متفاوت بودن هزینه داره

قبول کردم که آدم متفاوتي باشم.
شايد هم شروع علنيش رو گذاشتم با نوشته قبلی که مجبورم مي کنه جوابگو باشم در قبال نوشته و بيان عريان يه حس هرچند بي پشتوانه ولي دفاع مي طلبه.
اگه بخوام بنويسم و نوشته ام چيزي براي خوندن و درک کردن داشته باشه و صرف دل مشغولي نباشه، بيان يه حس زنانه باشه صرف نظراز هر قالب سالم و بي نقص يا مريض و دردمند … بايد بي پروا تر باشم و قوي تر در قبال هر پرسشي که ارزش جوابگويي داشته باشه.
بايد ساده و کوتاه و موجز نظرم رو بگم … متفاوت بودن هميشه برام لذت بخش بوده، سالهاست پذيرفتمش … ادامه ميدم.
از اين به بعد ممکنه خيلي نوشته هاي نامتعارف و بحث انگيزي از من بخونيد که هيچ پشتوانه عملي نداشته باشه ولي يک دنيا حس پشتشونه. مجبورم نکنيد که چون دنياي واقعي و در مقابل افراد حقيقي و محق تو احساسشون نسبت به خودم جوابگوي دنياي مجازي هم باشم. اينا فقط يک سري نوشته است بي مخاطب خاص و بس.
_______
این آهنگ رو هم جناب نقطه گذاشته بود از متن آهنگ خوشم میاد… با حال شمشیر از رو بستنم مطابقه
تقدیم به مخاطب خاصشGrinevil
بهنام صفوی- خسته شدم

لینک دانلود


نظرات شما


  1. شيرين در 09/17/10 گفت :

    يعنی ۱۳ ابانو ميفروشی به اينا؟مگه کار دلی نبود؟مگه حق مسلم خود خودمونو نميگرفتيم؟
    البته مسلما تو يه چيزايی ميدونيو در نظر ميگيری که من نميدونم.


  2. قاصدک در 09/17/10 گفت :

    سلام عزیزم
    امروز حتما حال خوبی داری که ۲ تا پست گذاشتی. من از ۲ جا امتحان می کردم ف.ی.ل.ت.ر بودی ولی الان نیستی !#kiss
    ________________
    با ای اس پی من هنوز فیلتره
    برای امیدم که وزارت خونه دولتیه فیلتره


  3. قاصدک در 09/17/10 گفت :

    هزینه متفاوت بودن رو با پذیرفتن تهمت می پردازی. منم هزینه متفاوت بودنم رو با داشتن دوستان کم تو دنیای واقعیت می پردازم.


  4. لیلی در 09/17/10 گفت :

    #heart


  5. baran در 09/17/10 گفت :

    violete aziz salam modathast khanade khamoshe bloget hastam mitonam begam ahr bar ke be internet vasl misham aval miam roie safe to va lezat mibaram az nevehstehat
    dar morede nevehstehaie na motaref baiad begam man be shakhse asheghe in na motarefam khodam ham ziad injori nevehstam
    iadame avalin bar vase tanha eshghe zendegim nevehstam injori ie vaghty ke vaghean delam boseha o dastash ra mikhast hanoz ham on neveshte behem ie hese ajib mide vase hamin montazere na motaref haie toam hastam va midonam ke kheili khob khahi nevesht
    moafagh bashi#flower


  6. برای شادی در 09/17/10 گفت :

    این وبلاگ متعلق به شماست و می تونی هر چی دلت می خواد توش بزاری ، برای خوشایند دیگران آدم نباید هر کاری کنه ، اول خود آدم بعد دیگران.


  7. سحر در 09/17/10 گفت :

    نمی دونم چرا فکر کردی نوشتن از احساسات جنسیت می تونه باعث شه متفاوت بشی. مگه قبلا دیگران ننوشتن؟ مگه تا حالا که نمی نوشتی متفاوت نبودی؟
    نمی دونم چرا اکثریت فکر می کنن زنی که اینطور بنویسه یعنی خیلی جسارت داره. نمی دونم چرا دقیقا همه فروغ رو به همین خاطر یه زن پیشرو می دونن. اگه واقعا هدفت اینه بدون که فروغ قبل از j, خیلی بهتر و هنرمندانه تر اینکارو کرده طوریکه بعضی از اشعارش واقعا آدم رو متحیر می کنه. و حتی شاید کسای دیگه هم بودن اما الان فروغ به ذهنم رسید. تازه اون در حالی اینکارو می کرد که شوهر و بچه داشت 4ستون بدنش هم سالم بود. یه خانواده سنتی و یه پدر خیلی به قول معروف غیرتی هم داشت.
    داری نیروهات رو صرف چیزهای بیخودی می کنی و خودت رو داخل بازیهایی می کنی که فقط اعصابتو خرد می کنه.
    ______________________
    ممنون از تذکرت
    منم خوشم با توهم خودم…تو بی خیال باش و فکر کن همه چی راحته و ارومه#smile


  8. ساتين در 09/17/10 گفت :

    تو اداره در وزارتخونه دولتی برام فيلتر نيستی
    #winking
    اما تو خونه برام فيلتری
    _______________________
    من دیگه حرفم رو زدم
    دیگه قایم موشک بازی نداریم
    یا رومی روم یا زنگی زنگ


  9. pejdad در 09/17/10 گفت :

    ahange toop baraye poste tooopppp#heart
    ____________________
    در مورد سئوال قیلی، نمی دونم خواننده خانم کیه


  10. مليکا در 09/17/10 گفت :

    متفاوت بودن چه رنگی ميتونه باشه#heart
    __________________________
    من می گم یاسی


  11. جينا در 09/17/10 گفت :

    سلام ويولت جان
    کاشکی اطرافيانمون اينهمه انتظار ؛توضيح دادن؛ از ما نداشتن…
    يکی از مشکلات حال حاضر خود من اينه که چون خيلی از دوستان و اقوام نزديکم آدرس وبلاگمو دارن تا يه مطلب بوداری می نويسم سريع جويا می شن که موضوع چيه !
    بعضی وقتا دلم می خواد داد بزنم ؛
    بابا جان اصلا خالی بستم ! دلم خواست ! به تو چه ؟! ؛
    يا اينکه
    مگه هر داستانی که هر نويسنده ای می نويسه لزوما بايد واسه خودش يا فک و فاميلش اتفاق افتاده باشه ؟!
    يا اينکه
    مگه نمی گن بخش عظيمی از ؛نويسندگی؛ تخيله ؟!!
    بابا اصلا تخيل هيچی ؛ فکر کينن توهم زدم !
    اينجام بايد توضيح بديم ؟!
    لا اه الا الله !!!!#angry
    _______________________________
    منم دیگه شمشیر از رو رفتم تو دل تخیل و تصور و توهم!!!


  12. سمانه در 09/17/10 گفت :

    سلام ويولت جان
    نميدونم چرا اينقدر لازم ميدونی که دائم متذکر بشی که متفاوتی! بنويس بذار خوانندهات خودشون حس کنند که متفاوتی ( البته اگر تفاوتی هست) و بذار خودشون تفاوت رو پيدا کنند. از قديم گفتند: مشک آن است که خود ببويد نه آنکه عطار بگويد. ميدونم الان به اين شعر هم حمله ميکنی و ميذاری به حساب متفاوت بودنت. نميدونم غیر نوشتن از حسهای شخصی و رابطه شخصی ات ( که باعث شده فکر کنی متفاوتی) کار عملی ای کردی که واقعا متفاوت باشه؟ حرکت مفيدی رو برای درمان يک درد تو جامعه شروع کردی؟ مثلا يه طرح حمايت از يه کودک بی سرپرست توسز خودت و اين همه يارت؟ راستش رو بخوای حس ميکنم خيلی تو حرف گير کردی!
    قبل از ابنکه هزار تا فحش بشنوم ميکم که من خواننده پروپا قرصت هستم
    ____________________
    نه عزیزم چرا عصبانی بشم؟ به امید اونروزی که تفاوتش بره تو چشمت#tongue اونوقت بی زور زدن و اثبات کردن من خودت می فهمی و حس می کنی
    گرفتن همین کامنت یعنی تفاوت محسوس بوده و همین کافیه…
    سرپرستی یه بچه رو که ننه مهدی هم می تونه قبول کنه کار شاقی نیست هست؟


  13. سمانه در 09/17/10 گفت :

    ادامه #winking
    ببين Oprah را همه به عنوان يه آدم متفاوت ميشناسن. فکر ميکنی دليل متفاوت بودنش چيه؟ اون به شبکه خيلی قوی از انسانها برای خودش درسن کرده و از اين شبکه برای کمک به آدمها استفاده ميکنه. مثالا در همون طوفان کاترينا دوستان اون چقدر خانه ساختند!!! برنامه هاشو ببين همه اش در راستای ارتقای سطح دانش و فهم انسانهاست با روشهای خيلی خلاقانه. راستش به نظر من صحبت از زندگی شخصی و اينها زياد دليل بر متفاوت بودن و جسارت نميشه #flower
    _______________________
    خب این نظر توئه
    ولی تو یه جمع خانوادگی سالم! که همه قشری زن و مرد و پیر و جوون نشسته بحث رو شروع کن با واژه بکا.رت ببین چند تا هیس می شنوی؟
    خداییش اینکار رو بکن من دربست مخلصتم و می گم همه این زور زدنهای من برای تابو شکنی زرمفتی بیش نیست جامعه تب زده اوپن مایند تر از این حرفهاست


  14. ساسان در 09/17/10 گفت :

    با اين تهديدی که تو کردی برادران شعبه فيلتيرينگو چه عرض کنم کل نظامو به لرزه در اوردی#grin اينو هم بگم که خشونت اصلان بهت نمياد#grin
    ________________________
    بالاخره ویلی کورتن زده قات زده متمارض!!!! دیدن داره دیگه


  15. سمانه در 09/17/10 گفت :

    اگر سرپرستی يه بچه باعث بشه که سرنوشتس عوض بشه، به طور ضمنی يعنی تو سرنوشت نسلی که از اون بچه توليد ميشه رو عوض کردی. فکر ميکردم با اين همه ادعای متفاوت بودن بتونی به اين مساله اينجوری نگاه کتی عزيزم.
    ________________________
    عزیزم متفاوت بودن دیگری تو با ملاکهات و عقایدت تعریف نمی کنی
    هرکسی متفاوت میشه برای خودش یا دیگران در صورتیکه کاری رو انجام بده یا مقابل عملی بیایسته که در یک میلیون یک نفر اینکار رو بکنه
    و تو جامعه مذهبی و دین پرست فعلی کمک به همنوع شاهکار نیست نعمت و عاقبت اون دنیا رو در پی داره نهصرف رضایت مادی این دنیا


  16. ويولت در 09/17/10 گفت :

    به ماهور:
    بارها نوشته ام رو با این مضمون شروع کردم که تصور کن….
    ولی بی توجه به این نوشته باز هی پرسیدن پس امید چی؟ خیلی وقته از اون نمی نویسی؟طوری شده….
    آره بابا اصن طوری شده من می نویسم لطفا اگه می خونی بدون پیشداوری
    من الان می خوام صحنه واقعی یه هم آغوشی رو به تصویر بکشم که مستلزم اینه چشمهام رو ببندم و تصور کنم و حسم رو جاری کنم نه در مقام الف یا ب، خود خودم ….این یعنی من واقعی تپیدم تو اون آغوش؟
    ولی همینش با این همه علنی شدن و حقیقی بودن جسارت می خواد#worried
    استارت زدم می خوام ببینم جسارت شیرجه زدن رو دارم یا نه….همین


  17. فرزام در 09/17/10 گفت :

    ویولت جان سلام. اینی که می خوام بگم رو حساب شنیده های اینجاس از ادمهای قابل اعتماد. نمی دونم چیزی در مورد طب چینی می دونی یا نه. من چون یه نمونه اش رو در مورد ام اس شنیدم شاخکم زد. من خودم زیاد به “سنت” اعتقاد ندارم چه طب چینی باشه چه مذهب عربی. ولی شنیدم که کسایی هستن که با کمک طب چینی – نه لزوما طب سوزنی – جلوی حمله های ام اس رو گرفته ان. نمی دونم شاید قبلا امتحان کردی. ولی به هر حال گفتم که لال از دنیا نرم#kiss
    __________________-
    ممنون
    امتحان نکردم و نمونه اش یا درمانگر به این سبک رو هم ندیدم


  18. ساسان در 09/17/10 گفت :

    ويولت جان من ۲ روز پيش اتفاقی خواننده وبلاگت شدم.به عقيده من تو واقعا متفاوتی باوجود داشتن ام اس روحيه ات فوق العاده است.خيلی ارو ميشناسم که با يه سرما خوردگی کوچولو رخت خوابشونو پهن ميکنن سمت قبله.(منظورم سمانه نبود#grin )


  19. الهام در 09/17/10 گفت :

    سلام
    توبهترینی….متفاوت بودنتو عشقه


  20. ويولت در 09/17/10 گفت :

    به سمانه:
    آهان یه چیز دیگه که مطرح کردی و لازمه جوابت رو بدم
    تو از زندگی من چی می دونی که به راحتی خودت رو محق می دونی قضاوت کنی و بگی چه کار عملی انجام دادی و تو حرف گیر کردی…
    خانم عزیز من به عنوان اولین)توجه کن اولین) نمونه توایران. جسارت کردم و داوطلب شدم که سلولهایی بهم تزریق بشه و شاید روندی باشه اینکار برای پیدا شدن درمان بیماری با قبول همه ریسکهای احتمالیش و تبعات بعدیش
    و موفقیت آمیز نبود و حتی سبب ویلچر نشینی من هم شد … ولی ناراضی نیستم قدمی بود در راه پیشرفت علم یکی باید از خودگذشتگی میکرد که اولین نفر من بودم
    حالا شما غوره نشده مویز شدی ؟می پرسی چکار عملی متفاوتی انجام دادی؟
    من اگه زرم میزنم زرم رو از جای داغی میزنم
    شما چی؟ چه پرچم افتخاری دستت؟


  21. رز در 09/17/10 گفت :

    ساعتت خیلی خوشگلهههههههههههههه


  22. سانی در 09/17/10 گفت :

    خوشم میاد پست هایی می نویسی و جوابهایی میدی که تا فیها خالدون بعضی ها آتیش می گیره #laugh #rolling #applause
    جدا هر کسی شجاعت کاری که تو کردی رو نداشت. #worried


  23. سمانه در 09/17/10 گفت :

    سلام مجدد
    من خودم از او دسته آدمهايی هستم که خودمو معنوی ميدونم ولی شديدا بی اعتقاد به چيزی که به عنوان دين به خورد بشريت داده ميشده و ايضا بی اعتقاد به اون دنيا. ولی معتقدم هر کاری که ميکنيم ميتونه باعث لذت آنی بشه به شرط اينکه راه لذت بردن رو بلد باشيم.
    در مورد مساله ب.ک.ا.رت که گفتی، درسته. من معتقدم که به خاطر محدودیت هایی که داریم، الان جامعه جوان به صورت خیلی افسار گسیخته داره به قهقرا می ره، به قول خودشون دارن غربی میشن، مثل همه چیزهای دیگمون که مثل غربی ها شدیم! ولی چه غربی؟ غربی که محدود به ۴ تا کانال ماهوارهای شده و یک مشت خانمی که معلوم نیست کین و تحصیلشوت چیه شدن رول مدل. نمی دونم فکر میکنم باید گذاشت جامعه خودش راهشو پیدا کنه!


  24. ساسان در 09/17/10 گفت :

    اين دخترا به هر چيزی حسادت ميکنن#nottalking ويولت شما خودتو ناراحت نکن واست خوب نيست#flower


  25. فروغ در 09/17/10 گفت :

    عاششق بی پروایی هاتم،رفیق!


  26. سونیا در 09/17/10 گفت :

    من بخاطر شباهت ها و خيلی وقت ها چيز هايی که خودم تو وجودم نمی بينيم ولی دوست دارم داشته باشم مشتری اينجام
    تو ويولتی الکی که نيستی
    چون خودتی ما خاطر خواتيم


  27. اومدم بگم که با شماره‌ی هوشمند فيلتری که ديدم خودت گفتی.
    روندی که در پيش گرفتی خيلی خوبه ويولت. داری ياد می‌دی به خواننده‌هات که کنجکاوی الکی نکنن و اين يعنی فرهنگ‌سازی. سوال کردن بد نيست اما گاهی اوقات غيرقابل تحمل می‌شه و تبديل می‌شه به فضولی…
    موفق باشی ويول بنفش من!


  28. pejdad در 09/17/10 گفت :

    مرسي عزيزم, وقتي تو پست قبلي ننوشتي فهميدم نمي دوني. من امشب بي خوابي زده به سرم , 10 بار كانالها رو چرخوندم , رفتم حموم اومدم, صورتم رو پك گذاشتم, وبلاگها رو 2 بار 2 بار خوندم ولي هنوز كه هنوز بسيار سرحال نشستم دارم كامنت بي ربط به پستت رو مي نويسم. اصلا يكي نيست به بعضي ها بگه يكي فقط دلش بخواد حرف بزنه وهيچ كار مفيدي نكنه , بايد كيو ببينه…..


  29. گيتی در 09/17/10 گفت :

    من اين حس و حال رو خيلی خوب می شناسم… سال هاست که باهاش زندگی می کنم … حرف می شنوم … جواب می دم و غيره وذلک… اما تو نوشته های تو می دونی چی خيلی اذيتم می کنه… اينکه به هر دليلی ولو دلايلی که خيلی با ارزش و محترمن تو ناچاری اين زلال ترين و بی ريا ترين وپاک ترين و ناب ترين حس هات رو توضيح بدی … راستش رو بگم… خيلی اذيت می شم.. خيلی …


  30. سمانه در 09/17/10 گفت :

    عزيزم من هم افتخارات زيادی هم درون ايران و هم خارج از ايران دارم #smile من هم به نوبه خودم تغيير فرهنگی تو بخشی از ايران دادم . الان هم تو اين کشوری که هستم خيلی از پسرهای تحصيکرده در حد دکترای غربی جلوی من می ايستند. جزئيات بيشتر از زندگی مو ميخوام به صورت کتاب کوچک بنويسم عزيزم #smile در ضمن اينجوری صحبت کردن با انسانها نشون متفاوت بودن برای امثالی مثل شما فکز منم. خوش باش با تفاوت عزيزم#smile تو پس فردا که رفتی ، بعد يک سال خوانندهات فراموشت مي کنند، ولی امثالی مثل من در سکوت دارند کار ميکنند ولی نامی ازشون باقی می مونه، يه کسی مثل نويد مجاهد، يه اثر از خودشون به جا کذاشتند، حرف نزدند عمل کردند . ميدونم که عصبانيت کرئم، اين خودش نشونه اينه که زياد تو پر نيستی که زود صدات در اومد. مثل يه طبل تو خالی #smile برو زندگی نامه انسانهای بزرگرو بخون تا ياد بگيری چه جوری عکس اعمل نشون بدی


  31. تـــــرانه در 09/17/10 گفت :

    اون روز رفتی خريد هم خودت خوشحال شدی هم ما رو با نوشته هات خوشحال می کنی.. يه تنوع کوچولو ببين چقدر رو روحيه آدم تاثير می ذاره.. بی خود نيست که ميگن خريد بر هر درد بی درمان دواست!#grin
    فقط ويلی اون عکس نازی که ما موقع دانلود آهنگ ها می بينيم اون عکسی ه که اوايل وبلاگ نويسيت گذاشته بودی بک گرونده وبلاگت؟ که من دوست داشتم ببينم؟ اين همونه؟!
    ______________________________
    نه اون نیست
    این عکسه جدیدتر از اون یکیه که تو صفحه وبلاگ بود


  32. سبز در 09/17/10 گفت :

    سلام ويولت جون . خوندنمت ولی نظر نميتونستم بذارم الان ميزارم !!
    اولا اينکه ساعتت خيلی خوشگل بود . به دستت خيلی اومده .
    ثانیا راجع به اين پست های احساسيتم به نظر من عاليه يه مدت بود اينجور پستا کمتر شده بود توی وبلاگت . خوشحالم که داره بيشتر ميشه !!
    به سمانه خانوم :
    به نظر من ويولت متفاوته چون تا حالا کسی رو نديدم که بيماری ام اس يا هر نوع بيماري ديگه ای از این دست داشته باشه و اينقدر راحت به زندگی عاديش ادامه بده . به ظاهرش مثل قبل از بيماريش برسه . چيزی که حتی تو خيلی از ما خانومای سالم( از نظر جسمی) ديده نميشه . ويولت متفاوته چون فرقی با يک انسان سالم نداره .
    ويولت متفاوته چون به عنوان يه زن جسارت داره و اونجور که دلش ميخواد زندگي ميکنه اونم توی کشوری مثل ايران .
    کدوم خانواده ايرانی رو ديدی که به دخترش اجازه بده اينقدر راحت با يه پسر که دوستش داره و بهش علاقه داره رفت و آمد کنه ؟
    ويولت اينکارو کرده چون متفاوته .
    وبه نظر من توی يه همچين کشوری با يک همچين سنتها وتفکر غلطی صحبت کردن از مسائل جنسی خيلی هنر ميخواد تا صحبت کردن در مورد کمک به کودکان بی سرپرست که هر روز از همه رسانه ها ی داخلی داريم ميشنويم
    اگه مسائل جنسی و احساسی هم مثل آب خوردن عادی بود اونوقت ويولت متفاوت نميشد #winking
    من خودم يه عاشقم و وقتی اين پستای ويولت رو ميخونم واقعا روحم پرواز ميکنه زيبايی که توی بعضی از اين پستای احساسی هست قابل مقايسه با چيزی نيست #smile


  33. شهرزاد در 09/17/10 گفت :

    منتظر نوشتنت هستم#smile


  34. محمد رضا ~.~ در 09/17/10 گفت :

    فتبارک الله احسن الخالقين
    سلام // خواهرم
    حرفی نداريم
    و بيشتر نظاره گر خواهيم بود
    چون شادی تو .شادی گم شده ماست
    یک نیم ساعت غیبت ما باعث شد از سوی شما ۳ پست ترکانده شود
    و ما تنهایک کامنت بگذاریم
    لازم به ذکر است وبلاگ دختر ترشیده .. هک شده شما مراقب باشید
    *.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*.*
    // نظرسنجی انتخاب وبلاگ های برتر سال //
    http://persianweblog.ir/topblogs/topblogs.aspx


  35. ويولت در 09/17/10 گفت :

    بازم به سمانه و ديگران
    تا وقتيکه قراره از علم و مال و ثروتت مايه بذار. متفاوت بودن راحته و نهايتش يه درد و سوختگی مادی داره و راحت هم ميشه دادار دودورش کرد عين بعضی مهمونهای کذايی برنامه ماه عسل ماه رمضون و به راحتی هم اثبات و فرقش رو هم بکنی تو چشم عوام
    ولی وقتی قرار باشه از خودت و جونت و آبرو و حيثيت و زندگيت خرج کنی و مايه بذاری بدون برگشت مستقيمی به شخص خودت اونوقت متفاوت بودن و متفاوت موندن خيلی سخت ميشه خيلی سخت… و بايد جسارت انتخاب داشته باشی که می خوای تو چشم باشی؟ با هزار حرف مفت زده و نزده و حق و ناحق؟
    همين که اجازه قضاوت به خودت ميدی و سعی می کنی با چاشنی تحقیر اداش کنی نشون از اينه که اونايی هم که جلو پات بلند شدن پاشون خواب رفته بوده همين#tongue جدی نگير


  36. سبز در 09/17/10 گفت :

    ببخشيد من خيلی پر حرفی کردم ولی الان چندتا از جوابای سمانه خانوم رو خوندم ميخواستم با اجازه يه چيزای ديگه ای هم بگم !
    خانوم سمانه شما که اينقدر افتخار آفرينی کرديد واسه کشورتون و همه پسرها در حد دکترا جلوی شما می ايستند ميشه بگيد چرا با اين همه تحصيلات و اين همه مطالعه هنوز آداب دموکراسی و دخالت کردن تو امور شخصی يه انسان رو ياد نگرفتين ؟؟
    معمولا درصد بالايی از وبلاگ ها در مورد زندگی شخصی و روزانه آدماست من و شما چه حقی داريم که پاميشيم ميايم توی يه وبلاگ و به نويسندش ميگيم تو هم بايد مثل من با افتخار زندگی کنی و مطالبی که من دوست دارم ننويسی !!! آخه به منو شما چه مربوط خانوم پر از افتخار !؟
    به نظر من شما يه کم هم حرفاتون باهم تناقض داره از طرفی ميگين چرا اگه کار متفاوتی کردی نميگی از اون طرف ميگين بايد توی سکوت کار متفاوت انجام داد !
    در ضمن شما یه کم به خود مغرورید و جو گیر شدین فکر میکنین خیلی آدم مهمی هستین … اگه کسی مهم باشه تا قبل از مرگش مهم بودنش رو ثابت میکنه !!
    خیلی دوست دارم بدونم اگه خدای نکرده فردا متوجه بشین که ام اس دارین زندگیتون چه جوری میشه !
    به خدا بعضی از ما آدما اگه تو زندگی ديگران فضولی نکنيم ميميريم ..


  37. سینا در 09/17/10 گفت :

    #heart


  38. سمانه در 09/17/10 گفت :

    فرض کنیم که تو متفاوتی اونوقت دو تا سئوال پیش می آید:
    – اگر امید به زندگیت بیشتر بود، یعتی این بیماری رو نداشتی بازهم این کارو میکردی؟ پس ببین تو هم از چیز زیادی مایه نمی ذاری!! نمی خوام بیشتز باز کنم چون مثل تو اهل حمله به آدما نیستنم! ولی تو درشرایطی هستی که ….
    ۲- عزيزم تو واقعا فکر نمی کنی تو جامعه ۷۰ میلیونی ایرانی ممکنه انسانهای تاثیر گذار دیگری هم به غیر از خودت ( اگر فرض کنیم تاثیر گذاری و تاثیرت ماندگاره برای یک مدت) هم ممکنه فقط ممکنه که وجود داشته باشند؟ پس چرا به خودت اجازه میدی اینقدر به دیگران حمله کنی؟ متاسفم برای این طرز فکرت و برای کسایی که منتطرند از تو تاثیر بگیرند همین #smile


  39. سمانه در 09/17/10 گفت :

    يه همه دوستان:
    ببينيد من اول کامنتهامو خيلی دوستانه شروع کردم و هنوز هم دارم دوستانه ادامه ميدم. حرف من اين بود که الان ويولت يه شبکه از دوستان داره که ميتونه از اين شبکه برای اعمال تغييرات عملی در جامعه استفاده کنه مثل کاری که خانم Oprah می کنه. خانم Oprahهم از مسائل جنسی حرف ميزنه ولی خودشو محدود به اين نکرده، حرکت هم کرده داخل جامعه به دردهای ديگر هم پرداخته ….
    اين ی ايده بود که ميشد پرورش داده بشه ولی متاسفانه اينقدر جذب متفاوت بودن خود بوديم که اصلا متوجه ايده نشديم #smile
    به عنوان حسن ختام اين بحث :
    آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند!
    زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامه‌ها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است.
    آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را می‌خواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد : “آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مر‌گ آور ترین سلاح بشری مرد !” آلفرد، خیلی ناراحت شد. با خود فکر کرد: آیا خوب است که من را پس از مرگ این گونه بشناسند؟
    سریع وصیت نامه‌اش را آورد. جمله‌های بسیاری را خط زد و اصلاح کرد .
    پیشنهاد کرد ثروتش صرف جایزه‌ای برای صلح و پیشرفت‌های صلح آمیز شود
    امروزه نوبل را نه به نام دینامیت، بلکه به نام مبدع جایزه صلح نوبل، جایزه‌های فیزیک و شیمی نوبل و …
    می‌شناسیم. او امروز، هویت دیگری دارد .
    یک تصمیم، برای تغییر یک سرنوشت کافی است
    حرف من اين بود که بياييم با عمل اسمی از خود به جا بگذاريم
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    تکبیر#grin


  40. maahoor در 09/17/10 گفت :

    من نمی‌دونم چرا هر کی‌ میره خارج و یک دکتری میگیره و چهار تا دکتر دیگه که اینجا اگه کار خوبی‌ داشته باشی‌ معمول ه زیر دستش باشند احساس بزرگی‌ و جسارتش اینقدر میزانه بالا….میبینی‌ از اینکه تو سکوتی و کسی‌ نمیشناستت داری دق میکنی‌..چون اینجا دکتر مثل پشکل ریخته یعنی‌ اینقدر شرایط جامعه فراهم هست که هر کی‌ بخواد هر چند سخت میره و دکتر میشه. نگو برای من هیچ کس پشتیبانت نبوده، نگو برا من که بورس شدی…این‌ها رو برا من نگو خودم از برم…همین که میگی‌ دکتری از خارج و تاکید میکنی‌ اوج فروتنیت را میرسونی…دکتری در ایران هم کشک نیست خیلی‌‌ها هستند که میمونند برای ایران خیلی‌ از المپیادی‌ها علمی‌ موندن و همین ایران دکتری گرفتند و چندین مقاله در ژورنال‌های خارجی‌ دارند و باعث افتخارند…خانوم سمانه چرا تو ایران هیچی‌ نشدی؟ از جریان آب استفاده کردن تو محیط قرار گرفتن که کاری نداره…


  41. یاسمن در 09/17/10 گفت :

    #heart


  42. به سمانه!! در 09/17/10 گفت :

    خانوم سمانه خانوم من فک کنم شما همون سمانه ای هستين که چند وقت پيش هم سر همين مسئله افتخار و اينا با هم کل کل کرديم و تو گفتی به خودت افتخار کن نه به ويلی.. ولی اون موقع فارسی تايپ نمی کردی!
    اين و گفتم که بگم اگه اونی هستی که اینجا رو باور نداری پس چرا ادامه میدی؟ بهنر نیست جایی بری و چیزی رو بخونی که به معلوماتت اضافه کنه؟ که باعث بشه بیش از اینها افتخار بیافرینی؟بعضی چيزها حرمت داره رفيق.. بعضی وقتها بايد بجنگی تا ببری.. والله ما اگه شما راست ميگی آدم مهمی هستی خوب به شما هم چند روز بعد که رفتی !! افتخار می کنيم چی ميشه به يه همزبونی که داره به غير ايرانی خدمت می کنه!! افتخار کنيم!!
    آره خيلی وبلاگ ها هستم که عشقی می نويسن س.کسی می نويسن اما هيچ کدومشون اينجور شناخته شده نيستن! هيچ کدومشون نه اسمشون لوو رفته نه عکسشون! پس ويلی متفاوته چون ما خواستيم که باشه..!
    بعد هم ما سر دعوا با شما نداريم اما تو داری اپرا رو با ويلی مقايسه می کنی چه ربطی داره گودرز با شقايق!! مگه ويلی اومد گفت من اپرای دومم يا جانشين فروغ ؟!
    من خودم به شخصه تا آخر عمرم اين اعتماد و اميد و استقامت ويلی رو يادم می مونه چون ازش درس گرفتم! شما یی هم با کارات افتخار می افرينی و چيزی از خودت به جا می زاری مورد حمايت و تاييد همون دکترای غربی قرار می گيری مگه ما ميگيم ادامه نده ؟ مگه ما ميگيم بيا و واسه هموطنانات افتخار بيافرين؟ حذاقل کاری که ويلی می کنه اينه که به ما درس اميد ميده و ادامه به زندگی در هر شرايطی! کدوم آدمی مياد اينجا از خودکشی هاش و فکراش ميگه ها ؟ اينا رو نمی گه که ما دلمون واسش بسوزه ميگه که ما هم اگه تو همون شرايط قرار گرفتيم بدونيم اميده برگشت هم هست! افتخار و مدرک و پول و هزار تا زهر مار ديگه به چه دردت می خوره وقتی که اميدی به زندگی نداری ؟ وقتی که نفهمی حست چيه ؟ انسانيت چيه ؟ زنانگی چيه ها ؟
    ________
    توجه کن که “سین” ه#winking


  43. لیلی در 09/17/10 گفت :

    با اینترنت پر سرعت میای وب؟
    _______________________________
    نه
    گفتن نهایت تا 45 روز دیگه وصل میشه#sad


  44. سمانه در 09/17/10 گفت :

    به ماهور:
    در ايران نماندم برای اينکه آدمهای تاثر گذار داخل ايران افرادی با طرز فکری مثل ويولت عزيز هستند که هنوز نحوه برخورد و پردازش انتقاد رو ندارند. خواستم دنيا رو ببينم تا الگوهای بهتری رو ببينم و يک الگوی بهتر برای جامعه ام باشم. عزيزم از کجا می دونی که من وقتنی ايران بودم تاثير گذار نبودم؟ کی ميخوايم ياد بگيريم وقتی در مورد چيزی دانش نداريم راجع به آن حرف نزنيم؟ اينه تقاوت زندگی داخل و خارج از ايران #smile تفاوت ريز تر از اونی که تو تصور کنی.
    و بياييم اين ادبيات چاله ميدونی رو کنار بگذاريم. خدايی تمام کامنتهايی که من گذاشتم رو با جوابهای خودت و ويولت مقايشه کن چه تفاوتی ميبينی تو ادبيات و نحوه بر خورد. اين همون دليلی که من تو ايران نموندم #smile


  45. لیلی در 09/17/10 گفت :

    الله اکبر
    الله اکبر
    الله اکبر
    چیه؟ خودت گفتی تکبیر!!!


  46. maahoor در 09/17/10 گفت :

    من اول کامنتم فراموش کردم بنویسم به سمانه کامنت شماره ۴۰ خطاب به سمانه است


  47. pejdad در 09/17/10 گفت :

    samane bavar kon man ham dore ye post doctora ro ham gozaroondam, paper ham chop kardam, conference ham raftam az hamoon haee ke be ghole shoma pesar haye gharbi jolot vaymisand, manzooram ine ke inha eftekhar nist hich, hich tasiri ham too ayande ye dokhtar haye irani nemizare, kari ke violet mikone shojaat mikhad va in shojaato masalan khode man nadaram, baraye hamin ham motefavete va che shoma khoshet biad che nayad, kare violet bishtar az man va shoma tasir gozare!!,


  48. ويولت در 09/17/10 گفت :

    به سمانه:
    شايد بخوام از نوشته هات استفاده کنم پس لطفا حواست به غلط تايپيت باشه تا کمترين باشه و خودم بتونم تصحيح کنم
    مثلا اينجا رو نفهميم
    صحبت کردن با انسانها نشون متفاوت بودن برای امثالی مثل شما فکز منم؟؟؟.


  49. سانی در 09/17/10 گفت :

    سمانه جان این جا اومدی پز بدی؟ تا اونجایی که من می دونم و می شناسم خواننده های وبلاگ ویولت اکثران آدمهای تحصیل کرده و مهمی هستند هر کدوم به نوبه خودشون برای جامعه اشون تاثیر گذار بودن و هستن ولی هیچکدوم نه برای پز دادن میان این جا و نه کارهایی رو که انجام دادن توی بوق و کرنا می کنن! همه شون می دونن که وبلاگ جای شخصیه و نویسنده اش مختاره هر چی دلش بخواد بنویسه و اگه مخالف هم باشن خیلی مودبانه و آرام نظر مخالفشون رو بیان می کنن . هیچ کس حق نداره نظر خودشو تحمیل کنه. اینو متذکر بشم که کسی که توی یه نوشته تعداد زیادی کلمه “من” رو استفاده می کنه مطمئنا اون چیزی نیست که میگه. سعی کن قبل از این که تغییر فرهنگی توی ایران بدی یه تغییر اساسی توی رفتار خودت بدی که بدونی با همنوع خودت چه جوری رفتار کنی و شیوه صحیح انتقاد کردن رو یاد بگیری. اگه به قول تو ویولت صداش در اومد تو که بیشتر صدات در اومد توی کامنت 30 کلی منم منم راه انداختی! تو زندگی نامه انسانهای بزرگ رو خوندی که اینجوری عکس العمل نشون دادی؟؟
    اما در مورد امید به زندگی: بهت بگم ام اس پایان راه نیست و قرار نیست یه بیمار ام اس به این زودی ها بمیره! انسانهای سالم هم از فرداشون خبر ندارن شاید با یه اتفاق یه انسان سالم که امید به زندگی بالایی هم داره، بمیره ولی یک بیمار سالها زندگی کنه. مطمئنا افرادی بودن که وضع بیماریشون از ویولت بدتر بوده و حاضر به انجام این تست نشدن. کسی ویولت رو مجبور به انجام این کار نکرد. خود ویولت با این که می دونست درصد موفقیت این کار خیلی کمه این راه رو با جون و دل قبول کرد که شاید راهی بشه برای پیشرفت علم و کشف درمان بیماری. این یعنی شجاعت و این یعنی افتخار. افتخار این نیست که 4 نفر دکتر جلوی پای آدم بلند بشن!
    خلاصه کنم که سمانه جان در کنار علمی که ادعا می کنی داری فرهنگ رو هم اضافه کن تا شاید برای جامعه ات و کشورت و دنیات مفید باشی. یک انسان متمدن و با فرهنگ اینگونه به هم نوع خودش حمله نمی کنه. تو که می دونی ویولت به چه بیماری دچار هست و می دونی که استرس و خشم براش سمه چه هدفی داری که اینگونه می تازی و نظراتت رو با این لحن بیان می کنی ؟ چرا سعی در خشمگین کردن ویولت داری؟ من هیچ لحن دوستانه ای در نوشته های تو ندیدم. لحنت اتفاقا خصمانه هم بود. ادعای فرهنگ کافی نیست کاش نشون می دادی که با فرهنگی! و در آخر این شعر رو یادآور میشم که” ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست. عرض خود می بری و زحمت ما می داری! ویولت بیدی نیست که با این بادها بلرزه و اعصابش به هم بریزه. مطمئنا کسی که با هدف به هم ریحتن اعصاب ویلی میاد اینجا با شکست رو به رو میشه.


  50. سمانه در 09/17/10 گفت :

    ته تهش وبلاگتو دوست دارم و هنوز خواننده پر و پا قرصت باقی ميمونم #winking #flower


  51. ليلی در 09/17/10 گفت :

    منم با سحر موافقم


  52. maahoor در 09/17/10 گفت :

    به سمانه،
    امان از دست این ادبیات که اینجا که میاد عوض میشه ولی‌ تو ایران اصلا کسی‌ بلد نیست استفاده کنه یعنی‌ شما از وقتی‌ اومدی خارج ادبیات یاد گرفتی‌ چه بی‌ استعداد چون فقط کپ زدی و مغزت هنوز آکبنده. مثل همون آلفرد نوبل که یک امیلی‌ بود که من هم دریافتش کرده بودم یعنی‌ میبینی‌ چیزی از خودت نداری فقط کپی‌ میکنی‌. خوشت باشه…می‌خوام بدونم خانوم تاثیر گذار حالا که الگوی مصرف بهتری پیدا کردی ریزه دیدن را هم که یاد گرفتی‌ چرا جا خوش کردی و بر نمیگردی؟
    خودت هم میدونی این عزیزم گفتن‌ها مخصوص همین ایران خودمون ه و ایرانی‌‌های که اینجا هستند…انتقاد هم همیشه تلخ ه. در ضمن اول از خودت شروع کن تا چیزی را نمیدونی ازش صحبت نکنی‌، شما با دید ریز بینانه یی که داری من را حیرت زده کردی یعنی‌ اگه شما متن انتقاد من را درست خونده بودی متوجه می‌شدی که نیازی به تصور کردن ندارم خودم با چشم میبینم.
    ببین قپی اومدن که نداره یه دکتری گرفتن و کار داشتن اینجا (همون خارج را میگم خانوم ریز بین). اینجا (همون خارج را میگم خانوم ریز بین) ما ایرانی‌‌ها کاری جز این نداریم هر چند خیلی‌ سخت ه…این دفعه درشت تر نوشتم که دیده ریز بین شما هم ببینه.
    البته باعث افتخار هست که من را با ویلی جمع میبندی


  53. فریبا در 09/17/10 گفت :

    ميدونی ويولت وقتی ادم يه عالمه خواننده خاموش داره بعنی روزی ۳۰۰۰ نفر ..يعنی اين که به نوشته هاش علاقه دارن . حتی اگه کامنت نزارن …قبولش دارن مث تيراژ يه کتاب ..تو دنيای وبلاگ نويسی هم مث کتاب همه جور وبلاگی هست خوب من فکر ميکنم کسانی که اين جا رو دوست ندارن ميتونن برن وبلاگی که با سلیقه شون جور در بياد ..وبلاگ تو سر شار از انرژی مثبت هست ..چرا کسانی ميخوان اين رو از همين ۳۰۰۰ نفر بگيرن و تو رو نا اميد کنن از نوشتن (هر چند تو گلی نيستی که با اين بادهای مخالف پژمرده بشی)..وبلاگت باعث شده من خودم به عنوان يه زن يه وقت هايی به خودم بيام و فارغ از مشغله های روزمره و کاريم که بسيار هم سنگين هست (کار من بورس و تحقيقات اقتصادی مربوط به اون هست)بيام اين جا و زندگی رو زندگی کنم ..ويولت واقعا دوستت دارم .


  54. فریبا در 09/17/10 گفت :

    اين آهنگ هم فوق العاده بود ..


  55. هی ویلییییییییییییییییییییییییییییییی چقدر نوشتی تووووووووووو #hug چه کیفی کردم از مراس پاستیل خوروووووووووووووووون
    اینم من! موفقیت‌آمیزانه!
    http://dc172.4shared.com/img/141531962/f9f7c03e/Picture_077-001.jpg?sizeM=3
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    به به
    تپل شدی؟


  56. مليکا در 09/17/10 گفت :

    ويلی يه سر برو وبلاگ نقطه ببين پشت سرت چه گردو خاکی راه انداخته#heart
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    باز این پسرک بیکار شد گیر داد به من؟


  57. سمانه در 09/17/10 گفت :

    به سبز ۳۶:
    ببين وقتنی کسی وبلاگ داره يعنی هدفش اينه که چيزهايی رو با ديگران به اشتراک بذاره و طبيعتا فيدبک دريافت کنه و انتقاد هم بشه و گرنه ميبايست به جای وبلاگ مسائل روزانه اش رو تو دفتر خاطرات شخصی اش بنويسه. اين تصور من از وبلاگه و بر اساس اين تصور کامنت می ذارم. در ضمن من متاسفانه اهل فضولی تو زندگی ديگران نيستم برای همين هيج وفت از اين دست کامنتها نذاشنم که مثلا ويولت ديشب اميد کجا بود … !!!


  58. لیلی در 09/17/10 گفت :

    من شماره شماره 51 نیستم خودت که میدونی#winking


  59. ساتين در 09/17/10 گفت :

    می بينم که بعضی ها می خوان از صدقه سری وبلاگ تو خودشونو مطرح کنند.
    #smile
    هميشه از خودم می پرسم اينجور آدمها اگر حرفی براتی گفتن دارند يا خودشونو مستحق شناخته شدن می شناسند خوب چرا برای خودشون يه وبلاگ نمی زنند تا حرفهاشونو اونجا مطرح کنند و هر کی هم مايل بود بشناسدشون به همونجا مراجعه کنه؟


  60. اميد در 09/17/10 گفت :

    شکر خدا
    ويولت خانم هر روز زيباتر از ديروز Smile
    امشب عکسارو ديدم و شاد شدم .
    شاد باشی هميشه


  61. يک خواننده در 09/17/10 گفت :

    ويلی جان من يک خواننده چند ساله توام ازت انتظار نداشتم که انتقادپذير نباشی. تو خيلی ماهی ولی به نظر من بايد به کسی که می ياد و نوشته هاتو می خونه احترام بذاری. تو ديگه داری به غلط ديکته ای ها هم که در اثر تند تايپ کردن پيش می ياد گير می دی!
    من تو رو منطقی تر از اين حرفها می ديدم
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ممنون از نظرت
    ولی همین که با اسم یه خواننده و عدم ایمیل درست گذاشتن انتقادسازنده ات!!! رو عنوان می کنی متوجه میشم با چه تیپ خواننده ایی طرفم و باید وقت بذارم برای فکر کردن به حرفت یا خیر#smile


  62. گارفیلد در 09/17/10 گفت :

    خب همه همه حرفها رو زدن، اما چون منم باید حرفم رو بزنم می گم که اولا واقعا متفاوتی، به همون دلیل که همه می دونن و واقعا خیلی وقتها ناخودآگاه می یای تو ذهن من که حواسم رو بیشتر جمع کنم و اونی که می خوام رو به دست بیارم!
    ببین من آدم سالمیم، پس اعصابم راحتتره، ناشناخته دارم می نویسم، خوانندهام خیلی کمترن و همه اکثرا دوستامن که با هام موافقم. بازهم حرف که می خوام بزنم 100 جور می پیچونمش، چون می دونم حتی دوست روشنفکرم هم در نهایت اول قضاوت می کنه
    باسیه همینه که واقعا می دوننم حرکتی که شروع کردی چقدر ارزش داره و چقدر سخته!
    من که تمام قد در مقابل شما به نشانه احترام بلند می شم!
    ______________________-
    #flower


  63. سولماز در 09/17/10 گفت :

    مگه فیلتری؟
    برای من که فیلتر نبوده هیچ وقت
    محض اطلاع من تبریز زندگی میکنم
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    گفتم بگیر نگیر داره


  64. شيرين در 09/17/10 گفت :

    ويولت جان حالا که بحث کامنتو و اينا داغه من يه چيزی بگم!
    با توجه به شناختی که ازت دارم گاهی که ميام کامنت بذارم ميگم الانه که ويولت عصبانی شه و يه چيزی بگه٬درست احساس ميکنم؟خدايی داری تحملم ميکنی؟يا اخر يه چيزی ميگی؟ميدونم که الان عصبانی هستی ولی خوب…
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    اول که تهمت نزن حرفم تو دهنم نذار. کی گفته الان عصبانی هستم؟اگه غیر مجیز چیز دیگه بگم میشم عصبانی؟؟
    مطمئن باش اگه کامنتی درخور جواب!!! باشه رودروایستی نمی کنم


  65. شراره در 09/17/10 گفت :

    سلام#flower
    عکسای پست قبل رو الان ديدم چه عجب برنداشتی بعد ۲ ساعت #grin اينم از علائم تحوله #hug
    ___________________________________-
    آخه خیلی درپیت و بی کیفیت و محو ه حذفش ارزش فحش خوردن نداشت#grin


  66. رها(دختر اسفند) در 09/17/10 گفت :

    سلام بر ویولت بانو
    هرچند که روزی چند بار میام اینجا تا رنگ بنفش صفحه ی وبلاگت بهم انرژی مثبت تزریق کنه ولی کمتر پیش میاد کامنت بذارم…نمیدونم چرا،بیشتر دوست دارم بخونمت تا اینکه برات بنویسم…اما امشب با خوندن بعضی کامنت ها حس کردم که منم باید ابراز وجود بکنم!!! خانومی تو رو خدا وقت و انرژیتو صرف بحث کردن با کسانی که چشم دیدن کسی که از خودشون چند پله بالاتره و ازشون بهتره ندارن نکن،بی خیالشون شو…خیلی هاشون واقعا در سطحی نیستن که بخوای واسشون چیزی رو توضیح بدی یا توجیه کنی…ببخش منو،قصدم نصیحت یا چیزی تو این مایه ها نبود اصلا،چرا که تو عاقلتر و بزرگتر از این حرفایی که بخوای دیگران راه رو نشونت بدن،فقط میخواستم بگم همین که یه نفر مثل من حتی با دیدن رنگ وبلاگت کلی روحیه میگیره و روزش ساخته میشه با تک تک کلماتی که مینویسی یعنی اینکه متفاوتی،دیگه نیازی به این نیست که حتما شق القمر کنی تا متفاوت بودنت رو بقیه بفهمن و حس کنن…
    تویی که این همه با ویولت داری کل کل میکنی و ازش توضیح میخوای واسه متفاوت بودنش میتونی از طریق همین فضای مجازی،بدون اینکه کسی تو رو دیده باشه،باهات نشست و برخواست داشته باشه و اونجوری که باید بشناستت اینقدر جا توی دلش وا کنی و دوستت داشته باشه که طاقت یه روز دوریتو هم نداشته باشه؟میتونی همه چیزو یه جا داشته باشی؟از سیاست و اوضاع مملکت گرفته تا عشق و حال و همدلی با دیگران؟از اشک تا لبخند؟نه نمیتونی…به خدا نمیتونی…چون تو ویولت نیستی…و اینه که ویولت رو متفاوت کرده…
    #heart #kiss


  67. مرحبا به این شجاعت! #surprise


  68. نساء در 09/17/10 گفت :

    #flower #flower


  69. بيهوده گی در 09/17/10 گفت :

    سمانه جان!
    ايران و ايرانی،اين موجودات مفلوک عقب مانده که تمامشان. دقت کن تمامشان اهل جغرافيای بزرگی هستند به اسم چاله ميدان را رها کن.
    باور کن. باور کن فایده ای نداری برای رشد دادن این ملت اینگونه که تو هستی. اين جماعت عقب مانده ی تنگ چشم که ظرفيت ديدن جايگاه رفيع تو را ندارند و قصر آفتابی که تو در آن زندگی می کنی. قصری که تو هميشه مال آنجا بوده ای. تو در اين کشور نبوده ای. اگر هم بوده ای تو و خانواده ات تنها اعضای خارج از دايره ی چاله ميدان بوده ايد در اين چاله ميدان بزرگ. اين جماعت را چه به بزرگی های تو.
    تو با اپرا باش و همه ی ديگر آن خوبان و موسسات خيريه شان که عريض است و طويل و البته همه می دانند برای فرار از ماليات که اگر خرج اين موسسات نمی شد ماليات می شد.
    ما را با تفاوتها و دلخوشيها و متفاوتهای حقيرمان رها کن در اين ميدان با راننده های بی ادب و بچه های گدای کثیفش. اين چاله که ايران است.
    تویی که خواندن زندگینامه ی بزرگان را به بی سوادان تو خالی مثل ویولت!! پیشنهاد می کنی. در خواندنشان ندیده ای که اکثرشان اینهمه با تفرعن با خود بزرگ بینی با تحقیر، به هیچ کس نگاه نکرده اند؟ “همه ” ی انسانها را موجوداتی متفاوت دیده اند؟نه اینکه برای زورچپان کردن بزرگی خودشان،بزرگی های همه را بکوبند؟؟
    اینهمه خود برتر بینی البته بوده است اما در زندگی بزرگانی چون هیتلر و هایدگر.
    سمانه جان. من نگران فرهنگ آن قسمتی از مملکتم هستم که تو تغییرش دادی…
    تو به هر چیزی که اسم ایران رویش باشد از بالا به پايين می نگری. تو وقتی مردم آن قسمت مملکتم که فرهنگشان را عوض کردی، ميديدی دماغت را گرفته بودی تا آلوده ی بوی گندشان نشود.
    من می ترسم از فرهنگی که تو عوض کردی. که وقتی فرهنگ اين همه از بالا به پايين عوض شود، حاصلش چيز حقيريست که اعتماد به نفس ندارد. که خودش را گم کرده.که خودش را کوچک می بيند جلوی بزرگی های آدمهای گنده ای مثل اپرا و مثل تو و مثل تمام منجيانی که از آسمان می آيند و مواظبند سفيدی لباسشان آلوده ی چرک تن اين موجودات نشود.
    من در ميان فرهنگ حقير و بی ادب وچاله ميدانی مردمم راحت ترم تا با آن فرهنگ متعالی که تو برايمان بسازی.
    خوب کاری کردی که رفتی از اين چاله سمانه جان. تا الگوهای جديد ببينی و بزرگ تر شوی از اينی که هستی و بيشتر پف کنی و آنقدر بزرگ شوی که از بزرگی ها و شگفتی های وجودت کتاب کوچک که نه، در مجموعه کتابها جا نشوی.
    اما التماست می کنم سمانه. سعی نکن الگو باشی برای جامعه ی ما! التماست می کنم. تو را چه به این مردم؟ اینها کثیفند. اینها تحمل حرف ندارند. چشم دیدن بزرگیت را ندارند. اینها نمی دانند وقتی در باره چیزی دانش ندارند باید خفه شوند. اینها نمی دانند وقتی تو به این بزرگی حرف می زنی باید خفه شوند. اما اینها راحتند با این که هستند. التماست می کنم سمانه! برای کودکان ما الگو نشو…
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    دست مریزاد#flower


  70. نگارش در 09/17/10 گفت :

    سلام ویولت عزیز..
    تمام به قول خود نامتعارف بودن هایت را پذیرا هستم . می دانم که عمیقا لمسشان خواهم کرد..


  71. emma در 09/18/10 گفت :

    Baba chera gir midin be violet… shoma ha age dostit ke bekhonido lezat bebarido yek chizi yad begirid
    age dost ham nistin ke khob berid yeja dige
    inja ham khob dokoni shodeh vase mardome bikare pache gir!


  72. سمانه م. در 09/18/10 گفت :

    برای اولین بار در عمرم این همه تکرارِ اسمم رو تو کامنتینگت دیدم #grin گفتم منم یکی بذارم بی دعوا #winking


  73. يک روحانی در 09/18/10 گفت :

    سلام عليکم
    خواهرم
    بااين جوابهايی که به کامنتهای دوست و دشمن ميدهيد به ای نتيجه رسيده ام که بايد از شما خواهش کنم روزی دو ساعت برای من کلاس خصوصی بگذاريد تا بتوانم مثل شما جوابگوی دوست ودشمن باشم
    البته من که با این جواب دادنهای شما نا خوداگاه قهقهه ميزنم(به طوریکه هروقت مهمون داشتم ازخواب پریدن و…)
    الحق والانصاف که بجه اخوندي
    شديدن
    (التماس دعا)


  74. کاوه در 09/18/10 گفت :

    سمانه خانم! شما با این دانش و فرهنگ و تحصیلات چرا آدرس وبلاگتون را اعلام نمی کنید تا دیگران هم بتونن از ایده ها و نظرات بکر و “متفاوتون” مطلع بشن . مطمئنن اینجوری بهتر می تونید متفاوت بودنتون را برای دیگران توضیح بدید تا اینکه در سکوت فعالیت کنید. و البته بهتر هم می تونید از “فیدبک” و نظرات دیگران بهره مند بشید… .
    ویولت جان یک وبلاگ برای اینکه خوب و جالب باشه لازم نیست که حتما متفاوت باشه البته وبلاگ تو یک چیز دیگه س .
    ضمنا، به تعداد انسانهای روی زمین با توجه به شرایط محیطی و فرهنگی و… افکار و بینش های متفاوت وجود داره. پس یک انسان به خودی خود متفاوت از دیگران هست. و تو با ایجاد این وبلاگ کار بزرگی کردی که به ما اجازه دادی تا بتونیم در این تفاوت با تو شریک باشیم و بدونیم که ویولت چطور فکر می کنه و چه احساسی داره.
    به عبارت دیگر برای اینکه متفاوت باشی سعی کن خودت باشی.
    در ضمن به نظر من فیلتر شدن یک وبلاگ خودش باعث افتخاره.


  75. آسمان ۲ در 09/18/10 گفت :

    ببخشيد اين را هم اضافه كنم كه سمانه جان كار عملي هم فقط بيل زدن و خانه ساختن نيست. وقتي من يك روز صبح اينجا را باز مي‌كنم و كلي انرژي مي‌گيرم و انگيزه كار مثبت در من ايجاد مي‌شود بي آنكه بهايي براي آن پرداخته باشم، همين يك مورد، اين نويسنده را از ديگري براي من متفاوت مي‌كند و باور كن تفاوت در همين‌هاست. وگرنه الحمدالله در اين مملكت دانشمنداني كه مردم جلوي پايشان بلند شوند بسيار است ولي كسي را بدون اينكه ديده باشي، دوست خودت بداني و بخواهي در آغوشش بكشي، طالب ديدارش باشي، در طول روز و با همه گرفتاري‌هاي مختلف بهش فكر كني خيلي كم است و اين يعني تفاوت


  76. آسمان ۲ در 09/18/10 گفت :

    به سمانه عزيز:
    در كتابي به نام هوش عاطفي كه خواندنش را به شما توصيه مي‌كنم نوشته شده كه اپرا همان كسي كه شما به عنوان الگو نام برديد، بعد از بررسي‌هايي كه روي تعداد زيادي شخصيت مختلف انجام داده‌اند، رتبه اول را در هوش عاطفي آورده. چيزي كه اپرا را متفاوت كرده تعداد بجه‌هايي نيست كه كفالتشان را به عهده گرفته يا تعداد خانه‌هايي نيست كه ساخته.
    اپرا به خاطر ارتباطي كه با مخاطبينش برقرار كرده اينقدر تاثير گذار بوده و تاثير روي مردم فقط ساختن مدرسه و خانه و .. نيست. اين است كه خودت را به جاي مردم بگذاري و به آنها محبت داشته باشي و براي اين كار بايد از هوشي برخوردار باشي كه اصطلاحا به آن هوش عاطفي مي‌گويند كه متاسفانه آن هم با مدرك تحصيلي نمي‌آيد و نمي‌توان آن را با پول خريد.
    نمي‌دانم چه فكر كردي كه با لحني آزار دهنده به يك زن وبلاگ نويس، بيمار، تحت فشارهاي مختلف اجتماعي و فرهنگي، كه به باوري در مورد خودش رسيده، كه به گواه بسياري از خوانندگانش كه مي‌بيني باوري حقيقي است ، انتقاد كني كه متفاوت نيست و بدون در نظر گرفتن شرايط او، و بدون اينكه از شما راهكاري خواسته باشد، نظر بدهي كه براي متفاوت بودن چه كند و چه نكند!! كاش در همان دانشگاه‌ها كه به ما مدرك مي‌دهند ياد داده بودند كه چطور همديگر را تشويق كنيم… خودمان را جاي ديگران بگذاريم و از ديد آنها نگاه كنيم… نقاط قوت خودمان را با نقاط ضعف ديگران مقايسه نكنيم و به خودمان نمره بيست ندهيم!
    من كه نه سر پيازم و نه ته پياز از لحن نوشتاري شما دلم گرفت و در مقام يك خواننده و نه منتقد بهتون توصيه مي‌كنم يك كم عميق‌تر فكر كنيد و قبل از اينكه هر حرفي را بنويسيد نيت خود را بررسي كنيد.


  77. ساعت شنی در 09/18/10 گفت :

    #flower


  78. سحر در 09/18/10 گفت :

    نمی خوام که فکر نکنی یا فکر نکنن دارم از شخص خاصی طرفداری می کنم اما . اما این سمانه هم حرف بدی نزده من واقعا هیچ حرف بدی ازش نخوندم. اما بقیه … چی بگم والا. بهتره به کارامون و اونچه که فکر می کنیم درسته ادامه بدیم اما در موردش نگیم که ما متفاوتیم. من مطمئنم که فقط زمان می تونه متفاوت بودن یا خاص بودن مارو ثابت کنه . اگه تو یه روزی زبونم لال نبودی اما اسمت همچنان بر سر زبونها بود یعنی تو واقعا متفاوت بودی و کار خاصی کردی.
    من خودم خواهرم ام اس داره. تمامی رفتارها و عکس العمل هات رو می فهمم چه جوریه و از کجا و چگونه ناشی میشه. درجه بیماریش هم طوری نیست که ویلچر نشین بشه و سر کار میره و کارش هم کاریه که گذشت و ایثار میخواد.
    شاید مشکل از اونجایی هست که تو میای میگی من متفاوتم یا خصوصیات دیگه. بذار زمان اینو ثابت کنه و تو کار خودتو بکن. اگه واقعا بهش ایمان داری کار خودتو بکن و بذار تاریخ در موردت قضاوت کنه.


  79. گيتی در 09/18/10 گفت :

    به سمانه
    مهم ترين اشکال کار تو اينه که اصلا از اولش تحليل و برداشت غلطی از بحثی که ويولت مطرح می کنه داشتی و به همين دليل هم با مقدمه کاملا نادرست نظر مخالفت رو ابراز کردی … علت غلط بودن تحليلت هم اينه که وقتی ويولت می نويسه «متفاوت هستم» يا می نويسه « هزينه متفاوت بودن» متفاوت بودن به معنی «تابوشکني» است نه به معنی يک آدم الگو بودن یا متفاوت بودن برای صرفا تاثیرگذار بودن و به عنوان یک الگوی جهانی مطرح شدن… اينکه فرد روی بقيه تاثيرگذار باشه يا بخواد جريان سازی کنه يا بخواد الگو باشه يا بخواد کارهای خوب و تاثيرگذار کنه به خصوص و حتی برای نجات بشريت کارهای خيلی خوب و ارشمندی هستند. شايد تو هم يکی از اين افراد در جامعه جهانی باشی که به علت کارهايی که می کنی در آينده نزديک اصلا گيريم که الگوی تمام جهان بشريت شدی.. شايد يه شخصی مثل ويولت هم روزی يا شايد هم الان دلش بخواد چنين فردی باشه … فردی مثلا مثل مادام ترزا … اما من نمی فهمم چنين خواسته يا انگيزه ای که تو حتما در زندگی ات داری و خيلی های ديگه هم ممکنه داشته باشند من جمله ویولت چه ربطی به بحث «متفاوت بودن» که ويولت مطرح می کنه داره؟ متفاوت بودن يعنی «تابوشکني» و صرف نظر از خوب يا بد بودنش ربطی به بحث تاثيرگذاری و کارهای مفيد برای جامعه بشريت انجام دادن که تو ازش نام می بری نداره… و من از طرف ويولت که دوست عزيزمه به خودم اجازه می دم که بهت بگم که ویولت اگر بخواد آدم مفيد و تاثيرگذاری برای جامعه جهانی و برای بشریت و یا حتی برای آدم های اطرافش باشه ربطی به مقوله متفاوت بودن و تابوشکنی نداره … نیاز به متفاوت بودن و تابوشکنی يه بخش از وجودش و خواسته هاشهُ و نياز به تاثيرگذاربودن و خدمت به ديگران و جريان سازی برای انجام کارهای خوب يا مفيد يا بشردوستانه يه بخش ديگه از وجودش … هيچ دليلی هم برای خلط کردن اين دوبخش با هم و حذف یکی به نفع دیگری وجود نداره …


  80. mehdi در 09/18/10 گفت :

    سلام بلاگ خوبی داری .جالب بود .اگر مایل به تبادل لینک هستی منو فقط با نام
    *(`’·.¸* وبلاگی پر از داستان ها و عکس های عاشقانه *¸.· ‘´)*
    و بهم خبر بده تا لینک کنم شما رو


  81. شهرزاد در 09/18/10 گفت :

    من نوشته هاتو دوست دارم ،ولی به نظر من هم خاص بودنو باید بذاری دیگران تشخیص بدن#smile