا کتابی ميخونيم حق داريم نظرمون و بديم اينجا هم همونطوريه….
    باهاتون موافقم نيستم که اينجا نبايد سياسی باشه چون ما مملکتمون حتی نان ريدنش هم سياسيه چه برسه به ديگر چيزهاش
    ولی خواهشن انگ حسادت به خيليهامون نميچسبه که داريم در خارج از ايران زندگی ميکنيم……….
    خواهشا با تعريفهای کذبتون باعث نشيد که ديگران دچار خودشيفتگی کاذب بشن و اين موضوع کيفيت کارشون و پائين بياره تا شماها بيشتر به چشم بيائيد


  30. نانا در 10/25/01 گفت :

    ببخشيد منظور نان خريدنش بود خ جا افتاده#silly


  31. مرجان-ر در 10/25/01 گفت :

    این خانم نانا کجای خارج از ایران زندگی میکنن که ساعت 9 صبح داره از خودش افاضات پخش میکنه؟
    خانم خانما هر کشور اروپایی باشی دو ساعت و نیم یا سه ساعت و نیم از ما عقب تری یعنی ساعت 9 صبح میشه ( 6 و نیم صبح مثلا ایتالیا) یا (5 و نیم صبح لندن)
    اینقدر بیکاری که ساعت 6 صبح بلند میشی و اولین کاری که میکنی میای توی اینترنت تا بتونی احساسات خواننده های این وبلاگ را تحلیل کنی و نظر کارشناسی بدی؟
    کارت خیلی درسته خانم روشن فکر !!! دفعه بعدی که خواستی دروغ بگی حواست رو جمع کن یه کمی هم بیشتر فکر کن تا این همه سوتی ندی
    آی کیو همه که مثل خودت در حد هویج نیست


  32. نانا در 10/25/01 گفت :

    مرجان عزيز دنيا که فقط اروپا و ايران نيست خانمی………..
    فکر کنم جاهای ديگه ای هم وجود داشته باشند…….
    اينطوری جواب دادن بيشتر ثابت ميکنه که شما هويج هستی ……….
    من در اورنج کانتی کاليفرنيا هستم و ساعت هم يازده شبه…………
    هيچ لزومی هم نميبينم که در يک دنيای مجازی به ديگران دروغ بگم…
    اگه باور نميکنی ميتونی از ويلی عزيز که خيلی راحت ميتونه چک کنه سوال کنی…و يا هر سوالی که داری بپرس برای روشن شدن موضوع خودم بهت کمک کنم………
    ياد ضرب المثل کافر همه را به کيش خود پندارد افتادم…..
    يه مقدار هم اگه ديدت و بازتر کنی و سوادت و بيشتر برای خودت بهتره و فکر نکن همه دارن تو اروپا زندگی ميکنند….
    در مورد بيکار بودنم هم آره عزيزم خوشبختانه خيلی بيکارم شب يک شنبه کاری جز وبگردی در اينجا ندارم


  33. نانا در 10/25/01 گفت :

    يه چيز ديگه برای اينکه معلوماتت بيشتر بشه کشورهای اروپائی مثل آلمان و فرانسه و هلند نه ساعت از ما جلوترند پس اگه يکی از اين کشورها هم بودم الان ساعت هشت صبح بود نه پنج و نيم صبح……….
    قرصهات و هم فراموش نکن بخوری…
    يه مقدار هم کتاب بخون حالت بهتر ميشه#rolling


  34. مرجان-ر در 10/25/01 گفت :

    نانا
    تو خیلی مشکل داری خدا شفات بده
    هر جای دنیا که باشی اینقدر بی کار و بی عرضه هستی که شبانه روز دنبال دری وری گفتن و خاله زنک بازی هستی
    اگر کار و بار درست و حسابی داشتی و یه آدم حسابی بودی ساعت یازده شب یا میخوابیدی که فردا بری سر کار یا اگر میخواستی وبگردی کنی مثل آدم میرفتی یه جایی که به دردت بخوره حتی اگر افکارت هم با نوشته های این وبلاگ جور نبود میتونستی خیلی راحت نخونیش مثل خیلی از آدم حسابی هایی که توی دنیا وجود دارن و از این وبلاگ خوششون نمیاد و وقتشون را تلف نمی کنن
    یه چیز دیگه
    همونطور که گفتم برای اینکه دروغ بگی یه کمی بیشتر اطلاعات جمع کن تا سوتی ندی
    اگر هم حوصله نداری وقتت را با مطالعه و یاد گرفتن چیزای بدرد بخور تلف کنی همینطوری هی کامنت بذار اینجا
    امثال من هم هر موقع وقت اضافه داشتیم میایم اینجا و از اطلاعات شما درباره کشورهای خارجی استفاده میکنیم و میخندیم
    لطفا یه کمی درباره آلمان و هلند و فرانسه و… بیشتر بگو خیلی خندیدم مرسی


  35. ویولت دلم برات خیلـــــــی تنگ شده…
    تو وبلاگستان نبودنت کاملا حس میشه…


  36. ماریه در 10/25/01 گفت :

    #flower


  37. نانا در 10/25/01 گفت :

    مرجان عزيز ممنون از ادبيات بسيار زيبات………….
    من حرف خنده داری نزدم که شما کلی خنديدی…..ولی خوشحالم که تونستم کمی بخندونمت و از اين حالت عصبی بودن درت بيارم….اگه به اين خنديدی که گفتم ۹ ساعت از ما جلوترند منظورم ما بود که در کاليفرنيا هستيم عزيز نه شما که ايرانيد……..اين خنده داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    حداقل يه چيزی به معلوماتت اضافه شد
    در ضمن اين و ياد بگير به کسی که بهت توهين نکرده توهين نکنی چون در ديد خواننده از شخصيت عالی و بينظيرت کم ميشه
    به نظر تو نظر دادن توی وبلاگ ويلی خاله زنک بازيه؟اين به خودت و دوستان با شخصيتی که اينجا رو ميخونند توهين بزرگيه…………
    ممنون که برام دعا کردی خدا شفام بده منم برای شما دعا ميکنم هر چند که من نيازی به دعا ندارم و خدا خودش بهتر ميدونه که می محتاجه به شفاست#silly


  38. مرجان-ر در 10/25/01 گفت :

    نانا
    در کامنت 48 گفته که این وبلاگ به درد لای جرز میخوره
    در کامنت 66 گفته که ایشون یک خوانند درد آواره هستند
    در کامنت 87 درباره خصوصیات ملت جهان سوم انتقاد کرده(خودش مال کجاست؟)
    در کامنت 98 گفته کسانی که از ویولت انتقاد نمی کنن حسودن و ایشون اعتقاد دارن که خودشون از روی دلسوزی همه مطالب فوق الذکر را گفتن
    در کامنت 130 تشخیص دادن که موضوع ترحم در اینجا مطرحه و خود ایشون چون این وبلاگ براش مهمه آویزون شده
    کامنت 133 و 134 واضحه داره بال بال میزنه
    کامنت 138 گفتن که ایشون به دعا نیازی ندارن
    دوستان:
    برای یک خواننده درد آواره (بعبارتی کسی که ……نش بد جوری سوخته) که داره وبلاگی که براش مهمه از لای جرز در میاره و میخونه و اصلا هم جهان سومی نیست و مال ناف امریکاست خیلی هم دلسوزه اصلا هم حسود نیست ضمنا تحلیلگر و مشاور هم هست دعا نکنین که آتیشش خاموش بشه گفته که احتیاجی به دعا نداره


  39. آرمیتا در 10/25/01 گفت :

    خیلی جالبه برام ببینم ساروی کیجا چی نوشته ؟
    کی آدرسشو داره ؟


  40. تنها در 10/25/01 گفت :

    يار دبستانی عزيز باهاتون کاملا موافقم که اولا داره اين بحث ها به بيراهه و خصومت ميره و همينطور با اين حرفتون که رسالت شما هم پررنگتر بوده.منظورتون رو درک کردم .منظور من هم همين بود که هرکسی يه مدلی داره سهمشو ميده حالا بعضيها تواناييشون کمه يا حتی ميترسن و فقط يکمدر اين جريانات سهيم ميشن.و ميگم نبايد به ادما خرده گرفت.
    خوشحالم که باهاتون بحث خوبی دارم.
    براتون ارزوی موفقيت ميکنم دوست خوبم


  41. ساتين در 10/25/01 گفت :

    دوستان
    اون زمانی که من خواننده ويولت شدم وبلاگش تو خط های سياسی نبود
    محبوبتش هم کم نبود
    هنوز هم بياد ماندنی ترين پست هاش همونهايی که شايد از يه اتفاق ساده روز مره نوشته بود اما با ديد خاص و منحصر بفرد خودش و نتيچه هايی که درمورد زندگيش می گرفت .
    هميشه هم بيننده و دوست زياد داشته و داره
    ويولت يه مشکل جسمی داره که واقعا خطيره اما ترحم انگيز نيست من خيلی ها رو می شناسم که چهارستون بدنشون سالمه اما قابل ترحم هستند ويولت اينجور نيست
    ممکنه بعضی ها بعد از وقايع سياسی اين اواخر به اين وبلاگ اومده باشند اما ويلی بخاطر شخصيت جالبش هميشه جز وبلاگ های محدود بود و سبک پست هاش هم همين بوده می تونيد تو آرشيوش بريد و پستهای اوليشو بخونيد
    فراز و فرود و تغيير حال و هوای يه وبلاگ با سابقه چند ساله رو نميشه به افت کيفی تعبير کرد


  42. سارا در 10/25/01 گفت :

    دوست عزيز نانا
    با توجه به صحبت هايی که شد و جواب های شما با الفاظی که در شان يک انسان متشخص نيست بهتره دوستان بحث رو ادامه ندن
    ضمنا ذکر اين نکته هم بد نیست سياسی بودن و نبودن بستگی به تفکر انسان ها داره نه شرايط کشور
    کاش به جای اینکه تو گشور ها و شهر های متمدن زندگی کنیم متمدن فکر کنیم و به حقوق و حریم هم احترام بگذاریم .
    دوست خوبم نانا بد نیست به اهداف ایجاد وبلاگ ها و محیط های مجازی و تعاریفشون و قوانینشون نگاهی بندازی . با یه سزچ ساده می تونی ببینیشون.
    مطالب ویلی شاید ظاهر ساده ای داشته باشه ولی به عنوان کسی که روی مسائل اجتماعی کار می کنه عقيده دارم که نکات ریز و جالبی داره
    اکثر سوژه ی صحبت ها توی فضای بسته ی جامعه و در حلقه ی عرف و شرع گم شده و ویلی کاهی به جد و گاهی به طنز مطرحشون می کنه


  43. سارا در 10/25/01 گفت :

    خانوم کیجا در پستشون آوردن که:
    جدا چه تصوری می‌شه داشت از خانمی که شب سال نوی میلادی می‌ره پای برج ایفل چون شنیده بعد از تحویل سال!!!! (نقل قول مستقیم) همه بغل‌دستی‌شون رو فرنچ‌کیس می‌کنند (نقل قول مستقیم)، بعد وقتی برای اولین بار چشمش به برج ایفل می‌افته صلوات می‌فرسته!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من پستی که این خانوم بهش اشاره کردن برام خیلی جالب بود چون جزو مو ضوعات جدید مباحث جامعه شناسی نوین است
    از دید من ویلی با طنز همیشگی خودش ۲ تا موضوع خیلی ظریف و کوچک ولی مهم رو مطرح کرده
    موضوع اول : نوع نگاهی جنسی و تفاوت عرفی جهان اول و جهان سوم
    و موضوع دوم : اختلاط و آمیختگی پنهان عقاید مذهبی با شخصیت نهان انسان ها
    طزح این ذو مسئله که هر دو از مسائلیه که امروز مورد برسی قرار می گیره با چنین زبان ساده و طنز صریحی از دید من نه تنها جای تمسخر ندارد بلکه جای تحسین نیز دارد
    می شود این نوشته ها رو خیلی ساده دید و می شود با دقت و مو شکافی به آن نگاه کرد