این “زنیت” گمشده

شايد من نبايد اون کامنت خصوصي رو عموميش مي کردم که بحث سردرگم نشه. خودش ميدونست و خودم ميدونم خيلي از چيزهايي که ديگران ممکنه ندونند.
ولي بعضي از نکات نوشته اينقدر برام جذابيت داشت که حيفم اومد ازش وام نگيرم مثل اين ” آغوش بي منت ” ظاهرا دو کلمه ست ولي دنيايي حرف داره و خيلي روابط رو بوجود مياره يا زير سئوال ميبره. چند نفر از ما پناهنده اين مدل آغوشيم و از خيلي از خواستهامون ميگذريم براي از دست ندادنش.
بحث اصلي ديروز من سر اين ” زنيت” گمشده در اغلب بانوان ه و اينکه اقايونمون چقدر قبول دارن که حتي شايد ناخودآگاه اين زنيت رو خفه کردن.
من بحثم سر بي قانوني و عدم توازن اون در رابطه با زن و مرد نيست که هممون به نوعي قبولش داريم و تا دنيا دنياست خانومها مي نالند که هيچ حقي تو اين جامعه ندارن و ايضن مردها.
بحثم سر توئه تويي که مي تونستي زاده ايران باشي يا يک کشور خارجي ديگه و اين زنانگيت شايد هيچ ربطي به مليتت پيدا نمي کرد.( هرچند که بي ارتباطم نيست)
اصن زنانگي چيه؟زنيت کدومه؟ چطور مي تونيم باشيم که افتخار کنيم يک زنيم و يا مردي محترم به اين زنانگي، برام با مثالهاي ملموس لطفا تعريف کن.
پ.ن: لازم به تذکره که من منظورم از زنانگی و زنیت داشتن، ربطی به اخلاق سکصی و رفتارهای اتاق خواب نداره بحثم فراتر از این حرفهاست.


دیدگاه ها خاموش